زنی که بعد از پیدایش یک تومور در مغزش تصور میکرد که تغییر جنسیت داده و مرد شده است!
در روانپزشکی، هذیان Delusion به عقیده نادرستی گفته میشود که وقتی یک نفر به آن باور پیدا میکند، با بحث منطقی یا قرائن ردکننده، از سر شخص بیرون نمیآید.
در روانپزشکی هذیانها، انواع مختلفی دارند، برای مثل اینجا فهرستی از مشهورترین هذیانها را میآورم:
– گزند و آسیب (پارانوئید)
– انتساب
– بزرگمنشی
– بیارزشی یا گناه
– نیستگرایی
– خودبیمارانگاری
– حسادت
– کنترل
– تملک افکار
هر کدام از این هذیانهای، تعریف و شرح خود را دارند. اما در کنار این هذیانهای شناختهشدهتر، هذیانهای خاصی با شیوع کمتر که به صورت موردی، بیماران مبتلایش میشوند، وجود دارند. مرور بعضی از آنها میتواند هم برای مخاطب خاص و هم برای مخاطب عام جالب باشد.
مجله Epilepsy and Behavior در شماره اخیر خود، مورد یک بیمار زن را منتشر کرده است که بعد از یک حمله تشنج هذیان تغییر جنسیت پیدا کرده است.
این بیمار، توموری در آمیگدال راستش داشت و در EEG (نوار مغزی) لوب گیجگاهی راستش، فعالیتهای الکتریکی غیر طبیعی مشخص بود. اما وقتی که این بیمار دچار تشنج شد، ناگهان این فکر در او ایجاد شد که جنسیتش عوض شده و مبدل به یک مرد شده است و شگفتانگیزتر این که تصور میکند که بقیه زنهای دور و برش هم به ناگهان مرد شدهاند!
وقتی با او صحبت میشود، او اظهار میکند که به عقیده خودش صدایش مردانه شده و وقتی به دستهایش نگاه میکند، مثل این است که به دست یک کرد نگاه میکند. او تصور میکند که خانمی که از جمله دوستانش است، هم صدای مردانه پیدا کرده است.
پیش از این در متون پزشکی موارد دیگر هذیان تغییر جنسیت تنها در بیمارانی توصیف شده بود که شیزوفرنی به صورت طولانیمدت داشتند و هیچ گاه تغییر جنسیت در اثر یک دوره کوتاه تشنج، آورده نشده بود.
اما مورد مشهورتر هذیان تغییر جنسیت، مورد جالب یک قاضی موفق آلمانی به نام «دانیل شربر» است که بعد از اینکه دچار این هذیان شد، کتابی هم در مورد تجربهاش نوشت. او تصور میکرد که اشعههایی که از خدا صادر میشود، تن آن را زنانه کرده است.
حالا خود طرف که متوجهش نمی شه ولی اطرافیانش چه حال بدی پیدا خواهند کرد!
به اینجور آدما در اصطلاح روانی یا شیرین عقل نمیگن دکتر جان…
کسی که فرق زن و مرد بودن خودش تشخیص نده ..؟؟؟؟:-/
مورد جالبیه…
ممنون برای این پست
سلام…. توهم بیماری را از احساس نیاز به TS چطور میشه تشخیص داد؟ آیا یکی از علل TS فرار از محدودیت ها نیست( در مورد خانمها) و یا نوع ارتباط و برخورد و تربیت در دوران کودکی نیست؟