مختار نامه: روایتی برای خونخواه
فرانک مجیدی: تازهترین سریال در حال پخش «داوود میرباقری»، «مختارنامه»، چالشانگیزترین کار ساخت او و پر حرف و حدیثترین کار در میان سریالهای پخش شدهی تلویزیون، در سالهای اخیر است. خیلیها بخاطر آنکه دربارهی شخصیت تاریخی مختار اختلافاتی وجود دارد، معترض شدهاند که چرا مختار؟ برخی هم میگویند مختار اصلاً تأثیری در تاریخ ایران نداشته که ما بخواهیم برای بازسازی زندگیاش، این هزینهی کلان زمانی و مالی را صرف کنیم. برای من که مختار ثقفی را در همین حد میشناسم که پس از واقعهی کربلا، از مسببین قتل یاران امام حسین (ع) انتقام میگیرد، ورود به مناقشات تاریخی شخصیت او جایز نیست. ترجیح میدهم از خود سریال و ساخت آن بگویم.
سریال از ورود امام حسن(ع) به مداین شروع میشود. فرماندهان سپاهش، جذب طلاهای معاویه شدهاند و او را زخمی رها کردهاند. عموی مختار، سعید (اکبر زنجانپور)، فرماندار مداین است و به آل پیامبر ارادت دارد و امام را پناه میدهد. او از برادرزادهاش که مدتهاست جنگ را کنار گذاشته و کشاورزی میکند، درخواست کمک میکند. مختار (فریبرز عربنیا) تمایلی برای تشکیل دوبارهی لشگر و جنگ با معاویه ندارد و میگوید مردم، از زمان پدر امام تغییری نکردهاند و جنگ، بیفرجام است.
مدتی پس از پذیرش صلح با معاویه، امام توسط همسرش مسموم میشود و مختار، برای دست یاری ندادن به او، احساس عذاب وجدان میکند. معاویه هم صلحنامه را پاره میکند و پسرش که به فساد معروف است، برخلاف پیمان صلح، جانشینش میشود. مختار برای جبران خطای گذشتهاش، بر خلافت یزید میشورد و مُسلِم (امین زندگانی) را پناه میدهد. او در اطراف کوفه مشغول سامان دادن لشگری برای پیوستن به امام حسین (ع) است که ابنزیاد (فرهاد اصلانی) وارد کوفه میشود و مسلم و هانی (فرخ نعمتی) را به قتل میرساند و شوهرخواهر مختار، عمر سعد (مهدی فخیمزاده) را با وعدهی حکومت ری، به نبرد با امام حسین میفرستد، مختار، باز جلوی ابنزیاد نمیایستد و زندانی میشود و یاران امام، در کربلا محاصره میشوند…
گمان میکنم مهمترین ضعف سریال مختارنامه، بازی فریبرز عربنیا در نقش مختار باشد. جایی از تبلیغات مختار را میبینیم که میگوید: «به داغداران حسین بگو، مختار میآید!» و از کینخواهی پرخونی خبر میدهد، اما چیزی در صورت عربنیا نیست، آتشی در نگاهش نیست.انگار که مختار نیست و فقط عربنیایی است که دیالوگش را میگوید. نمیدانم چرا گمان شده اگر عربنیا با صدایی گرفته دیالوگ هایش را بگوید، در بیننده احساس طرف شدن با شخصیتی مقتدر ایجاد میکند، من که بیشتر نگران سلامتی حنجرهی او میشوم!هیچ تغییر میمیک و بازی فیزیکیای تا یهحال از او ندیدهام.
