حماقت، هوشمندانهترین راه بقا
مجله Ecology Letters مقاله جالبی منتشر کرده است که مضمونش شاید برای خیلی از ما، دور از ذهن باشد.
شاید کپی کردن رفتار و کردار والدین، از نظر خیلیها، کار خردمندانهای نباشد ولی از منظر تکاملی، این کار دقیقا بهترین راهبرد برای بقاست!
این مطلب متناقض، توسط پژوهشگران دانشگاه انگلیسی Exeter and Bristol عنوان شده است. جانداران از نظر امکان بقا، همواره دو راه پیش روی دارند: کپی کردن کارهای والدینشان یا اتخاذ راهبردهای جدید متناسب با اطلاعات پیرامونشان.
جالب است که در بعضی از شرایط ابتکار و ایجاد تغییر متناسب با دگرگونیهای محیط زیست، شانس بقای کمتری به یک جاندار در مقایسه با جاندار دیگری میدهد که همان افعال و نحوه تعامل پیشینیان خود را پیشه میکند.
به صورت متناقضی جاندارانی که باهوشترند و به تغییرات جزئی محیطی با تغییر راهبردهای خود، پاسخ میدهند، مرتکب اشتباهات بیشتری میشوند، مکانیسم پایه انتخاب طبیعی در این موارد به کار میافتد و بدون گذشت، باعث حذف این موجودات میشود.
ما این پدیده را در طبیعت به کرات میبینیم. مثل لاکپشتها وقتی بالغ میشوند و میخواهند تخمگذاری کنند، همیشه به ساحلی که در آن متولد شدهاند برمیگردند. شاید به نظر ما این کار احمقانه به نظر آید، اما چرا باید لاکپشتها خطر تخمگذاری در یک ساحل که قبلا آزمایش نشده است را به تن هموار کنند؟
این مقاله جالب آدم را تحریک میکند که همین موضوع را به به عالم جامعهشناسی هم توسعه بدهد. آیا جوامع یا اشخاصی که محافظهکارتر هستند، همواره شانس بقای بیشتری ندارند و آیا باهوشترهایی که درصدد تغییر و ابتکار برمیآیند، شانس بقای خود را کاهش نمیدهند؟
خلاصه مقاله را از اینجا خواندم ولی دسترسی به مقاله کامل نداشتم. احیانا اگر کسی دسترسی دارد، برایم ایمیل کند.
Hi
Drop me an email and I’ll send you the original paper
و چقدر میتونه از این مطلبی که رهنمون میشه به بحثی در حوزه جامعه شناسی ملموس و حتی دقیقتر باشه. که البته باید در هر دو حوزه دانش کافی و وافی برای به نتیجه رسیدن داشت. ازتون متشکرم جناب مجیدی
فیلم زادبوم دربارهی همین لاگپشتهاست
جالب بود
رمز بقا رو همراهی با مسیری که عامه انتخاب می کنند و یا عدم ایجاد تغییر نشون داده
خوشم اومد از این مطلب
Dear Dr. Majidi
U can download this paper via below link
in zipped file U will find 2 papers that I think they may have been related
http://rapidshare.com/files/450514469/Papers.rar
with best wishes
Afshin
شاید یک هوشمندی کنترل شده در جهت اصلاح جوامع محافظه کار امکان مناسب تری برای بقا باشه.
به نظر من این تحقیق و نتایجش بایاس داره.
اولا جامعه شناسی به شناخت رفتارهای اجتماعی بر میگرده، در قسمتی از تعریف جامعه شناسی داریم که “…از آنجایی که در مقایسه با بقیه حیوانات، انسان کمتر تحت تأثیر و کنترل غرایز میباشد، بخش زیادی از رفتارهای او توسط ساختارهای اجتماعی کنترل میشود…” (رجوع به مقاله “جامعه شناسی” در ویکی پدیا) اساسا نتیجه گیری از یک رفتار غریزی و وابسته به بقا در جانوران و تعمیم دادن آن به مسائل وابسته به اجتماع و موجودی هوشمند و اجتماعی مانند انسان تا چه حد میتونه صحیح باشه؟
دوم: در مورد جانوران ما رسانه یا علم یا خرد جمعی نداریم! یعنی اگر جانوری آزمون منجر به شکستی انجام داد، نمی تونه اون رو برای اطلاع سایرین در جایی ثبت کنه! پس آزمون در دنیای جانوران یا با پیروزی همراهه که تقلید خواهد شد، یا با شکست که دیگه سندی برای عبرت آیندگان نخواهد بود! در حالیکه ما در مورد جوامع انسانی مساله ای به نام “خرد جمعی” داریم.
سوم اینکه در این مطلب چنین عنوان شده که تکرار رفتارها (مخصوصا رفتارهای مربوط به بقا) معادل حماقته. در حالیکه چنین نیست، همیشه تکرار به معنای حماقت و ساختارشکنی به معنای هوش نیست.
