توضیحات ضروری در مورد یکی از رپورتاژ -آگهیهای منتشر شده در «یک پزشک»
حدود یک ماه پیش رپورتاژ-آگهیای در یک پزشک منتشر کردم. متعاقب درخواست یکی از خوانندگان محترم، ذکر توضیحات و موارد زیر را در مورد این رپورتاژ، ضروری میدانم.
خواهش میکنم این توضیح را با با دقت تا به انتها بخوانید:
1- طبق قوانین در نشریات مسئولیت آگهیها و صحت آنها به عهده منتشر کننده آگهی نیست. فرضا من اگر تبلیغ فروشگاه تبلتی را بکنم به صورت رپورتاژ یا بنر و بعد آن فروشگاه کلاهبردار باشد، من مسئول نیستم.
2- در مورد تبلیغات پزشکی اما من حساس بودهام، طبق مشورتی که اخیرا با یکی از دوستان پزشک باسابقه که ژورنالیست هم هستند انجام دادم، از ایشان پرسیدم که شما چگونه تبلیغ پزشکی درج میکنید، یعنی چطور مثلا آگهی فلان جراح زیبایی یا فلان قرص ترک اعتیاد یا کلینیک را میگذارید. ایشان گفتند خیلی ساده، اصلا خودت را درگیر تحقیق صحت آگهی نکن، چون هیچ صاحب نشریهای اصلا وقت و توانایی این تحقیقات را که گاهی پلیسی میشوند، ندارد. ایشان گفتند که از این به بعد از کسانی که تبلیغات پزشکی میخواهند بخواه که مجوز تبلیغ از نظام پزشکی بدهند. همین! من تا به حال نمیدانستم که همچین مجوزی وجود دارد.
3- من عاشق کار نوشتن هستم، دوست دارم بنویسم. در یک پزشک تنها برای این تبلیغ میگیرم که تا حدی جبران ساعاتی را که صرف نوشتن و ترجمه میکنم، بشود که معمولا هم این امر صورت نمیگیرد! اعتراف میکنم که اگر متصل به یک اسپانسر خوب بودم یا اصلا خودم از نظر مالی بینیاز بودم، کل تبلیغات را حذف میکردم، از نظر من زمان لازم برای مدیریت تبلیغات، در حکم «زمان تلفشده زندگی» هستند و در همین زمان میشود بیشتر خواند و دید و یا داد. با این همه از سر ناچاری این کار را انجام میدهم.
4- من شخصا با اینکه میتوانم خیلی ساده، متن مورد نظر صاحبان آگهی را کپی پیست کنم، اما در بسیاری از موارد متنها را تعدیل میکنم. شما نمیدانید که گاهی چه متنهای تبلیغی عجیب و غریبی دریافت میکنم. متنهایی که مشخص است صاحبان آگهی دقت لازم در تنظیم آگهی را ندارند و اصلا با بازاریابی کارا یا منصفانه آشنایی ندارند.
5- برمیگردیم به همین تبلیغی که گفتم، من خودم جستجوی مختصری کردم و متوجه شدم که درمان با سلولهای بنیادی چیز نوپا است و در مرحله تحقیقاتی است. در کشور خودمان کارهایی در این زمینه مثلا برای بازسازی بافت آسیب دیده قلب بعد از سکته قلبی انجام شده ولی نتایج منتشر شده توسط محققان ما دوپهلو بودهاند، یعنی آثار مثبت درمانی آنقدر تشویق کننده نبودند که این فرایند همهگیر شود و در عین حال زیانی هم برای بیمار نداشتهاند و در پارهای موارد تا حدی مثبت بودهاند. مسلما امید و رؤیایی همه ما این است که این رشته درمانی توسعه پیدا کند.
