رپورتاژ: «۱۲ گام» چگونه در زندگی شما معجزه می‌کند؟

21

آیا شما هدف‌هایی را برای خودتان تعیین کرده‌اید و به آنها نرسیده‌اید؟

• به‌نظر شما چرا بعضی‌ها مثل آب خوردن روز به روز موفق‌تر می‌شوند؛ اما خیلی‌ها هر چه تلاش می‌کنند باز هم موفق نمی‌شوند؟
• فکر می‌کنید انسان‌های موفق چه کلیدی در اختیار دارند؟
•   آیا شما هم دوست دارید این کلید را در اختیار داشته باشید؟
پیشنهاد ما به شما این است که در دورۀ غیرحضوری «۱۲ گام با محمود معظمی تا موفقیتی پایدار» ثبت‌نام کنید و با در اختیار گرفتن «کلید طلایی موفقیت»، از هم‌اکنون روند موفقیت‌های سریع و شگفت‌انگیز خود را آغاز نمایید! این دوره که اختصاصا در مکتب کمال و توسط محمود معظمی تهیه شده است، به‌گونه‌ای طراحی شده که شما را آسان، سریع و خوشایند به هدف‌ها و خواسته‌هایتان می‌رساند.
01-05-2013 08-11-12 AM
چرا محمود معظمی بهترین فرد برای آموزش این دوره است؟
سال‌ها تجربه، آموختن و آموزش دادنِ مهارت‌های مختلف به میلیون‌ها انسان برای این‌که چطور زندگی‌شان را بهتر کنند، به اهدافشان برسند و آن زندگی را که دوست دارند بسازند، «محمود معظمی» را به یک استاد، یک راهنما، یک همراه و یک مربی بی‌نظیر تبدیل کرده است. او یک «کوچ زندگی» است؛ یک استاد و همراه و راهنما و مربی برای همۀ کسانی که می‌خواهند هرچه بهتر و سریع‌تر به هدف‌هایشان برسند و در جنبه‌های مختلف زندگی‌شان موفق‌تر و شادتر باشند. او به «کوچ کردن» انسان‌ها، به این‌که به آنها کمک کند تا ارزش‌ها و توانایی‌هایشان را ببینند و به کار ببندند، و به این‌که به انسان‌ها کمک کند و آنها را به هدف‌های ارزشمندشان برساند، از صمیم قلب عشق می‌ورزد و «ماموریت زندگی» خودش را کمک کردن به انسان‌ها تعریف کرده است.
محمود معظمی خود از این علاقۀ قلبی‌اش این‌گونه سخن می‌گوید: «من از صمیم قلب دوست دارم به انسان‌های علاقه‌مند و خواهان موفقیت‌های بیشتر کمک کنم تا به اهدافشان و به بهترینِ خودشان برسند. من از این کار بسیار لذت می‌برم، چون از یک کودکیِ سخت بیرون آمدم و به‌کمک بسیاری از افراد شریف به جایی رسیده‌ام که می‌توانم به خودم احترام بگذارم و ارزش‌هایم را درک کنم. من مایلم انسان‌ها را به این باور برسانم که: تو گوهری، گوهری که وقتی خداوند تو را آفرید به خودش تبریک گفت!»
10 Apr 2012 --- Man on top of a mountain. --- Image by © Ben Welsh/Corbis
شرکت‌کنندگان دورۀ ۱۲ گام دربارۀ نتایج معجزه‌آسای آن چه می‌گویند؟
• من توانستم بعد از سال‌ها که از ازدواجم می‌گذرد اولین جلسه خانوادگی را با حضور همسر و فرزندانم برگزار کنم و انتظاراتم از آنها را صریحا اعلام کنم. خیلی جالب بود.
