در لزوم ایجاد یک سیستم فراگیر فروش کتاب الکترونیک در ایران
1- چند روز پیش «امیلی امرایی» در وبسایت نشر چشمه مطلب منتشر کرد:
همین هفتهی پیش تازهترین کتاب «محمود دولتآبادی» پشت ویترین کتابفروشیها نشست. «میم و آن دیگران» پرفروشترین کتاب هفته در تهران شد. همین هفتهی پیش «منیره» کتاب «میم و آن دیگران» را سفارش داد، او درست همزمان با پایتختنشینان تهرانی کتاب تازهی محمود دولتآبادی را در روستای «قازانبیک» شهرستان «درهگز» استان خراسان ورق زد.
همین امروز «مصطفی» درست چهل و هشت ساعت بعد از اینکه «سومین پلیس» را از سایت اینترنتی نشرچشمه سفارش داد، دارد این کتاب را روی دکل نفتی در دل خلیجفارس میخواند، آن هم درست در روزهایی که هنوز سیستم پخش کتاب تازهترین ترجمهی «پیمان خاکسار» را به کتابفروشیهای جنوب نرسانده است.
منیره و مصطفی تنها مشتریانی نیستند که از دورافتادهترین جاهای ایران کتابهای نشرچشمه را در کمتر از ۴۸ ساعت تهیه میکنند و میخوانند. نشرچشمه در یکی دو سال اخیر دوستان بیشماری از ایندست پیدا کرده است، دوستانی که به مدد امکان خرید اینترنتی به خانوادهی بزرگ نشرچشمه پیوستهاند. درست در روزهایی که بسیاری از صاحبنظران عرصهی نشر از سیستم قدیمی و سنتی توزیع کتاب گلایه میکنند، درست در روزهایی که بسیاری از شهرهای کوچک ایران از داشتن کتابفروشی محروم هستند، تنها با یک خط اینترنت یا حتا یک تلفن دوستداران کتاب میتوانند تازهترینهای دنیای ادبیات و فلسفه و علومانسانی را در هر نقطهای از ایران مطالعه کنند.
این خوشحالی شاید در آنسوی آبها اینقدرها هم مایهی مسرت یک ناشر نباشد، چرا که خرید اینترنتی آنجا دیگر امری است روزمره. اما اینجا، برای ما، معنای دیگری دارد. اینجا وقتی میدانیم منیره برای خریدن یک کتاب حتا اگر شالوکلاه کند و از روستای قازانبیک به درهگز هم برود، باز کتابفروشی نمییابد و حداقل باید چهار ساعت راه طی کند و به مشهد برسد تا چشمش به ویترین کتابفروشی بیفتد و تازه بعد از رسیدن به کتابفروشی معلوم نیست کتاب محمود دولتآبادی هنوز به مشهد رسیده باشد یا نه، و تازه اینموقع است که مسرت از خرید اینترنتی را میتوان درک کرد.
نشرچشمه تلاش میکند این امکان را همچنان سرِ پا نگه دارد، و با در نظرگرفتن تخفیفها و برنامههایی همچون «جشننامه»ها و برنامهی امضای کتاب از سوی مترجمان و نویسندگان ایرانی، این ارتباط را نزدیک و نزدیکتر کند. به امید اینکه هر شیفتهی کتابی بتواند در چهارگوشهی ایران به هر آنچه خواندنی است بهآسانی دست پیدا کند. چرا که کتاب خواندن حق ماست؛ چه در تهران و چه روی دکل نفتی در میان خلیجفارس.
2- عادت دارم وقتی کتابی تهیه میکنم، به تیراژ کتاب توجه میکنم، چند روز پیش وقتی کتاب «با چراغ و آینه» محمدرضا شفیعی کدکنی دستم آمد، عدد 2200 نسخه برای چاپ اول به نظرم چیزی در حد فاجعه بود. در کشوری که ادعا میکنیم، اهل هنر و ادیبان فروانند، کتابی چنین وزین با این چگالی بینظیر دانش متمرکز در آن با چنان نویسنده مشهوری نباید چنین تیراژ پایینی داشته باشد.
3- خواندن آن یادداشت نشر چشمه و دیدن بازار بیرونق کتاب در ایران و مشاهده نکردن یک در هزار از افراد پیرامونیام که بتوانم مراوده کتابی با آنها داشته باشم، طبق معمول من را به این فکر برد که آیا واقعا نمیشود کاری در شرایط حاضر کرد؟
به باور من میشود خیلی راحت از وضعیت فرهنگ و ادب نالید و طبق معمول صحبت از لزون فرهنگسازی کرد و آرزو کرد که شرایط اقتصادی متفاوتی، مردم را قادر به قرار دادن کتاب در سبد خرید ماهانهشان کند. اما همه اینها اقدام «عملی»ای نیستند.
