قربانی تفاوت: مورد عجیب سارا بارتمن یا ونوس سیاه

26

امروز در این پست «یک پزشک» با داستان عجیب و دردناک زنی از اهالی آفریقای جنوبی آشنا می‌شویم. داستانی که حس بیزاری ما را کالبدپرستی و تجارت تن، نژادپرستی و بی‌رحمی انسان‌ها برمی‌انگیزد.

سارا بارتمن 200 سال پیش مرد، اما متأسفانه ما «سارا بارتمن‌»های زیادی در پیرامون خود می‌شناسیم …


سارا بارتمن یا به به عبارت صحیح‌تر سارتیه «Saartjie» بارتمن، در سال 1789 در روستایی در آفریقای جنوبی به نام Gamtoos آمد. این زمان مصادف بود با وقوع انقلاب فرانسه.

در آغاز او به عنوان یک عضو قبلیه Khoikhoi هیچ شهرتی نداشت. او از همان آغاز زندگی، دختری خوش‌اقبال نبود: مادرش هنگامی که یک ساله بود، درگذشت و هنگامی که 17 – 18 ساله بود، پدرش کشته شد.

از آن زمان او خدمتکار یک سیاهپوست آزاد شد، در همین زمان بود که با یک سرباز ازدواج کرد، فرزندی به دنیا آورد که در دو سالگی فوت شد و به دنبال آن رابطه او همسرش به هم خورد، طوری که دوباره به خدمتکاری روی آورد.

کارفرمای سیاهپوست او، هندریک سزار نام داشت و با آنکه آزاد بود، اما در عمل خودش یک خدمتکار بود. سزار توسط یک جراح بریتانیایی به نام الکساندر دونلاپ که یک جراح زیردست بود، استخدام شد. این جراح به زودی مجبور شد به انگلیس برگردد، سزار که کارش را از دست داده بود، دیگر نمی‌توانست از عهده مخارج سارا برآید، به همین خاطر تصمیم گرفت در پی یافتن کار همراه او به انگلیس مهاجرت کند.

چه شغلی؟

جراح انگلیسی برای این خدمتکار خدمتکار خود خواب‌هایی دیده بود. او در نظر داشت با توجه به «ویژگی‌‌های جسمانی و فیزیکی متفاوت» این زن، او را با مانند یک حیوان سیرک به نمایش بگذارد.

11-18-2014 2-43-58 AM

همه می‌خواستند این موجود را که از دل تاریک‌ترین و ژرف‌ترین سرزمین‌های دوردست آفریقا آمده بود، ببینند.

این زمان مصادف بود با دوره استعمار جورج سوم – شاه انگیس، دورانی که در آن داستان‌های زیادی در مورد «وحشی‌»هایی سرزمین‌های ضمیمه‌شده نقل می‌شد.

در این هنگام دانشمندان انگلیسی و فرانسوی، دوست داشتند که خطوط متمایزکننده‌ای بین نژادها ترسیم کنند و مادون بودن همه نژادهای غیرسفید را ثابت کنند. آنها اسم این کارشان را «علم» می‌گذاشتند و بر مبنای همین دانش کاذب، نمایش‌ها و شوهایی برگزار می‌کردند.

سارا بارتمن بی‌شک مورد جالبی برای آنها بود و آنها می‌توانستند به یاری او باغ وحش انسانی‌شان را داشته باشند.

ما واقعا نمی‌دانیم که سارا بارتمن وقتی به نمایش گذاشته می‌شد، چه احساسی داشت، او یک برده نبود، در واقع برای این کارش به او پول هم پرداخت می‌شد، اما آیا این نمایش‌های انتخاب مورد علاقه بودند؟ اصلا آیا زمانی که به او در اوج جوانی، در 21 سالگی، پیشنهاد شد که به جای کلفتی، سوار به کشتی به سوی انگلیس شود، ذهنیت پخته و اطلاعات کافی از آنچه انتظارش را می‌کشید، داشت؟ او تصور می‌کرد که با رفتن به اروپای بزرگ می‌تواند پول کاافی برای بازگشت به خانه را دست و پا کند.

