بازی فینال جام باشگاههای اروپا بین منچستریونایتد و بارسلونا

فرانک مجیدی: روزی که منیو با سر الکس سالخورده برای نوزدهمین بار قهرمان لیگ جزیره شد، تعدادی از هوادارانش با خوشحالی پارچهنوشتهای را تکان میدادند که رویش پیراهن شمارهی 10 «لیونل مسی» تصویر شده بود و نوشتهای درشت و کنایهآمیز: YOU’RE NEXT. حالا ویمبلی را با آن فلشبک و مشت لرزان و عصبی فرگی به یاد خواهیم آورد. آن تصویر بسته از مربی شیاطین سرخ، نماد کامل آنچه بود که در بازی بر منچستریها گذشت. آنها که ده دقیقهی ابتدای بازی را طوفانی آغاز کردند و هوادارانشان را خاطرجمع نمودند که بازی ضعیف دو سال قبل را جبران میکنند، ناگهان قافیه را به بارسا باختند، یکجورهایی بدتر از ماجرای رم. منچستر بسیار خوششانس بود که با نتیجهای بسیار سنگین شکست نخورد، شاید فرگوسن بزرگ که دو سال قبل بهخاطر آوردن برباتوف به زمین شدیداً مؤاخذه شد، اینبار برای قرار ندادنش در ترکیب 18 نفره مورد انتقاد قرار گیرد.
با این حال، هیچکدام از هواداران بارسا نمیتوانند ادعا کنند این یک برد ساده در برابر تیمی آسان بود. منیو، بدون حضور سر الکس برای من هیچ مفهومی ندارد. از وقتی 3 ماهه بودم، او سرمربی سرخهای منچستر بود. افتخارات فراوان او و پاییدن در اولین سطح فوتبال جهان، از او افسانهای غیر قابل تکرار میسازد. فرگوسن به حق یک اسطوره و نماد برای تاریخ فوتبال بهشمار میرود و باعث غرور و سربلندی تمام طرفداران منچستر است، با جام یا حتی شکستخورده.
ویمبلی برای بارسا نام غریبهای نیست. 19 سال قبل، ویمبلی قدیم محل نخستین جشن اروپایی بارسا شد. بازی با سمپدوریا به وقت اضافه کشید، استویچکوف توپ را به باکرو پاس داد و آن حادثهی طلایی در دقیقهی 111 رخ داد: رونالد کومان توپ را به تور دروازه سمپدوریا رساند. کومان بدعتگذار افتخارات اروپایی بارسا شد، هنوز هم او برای ما بارساییها یک قهرمان است.
تیم رؤیایی کرایف در آن روزها، بازیکن 21 ساله و سبزهرویی بهنام «جوزپ گواردیولا» را با خود داشت. 17 سال بعد، گواردیولا جوان 38 سالهای بود که در برابر مردی بزرگ روی نیمکت مینشست. بارسلونا روش تازهای را در فوتبال به جهان نشان دادهبود و در رم رو در روی تیمی میایستاد که مربی باتجربهاش طعم پیروزیهای بسیاری را چشیدهبود. بازی منیو و بارسا، تقابل جوانی و شور با تجربه و پختگی بود. بازی با آواز «آندرهآ بوچلی» در ورزشگاه المپیک رم و انتقال جام به جایگاه مخصوص آغاز شد. در شبی که بر فرگوسن دقایقی تلخ میرفت، بارسا با گلهای اتوئو و مسی 21 ساله بر منچستر پیروز شد و گواردیولا، جوانترین مربیای شد که به این افتخار رسید. در آنسوی میدان، فرگوسن مجبور شد بگوید که آنها از فوتبالشان لذت بردند. سال 2010، هر دو تیم در نیمهنهایی حذف شدند و امسال، هر باز فینال 2009 را تکرار کردند. گمان نمیکنم از میان عاشقان فوتبال کسی این بازی ناب را از دست دادهباشد. گل پدرو که با تاکتیک بینظیر بارسا در حفظ بازی و پاسکاری به ثمر رسید، با گل مساوی وین رونی پاسخ دادهشد. نیمهی دوم با هجوم بیامان بارسا آغاز گشت و گل زیبای رونی، با دو سوپر گل لیونل مسی و داوید ویا از خاطر هواداران بارسا پاک شد. شانسهای مسلّم بارسا برای گلهای بیشتر بیثمر ماند و باز منچستر حریف بارسا نشد. با سوت پایان کاسای، دهمین جام با گواردیولا به بارسا رسید.