• من و خانواده‌ام عادت داشتیم زود‌تر از ساعت یک نمی‌خوابیدیم. خدا را شکر این عادت بد رو داریم کاملا حذف می‌کنیم.
• من همیشه دوست داشتم در همه کار‌ها بهترین باشم و کارهام ایده‌آل باشه و این عقیده، ترس را در من به‌وجود می‌آورد و جرات و جسارت انجام خیلی کار‌ها را از من گرفته بود. ولی جدیدا توانستم این عقیده را در خودم به‌وجود بیاورم که خودم را همین گونه که هستم بپذیرم و دوست داشته باشم و این‌که هر کسی می‌تواند اشتباه کند؛ و دیگه برام مهم نیست که همه کارهام ایده‌آل باشه!
• من چندسالی بود که ورزش رو کنار گذاشته بودم و خوشبختانه با شروع برنامه ۱۲ گام اولین اقدامی که کردم دراین زمینه بوده است.
• دیروز برای اولین بار تونستم با خودم روراست باشم و احساسم رو بگم؛ راحت بگم.
• سال‌ها بود به‌خاطر نقص عضو مادرزادی پدر و مادرم را مقصر می‌دانستم، ولی وقتی تمام ناراحتی‌های خودمو به اونها گفتم انگار سبک شدم و اونها رو بخشیدم.
• من الان می‌تونم بگم از نظر کنار گذاشتن تنبلی و جدی گرفتن آینده و پی‌گیری اهدافم هزار تا با قبل فرق کرده‌ام. قبلا یه هفته با سرعت زیاد پی‌گیر اهدافم بودم اما شیش ماه به خودم استراحت می‌دادم. اما الان نمی‌دونم چطور شده که همه‌ش دارم می‌نویسم. دو ساعت برنامه هام عقب جلو می‌شه ناراحت می‌شم. ۱۲ گام خیلی عالی بوده.
• یک عادت منفی از حدود ۱۰ سال پیش در شخصیت من شکل گرفته بود. در این مدت بار‌ها تلاش کردم برای برطرف کردنش و با چندین روان‌شناس مشورت کردم اما متاسفانه نتیجه‌بخش نبود. و تلاش‌هام مدام با شکست روبرو می‌شد. تصمیم گرفتم برای این‌که ارادهٔ خودم و کاربردی بودن دورهٔ ۱۲ گام رو بیش از پیش به خودم ثابت کنم با همین عادت آغاز کنم. الان یک ماهه اون عادت منفی در شخصیتم رو که چندین و چند مشاور و کلی مقاله و ده سال تلاش اثری روش نذاشته بودن، از شخصیت من پاک شده و من به معنای واقعی کلمه، در پوست خود نمی‌گنجم. الان که دارم اینا رو می‌نویسم چشمام پر از اشک شوقه.
• من توانستم عادت درست نفس کشیدن را در خودم ایجاد کنم. الان ۱۳ روزه که این عادت را شروع کرده‌ام.
• فردا پایان هفتۀ اول من در برنامۀ ۱۲ گام است و دستاورد‌هایش این بود که من توانستم خواب شبم را از ساعت  ۲ بامداد به ۱۲:۳۰ تا ۱۲:۵۰ بامداد تنظیم کنم و دستاورد صبح‌های اون هم این بود که من توانستم هر روز بین ساعت ۸ تا ۹ صبح بیدار باشم که قبل از کوچینگ به جرات می‌توانم بگویم تا ۱۰صبح و ۱۱ صبح خواب بوده‌ام. خدا را سپاس که همچین دستاوردی را نصیبم کرد.

