آن تکرارکنندگان، ما تکرارناپذیران

22

فرانک مجیدی: گاهی شده در تلویزیون خودمان فیلم‌هایی را ببینم، که برای بار دوم پخش می‌شود و تیم دوبله‌اش عوض شده! در حالی‌که معمولاً تمام دوبله‌های کشورمان حرفه‌ای است و گویندگان خوش‌صدا و خوش‌ذوق ما، خیلی خوب در نقش می‌روند. لزوم این‌کار چیست؟ صرف کردن یک هزینه‌ی دیگر، دوباره کاری، زمان گذاشتن برای انجام کاری که در ارائه‌ی اولیه هم خوب نتیجه داده، چطور توجیه می شود؟ آیا همه‌ی مسائل اتفاقی است و با «از کار قبلی خبر نداشتیم.» توجیه می‌شود؟

اولین کتابی که من در این وبلاگ معرفی کردم، «خاک غریب» بود. اثر خانم «جومپا لاهیری» که «نشر ماهی» با قیمت 6000 تومان چاپش کرد و ترجمه‌اش را «امیرمهدی حقیقت» عزیز انجام داده‌ بود ، انصافاً یک ترجمه‌ی تمیز و عالی داشت. من به نوشته‌های خانم لاهیری علاقمند شدم و برادرم را ترغیب کردم اگر اثر تازه‌ای از او منتشر شد، برایم بخرد. جومپا لاهیری با ترجمه‌ی کتاب «هم‌نام» در ایران مطرح شد و طرفدار به‌دست آورد، وی از جمله نویسندگان جوان خارجی است که آثارش میان جوانان اهل کتاب ما خریدار یافته.

برادر من که کتاب «خاک غریب» را نخوانده‌بود، با دیدن نام لاهیری روی دو کتاب دیگر آن‌ها را برایم خرید و من هم سرخوشانه، هر دو را برداشتم تا بخوانم. اما می‌دانید با چه مواجه شدم؟ هر دو همان «خاک غریب» بودند، با ترجمه‌ها و انتشارات متفاوت. حالا چرا برادرم هنگام خرید، متوجه نشده؟ چون یکی با نام «زمین ناآشنا» با ترجمه‌ی خانم «فرانک باجلان» توسط «نشر مروارید» چاپ شده. اما کار دوم که چاپ «نشر چشمه» هست، دیگر خیلی خنده‌دار است، اسم کتاب با کمال خونسردی شده «به کسی مربوط نیست» با ترجمه‌ی خانم «گلی امامی». قیمت‌های هر کدام هم 6500 و 6900 تومان شده! دو انشارات معتبر مثل نشر چشمه و نشر مروارید… البته نشر چشمه با این اسمی که روی اثر گذاشته (که عنوان یکی از داستان‌های کتاب است)، از پیش جواب همه‌ی منتقدان این روش چاپ کتاب را داده! به‌هر حال در شناسه‌ی هر دو کتاب نوشته شده این کتاب با نام‌های «خاک غریب» و «سرزمین نامأنوس» -که این دومی را شکر خدا هنوز نخریده‌ام- چاپ شده. حالا نشر مروارید می‌تواند توجیه کند نام‌‌های دیگری در بازار هست و ما در شناسه یادآور شدیم، می‌خواستید چشمتان را باز کنید و تازه «زمین ناآشنا» همان «خاک غریب» معنی می‌دهد؛ ولی این «به کسی مربوط نیست» در شرایطی که نوشته‌ی «ناتالی هاثورن» که به خانم لاهیری ایده‌ی نام‌گذاری کتابش را با نام Unaccustomed Earth را داده، در ابتدای کتاب با خونسردی چاپ شده، آن‌هم توسط نشر معتبری مثل چشمه، چه توجیهی دارد؟! این‌یکی حتی با آن اطلاعیه‌‌ی کوچکش در شناسه‌ی کتاب توجیهی ندارد، جز غیر حرفه‌ای‌گری زشت و محض! حقیقت آن است که کار تمام انتشاراتی‌هایی که یک ترجمه‌ی خیلی روان مثل کار آقای حقیقت را دوباره کار می‌کنند، و یک چاپ مناسب، مثل کار «نشر ماهی» را با شکل و نام دیگری منتشر می‌کنند، غیر حرفه‌ای است. انتشارات اولیه، در صورت مشاهده‌ی استقبال، می‌تواند چاپ دوم و سومی از کتاب ارائه دهد. اصل برخورد با کتاب‌های معروف و پر اقبال، چونان خوان نعمتی گسترده، از سوی انتشاراتی‌هایی که کارشان اشاعه‌ی فرهنگ است، دردآور است. نتیجه‌ی کار، نوعی بی‌اعتمادی است. خود من اگر کتابی با نویسندگی «جومپا لاهیری» با عنوان «نگاهی به عرفان شرق در اشعار مولانا» ببینم، حتماً نخواهم خرید؛ چون مسلماً ترجمه‌ی دیگر «خاک غریب» است!

