از رنجی که میبریم: برگزاری کنسرت در شهرستانها
فرانک مجیدی: دوست خوب اهل ادب و هنر، آقای «بیژن فرد»، از من خواستند تا یادداشتی دربارهی آنکه چرا نمیتوانم بینندهی کنسرت «همایون شجریان» باشم، بنویسم. دربارهی اصل این موضوع، حرفهای زیادی هست که شاید این ایده، وقت خوبی باشد برای گفتن آنها.
مدتی است که بسیار مشتاق فرصتی هستم که بتوانم در یک کنسرت موسیقی شرکت کنم. هر شخصی سلیقهای دارد و من هم طرفدار موسیقی اصیل ایرانی هستم. دوست دارم از نزدیک اجرای نوازندگان، آهنگسازان و خوانندگان محبوبم در این سبک را تماشا کنم و خاطرهای خوب برای بقیهی زندگیم از این اجرا داشتهباشم. اما برگزاری کنسرت بین هنرمندان، در تهران محبوبیت بیشتری دارد. اگر اهل شهرستان باشید، یا به دلایل مشاغل تحصیلی و شغلی نتوانید خود را به تهران برسانید، باید این خواسته را تنها در لیست آرزوهای بزرگتان بگذارید. البته به هر صورت با تمام ایراداتی که وارد است، تهران شرایط بهتری در اطلاعرسانی، امکانات سالن و تهیهی بلیط دارد. هنگام نوشتن این یادداشت، یاد تجربه خودم برای شرکت در کنسرت «آن و آن» در بهار امسال افتادم. خیلی اتفاقی از طریق اینترنت فهمیدم قرار است «حسین علیزاده» به تبریز بیاید و کنسرت بدهد. با تماس با ادارهی ارشاد تبریز، شمارهی مدیر برنامههای استاد را پیدا کردم و بعد، روزها و روزها پرسوجو برای پیدا کردن بلیط. یادم میآید آن روزها میگفتم اگر بالاخره زنده بمانم که این کنسرت را بروم –که البته امید چندانی نداشتم-، حتماً دربارهی دشواریهایش خواهم نوشت. در نهایت بلیط پیدا شد و ما رفتیم. چندان هم روند انتظار و پیدا کردن صندلی در سالن دشوار نبود. تقریباً میشود گفت راحتترین پروسهی این کنسرت برایم بود. با این حال باید قبول کرد، تالار پتروشیمی جای مناسب و تخصصی برای برگزاری کنسرت موسیقی نبود. در حقیقت، حتی سالن برج میلاد تهران هم به گواهی خاطرات دوستانم، بهخاطر کیفیت بد صدا جایی مناسب برای برگزاری کنسرت نیست. این حقیقتی آزاردهنده است که ایران سالن تخصصی برای برگزاری کنسرت موسیقی ندارد.
درک نمیکنم چرا شرکت برای امری لذتبخش مانند یک کنسرت موسیقی، اینقدر روند پیچیدهای یابد که به خستگیِ ذهنی مخاطبش تبدیل شود. یکی از رفقا، از کنسرت چند سال قبل «شهرام ناظری» در خوی میگفت. گویا صدابرداری در حدی در نظر گرفته شدهبود که انگار قرار است یک سخنرانی عادی برگزار شود. اجرای آقای ناظری بر سر مزار شمس که قرار بود بهصورت سیدی توزیع انبوه گردد، بهخاطر کیفیت پایین صدا ضبط مناسبی نشد. کنسرت با 40 دقیقه تأخیر آغاز شد، چرا که تازه تکنسینها داشتند سیستم صدای محل را تنظیم میکردند، که آن هم به تنظیم خوبی منجر نشد. یک سال بعد، اجرایی دیگر از ایشان در خوی صورت گرفت. ابتدا سخنرانی توسط مسئولین شهری در نظر گرفتند که طبعاً برای یک کنسرت، امری زاید است. گویا قیمت بلیطها هم آنقدر پایین بود که نهادها و ارگانها برای کارمندان خود بهطور انبوه بلیط گرفتند و در نتیجه، استقبال «واقعاً مردمی» از کنسرت صورت نگرفت. دوستم که شاهد عینی است، میگوید چند بار وسط اجرا شروع به کف و سوت زدن کردند که باعث ناراحتی زیاد ناظری شد و گویا میخواست محل را ترک کند! این در صورتی است که یکی از خوانندگان پاپ در همین شهر کنسرت داشت و مردم بهشدت طالب دیدن این اجرا بودند. کنسرت «حسامالدین سراج» هم اوضاع بهتری در خوی نیافت. اجرا در دو آمفیتئاتر شهر صورت نگرفت و در سالن ورزشی، یا بهتر بگویم سولههایی که کاربری ورزشی مییابند، برگزار شد.