ویمبلی برای بارساییها خوشیمن است. اما با دیدن طرز مراسم گرفتن انگلیسیها با تمام وجود خوشحالم که میزبانی جامجهانی به آنها نرسیده. از سال 2000 به اینطرف، این بیشکوهترین مراسم اهدای جام باشگاههای اروپا بود. آن راهرو که به یک راهپلهی دیگر ختم میشد تا بازیکنان تیمها برای گرفتن جوایز به اعضای یوفا برسند، و اینکه جایگاهی وسط زمین برای اینکار حاضر نشد اوج بیسلیقگی انگلیسیها را نشان داد. در عوضِ این مراسم بد، سنگتمام گذاشتن هواداران بارسا در قلب لندن و جامی که آبیدال بالای سر برد، زیباترین صحنههای این فصل را بر جای گذاشت.
اکنون صحبت از افتخارات بارسا و کیفیت بازی آنها بسیار ساده است، اما این فصل بر تیم و هواداران بسیار سختتر از دو فصل پیش گذشت. مصدومیت «کارلس پویول»، کاپیتان تیم، خط دفاعی بارسا را تضعیف کرد و ضعف خط دفاعی با خبر تلخ سرطان اریک آبیدال کامل شد. شرایط آبیدال همبازیان و هواداران بارسا را بهشدت منقلب کرد و از ما، جز توییتهایی برای روحیه دادن به او و آرزوی بهبودی بر نمیآمد. آبیدال در الکلاسیکوی نیمهنهایی چند دقیقه به زمین آمد و همبازیان و هواداران بارسا با تشویق بیامان او، صحنههای زیبایی برای دوستی و فوتبال خلق کردند. ماجرای ناراحتی مهرههای کمر پپ دیگر خبرهای بد را کامل کرد. اما همیشه تلخیها و شیرینیها در کنار هم رخ میدهند. در این فصل، ژاوی رکورد بازی یک بازیکن برای بارسا را شکست و هنوز هم در اوج است، بهقول گواردیولا او میتواند به 1000 بازی برای بارسا برسد و همین کیفیت بالا را حفظ کند. بارسا 16 هفتهی پیاپی بازیهایش را در لالیگا برد و 31 هفته، تیم بیشکست لالیگا ماند. با تمام سختیها و اتفاقات غیر قابل پیشبینی که برای اردوی بارسا رخ داد، در شب تولد آندرهآس اینیستا تساوی با آلمریا آنها را قهرمان لالیگا کرد و با جشنی باشکوه میان همشهرهای خود بازگشتند. در جشن نیوکمپ، اینیستا گفت این هدیهی او برای دختر تازه متولد شدهاش است و میخواهد هدیهاش را روز 28 می کامل کند. مسی گفت حرفهای زیادی برای گفتن دارد، اما منتظر میماند تا در جشن 29 می آنها را به هواداران بگوید. نمایشی که ستارگان بارسا به نمایش گذاشتند، با کلام بهوصف در نمیآید. امشب حال و هوای کاتالونیا و بارسلون دیدنی است.
فرگوسن در کنفرانس مطبوعاتی خود اظهار داشت تا بهحال در برابر چنین تیمی بازی نکرده و چنین باختی، شرمندگی ندارد. وقتی در کنفرانس، خبرنگاری نظر گواردیولا را دربارهی این جملات فرگوسن پرسید پپ گفت برایش بسیار ارزشمند است که مرد بزرگی چون فرگوسن، چنین نظری دربارهی تیمش دارد و از او بسیار سپاسگزاری کرد. او از بازیکنانش بسیار تشکر کرد و مسی را بیهمتا و تکرار ناپذیر خواند و گفت افتخار میکند که مربی چنین تیمی است و از نحوهی بازی تیمش بسیار خشنود است. بازیکنان بارسا با اینکه هر یک ستاره هستند، همواره تاکید میکنند بازی آنها در کنار هم معنا مییابند. برخلاف آنچه که «فریدون زندی» در برنامهی «نود» گفت، در سطوح بالای فوتبال دنیا، سوای تواناییهای فنی، دوستی بازیکنان و حمایت آنان از هم یک «تیم» را میسازد و نماد این همراهی و رفاقت، جامی بود که دیشب آبیدال بالای سر برد. آبیدالی که پیش از بستری شدن در بیمارستان دوستانش را در آغوش گرفت و از آنان خواست به او قول دهند قهرمان اروپا میشوند.
