آیا موقعیت ستارهها واقعا بر سرنوشت و وضعیت سلامت ما تأثیر میگذارند؟!
بقراط زمانی گفته بود که «پزشکی که دانشی از ستارهشناسی نداشته باشد، حق ندارد که خود را پزشک بداند.»
چنین گفتهای بر اساس دانش کنونی پزشکی، عجیب مینماید، اما شاید ما بتوانیم از زاویه دیگری به قضیه نگاه کنیم:
حتما نوشتههای غیرعلمی را که در سایتها و مجلههای تابلویید در مورد ارتباط ماه تولد یک شخص با شخصیت و رفتار و حتی سرنوشت او درج میشود، دیدهاید و خواندهاید. در بسیاری اوقات اینها کاملا بیربط مینمایند، اما جالب است بدانید که بین فصل تولد شما و احتمال بروز بعضی از بیماریها مثل شیزوفرنی، ام اس (مالتیپل اسکلروزیس)، دیابت نوع یک، افسردگی دوقطبی و آلرژیها ارتباطی وجود دارد.
اما چنین چیزی را چطور میشود، توجیه کرد، آیا باید مثل قدما باید به برجگاه یا منطقه البروج استناد کنیم؟ یا اینکه توجیههای علمی سادهای وجود دارند که همه اینها را میتوانند توضیح بدهند؟
در تحقیقی که در توسط دو دانشمند علوم اعصاب به نامهای راسل جی فاستر و تیل روئونبرگ در سال 2008 انجام شد، بین میزان بروز 24 بیماری با فصل تولد ارتباطاتی مشخص شد. و این در شرایطی است که انسانها در جوامع مدرن تحت تأثیر متغیرهایی مثل دمای هوا یاغذا نیستند، چون به خاطر داشتن سرپناه با وضعیت گرمایشی و سرمایشی خوب و سیستمهای توزیع و نگهداری مواد غذایی، اینها اصلا نمیتوانند توجیهگیر قضیه باشند.
ما هنوز نتوانستهایم مکانیسمهای مؤثر در کم و زیاد شدن این بیماریها بر اساس فصل تولد را با دقت مشخص کنیم، اما میتوانیم حدسهایی بزنیم، مثل میزان ویتامین D مادر در هنگام حاملگی یا کمی یا زیادی مواجهه با ویروسها و باکتریها.
چیزی دیگری که میتواند برای توضیح مسئله از آن استفاده کرد، ساعت درونی ما است، همه ما یک ساعت درونی داریم که چرخههای بیداری و خواب ما را مشخص میکند، اما این ساعت عملکردی فراتر از اینها دارد و رشد و مرگ و بازسازی سلولها و عملکرد دستگاه گوارش، قلب، ریه و کبد و الگوهای رفتار اجتماعی ما را هم تحت تأثیر قرار میدهد. اما این ساعت، ساعتی نیست که تحت تأثیر محیط پیرامون و البته فصل تولد قرار نگیرد.
در یک آزمایش، دانشمندان تعدادی بچهموش را در سه سه محیط متفاوت قرار دادند، ساعات روشنی و خاموشی در این محیطها مثل فصول مختلف سال متفاوت بود، بعد از 21 روز که برای موشها با توجه به طول عمرشان زمان طولانی محسوب میشود، آنها را در شرایط نوری جدیدی قرار دادند، بیشتر موشها با شرایط جدید مطابقت پیدا کردند، اما مشخص شد که موشهایی که در شرایط نوری شبیه فصل زمستان قرار داده شده بودند، ناپایدارند.
بیماریهایی مثل افسردگی، شیزوفرنی، اوتیسم و اختلالات تکاملی به ساعت شبانهروزی بدن مرتبط هستند، این ساعت با نواحی مهم مغز که نقش مهمی در این اختلالات دارند، ارتبط تنگاتنگی دارد.
نوری که وارد چشمان شما میشود، باعث صدور سیگنالهای عصبی میشود که به هستههای سوپراکیاسماتیک میرود که یک ساعت مهم بدن ماست، این بخش به نوبه خود سیگنالهایی به هستههای رافه در ساقه مغز میفرسند. وظیفه مهم این هستههای ترشح سروتونین است و سرتونین است که خلق، اشتها و خواب ما را تنظیم میکند. عدم تعدل در ترشح سروتونین باعث افسردگی میشود. پس میبینید که نور چگونه میتواند اعمال زیستی ما را تحت تأثیر قرار بدهد.
