لیونل مسی: تولد یک اسطوره

فرانک مجیدی: آمد، سلام کرد و اسمش را گفت. روی شیشهی مابین خودش و دوربین، یک آدمک کوچک را نقاشی کرد. آدمک با جادوی انیمیشن جان گرفت و او داستان خودش را گفت. گفت که خیلی کوچکتر از همسالانش بود و اوایل این مسئله باعث خوشحالیاش نبود، اما سبب میشد راحتتر با توپ بازی کند. آدمک حالا لباس تیم ملی پسر جوان را داشت، از بین ساقپای قد بلندها رد شد و گل زد و بالا و پایین پرید. پسر ادامه داد: گاهی چیزهایی که بد به نظر میرسند، آنقدرها هم بد نیستند. پسر سرش را بالاتر از حد معمول گرفت و با چشمهایی که برق میزد و چانهای که سخت و قاطع نگاه داشتهبود به دوربین نگاه کرد. آگهی تبلیغاتی آدیداس، با جملهی معروف Impossible Is Nothing به پایان رسید.
«لیونل آندرس مسی» چهارمین فرزند یک خانوادهی فقیر در 24 جون 1987 متولد شد. پدر او کارگر کارخانهی فولاد و مادرش، یک خدمتکار نیمهوقت بودند. اجداد مسی در اواخر قرن نوزدهم از ایتالیا مهاجرت کردهبودند و ساکن آرژانتین شدند. لیونل از همان روزهای خردسالی با فوتبال آشنا شد، چرا که پدرش در وقتهای آزاد خود مربیگری تیم محلهشان را بر عهده داشت و پسر 5 سالهاش را برای بازی در تیم، با خود میبرد. مسی 8 ساله بود که به تیم اصلی شهرشان، «نیوولز اُلد بویز» رفت. اما مشکل این بود که مسی خیلی کوچکاندام تر از حد معمول بود، بنابراین از سوی باشگاهش در 11 سالگی تحت درمانهای هورمونی قرار گرفت. همانروزها، این پسربچه نظر باشگاه «ریور پلاته» را هم جلب کرد، اما آن باشگاه حاضر نشد برای قرارداد مالی او ریسک کند. شک ریور پلاته، باعث رقم خودن نقطهی عطف زندگی مسی شد. غیر از مدیران ریور پلاته، چشمان دیگری هم به ساقهای پسرک خیره شدهبود، «کارلس رکساچ» به استعداد مسی ایمان آورد، اما لیونل هنوز فقط یک پسربچه بود و پدرش مسئولیت مراقبت از او را داشت. رکساچ بهقدری از دیدن کارهای مسی جوان به وجد آمدهبود که بدون قراردادی رسمی و روی کاغذی کهنه نوشت اگر مسی حاضر شود به اسپانیا بیاید، باشگاه بارسلونا خرج درمانهایش را پرداخت میکند. پدر و پسر تصمیم بزرگی گرفتند و راهی کاتالونیا شدند.
در آن روزها، «فرانک ریکارد» سرمربی بارسلونا بود. او اولین بار در نوامبر سال 2003 وقتی لیونل تنها 16 سال و 145 روز سن داشت، در بازی دوستانه با پورتو به او فرصت بازی داد. در لیگ اما، ریکارد حدود 11 ماه بعد، وقتی مسی 17 سال و 114 روز شدهبود در برابر اسپانیول نخستین بازی رسمیاش را از او گرفت. هرچند مسی با سن اندکی کارش را برای بارسلونا آغاز کرد، اما رکورد جوانترین بازیکنی که برای بارسا به میدان رفته، تا کنون در دست «بویان کرکیچ» است. مسی هنوز 18 سالش نشده بود که برای اولین گلش برای بارسا را در برابر آلباسهته به ثمر رساند، خود او میگوید هرگز لطف ریکارد را بهخاطر اعتمادش فراموش نمیکند، آن در حالیکه فقط 16، 17 سال سن داشت.