به نظر میآید شخصیت کیان (رضا رویگری) هم به سریال اضافه شده تا ماجرا ربطی به ایرانیها بیابد. در قسمت اول سریال، کیان دیالوگی میگوید که هیچ ایرانیای حاضر به اظهار آن نیست، او برای آنکه مختار را راضی کند تا دوباره دست به شمشیر ببرد میگوید (نقل به مضمون): تو پسر همان مردی هستی که دروازههای ایران را گشود و پیلسفید ایرانی را نابود کرد. میدانید مثل چه میماند؟ مثل اینکه مثلاً یکی از ما گلزنان عربستان به ایران را ببینیم و از آنها امضا بگیریم و بگوییم: «شما همانی هستید که توی تهران، ایران را بردید و آنجور خوشحالی کردید!» کدام ایرانیای حاضر است چنین حرفی بزند و چرا بیننده باید باور کند یک ایرانی با چنین تشویقی از مختار میخواهد به روزهای گذشته برگردد؟!
در سریال مختارنامه، کمْ تقلید از فیلم های تاریخی و حماسی مطرح خارجی نمیبینیم. تیتراژ آغازین سریال از امام حسین (ع) شروع میشود که خون چهرهاش را به آسمان میپاشد و گفتهاند که آن خون، به زمین بازنمیگردد. سپس بارانی آغاز میشود که استعاره از اشک ریختن خداوند است. این صحنه بسیار شبیه جایی از فیلم «مصائب مسیح» است که عیسی روی صلیب از خداوند میخواهد او را نزد خود ببرد و اشک خداوند بر زمین میچکد و زلزلهای عظیم در میگیرد، البته شباهتی هم به صحنهی تعقیب فرودو در قسمت اول «ارباب حلقهها» وجود دارد، صحنههای جنگ مختار و تاختن اسبها که در تبلیغات مدام تلویزیون پخش میشود، بسیار شبیه «شجاعدل» است. برخلاف انتظار، با آنکه داستان مسلم، دو قسمت سریال را به خود اختصاص داد و میثم تمّار، یک قسمت داشت و همهی مناقشات بر سر آمدن یا نیامدن امام حسین (ع) به کوفه بود، صحنههای کربلا و جنگ، عملاً با نریشن استاد «پرویز بهرام» جمع شد. قرار است ماجرای کربلا به تدریج بیان شود و ماجرای یکی از یاران امام حسین، در قسمت قبلی نمایش خوبی داشت. با اینحال، این روزها میرباقری انتقادات زیادی را متحمل میشود و حتی تهدیدهایی که او حق ندارد چهرهی حضرت عباس را به نمایش بگذارد. باید دید او چطور از پس فلشبکهای کربلا و این ماجرا بر میآید.
خطاهایی هم در کار دیده میشود، حوض بتونی خانهی مختار و همسر دومش و باندی که طبیب بر دمل چرکین پای ابنزیاد میبندد! اصلاً معلوم نیست زنان این سریال چهکارهاند، بیبُعد، بدون تعریفی برای بودن و هر از گاهی با دیالوگهایی برای غش و ضعف از مردانگی مردان سریال.
با همهی اینها، مختارنامه نکات مثبت زیادی دارد. بهترین آنها این است که میرباقری، بلدِ ساخت سریالهای تاریخی و مذهبی است. سریال «امام علی (ع)» درخشانترین کار او، تا بیش از بود. میرباقری دنیای دیالوگنویسی را خوب میشناسد، گمان نمیکند اگر ادای مرحوم «علی حاتمی» را درآورد و از روی دستش، غلط رونویسی کند، فیلمنامهی خوبی نوشته. او زبان خودش را دارد و ادبیات محکم و قوی و زیبایی در نثرش دیده میشود. بخشهای خوب دیگر کار، فیلمبرداری قوی «عظیم جوانروح»، مدیریت خوب «عبدالله اسکندری» بر گریمها و ساخت بسیار بهتر دکور صحنه، نسبت به همهی سریالهای تاریخی گذشته است. جلوههای