«آلیسون جان»، پزشکی که افتخار بریتانیا شد
در دنیای پرسرعتی که خیلیها از بدو تولد در یک مسابقه دوی سرعت برای به دست آوردن پول و شهرت و افتخار و رقابت با دیگران قرار میگیرند، «آلیسون جان» از همان نوزادی مجبور شد که با بیماریهایش به مبارزه برخیزد.
هنوز 6 هفته از عمر آلیسون نگذشته بود که پزشکان تشخیص دادند که مبتلا به بیماری «سیستیک فایبروزیس» است، این بیماری باعث انبوهی از مشکلات پزشکی میشود:
اختلال رشد – مشکلات کبدی – عفونتهای ریوی- نارسایی سمت راست قلب- مشکلات کبد و مجاری صفراوی – مشکلات لوزالمعده و …
پیداست که با این مشکلات، آلیسون دوره کودکی و نوجوانی چندان خوبی را طی نکرد، اما اوضاع وقتی بدتر شد که در سال 1995، زمانی که او 14 ساله بود، پزشکان به وی گفتند که وضعیت پزشکیاش به قدر بد شده که بدون پیوند کبد، زنده نمیماند، 16 ماه طول کشید، تا اهداکنندهای پیدا شد و آلیسون مورد پیوند کبد قرار گرفت.
اما بیماری، آلیسون را رها نکرد و درست در همان زمانی که وی در پی ورود به رشته پزشکی بود، وضع قلب و ریهاش هم به هم ریخت، او که در این زمان بیشتر عمرش را در بیمارستان سپری میکرد، مجبور شد از پزشکی صرفنظر کند و به رشته علوم اعصاب یا «نوروساینس» فکر کند. سرانجام شدت بیماری، پزشکان را وادار کرد که پیوند قلب و ریه را هم برای آلیسون انجام دهند.
آلیسون بعد از مرخص شدن از بیمارستان، با عزمی آهنین، به تحصیل ادامه داد تا اینکه در سال 2001، از رشته علوم اعصاب فارغالتحصیل شد. او تصمیم گرفت که وارد رشته پزشکی شود و موفق به این کار هم شد.
اما در نیمه راه تحصیل پزشکی، یک بار دیگر وضع مزاجی آلیسون بد شد. پزشکان تشخیص دادند که داروهای مصرفی برای جلوگیری از پس شده اعصای پیوند شده، باعث نارسایی برگشتناپذیر کلیههای او شده و او باید مورد پیوند کلیه هم قرار بگیرد.
این بار پدر آلیسون داوطلب اهدای کلیه شد و خوشبختانه، آزمایشان نشان دادند که کلیه او بادخترش سازگار است، بنابراین در سال 2005، آلیسون کلیه پیوندی هم دریافت کرد. به علت خطراتی که بیهوشی عمومی در جریان این پیوند میتوانست برای وی در بر داشته باشد، این عمل تحت بیهوشی اپیدورال انجام شد، به عبارتی آلیسون در طی این پیوند، هشیار بود.
با دریافت پیوند کلیه، آلیسون جزو معدود افرادی در بریتانیا یا حتی جهان شد که مورد پیوند همه اعضای حیاتی عمده یا قلب، ریه، کبد و کلیه قرار گرفته است.
آلیسون سرانجام در ماه جولای 2010، از رشته پزشکی از از دانشکده پزشکی کاردیف فارغالتحصیل شد و در حال حاضر در بیمارستانی مشغول به کار است.
اما داستان زندگی این پزشک 32 ساله، آنقدر الهامبخش و مثالزدنی و تحیربرانگیز بود که خیلی زود مورد توجه مقامات و رسانهها قرار گرفت.
در دهم نوامبر سال پیش، او در جریان مراسمی، به عنوان یکی از برندگان جایزه سالانه افتخار بریتانیا، معرفی شد و مورد تقدیر قرار گرفت.
دیوید کامرون -نخستوزیر انگلیس- هم در جریان یک ضیافت نهار که به طور اختصاصی برای آلیسون جان برگزار شده بود، از او به عنوان، الگویی برای ملت کشورش، یاد کرد.
خدا زندگی بعضی ها رو چقدر با مشقت و سختی همراه می کنه
یاد کردن از این جریان برای ما جالبه و سوژه هم که آلیسون باشه به نظر ما موجود خوش اقبالیه که از پس بیماری بر اومده ولی برای خود شخص لحضات و روزها کی از دیگری سخت تر گذشته
به یاد داشته باشیم که هریک از این پیوند ها به تنهایی یک عمل جراحی سخت و بزرگ در زندگی یک فرد محسوب میشه
ممنون دکتر مثل همیشه مطلبتون زیبا بود
در یک کلام… عالی
ممنون دکتر جان بخاطر مطلب… خیلی روحیه بخش بود
این بیماری ژنتیکی بیشتر تو یهودیا هست؟
با تشکر ازموضوعی که انتخاب کرده اید. بعضی از بلاگها موضوعاتی را انتخاب می کنند که پربازدید باشد.بعضی دیگر رسالتی را هم در این بین بر حسب علاقه به عهده می گیرند. رسالت انتخاب مطالبی که برای خواننده به معنای واقعی کلمه مفید باشد. روزنه های امید را در بخشی از ابعاد زندگیشان روشن کند یا دید بهتری به آنها بدهد و … .
یه مثال باربط بیربط بزنم در وصف کیفیت کار این سایت:
در فیلم پدر خوانده مارلون براندو به مخاطبش گفت پیشنهادی بده که نتونه رد کنه
شما هم بعضی موقع پستهایی می گذارید که خواننده مجبور میشودکه رد نکند و مانع از تند تند خواندن خواننده میشود. مثل خود من که هم از عنوان مطلب نتوانستم بگذرم و نه از خود مطلب
امید این که مطالبی بیشتر در حوزه موفقیت انسانهای بزرگ در ابعاد و عرصه های مختلف زندگیشان را در پستهای آتی ببینیم. جامعه کنونی ایران در یاسی بسر می برد که مطالب امید بخش ، انگیزشی و آموزنده همچون قطراتی از پادزهر می باشد که در دهان افکار مسموم جامعه چکیده می شود.
موفق پاینده باشید.
یک پزشک به معنای واقعی.
واقعا خیلی جالب بود.
خیلی چیزها برای من روشن شد. واقعا لذت بردم
آقای مجیدی سپاس فراوان از شما بخاطر مطلبی که برای من همچون یک هدیه بود
به نظر من این چنین انسان هایی برای ما بشر یک پیامبر واقعی و زنده هستند.
خیلی ممنون از انتخاب شما. دوست عزیزی دارم که در اوج شکفتگی با نامرادی های بیماری ام اس صبورانه و خوش روحیه مدارا می کند. این مطلب را برای او هم فرستادم. توانایی و مقاومت بعضی از انسانها قابل ستایش است.
بازهم ممنون
ای انسان من زاده ذهن تو هستم.
عجب عزمی داره این بشر
کاش من هم یه خورده مثل اون اراده داشتم