فرصت مغتنم – اثر متیو

16

یکی از خواننده‌های یک پزشک –آقای مهدی تیموری– گزیده‌ای از کتاب «تافته‌های جدابافته: داستان موفقیت»، نوشته ملکوم گلدول با ترجمه میترا معتضد را برای من ارسال کرد. این بریده کتاب حاوی مطلب جالبی بود.

مناسب دیدم که مطلب را ویرایش و تکمیل کنم و مطالبی را هم بعد از جستجو در اینترنت به آن افزودم:

هاکی کانادا نمونه‌ای از نخبه‌سالاری است. هزارها پسر کانادایی، پیش از آنکه حتی وارد مهدکودک بشوند، ورزش را در سطح مبتدی آغاز می‌کنند. برای هر گروه سنی مسابقاتی وجود دارد، و در هر کدام از این سطوح، بازیکن‌ها الک و ارزیابی می‌شوند و با استعدادترین‌ها جدا و برای مرحله بعدی آماده می‌شوند. زمانی که بازیکن‌ها به چهارده، پانزده سالگی می‌رسند، بهترین‌ها به تیم نخبه‌ها راهنمایی می‌شوند.

به شیوه مشابهی، بیشتر رشته‌های ورزشی ستاره‌های آینده خود را برمی‌گزینند. به همین صورت است که بازیکن‌های فوتبال در اروپا و آمریکای جنوبی سازمان‌دهی می‌شوند، و به همین شیوه ورزشکاران المپیک انتخاب می‌شوند. از این لحاظ زیاد فرقی با انتخاب هنرآموزان موسیقی کلاسیک یا روش نظام آموزشی ما برای انتخاب نخبگان به عنوان دانشمندان و روشنفکران آینده ندارد.

اگر شما توانایی داشته باشید، شبکه گسترده پیش‌آهنگ‌ها و شناسایی‌کنندگان استعداد، شما را پیدا خواهند کرد، نظام به شما پاداش خواهد داد. موفقیت بر اساس شایستگی فردی است – و هر دو کلمه اهمیت دارد. بازیکن‌ها طبق عملکردشان مورد داوری قرار می‌گیرند، نه به خاطر عملکرد دیگری، و نیز بر اساس توانایی‌شان، و نه به خاطر یک واقعیت مجزای دیگر.

فرصت مغتنم , اثر متیو

اما آیا عامل دیگری هم دخیل است؟ آیا در برداشت ما از موفقیت یک چیز کاملاً  درست است؟
ما می‌خواهیم بدانیم آدم‌های موفق، چه شکلی هستند، چه طور شخصیتی دارند، یا اینکه چقدر باهوش هستند، یا چه سبک زندگی دارند، یا با چه استعدادهای خاصی احتمالاً زاده شده‌اند. ما فرض می‌کنیم، تنها کیفیت‌های شخصیتی آنها بعث رسیدنشان به موفقیت می‌شود. در خود نگاشته‌هایی که هر سال توسط افراد میلیاردر، کارآفرینان، خوانندگان راک و چهره‌های سرشناس رسانه‌ها به چاپ می‌رسد، خط داستان همیشه یکسان است: قهرمان ما در شرایط متوسطی زاده شده است و به دلیل فضیلت، جرأت و استعداد خود توانسته است مسیر ترقی را تا رسیدن به عظمت بپیماید.

در اواسط دهه 1980 بود که یک روانشناس کانادایی به نام راجر بارنزلی اولین بار به پدیده سن نسبی توجه کرد. بارنزلی به دیدن یک بازی هاکی رفته بود. او در آنجا پی برد که بنا به دلیلی، تعداد زیادی از بازیکن‌ها در ماه‌های ژانویه، فوریه و مارس متولد شده بودند. او تاریخ تولد بسیاری از بازیکن‌های حرفه‌ای هاکی را بررسی و الگوی مشابهی را مشاهده کرد. بیشتر بازیکن‌ها در ماه ژانویه متولد شده بودند، تعداد متولدین فوریه و مارس هم زیاد بود. بارنزلی دریافت که تعداد بازیکن‌هایی که در ماه ژانویه متولد شده‌اند، پنج و نیم برابر بازیکنانی است که در ماه نوامبر متولد شده‌اند. او تیم‌های نوجوانان، جوانان و بزرگسالان را بررسی کرد و به نتیجه مشابهی رسید. او متوجه شد که این رویداد تصادفی نیست و به یک قانون استوار رسید: در هر گروه از بازیکن‌های برجسته هاکی –بهترین بهترین‌ها- 40 درصد از بازیکن‌ها بین ماه‌های ژانویه و مارس، 30 درصد بین ماه‌های آوریل و ژوئن، 20 درصد بین ماه‌های ژوئیه و سپتامبر، و 10 درصد بین ماه‌های اکتبر و دسامبر متولد شده بودند.