 

12gam-audio

شما هم دوست دارید معجزۀ بعدی ۱۲ گام را از آن خود کنید؟ 

لطفا اطلاعات بیشتر را اینجا بخوانید و هم‌اکنون ثبت‌نام کنید. اگر اکنون فرصت خواندن ندارید، کافی است هم‌اکنون این فرم را پر کنید یا عدد 12 را به شمارۀ 20009556 پیامک (اس‌ام‌اس) کنید تا ما با شما تماس بگیریم و اطلاعات بیشتر را در اختیارتان قرار بدهیم. ضمنا، اگر تا ۲۵ دی ۹۱ ثبت‌نام خود را تکمیل کنید، ۵ هدیۀ ویژه هم دریافت خواهید کرد!
12g-02
هر روز که می‌گذرد از طلا هم باارزش‌تر است. موفقیت‌ها منتظر شما هستند. چرا وقت‌کُشی؟ هم‌اکنون اقدام کنید!

اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

جوزف ساموئل: مردی که نمی‌توانست به دار آویخته شود!

جوزف ساموئل یک جنایتکار بزرگ بود نبود، فقط از منازل سرقت می‌کرد. در وهله اول،هیچ چیز قابل توجهی دیگری در مورد زندگی او جالب نبود. با این حال، وقتی قرار شد او را اعدام کنند، همه چیز عجیب و غریب شد.جوزف ساموئل در سن چهارده سالگی در سال…

مشهورترین ستاره‌های هالیوود قبل از اینکه مشهور شوند (طنز!)

با میدجرنی می‌شود چهره‌ها را جوان کرد، اما تصور کنید که این کار را در مورد شخصیت‌های تخیلی فیلم‌ها انجام بدهیم و تصور کنیم آنهایی که جوانی‌شان را ندیده‌ایم، قبل از پا به سن گذاشتن چگونه بوده‌اند.یودادوایت شروتتانوس…

بازسازی چهره شاعران ایرانی به کمک هوش مصنوعی Midjourney (میدجرنی)

چه کسی می‌داند مولدهای متن به عکس هوش مصنوعی در آینده به کدام سمت خواهند رفت. به نظر من روز به روز پیشرفته‌تر و متنوع‌تر می‌شوند.امروز داشتم فکر می‌کردم گاهی لازم می‌شود که شما باری تصویرسازی بهتر به جای توصیف متنی، ترکیبی از توصیف متنی…

رهبران شرکت‌ها و کشورها در قالب افراد بی‌خانمان- چه کسی می‌داند اگر جبر جغرافیایی و اکوسیستم نبود،…

اگر پدر زیستی استیو جابز او را در یک سناریویی تخیلی به سوریه می‌برد، استیو جابز چه سرنوشتی پیدا می‌کرد؟ یک کارمند؟ یک مدیر رده میانی؟ یکی از انبوه کشته‌های جنگ داخلی این کشور؟بدیهی است که اکوسیستم مناسب و شرایط اقتصادی و یک آبشار…

ژاک شارل: کسی که اولین بالون هیدروژنی تاریخ را به پرواز درآورد

در 4 ژوئن 1783، برادران مون‌گلفیه اولین بار یک بالون هوای گرم را در جنوب فرانسه به نمایش گذاشتند. این بالون که از گونی محکمی پوشیده شده با کاغذ ساخته شده بود و تا نزدیک به 2 کیلومتر بالا رفت و به مدت 10 دقیقه در هوا باقی ماند.خبر موفقیت…

داستان قهرمانانه خواهران میرابال، فعالان دومینیکنی که به سرنگونی یک دیکتاتور کمک کردند

خواهران میرابال: پاتریا، مینروا و ماریا ترزا که در خانواده‌ای کشاورز از طبقه متوسط به دنیا آمدند، در جمهوری دومینیکن زندگی نسبتاً راحتی داشتند.اما با به قدرت رسیدن رافائل تروخیو، دیکتاتور خشن، در سال ۱۹۳۰، زنجیره‌ای از حوادث به راه…
آگهی متنی در همه صفحات
دکتر فارمو / شیشه اتومبیل / نرم افزار حسابداری / خرید سیلوسایبین / هوش مصنوعی / قیمت وازلین ساج / مقاله بازار / شیشه اتومبیل / قیمت ایمپلنت دندان با بیمه /سپتیک تانک /بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران /بهترین جراح بینی در تهران / آموزش تزریق ژل و بوتاکس / دوره های زیبایی برای مامایی / آموزش مزوتراپی، PRP و PRF /کاشت مو / مجتمع فنی تهران /قیمت روکش دندان /خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / درمان طب / لیست قیمت تجهیزات پزشکی / دانلود آهنگ / سریال ایرانی کول دانلود / دانلود فیلم دوبله فارسی /داروخانه اینترنتی آرتان /اشتراك دايت /فروشگاه لوازم بهداشتی /داروخانه تینا /لیفت صورت در تهران /فروش‌ دوربین مداربسته هایک ویژن /سرور مجازی ایران /مرکز خدمات پزشکی و پرستاری در منزل درمان نو /توانی نو / ثبت برند /حمل بار دریایی از چین /سایت نوید /پزشک زنان سعادت آباد /کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان /فروشگاه اینترنتی زنبیل /ساعت تبلیغاتی /تجهیزات پزشکی /چاپ لیوان /خرید از آمازون /بهترین سریال های ایرانی /کاشت مو /قیمت ساک پارچه ای /تولید محتوا /دانلود نرم افزار /
21 نظرات
  1. yaser می گوید