6- با توجه به این موارد و اطلاعاتی که از صاحب آگهی دریافت کردم، متنی تنظیم کردم، دقت کنید که عادت ما ایرانیها این است که همیشه تیتر مطالب را میخوانیم و قضاوت میکنیم،در هیچ جای این رپورتاژ هیچ اشارهای به معجزه خاصی نشده است و تنها به آثار مثبت درمانی اشاره شده است. درست مثل همان تحقیق محققان کشورمان.
در قسمتی از این متن میخوانیم:
«این روش در واقع درمان بیماری خاصی نیست بلکه باعث ترمیم داخلی بافتهای آسیب دیده افراد مسن میباشد که نتیجه آن سلامتی بیشتر آنها میشوند . این روش نمیتواند برای بیمارانی که مبتلا به سرطان هستند استفاده شود.»
میبینید که دقیقا اشاره کردهام که با این روش بیماری کسی خوب نمیشود، بلکه این روش یک روش آلترناتیو کمک کار است و به علاوه دقیقا نوشتهام که اصلا به درد درمان بیماری سرطان هم نمیخورد.
متاسفانه منتقد محترم در متن خود طوری جلوه داده است که این تبلیغ بیماران دردمند را تشوق میکند که مثلا برای بیمار لاعلاج خود دهها هزار دلار خرج کنند و سرمایه زندگی را از دست بدهند.
یک بار دیگر رپورتاژ من را تا انتها بخوانید، ببینید که شما به عنوان عضو خانواده یک بیمار قلبی، دیابتی، سرطانی اصلا تشویق به استفاده از این سرویس میشوید؟ اصلا و ابدا!
رپورتاژ توسط من طوری تنظیم شده که نشان میدهد «این روش هم هست«، این روش یک روش نو هست که در مواردی «آثار مثبت کمکی» دارد.
7- بخش کامنتها پست را ببینید و پاسخ من را به منتقد عزیر ببینید. ایشان گفتند که کامنت ایشان منتشر نشود و من دقیقا اصرار کردم که کامنت ایشان باید منتشر شود و در پاسخ به ایشان نوشتم:
«در خود وبسایت به اثرات بالقوه درمانها اشاره شده، توجه خواننده محترم را به این جلب میکنم که فعلا سلول بنیادی درمان قطعی برای دیابت، برطرف کردن آرتروز، ام اس یا نارسایی کلیه نیست. فعلا این روش میتونه به عنوان یک درمان کمکی مطرح بشه و در هر حال بیماران قطعا باید درمان اصلی که پزشکشون توصیه میکنه را انجام بدن. در متن رپورتاژ هم من به شفابخش بودن این شیوه در این حد اصلا اشاره نکردم و هم در این مقاله و هم در رپورتاژهای دیگر اگر اطلاعات خصوصا در حوزه بهداشت و سلامت تناقضی با واقعیت داشته باشن، اصلا من رپورتاژ را تأیید نمیکنم و قطعا در این مورد حساس هستم.در صورتی که اصلا این طور نیست.»
بنابراین من به متقد محترم هم پاسخ دادهام .
بنابراین اگر کسی متن را خوب بخواند متوجه میشود با یک روش درمانی نو روبرو است که هزینه زیادی دارد و فقط آثار مثبتی در حد خفیف دارد. بارها هم در متن و کامنت اشاره شده است که با این روش نه سرطان خوب میشود نه دیابت ، نه ام اس!
با این توضیحات آیا کسی فریب میخورد؟!
8- باز هم قضاوت را به شما میسپارم. همان طور که گفتم برنامه من در درج تبلیغات پزشکی از این به بعد، درخواست مجوز تبلیغ از صاحبان آگهی است تا به این ترتیب خودم مسئولیت درج آگهی نداشته باشم. چون با توجه به مشغولیتهای زیاد من و تعرفه پایین آگهیها، اصلا برای من شخصا امکان ندارد تا این حد خودم را درگیر تبلیغات کنم.
