کنسرتو پیانوی شماره 21 موتسارت
در یکی از صحنههای جالب انیمیشن راتاتوی، رمی -موش آشپز- برای بازرس بدخلق غذایی میپزد که مزه کردنش، یکسره او را به یاد مادر و دوران خوش کودکی میبرد.
چنین تداعی ناگهانی شنوایی و بینایی و چشایی کم نیستند، مثلا یک هفته پیش هم وقتی از کوچه میگذشتم، بوی غذا، من را بعد از مدتها به یاد غذاهای مادربزرگم انداخت.
اما امشب زمانی که بیهدف در هارد نامرتبم گردش میکردم در یک پوشه که مملو از فایلهای صوتی بودند، قطعه موسیقیای از یکی از کارهای موتسارت جلب نظرم کرد: کنسرتو پیانوی شماره 21.
این قطعه موسیقی پرتابم کرد به سالها پیش، زمانی که باید چهار پنج ساله بودم باشم. اشتباه نکنید! این موسیقی را نه از صفحهای در آن زمان شنیده بودم، نه در کافیشاپی.
یادم میآید قبل از برنامه کودک وقتی جلوی تلویزیون مبلی سیاه و سفید کز میکردم، برنامهای پخش میشد که در آن اطلاعیههای قرائت میشد، در همین قسمت بخشی هم اختصاص داشت، به اطلاعیههای گمشدگان: آقای فلانی 45 ساله، 10 روز است از منزل خارج شده و دیگر اطلاعی در دسترس نیست، از کسانی که او را دیدهاند تقاضا میشود تماس بگیرند!
در این برنامه اطلاعیه به کرات از همین موسیقی به عنوان صدای پشت زمینه استفاده میشد.
بله! این تداعیهای موسیقیایی ماها قدری عجیب و غریب است، نمیدانم که ساکنان دیگر مناطق این کره خاکی هم تداعیهایی از این دست دارند یا نه، مثلا با وجود این همه مدت، «پینک فلوید» گوش کردن، باز هم به مجرد شنیدن قطعه «زمان» یاد رادیو و صبحانه و برنامه تقدیم تاریخ میافتم و گویندهای که با صدایی محکم و رسا مناسبتهای روز قرائت میکرد.
هنوز که هنوز است، گاهی که موسیقی کلاسیک میشنوم یاد روزهای نخست بعد از پذیرش قطعنامه میافتم، زمانی که به ناگهان حجم موسیقیهای مناسبتی جنگ کم شده بود و تک و توک موسیقیهای کلاسیک هم بین برنامهها به گوش میخورد. چه آرامشی داشت آن قطعات صلح!
از جنگ که میگویم یاد برنامه روایت فتح میافتم و باز هم خودم را در کودکی به یاد میآورم که کنار تلویزیون در هنگام پخش برنامه با صدای گوینده، خوابم میبرد و چشم که باز میکردم، میدیدم پدر از اداره همراه نان داغ برگشته، بغلش میپریدم و قطعه نان داغی برمیداشتم.
امشب به یاد آن برنامه اطلاعیه شبکه یک سیما، سری به یوتیوب زدم و چندین اجرا از کنسرتو پیانوی شماره 21 را دانلود کردم و دیدم.
بد نیست، شما هم این قطعه موسیقی زیبا را دانلود کنید. این موسیقی تقدیم میشود به همه گمشدگانی که من در عوالم کودکی، همراه پخش موسیقی نگرانشان بودم و آخرش هیچ کس نمیفهمید که از چند درصد آنها نشانی پیدا میشد.
دانلود کنید به حجم 1.77 مگابایت
این نوشته تون خیلی قشنگ بود. یه جورایی بوی نوشته های زیبای خواهرتون رو می داد.
من سنم به زمانی که شما می گویید نمی خورد و این موسیقی خاطره ای را در ذهنم تداعی نکرد ولی در مورد موسیقی تایم پینک فلوید هر موقع می شنومش خواب آلودگی ترکیب شده با دلهره و اضطراب صبحها برای رفتن به مدرسه و قورت دادن زورکی لقمه های صبحانه رو کاملا به یاد می آورم. کلا تیکه اول موسیقی تایم رو با اینکه یک شاهکاره ترجیح می دهم نشنوم.