در فصل 2005- 2006 بارسلونا با مسی قراردادی امضا کرد که او را تا سال 2014 برای تیم اول خود میخواست. مسی هم تابعیت اسپانیایی گرفتهبود و ادامهی کار و زندگی در اسپانیا برایش آسان شدهبود. اولین بازی او در جام باشگاههای اروپا در برابر اورینزهی ایتالیا بود که هواداران بارسا، هنگام خواندهشدن نام او در نیوکمپ ایستادند و بازیکن 18 سالهشان را تشویق کردند. مسی در این فصل 17 بازی در لالیگا برای بارسا انجام داد که موفق به زدن 6 گل شد و 1 گل هم در 6 بازیاش در جام باشگاههای اروپا به ثمر رساند، اما مصدومیت خیلی زود در بازی با چلسی در لیگ قهرمانان، به سراغش آمد و او نتوانست در قهرمانی بارسا در لالیگا و اروپا بیش از این سهیم شود.
فصل بعد، مسی بیشتر در بارسلونا جا افتادهبود، اما باز بدشانسی سراغش آمد و استخوانهای کف پایش شکست. او برای سه ماه از میدان دور ماند، اما با بهبودی، برای الکلاسیکو آماده شد و به لطف هتتریکش، بارسا با رئالمادرید 3-3 مساوی کرد. مسی موفق شدهبود در کنار «ایوان زامورانو» در یک الکلاسیکو 3 گل بهثمر برساند. او در مجموع برای بارسلونا در آن فصل 26 بازی انجام داد و 14 گل به ثمر رساند.
در فصل 2007- 2008 ماشین گلزنی مسی حسابی راه افتادهبود و توجه بزرگان فوتبال را هم به سمت خود جلب کرد، اما یک بدشانسی دیگر آورد و باز در جامباشگاههای اروپا، و اینبار در برابر سلتیک مصدوم شد. پس از رهایی از بند مصدومیت، او یک بازی دیگر در برابر والنسیا انجام داد و با یک گل، در برد درخشان بارسلونا با نتیجهی 6-0 سهیم گشت. 13 مسابقه، 16 گل.
اما اوضاع در بارسلونا تغییر کرد. مردم کاتالونیا دیگر ریکارد را دوست نداشتند و با کمپنو بخاطر نتایج ضعیف تیم قهر کردهبودند. رکساچ چارهای جز رفتن نداشت و مدیران بارسا، ریسک بزرگی کردند و مربی 37 سالهی تیم «ب» را که کاپیتان سابق بارسلونا و یک کاتالونیایی بسیار متعصب بود، به سرمربیگری برگزیدند. جوزپ گواردیولا با اولین اقدام خود در فروش رونالدینیو و سپردن پیراهن شمارهی 10 به مسی، بسیاری را به این نتیجه رساند که آمدن این جوان کمتجربه اشتباه نابخشودنی مدیران بارسلونا خواهد بود. مسی میدانست شمارهی 10، معانی زیادی دارد و قرار است برای ستاره شدن به او اطمینان مطلق شود. شروع فصل تازه با باخت در لالیگا آنها را تا حدود زیادی در قضاوتشان مطمئن ساختهبود که ورق برگشت. بارسلونا شروع کرد به خوب بردن و مسی هم خوب گل زد. هواداران به خواهش گواردیولا برای بازگشت به کمپنو و تشویق تیمشان که دارد خوب بازی میکند، جواب مثبت دادند. در الکلاسیکوی رفت و برد 2-0 بارسلونا مسی یک گل به ثمر رساند و برای طرفداران بارسلونا عزیزتر شد و در بازی برگشت معروف 6-2، 2 گل دیگر در برابر رئالمادرید به ثمر رساند و هر دو بار، تیشرتی را که زیر پیراهن بارسا پوشیدهبود، با نوشتهی معروف Síndrome X Fràgil، در حمایت از کودکان آسیبپذیر به دوربینها و تماشاگران نشان داد. فصل به رؤیاییترین صورت ممکن برای بارسلونا تمام شد و بارسلونا به رکوردهای تازهای دست یافت. مسی که در فینال جام باشگاههای اروپا، گل دوم تیمش را به منچستر یونایتد زد، با 9 گل آقای گل رقابتها و جوانترین آقای گل تاریخ این جام، با 21 سال سن شد و پپ با 38 سال سن، جوانترین مربیای که به این افتخار نائل آمدهاست. بارسلونا تمام جامهای اولین فصل حضور گواردیولا را درو کرد و مسی در اولین فصلی که شمارهی 10 پوشید، چرایی شایستگیاش را برای داشتن این شماره به همه اثبات کرد: 38 گل و 18 پاس گل در 51 بازی. نام مسی جزو نامزدهای بهترین بازیکن سال مطرح شد، او با 678 رای بهعنوان دومین بازیکن برتر آن سال از سوی فیفا انتخاب شد.