    دقیقا به دلیل این پست از لیست گوگل ریدر حذف می کنم وبلاگتان را.

  2. مهدي می گوید

    دکتر از شما بعید بود از این چیزای … تبلیغ کنی!! هر چند البته نظر شخصی منه و شخصا اصلاً به این چیزا اعتقادی ندارم …

    1. علیرضا مجیدی می گوید

      تبلیغ، تبلیغ است برادر. همه رسانه‌ها و نشریات کاغذی، تبلیغ می‌گیرند و از آن برای طرح‌های توسعه‌ای خود استفاده می‌کنند.
      یک پزشک به خوانندگان خود احترام می‌گذارد، اما برای بقا نیازمند تبلیغات است.
      یک پزشک از گرفتن تبلیغاتی که مغایر با قوانین داخلی و اخلاقیات نباشند، رویگردان نیست و مسلما به این کار ادامه خواهد داد.
      شما به عنوان خواننده یک پزشک حق انتخاب دارید که یک مطلب را نخوانید.
      همه پست‌های تبلیغاتی با عبارت رپورتاژ مشخص و متمایز شده‌اند.

  3. ناشناس می گوید

    رپورتاژ = گزارش
    آپ!؟!= برنامه
    آپ استور = فروشگاه برنامه
    دانلود = دریافت
    آپلود = بارگذاری
    اسپیکر = بلندگو

    1. کیان می گوید

      چرا تصور می کنید کلمه “برنامه” از “اپ” یا شکل صحیح تر “App” کاربردی تر یا خوش لحن تر یا متین تره؟

      چرا کلمات معادل بسازیم تا ذهن مون درگیر ترجمه دو یا چند کلمه برای یک مفهوم بشه؟

      یک زبان با استفاده و قرض گرفتن از سایر زبان ها نمیمیره. یا شاید بهتره بگم، اگر باور دارید زبان فارسی در حال زوال و مرگ هست، مطمعن باشید به زور خوراندن کلمات ساختگی عاریه فقط باعث پارگی بیشتر اون زبان میشه.

      ما ادبیات اصیل خودمون را داریم. نیازی نیست برای هر ابداع جدید لغاتی بسازیم تا درک علوم و تکنولوژی جدید رو برای فارسی زبان ها سخت کنیم. این کار باعث انزوا میشه.

      من فکر میکنم بهترین کاربرد استفاده از کلمه اصلی در زبان بین المللی و با الفبای بین المللی است. کلماتی مثل Download, App, App store , …

    2. فرشاد می گوید

      هیچ کدوم از معادل هایی که گفتین معنی واقعی واژه اصلی رو توی ذهن تدایی نمیکنند!