در یک پزشک در قالب پستی در مورد خرید آنلاین کتاب توضیحاتی داده بودم. خرید آنلاین کتاب به توده علاقهمند اما پنهان کتاب در شهرستان و نقاط دورافتاده ایران امکان میدهد بیدردسر، کتابهای مورد علاقهشان را تهیه کنند و فروش کتاب را اندکی تکان میدهد.
اما این چاره کار نیست. برای بهتر کردن اوضاع انتشاراتیهای ایران باید به فکر مدل جدید و مدرنی برای فروش کتاب باشند: فروش کتابهای الکترونیک.
به گمانم به محض صحبت از فروش الکترونیک کتاب، مسئولان و صاحبان انتشاراتیها، 2 کابوس بزرگ را جلوی چشمهایشان میبینند:
1- به تصور اینکه انتشار الکترونیک ایران فقط در قالب گذاشتن لینکهای دانلود کتابها با فرمت PDF میتواند باشد و تصور اینکه این کار باعث نقض کپیرایت و برباد رفتن سرمایهشان میشود، اصلا به موضوع فکر نمیکنند.
2- یا اینکه تصور میکنند، فروش کتابهای الکترونیک آنقدر پیچیده است که اصلا در حد و اندازههای ما نیست.
در یک پزشک، در یکی از پستهایم در مورد امکان خرید کتاب از آمازون توضیحاتی دادم. انتشاراتیها ما در شرایط حاضر، احتمال کمی دارد که بتوانند با توزیعکنندههای بزرگ کتاب در مقیاس جهانی وارد مذاکره شوند، اما چرا ما سیستم بومی و کارآمدی با توجه به شرایط ایران برای خودمان مهیا نکنیم؟!
من دو شب پیش داشتم پیش خودم تصور میکردم که چقدر خوب میشد سیستمی با امکانات و خصوصیات زیر در ایران راه میافتاد:
– یک سرویس متمرکز که ای بوکها را از انتشاراتیها دریافت کند.
– بتواند اپلیکیشنهای کاربرپسندی برای موبایلها و تبلتها با توجه به شرایط ایران بنویسد که از طریق آنها بشود کتاب خرید و آنها را شبیه کیندل مطالعه کرد.
– این سیستم باید طوری باشد که کتابهای خریداری شده، فقط توسط خریدار اصلی قابل مطالعه باشد و فرضا این طور نباشد که یک نفر کتابی را تهیه کند و بعد با نقض کپیرایت در وب منتشر کند.
– این سیستم باید طوری باشد که از طریق آن بشود بهای کتاب را هم با شبکه بانکی ایران پرداخت کرد و هم برای ایرانیهای خارج از کشور با کردیت کارتها.
– اپلیکیشن و سیستم کاربر را قادر کنند که به سادگی کتاب مورد نظر جستجو کنند.
– البته میشود تحت شرایطی امکانات اجتماعی محدودی هم برای این سیستم قائل شد.
پرواضح است که دشواریهای فراوانی در این راه وجود دارد، برای مثال از نظر حقوقی و قانونی ممکن است مشکلاتی برای این سیستم پیش بیاید، به علاوه تصور میکنم که انتشاراتیهای بزرگ چندان تمایل برای یک کار مشترک با این ابعاد با هم نداشته باشند، از سوی دیگر از آنجا که صاحبان انتشاراتیها تا به حال تفکر سنتی دارند، تشویق آنها به یک کار مدرن، بسیار دشوار است و شرکت واسطی که پیشقدم شود و بخواهد چنین کاری انجام دهد، باید شکیبایی بسیار زیادی داشته باشد.
یک پزشک آمادگی دارد در قالب پستی نظرات کارشناسان محترم، نویسندگان و توسعهدهندگان اپلیکیشنها و صاحبان شرکتها و انتشارتیهای را در این مورد بازتاب دهد.
خب! همه اینها آرزوهای من برای یک کار «عملی» برای بهتر کردن شرایط نشر و اقتصاد کتاب در ایران بودند. تا آن زمان چیزی که از دست من به عنوان یک وبلاگنویس ساده برمیآید، معرفی کتاب است. بعد از وقفهای در روند معرفی کتاب، به زودی با پستهای معرفی کتاب در خدمت شما خواهم بود.
سلام دکتر عزیز!
من هنوز متن رو کامل نخوندم اما میخوام بگم مشکل فقط به شهرهای کوچک و دور افتاده ختم نمیشه! من ماهشهر زندگی میکنم به ظاهر صنعتی ترین شهر ایران اما خب این جا هیچ کتابفروشی معتبر که نه سادهای هم نیست… البته هست ولی فکر نکنم مقصود من و شما از کتاب فروختن فروش گاج و قلم چی باشه؟!!
من خودم شهرهایی را میشناسم که مثلا دو سه دهه قبل دو سه کتابفروشی آبرومند داشتند که میشد در آنها کتابهای روز را تهیه کرد، اما الان همه اونها تعطیل شدن.
بله توی یه روزنامه خوزستانی مطلبی رو میخوندم در مورد کتابفروشی معتبر خرمشهر که متاسفانه بعد از چند دهه فعالیت به دلیل فوت صاحب مغازه توسط وارثین ایشون تعطیل شد!