بارنزلی می‌گوید: «من طی سال‌ها تجربه‌ام در رشته روانشناسی، هرگز با اثری به این عظمت مواجه نشده بودم. شما حتی به تحلیل‌های آماری نیاز ندارید. کافی است به آن نگاهی بیندازید.»

آمار تولد

توضیح این امر کاملاً ساده است. این چیز عجیب، ربطی به ستاره‌شناسی، یا چیزی جادویی در سه ماه اول سال میلادی ندارد. این تفاوت به این علت رخ می‌دهد که در کانادا نقطه شروع رده‌بندی سنی برای هاکی، اول ژانویه است. بگذارید برایتان مثالی بزنم:
فرض کنید که همین چند ماه قبل، در اول ژانویه سال 2011، گروهی از پسران نوجوان را برای شرکت در تیم زیر 11 سال جدا کنند تا بعد از آموزش و تعلیم آنها، بهترین آنها برگزینند. برای این که نوجوانی با سن بیشتر وارد نشود به سن آنها دقت می‌کنند و به نوجوان‌هایی که پیش از سال 2000 به دنیا آمده باشند، اجازه ورود نمی‌دهند. تصور ما این است که با این کار با انتخاب پسرهایی همسن تبعیضی بین آنها نگذاشته‌ایم. اما در واقع این طور نیست!

در گروه انتخاب‌شده، بازیکن‌هایی که در ژانویه و فوریه و آوریل سال 2000 به دنیا آمده‌اند با آنهایی که مثلا در دسامبر سال 2000 به دنیا آمده‌اند، همبازی می‌شوند. اختلاف سنی بین آنها فقط 10 ماه می‌تواند باشد. اما 10 ماه اختلاف سنی در 10 سالگی، از لحاظ جسمانی و بلوغ، تفاوت قابل توجهی بین ورزشکارها ایجاد می‌کند.

هنگامی که بازیکنان برای مسافرت و حضور در اردوهای تمرین انتخاب می‌شوند، این بازیکنان بزرگ‌تر هستند که گلچین می‌شوند زیرا از مزیت چند ماه بلوغ و پختگی بیشتر برخوردار هستند که تأثیر به سزایی دارد.

همین بازیکن که به یاری 10 ماه سن بیشتر توانسته خودی نشان بدهد و وارد اردو و سفر تمرینی شود، تحت تعالیم بهتری قرار می‌گیرد، بازیکن‌های بهتر کنار خود دارد و در هر فصل تعداد بیشتری بازی می‌کند. این بازیکن ستاره دو برابر یا حتی سه برابر تمرین می‌کند. در آغاز امتیازات او زیاد نیست، تنها سنش اندکی بیشتر است. اما در سن سیزده یا چهارده، بر اثر داشتن مربی بهتر و تمرین‌های اضافی که کرده او واقعاً بهتر شده است.

به صورت خلاصه، یک برتری ساده در قالب 10 ماه سن بیشتر، باعث یک انتخاب اولیه ناعادلانه می‌شود، این انتخاب اولیه باعث می‌شود که بازیکنان وارد مسیر مساعدتر شوند، بیشتر تمرین کنند و مهارت‌های بیشتری کسب کنند و همین سیر تا به آخر ادامه پیدا کند!

این نمونه زیبایی از چیزی است که جامعه‌شناس رابرت مرتون آن را «پیشگویی راضی کننده» نامیده است – موقعیتی که در آن یک تعریف اشتباه در آغاز، رفتار تازه‌ای را ایجاد می‌کند که سبب می‌شود اشتباه اولیه درست از آب در بیاید. آن‌ها هر سال مسن‌ترین‌ها را برمی‌گزینند. اما به دلیل آموزش‌هایی که به این ستاره‌ها می‌دهند داوریشان در پایان درست به نظر می‌رسد. همان طور که مرتون می‌گوید، «پیشگویی راضی کننده به اشتباه استمرار می‌بخشد. زیرا پیشگویی روند واقعی رویدادها را مدرکی می‌داند مبنی بر این که برنده از آغاز حق داشته است.»