مسی هر فصل در بارسلونا بهتر میشد و بارسا مدام با او تجدید قرارداد میکرد. در این فصل، «زلاتان ابراهیموویچ» هم به ترکیب بارسا افزوده شد و اتوئو از تیم رفت. در 1 دسامبر 2009، مسی 22 ساله پاداش نمایشهای حیرتانگیز خود را گرفت و با فاصلهای بسیار، «کریس رونالدو» را پشتسر گذاشت و توپطلا را از آن خود کرد. او پس از دریافت جایزهاش گفت: «این جایزه را به خانوادهام تقدیم میکنم. هر زمانی که به آنها نیاز داشتم، در کنارم بودند و گاه حتی با شوری بیشتر از هیجان من!»
در بازی فینال جام باشگاههای جهان، بارسلونا در برابر استودیانتس آرژانتین قرار گرفت، زمانیکه بازی با تساوی 1-1 پیش میرفت، دوربینها صحبت گواردیولا با لیونل را نشان دادند. چند دقیقهی بعد، تنها یک دقیقه مانده به پایان وقت قانونی بازی، مسی گره بازی را گشود. او در موقعیتی دشوار نزدیک به خط دروازه توپ را با سمت چپ سینهاش وارد دروازه نمود و بارسلونا تنها جامی را که در تاریخ 109 سالهی خود کسب نکردهبود، در ویترین افتخاراتش دید. گواردیولا که خودش هم از این گل منقلب شدهبود، در پاسخ به سئوال خبرنگارانی که از او میخواستند بگوید چند دقیقه قبل از گل مسی به او چه گفتهاست، پاسخ داد: «به او گفتم یک گل با قلبش برای بارسلونا بزند، و او درست همین کار را انجام داد!» دو روز بعد، مسی افتخار دیگری کسب کرد و بهعنوان بازیکن سال از سوی فیفا انتخاب شد و نخستین آرژانتینیای شد که به این افتخار میرسد. او در این راه، رونالدو و کاکا از رئال و مهندسهای نابغهی همتیمیاش، «آندرهآس اینیستا» و «ژاوی هرناندز» را پشتسر گذاشت. در 17 ژانویهی سال 2010، مسی صدمین گل خود را برای بارسا، در برابر سویا به ثمر رساند. آن بازی با نتیجهی قاطع 4-0 به سود بارسا به پایان رسید. پس از آن در 5 بازی لالیگا و جام باشگاههای اروپا، مسی 11 گل زد. در بازی برگشت با آرسنال، مسی در کمپنو آتشبازی به راه انداخت و در یکی از بهترین بازیهای خود برای بارسلونا، هر چهار گل بارسا را در برابر تک گل آرسنال به ثمر رساند. ونگر پس از بازی دربارهی او گفت که مسی تنها بازیکنی است که در یک گام میتواند تغییر مسیر دهد و بازی او پلیاستیشنی است. اما بارسلونا با شیوهی تیکیتاکا نتوانست در برابر بازی بستهی اینتر مورینیو کاری از پیش برد و در مجموع دو بازی، 3-2 باخت و از تجربهی دوبارهی فینال اروپایی باز ماند. بارسلونا پس از آن روی لالیگا تمرکز کرد و با 99 امتیاز که در تاریخ لالیگا بینظیر بود، از قهرمانی فصل گذشته دفاع کرد. آقای شمارهی 10، در 53 بازی برای بارسلونا، 47 گل زد و 11 پاس گل داد و برای دومین سال پیاپی، بهترین بازیکن فصل لالیگا شد.