نبود کتاب فروشی در هر منطقهای به دلیل استقبال کم ساکنین اونجاست. وفتی فروشنده میبینه آبهویج فروشی سر فلکه بیشتر از اون درآمد داره، دیگه انگیزهای برای ادامه کار نمیبینه. پس قبل از اینکه از نبود کتابفروشی توی شهرتون بنالید، یه نگاه به میزان اشتیاق به کتابخوانی در میان شهروندهای خودتون داشته باشید.
ممنون آقای مجیدی! بی نهایت ممنونم از این که به این مسئله پرداختید. بالاخره باید از جایی شروع کرد. بی شک برای شروع این حرکت باید انتشاراتی ها و حتی خود کتابخوان ها محتمل خسارت بشن! باید از جایی شروع کرد! و چه خوب می شد که اگر سایتی هم کتابی را با نقض کپی رایت منتشر کرد تو قسمت کامنتهای اون سایت مردم نوشته باشن:
من کپی نمی کنم و از این دست شعار ها بله شعار فعللن فقط در حد یه شعار خنده دار هست!
یک کتابخوان هیچ وقت مولف و انتشاراتی رو که کتاب رو روانه بازار کرده فراموش نمی کنه!
فعلاً که برعکسه. هرجا محصول دیجیتالى به فروش مى رسه، خیلى ها کامنت مى گذارند و مى گویندىکه “این محصول اینقدر نمى ارزه” و “هر وقت کرک شد من دانلود مى کنم” و … در حالى کع واقعاً خیلى وقت ها این مبالغ کاملاً منصفانه هستند.
خود من از طرفداران جنبش نرم افزارى Open Source و مخالفان DRM هستم و هیچ گاه دلیلى براى وجود DRM نمى بینم، اما وقتى به این مسائل فکر مى کنم، کاملاً توجیه مى شوم!
پیشنهاد خیلی خوبیه. به شخصه در صورت وجود چنین منبع کتابی حاضرم هر نوع سخت افزاری تهیه کنم (احتمالا تبلت یا ای ریدر) به خاطر سهولت خرید و قابلیت حمل بالا،از طرفی امکان رقابت برای انتشاراتی های خوب و کوچک فرآهم میشه… و البته این انسجام باعث می شه خیلی راحت در کتاب ها جستجو کرد (فوق العاده … مثلا جستجو کنی علمی-تخیلی و …)- و یا اصلا امکان داشته باشه یک نویسنده مستقیما کتابشو به صورت دیجیتال عرضه کنه بدون کارهای زمانبر و دست و پا گیر برای انتشار فیزیکی اون و …. !
از لحاظ امنیتی و حفظ قانون کپی رایت هم میشه یک برنامه مثل آی تیونز ساخت که باید ابتدا عضو شی،بعد از خرید، کتابها به حساب کاربریت ریخته شه و البته با سینک کردن بتونی به صورت آفلاین بخونی!
درود
مشکلات زیادی بر سر این راه هست
اول از همه اینکه مردم ما با دنیای کامپیوتر بیگانه هستند، چه برسته استفاده ار ابزارهایی مثل کتاب خوان و تبلت که البته در این موقعیت اقتصادی، تهیه ی همچین وسایلی برای مردم سخت هم شده.
از طرف دیگه مشکلات آموزشی ما باعث شده، قشر جوان ما دنبال افکار و تجربیات جدید نباشه.
به نظرم افراد باید اول یادبگیرن که دگر اندیش باشند، دست از تقلید بکشند، منتقد باشند، تا بعد از اون به سمت مطالعه ی مطالب جدیدتر کشیده بشوند.
به عنوان یک دانشجو میتونم بگم که دانشجوهای اطرافم نه تنها حاضر به خواندن مطالب در زمینه های عمومی نیستند بلکه در زمینه ی تخصصی خودشون هم فقط به تقلید روی آوردن.
به هر حال هر حرکتی یک نقطه آغازی داشته و من هم به عنوان فردی علاقه مند به کتاب الکترونیک شدیدا از این حرکت استقبال میکنم
ایجاد چنین سیستمی مستلزم به وجود اومدن یه اکوسیستم پیچیده، شامل یه زنجیرهی نرم افزاری، سختافزاری و پایانهی فروش کتاب و بسیاری موارد دیگهست که متاسفانه هنوز هیچ شرکت ایرانی توان کار مثبت و قابل ارائه در این زمینه رو نه در بخش نرمافزار و نه در سختافزار نداره. چون نه حمایتی ازش میشه نه اعتمادی بهش هست! تا ناشرها به این شرکت ها برای جلوگیری از به خطر افتادن کپیرایت اطمینان کنن، چندین سال هدر میره!
البته این چیزا که گفتم دلیلی خوبی برای حرکت نکردن به این سمت نیست، اما اینا مشکلاتی هستن که قبل از اجرای کار باید روشون فکر و کار بشه.