ویژهی سریال، خیلی بهتر از استانداردهای سینما و تلویزیون ایران در آمده، اولین نمونهی آن در جایی که مختار کابوس میبیند در بیابانی تحتتعقیب دیوان قرار دارد و برلب پرتگاه، نام امام علی را میخواند و سپس عمویش را میبیند و از او آب میخواهد و او پاسخ میدهد: «این آب، دوای جگر سوختهی حسن است»، میرباقری بیآنکه زیادهگویی کند همزمان شهادت امام حسن و عذابوجدان مختار را بهنمایش میگذارد. از همانجا برای من سئوالی پیش آمده: اگر جلوههای ویژهی ایران به این حد رسیده، چرا باید هزینهای گزاف صرف شود و «مُلک سلیمان» به هنگکنگ فرستاده شود، و تازه چیزی تحویل بگیریم که مشخصاً جلوههای ویژهاش از روی دست «لاست» برداشتهشده و در بقیهی موارد، اصلاً خوب نیست؟ در سریال، سکانسهای خوب و بهیادماندنیای وجود دارد. جایی که مسلم در مسجد کوفه نماز میخواند و برمیگردد و ناگهان، همهی نمازگزاران را همچون دیوانی بدهیبت میبیند و سپس در کوچهها، همراهانش یک نفر و دو نفر، در تاریکی رهایش میکنند تا او تنها شود. ورود ابنزیاد به کوفه و کاخ، نمازخوانی او در کاخ و اقتدا به او، قربه الی الله (!)، خشم ابنزیاد در مستی دیدنی است. سریال، آهنگسازی مناسبی دارد و لالایی علیاصغری بانوی بوشهری، بسیار تأثرانگیز است.
هرچقدر اغلب آدمخوبهای سریال، بازی قابلتوجهی ندارند، نقشهای منفی صاحب بازیهای خیلی خوب شدهاند. سکانسهایی که «فرهاد اصلانی» حضور دارند، خیرهکننده شده، ستایش اصلی سریال در زمینهی بازیگری از آن آقای اصلانی است. چند وقت قبل، مجلهی «همشهری جوان» در معرفی فیلم «هر چی خدا بخواد»، لیستی از بازیگران را ردیف کردهبود که بخاطر حضور آنها، فیلم جدیگرفتنیای نخواهد بود، یک از نامها هم از آن اصلانی بود! اتفاقاً من باور دارم اصلانی واقعاً بااستعداد و کاربلد است و همین ابنزیادی که ارائه میدهد، نشانهی آگاهیش بر دنیای بازیگری است، فخیمزاده هم که خوراکش بازی در نقشهای منفی است، در نقش خودش دیدنی ظاهر شده. جایی که مختار در خانهاش میپندارد با کیان درددل میکند، و ناگهان با او روبرو میشود و نمازخوانیاش در مهمانی خانهی مختار را بهیاد آورید! از نقشهای مثبت خوب، فعلاً میتوان «پرویز پورحسینی» را نام برد و مونولوگ درخشانی که در زندان کوفه، با مؤخرهی «یا منصور امِت» اجرا کرد. با تمام حرف و حدیثها و جنجالها، مختارنامه کاری است که در جذب مخاطب، موفق نشان داده، با روایتی از انتقام، که بسیار نزدیک است.
در مورد “تو پسر همان مردی هستی که دروازههای ایران را گشود و پیلسفید ایرانی را نابود کرد” جور دیگری هم می توان فکر کرد.
مثل اینکه کشوری یا دلاوری یک کشور دیگر را از دست حاکم ظالم و منحرفی مانند صدام یا هیتلر و …. نجات دهد. این جای تشکر دارد یا نه؟!
لحن نقد فیلم هایتان را دوست دارم و دنبالشان می کنم اما گاهی مثل بعضی منتقدین وطنی دچار جوزدگی و اظهارنظر کودکانه در مورد همه چیز و همه کس می شوید که عموما هیچ ربطی هم به فیلم ندارند
مثلا آنجا که گفتید هیچ ایرانی حاضر نمی شود آن جمله را بگوید و آنرا اضافه کرده اند و ….