درخشش مسی هواداران آرژانتین را امیدوار کرد که بعد از 24 سال باز قهرمانی در جامجهانی را تجربه کنند، بالاخص که جادوگر آن تورنمنت اینبار مربی آرژانتین بود: «دیهگو مارادونا». آرژانتین اما، که در جامجهانی 2010 با آنکه مرحلهی گروهی را با 9 امتیاز کامل بهپایان رساند، به چشمنوازی تیم پکرمن در سال 2006 نبود. آنها مکزیک را هم پشت سر گذاشتند و این فرصت را یافتند که از آلمان بهخاطر باخت 4-2 در ضربات پنالتی دورهی گذشته انتقام بگیرند. با اینحال، مسئلهای وجود داشت که هواداران آرژانتین را نگران میکرد. مسی، آن مسی درخشان بارسا نبود و گل نمیزد. دیگر پشت سر او از نوابغ بیبدیل فوتبال، از بهترینها، «ژاوی» و «اینیستا» خبری نبود تا تغذیهاش کنند و او را آمادهی نمایش مسی بودن کنند. آرژانتین حداکثر یک تیم معمولی بود. با اینحال، هواداران آرژانتین به خود دلگرمی دادند که همیشه میشود روی نام یک ستاره حساب کرد، بهعلاوه، اگر مسی خوب عمل نمیکرد، هیگواین در بازی با کرهجنوبی هتتریک کرده بود و هرچه باشد، «دست خدا» همراه آرژانتین بود؛ بنابراین پیشبینی اختاپوس زشت را خرافات دانستند و به آن خندیدند. هواداران آرژانتین روی این مسئله فکر نکردهبودند که تیم محبوبشان تا چه اندازه قدرت ضایع کردن خیالبافیهای آنها را دارد! بازی با آلمان، یکی از بدترین بازیهای آرژانتین در طول تاریخ این جام بود. در بازیای که آرژانتین هیچ ستارهای نداشت، اینبار در وقت معمول به تیمملی آلمان که با حضور «یواخیم لو» متحول شدهبود، با نتیجهی تحقیرآمیز 4-0 تن به شکست داد. این تورنمنت یکی از بدترین نمایشهای مسی در طول سالهای بازیاش بود و او که در اردوی آرژانتین جشن 23 سالگیاش را گرفت، با غصه از آفریقایجنوبی بازگشت. آرژانتین برای «تیم» شدن، به چیزی بیش از نبوغ مسی و دست خدا نیاز داشت.
در برابر ناکامی مسی، ارزش همتیمیهایش رخ نمود. اینیستا که یک بار با گل وقتهای تلفشده، رؤیای فینال اروپایی را از چلسی ربودهبود، اینبار نگذاشت هلندیها با طعم قهرمانی در جامجهانی آشنا شوند. او توپ را از خط دروازه گذراند و با تیشرتی که رویش نوشتهبود: «دنیل خارکه با ماست» پسر محبوب تمام اسپانیا و حتی مادرید شد –در بازی با اتلتیکو مادرید، هنگام تعویض، مادریدیها به احترامش ایستادند و تشویقش کردند.-
در فصل تازهی لیگهای اروپایی، زلاتان با آن ماجرای پر سر و صدا از بارسا جدا شد و «داوید ویا» که نمایش بسیار خوبی در جامجهانی داشت، به خط هجومی بارسا افزودهشد. اینبار هواداران بارسا بودند که بیم سقوط ستاره را میبردند. در کمال تعجب، مسی همان مسی درخشان فصل گذشتهبود و از مسی معمولی آرژانتین خبری نشد. هرچند بارسا باز اول فصل را خوب شروع نکرد و رقیب که «خوزه مورینیو» را در قامت مربی داشت، از این شروع پر نوسان خوب استفاده