همین آمار تبعیض در بخش‌های دیگر با نتایج بدتری آشکار شده است. مثلاً در آموزش. جلوه چنین چیزی را ما در ایران زیاد مشاهده کرده‌ایم.
شما ممکن است جزو آن دسته خوانندگانی باشید که در پاییز به دنیا آمده باشید، پدر و مادرتان با نزدیک شدن سن مدرسه با مشورت به هم به این نتیجه رسیده‌اند که چرا پسر یا دختر من برای مثال به خاطر اینکه 20 مهر به دنیا آمده، فقط برای اینکه فقط سه هفته کمتر از سن قانونی برای ورود به مدرسه دارد، این همه عقب بماند! آنها پرس و جو کردند و راهی برای تغییر سن شما پیدا کردند! و در نهایت شما با کسانی حدود یک سال بیشتر از سن داشتند، به کلاس اول دبستان فرستاده شدید.

البته ممکن است، شما از معدود بچه‌هایی بوده باشید که واقعا استعداد و ضریب هوشی بیشتری داشتید و تفاوت سنی، باعث افت شما نشد، اما شمار قابل توجهی از این بچه‌ها هم قربانی مصلحت‌اندیشی والدین خود شدند. یک سال سن کمتر یعنی مهارت‌های اجتماعی کمتر، یک سال سن کمتر یعنی توانایی کمتر در خواندن و نوشتن، کم آوردن نسبت به بچه‌های بزرگسال و آغاز دومینویی از عدم موفقیت تحصیلی! به همین سادگی!

آموزش , تحصیل , موفقیت

در یک تحقیق، رابطه میان نمرات امتحان‌های بین‌المللی علوم و ریاضی و ماه تولد شرکت‌کنندگان بررسی شد. نتیجه این بود که بچه‌های بزرگ‌تر چیزی حدود چهار تا دوازده درصد از بچه‌های کوچک‌تر نمره بهتری گرفتند. این تأثیر عظیمی است. دانش‌آموزان بزرگ‌تر می‌توانند هشتاد درصد امتیاز را به دست آورند در حالی که دانش‌آموزان کوچک‌تر شصت و هشت درصد امتیاز را کسب می‌کنند. این تفاوت به معنی کفایت داشتن یا نداشتن برای استفاده از فوق برنامه‌های تحصیلی است. معلمان رسیده بودن را با توانایی اشتباه می‌کنند. آن‌ها بچه‌های بزرگ‌تر را در جریان پیشرفته قرار می‌دهند، جایی که آن‌ها مهارت‌های بهتری می‌آموزند.

این تحلیل درباره آموزشکده‌های عالی نیز انجام شد. دانشجویان متعلق به گروه جوان‌تر در کلاسشان 11.6 درصد به لحاظ نمره پایین‌تر بودند. آن تفاوت اولیه در بلوغ و کامل شدن به مرور زمان از بین نمی‌رود. همچنان باقی می‌ماند و برای هزاران دانش‌آموز، این عیب اولیه زمینه‌ساز رفتن به دانشگاه یا نرفتن به آن می‌باشد. در واقع گزینش زمان شروع و پایان سال تحصیلی این اثرات درازمدت را ایجاد می‌کند.

تصور ما که بهترین و با استعدادترین آدم‌ها بدون تلاش به اوج شهرت و موفقیت می‌رسند ساده‌لوحانه است. بله، بازیکنان هاکی که به سطح حرفه‌ای می‌رسند با استعدادتر از من یا شما هستند. اما آن‌ها همچنین نقطه آغاز خوبی داشته‌اند، فرصت مغتنمی که نه به طور خاصی سزاوارش بوده‌اند نه آن را به زحمت به دست آورده‌اند؛ و همان فرصت نقشی حساس در موفقیت آن‌ها بازی کرده است. این پدیده را اثر «متیو» نامیده‌اند.


در جامعه‌شناسی اثر متیو یا بهره‌وری تجمعی به پدیده‌ای اشاره دارد که در آن یک تفاوت جزئی اولیه بین دو نفر باعث می‌شود که یک نفر در یک مسیر موفقیت قرار بگیرد و اصطلاحا کارهایش روی غلطک بیفتد، طوری که اشخاص دیگر به صورت ناعادلانه‌ای از رسیدن به او محروم شود.