اولا: براساس اسناد تاریخی ایرانی ها نقش اساسی در قیام مختار داشته اند و اتفاقا یکی از دلایل انتخاب موضوع هم همین بوده …
ثانیا: من به عنوان یکی ایرانی حاضرم هزار بار آن جمله را بگویم درست است که به ایرانی بودن افتخار می کنم اما برای دینم هم کم نمی گذارم و تا حالا هم کم نگذاشته ایم! دستشان هم درد نکند که فیل گنده ی ایرانی را زمین زدند و نور و روشنایی را به این کشور آوردند…
به هر حال از شما بیش از اینها انتظار می رود…
در مورد بازی ابن زیاد گل گفتی… تا حالا که از دید من همه بازی های فیلم یک طرف بازی فرهاد اصلانی در نقش ابن زیاد یک طرف…
بله در مورد شخصیت تاریخی مختار اختلافاتی هست اما به نظر من هم در مجموع سریال خوبی است.
با سلام و احترام… دو نکته کوچک که به نظرم آمد شاید خالی از لطف نباشد اگر خدمتتان عرض کنم.
مطلب اول اینکه مقایسه شما بین صحبتهای کیان و مختار در سریال(تاکید می کنم در سریال به این جهت که نمیدانم اصلا شخصیت کیان به لحاظ تاریخی صحیح هست یا نه) و ماجرای فوتبال ایران و عربستان بسیار بسیار دور از ذهن و مع الفارق است. بحث دین برای کسی مثل کیان با ابعاد شخصیتی تصویر شده از او که در رکاب امیرالمومنین علی علیه السلام به جنگ پرداخته و به مسلمان شدنش افتخار می کند کوچکترین تناسب و مشابهتی به بازی دو تیم فوتبال با یکدیگر ندارد. حتما تایید می کنید که توضیح بیشتر در این مورد توضیح واضحات است
مطلب دیگری هم که به نظرم جالب آمد این بود که قضیه پاشیدن خون سینه در اثر اصابت تیر (که در بعضی جاها اصابت تیر را به گلوگاه هم ذکر کرده اند ولی در هیچ کجا ندیده ام که خون جاری شده از صورت باشد) یک موضوعی است که به لحاظ تاریخی اثبات شده و در بسیاری مقاتل (تا جایی که من دیده ام) آمده است و اینکه ذره ای از خون هم به زمین بازنگشت به همین صورت. لذا این تصویر کاملا با تصویر ذهنی خود من که هیچکدام از آن دو صحنه سینمایی را ندیده بودم همخوانی داشت. جالب است که این صحنه ها طبق نظر شما (من متاسفانه هیچکدام را ندیده ام) بسیار به هم شبیه شده
و یک مطلب دیگر هم هست که بصورت سطحی از رویش عبور می کنم. حمله به ایران و تصرف آن و نیز مسلمان شدن (یا به تعبیری مسلمان کردن) ایرانیها (که در این سریال به دلیل وجود تلویحی پدران مختار و عمر روی آن تاکید شده است) از آن مسائل بسیار مهمی است که به دلایل کاملا ملموس و قابل تاملی تا امروز معمولا یا با سکوت یا با هجمه خارج از منطق و انصاف و یا با دفاعهای کور و غیر قابل قبول زیادی روبرو شده. خود من شخصا خیلی دوست دارم در مورد این واقعه مهم تاریخی تحقیقات بیشتری داشته باشم ولی تاکنون موفق به این امر نشده ام.
به هر حال این سریال را قطعا می توان جزء سریالهایی دانست که بعد ها میتوان دوباره از آرشیو خارج کرد و با ولع نشست و دید. نه مثل آنهایی که به زور به خرد مردم میدهند.
موفق و موید باشید
خیلی بد داری کار رو میکوبی !