حرکت به این سمت نیازمند داشتن یه سیستم مناسب در حد شرکتایی مثل آمازون، کوبو، اپل، بارنز اند نوبل و … است که هم کتابخوان/تبلت دارن، هم جایی برای خرید کتاب و -در مورد آمازون و بارنز اند نوبل- یه مجموعه عظیم از کتاب. در کنار اونم نیازمند فرهنگسازی برای نویسندهها ناشرها و خوانندههاست که بدونن این سیستم برای همهی طرفین بیخطر و عالیه.
البته مجموعهای مثل تاچپرس (که کتابا رو به نسخهی الکترونیکی قابل عرضه در کتابخانههای معتبر تبدیل میکنه) هم پیدا بشه جای امیدواریه.
سلام
۳-۴ سال پیش شرکت ما یه سیستم جامع جهت حل این مشکل طراحی کرد و خیلی هم سعی کردیم که این مفهوم و اهمیت لزوم نشر الکترونیک رو به ناشران توضیح بدیم ولی متاسفانه ناشران ما هنوز اهمیت این موضوع رو درک نکردن و یه جور مقاومت در این زمینه وجود داره که بر اساس یکسری داده های غلط هست. خلاصه طرح ما هنوز موجود هست ولی سالهاست که مسکوت مونده ضمنا هیچکس هم از طرح به صورت تجاری حمایت نکرد چون همه معتقد هستند که جامعه ما کلا کتاب خون نیست که بخوان تو این زمینه سرمایه گذاری کنن.
سلام
لطفا مشخصات تماس خود و شرکتتان را به همراه توضیحی راجب سیستم ابداعی برای اینجانب ارسال فرمایید .
با سپاس
سلام آقای حقیقی
بسیار علاقه مند هستم بدانم چگونه امنیت اطلاعات مربوط به توزیع کتاب های الکترونکی بر روی تبلت یا مانند آن را حل کردید؟ ممنون می شم در این خصوص با من تماس بگیرید
ایرانشاهی
فکر میکنم گسترش کتاب خوانهای الکترونیکی کمک خوبی باشه. میتونیم راحت بدیم چین برامون نمونه فارسی شو بسازه که احتمالا میشه با ۵۰ یا ۶۰ هزار تومن به دست مصرف کننده رسوند. البته این طرحها بدون حمایت دولت و تو این وضعیت امکان اجرایی شدن نداره.
چنین سیستم ایدهآلی برای شکل گیری نیاز به وقت داره صرفاً با داشتن تمامی امکانات یکباره قابل بهره برداری نیست اگر سیستم متمرکز باشد باید قبول کنیم که این تمرکز یک سدی رو به وجود خواهد کرد که از انتشار بعضی کتب به خصوص در زمینه علوم انسانی جلوگیری میکند. و چنین سیستمی به زودی سوددهی نخواد داشت و این انتظار هم نباید داشت که این سیستم بومی مثل آمازون یا … بتواند هزینههای صرف شدده را جبران کند چه برسد به سوددهی ولی چه کسی حاضر این سرمایه اولی رو هزینه کند؟؟
من باهاتون موافقم و به نظرم یه همچین چیزی لازمه با وجود این شاید دیگه اموزش و پرورش نخواد این همه هزینه کتاب بکنه و به جاش از اینا استفاده کنه(البته بعیده 🙂 )
می دونین مشکل همون فرهنگه فرد وقتی علاقه ای به خوندن کتاب نداره پس کتاب خوان هم نمی خواد
مشکل اینجاست 🙂
با توجه متوسط به تیراژ کتاب در ایران از قضا فروش الکترونیک گزینه مناسبی برای کسب درآمد در صنعت بی رونق کتاب است. احتمالا کم نیستند کسانی که در فکر راه اندازی این کسب و کار هستند منتها شروع به کار به نظر ریسک بزرگی به حساب می آید چرا
مشکلات اصلی نشر الکترونیک در ایران دو قسمت است . یکی حق مولف است.چون در حال حاضر نشر الکترونیک یعنی منتشر کردن کتاب با فرمت pdf و مجانی . با این شرایط هیچ ناشر و نویسنده و مترجمی به میل خود حاضر به انجام این کار نخواهد شد مگر اینکه از چاپ کتابش به کل ناامید شده باشد. این وضعیت باید تغییر کند .
تهیه کتاب الکترونیک قرض گرفتن کتاب از یک دوست برای خواندن نیست. خرید کتاب است با هزینه کمتر . به یاد داشته باشید که نویسنده ها و مترجمین با باطری اتمی کار نمی کنند ! آنها هم آدمند و انتظار دارند ما به ازای کاری که می کنند درآمدی کسب کنند. تا زمانی که سازوکار مناسب و مورد اعتماد ناشران و نویسندگان وجود نداشته باشد نشر الکترونیک ممکن نیست.