نخستین بار، رابرت کی مرتون این اصطلاح را پایه نهاد. او دیده بود که دانشمندان مشهورتر اصطلاحا بعضی وقت‌ها نان شهرتشان را می‌خورند و اگر دانشمند جوانی پیدا شود که کار پژوهشی مشابه آنها انجام داده باشد به خاطر ناشناخته بودن، کار او نادیده گرفته می‌شود و این دانشمند مشهورتر است که می‌تواند کارش را بهتر معرفی کند و جایزه‌های علمی را درو کند. به این ترتیب دانشمند مشهورتر روز به روز معروف‌تر می‌شود و دیگران از رسیدن به او محروم می‌شوند.

مرتون

مرتون، نام این پدیده را از کتاب انجیل به روایت متیو گرفت، در جایی از این کتب می خوانیم:
«به هر کس از نعمات خداوند چیزی می‌رسد و او باید سخاوت داشته باشد. اما اگر کسی بیش از حد از نعمت بهره‌مند باشد چیزی از او گرفته نخواهد شد.»

مثال‌های متعددی در مورد اثر متیو می‌‌توان آورد:

– کتاب‌ها، موسیقی‌ها و اپلیکیشن‌هایی که وارد لیست پرفروش‌ها شده باشند، در جداول مختلف فهرست می‌شوند، خریداران این فهرست‌ها را می‌بینند و پرفروش‌ها را دوباره می‌خرند.

– جایزه نوبل شیمی در سال 2000 نمونه‌ای آشکار از اثر متیو بود. در این سال جایزه نوبل به دانشمندی داده شد که روی پلیمرهای هادی کار کرده بود. در صورتی که قبل از این دانشمند مشهور، دانشمندان دیگری، حتی به صورت ژرف‌تر روی این مسئله کار کرده بودند. (+)

– مثال دیگر، می‌تواند چیز ملموس در بیشتر جوامع باشد: ثروتمندان ثروتمندتر می‌شوند و فقرا، فقیرتر. ثروتمندان به خاطر داشتن سرمایه اولیه و فرصت تأمل، به صورت تصاعدی بر ثروت خود می‌افزایند، در حالی که فقرا به خاطر نداشتن آنها، به صورت فزاینده‌ای به صورت نسبی فقیرتر می‌شوند.


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

با این تصاویر کارت پستال خیلی قدیمی در دهه ۱۹۰۰ آمریکایی‌ها، تصور خود از ۱۰۰ سال بعد را نشان داده…

مجموعه‌ای جذاب از کارت پستال‌های عجیب و غریب و در عین حال جذاب از استیون آر. شوک، دیدگاه‌هایی را ارائه می‌دهد که در دهه ۱۹۰۰ تصور شده است و نشان می‌دهند که چگونه شهر‌ها، شهرک‌ها و دهکده‌ها در سراسر ایالات متحده ممکن است طی ۱۰۰ سال آینده…

این دانشجوی 18 ساله با هوش مصنوعی 19 شخصیت سیمپسون‌ها را به صورت شخصیت‌های واقعی درآورد!

برودی هالبروک دست به کار جالبی زده و جان تازه‌ای به شخصیت‌های محبوب سریال سیمپسون‌ها داده است. او در این مورد نوشته:«من از Midjourney برای تبدیل شخصیت‌های مورد علاقه‌‌ان از انیمیشن‌ها به قالب انسان استفاده کردم. البته برخی از اعضای…

چند بار می توانید یک تکه کاغذ را از وسط تا کنید؟

به راحتی می‌توان یک تکه کاغذ را یک، دو بار یا حتی سه یا چهار بار از وسط تا کرد. اما بیشترین تعداد دفعاتی که یک تکه کاغذ را می‌توان از وسط تا کرد چقدر است؟بر اساس یک ادعای رایج، یک ورق کاغذ را نمی‌توان بیش از هفت بار از وسط تا کرد. اما…

صندلی‌های بامزه طراحی شده با هوش مصنوعی توسط بونی کاره‌را

تصور کنید وارد اتاقی می‌شوید و صندلی‌ای را می‌بینید که شبیه یک قاچ هندوانه غول‌پیکر است، همراه با پوست و دانه‌هایش. یا صندلی‌ای که شبیه آناناس سیخ‌دار است، با لبه های تیز و اندرون نرمش؟این دنیای بونی کاره‌را است، هنرمند با استعداد سه…

این عکس‌های تاریخی را یا ندیده‌اید یا احتمالش کم است که دیده باشید!

