دو روی سکه نوع بشر
خیلی وقت پیش، پستهایی با عنوان «عکسهایی که دنیا را تغییر دادند» و همچنین پستی با عنوان «عکسهایی که دنیا را تغییر ندادند»، نوشته بودم. بیشتر این عکسها از صحنههای جنگ و درگیری گرفته شده بودند و دیدنشان آدم را آزار میداد.
اگر بیانصاف نباشیم و به نیمه خالی لیوان نگاه نکنیم، به این مطلب ایمان بیاوریم که نوع بشر، به صورت ذاتی برای نیکی کردن، خلق شدهاند. حتی در طی تراژدیهای سهمگین، مثل زلزله در هاییتی یا چین و سیل در پاکستان یا فیلیپین، روحهای دلیری پیدا میشوند که زندگیهای ارزشمندی را در پیرامونشان، نجات میدهند.
در این پست نگاهی داریم که مردم عادیای که در طی شرایط دشوار، مبدل به قهرمان میشوند. این قهرمانها، شامل مادر و پدری میشوند که هر کاری برای نجات فرزندشان میکنند، یا سربازی که با به خطر انداختن جان خود، زندگی دوستش را نجات میدهد یا نیکوکاری که خارج از شرح وظایف خود، به افراد کاملا بیگانهای کمک میکند.
بعد از دیدن این عکسها ناخودآگاه به یاد داستان «فرشته سرگردان» تولستوی افتادم، اگر این داستان کوتاه را نخواندهاید، حتما بخواندیش:
– ژانویه 2010: لبخند پسربچه 2 سالهای بعد از نجات یافتن از آوار زلزله هاییتی. او توسط تیم نجات مشترک بلژیک و اسپانیا، نجات یافت:
– متعاقب جنگ بین شورشیان و دولت در جمهوری دموکراتیک کنگو، مردم از شهرشان میگریزند:
– سپتامبر 2009: در جریان سیل در شهری در حومه مانیل، یک پسر فیلیپینی نجات داده میشود:
– ژانویه 2010: یک کودک پس از زلزله در پورتو پرنس، خدمات پزشکی دریافت میکند:
– سپتامبر 2009، مادر و فرزندی از رود طغیان کرده پس از توفان جنوب مانیل، عبور میکنند:
– آگوست 2010: یک داوطلب پاکستانی، یک کودک را در جریان سیل پاکستان نجات میدهد:
– آگوست سال 2009: بعد از توفان شدید و خراب شدن یک سیلشکن، در شمال فیلیپین، یک عضو گارد ساحلی، با گرفتن دست همکارش، او را در برابر جریان شدید رودخانه، محافظت میکند:
– آگوست 2010: در جریان سیل پاکستان، کودکی توسط هلیکوپتر از سقف مسجدی، نجات داده میشود و مادرش در حال فریاد زدن است:
– آگوست 2010: در جلالآباد افغانستان، متعاقب بمبگذاری، پلیس، مرد مجروحی را نجات میدهد:
– آگوست سال 2009: یک مرد سالخورده، در جریان عملیات نجات در تایوان، توسط یک عضو تیم نجات حمل میشود:
– اکتبر 2010: یکی از 33 معدنچی نجاتیافته شیلیایی، بعد از 10 هفته حبس در اعماق زمین، مورد استقبال رئیسجمهور شیلی قرار میگیرد:
– آوریل 2010: بعد از فروریختن یک کلبه گلی، یک دختر 4 ساله به همراه یک زن 68 ساله در میان آوار گرفتار شدند. آنها پنج روز با استفاده از غذا و آبی که مردم از میان درزهای آوار برایشان میفرستادند، زنده ماندند تا سرانجام نجات پیدا کردند:
– ژوئن 2009: بعد از سقوط هواپیمای A330 خطوط هواپیمایی فرانسه، دریانوردان برزیلی چند غریق را که با چسبیدن به سکان عقب هواپیما، خود را زنده نگاه داشته بودند، پیدا کردند:
– ژانویه 2010: مردان، زن مصدومی را در پورتو پرنس، بعد از زلزله هاییتی، حمل میکنند:
– آگوست 2010: یک سرباز پاکستانی، یک شیرخوار را در جریان سیل پاکستان، از کانال آبی، عبور میدهد:
– آوریل 2010: یک دختر 13 ساله تبتی بعد از پنجاه ساعت مدفون شدن در آوار زلزله، نجات داده میشود:
– آوریل 2010: بعد از زلزله چین، زن بیماری توسط خویشاوندانش به سمت کلینیک موقت برده میشود:
– آگوست 2010: مردی به همراه دو فرزندش، از میان آب به سختی به سمت قایق نجات نیروی دریایی عبور میکند:
کمک به هم نوع
چیزی که بسیار زیباست
و البته محدود به نوع بشر نیست
دختر دایی مادرم در سال 71 و در جریان زلزله رودبار خودش را بر روی دو کودکش قرار داد و آوار بر سر خودش ریخت و کشته شد، اما بچه ها زنده ماندند.
دو دختر بچه با رتبه دو رقمی در کنکور قبول شدند و در حال حاضر هر دو پزشک هستند…
عشق مادری پرتوی است از …
خدا رحمتش کناد
حقا که زیبا و منقلب کننده بود.
ممنون!
بدیهی ست اگر ایمان داشته باشیم روح خداوند در ما دمیده شده است میل به نیکی داریم همه ی آدمها فارغ از نژاد و دین و فرهنگ متمایلند به خوبی
مرسی به خاطر حسن نگاهتون
موفق باشید
……………….
و دیگر هیچ
عکسهای زیبایی رو گردآوری کرده بودید. جالب بودن. مرسی. گودری می خونمتون گفتم بیام یه خسته نباشید عرض کنم.
جالب بود
ممنون
کمک به همنوع و تلاش یزای زنده ماندن
دو کاری که آدمی به طور غریزی به آنها گرایش دارد.