مطلب با نقد خیلی فاصله گرفته و بسیار شخصی شده نقد باید از سه عنصر ساختار ، فرم و محتوا بررسی بشه ساختار کلی سریال بسیار زیبا خلق شده از لحاظ تکنیکی بسیار روی تک تک پلانها کارشده و در خصوص صحنه های جنگی به هر حال جنگی که اون دوران بوده با شمشیر و زره همینطور بوده و اصلا نمیشه بگیم که از روی فیلمی تقلید شده همیشه هم در شخصیت سازی فیلمنامه شخصیت های بد بهتر از شخصیت های خوب در میاد ولی از لحاظ پرداخت فیلمنامه تابحال در ایران چنین شخصیت سازی نشده و حتی یک سر و گردن از فیلمهای آقای حاتمی بالاتره
با نظرتان درباره فریبرز عرب نیا مخالفم و به نظرم به نسبت کارهایی که ازش دیده بودم فوق العاده ظاهر شده ولی با نظرتان درباره کیان 100 % موافقم و هیچ ایرانی این جمله را نمی گوید
ا عرض سلام خواستم بگم بیشتر صحبت هاتون قابل قبول بود ولی جاییکه فرمودین سکانسی از فیلم شبیه تعقیب فرودو تو فیلم ارباب حلقه هاست ( هر چی فکر کردم شباهتی ندیدم ) اینکه گفتین نقشای مثبت تاثیر گذار نبودن درسته من میگم اصلا افتضاح بودن و صد البته نقشای مهم منفی خوب از کار در اومدن . همینطور بگم شباهتی بین مصایب مسیح مل گیبسون و تیتراژ اول این سریال نیست چون سرخ شدن اسمان شباهتی به قطره اشک خدا در مسلوب شدن مسیح نیست این تشابه خیلی دور از ذهنه … حرف آخرمم اینکه این سریال در سال 2010 داره پخش میشه و لی من نوعی رو به یاد تکنولوژی و فناوری سال 1980 میندازه . سریالا و فیلمای ما بیش از 40 سال از دنیا عقبه ….
سلام، نقد خوبی بود اما به نظرم یه جاش منصفانه نبود. بیشتر منظورم درباره جایی هست که گفتید تقلید از فیلم های حماسی و تاریخی خارجی.
یه سوال دارم: چون تو مصائب مسیح یه قطره آب از آسمون چکید، دیگه هیشکی حق نداره تو فیلمش از این صحنه استفاده کنه؟ یا می تونه استفاده کنه ولی قطره باید یجور دیگه بیاد پایین؟ تازه قطره آبی که تو اون فیلم چکید یه جورایی انگار خدا تنها کاری که می تونست واسه مسیح بکنه این بود که یه قطره اشک از چشش! بیاد.
تو مختارنامه، این یه قطره از بارون بود و من جایی ندیدم که بگن این حتما استعاره از اشک خداست. تازه این تو تیتراژ بود و مصائب مسیح تو جریان خود فیلم. فرق نداره؟!!
جاهای دیگه هم همین. اتفاقا من قبل پخش فیلم شنیده بودم که یکی از بهترین اسب سواری ها رو از بین فیلم های موجود داره و واسش کار شده. حالا چون خوب شده پس حتما تقلیدیه؟ اینجوری اگه بخوایم فکر کنیم شما هر فیلم ایرانی رو بگید من می تونم مشابه صحنه هاش رو تو فیلم های خارجی بگم، این که دلیل تقلید نشد.
بارون بارونه، اگه تو 100 تا فیلم مختلف هم بذارن بازم شبیه هم در میاد. به نظرم این جای حرفاتون منصفانه نبود.
درکل مطلب خوبی بود. ممنون از زحمتی که کشیدید.
نقش مختار به خوبی تونسته پر صبر بودن اون رو نشون بده. با نظر شما درمورد بدبازی کردن عرب نیا مخالفم
سلام
مطلب بجایی بود. جلوه های ویژه هم واقعن جای امیدواری داشت.
سریال بسیار قشنگی است
ولی انتقاد من از دکور و نور سریال است
مثل دکور کاخ که بسیار کوچک و جمع و جور است و یا ماکت کعبه که کاملا” مشخص است ساختگی است مخصوصا” پایین ماکت که مشخص است سنگ کار نشده و رنگ آموزی روی فوم است.