کرد. بارسلونا کمکم بهتر شد و رئال را در جدول تعقیب کرد اما مسی که چند هفته بود خوب روی دور گلزنی افتادهبود، در بازی با اتلتیکو مادرید، روی خطای «توماژ اویفالوژی» نقش زمین شد و مثل همیشه به سرعت بلند نشد. مصدومیت زانوی او، 4 هفته طول کشید. او بلافاصله پس از بازگشت در برابر مایورکا گل زد و باز مدام گل زد تا در بازی با آلمریا با 2 گلی که زد، اینبار صدمین گل خود در لالیگا را به ثمر رساند. در الکلاسیکوی معروف 5-0 اما مسی نتوانست گل بزند تا ماجرای «مسی تا بهحال به تیمهای مورینیو گل نزده»، همچنان صادق باشد، در مقابل بارسا دوباره صدرنشین لالیگا شد. اعلام نامزدهای دریافت توپ طلایی سال 2010، باعث افتخار بارسا بود. مسی، ژاوی و اینیستا نامزد دریافت این جایزه بودند. با اینحال کسی فکرش را نمیکرد که مسی با نمایش نه چندان مناسبش در جامجهانی این عنوان را بهدست آورد و خیلیها وقتی گواردیولا نام مسی را از پاکت در آورد حسابی تعجب کردند و حتی انتقاد نمودند. با این همه، نمایشها خیرهکننده در لیگ و جامباشگاههای اروپا این انتقادها را کمرنگ میکرد، تا اینکه چند هفتهای پایش به گلزنی باز نشد و حتی در آخرین بازی نیمفصل اول، یک پنالتی خراب کرد. نیمفصل دوم با بازی ریسینگسانتاندر شروع شد و باز مسی پشت ضربهی پنالتی قرار گرفت، او اینبار توپ را گل کرد و به دوربینها، تیشرتش را که رویش نوشتهشدهبود: «تولدت مبارک مامان!» نشان داد. با آنکه مسی گلهای بسیار دشوارتری در طول فعالیتش برای بارسا زدهبود، این گل یکی از خاطرهانگیزترینها بود.
با گذشتن از سد شاختار، بارسا بعد از 95 سال دوباره در موقعیتی قرار گرفت که در بازهی زمانی محدودی میبایست 4 الکلاسیکو انجام دهد. الکلاسیکوی اول، بازی برگشت لالیگا بود که با تساوی 1-1 تمام شد و اینبار، تیم مورینیو هم از مسی گل خورد. بازی بعدی، فینال جام حذفی در والنسیا بود. اینبار مورینیو موفق شد با همان شیوهی بازی فصل قبلش با بارسا، تیکیتاکای بارسا را از کار بیاندازد و با تکگل رونالدو در وقت اضافه، بعد از چند سال یک جام برای رئال بگیرد. این نخستین فینالی بود که گواریولا آنرا واگذار کرد. دو بازی بعدی، نیمهنهایی جام باشگاههای اروپا بودند. در بازی مادرید، مسی گلهایی زد که به تمام منتقدانش ثابت کرد چرا برترین است. مسی توپ اول را تقریباً در لحظهای باورنکردنی از روی خط درون دروازهی کاسیاس جای داد و با گل دوم، تیر خلاص را شلیک کرد. در فاصلهی 45 یاردی دروازه، مسی توپ را از بوسکتس گرفت. «لاسانا دیارا» تلاش کرد توپ را از مسی بگیرد، اما مسی او را جا گذاشت. آلونسو خیلی زود تسلیم مسی شد، راموس رویش خطا کرد، آلبیول هم تسلیم شد، مارسلو از بیم پنالتی حرکتی انجام نداد، مسی با بیرون پای چپ دو ضربهی کوچک به توپ زد، و راموس آخرین بختش