شما خودتان کلاهتان را قاضی کنید، رپورتاژ و توضیحات من را بخوانید. اگر حس میکنید که رپورتاژ با وجود همه این توضیحات گمراهکننده است، من تبلیغ را حذف میکنم، تعرفه آگهی را برمیگردانم و همین جوابیه را درج میکنم به جای تبلیغ.
9- سخن پایانی من هم را بشنوید:
یک پزشک را من برای سود مالی یا تفاخر تأسیس نکردم. هر چه تا به حال بوده، عشق نوشتن بوده. من دوست داشتم در جایی مردم آنلاین کشورم را تشویق به نگاه متفاوت کنم. تیویق کنم که به جای نگاه سطحی به فناوری و گجتها، به کاربرد انسانی فناوری نگاه کنند. چه بسیار مطالب سطحی بوده که من آنها را ننوشتهام. چه بسیار پستهایی بوده در یک پزشک که ظاهرا در مورد فناوری و کتاب و دانش هستند، اما در پس آنها خواستهام تفکر و زاویه دید متفاوتی را تشویق کنم.
همه عشق من دقیقا همین بوده است و گرنه این همه انرژی که میگذارم هیچ توجیهی در کشورمان ندارد.
کار وبلاگنویسی و اداره یک رسانه آن هم برای چند سال بسیار دشوار است. شما باید طوری با همه خطوط قرمز کنار بیایید، در عین حال اصول خودتان را حفظ کنید. شما باید با این وضعیت اینترنت با این هزینه بالای میزبانی سایت، با این وضعیت بسیار بد درآمدزایی خودتان را وفق بدهید. هیچ یاوری هم ندارید.
متأسفانه من در یک پزشک تنها به درصد محدودی از رؤیای خودم رسیدهام، خیلی دوست داشتم که از نظر مالی بینیاز بودم و یک رسانه بسیار قویتر با هفت هشت نویسنده دائم میداشتم . دوست داشتم در این صورت هیچ تبلیغی خاطر خوانندگانم را مکدر نکند. دوست داشتم از کتابها به صورت مداوم بنویسم، داستان ترجمه کنم، خودم داستان کوتاه بنویسم. و کلا شرایطی را فراهم کنیم که در کنار هم ببالیم و رشد کنیم.
اما چه کنم که شرایط من را محکوم به درجا زدن میکند، ساعات زیادی را باید در بیمارستانها صرف کنم، در معدود ساعات فراغت به زحمت میتوانم خودم را به روز کنم و با این همه همیشه سعی میکنم هر چند به صورت محدود، چیزهایی بنویسم که به کار خوانندگانم بیاید.
اما اعتراف میکنم که روزی نیست که رؤیایی را با شما در میان گذاشتم، در سر نپرورانم.
باز هم خواهش میکنم با دقت پاسخ من را بخوانید و یاور یک پزشک و من باشید. اگر پیشنهاد و انتقادی دارید با خود من در میان بگذارید.
من واقعا به راهنمایی و کمک همه شما نیاز دارم.
سلام دکتر جان
چند سالی هست که وبلاگتون رو می خونم (3-4 سال) قبلا تو گودر، الان هم که بیشتر مستقیم!
واقعا می تونم بگم ممنون از زحمتت،
واظهار تاسف از وجود اینهمه مشکلات مالی که دست به گریبان وبلاگ نویسها و خصوصا وبلاگهای پرطرفدار و پرمحتوایی نظیر یک پزشک.
کاش به ثول شما یک اسپانسر معقول و مرتبط پیدا شود/نمایید، و یا یک سیستم فروش/درآمد زایی مرتبط داشته باشید (مث خیلی از وبسایتهای خارجی در همین استایل) که خواننده ها به علایقشون از کانال مستقیم برسند، و نیز درگیر اینهمه تبلیغات نشوند!
بنده که به شخصه اگه adblock و امثال هم رو نداشته باشم، باور کنید در صفحات وب گم می شم!
در هر صورت، جز دعای خیر از دست بنده ی کوچک، بر نماید!
موفق باشید دوست عزیز