      1. ناشناس می گوید

        دلیل اینکه این کلمات در ذهن شما نقش نمی‌بنده 1- به این نسل کامپیوتر تعلق دارید در زمان ما استفاده می‌شد هیچ مشکلی هم نبود 2 – اینکه بکار نبردید و در میان بخش فارسی مغزتون جا خوش کرده بنابر این از بکار بردنش لذت نمی‌برید دوبار بکار ببریدش مانند یخچال و خرپشته براتون عادی می‌شه و لذت هم می‌برید فرهنگ عامتون رو هم کنار فن آوری حفظ می‌کنه. 3- از همه مهمتر اگر بکار نبرید جمعیتتون کمه و نتیجه نسل بعدیتون مانند هندوستان و آفریقا یک زبان شکسته در هم ورهمی خواهد بود که از استانی به استانی زبان همدیگر را نخواهند فهمید نمونه این اشتباه بزرگ پیشتر در ایران پیش آمده در خوزستان به علت نفوذ انگلیسیها یک آبادانی می‌گفت چراغ لیت و سپرتاس و تماته رو بردار بیار ایخوم بروم باواردی! اینها رو بعنوان یک نرم‌افزار نویس ارشد (بقول شما اپ نویس سنیور! آپ موبایل هم می‌نویسم کد دولوپر هم هستم همان نرمافزار نویس خودمان) در آمریکا در شرکت مشهور می‌گم هیچ نیازی ندارید و صدمه‌ای هم به یادگیریتون نمی‌زنه هیچ کشوری هم مانند شما بکار نمی‌ره این کلمات دقیقا عادت بد آقای مجیدی هستند که در سطح کلان منتشر می‌شه. مشکل اینه که در زبان خود آنها به حالت اسلنگ اینها بکار می‌ره و مفهومی از کلمه اصلیه که خودشون می‌دونن ولی برای شما تنها یک علامته مانند اینکه شما به شامی کباب می‌گی شامی و در یک زبان دیگه شامی رو از شما می‌شنون ولی کبابشو نه! از ما گفتن و طبق عادت همیشه از بقیه گوش نکردن و من درست می گویم فقط مواظب باشید روزی به بریانی مثل هندیه نگید چیکن بریانی! بیشک اینها برای دلسوزی است.

  4. مسعود زمانی می گوید

    من متوجه نمیشم چرا دوستان با نفس این عمل مشکل دارند… اولاً جدا از هزینه های فضا و پهنای باند زیادی که یک پزشک باید بپردازد، بالاخره این وقت و زمانی که دکتر مجیدی صرف مطالعه، ترجمه، نوشتن و ویرایش مطالب خودشون میکنند (که خداییش تقریباً همه اونها هم خوب و خواندنی هستند)، ارزشمند هست… خب مثل خیلی های دیگه ایشون هم این وقت رو میتونه صرف فعالیتهای اقتصادی و کاری بکند. من و شما فقط میشینیم طی چند دقیقه اونها رو میخونیم ولی خداییش این نوع نوشتن خیلی سخته و همت بالایی میطلبه. خب این حق یک وبلاگ هست که “نوشتن” رو به عنوان یک حرفه ببینه و بخواد از اون طی یک رویکرد اخلاقمند کسب درآمد کنه…

    برند “یک پزشک” یک شبه ایجاد نشده و تو این چند سال کلی هزینه براش شده و این حق دکتر مجیدی هست که از بخواد از این برند برای تامین هزینه ها و کسب درآمد استفاده کنه… درس امتحانی هم نیست که همه مجبور باشند بخوانند… بنده خدا خودش مینویسه “رپرتاژ”… خب اگر علاقه ندارید اون مطلب را نخوانید…

    فکر میکنم هم دکتر مجیدی و هم خوانندگانش اینقدر قدرت تشخیص داشته باشند که متوجه شوند هر رپرتاژ برای چه گروه مخاطب و چه هدفی تهیه و ارائه شده است. قرار نیست همه از همه چیز خوشمان بیاید.

  5. امیر می گوید

    به به استاد محمود معظمی عزیز، خوشحالم که آموزشهای شما رو دیدم و روز به روز گسترش پیدا میکند، خودت را دوست بدار و کمک کن تا دیگران نیز خود را بیشتر دوست بدارند.

  6. محمد می گوید

    این برنامه تنها کسی رو که موفق تر می کنه خود محمود معظمی با دکونی که باز کرده!