پس دست آخر به این نتیجه میرسیم که طالعبینی و ستارهشناسی سنتی آنجا که فرض میکرد، ماه باعث دیوانگی میشود، اشتباه میکرد، اما از زاویه دید دیگر، در فصل زمستان که ماه نمود بیشتری در آسمان دارد، احتمال بروز بیماریهای روانی مثل شیزوفرنی و اختلال دوقطبی بیشتر است.
از زمانهای قدیم، حکما و ادیبان بر سر اینکه چه چیز شخصیت یک انسان را تعیین میکند با هم مجادله داشتند، برخی روی نهاد و فطرت انسان تأکید میکردند و برخی عوامل محیطی مثل شیوه تربیتی را مؤثر میدانستند، اما حالا ما میدانیم که هر دو تأثیرگذارند، هر انسان ژنهایی دارد که بسیاری از خصوصیات او را مشخص میکنند اما بروز این ژنها، تحت تأثیر محیط هم هست.
مطلب جالبی بود کاش کنار جدول معادل فارسی بیماری رو مینوشتید.
بیشتر اسم هاشون همونطوری که در انگلیسی نوشته شده به فارسی منتقل شده.
الانه که سر و کله شهریوریهای فیسبوک اینجا پیدا بشه! 😐
ای کاش من هم شهریوری بودم :))
هر چی خل و چله متولد بهاره مثل خودم :))
جدا از بحث خرافات، هیچوقت توی دوستان و اطرافیانم متولدین بهار رو افسرده و سرد ندیدم و همیشه شاد و خونگرم بودند 🙂
ستارگان در هنگام تولد نقشی ندارند بلکه نقش مهم انها در زمان تشکیل نطفه و شروع تقسیم جنسی است.وقتی که انسان تنها یک سلول است بسیار تاثیر پذیر است و می تواند تحت تاثیر امواج ستارگان قرار گیرد. منتها در زمان قدیم مقیاس را زمان تولد گرفتند که در حقیقت باید نشانگر 9 ماه قبل باشد.یعنی برج ستاره ای زمان تولد شما متعلق به 9 ماه قبل از ان است.
شروع تقسیم جنسی ( میوز) مربوط به گامت سازی و تشکیل اسپرم و تخمک است که لزوما ارتبطی با زمان تشکیل نطفه (ترکیب اسپرم و تخمک) ندارد. شروع میوز در دختران در هنگام
یش از تولد و در رحم مادر اتفاق می افتد و در مردان 74 روز پروسه ساخت اسپرم زمان می برد که با زمان حمل تا تشکیل نطفه تا 3 ماه به طول می انجامد.
بیشتر اشکالات در مرحله تک سلولی منجر به از دست رفتن نطفه می شود، به طوریکه قانون همه یا هیچ حاکم است و حتی مواجهه با اشعه X در مراحل نخست اگر موجب از دست رفتن نطفه نشود، نگرانی بوجود نمی آورد و از هفته دوم و شروع تشکیل اندام ها می تواند موجب اشکال شود.
امواج ستارگان کلمه نا مفهومی به لحاظ علمی می باشد. اگر منظور امواج گرانشی یا الکترومغناطیسی است، که هر دو با مجذور فاصله رابطه معکوس دارند. این امواج در مقابل امواچ نزدیکترین ستاره ما ( خورشید) ناچیز هستند.
همانطور که گفتید امواج ستارگان کلمۀ نادرست..درست این کلمه امواج کیهانی یا کاسمیک ری است که در هر بازۀ زمانی متفاوت است.
خیلی خوب بود. بهانه ای برای بیشتر توجه کردن ، اندیشیدن، و …
وای یعنی ممکنه من پارکینسون بگیرم؟؟!