داستان فقط این کتاب نیست. چند ترجمه از «بادبادک‌باز» و «هزاران خورشید تابان» در بازار هست؟ چند کتاب یکسان با طرح‌ها و نشرها و مترجم‌های مختلف در ایران وجود دارد؟ البته اگر ترجمه‌ی اولیه مناسب نباشد، ترجمه‌های دیگر امری است ضروری، اما گاهی چندین ترجمه، نشان‌دهنده‌ی تکامل در کار نیست و ترجمه و ویرایش با دو چاپ مختلف، افتضاح است و ارزش ادبی اثر را کاسته، مثل «رویاهایی از پدرم» و «رویاهای پدرم» که ترجمه‌ی کتاب خواندنی Dreams From My Father «باراک اوباما» هستند.

چرا ما به کار تکراری اصرار داریم؟ چرا دوست داریم هزینه کنیم و یک کار را در لباس‌های رنگارنگ ارائه دهیم؟ انتشارات ما، مخصوصاً آن‌هایی که نام‌آشنا هستند در این مضیقه‌ی مادی و معنوی، تلاش می‌کنند نقشی به ارتقاء فرهنگ زنند، دست مریزاد! اما مگر جهانی از کتاب‌های ترجمه نشده در دنیا وجود ندارد که یک کار را باید با چند نام چاپ کرد؟ دنیای بزرگتری از کتاب‌ها، آن بیرون، با زبان‌های مختلف در انتظار مترجم‌های خوب ماست تا هم‌زبان ما شوند و مهمان چشم و ذهن ما. مترجمین گرامی، انتشاراتی‌های عزیز! از خود و ما دریغ نکنید!


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

خارج از کادرهای عکس‌های مشهور چه گذشته؟ حالا کاربران می‌خواهد با هوش مصنوعی Generative Fill فتوشاپ…

هوش مصنوعی به سرعت در حال توسعه است و هر روز می بینیم که چقدر توسعه پیدا می‌کند. یکی از پیشرفت‌های تازهاخیراً ابزار جدید AI Generative Fill فتوشاپ بوده است.با کمک آن می‌توان بسیار ساده چیز ناخواسته‌ای را حذف کرد یا اشیایی را اضافه کرد…

زندگینامه «هرژه» و مروری بر مجموعه کتاب‌های «ماجراهای تن تن»

امروز مصادف است با نخستین بخش از رشته ماجراهای تن‌تن و میلو نوشته هرژه . به همین خاطر این پست را به صورت مشروح اختصاص می‌دهیم به این نوستالژی دوران کودکی‌مان: «نیروهای ویلهلم دوم قیصر آلمان وارد بلژیک شده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند.» این را زنانی…

21 مهارتی که ای کاش در مدرسه یا جای دیگر مقدمات آنها را به ما می‌آموختند!

