فیلم آگورا : معرفی و بررسی و نقد
فرانک مجیدی: با دیدن «آگورا»، آخرین کار اکران شدهی آلخاندور آمنهبار، کارگردان اسپانیایی- شیلیایی 38 ساله، یاد داستان کوتاهی از «آنتوان چخوف» افتادم که سالها پیش تر خوانده بودم. داستانی دربارهی قدرت جاهلانهی کلیساها و کشیشهای فاسد در عهد رنسانس. کشیش جوانی دختر زیبایی را شبانگاه در جامهی سیاه میبیند و زیبایی دختر باعث میشود که حکم به ساحره بودنش دهد و او را زنده زنده در آتش بسوزانند و مردی که در یک انباری در لولههای شیشهای عجیب محلولهای شیطانی میساخت هم به جرم «شیمیدان» بودن به همان سرنوشت گرفتار شد.
هایپِیشیا (Hypatia) (ریچل وایز) دختر دانا و دانشمند و فیلسوفی است که خود فرزند یکی از اشراف فیلسوف اسکندریه، تئون، است. در سال 391 میلادی، اشراف شهر همچنان بتپرستند و فقرا به دین مسیحیت ایمان آوردهاند و بخشی از شهر هم جامعهی یهودی است. در میان این تعارضات مذهبی هایپیشیا به دنبال یافت مرکز جهان هستی و مدار گردش زمین به دور آن و چگونگی حفظ تعادل جهان است، در حالیکه شاگرد اشرافزادهاش، اورستس (اسکار آیساک) و بردهی جوانش داووس (مکس مینگلا) عاشقانه دوستش میدارند. در این شرایط است که نادانی یکی از بزرگان شهر، تعادل مذهبی و زندگی شهر را برای همیشه خارج میکند و…
داستان آگورا، ملهم از داستان واقعی زندگی هایپیشیا است. او در سال 370 پس از میلاد زادهشد. نام او به معنای برترین و والامقامترین است. اوبرای تحصیل به آتن و ایتالیا رفت. هایپیشیا کارهای ارزشمندی در علم محاسبات، هندسه، هیئت بطلمیوسی، عناصر اقلیدسی انجام داد و مقالهای دربارهی «قوانین نجومی» نوشت. سرانجام در مناقشات مذهبی اسکندریه در سال 415 پس از میلاد به تحریک کشیش سیریل به جرم ساحرگی به وضع فجیعی کشتهشد. این فیلم هم چون اولین فیلم انگلیسیزبان آمنهبار، «دیگران»، بر محوریت داستان و اقتداری زنانه قرار دارد. خرد یک زن شاگردانش را آمادهی داشتن آیندههایی درخشان همراه با بصیرت و دانایی میکند و هرگز از فلسفه و علم و تفکر جدا نمیشود. اما مشکل شهر، همانجا آغاز میشود که در شرح داستان هم گفتم. خروج از تعادل! جنگهایی به نام خداوند و حضرت مسیح یا مقدسات آیین یهود و در حقیقت در خدمت کلیسا و کنیسه. مسیحیها از دست اربابان زورگوی خود رها شدهاند و بردهی اربابانی شدهاند که کارهایشان را تقدسی خدایی میبخشند. تعصبات کوری که راه خرد برای رسیدن به خداوند را برنمیتابد و علم را بر اساس آنچه رؤسای مذهبی میگویند منبع فساد و گناه میانگارند. اینهمه از وقتی آغاز شد که بزرگان شهر تصمیم گرفتند با زبان شمشیر با ایمانآورندگان به خدا سخن گویند و از علم و مصلحت دانشمندان و فیلسوفان خود بهره نبردند. بقیهی داستان هم چون داستانهای دیگر در تاریخ است، هر گروهی که به قدرت میرسد شروع به ریختن خون گروه تضعیفشده میکند. در جاهایی از فیلم و در سکانسهای آغازین فیلم، به تناسب جستجوی راز تعادل جهان توسط هایپیشیا، دوربین کارگردان ما را به خارج از جو میبرد، به نمای کلی سیارهیمان، و با تکرار دوبارهی اینکار، داستان را تکاندهندهتر بیان میکند، تمام این خونریزیها، زخمها و تحقیرها بخاطر مذهب و خدا نیست، هرچند که کشیش مخوف شهر خود را برای فریب به شغل نجاری مشغول نشان دهد، همهاش تنها بخاطر قدرت یافتن بر نقطهی کوچکی از زمین است، سیارهای که خود نقطهی ناچیزی از جهان است. این قسمتها من را بسیار بهیاد «نقطهی آبی مات» پروفسور «کارل ساگان» انداخت. در چنین خروج از تعادلی است که کتابها سوزانده میشود، علم را گناه میخوانند، زن را یک برده و ابزار میانگارند و کتابخانه را تبدیل به طویله میکنند.