پس چرا این مسئله ماه تولد و حرکت ستاره ها اینقدر جدی در تمام برنامه ها و سایت های رسانه ایی دنبال میشه ؟
مطلب جالبی بود می تونم خواهش کنم درباره اوتیسم هم مقاله ایی بنویسید
موقیعت جغرافیایی کشور هم باید موثر باشه دیگه
یعنی من مستعد 4نوع بیماری هستم ،چه بد .مگه نباید این پست تو وبلاگ پزشکی به زبان ساده باشه؟!بهرحا عالی بود ممنون.
اصلا متولدین مهر همه چیشون خوبه!
خوشگل، باهوش، منطقی، بیماری هاشون هم که میبینین!
سلام
راستش منبع ارجاع داده شده بیشتر یه سایت سرگرمیه و نه علمی !
ریفرنس اصلی هم جزو سایتهای معتبر علمی نیست.
ضمنا در این تحقیق به “همبستگی” بین ماه تولد و بیماریها
اشاره شده ؛ و نه “علیت” ! که البته مستحضر هستید بین این دو به لحاظ اعتباری تفاوت زیادی هست.
ماهانه کلی از این تحقیقات علمی صورت میگیره که به خاطر عدم دقتهای لازمه از سوی مجامع معتبر علمی مردود میشه.
البته نهایتا باید گفت میزان نور و شرایط محیطی به عنوان یک متغیر ِ نه چندان مداخله گر ، بی تاثیر نیست ولی تعیین کننده نیست.
با تشکر
• در مطالعه ای که در Nature انتشار یافت، شان کارلسن فیزیکدان و استاد دانشگاه برکلی، به ۳۰ اختربین معروف آمریکایی و اروپایی جداول تاریخ تولد ۱۱۶ سوژه را ارئه کرد. برای هر سوژه به طالع بینان سه شرح شخصیتی ارائه شد، یکی مربوط به سوژه و دو تای دیگر با انتخاب تصادفی، آزمونی استاندارد برای اندازه گیری ویژگی شخصیتی در این برنامه لحاظ شد. وظیفه طالع بینان انطباق دادن جدول زادگاهی سوژه با شرح شخصیتی او بود. طالع بینان تنها در ۳۴% موارد موفق بودند ، بعبارتی اگر کسی تنها حدس هم میزد به همین مقدار می رسید!
http://www.nature.com/nature/journal/v318/n6045/abs/318419a0.html
جالبه یکی از امن ترین مواقع تولد ماه مهر تو نیمکره شمالیه مثل من 🙂 کلا من این جور مطالبو اگه به نفعم باشه قبول میکنم وگرنه خیلی راحت ازش رد میشم.
جدا از این بحث، بعضی روزها هست که حس میکنم همه حالشون خوبه یا بعضی روزا انگار همه حالشون بده. البته میدونم این حس به هیچ وجه قابل اتکا نیست.
سلام.
این حس شما کاملا درسته ولی یه ریشه ی دیگه ای داره.
من اصلاً این چیزها رو باور ندارم. اگه این طوری باشه، یعنی خیلی از آدم ها توی رفتار، عقیده، بیمار شدن و غیره، شکل همن. اصلاً نباید به این چیزها توجه کرد. حتی اگه واقعیت هم داشته باشه، دونستنش چه فایده ای داره؟ جز اینکه با یه سری اطلاعات مسخره، به خودمون تلقین می کنیم که مثلاً چون فلان ماه به دنیا اومدم، پس حتماً فلان بیماری رو هم می گیرم یا به فرض، فلان اخلاق رو دارم، چه چیز دیگه ای نصیب مون می شه؟ این ها همین چیزهایی هستن که فالگیرها به آدم می گن دیگه. می آن می گن بدبخت می شی، بیچاره می شی، طرف هم می ره یه گوشه می شینه و همش به این چیزها فکر می کنه و هیچ تلاش مثبتی هم نمی کنه. بعد، وقتی اوضاعش به خاطر تلقین های منفی خودش خراب شد، می گه دیدی فالگیره راست می گفت؟ یا برعکسش.
اعتقاد به این چیزها، یعنی اعتقاد به سرنوشت. یعنی، ما هر کاری هم که بکنیم، آخرش سرنوشت کار خودش رو می کنه؛ مهم نیست ما چقدر سعی بکنیم که درست زندگی کنیم.
این ها همش چرندیاته.