با قهرمانی دیشب، بارسا به چهارمین قهرمانی در جام باشگاههای اروپا رسید. گواردیولا در بهدست آوردن 3 تا از این جامها نقش مستقیم داشت. او از زمان نشستن روی نیمکت تیم اول بارسا، 10 جام به باشگاه و هواداران هدیه کرده و تنها مربی تاریخ بارساست که از زمان ورودش، سه بار پشت سر هم تیم را به قهرمانی لالیگا رسانده. یکبار از او پرسیدند که این تیم را بهتر میداند یا تیم رویایی ساخت کرایف را؟ او فروتنانه پاسخ داد آن تیم بسیار برتر بود، آنها معماران رویا بودند و آغازگران، همواره کار مهمتری انجام میدهند. حالا تیم او از جهت کسب افتخار از تیم کرایف پیشی گرفتهاست. 10 جام و 447 گل، هدیهی تیم گواردیولا است. مسلماً گواردیولا هم به رویایی بودن تیمش باور دارد که دیشب گفت امیدوار است این تیم، در خاطر آیندگان بماند.
بازی دیشب، از هر جهت یک کلاس آموزشی بزرگ بود. تاکتیکهای بازی، تکنیکهای فردی و تیمی، شیوهی بلیطفروشی که از سه هفته قبل معلوم بود هواداران کجا استقرار مییابند، برخورد شایسته و تحسینآمیز مربیان با هم، هماهنگی بازیکنان هنگام شادمانی و ادب آنان برای بستن نمادین بازوبند کاپیتانی بهدست مدافع فرانسوی تیم، همگی نکات آموزشی است. جاهایی روی کرهی زمین هست که ده نفر با هم روی جام نمیریزند، کاپیتان را با نیشگون و مشت و لگد کنار نمیزنند تا به جام دست بزنند، برای قهرمانی دو جام نمیدهند، با اسب توی زمین نمیآیند! تازه، در آن نقاط کرهی زمین «رضا جاودانی» هم ندارند که بعد از یک قهرمانی قاطعانه، شروع به نفرین و ناله کنند و روی تصاویر زیبای شادمانی –آن مقداری که ما دیدیم- موسیقی مندرآوردی نمیگذارند!
جدا از تمام شادمانیها، خاطرات تلخ و شیرینی که برای هواداران بارسا باقی ماند، گلهای فراوان، بازیکنانی با تکنیک فردی بیبدیل و سبک بازی چشمنواز، دوست داشتن بارسا برای ما هواداران متعصب بارسا روش و نگرشی برای زندگی است. بارسلونا فلسفهای از اصالت رویا، تلاش، دوستی و تجربهی شادمانی است، اصلاً برای همین است که شعار ما شده: FCBarcelona, mes que un club!
به عنوان نظر اول لازمه ذکر کنم فقط رئـــــــال :))
با سلام و خسته نباشید واقعا از این پست متعجب شدم !
اصلا توقع نداشتم شما حمچین پستی بدین.
واقعا ممنون کاملا کامل و زیبا بود.
منتظر همچین نوشته ای بودم از یک پزشک !
همیییشه عاشقتم ابرسا
خوب بود!
اما اینکه مراسم روی سکوها برگزار بشه قانون جدید یوفاست که اگر دقت کرده باشید تو یکی دو دوره قبل هم اجرا شده. البته در هر حال شکی در بی روح بودن مراسم نیست.
محشر بود !!! کسی هست که توی بهترین تیم تمام تاریخ بودن بارسا شک کنه ؟
ایوال فرانک ،دمت گرم
فقط مسی و بارسلونا
سلام
من اون شب تنها
توی خانه ای که از وقتی توی تهران زندگی می کنم تلوزیون ندارد
خاستم از دوستی پول قرض بگیرم تا دی وی بی بخرم و با لپ تاپ بازی رو ببینم
بازی؟
برای من این اتفاق بازی نبود و نیست
همان طور که وقتی ریوالدو پشت توپ می ایستاد، برای من یک ضربه ی کاشته نبود
دیگر مدت ها ست صدای سیاوش قمیشی را نمی شنوم
آخر آواز نمی خاند یا ترانه
و همین بارسا
سال ها ست که وقتی یک طرف بازی فوتبال بارسا باشه، دیگه بازی بازی نیست و این فوتبال نیس
حالا اون شب هم به حداقل زندگی کردم
رادیوی گوشی موبایل
مثل کوری که به معشوقش رسیده و فقط دست روی موهایش می کشد
گاهی ری اکشن های زندگی ما زاده ی حضور در اجتماع است
اگر در جمع نباشیم نمی خندیم
گریه نمی کنیم
ولی
اون شب
وقتی بازی تمام شد
سکوت خانه ام را با ایستادنم
با دست زدنم
و اشکی که گر گر می آمد، نقاشی کردم
.
