داستان کوتاهی از هاینریش بل: ترازوی خاندان بلک
یک زمانی، عادت داشتم در این وبلاگ کتابهای تازه را معرفی کنم. راستش این چند ماهه اصلا فرصت خواندن کتاب ادبی نداشتم، فقط گاهگاهی داستان کوتاه آخر شب میخوانم. هنوز تازههای نشر را دنبال میکنم، امیدوارم فرصتی پیش بیاید، روال سابق را ادامه بدهم.
به یاد روزهایی که فعالتر بودم، یک داستان کوتاه از هاینریش بل برایتان میگذارم. این داستان از کتاب آدمهای ناباب که مجموعه داستان کوتاهی از بل است، انتخاب شده. کتاب را نشر قطره منتشر کرده. 216 صفحه بیشتر نیست.
امیدوارم بتوانید فایل embed شده را بببنید:
این پست را هم ببینید: میراث هاینریش بل
پینوشت: اگر در دیدن داستان مشکل داشتید، میتوانید آن را از اینجا یا اینجا با فرمت PDF بگیرید و بخوانید.
تشکر؛ اما ما که چیزی مشاهده نمی کنیم…
متاسفانه فایل دیده نمی شود!
سلام دکتر. از وقتی شروع کردی از خوانندگان مطالب پر بارت هستم. اگر اجازه دهید و قابل بدانید و ادرس پستی خود را بدهید .دوست دارم برای جبران اینهمه زحمت کتاب ناقابلم را تقدیمتان کنم. وگرنه مثل همیشه ممنون
مرسی…. خیلی قشنگ بود
نمیشه همینطوری به سادگی بگیم قشنگ بود و ببوسیمو بزاریم کنار !!!
چون به هیچ وجه فکر نمیکنم این داستان فقط به عنوان یه پست هفتگی اینجا اومده باشه !
اگه یه خورده وضعیت زندگی این داستان رو (…) !!!
فکر کنم این نظر من از نظر مدیر سایت ثبت نشه !!!
بابت تعدیل کامنت شما پوزش میخواهم!