را برای گرفتن توپ آزمود. مسی ضربهی نهایی را با داخل پای راستش زد، یکهزارم ثانیه همه فکر کردند توپ بین پاهای راموس گیر خواهد کرد، کاسیاس به سمت چپ دروازه شیرججه رفت، ولی توپ در گوشهی راست دروازه آرام گرفت. ورزشگاه بهتزده بود و کادر پخش بازی هیجانزده. خبرنگار اسپانیایی با تمام وجود فریاد کشید: «Gooooooooolazo!». مسی بعداً در مصاحبهاش گفت: «تمامش غریزی بود، اما خودم بعداً که در تلویزیون دیدم، فهمیدم چه اتفاقی افتاده! بازی برگشت هم با تساوی 1-1 به پایان رسید و فینال تکراری از راه رسید: بارسا- منیونایتد. در لیگ، بارسا دیگر از صدر جدول تکان نخورد و بدون ایجاد موقعیتی دشوار، سه بازی مانده به پایان فصل، قهرمان شد. در فینال ویمبلی هم منچستر جز ده دقیقهی ابتدایی حرفی برای گفتن نداشت و با گلهای پدرو، مسی و ویا باز حسرت به دل پیرمرد جاودانهی فوتبال، سر الکس، ماند. مسی که در جشن قهرمانی لالیگا گفتهبود حرفهایش را برای جشن قهرمانی در اروپا نگاه میدارد، در جشن بزرگ بارسلونا گفت دیگر چیزی ندارد که بگوید، او از تیمش تشکر کرد و به زبان کاتالونیایی، جاودانگی بارسلونا و کاتالونیا را دعا کرد. آمار مسی در این فصل خارقالعاده بود: 55 بازی، 53 گل و 24 پاس گل!
امروز، تولد 24 سالگی «لیونل مسی» است. با وجود نمایشهایی که مسی داشته، بحث «مسی بهتر است یا مارادونا» موضوع مقالات و مناقشات بسیاری شدهاست. من گمان نمیکنم اصل این بحث درست باشد. مارادونا، قهرمان قرنی قهرمانپرور بود. قهرمان مردمی که در ماجرای فالکلند غروری زخمی داشتند و نیاز داشتند انگلیسیهای متفرعن را زخمی و شکستخورده ببینند. با وجود سیاستمداران ضعیف آرژانتین، در عرصهی بینالمللی این ماجرا ناممکن بود اما در فوتبال، آرژانتین مردی داشت که که جادو میدانست و جادو کرد. گل مارادونا، البته یک هند کاملاً عمد بود و در آن سطح بازیها، غیر اخلاقی هم میتوانست باشد. اما چسبید! دست خدا سیلیای به گوش انگلیسیها زد تا گوششان برای همیشه از ضربش زنگ بزند! مارادونا، قهرمان همهی آدمهای زخمی و شورشی است. او شاید چهگوارای فوتبال تاریخ باشد. این قرن اما، متفاوت است، حداقل تا این سالهای گذشته نیازی به قهرمانان شورشی با داستان تراژیک نداشته. هرچند، میشود از مسی انتقاد کرد که تکستارهای نبود که یکتنه تیم آرژانتین را آقای دنیا کند، اما زمان زیادی برای مسی باقی است. او تازه 24 ساله شده و برای درخشش، سالهای زیادی پیش رو دارد. که میداند آینده چگونه رقم خواهد خورد؟ هر عصری، قهرمان خودش را میطلبد. بیایید به جای دعوا روی گذشته و آینده دعا کنیم مسی بتواند با نمایشهای جادوییاش بیش از این فوتبالدوستان را به هیجان آورد. داریم وقتمان را تلف میکنیم. مارادونا میگوید این پسر با فوتبالی که میکند انگار از مریخ آمدهاست!