پسرک «بانجو» نوا» با سگش -  تقریباً در اوایل دهه 1900جورج لوکاس قبل از تکامل جلوه‌های کامپیوتری، 1984فضای داخلی خطوط قطار اورینت اکسپرس،  سال 18831947. دختری در حال بازی با ماشین اسباب‌بازی، شهر نیویورک، عکس از فرد…

اگر نسخه پنجابی سریال بریکینگ بد ساخته می‌شد!

بریکینگ بد یک سریال تلویزیونی درام تلویزیونی بسیار محبوب آمریکایی است که از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳ از شبکه AMC پخش می‌شد. این سریال توسط وینس گیلیگان ساخته شد و برایان کرانستون در نقش والتر وایت، معلم شیمی دبیرستانی که به سرطان ریه مبتلا است و…
آگهی متنی در همه صفحات
دکتر فارمو / موتور فن کویل / شیشه اتومبیل / نرم افزار حسابداری / خرید سیلوسایبین / هوش مصنوعی / قیمت وازلین ساج / مقاله بازار / شیشه اتومبیل / قیمت ایمپلنت دندان با بیمه /سپتیک تانک /بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران /بهترین جراح بینی در تهران / آموزش تزریق ژل و بوتاکس / دوره های زیبایی برای مامایی / آموزش مزوتراپی، PRP و PRF /کاشت مو / مجتمع فنی تهران /قیمت روکش دندان /خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / درمان طب / لیست قیمت تجهیزات پزشکی / دانلود آهنگ / سریال ایرانی کول دانلود / دانلود فیلم دوبله فارسی /داروخانه اینترنتی آرتان /اشتراك دايت /فروشگاه لوازم بهداشتی /داروخانه تینا /لیفت صورت در تهران /فروش‌ دوربین مداربسته هایک ویژن /سرور مجازی ایران /مرکز خدمات پزشکی و پرستاری در منزل درمان نو /توانی نو / ثبت برند /حمل بار دریایی از چین /سایت نوید /پزشک زنان سعادت آباد /کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان /فروشگاه اینترنتی زنبیل /ساعت تبلیغاتی /تجهیزات پزشکی /چاپ لیوان /خرید از آمازون /بهترین سریال های ایرانی /کاشت مو /قیمت ساک پارچه ای /تولید محتوا /دانلود نرم افزار /
16 نظرات
  1. عابدی می گوید

    مطلب فوق العاده جالب و مفیدی بود!

    بنده هم از متولدین مهر هستم که 1 سال زودتر وارد مدرسه شدن. اما الان با خودندن این متن و کمی تفکر به این نتیجه رسیدم که سرجمع بیشتر از این کار نفع بردم تا ضرر!

  2. ali می گوید

    بسیار عالی بود
    اثر متیو تو خانواده های پر جمعیت کاملا ملموسه معمولاً فرزند اول و آخر احتمال موفقیت بیشتری دارند به علت توجه کافی والدین به آنها…و فرزندان میانه کمی فراموش می شوند و البته از اعتماد به نفس کمتری برخوردار هستند.

  3. مجید می گوید

    چقدر زاویه پنهان در این دنیا وجود داره که میشه به اون فکر کرد!
    پرداختن به همین زوایا ست که منو هوادار این نوشته ها و نویسندش کرده. بالاخره باید پیرو think different بود دیگه 🙂
    خدا قوت

  4. میهمان می گوید

    با سلام. تحقیق جالبی در نوع خودش بود.
    یک نوشته جالب در رابطه با انحصارگرایی در شرکت های فناورانه.
    خواندنش خالی از لطف نیست.
    با این عنوان : گوگل همه را مجبور به استفاده از مرورگر کروم خواهد کرد
    http://libarshad1388.blogfa.com/page/googlechrome
    موفق باشید.

  5. مجید می گوید

    بسیار جالب بود.
    ای کاش در مورد راه حل این مشکل هم می نوشتید. محققینی که روی این موضوع کار کرده اند چه روش و نظامی را برای دست چین کردن افراد (که با توجه به محدود بودن منابع در اکثر موارد اجتناب ناپذیر است) پیشنهاد کرده اند؟
    ضمنا والدین ایرانی ای که فرزندان متولد پاییزشان را زودتر به مدرسه می فرستند در مورد فرزندان پسر معضلی به نام سربازی رو هم درنظر می گیرند و به نظر من با توجه به این مسائل سود این کار بیشتر از ضررش است.