درس و دانشگاه بسیارند، اما وقتی وارد کار واقعی و زندگی می‌شوید می‌بینید که مهارت‌های زیادی لازم دارید تا تبدیل به یک آدم موفق شوید یا به آرامش و خوشبختی بیشتری در زندگی برسید. گاهی دوره‌های آموزشی خوبی برای آنها وجود دارد و گاهی هم باید…

ابر تورم آلمان در سال 1923 چه بر سر مردم آورد؟

به زمانی می‌رویم که یک آلمانی طبقه متوسط، ​​میلیاردها مارک در جیب خود حمل می‌کرد اما هنوز نمی‌توانست چیزی بخرد. یک قرص نان 200 میلیارد مارک قیمت داشت.با حقوق بازنشستگی یک هفته‌ای حتی یک فنجان قهوه را نمی‌شد خرید. سقوط آزاد ادامه داشت و…

عکس‌هایی که جادوی پرسپکتیو را نشان می‌دهند

عکاسی به نام هوگو سوئیساس، یک عکاس خلاق مستقر در لیسبون پرتغال است. او از دوربین و مغزش برای فریب چشم بینندگان عکس‌هایش استفاده می‌کند. او کاملاً خودآموخته، اشیاء روزمره را در صحنه‌هایی که به نظر نمی‌رسد متعلق به آن‌ها هستند، قرار می‌دهد، و…

گالری- تصاویر تبلیغاتی خودروهای ایمپریال کرایسلر در سال‌های 1969 تا 1973

ما بیشتر این عکس‌ها را در فیلم‌ها و کارتون‌ها دیده‌ایم و راستش تعجب می‌کنیم که زمانی خودروی کرایسلر با این طول و عرض و طراحی تولید می‌شد.ایمپریال برند خودروهای لوکس کرایسلر در بازه زمانی سال‌های 1955 تا 1975 و نیز در بازه زمانی سال‌های…
آگهی متنی در همه صفحات
دکتر فارمو / موتور فن کویل / شیشه اتومبیل / نرم افزار حسابداری / خرید سیلوسایبین / هوش مصنوعی / قیمت وازلین ساج / مقاله بازار / شیشه اتومبیل / قیمت ایمپلنت دندان با بیمه /سپتیک تانک /بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران /بهترین جراح بینی در تهران / آموزش تزریق ژل و بوتاکس / دوره های زیبایی برای مامایی / آموزش مزوتراپی، PRP و PRF /کاشت مو / مجتمع فنی تهران /قیمت روکش دندان /خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / درمان طب / لیست قیمت تجهیزات پزشکی / دانلود آهنگ / سریال ایرانی کول دانلود / دانلود فیلم دوبله فارسی /داروخانه اینترنتی آرتان /اشتراك دايت /فروشگاه لوازم بهداشتی /داروخانه تینا /لیفت صورت در تهران /فروش‌ دوربین مداربسته هایک ویژن /سرور مجازی ایران /مرکز خدمات پزشکی و پرستاری در منزل درمان نو /توانی نو / ثبت برند /حمل بار دریایی از چین /سایت نوید /پزشک زنان سعادت آباد /کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان /فروشگاه اینترنتی زنبیل /ساعت تبلیغاتی /تجهیزات پزشکی /چاپ لیوان /خرید از آمازون /بهترین سریال های ایرانی /کاشت مو /قیمت ساک پارچه ای /تولید محتوا /دانلود نرم افزار /
22 نظرات
  1. امیرپایا می گوید

    برام جالبه که بدونم که فقط ما ایرانی ها موازی کاری رو دوست داریم یا کشور های دیگه هم اینطور هستند؟
    اصلا موازی کاری، کپی کاری و کار تکراری (مفاهیمی که تقریبا به هم مربوطند) در اطراف ما بسیار دیده می شوند.

  2. حبیبه می گوید

    میخواستم از مطالبتون تشکر کنم از طریق سایت لایک خور با این سایت آشنا شدم ولی الان دیگه بدون واسطه مطالبتون رو میخونم! واقعا عالیه ممنون!!

  3. سامان می گوید

    تو کشوری که از یک موتور پیکان ویک اتاق پژو ماشینی به نام آردی تولید میشه و بعضی ها بهش افتخار هم می کنند !!!!
    چرا کتاب ها نمی تونند اسمشون عوض بشه؟

  4. مرتی می گوید

    لایک به سامان

  5. حسن می گوید

    تو کشورمون واسه کدوم حقی احترام قائلند که بخوان حقوقی مثل حق مولف ، حق چاپ ، حق ترجمه و امثال اینها رو رعایت کنن . حالا دیگه از حقوقی مثل حق ثبت ایده که شاید واسه ما ایرونی ها مثل رویا میمونه بگذریم …

  6. shayan می گوید

    نمی دانم چه دلیلی دارند اما مسئله نامرسومی در جهان نباید باشد. یک جستجو برای Sherlock Holmes در Google Books  بیش از دو میلیون نتیجه بر می گرداند.