چند سال پیش، خبر از این آمد که «همایون شجریان» در تبریز برنامهای اجرا میکند. در آن سالها، هنوز یک دانشجوی ساکن خوابگاه بودم، اما برایم مسلّم بود که در صورت برگزاری برنامه، در هر ساعتی و با هر قیمت بلیط حتی قیمت بازارسیاه آن، در کنسرت شرکت میکنم. اینکه چرا برنامه برگزار نشد، مسکوت و مغفول ماند. این شد که تنها کنسرتی که در تبریز شرکت کردم، فقط بسنده شد به اجرای «حسین علیزاده» و «پژمان حدادی». چندی پیش، خبر آمد که همایون، در چند شهر ایران کنسرت برگزار میکند. این خبر خوبی بود، گمان کردم علیرغم آنکه طبق عادت شجریان جوان، تبریز در لیست شهرهای مورد نظر نبود، اما برادرم میتواند در یکی از آنها شرکت کند. لااقل یکی از ما به آرزویش میرسد. اینبار هم، دیگر دیر شدهبود و بلیطها به فروش رفتهبود. برادرم هم از شرکت در کنسرت باز ماند. گویا کنسرت تهران هم، بهدلیل اطلاعرسانی بد و قیمت بالای بلیط و اجرای فشرده با انتقادات فراوانی روبهرو شد، که این بماند؛ چرا که خود من ناظر عینی نبودهام که قضاوتی در این باب داشتهباشم.
به باور من، باید از هر دو طرفِ نگاهِ هنرمند و نگاهِ مخاطب، ماجرا را دید. آنچه که تا اکنون گفتم، دلایل خوبی است که هنرمندان عرصهی موسیقی از اجرای زندهی برنامه بهراسند. بینظمیها در اطلاعرسانی و بلیطفروشی و کیفیت سالنها، تنها به عصبی شدن هر دو طرف میانجامد. این دلیل خوبی است که برگزاری کنسرتهای خارج از ایران، توسط هنرمندان با اقبال بسیار روبهرو گردد. اما با اینحال، پایتختنشینی این امتیاز را دارد که مخاطب علاقمند، احتمال و شانس بیشتری برای حضور در کنسرتهای مورد علاقهاش یابد. اما بیایید ماجرا را از دید مخاطبی ساکن خارج از پایتخت ببینیم که امکان سفر به تهران، یا خارج از کشور را ندارد. یکی مثل خودم. سئوالی که من از هنرمندان دارم این است: پس تکلیف ما چیست؟ چون امکان این سفر نیست، یعنی ما حق شرکت در کنسرتی را نداریم؟
گمان نمیکنم امکانات امکانات تبریز برای برگزاری کنسرت، واقعاً عالی باشد. اما باور ندارم اوضاعش خیلی بدتر از سایر شهرستانها باشد. دربارهی خراسان، همدان، اصفهان، سیستانوبلوچستان، کردستان، گیلان و باقی استانها هم گمان میکنم امکاناتی در سطوح نزدیک فراهم باشد. پس چه اتفاقی میافتد که برای هنرمندان اینقدر کنسرتهای شهرستانی نادر و خارج از برنامه میگردد؟