  7. امید می گوید

    شما حق ندارید که پست تون رو به عنوان آگهی پخش کنید. این سوء استفاده از خوانندگان است. حداقل می تونستید قبل از این کار یه پست بزنید و بگید که روند وبلاگتون عوض شده

    1. فرانک مجیدی می گوید

      ببخشید؟! ما «حق» نداریم؟!؟! این چه نوع ادبیاتی‌ه؟ چی باعث شده شما خود رو منبع «صدور حق» تصور کنید آقا؟! نکنه وبلاگ‌نویسی آیین‌نامه‌ای داره که شما خبر دارید، ما نه؟!
      ما به‌عنوان صاحبان این وبلاگ، «حق تصمیم‌گیری» درباره‌ی مطالب وبلاگ رو داریم و این «حق» رو برای خودمون محفوظ می‌دونیم. ضمن اینکه نخستین رپورتاژی نیست که کار می‌کنیم و همواره این نوع پست‌ها رو با نام «رپورتاژ» از باقی پست‌ها جدا کردیم. خواننده‌ای که دوست نداره مطالبی سوای مطالب معمول ما رو بخونه، می‌تونه اون‌ها رو اصلاً نخونه! شما هم مختارید، می‌تونید بخونید یا نه. به هیچ عنوان یادمون نمی‌آد از مخاطبی خواسته‌باشیم به اجبار مطلبی رو بخونه!

      1. امیر می گوید

        تیتر پست های تبلیغاتی باید نشان دهنده ی تبلیغاتی بودن اون باشه ، یا حداقل چهار کلمه در انتها اورده شده باشه که این یک تبلیغ بوده و ممکنه صاحب یا صاحبان این سایت اون را تایید نکنن . این حداقل احترام به خواننده های همیشه گی شماست ، مگر اینکه بگید چهاردیواری اختیاری و …

        1. علیرضا مجیدی می گوید

          واقعا عبارت رپورتاژ را در تیتر پست نمی‌بینید؟ یا مشکل اصولا جای دیگری است؟

      2. حسین می گوید

        من فکر کنم مخاطبین 1پزشک به نوعی احساس مالکیت میکنن بر این وبسایت! یعنی انقدر دوسش دارن، هر روز بارها بهش سر میزنن و با مطالبش اوقات خوشی رو سپری میکنن که اون رو مال خودشون میدونن. و احساس میکنم این جبهه گیری که میکنن دقیقا بخاطر همینه! انتظار ندارن تو این محیط دوست داشتنی تبلیغات بیاد…! که البته این احساس اشتباهه و باید به آقای دکتر و خواهر گرامیشون حق بدیم.
        من از خانم مجیدی هم میخوام که ناراحت و عصبانی نشید…! مخاطبین وبسایتتون فقط یکم رو 1پزشک غیرت زیادی دارن!!! و البته غیرت این منطق رو نمیفهمه که 1پزشک برای بقا، عین همه نشریات کاغذی و دیجیتالی نیاز به تبلیغ داره…
        برقرار باشید و سبز

      3. فرشاد می گوید

        جناب دکتر هرچقدر دوست دارید تبلیغات کنید، از نظر من که سالهاست بلاگتون رو پیگیری میکنم هیچ مشکلی با (حتی) نوع تبلیغات شما ندارم. این حق شماست، و البته میدونم به نفع ما دنبال کنندگان وبلاگ هم هست 🙂

    2. فریناز می گوید

      امید عزیز: به نظر میاد کسی که داره از شما سوء استفاده می کنه ، خود شما هستید ، چون فراموش کردین که در این وبلاگ ،این حق رو دارید که با خونسردی ، از خوندن یک پست صرفنظر کنید .
      در ضمن اگر خواننده قدیمی این وبلاگ می بودید ، حتما به یاد می داشتید که بطور قراردادی ، کلمه “رپورتاژ” در اول هر پست ، نشاندهنده تبلیغاتی بودن اونه و شما می تونید “حق نخوندن” اون رو برای خودتون محفوظ بدارید.