همچنین بیرون کاخ که تر و تمیز رنگ آمیزی شده که بهتر بود کمی کهنه کاری میشد چون خیلی بی روح است.
نور پردازی داخل کاخ هم بهتر بود تیره تر میبود که به سریال عمق بیشتری بدهد.
سلام
ممنون از تحلیل جالب و خوبی که ارائه کردید.
در اولین بند بعد از عکس، اشاره شده که « … خون چهرهاش را به آسمان میپاشد …».
اما اشتباهه !
امام حسین(ع) خونِ گلوی علی اصغر رو به آسمان میپاشد.
موفق باشید.
در مقتل معتبری که اتفاقاً دیشب هم آقای موسوی در شبکه یک میخواندند، این خون، خونی ذکر شده که بر اثر اصابت تیر در دهان امام ایجاد شده و امام دستش را زیر دهان میگیرد و مشت از خون پر میکند و به آسمان میپاشد. بعلاوه، در تیتراژ هم در آغوش امام، فرزند نوباوهاش دیده نمیشود.
ممنونم
خیلی خوب و واقع گرایانه نقد شده
الحق اگر نکته منفی گفته شد ، از نکات مثبت هم چشم پوشی نشد .
ممنون
سلام
نقد خوبی بود
با نظر شما در مورد نقش ابن زیاد موافقم
بهترین گزینه فرهاد اصلانی بود
نقششو خیلی عالی بازی کرد
اما در مورد مختار زیاد موافق نیستم
به نظر من نقششو بد بازی نکرده
موفق باشید
((گمان میکنم مهمترین ضعف سریال مختارنامه، بازی فریبرز عربنیا در نقش مختار باشد))
بهترین نقش سریال همان مختار ( عرب نیا ) هست + فرهاد اصلانی : تا اینجای کار که دیدیم
چرا نظر شخصی خودتون رو اینگونه در نقد دخیل میکنید ؟
خیلی بی انصافی بود
خوشم نیومد
دوست عزیز، نقد طبعاً نظر شخصی منتقد دربارهی اثر است و قرار هم نیست که نقدی مورد پسند همهی خوانندگانش باشد. ما دید خودمان را مینویسیم و ممکن است منتقد دیگری، کار آقای عربنیا را ستایش کند. بههر حال، نظر قطعی من دربارهی بازی ایشان، همان است که نوشتم.
ابتدا از خانوم مجیدی به خاطر نقد هنرمندانشون کمال تشکر و قدردانی رو دارم،
اما تا اینجای سریال ضعف پررنگی در ایفای نقش مختار توسط عرب نیا ندیدم و بی انصافی میدونم که بازی مخصوص عرب نیا رو ضعف احساس کنیم…
بازهم برای نقد عادلانه و هنرمندانتون ممنونم.
مرسی .
نقدتون رو به بهترین نحو گفتین.
در ضمن در برخی از کتاب ها امده که امام حسین خون خودش رو هم به آسمان می پاشه..
در مورد کعبه چیزی نگفتین. چون اون قدر که باید طبیعی و عظیم نبود.
با نظر شما در مورد بازی عرب نیا موافقم. اصلن میمیک صورت را به کلی فراموش کرده! ولی فکر می کنم پتانسیل ماندگار شدن این تیپی که عرب نیا ساخته وجود دارد.
اما با قسمت قبلی اصلن کنار نمی آیم. صحنه های رزم به شدت ابتدایی بود. “ما” و “فیلمسازهایمان” بیشتر به درد حرف زدن و دیالوگ گفتن می خوریم. نه عمل و در اینجا ؛ ساخت صحنه های رزم ِ واقعی یا حتا فراواقعی ِ دلچسب.
در مورد فیلم نامه نویسی و دیالوگ نویسی ِ فاخر هم گل گفتید. نویسندگان ِ “یوسف پیامبر” باید بدانند فاخر سخن گفتن فقط به کتابی گفتن نیست. باید هنر خرج کرد.