  6. مهدی می گوید

    مثل همیشه لذت بردم و با خوندنش کلی به فکر فرو رفتم.
    اثر متیو رو میفهمم و درکش میکنم ولی شاید بشه جور دیگه ای هم نگاه کرد :
    من هم متولد 12 مهر هستم و با وجود استعدادهام؛ دقیقا این مسایل رو تجربه کردم. بله ، توی مدرسه فضای مناسبی واسه درخشیدن نداشتم ولی از اونجایی که با بچه های بزرگتر و ” رسیده تر” ! مقایسه میشدم، همیشه بیشتر تلاش میکردم تا از اونها عقب نیفتم. همین باعث شده کمتر راضی باشم و همیشه بیشتر تلاش کنم.
    نمیدونم …..

    1. علي می گوید

      مهندس ! شما متولد 12 مهر هستین ینی از قریب به اتفاق بچه های همکلاس بزرگتر بودین نه کوچکتر ! (اگه کلاس شما 30 نفری بوده باشه شما احتمالا از 93 درصد کلاس بزرگتر بودی! )

      ینی تو 3 ماهه اول فصل انتخاب مثه نمودار !!!

      1. سعید می گوید

        خب اگر شناسنامه‌شون رو کمی قبل تر (قبل مهر) گرفته باشند٬ با بچه‌هایی سرکلاس نشستند که از مهر پارسال تا مهر امسال متولد شدند٬ یعنی با افرادی با سن بالاتر.

        منم ۲۹ مهر به دنیا آمدم که یک ماه زود‌تر گرفته‌اند٬ اما انصافا همیشه جزو چند نفر اول (البته در مدارس متوسط) بودم. تا اینجا فکر می‌کردم که به دلیل سن کم‌ترم کمی بهترم. فکر می‌کردم سن پایین‌تر یعنی مشغولیت ذهنی کمتر و این یعنی ذهن آزادتر که خب باعث بهتر فهمیدم میشده.
        در حال حاظر از این موقعیتم خیلی خوشحالم٬ خوشحال از این که افراد دو سال بزرگتر از من هم٬ هم کلاسی‌ام بوده‌اند و این یعنی من از آن‌ها ۲ سال جلوتر بوده‌ام:)

  7. بهار می گوید

    من آخرین بچه یک خانواده پر جمعیت دهاتی بودم که چون خواهر اولم در زمان عقدش که زمان شاه بوده زیر 18 سال بوده و عقد نمیشده برای من یکسال و شش ماه شناسنامه ام رو بزرگتر گرفتن و دایی من اصرار داره که تا من زنده ام بیا بریم شناسنامه ات رو درست کنیم چون من برات شناسنامه گرفتم و بزرگتر گرفتم من الان ارشدم رو هم گرفتم دیگه چه فرقی برام میکنه تغییر اطلاعات شناسنامه ای ، همچنین خونواده متفکری داشتم من ………

  8. احسان می گوید

    من متولد چهار آبانم ولی واقعا من هرچیزی که سرکلاس میشنوم همونجا حفظ میشم و بایک مرور شب امتحانی میتونم خیلی راحت نمره ی بالای هشتاد کسب کنم.
    ولی نمیدونستم که به تاریخ تولدم ربط داره!
    ممنون از مطلب بسیار عالی تون

  9. آرین عیوضی می گوید

    کلا زندگی همینجوریه… مثلا کسی که رتبه کنکورش ۱۰۰۰ یه دانشگاه خوب قبول میشه اون یکی نمیشه، در حالی که فرقشون یه تسته!

    ولی به نظر من چون تو زندگی خیلی فرصت های مختلفی پیش میاد، این به اون در میشه… مثلا شاید همون کسی که دانشگاه نرفت چون ۱ دقیقه از یکی که اون سر کوچه بود زود تر به ایستگاه اوتوبوس رسید تونست تو ایستگاه با یه دختری آشنا بشه و ازدواج موفقی داشته باشه… چه می دونم!