دومین مشکل همان مشکل نشر قانونی کتاب و گرفتن مجوز است . فرض کنید شرکتی با همراه کردن تعداد قابل قبولی از ناشران معتبر شروع به انتشار و فروش کتاب به صورت الکترونیک کند. این کار یعنی قرار داد بستن با بانک ها برای فروش الکترونیک و آن هم کاری خواهد بود صد درصد قانونی و تحت ضوابط جاری کشور .در این وضعیت بدون شک پای وزارت ارشاد هم به این کار کشیده می شود و شاید-می نویسم شاید و لی می دانم که حتمی است- نیاز به تهیه مجدد مجوز نشر برای کتاب به صورت الکترونیک هم باشد. این یعنی همان درگیری که ناشران با آن مواجهند. یعنی ممکن است ارشاد به کتابی به صورت چاپی مجوز بدهد اما با انتشار الکترونیک آن مخالفت کند. تهیه همزمان مجوز کتابهای چند ناشر مختلف کاری بسیار وقتگیر و دشوار خواهد بود .واگذاری این کار به عهده خود ناشران هم مطمئنا چندان خوشایندشان نخواهد بود. بعلاوه نشر الکترونیک آثار ترجمه شده ای که ناشر ایرانی حقوق مولف یا ناشر خارجی ان را راعایت نکرده باشد – که از قضا کم هم نیستند- ممکن است منجر به ایجاد مشکلات دیگری برای ناشر خیالی ما شود(چون به لطف اینترنت این کتابها در سطح جهان عرضه می شوند!). در نهایت فکر می کنم برای مسئله مجوز نشر الترونیک باید قبل از شروع به کار سازوکاری را پیشنهاد کرد.
با تمام اینها به شکل پراکنده و خیلی ضعیف تلاش هایی شده است. مثلا کتابخانه همراه سامسونگ. برنامه های دیگری هم هستند که خلاصه ای از اخبار یا مجلات را ارائه می کنند مثل برنامه کیوسک یا برنامه جار اما واقعا نمی شود به هیچکدامشان نشر الترونیک گفت .
خلاصه من که هنوز منتظر انتشار الکترونیکی کتابهای فارسی هستم . تا آن روز و در کمال شرمندگی کتابهای پی دی اف دانلودی ام را می خوانم !
“مراوده کتابی”
حرف دل منو زدین، چقدر احساس تنهایی میکنم وقتی میبینم نمیشه با اطرافیان و دوستانم راجع به کتاب جدیدی که خوندم صحبت کنم و نمیتونم لذتم از خوندن یه کتابو با کسی تقسیم کنم و تمام وجد و لذتم از خوندن اون کتاب در درونم می خشکه.
آقای مجیدی درود بر شما!
نمی دونم خبر دارین یا نه ولی چند باری است که در سایت GSM.ir مقاله های شما رو مشاهده کردم خواستم ببینم که آیا خودتون این مقاله ها رو در اختیارشون قرار دادین یا بدون آگاهی شما دارن مقاله هاتون رو منتشر می کنند؟
سلام، بله دوستان گفتهاند، البته از من اجازهای گرفته نشده ولی در صورت لینک فعال به وبلاگ من اشکالی نداره.
خوب الان من سایت gsm دات آی آر رو چک کردم، یک مطلب من بدون ذکر منبع کپی پیست شده بود، مطلب دیگرم، لینک فعال نداشت. البته در سابق مطالبی از یک پزشک کار میشد، لینک فعال در این سایت داشت. خوب، این شیوه مسلما مورد پسند من نیست و من کاملا ناراضی هستم. ممنونم از اطلاع شما.
اشتباه تایپی: طبق معمول صحبت از لزون(لزوم) فرهنگسازی کرد
بسیار مشتاق چنین کاری هستم!با اینکه لذت گرفتن کتاب در دست رو بیشتر از بوک ریدر ها می دونم اما امتیازاتی که کتاب های الکتریکی دارن بسیار زیاده!!!مهمترینشون هم محافظت از محیط زیست!!!
شما فروشگاه آمازون رو مثال زدید، باید بدونید که تقریبا تمامی کتاب هایی که در آمازون به فروش میرسند رو بطور غیرقانونی میشه از اینترنت دانلود کرد، شاید کاربران معمولی توانایی این کار رو نداشته باشند ولی کاربران حرفه ای تر، به سرعت از طریق اینترنت میتونند چندین لینک برای اون کتاب پیدا کنند، ممکنه از اون چند تا لینک تعدادیش کار نکنه و به خاطر رعایت قانون کپی رایت پاک شده باشه ولی مطمئنا لینک هایی پیدا خواهد شد که از طریق اون بشه کتاب رو دانلود کرد.
وجود وب سایت هایی مثل library.nu که بسته شد و ebookee.net و… فقط نمونه ای از هزاران وب سایت دانلود غیرقانونی کتاب هستند.
با این حال آمازون از فروش کتاب ها بصورت الکترونیک سود میکنه! چون اولا به شدت پیگیر قوانین کپی رایت هست و پیوسته با سازکار های مختلفی که داره وب سایت ها و لینک های دانلود غیرقانونی رو گزارش میده.