فیلم طراحی صحنهی عالی، موضوعاتی چالشبرانگیز و بهدقت شرح داده شده، کارگردانی خوب و بازیهای قابل قبولی دارد و بازی وایز 40 ساله که پیشتر اسکار هم گرفته، بیشتر به چشم میآید. هرچند، برای من سئوال است که چرا هایپیشیا از 21 سالگی تا زمان مرگش در 45 سالگی هیچ تغییر خاصی در گریمش ندارد؟ فیلم چون فیلمهای دیگر آمنهبار فیلمبرداری فوقالعادهای دارد. سکانس کتابسوزان مسیحیها در کتابخانه و دور 180 درجهای دوربین کار بسیار درخشانی بود. اما موسیقی فیلم که توسط «داریو ماریانلی» ساخته شده، مسلماً نقطهی اوج فیلم است. ماریانلی بخاطر ساخت موسیقی «غرور و تعصب» نامزد جایزهی اسکار بوده و آنرا برای «تاوان» یکبار ربودهاست. در یکی از ساندترکهای زیبای فیلم از آوایی زنانه و بسیار تاثیرگذار استفادهشده که مسلماً ایرانی است چون احساس میکنم کلمات «نازنین» و «سردار» را در آن بهوضوح میشنوم. اما مطمئن نیستم که این نوا کردی است یا لری و امیدوارم خوانندگان عزیز من را در پاسخ یاری کنند. این ساندترک را میتوانید از اینجا یا اینجا دانلود کنید.
اما ما ایرانیها جور دیگری منتظر دیدن آگورا بودیم، چون این فیلم، دومین فیلم بینالمللی «همایون ارشادی» بود. اما باید صادقانه بگویم که ارشادی من را بخاطر نقشهایی که اخیراً میپذیرد ناامید کردهاست. بازیگری که آنقدر در «طعم گیلاس» خوب بود، در «بادبادک باز» مارک فورستر در نقش بابا، آنقدر عالی بود که فیلم پس از پایان نقشش بهوضوح سقوط کرد و «راجر ایبرت» سختگیر آنهمه زبان به ستایشش گشود، نقش بردهی مسن هایپیشیا و پدرش را دارد. چه چیز این نقش ارشادی را جلب کردهاست؟ دسر بردن برای پدر و دختر، اینکه در دقیقهی 56 فیلم، تازه یک دیالوگ یکجملهای دارد و در خوشبینانهترین حالت در فیلم بهزحمت 10 جمله حرف میزند؟ این نقش بهقدری عادی است که هر بازیگر سیاهچشم و سیاهموی مدیترانهای هم میشد آن را بازی کند. در ایران هم قبول بازی در سریال معمولی «شمسالعماره» در قسمت آخرش که در قالب کاراکتری بیبُعد و عمق در آمدهبود و فیلم بهاصطلاح ترسناک «آل» متعجبم کرد. حالا «زمان معکوس» را در مرحلهی فیلمبرداری و «پرنسیپ» را در مراحل فنی دارد. خدا رحم کند با این انتخابهای عجیبش! اگر من در اینجا از کارهای تازهی همایون ارشادی انتقاد میکنم، تنها بخاطر علاقهام به کارها و شخصیت بازیگری اوست که پس از قبول «بادبادکباز»، باید بیشتر از پیش نقشهایش را بسنجد و از صمیم قلب برایش آرزوی بهدست آوردن نقشهای کلیدی در فیلمهای سنگین و بهسامان ایرانی و بینالمللی دارم.
بیتردید فیلم «آگورا» از بسیاری از فیلمهای اسکار پیشین بهتر بود، خیلی هم بهتر. آمنهبار که غیر از کارگردانی، آهنگسازی بسیاری از کارهایش را هم انجام میدهد یک داستان چند بُعدی را خیلی خوب پیش برده. این هم مدرکی است برای کاربلد بودن کارگردانهای غیر هالیوودی!
مقدمه شما من رو یاد گروه اشراقیون انداخت. گروهی که در برابر ضد علم بودن کلیسا دور هم جمع شدند.