حالا دیگر دونلاپ و سزار مبدل به مدیر برنامه‌های او شده بودند. صحنه را برای او ترتیب می‌دادند و محیطش را شبیه موطن او -آفریقا- می‌کردندو اعلامیه‌هایی برای نشریات، نویسندگان، هنرمندان، دانسمندان و اعضای خانواده‌های سطلنتی می‌فرستاندند.

هر بار او 4 ساعت روی صحنه می‌رفت، می‌خرامید و به انگلیسی و به زبان مادری‌اش می‌خواند.

اما این نمایش‌های هر روزه، به زودی کنجکاوی‌های برانگیخت، طوری که دادگاه عالی انگلیس، تلاش کرد که بررسی کند آیا او با میل و اختیار شخصی، در لندن است یا وادار به این کارها می‌شود. متأسفانه زمان شهادت سارا بارتمن تردید داشت و تصریح کرد که با میل خود در لندن حضور دارد.

سال 1811 او آخرین نمایش خود را در لندن انجام داد، پس از آن دو سالی زندگی آرامی را سپری کرد تا اینکه در سال 1814 به پاریس نقل مکان کرد.

او ناشناس وارد پاریس شده بود، اما بازاریاب‌های فرانسوی خیلی زود زمینه را برای نمایش‌های مشابه فراهم کردند. در پاریس او به دام اعتیاد به الکل افتاد، او حالا تنهاتر از هر زمانی شده بود و حتی مدیران برنامه قبلی خود را هم نداشت.

«ونوس سیاه» که حاضر نبود، به بهانه معاینه‌های علمی و اندازه گیری‌های اعضای بدن، فک و سر، آلت جن..سی خود را به بهای بسیار گزاف به پژوهشگران و دانشمندان آن زمان نشان دهد و پس از آن از حمایت جامعه علمی و در صدر آن «ژرژ کوویه»، آناتومیست به‌نام اوائل قرن نوزدهم، برخوردار شود، تحت تأثیر شارلاتان بی‌اخلاقی که اسیرش شده بود، به بهائی بسیار کمتر ارزش‌هایش را از دست داد و بر خلاف کسانی که با هر قیام بیشتر به آزادی نزدیک می‌شوند، او با هر قیام بیشتر سقوط کرد و به خواست‌های بیش از بیش خوار کننده صاحبش تن در داد، کم کم سر از روس..پی خانه های بی‌ارزش در می‌آورد و سپس در کنار خیابان تن بیمار خود را عرضه می‌کند.

سرانجام در یکی از شب‌های دسامبر سال 1815، او در 26 سالگی، به خاطر ابتلا به سینه‌پهلویی که به خاطر الکلیسم، تشدید شده بود، درگذشت. بعضی‌ها هم می‌گویند او به خاطر ابتلا به سیفیلیس مرد.

اما مرگ هم باعث نشد که دست از سر او بردارند، در کمتر از 24 ساعت، جسد او به صورت غیرقانونی مورد تشریح جراح شخص ناپلئون قرار گرفت. از روی بدنش قالب گچی تهیه شد.  مغز و اندام تناس..لی‌اش هم در مایعی غوطه‌ور شد تا مومیایی شود.

تکه‌های بدن او به موزه تاریخ طبیعی پاریس فرستاده شد و تا دهه 1970 در آنجا نگداری می‌شد. از روی قالب‌های گچی او، مدل بسیار دقیقی شبیه مجسمه‌های مومی مادام توسو ساخته شد.

به مدت دو قرن، کالبد مومی او که برخلاف نمایش‌هایش برهنه بود، در معرض دید عموم قرار گرفت. در کنار پیکر او به سادگی نوشته شده بود: Steatopygia یعنی تجمع چربی در ناحیه باسن!