و دوم این که در چندین کشور (تقریبا تمام دنیا) کتاب ها رو به فروش میرسونه و با فروش به تعداد بالا، ضرر ناشی از دانلود غیرقانونی رو پوشش میده.
حتی در مواردی وقتی کتاب جدید و گران قیمتی رو وارد چرخه فروش خودش میکنه تنها نسخه به اصطلاح paperback رو به فروش میرسونه و تا چندین ماه بعد، نسخه الکترونیکی رو عرضه نمی کنه!
متاسفانه هیچ کدوم این سازوکار ها در ایران وجود نداره، وگرنه ساخت یک وبسایت فروش کتاب و پرداخت الکترونیکی پیچیدهگی بالایی نداره.
دیر یا زود این اتفاق می افتد و وبلاگ شما این وسط تنها می تواند نقش یک کاتالیزور کم اثر رو بازی کند. اما خوب ارزش کار شما به باورهای شما است که تحسین برانگیزند.
همانطور که دوستان اشاره کردند مشکلاتی از لحاظ اجرایی برای این طرح وجود داره.
فکر می کنم مهمترین مساله ای که مطمئنا با توجه به ظرفیتهای نرم افزاری و سخت افزاری فعلی قابل حل نیست حفظ حقوق مولفینه. با توجه به اینکه امکان تولید سخت افزار مناسب در ایران وجود ندارد حتی اگر فرض کنیم از لحاظ نرم افزاری هم پتانسیل لازم وجود داشته باشد باز هم پیاده سازی سیستم DRM نرم افزاری که به راحتی قابل شکستن نباشد غیرممکن است. ولی با این وجود من فکر می کنم در صورتیکه یک فرهنگ سازی عمومی مانند آنچه مدتی است برای حفظ حقوق مولفین در زمینه محصولات تصویری شاهد هستیم در این زمینه هم صورت بگیرد با توجه به اینکه ناشرین می توانند نسخه های الکترونیک کتابها را با قیمت بسیار پایینتر از نسخه کاغذی (مثلا یک دهم آن) منتشر کنند مردم به تدریج به حفظ حقوق مولفین پایبندی بیشتری پیدا خواهند کرد. به عنوان مثال در حال حاضر با وجود آنکه هیچ مکانیزم خاصی برای جلوگیری از کپی محصولات تصویری منتشر شده در شبکه خانگی وجود ندارد بازهم بیشتر افراد ترجیح می دهند نسخه اصلی و ارزان قیمت این محصولات را خریداری کنند تا اینکه آنها را دانلود کرده یا از جایی کپی کنند.
مشکل مهم بعدی آشنا نبودن مردم با تکنولوژیهای روز و قدرت خرید پایین آنها برای تهیه سخت افزار مناسب است. با آنکه می توان برای مطالعه کتاب الکترونیک از کامپیوتر شخصی هم استفاده کرد ولی مطمئنا کامپیوتر شخصی وسیله مناسبی برای این کار نیست. خرید تبلت و کتابخوان الکترونیک هم برای بسیاری از افراد مقرون به صرفه نیست مگر آنکه واقعا آنقدر حجم مطالعه شان زیاد باشد که پس از مدتی صرفه جویی حاصل از خرید کتب الکترونیک هزینه خرید تبلت یا کتابخوان را جبران کند که این هم با توجه به سرانه پایین مطالعه در ایران امری بعید است. ضمن آنکه وجود یک اکوسیستم یکپارچه سخت افزاری و نرم افزاری مانند آنچه در آمازون، اپل، بارنز اند نوبل و … شاهد هستیم علاوه برآنکه مسائل مربوط به کپی رایت را تا حد زیادی حل می کند به ساده تر شدن تجربه کاربری نیز کمک شایانی می کند که باعث می شود حتی افراد ناآشنا با مسائل تکنولوژیک نیز به راحتی با آن ارتباط برقرار کنند.
بطور کلی به نظر من این پیشنهاد پیشنهاد بسیار خوبی است ولی برای اجرای آن نیاز به سرمایه گذاری زیاد، تبلیغات گسترده و فرهنگ سازی جهت حفظ حقوق مولفین و ناشران است. ضمن آنکه در کوتاه مدت اجرای این کار علاوه بر اینکه سودی عاید ناشران نخواهد کرد باعث ضرر و زیان بیشتر آنها نیز خواهد شد ولی در صورت استمرار کار ناشران، پس از مدتی (شاید حدود 2 یا 3 سال) می توان به جا افتادن این سیستم و افزایش قابل توجه سود ناشران امید داشت.