تمام زندگی من، تمام خاطرات کودکیم، پر بود از موسیقی سنتی. از «نینوا»ی «حسین علیزاده»، تا نوازش بینظیر شادروان «پرویز مشکاتیان» بر تن سنتور. از صدای داوودی شجریان بزرگ –که این یکی اصلاً در مخیلهام نمیگنجد که روزی بخت یارم شود و کنسرتی از او ببینم-، تا آشنایی با صدای خوش «همایون». اما جز مورد اول، دیدار اجرای زندهی بقیه برایم ناممکن شدهاست. تقصیرم را در این باب نمیدانم. تکلیفم را هم. یعنی بهقدر کافی علاقمند نیستم؟ یعنی باید به هرقیمت و مشقتی، اگر واقعاً طالبم، در طلب خیال مطلوب عازم سفر شوم؟ یعنی حق من نیست که به سادگی کنسرتی از همایون جوانبخت را تماشا کنم؟ حق خیلی از ما ساکنین شهرستان نیست؟
من نمیدانم این نوشته بهدست کدام هنرمند برسد که مخاطب مستقیم من است. نمیدانم در خوانندهی متن که علاقمند موسیقی است چقدر همذاتپنداری ایجاد کند. اینقدر اما میدانم، که ایران، از خزر تا خلیجفارس، از استانها و شهرهایی تشکیل شده که تهران را در میان خود گرفتهاند. ما هم میتوانیم با هر زبان، قومیت، تحصیلات و شغلی، موسیقی را درک کنیم و آن را و آفرینندگانش را دوست بداریم. دل ما هم میتواند بگیرد و بشکند، وقتی هرگز ساکن در لیست شهرهای مورد دیدار هنرمندان محبوب خود نباشیم. ما هم میتوانیم خسته شویم و هنرمندان را به بیتوجهی به هموطنانش متهم کنیم. شرایط بد برگزاری برنامه، برای ما هم هست. حتی مخاطب این شرایط بد را بیشتر متحمل میشود. اما چه راه دیگری برگزینیم، وقتی انتخابی وجود ندارد؟ کاش یکی از این مخاطبان خاص باشد، که جوابی برای پرسشهای ما مخاطبان عام داشتهباشد!
خوب بود. منی که تبریزی هستم همیشه از این موضوع ناراحتم. هم از اینکه چرا خیلی از کنسرت ها و اجراهای خواننده ها تهرانه و هم اینکه چرا وقتی تو شهر خودم یه همچین کنسرتی قراره برگزار بشه هیچ کس اهمیتی به خوب برگزار شدنش نمیده و مردمی که میرن به این کنسرت اکثرن فرهنگ کنسرت رفتن رو ندارن. فکر میکنن ورزشگاهه که باید تشویق کنن و سوت و کف بزنن و هیجان نشون بدن برای همه خواننده ها. محلی و پاپ و سنتی هم براشون فرقی نمیکنه.
ضمنن اینم عرض کنم که کنسرت همایون شجریان تو تبریز اونطوری که من شنیدم به دلیل حضور نوازنده زن تو گروهش بود. گویا مسئولین ارشاد بهش گفتن نوازنده زن نباید داشته باشه گروهت. همایون هم قوبل نکرده و کنسرت لغو شده
من تهران کنسرت علیرضا قربانی رفتم در سالن برج میلاد افتضاخ بود. از کیفیت صدا همینقدر بگم که انگار شما تو یه ماشین نشسته باشید و ماشین جلوییتون از ضبط موزیک گوش کنه و به گوش شما برسه . بی اغراق.
به نام خدا.