شاید در شرایط پایدار، آزمودن رفتارهای آزموده شده،گزینه محافظه کارانه تر و بهتری باشه، اما در صورت تغییر اساسی شرایط چه؟
مثلا اگر گروهی جانور شکارچی ساحل تخمگذاری را شناسایی کنند، آیا تکرار رفتار پیشین هوشمندانه تر است یا تغییر با توجه به شرایط؟
فارغ از این تحقیق اگر ژرفتر فکر کنیم ، تکامل بیولوژیک امری گریزناپذیر هست، چرا که هر از گاهی متفاوت بودن باعث برتری تطبیقی چشمگیر میشود که باعث میشود مادر طبیعت دست به انتخاب بزند. به طور مشابه در جامعه هم درصد بزرگی از متفاوتها طرد میشوند و به جاشبه رانده میشوند، اما این امر مانع از تحولات اجتماعی در گذر تاریخ نمیشود. لب کلام من این بود. یعنی گرچه جانداری که متغیرهای محیطی باعث تغییری در رفتاری زیستیاش نمیشود و یا انسانی محافظهکار، به طور کلی شانس بیشتری برای بقا یا زندگی بدون دردسر دارند، اما همان درصد کوچک متفاوتهای باهوش هستند که سیرهای تاریخی را باعث میشوند یا موجب فرایند تکامل میشوند.
.
.
اگر طبق انسان ها مطالب این مقاله رو الگوی خودشون قرار میدادند، من شما احتمالا آلان تو غار زندگی میکردیم.
.
.
کلاً به نظر من این اصل که حماقت رمز بقاست واقعاض کار آمد و واقعیه
http://io9.com/#!evolution/5773203
دقیقا یکی از نگرانی های دانشمندان همین تکامل و رشد بشره.به وجود آوردن هوش مصنوعی که باعث میشه انسان شهروند درجه دوم بشه یا آزمایشگاه سرن که خیلی از فیزیکدانان هشدار دادن که این آزمایش ممکنه باعث به وجود آمدنه یک سیاهچاله بشه که تمام زمین رو ببلعه.
البته امروزه علم فیوچرلوژی پیرامون همین قضایا خیلی به کمک بشر اومده.
طوریکه بشر با مدیریت فیوچرلوژی داره آینده رو کنترل میکنه.
ای بابا آقای دکتر!گرچه دربععععععضی جوامع تفکرو تعقل آفت جانست وحماقت راز بقا!واگرچه زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد! ولی
گر بدینسان زیست باید پست/ من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوایی نیاویزم/ بر بلند کاج خشک کوچه بن بست/ گر بدینسان زیست باید پاک/من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمان خود،چون کوه/ یادگاری جاودنه،برتراز بی بقای خاک
دکتر مجیدی عزیز دقیقا رمز بقای شما نیز در عرصه های مختلف همین محافظه کاریتان تا کنون بوده
حق با حماقت است
ساعت ٧:۴۸ ق.ظ روز ۱۳۸٧/۸/٢٧
« کلاغ ابله
پنیر دارد
و روباه زیرک
آرزوی پنیر »
«متخصص مدیریت زمان
که وقتش طلاست
و در ترافیک خط سرعت
گیر کرده است
و راننده ی بی خیال تاکسی
مسافرانش را سوار و پیاده می کند
و از او پیشی می گیرد»
« در آخرین سالهای زندگی
فیلسوفی که از ابتدای زندگی در جستجوی سعادت بوده
خود را کم سعادت تر از عوام نادان می یابد»
« استاد باهوش اما کم درآمد
به دانشجوی سفیه اما پردرآمد
رمز ثروتمند شدن را
می آموزد»
«برادر بلندپرواز
که خانه اش را فروخته تا تجارت کند
ورشکسته می شود،
و از شنیدن قیمت خانه برادر بزدل
سرشکسته»
….
بلاهت
رمز سعادت است
در بازی های زندگی
بزدل ها پیروزند
قهرمان میدان
کم تحرک ترین بازیکن است
و در جهانی که مبنای عقلانی ندارد
و در جنگلی وحشی و خودرو که به زور لباس تمدن به آن پوشانیده اند
و منطق را -که زاده خیالبافی بشر است- به آن نسبت داده اند
باید پذیرفت
که
همواره
حق با حماقت است
http://sedaqat.persianblog.ir/post/103/
سلام آقای دکتر.
وقتی این مطلبتون رو خوندم، فورا یاد فیلم کمدی idiocracy افتادم که دقیقا در مورد اینه که میگه نظریه تکامل برای انسان ها برعکسه و هرکس که باهوش تر باشه، زودتر نسلش منقرض میشه. توصیه میکنم حتما ببینیدش:
http://www.imdb.com/title/tt0387808
I’ve downloaded the paper for you, I don’t have your email though. Shoot me an email and I’ll reply it with the paper.