یه خاطره کوچیک از دوران نوجوانی خودم همیشه شبهای جمعه برام شیرین و عجیب بود تو شهر ما روز های دوشنبه وپنج شنبه روزهای بازار بود خانوادم روزهای پنجسنبه که بازار میرفتند خریدشون اغلب شامل انواع میوه ها میشد بعدش همیشه فکر می کردم شب جمعه که فرداش فرصت کافی برای استراحت داشتم میشینم پای تلویزیون با میوه های مختلف برای خوردن. شب های جمعه خوانواده خوابو من بیدار تا نیمه های شب البته اون موقع برنامه های خوبی پخش می شد مثله فیلم های برنامه سینما یک
ولی وقتی که تموم می شد همیشه این فکرو می کردم اون طور که باید می شد نبود و دوباره هفته بعدو انتظار برای شب جمعه ولی بازم …
خود شما بهتر می دونید مو سیقی هم مثل هر هنر دیگه ای همچون اینه ای نمایانگر دنیای ذهنی شماست ان طور که هست وان طور که دوستدارید باشد
اهنگ زیبایی بود
جدیدا اهنگ سمفونی شماره نه بتهوون گوش دادم شاهکاره به اندازه صدها کتاب دربارهی جنگ وصلح و عشق وامید و اتحاد و … صحبت می کنه
یادم رفت لینک دانلود بزارم البته اجرا های متفاوتی از این سمفونی هستش که این برام خیلی دلنشین بود
لینکو به طور مستقیم نذاشتم که یه قدردانی بشه از سایتی که ازش دانلود کردم با تشکر
http://www.pooya50.mihanblog.com/post/1508
این پست عالی بود….برای من هم موسیقی هایی که دهه 80 و 90 از تلویزیون یا رادیو پخش می شد خیلی خاطره انگیزه…خیلی هاشونو پیدا کردم…
از آهنگهای مادرن تاکینگ و آلبوم اکسیژن ژان میشل ژار گرفته تا آهنگهای کلاسیک و غیره…
اینها اگر نبودند ما هم میشدیم مثل ربات ها، انسانیم خوب آلزایمر هم بگیریم، آخرش یه چیزهایی پشت ذهن ما را قلقلک می دهد
سلام
خیلی جالب این موضوع رو بیان کردید… یادمه که اتفاقاً اون موقع و بعد از جنگ موزیکهای آهنگهای معروف راک و پاپ هم که ریتم تندی داشتند در برنامه های سیاسی و ورزشی استفاده میشدند… و سالها بعد که 4تا دونه نوار گوش دادیم با تعجب دیدیم که مثلاً تیتراژ ورزش و مردم مال پت شاپ بویز هست یا مثلاً تم سریال “هاوایی اُ فایو” برای فلان جُنگ سیاسی هست… از این مثالها فراوون هست…
نکته انحرافی: واقعاً نمیدونم برای اون افرادی که شروع برنامه های تلویزیون رو با نشون دادن افراد گمشده (که اغلب عکسهای بسیار پریشانی هم داشتند!!) برنامه ریزی میکردند چه صفتی رو بکار ببرم… اونم دقیقاً قبل از برنامه کودک… یادمه ساعت چهار یا پنج بود… ولی اگه به من باشه میرفتم تک تک اون برنامه سازها رو پیدا میکردم و حتماً یه سری جی پی اس زیر پوستشون ایمپلنت میکردم که اگه یوقت گم شدند (خداینکرده) ما مجبور نشیم به بچه هامون قبل از برنامه کودک عکسهای پریشونشون رو نشون بدیم
پینوشت: موسیقی فوق العاده بود… مثل همیشه ممنون
فکر می کنم اسم برنامه ای که گفتید، “تقویم تاریخ” باشد. نمی دانم اینکه نوشته اید “تقدیم تاریخ” اشکال تایپی است یا اسم برنامه واقعا این بوده است؟
من هم قطعه Rondo alla Turcaرو خیلی دوست دارم چون وقتی کوچیک بودم روزای تابستون راس ساعت 11 بعد از برنامه کودک این رو پخش می کرد.
در مورد مردم دیگه هم باید بگم مسلما اون ها هم همینطورن! همه انسانیم روی یک کره با احساسات مشابه.
این بساط نوستالوژیهای عجیب شما اون نسلیها(!) از بعضی موسیقیها همیشه جذاب بوده …
موتزارت را خوب آمدید…
خیلی خوب نوشتید
به دل نشست
موزیک هم قشنگ بود شنیده بودم قبلا ولی نداشتم