کتاب شیاطین و فرشتگان کتاب مناسبی است اندر احوالات این موضوع مورد بررسی شما، اما دقیق تر در رابطه با علم.
واجب شد حتما به دنبال دیدن این فیلم بروم، یک جورایی ذهنم آب افتاد که حتما بروم و ببینمش …
بابت این مطلب دستتان درد نکند.
پی نوشت : یک موضوعی رو فهمیدم، خیلی وقت بود مطالب بلاگ 1پزشک رو دنبال می کنم شاید چندین ساله تو این سالها فرانک رو یک اسم مردانه یا همون ( پینگیلیش می نویسم ) ferank می خواندم. از قضا روزی به همسر گرام این نکته رو گفتم، ایشون من رو به اصل ماجرا واقف کرد، حالا هر بار که 1پزشک رو می خونم یاد همسرم هم همیشه می یفتم! و نا خود آگاه یک پزشک باعث این شد که من همیشه به همسرم هم فکر کنم
هم فیلم عالی بود هم متن شما
منم همش احساس می کردم اون نوا، باید ایرانی باشه شاید کردی
بدون تعارف می گم
فکر نمی کنم سایتی به اندازه سایت شما پربار و متنوع باشه
من هر روز به سایت شما سر می زنم و لذت می برم
پاینده باشید
ممنون از اینکه این فیلم رو معرفی کردی ولی چطوری می تونیم تهیه اش بکنیم . من بدنبال فیلم های آلمادوار هستم از جمله ” با او حرف بزن “
ممنون از نقدتون
فقط ننوشتید کار فرانک هست یا علیرضا
چرا نوشته بودید .من ندیده بودم
ممنون امید که روزی بتونم این فیلم را ببینم.
جناب مجیدی از اینکه لینک مطلب من رو در لینکدونی وبلاگ خوبتون گذاشتید ممنونم ، وجود لینک وبلاگ من در وبلاگ شما،بازدیدم رو بالابرده حسابی ، ممنون از حسن توجهتون
بسیار ممنون از به اشتراک گذاشتن تجربیات خوبتون . دوستی مثل شما و وبلاگتون برام خیلی خیلی ارزشمند
وبلاگ پر محتوایی دارید و هر روز نوشته هایتان را پیگیری می کنم.
باسلام به دوست و همکار عزیزم کمال تشکر از زحماتتون دارم.
اول باید از پستهایی که در مورد فیلم میذارین، تشکر کنم. بعدشم من این فیلمو حدود یه ماه پیش دیدم و نمیتونم بگم چقدر از دیدنش چندین بارهی اون لذت بردم. البته حرف در مورد این فیلم زیاده و از زوایای گوناگون میشه اونو تحلیل کرد: من یه پیشنهاد عجیب و ظاهراً احمقانه دارم (ممکنه به نظر یه عده واقعاً احمقانه بیاد!) این فیلمو در ذهنتون در ارتباط و در ادامهی فیلمایی مثل «با چشمهای کاملاً بسته»، «شکلات» و «راز داوینچی» ببینید… به نمادها دقت کنید و اون وقت شاید شما هم به نتایج جالبی دست پیدا کنید: به روند آشکار شدن خاستگاه و خواستهای فراماسونرها یا پیشزمینهای برای یه جنگ متعصب، کور و جاهلانهی جهانی که امیدوارم هوشیاری جمعی انسانها مانع از بروز و گسترشش بشه
من هنوز این فیلم رو ندیدم اما آمنابار رو به خاطر فیلمهای دیگران و دریای درون دوست دارم منتها چند وقت پیش یه فیلم از آمنابار دیدم به نام tessis که به نظرم خیلی ضعیف بود و کمی از آمنابار ناامید شدم..
اول اینکه چرا پست من رو حذف کردید…. بعد اینکه آواز که در موسقی است قریب به یقین می دانم که صدای خانم پروین عالی نژاد هست و به لهجه لری ….. من کار دیگری از این خانم در شبکه مزو دیدم و دارمش هم …اگر بخاهید می تونم یه جوری نشونش بدم شما ها هم ببینید… فقط نمی دونم چطور می تونم این کار رو انجام بدم …..به هر حال از سایت پر تلاشتون تشکر می کنم…. موفق باشید.
ممنون بابت کامنت شما و اطلاعاتی که دادید
خیلی خیلی سپاس ازمطلب خوبتون