  8. آلا می گوید

    من هم اولش خوشم نیومد ولی بعد دیدم که ایشون حق دارند اما اینجا جای یک سوال باقی است …ایشون برای رپرتاژها از همان ادبیات زیبایی استفاده می کند که در سایر نوشته هاشون به کار می برند و موضوع را از یک رپرتاژ معمولی به مطلبی تاثیرگذار تبدیل می کنند . .. و ما چون ایشون رو دوست داریم بخاطر اعتمادی که به ایشون داریم موارد تبلیغی رو هم ( حتی ممکنه خود ایشون قبولش نداشته باشه) قبول می کنیم..دوست عزیزمون درست گفتند که برند یک پزشک راحت به دست نیامده پس امیدواریم راحت هم از دست نره ..میشه یک راه های دیگه هم برای تبلیغ پیدا کرد ..

  9. مریم می گوید

    یه سری کامنت‌هایی که آدم توی این سایت می‌بینه واقعا باعث تعجبه! مگه دوستانی که وبگردی می‌کنن و اینقدر با تبلیغات مشکل دارن، این همه تبلیغات مختلف و گاهی مضحک رو توی روزنامه ها و مجله ها نمی خونن؟ آیا اونجا هم شاکی میشن و تماس می گیرن شکایت می کنن؟! تازه بابت خرید نشریات کاغذی پول هم باید پرداخت، اینجا که مجانیه! کلا توی وبسایت های فارسی شاید 40-50 نفر هم نباشن که دنبال تولید محتوای مفید باشن و کارشونم خوب باشه و با این سرعت هم آپدیت کنن، یکیشونم این سایته، اونوقت عده ای میان همچین کامنت هایی میذارن و اصلا در نظر نمی گیرن که هزینه های سایتی با این عظمت به کنار، کسی که داره ساعت ها در روز وقتش رو میذاره و حجم زیادی مطالب مختلف رو مطالعه می کنه و از توش مطالب مفید و کاربردی در میاره و روزی چندین بار وبلاگ رو آپدیت می کنه که من و شما بخونیم و یه چیزی به معلوماتمون اضافه بشه، آیا حق نداره هفته ای 1 پست از 30 پستش رو به تبلیغات اختصاص بده؟!
    از اینها گذشته این پست های غلط املایی و نگارشی و ترجمه ای!! محتوا مهمتره یا دیکته؟! آدم گاهی این حس بهش دست میده که یه سریها به املا و نگارش به مراتب بیشتر اهمیت میدن تا این همه محتوای مفیدی که توی این سایت عرضه شده و تاثیر مثبتی که توی این سالها داشته.

  10. علی می گوید

    من یک پزشک را مدتهاست می شناسم و از مطالبش استفاده می کنم و لذت می برم. و خوشحالم که به عنوان یک وبلاگ خواندنی که مرتب به روز می شود، از تبلیغات هم به عنوان یک ابزار ضروری برای بقا و ادامه دادن به شکل حرفه ای استفاده می کند. من واقعا متوجه نمی شوم بعضی دوستان در مطلبی که به عنوان رپرتاژ مشخص شده و سابقه هم در یک پزشک داشته، چه امر رنج آوری مشاهده کرده اند که این طور جبهه گرفته اند؟! چیزی که من از این متن برداشت می کنم، معرفی محصولی است که اگر کسی استفاده کند، زندگی اش بهتر می شود. اینکه همین طور است یا نه، چیزی است که بررسی اش به عهده آقای مجیدی نیست. به قول خودشان، اگر با اخلاقیات و قوانین کشور در تضاد نباشد، چه منعی دارد تبلیغ؟ اتفاقا من خوشحالم که یک پزشک آنقدر مورد اعتماد است و خواننده دارد که موسسه ای مثل مکتب کمال، اینجا را برای تبلیغ محصولش انتخاب می کند. یک پزشک جان، دوستت داریم 🙂

  11. محمد می گوید

    چرا ما ایرانیا از تبلیغات خوشمون نمیاد؟!
    بالاخره مدیرای سایت به غیر از علاقه یه هزینه ای رو هم دارند
    موفق باشید

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

••4 5