من در این پنج شش ماهی که یک کتاب خوان آمازون گرفتم بیشتر از پنج هزار صفحه کتاب خواندم گرچه کتاب واقعی چیز دیگری است ولی من حاضرم به جای کتاب های دانلودی ام کتاب های الکترونیک را با قیمتی مناسب بخرم.اگر چنین کاری انجام شود مطمئنا قشر کتابخوان جامعه از نشر غیر قانونی آن خودداری خواهند کرد چون کتاب فیلم هندی و … نیست که هر عامی بیسوادی با آن سر کار داشته باشد و اقدام به نشر غیر قانونی آن کند. به هر حال تا اجرای چنین برنامه ناچارم با کمال شرمندگی به مطالعه کتب دانلودی و صد البته قدیمی بپردازم و خجالت زده نویسندگان و مترجمان این کتاب ها باشم .به امید روزی که بتوانم با کیندل خودم از جایی کتاب قرض بگیرم و بخوانم و یا کتاب بخرم.
سایت ناکجا انگار در زمینه نشر الکترونیک یک کارهایی کرده و یک قرارهایی با آمازون داره در زمینه ادبیات
دغدغه من هم بود ولی فعلا بستر مناسبی دیده نمیشه ولی بلندپروازی جناب عالی قابل تقدیره
دکترجان! یک نفر باید این ناشرها رو از خواب خرگوشی بیدار کنه وگرنه چیزی (یعنی نسخه الکترونیک کتابها) رو که الان حاضر نیستن به پول بفروشن با فارسی شدن کامل ایبوک ریدرها عده ای به رایگان عرضه خواهند کرد (مثلا برای تبلیغ سایتشون و یا اهداف دیگه) و اینجوری دیگه همون یک ذره پوله هم که قرار بود دست ناشر بیاد، اونم نخواهد اومد.
درود …
ممنون از بیان کردن این مطلب …
راستش من دقیقا به فرهنگ کتاب خوانی و حفظ حقوق مولف و … در صحبت هام کاری ندارم، گفتنی ها را دوستان گفتند.
اما پیشنهادی دارم، برای کسی که شاید روزی درگیر تهیه این امکانات آنلاین برای ناشران بشود و شاید این صفحه را بخواند.
مسلما قیمت پایین تر یک تشویق برای پیشبرد این طرح خواهد بود، اما خب همیشه دانلود مجانی ارزان تر هست!
برای کمتر کردن نعداد این دانلودهای مجانی، نیاز به یک سری مشوق ها (شبیه همین جایزه هایی که برای محصولات گذاشته می شود) است. لزوم خاصی هم ندارد که جایزه نقدی باشد، می تواند تخفیفی برای خرید کتاب های بعدی باشد، می تواند اختصاص یک یوزر پسوورد اختصاصی برای ورود به تالار گفتگو در مورد آن کتاب خاص باشد. (توضیح: خیلی از ما مایل هستیم درباره مسائلی که خوانده ایم در یک جمع تخصصی با هم تبادل نظر کنیم، خب وجود چنین فضایی و ارزش دستیابی به آن می تواند امتیاز بسیار بزرگی باشد که انگیزه دانلود مجانی را کاهش دهد.) و یا هر مشوق دیگری …
به امید روزی که بگوئیم:
سال های پیش مثل الان نبود! کسی حق مولف نمی دونست چیه! می دونستم رعایت نمی کرد! 🙂
سلام آقای مجیدی
اتفاقا ما داریم روی همین موضوع کار میکنیم چندوقتی هست کار رو شروع کردیم و امیدواریم تا نهایتا ماه آینده بتونیم نسخه اولیه سایت رو به دید عموم بزاریم. اما واقعا مشکلات زیادن. خوشحال میشیم اگر ایده ای داشتین با ما در میان بزارید.
من یک مدتی داشتم روی یک قضیه مشابه کار میکردم ، ولی این نکات برای شکست همچین پروژه ای به ذهنم رسید و کار را نیمه تمام گذاشتم.
1-بازار گسترده نیست. تعداد کتابخوانها در ایران خیلی کمه ، چه برسه به کتابخوانهایی که یک دیوایس گرون مثل ipad داشته باشند.
2-قیمت نهایی هست که مشخص میکنه کتاب الکترونیک شما کپی میشه یانه ! فرض کنید خفن ترین قفل عالم را روی یک ایبوک بزارید و قیمتش هم بزارید 100 هزارتومن. بالاخره یکی پیدا میشه که آیپدش را میزاره روی میز و از تک تک صفحه های ایبوک عکس میگیره و آخرش pdf میکنه ، اما اگر همون ایبوک را بزارید 1000 تومن (قیمت معمولی یک مجله) دیگه کسی سراغ کپی کردنش نمیره . حالا همین که ناشرها مجبور هستن که قیمت را پایین بزارند و اینکه بازارش محدوده ، باعث خواب سرمایه میشه.
سلام
آقای دکتر این سایت را هم یک نگاه بینداز
ایده جالبی دارند
http://www.avaabook.com/
با سلام
بنده آمادگی این کار رو دارم ، زیر ساختش آماده هست .
بدون هزینه هم اینکار رو انجام میدم .
مشکل اینه بنده تخصصی در زمینه کتاب ندارم .