مسی، پسرک بسیار کوچک کوچههای تنگ و خانههای شلوغ محلههای فقیر، از سال 2007 بنیاد خیریهای
بنیاد خیریهای برای حمایت از کودکان دارد، که با مدیریت خودش اداره میشود. او می گوید: «کمی مشهور بودنم به من این شانس را میدهد که به مردمی که نیاز دارند، کمکی کنم، مخصوصاً کودکان.» بنیاد او فعالیتهایی با تمرکز روی آموزش و سلامتی کودکان در معرض خشونت انجام میدهد و مخصوصاً مشکلات کودکیاش، باعث شده کودکان فقیر و بیمار آرژانتینی با حمایت بنیاد او به اسپانیا بیایند، تحت درمان قرار گیرند، دوران نقاهتشان را طی کنند و به آرژانتین باز گردند. از 11 مارچ 2010مسی سفیر حسن نیت یونیسف است و برای حقوق کودکان فعالیت میکند و در این راه، از حمایت باشگاهش نیز بهره میبرد. در یکی از دیدارهایش با کودکان و نوجوانان طرفدارش، گفت چقدر برای او سخت بوده که از نوجوانی کشورش را ترک کند، اما مردم بارسلونا بسیار کمکش کردند و این شهر، خانهی دوم او است.
بارها و بارها برای همهی هواداران بارسا پیش آمده که با حرکات خیره کنندهی پا به توپ مسی، پاسهای هوشمندانهاش و گلهایش به وجد بیایند. فوتبالی که خود مسی اعتقاد دارد به لطف همتیمیهایش است که به چشم میآید. بارها همهی ما به خاطر توانایی بارسلونا در حفظ مالکیت توپ و توانایی بینظیر پاسکاری بازیکنان احساس غرور کردهایم. در دو سانتیمتری صفحهی تلویزیون نشستهایم و در موقعیت گل، دیگر هیچ صدایی نشنیدیم و هیچ ندیدیم. دنیای ما فقط چشمان ما بود و توپی که میتوانست گل شود، این لحظه تا ابد کش میآید و ما آرزو میکنیم تا همان ابد فرصت داشتهباشیم تا توپ هوا را بشکافد و به تور بچسبد تا آن لحظهی ناب فریاد «گل!» و شادی کردن را بارها تجربه کنیم. مسی در مجموع برای بارسا 180 بار گل زده، از 449 گل تیم گواردیولا، 138 تای آنها به لطف مسی بهثمر رسیده. برای هواداران بارسا هنوز فرصت هست، همانطور که برای هواداران آرژانتین امید قهرمانی دوباره وجود دارد. مسی ستارهی این روزهای مستطیل سبز است و تا زمانی که با سری بالاتر از معمول و چشمانی درخشان بتواند به راهش ادامه دهد، همچنان ستاره میماند. پس روی صندلیهایتان بنشینید و منتظر بمانید، شما شاهد اکران داستان بزرگ یک قهرمان کوچولو هستید!
منابع: ویکیپدیا
سایت رسمی افسیبارسلونا
روزنامهی نیویرکتایمز- مقالهی «پسر نابغه»
پینوشت: برخی از تصاویر این مقاله، از صفحهی رسمی فیسبوک لیونل مسی برداشته شدهاند.
مسی یک اسطوره
خوشمان آمد دکترجون…
ممنون
i LOVE MESSI
سلام و خسته نباشید برای پست بلندتان . مطلب خوبی بود ، ولی بیشتر به سوابق بازی های مسی پرداختید تا سرگذشت زندگی و خصوصیات بازی وی …در مورد اون گل مسی در فینال در مقابل رئال ، هیچ چیزی نمیشه گفت ، و حتی گوشه ای از زیباییش ، با 5 خط توصیف شما هم به چشم نمیاد . ای کاش لینک دانلودش رو می گذاشتید …در هر حال تشکر از وقتی که صرف کردید تا ما یه غذای آماده رو ، با طعم فوتبالی نوش جان کنیم …!
اه اه!!!!!!!!
اسطوره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پس پله , زیدان , اوزه بیو , دی استفانو , رودگلیت, فن باستن, رایکارد, زیدان ,رونالدو چی هستن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خب اونا هم اسطوره هستن! ولی تفاوت اینجاست که اونها همزمان با هم بودن، رقابت بالا بود و خیلی از اونها که کارشون خیلی هم عالی بود اصلا به چشم نیومدن. اما مسی هم اسطورست و به هرحال هرچقدر هم که رقابت کم باشه گرفتن 4تا توپ طلا خودش شاهکاریه! شما قبول ندارید؟