  7. فاطمه می گوید

    واقعا” عجیبه! شایدم به دلیل کمبود افراد کتابخون میگردن و کتابایی که طرفدار بیشتری دارند رو با رنگ و نام های مختلف چاپ می کنند
    حیف پولی که بابت این کتابا خرج شد 😉

  8. pesarebaleg می گوید

    من این مشکل رو تو نمایشگاه کتاب پارسال داشتم

  9. محمد می گوید

    من اهل خوندن کتاب های بی ارتباط با شغلم نیستم پس نمیتونم راجع به این مطلب نظر بدم

    ولی توصیه میکنم کتاب های آموزش تکنولوژی های نوین مثل نانو و زبان برنامه نویسی های جدید و از این قبیل رو هم تو مطالبت بگنجونی چون به نظر من این نوع کتاب ها طرفداران خیلی بیشتری نسبت به کتب ادبی و سیاسی و … دارن

  10. اسماعیل می گوید

    به نظر من چندین ترجمه برای کتابهای موفق هیچ مشکلی ندارد. اگر کتابی واقعاً کشش دارد، چه اشکالی دارد چند ترجمه از آن در بازار باشد و افراد حض انتخاب داشته باشند. البته باید ملاحظات نام هم به قول نویسنده این پست بشود.

  11. Caspian می گوید

    کلا آدم های موازی کاری هستیم  😀

  12. آذین می گوید

    خود من یه روز تو کتاب فروشی چشمم به کتاب با ترجمه گلی امامی افتاد ذوق زده برداشتمش ولی خوشبختانه قبل از خریدن نگاهش کردم چون یادم نمی اومد که مطلبی در مورد کتابی از لاهیری به این عنوان خونده باشم و متوجه شدم که کتاب یه ترجمه ی دوبارست! حالا این که چه اصراریه ترجمه های خوب رو دوباره ترجمه کنن نمیدونم ولی خداییش تو این چند سال بعضی کتابای کلاسیک با ترجمه و سرو شکل بهتری منتشر شدن

  13. lonelystar می گوید

    سلام.
    این مطلب شما کاملاً درسته. حتی درمورد کتابهای به نام هم دیده میشه. کتاب ایران از آغاز تا اسلام که نوشته رومن گیرشمن هست با ترجمه محمد معین خیلی وقت پیش چاپ شده ولی چند سال پیش همین کتاب با همین اسم با اسم یک مترجم دیگه منتشر شده که متن ترجمه هم تغییر چندانی به ترجمه قبل نداره.
    حالا چه لزومی داره نمیدونم؟!!

  14. محمدرضا می گوید

    من موافقم که ترجمه‌های مختلف باشه. دلیلش هم اینه که خود بازار تصمیم می‌گیره که کدوم ترجمه بمونه و کدوم حذف شه. این وسط ناشرهای قوی می‌مونن.
    فرض کنید یک مترجم خوب با یه ناشر ضعیف کار می‌کنه. نتیجه می‌تونه کتابی باشه که متنش خوبه اما مردم تشویق به خریدش نمی‌شن. چون جلدش ضعیفه یا اینکه یا پخش کتاب خوب نیست و به دست خیلی‌ها نمی‌رسه.
    مثلن شازده کوچولو چند تا ترجمه ازش بود. اما باز مصطفی رحمان‌دوست برای قدیانی در سری کتاب‌های بنفشه ترجمه‌ش کرده. ترجمه‌ش هم بد نیست. خب انتشارات قدیانی هم بهتر می‌تونه این اثر رو برای بچه‌ها معرفی کنه و به فروش برسونه. کم کم مترجم‌ها یاد می‌گیرن کاراشونو سمت نشرهای قوی‌تر ببرن.
    به هر حال فراموش نکنیم که صنعت نشر توی کشور ما به معنی غیریارانه‌ای، صنعت جوونیه و طبیعیه که هنوز خیلی‌ها دانش خیلی چیزها رو نداشته باشن.

