تجارت فیسبوکی، چگونه یک کارگر ساده پمپ بنزین، به کمک فیسبوک یک تجارت میلیون دلاری راه انداخت!
در سایت business insider مطلب جالبی خواندم، نخست خود خبر را بخوانید:
یک سال پیش، «بن کاردول» جوان 21 سالهای بود که ضمن تحصیل مجبور بود در یک پمپ بنزین کار کند. با اینکه بعضی از اوقات نوع کار و حوادثی که در حاشیه کار رخ میداد، سرگرمش میکرد، با این حال کارش بسیار خستهکننده بود، طوری که مجبور بود، روزهای تعطیل هم کار کند.
به همین خاطر کاردول در صدد برآمد از طریق دیگر درآمد کسب کند، به همین خاطر در نسخه نیوزیلند سایت eBay یعنی TradeMe فعالیت آنلاینی را شروع کرد. کسب و کارش تعریفی نداشت، اما او گاهی در صفحه فیسبوک خود به دوستانش نشان میداد که چه لباسهایی را میفروشد.
همه چیز به همین سبک ادامه داشت تا اینکه شخصی به او پیشنهاد کرد که از آگهیهای فیسبوک استفاده کند و 50 دلار به او کمک کرد تا تبلیغات را شروع کند. نتیجه این کار شگفتآور بود، چون او یک شبه 800 دلار جنس فروخت!
از آگوست سال 2013 فعالیت او جدیتر شد و صفحه فیسبوکش که در مورد فروش البسه مردانه بود، رونق بیشتری گرفت. بیشتر دوستانش تصور میکردند که تمرکز او روی فیسبوک، بیهوده است و عملا کسی پیدا نمیشود که از طریق فیسبوک لباس بخرد. اما کاردول به کارش ادامه داد، طوری که در پاییز، روزی هفت بار صفحه فیسبوکش را بهروز میکرد و عکسهایی از لباسها پست میکرد. پستهایی مثل این:
کار به جایی رسید که دیگر نیاز به استفاده از تبلیغات فیسبوک نبود و صفحه فیسبوک Deal Man، صدهزار علاقهمند پیدا کرد و فروش ماهانه او به 100 هزار دلار در ماه رسید.
راهبرد کاردول این بود که تعداد لایکهای صفحهاش را افزایش دهد، تا به کمک الگوریتمهای فیسبوک، محصولاتش به رؤیت تعداد بیشتری از کاربران فیسبوک در کشورهای ثروتمندتری مثل آمریکا، کانادا و نیوزیلند برسد.
کار کاردول سکه شد، طوری که کار در پمپ بنزین را رها کرد و ترک تحصیل کرد، اما در همین مرحله به خاطر تغییراتی در الگوریتم فیسبوک میزان فروش کاردول پایین آمد. در حقیقت فیسبوک دوست داشت تا افرادی را مثل کاردول را به خرید آگهی وادار کند و به همین خاطر الگوریتمهایش را طوری تغییر داده بود که کمتر محصولات تجاری را در بخش News Feed ببینند.
حالا دیگر اوضاع خراب شده بود و میزان فروش به 800 دلار در روز رسیده بود، کاردول عصبی شده بود و سلامتیاش هم به خطر افتاده بود. به همین خاطر تصمیم گرفت چارهای پیدا کند، او متوجه شد که صاحبان صفحات مشابه فیسبوک هم مشکل مشابهی دارند.
در نهایت او تصمیم گرفت، مجددا از آگهیهای فیسبوک استفاده کند، مجددا آمار فروش بالا رفت، از ماه دسامبر 2013 تا به حال، او به طور متوسط در هر ماه 1.1 میلیون دلار فروش داشته است، یعنی معادل 4.4 میلیون دلار فروش کل!
خبر به گمانم بسیار جالب بود.
1- خبر نشاندهنده اهمیت شبکههای اجتماعی در دنیای ماست. در پی ایجاد یک کسب و کار هستید؟ چرا به جای راه انداختن یک سایت مستقل، از امکانات فیسبوک استفاده نکنید؟
2- چون ما تجارت آنلاین محدودی داریم، خیلی وقتها وقتی درک نمیکنیم که چگونه فیسبوک، توییتر و شبکههای اجتماعی این همه درآمدسازی میکنند. ما یادمان میرود که این سایتها چقدر از طریق جذب آگهی، امکان کسب درآمد دارند.