خسته و ملول بودم از خوندن شیمی کوانتوم (فارغ التحصیل هستم فقط بر حسب علاقه خوندم)، که متن این پستو خوندم. من کاملا با شما موافق هستم. خود من برام تبدیل شده به یه آروز که بخوام کنسرت های خوانندهای سنتی مورد علاقه م رو به طور زنده ببینم. بارها هم اقدام کردم اما متاسفانه به دلیل دوری، عدم اطلاع رسانی درست و خیلی از مواردی که شما ذکر کردین و هم چنین دلایلی که نمیشه ذکر کرد.اصلا نتونستم به آرزوم برسم. الان هم که دارم این متنو تایپ می کنم در حال گوش دادن به آهنگ Garden of Visions از مهسا وحدت هستم که دوس دارم یه روز از نزدیک یه اجرای زنده ش روببینم اما فکر کنم …
بگذریم بهتره برم و شیمی کوانتوم بخونم و کمی در فضای دیراکی سیر کنم.
عالی بود.
به امید پست های جذاب تر.
من هم در غم خودتون شریک کنید.داغ دلم تازه شد 🙁
سلام
خوشحالم بالاخره یکی به درد ما شهرستانی ها توجه کرد
من همین چند روز پیش بعد از 22 سال زندگی و 10 سال عاشق موسیقی بودن تونستم اولین کنسرتم رو برم و اجرای زنده ببینم (علیرضا قربانی در کرمانشاه)
ولی نمیدونم اجرای کنسرت در سالن فوتسال رو میشه بهش گفت کنسرت یا نه چون صدای گوشی من از صدای اونجا بهتر بود و هیچی از آهنگ ها نفهمیدم
اینم اضافه کنید بنده متال هد هستم و چه زجریه که تنها لایوی که دیدم موسیقی سنتیه
من چی بگم که تو مشهد زندگی می کنم ولی هنوز نتونستم برای یک بار هم که شده به کنسرت برم.بابا مشهد خیر سرم دومین کلان شهر کشوره.نباید بعد از تهران مشهد تو برنامه آقای خواننده باشه؟
بعضی از آقایون در مشهد میگن چون اینجا شهر مذهبی نباید کنسرت برگزار بشه .به نظر شما این حرف منطقیه؟
ابراز همذات پنداری! در حسرت شنیدن صدای استاد شجریان، از نزدیک
یکی از مدیر برنامه ها میگفت براساس هنردوست بودن شهرها ( استقبال مردمی و سرانه فرهنگی ماهانه هر خانواده )؛ محل کنسرتها انتخاب میشه…یه جورایی مدیر برنامه با میزان فروش آلبومها در شهرهای مختلف به عنوان شاخص؛ شهرهای مورد نظرشون رو تعیین میکنن. حالا این وسط خیلی از عزیزان و همشهری ها قربانی میشن. تصور کنید شهری مثل…تا چه حد از آلبوم آقای…استقبال کردند؟ البته حواشی و کم فهمی برخی مسئولین شهری هم باعث اختلافاتی میشه که تا مدتها عواقب اون بر مردم یک شهر تحمیل میشه… .
من برای اولین بار رفتم کنسرت پاپ در شیراز (تالار حافظ). صدا خوب نبود، یا صدای خواننده از موسیقی بلند تر بود یا برعکس! کلی سیم وسط سن بود که باعث شد یکی دو بار نتها بی افته! موسیقی مینواخت ولی خواننده که میخواست بخونه صداش در نمی آمد وفقط لب میزد!!! یعنی صدای خواننده قطع میشد. به صدا بر دار میگفت بیا ببین مشکل چیه، نمی آمد!! خلاصه دردیست غیر مردن که آن را دوا نباشد، تا مشکلات اساسی زیر ساختی و غیر زیر ساختی حل نشه، همین آشه و همین کاسه.
میشه به این موارد یه مورد که خاص شهر مشهده هم اضافه کرد:
“عدم اعطای مجوز جهت برگزاری هرگونه کنسرت موسیقی”
از ابتدا خیال همه رو راحت کردن! اصلا کنسرتی برگزار نمیشه که بخواد کسی رو عصبی کنه!!
خود من آخر همین هفته عازم تهرانم برای کنسرت شهرام ناظری، یعنی علاوه بر هزینه بلیط باید هزینه رفت و برگشت و اقامت رو هم بپردازم.