    در کل این موقعیت ها تعدادش زیاده، مهم کار ها و تصمیمات خود آدمه…
    زندگی که شطرنج نیست همه چی قابل پیش بینی باشه…

  10. مرجان . در جستجوی خویشتن . می گوید

    بسیار عالی و قابل تامل…

  11. نرگس می گوید

    با سلام
    من متولد 9 آذز هستم که شناسنامه ام را حدود دو ماه و نه روز بزرگتر از خودم گرفتن
    تا جایی که خاطرم هست از دوستان دبستان و راهنمایی و دبیرستان من تنها کسی بودم که در حال حاضر دانشجوی پی اچ دی هستم! تازه فرزند وسط خانواده بودم!!!!
    به نظرم تنها به ماه تولد برنمیگرده و عوامل مختلفی هستند که باعث میشه کسی پیشرفت تحصیلی ، مالی، یا غیره داشته باشه
    خیلی از فقرا هستند که ثروتمند شدند و بالعکس! بین نظرات دوستان حرف جالب بود که کسی را که به هر دلیلی ممکنه کم ببینه تلاش میکنه خودشو ثابت کنه! اما این به خود آدم برمیگرده که وقتی کسی اونو کم میبینه خود آدم موافق نظر سایرین باشه که نتیجه اش این میشه که یه آدم فقیر فقیر تر بشه و یه ادم بادرجه مهارت ، علم پائین تر یا … ضعیف بشه
    البته قبول دارم که داشتن ثروت عالی هست و اگر شما پول داشته باشید لازم نیست خودتونو از بهترین کلاس های آموزشی محروم کنید، یا بترسی و بلرزی و نتونی ریسک کنی که تو یه معامله شرکت کنی !! بتابراین دستت بازه تره
    اما کسی که فقیر هست با یک شگرد دیگه میتونه و از یک مسیر دیگه میتونه ثروتمند بشه
    ممکنه این عامل موثر باشه اما همش نمیتونه به این بستگی داشته باشه!! وبه تحقیقات بیشتری نیاز داره
    توفیق رفیق

  12. محمدرضا مظفریان می گوید

    خیلی جالب بود و استفاده کردیم.دختر اول من متولد دوازدهم شهریور است و از لحاظ فیزیکی هم بچه ظریفی است .من به پیشنهاد مدیر فرهیخته مدرسه و البته مشاوره با چند کارشناس او را یکسال دیرتر از زمان قانونی به کلاس اول فرستادم.بارها توسط خانواده و دوستان مورد شماتت قرار گرفتم و همیشه پیش خودم فکر میکنم که ایا کار درستی کردم یا نه؟مسئولیت پدری و تصمیماتی که ما برای بچه ها میگیریم مکالمه ذهنی من بود.حالا دخترم کلاس سوم هست و من با این نوشته شما کاملا موافقم دوستانش که این وضعیت را داشتند با مشکل درسی و روحی اما در یک کلاس بالاتر هستند و دخترم با اعتماد به نفس و با انرژی و درک راحت تر در کلاس خودش تحصیل میکند.

  13. مهدی می گوید

    در پاسخ به نرگس:
    این که شما می فرمایید “یک فقیر با یک شگرد دیگه و از یک مسیر دیگه میتونه ثروتمند بشه” کاملا درسته؛ اما فکر کنید در کل تاریخ (چندین میلیارد نفر انسان) چند نفر فقیر داشتیم که ثروتمند شدند؟
    تنها عده کمی از فقرا میتونن با روشهای خاص ثروتمند بشن.
    در قوانین (مخصوصا قوانین علوم انسانی) ما با استثناها کار نداریم.
    و دیگه اینکه دونستن این مطلب علمی (اثر میتو یا فرصت مغتنم)، باعث نمیشه که فقرا نا امید بشن. بلکه باعث میشه فشار فکریشون کمتر بشه و با فکر بازتری به دنبال روشها و مسیرهای دیگه موفقیت بگردند.

  14. یاشار می گوید

    من متولد آبان ماه هستم اما والدینم با ثبت شهریور ناخواسته اشتباه بزرگی مرتکب شدند. من همواره کوچکترین دانش آموز کلاس بودم و علیرغم اینکه شاگرد بدی نبودم اما مطمئن هستم که در موعد خودم ثبت نام می شدم و به عبارت بهتر در زمان خود به مدرسه وارد می شدم آنوقت مثل آن بازیکنان وضعیت بسیار بهتری داشتم. متاسفانه من در زندگی تحصیلی بسیار شکست خوردم و قبل از خواندن این مقاله نیز می دانستم که دلیل عمده اش به خاطر ثبت نام زودتر از موعد در مدرسه بوده است که با خواندن این مقاله شکم تبدیل به یقین شد. افسوس و صد افسوس.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

••4 5