3- اما آیا ما هم میتوانیم چنین تجارتهای فیسبوکی راه بیندازیم.
پرواضح است که به خاطر محدودیتها و نیز به خاطر رونق کم تجارت آنلاین و کم بودن برد مخاطبان فارسیزبان و نبود تجارت آزاد با دنیای خارج، امکان نداریم که کسب و کارهای گسترده و رؤیایی راه بیندازیم.
اما در همین محیط فیسبوک خودمان هم کم نیستند کسانی که تجارتهای نسبتا موفقی راه میاندازند و مثلا انواع دستساختهها و البسهها و آثار هنری را میفروشند.
4- در عین حال همین خبر نشان میدهد که چقدر کسب و کار آنلاین میتواند متزلزل باشد. بنابراین کسی که پا به این میدان میگذارد باید بنای محکمی بسازد تا با هر نسیمی مثل تغییر الگوریتم یک شبکه اجتماعی، سازهاش ویران نشود.
شخصا چندان میانهای با جو فیسبوک ندارم، اما تصور میکنم که حضور خوب و قوی در فیسبوک برای وبلاگنویسی که در صدد افزایش مخاطبان خود است، ضروری باشد.
راستی صفحه فیسبوک یک پزشک را فراموش نکنید!
سلام.
دکتر مرسی که اطلاع رسانی.
منتها یک چیزی میخوام بگم
بدل فیس بوک (اینستاگرام) خیلی قویتره برای وبلاگ نویسی و …
ممنون علیرضا جان، به عنوان فردی که همیشه علاقمند به تجارت الکترونیک بوده و هستم و دستی هم بر آتش دارم، تجربه به من نشون داده که برای کشوری مثل ایران با این قوانین داخلی و محدودیت های بین المللی (مثل تبادل آنلاین پول)، موفق ترین مدل کسب و کار اینترنتی اون دسته ای هست که محصولات بازار فیزیکی رو در فضای مجازی ارائه میکنه و موفقترین اینها هم اون دسته ای هستند که خودشان در بازار حضور فیزیکی دارند و در کنارش فروش الکترونیک هم ایجاد کرده اند، بنظرم بعیده تو ایران کسی از ارائه خدمات مجازی بتونه کسب و کار رویایی بدست بیاره چون ما ایرانی ها عادت داریم خدمات مجازی رو رایگان دریافت کنیم وگرنه ارزشی برامون ندارن، اما در مورد محصولات ملموس اینطور نیست، نمونه نا موفق همین شرکتهایی هستن که سالانه چندین جشنواره و سمینار کسب و کار آنلاین برگزار می کنن اما گردش مالی خودشون از چنین کسب و کاری نزدیک به صفره!
واقعا جالبه با این حجم بالای تعداد شبکه های اجتماعی هنوز صحبت از فیسبوکه
عالی و امیدوار کننده (:
تو ایران تلگرام کارکرد مشابهی داره و پول خیلی خیلی زیادی تو تلگرام جابجا میشه، یک کانال آشپزی ساده مثل […] که همراه مطالب آشپزی، چند تا تبلیغ ساده هم می گیره، در حد حقوق وزارت کاری درآمد داره
کانال های بزرگتر هم که جای خود دارند و کسانی هم هستند که کارشون واسطه گری بین ادمین های کانالها و صاحبان کسب و کارهایی مثل سایت تخفیفان هستند و درامد خوبی دارند
به نظر من کم کم دارن از دور میفتن و نیاز به یه تحول برای رسیدن به همچین جایگاهی هست.
مثلا همین تلگرام اول کار خیلی جذاب بود برای کاربرای ایرانی ولی الان داره محبوبیتش کم میشه.
درود بر شما
از خوندن موفقیت دیگران خیلی خوشحال میشم. خیلی زیاد. به نظرم و به قول رضا مارمولک به تعداد آدم ها راه برای رسیدن به خدا وجود داره. راه خودت رو پیدا کن. مثلا جناب عباس برزگر که فوق العاده موفق شدند و آقای بیژن پاکزاد عزیز و … . هر کدام از راهی متفاوت به یک هدف رسیدند.
برای همه آرزوی سلامتی، شادی، خوشبختی و ثروت دارم.
سپاس بیکران