موفق باشید.
تاکنون دوازده قسمت از چهل قسمت این سریال پخش شده و برای قضاوت خیلی زود است. ولی با نظر دوستانی که اعتقاد دارند آقای اصلانی بهترین بازی رو داشته موافقم.
من این مطلب را خواندم
نقد جالبی بود
حالا یک سوال:
به نظر شما در سریال مختارنامه به زنها بیش از حد واقعیت بها داده نشده ؟
منظورم این است :
در آن زمان اعراب به زنهایشان خیلی اهمیت نمی دادند و بعید است که اعراب آن زمان در امور مهم با زنها مشورت و نظرخواهی کرده باشند بخصوص اینکه هر مرد عرب دست کم 2-3 زن و بلکه بیشتر داشته است
با این حال در مختارنامه در قسمتهایی که من کمی دقت کردم مشورت شخص مختار با هر دو همسرش و نیز با مادرش و نیز نظر دادن همسر عبداله ابن عمر در گفتگوی او با مختار و نظایر آنها با تاکید زیاد به چشم می خورد !!
لطفا بفرمایید نظر شما در این مورد چیست ؟
سپاس از نقد زیبا..
از نظر من نتونسته سریال خوبی باشه آنطور که باید…
خیلی ممنون از نقدتون ولی اینم باید بگم که اگه سریال خارجی بود هم این نقد درباره اش نوشته میشد ؟ من سریال زیاد دیدم ولی به جرات می تونم بگم فیلمی مثل اسپاتاکوس که توش از جلوه های ویژه آنقدر استفاده شده که بازی بازیگر رو خفه هم به نوعی این نقاط ضعف رو دارهیا همین جومونگ که اصلا کار هنری به حساب نمیاد و فقط یه عده دارند بر علیه بقیه نقشه میکشن …….. نمی گم انتقاد بده ولی قرار نیست که به هرچیزی گیر الکی داد ….. گفتن این جمله که اغلب آدم های خوب سریال نقششونو خوب بازی نکردن نشان از نظر شخصی نویسنده است ….. ولی در کل فیلم نقاط ضعف کم و بیش وجود داره که مثلا صحنه های رزم مصنوعی دراومدند …… در ضمن بازی درخشان رضا کیانیان رو در نقش پسر زبیر هم از یاد نبرید …..
سطحی ترین کاری که میشد ساخت همین بود
سریال از نظر ساخت به نظر من تو ژانر خودش جزو بهترین های ایرانه، ولی متاسفانه دیالوگ ها و بعضا صحنه هایی در مورد ایران وجود داره که جز توهین هیچی نیست و نمی دونم چرا همچین متن ها و صحنه هایی درش گنجونده شده.
موهن ترین جای سریال به ایران تا اینجا جایی بوده که رضا کیانیان سپاه یزید رو در رفتار و قدرت با سپاه ایران مقایسه می کنه. با قدرت و شمارش کاری ندارم ولی این که رفتار سپاه یزید رو با رفتار سپاه ایران یکجور قلمداد می کنه بی نهایت شرم آور و توهینی بزرگتر از صحنه های فیلم سیصد بود.
کسانی که تاریخ خونده باشن می دونن که سپاهیان ایران به رفتار های انسانی و جوانمردانه و خوش قولی و … معروف بودن. این ها از قول دشمنان ایران پیش از اسلامه.
برای من که این فیلم خیلی جالب بود
ولی حیف ک زیاد فرصت نکردم ببینم
مممنون
نظر غالب را در این مورد که کدام بازیگران بهتر نقش خویش را ایفا کرده اند، در خود سایت مختارنامه می توانید ببینید. چون دقیقا همین نکته را موضوع نظرسنجی قرار داده است.
این نظرسنجی را که نازیلای عزیز اشاره کرده من هم دیده ام. آقایان فریبرز عرب نیا، فرهاد اصلانی و رضا کیانیان به ترتیب بیشترین رای را به خود اختصاص داده اند.