کودک که بودم و شب ها روی پشت بام می خابیدم
یک سوال زیاد توی ذهنم می چرخید
اون ستاره ای که من هر شب نگاهش می کنم،
آیا می دونه یه بچه توی پشت بومی از شهر های ایران دوسش داره و زندگیش رو باهاش رج زده؟
جوابم توی بزرگی ها تغییر کرد
مهم نیس اصلن بدونه
نه
من دارم لذت می برم
مهم نیس مسی بدونه که من امسال سالروز تولدش گفتم خدا بیست و سه ساله شد
یا تیم بارسا بدونه چه شب هایی رو واسم ساخته
ولی من بارسا رو دوست دارم
چون بارسا تیم فوتبال نیس واسم
بازی نمی کنه
چه اون موقع که کمی افول کرده بود و چه الان که توی اوجه
زندگی می کنم
.
یکی از بچه هایی که از کودکی طرفدار بارسا بودیم بهم اس داد که وای از مسی
جواب دادم
مسی تنها خاطره ی لذت بخش این روزهای سخت و سوخته ی ما ست
که دست کم وقت پیری یه چیز داسته باشیم تا با هم بخندیم و لذت ببریم
.
این سکانس سکوته
و نویسنده می داند و هزاران صدا کردن ها
…
..
.
واقعا بارسا رویایی ترین بازی رو ارائه میده که من در این چند سال شاهدش بودم
حیفه که این ترکیب جذاب به هم بخوره
مثل همیشه قشنگ و جالب بود.
در مورد نحوهی اهدا جام هم به نظرم ربطی به انگلیس و کشورش نداره، این رویهی یوفا هستش که برگرده به قدیم که جام رو این شکلی اهدا میکردن، روی سکوها.
خیلی مخلصیم خانم مجیدی
چقدر قلم روان و اندیشه های زیبایی دارید
در مورد دادن جام بین تماشاگر ها ربطی به انگلیس نداره قانون یوفاست از زمانی که پلاتینی اومده این چندمین باره که جام رو اونجا تحویل می گیرن
نوشته زیبایی بود، فقط دو نکته :
یوفا اگر اشتباه نکنم از سال 2009 مقرر کرده که اهدای جام در جایگاه ویژه انجام بشه، و شاید این مورد بد سلیقگی انگلیسی ها نباشه، من خودم اهدای جام با سکو وسط زمینو ترجیح میدم.شاید میخواستند اون حس کلاسیک گرفتن جام تو بازی های قدیمی را تکرار کنند.
و دیگر اینکه به عنوان یه طرفدار منچستر ( نمیدونم آیا شما طرفدارش هستید یا نه ) خواستم بگم معمولا یونایتد رو ” من یو ” صدا نمیکنن، مگر لیورپولی ها ، لیدزی ها و این تیم هایی که کل کل شدیدی با یونایتد دارند به خاطر شباهتش با کلمه manure به معنای کود حیوانی اگه درست یادم باشه
برای ما منچستری ها،شیاطین سرخ دنیای دیگه ای دارن،بازی بارسلونا زیباست ولی این بدین معنا نیست که تیم های دیگه بازیشون زیبا نیست، همیشه سبک بازی منچستر رو ستایش کردم و میکنم و معتقدم هربازی شرایط خاص خودش رو داره برای مثال ممکنه رئال توی لیگ نتونه جلوی بارسا بایسته اما تیمی مثل آلمریا میتونه، همیشه منچستر رو به خاطر پاس کاری های بی نظیرش ستایش میکنن.
من نمیدونم تماشای این بازیهایی که همش بارسلونا میبره چه لذتی داره! بارسلونا تیم باشگاهی محبوب من بود، از همان اوایلی که فوتبال دیدم، از همان اوایل دههی نود و هیچ وقت منچستر را دوست نداشتم، از خیلی وقت پیش از خیلی وقت پیشتر از آن که منچستر در آن فینال بایرن مونیخ را دو بر یک ببرد و من و برادرم حسابی حالمان گرفته شود…
اما دیشب واقعا دلم میخواست منچستر بازی را ببرد!
………………
نگفته پیداست که هیچ ابایی نداری از این که داستان فیلم لو برود و بعد ببینی. حتی به نظر میآید که اول نقدها را میخوانی بعد فیلم را می بینی!
شاید پیشداوری باشد، شاید هم نه!
لذت بردم. تمام نکات رو با ظرافت خاصی بیان کرده بودین.
خدا رو شکر ما توی این دوره زندگی می کنیم تا آخره فوتبال مدرن رو ببینیم.
دوست دارم یه نظر سنجی در مورد بهترین بازیکن تاریخ برگزار کنید. مطمئنم که مسی بالاتر از مارادونا، پله و زیدان و … قرار می گیره.
کی فکر میکرد یک سال بعد از این اتفاق پپ کبیر تصمیم بگیره فصل بعد با بارسلونا نباشه؟ :-(