در مورد کیفیت پایین صدای سالن های اجرای موسیقی که حرفتان صحیح و بجاست.
اما در مورد پیدا نشدن بلیط و به فروش رسیدن آن قبل از متوجه شدن شما، کمی اغراق کرده اید.
من خودم در اصفهان هستم. تعداد زیادی کنسرت موسیقی از گروه های شناخته شده و همچنین هنرمندان کمتر آشنا هرروزه در اصفهان برگزار میشوند.
آگهی های آن ها را هم در مراکز فروش ساز و آلات موسیقی میتوان پیدا کرد. حتی بعضا میتوان از فروشندهگان بصورت تلفنی خریداری کرد.
در مورد هنرمندان مشهور تر هم (همچون کنسرت اخیر همایون شجریان) که فروش بلیط بصورت اینترنتی و با امکانات انتخاب صندلی انجام میشد و بدون هیچ مشکلی بلیطها به فروش رسیدند.
شما کمی سطح توقع بالایی دارید (البته انتظارتان بجاست ولی دور از دسترس!). در شرایطی که هنوز نشان دادن تصویر ساز در صدا و سیما ممنوع است. نباید انتظار تبلیغ تلویزیونی کنسرت ها را داشته باشید.
با سلام
1 )به باور من رغبت هنرمندان به اجراهای خارج از کشور صرفاً به دلیل مشکلات موجود در روند برگزاری کنسرت در داخل چندان پسندیده نیست. این کار به نوعی نشانگر راحت طلبی هنرمند است و نتیجه اش محروم ماندن مخاطب داخلی می باشد. هنرمند و مخاطب هر دو با مشکلاتی مواجه هستند که حل آنها از عهده هیچکدام بر نمی آید چرا که منشاء آن جای دیگری است. اما اگر به تحول موسیقی در سده های گذشته بنگریم خیزش آرام و زیرکانه موسیقی را در میان انبوهی از محدودیت ها می یابیم. در این میان موسیقیدانان در کنار همه مشکلات و تنگناها به ارائه موسیقی و توسعه ی آن پرداختند … نه اینکه قهر و ناراحتی خود را متوجه مخاطب سازند ….
زمانی که آوازه ی موسیقیدانان شوروی سابق در اروپا و آمریکا پیچیده بود آنها اجازه برگزاری کتسرت و حتی سفر به غرب را نداشتند … با این حال و در همه حال و برای هر نوع از مخاطب در داخل کشورشان موسیقی خود را ارائه می دادند. اجراهای نوابغی چون گیللس و ریختر در میدان جنگ میان سربازان هم نمونه ای از این دست است …
2) البته در ایران هنرمند گاهی مخاطب خود را دست کم می گیرد … اینکه آقای ناظری از سوت و تشویق مخاطبش ناراحت می شود این تقصیر مخاطب حاضر در آنجا نیست چرا که سواد موسیقی برای لذت بردن از موسیقی کلاسیک ایرانی ندارد . هر نوع موسیقی مخاطب خاص خود را دارد. اگر شنونده در کنسرتی شرکت می کند که درکی از آن ندارد نتیجه اش می شود خوردن چیپس و پفک و رانی در حین اجرای زنده.
3) در مورد کنسرت هایی که ساکنین شهرستان ها از آن بی بهره اند باید گفت این هم بدلیل کم لطفی هنرمندان ما است … چرا که در شهرستان ها به اندازه ی کافی مخاطب علاقمند به موسیقی فاخر وجود دارد که همه صندلی های سالن اجرا پر شود. اگر هم سالن مخصوص موسیقی در شهرستان ها نیست آنهم به همان دلایل و مشکلاتی بر می گردد که ربطی به مخاطب و هنرمند ندارد.
حالا همه ی اینا به کنار….
دلیل برگذار نشدن کنسرت در اصفهان چیه؟؟؟
مخصوصا کنسرت فرزاد فرزین….
در درجه اول پذیرفتن موسیقی به عنوان سرگرمی و لذت حلال مهم تر از چیزهای دیگه است!