Keep up the good work.
حماقت رمز بقاست ولی رمز سعادت و خوشبختی و آزادگی نیست.
بیشتر عمر کردن که دلیل بر موفق بودن نیست، موفقیت استفاده مفید از همون زندگی کوتاهه
“یک سال زندگی مثل گرگ بهتر از 60 سال زندگی مثل گوسفند است” موسولینی
لزوما اینطور نیست!
اینطوری که نمیشه نتیجه گیری کرد……عنوان یه نمه زرد بود. در واقع اگه میگفتین نتیجه تحقیق نشون میده آسته برو، آسته بیا، گربه شاخت نزنه با مسمی تر بود!
ولی خب هر چه دنیا جلوتر میره ارزش ریسک پذیری میشه و جوامع انسانی بیشتر از ریشه های حیوانیشون فاصله میگیرن!
سلام
این مطلب عالی بود عالی
من برداشتی که خودم از معنیه تکامل در بحث داروین از معادل انگلیسی داشتم اینه که اصلا معنیه تکامل ، کامل شدن نیست یا به کمال رسیدن
در ضمن دکتر اگه تونستی ترجمه اش کنی ، و بذاری رو سایت که چه بهتر
من نمی تونم از اون لینک رپید شیر بگیرم
اگر تونستی انگلیسی شو بذار یا بفرست
خیلی حال کردم با این جمله
تکامل بیولوژیک امری گریزناپذیر هست
و ای کاش بعضی ها توجه داشته باشن که آگاهیه ما به روند تکاملی باعث ارجحیتی نسبت به دیگر اجزا در حال تکامل برای ما نمی شه
و مسخره ست اگه به صرف فرهنگ و زبان و عقل و تکلم احساس جدا بودن از مسیر تکامل بهمون دست بده
عزیزم قرار نیست هرچیزی چون جای خاصی درسته همیشه زود بهترین راه باشه و همه جا استفاده بشه و درست هم باشه، یادتون نره انشان با تکرار نکردن گذشته به اینجا رسید و گرنه منو تو داشتیم توی کوه و بدون نور میخوابیدیم.
معنی این گفته این نیست که مثل گوسفند یا لاکپشت از گذشتگان تبعیت کنیم و تو زندگی هیچ نوآوری نداشته باشیم. این میشه جمله معروف “هیچ تلاشی نکن تا شکستی نخوری”
کمی به موضوع ریشه دارتر نگاه کنید.
مطلب در این مقاله به صورت کلی عنوان شده است. به طور کلی با دو نوع موجود مواجه هستیم. ا- آدم 2- دیگر موجودات زنده ( شامل حیوانات و گیاهان)
در مورد انسان, بدلیل آنکه آدم علاوه بر بخش کمی حیات خود شامل زنگی کیفی نیز هست, موضوع کاملا متفاوت است. به عبارت دیگر انسان نه تنها زندگی می کند, به زندگانی و کمال نیز می اندیشد و در مسیرش حرکت می کند. لذا تنها طول زندگی و بفای فیزیکی برآورنده همه آمال و آرزوها و طبع بی نهایت طلبش نیست و انسان در نهایت به عرض زندگی( کیفیت) نیز توجه دارد زیرا موجودی است الهی و تنها وصول به بی نهایت رضایتش را جلب می کند ( انا لله و انا الیه راجعون). در نتیجه چه بسیار کسانی که با عمر کوتاه خود جاودانه شدند هر چند به تعبیر این مقاله محافظه کار نبودند.
همچنین محتوای این مقاله در مورد بخش دوم تقسیم بندی فوق نیز صادق نیست. بدین دلیل که موجودات زنده در طی سالیان متمادی برنامه نرم افزاری وجود خود را که معمولا از نسل خود به ارث می برند, در فرزندان خود از طریق ژن کپی می کنند و در حقیقت فرزندان آنها دقیقا رفتار پدر و مادر خود را انجام می دهند که البته این فرایند نیز از الگوی تکامل پیروی می کند و طی زمان بهینه می شود ولی, این نرم افزار وجودی آنهاست که ممکن است با گذشت زمان بهینه شود و این موجودات دارای قدرت ارزیابی کیفی همانند انسان نیستند. به دیگر سخن اطلاق باهوش و محافظه کار برای آنها درست نیست.
جالب بود ولی من فکر میکنم برای انسان قضیه فرق میکنه این انسانهای باهوش هستند که قادرند وضع را به نفع خود تغییر دهنددرشرایط سخت انسانهای محافظه کارزودتر حذف میشوند گرچه به نظر میرسه زندگی ارومتری دارن
سلام
اگه اصل مقاله رو براتون ارسال کردن، ممکنه لطفا اونو واسه من هم بفرستید؟