  15. سهند می گوید

    متاسفانه علاوه بر تکرار یه عنوان کتاب عدم رعایت حقوق معنوی هم خیلی رواج داره. ولی خدا رو شکر وبلاگها دارن یه قدمهایی تو فرهنگ سازی حق معنوی بر میدارن که امیدوارم به همه سطوح جامعه تسری پیدا کنه!

  16. مهدی می گوید

    به نظر من یک راه حل اینه که اسم اصلی کتاب رو (مثلاً در پشت جلد) کار کنند تا مشتری قبل از خرید بدونه قبلاً اون رو خونده یا نه.

  17. زهرا می گوید

    مشکل اینجاست که متاسفانه مدیران انتشارات ما اغلب چندان سواد درست و حسابی ندارند و انهایی هم که دارند انقدر به فکر پول دراوردن هستند که خلاقیتشون رو از دست دادند.

  18. زهرا می گوید

    در ضمن فکر میکنم این موضوع کتابهای یکسان با نامهای متفاوت در حیطه وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد باشه و ان هم موقع مجوز دادن. در اصل وزارت ارشاد نباید مجوز بده.

  19. میثم می گوید

    من هم با این مشکل مواجهه شدم و کتاب دوم را هم خریدم و بعد در خانه فهمیدم ترجمه همان کتاب هست

  20. آرمان می گوید

    با درود.من هم نزدیک بود که هر دو کتاب رو با هم(!) بخرم.اما تو کتابفروشی زمانی که چند خط اول هر دو کتاب رو خریدم متوجه این امر شدم و ترجمه خانم گلی امامی رو خریدم.جالب بود که کتاب فروش هم پس از حرف من متوجه این قضیه شد که هر دو کتاب یکین.

  21. ناشناس می گوید

    سلام،من الان ویکی پدیای انگلیسی جومپا لاهیری رو سرچ کردم و پایینای صفحه اینا رو نوشته:
    2002 – “Nobody’s Business” selected as one of Best American Short Stories
    ,
    2008 – Frank O’Connor International Short Story Award for “Unaccustomed Earth
    که در اولی اسم “به کسی مربوط نیست” دیده میشه و در دومی خاک غریب(نا آشنا)
    اگر اینا هر دو یکی هستن چرا ویکی پدیا اینطوری نوشته؟من متوجه نشدم!

  22. سحر می گوید

    خانم مجیدی عزیز شاید حرف من رو شما و خیلی از دوستان نپسندند اما از نظر من چشمه نشر معتبری نیست. همین مطلبی که شما نوشتید نشون میده که چقدر این نشر از اعتبار و حرفه ای بودن به دور. من خواننده ی جدی انتشارات چشمه بودم تا 6 سال پیش تا این که دیدم کاملا یک مافیا در ان نشر وجود داره. من داستان های ایرانی رو اون موقع ها پیگیری میکردم و به اعتبار این نشر کتابها رو می خریدم و واقعا بعد از مدتی از این اعتماد پشیمون شدم. شما اگه نگاهی به اسم نویسندگان و شاعرانی که آثارشون از چشمه منتشر میشه بکنید کاملا این مافیا رو میبینید. همیشه با عده ی مشخصی کار می کنند. و من چون خودم کارم در زمینه ی کتاب هست ابنو می دونم که در نشر چشمه پیرنگ های خوب داستان هایی که به این نشر برای انتخاب فرستاده میشه توسط اساتید! دزدیده میشه و بعد کتاب رد صلاحیت میشه. متاسفانه تو ایران به علت نبودن مرجعی در زمینه ی نشر این اتفاق خیلی می افته. ولی نشر چشمه دیگه خیلی بیشتر از بقیه این کار رو می کنه. کلا من از اکثر نشرهای ایران دلزده شدم چون کار حرفه ای در اونها نمی بینم متاسفانه. .. فقط پول که نقش اول رو داره….

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

••4 5