اگر کسی تمایل داره برای همکاری با من تماس بگیره .
سلام
متاسفانه مشخصات تماس شما را نمی بینم یا شاید بلد نیستم ببینم . اگر ایمیل تماستان را بگذارید ممنون می شوم تا مذاکره ای با هم داشته باشیم
r.xantia@gmail.com
ممنون دکترجان
من هم مدت هاست حسرت اینکه کتاب فارسی و به روز رو از آمازون بخرم رو میخورم.
و من و همه ی دوستان و آشنایانم مطمئنا از همچین طرح هایی استقبال میکنیم.
به امید ایرانی فناور و به روز…
واقعاً درود بر شما. یکی از بزرگ ترین مشکلاتی که قشر کتابخوان این کشور باهاش روبرو هستند همین دست نیافتنی! بودن کتابه.
واقعاً درود بر شما.
وقت نشد همه کامنتها را بخوانم اما مختصر میگویم من سال 82 تلاش زیادی کردم تا مجموعه کتاب پرفروش یکی از ناشران را به صورت الکترونیکی و حتی به عنوان کتاب صوتی منتشر کنم. ناشر مورد نظر من با تمام تلاشی که جهت جلب اطمینان کردم، موافقت نکرد؛ چرا باید فروش تضمینی کتابهایش را با ریسک جهت افزایش چند درصدی فروش به خطر بیندازد؟
اما خاطرم هست همان سال سایتی بود به نام کتاب متاب که با وجود نبود زیر ساختهای حداقلی برای تجارت الکرونیک کتابها را برای شهرستان ارسال میکرد و از آنها میخواست در نهایت پس از دریافت کتاب، وجه ذکر شده در فاکتور را به شماره حساب بریزند…
به عقیده من فروش الکترونیکی کتابها تا مادامی که زیرساخت حمایتی قوانین کپی رایت درجهت حمایت از حقوق نویسنده فراهم نشوند همانند سیاست فروش از طریق اعتماد متقابل است…
یک ایده ماکیاولی دارم: …
:))
سلام و درود بر همه دوستان ،ما مدتی است که استارت آپی رو راه اندازی کردیم بنام آوابوک که تمامی مشکلات در دسترس بودن ،کپی رایت و بسیاری از موارد دیگه رو در اون حل کردیم! محتوای کتاب در قالب فرمتی جدید و بومی بنام دات آوا ارایه میشه! نرم افزار پخش کننده اون هم رایگان هست! خوشحال میشم دوستان به بررسی بکنند و نظرشون رو اعلام کنن
درضمن ما یک مدل نوین کسب و کار هم براش در نظر گرفتیم
http://www.avaabook.com
book.mashhad.ir هم یکی از سرویس گیرندگان ماست…همم اکنون هم آماده همکاری جهت راه اندازی کتابخانه رایگان هر وبسایتی هستیم!
با سلام خدمت جناب علیپور سخاوی
تلاشهای ارزشمند شما ، همچون گوهری درخشان، ولی پیچیده در لفافه است.
چرا که نقش تبلیغات را از یاد برده اید. ما که همیشه به دنبال کتاب الکترونیکی هستیم، الان اینجا و در پایین ترین بخش کامنتهای یک پزشک باید شما را پیدا کنیم؟
نکته دوم اینکه، کتاب صوتی ایده خوبی است ، ولی محدودیتها و نکات منفی هم دارد. بنده و خیلی از دوستان اهل مطالعه ، عادت به شنیدن کتاب نداریم. ضمن اینکه کتاب صوتی نسبت به کتاب نوشتاری حجم بیشتری اشغال می کند.
اگر بتوانید از هر کتاب، دو نسخه متفاوت تهیه کنید، یکی صوتی و دیگری فقط نوشتاری، و برای کاربران حق انتخاب قائل شوید ، بسیار بهتر است.
ضمن اینکه تبلیغ را فراموش نکنید. ما هم هر کجا که بتوانیم از تبلیغ برای این کار ارزشمند شما دریغ نمی کنیم.
موفق و پیروز باشید.
سلام بسیار خوشحال شدم کامنت های شما دوستان را در خصوص کتاب الکترونیک دیدم ، خواستم به شما مجموعه کتاب دهم را معرفی کنم که توسط همین بچه های ایران خودمان طراحی شده و در حال اجرا است ، این فروشگاه ، کتابخانه ، کتابساز و کتابخوان کامل بومی و با قابلیت هایی بیشتر از آمازون و … بخاطر نگاه به خواسته های ما ایرانی ها نهائی سازی شده ، دو قابلیت فوق العاده داره ، یکی اینکه در کلیه سیستم های عامل به کتاب خانه و فروشگاه با یک نام کاربری و کد رمز مشترک دستوری دارید ، دوم اینکه تمامی لإیه های مورد نیاز امنینی در اومن دیده شده و ناشران هم در این مجتمع فروش با برند و غرفه اختصاصی خودشان حضور دارند ، ببینید خیلی خوبه