در این میان هیچ کس به هوش او اشاره نکرد. کسی نگفت که او حافظه دیداری بسیار خوبی داشت و می‌توانست به زبان مادری، هلندی، انگلیسی و فرانسوی صحبت کند.

ساختار فیزیکی صورت و بدن او با میمون مقایسه می‌شد و برای مثال در این تصویر مجله The Family Magazine چهره او با چهره ایده‌آل یک یونانی مقایسه شده است و نشان داده شده که این چهره به میمون شبیه‌تر است تا یک انسان.

11-18-2014 2-35-30 AM

گویی نژاد و پیکر بارتمن، باعث بدبختی ابدی او شده بود.

در سال 1994، زمانی که نلسون ماندلا بعد از دهه‌ها استقامت قهرمانه، نخستین رئیس جمهور منتخب آفریقای جنوبی شد، موضوع سارا بارتمن را با رئیس جمهور فرانسه مطرح کرد.

اما هشت سال تمام فرانسوی‌های مشغول بحث روی این قضیه شدند که کالبد سارا بارتمن در جامعه «متمدن» و «آزاد» آنها، سرزمین «برابری» و «برادری» محفوظ‌تر است.

سرانجام بعد از 187 سال از مرگ سارا بارتمن، پیکر او با هواپیما به آفریقا آورده شد. پرچم آفریقای جنوبی دور پیکر او پیچیده شده بود. مراسم تدفینی برای او ترتیب داده شد که در آن 2500 نفر شرکت کردند.

South_Africa-Hankey-Signboard_at_Sarah_Baartmans_grave

بارتمن حالا یکی از نمادهای کشورش شده است. مرکزی به نام او برای حمایت از زنان و کودکان ساخته شده است. بارتمن همچنین نشانی است از نژادپرستی و استثمار غربی‌ها.


ویکتور هوگو در رمان مشهور خود -بینوایان- در سطوری به سارا هارتمن اشاره کرده است. این رمان در سال 1862 منتشر شد.

شاعران زیادی اشعاری در مورد سارا هارتمن سروده‌اند، حتی اپرایی بر پایه زندگی او ترتیب داده شد. در سال 2010 فیلمی به نام ونوس سیاه بر اساس داستان زندگی به کارگردانی عبدالطیف کشیش و بازی یاهیما تورس اکران شد.

11-18-2014 2-36-28 AM


سارا بارتمن‌ها در این دهه‌ها البته مدرن شده‌اند، آنها برای خود مربی ورزش و بدن‌سازی و مدیران برنامه و مسئول سامان‌دهنده اخبار اینترنتی و محافظ دارند و در شمار سلبریتی‌ها قرار گرفته‌اند، البته نه آن دسته‌ای از مشاهیر که به خاطر هنر، ابداع یا خلاقیتی چهره شده باشند، بلکه آن دسته‌ای که جز کالبد تا حدی متفاوت خود چیز بیشتری ندارند و  تا حد زیادی عقلانیت و عزت نفس و شرم را از دست داده‌اند. احساس خوشبختی و برگزیده بودن می‌کنند و برای رسانه‌ای شدن، از هیچ فروگذار نمی‌کنند.

همین هفته یکی از همین سلبریتی‌ها، با عرضه عکس‌های بی‌شرمانه آنقدر آش را شور کرد که حتی وبلاگ‌نویس‌های غربی که کارشان انتشار اخبار مُد و زیبایی بود و طبعا از انتشار عکس‌های بی‌پروا ابایی ندارند، حس کردند که یک جای کار می‌لنگند، چرا که حتی در دل آنها که جز شهوت چیزی را به رسمیت نمی‌شناسند، یک نوع حس بیزاری شکل گرفته بود. بیزاری از این سقوط، اینکه کسی تصور کند با داشتن اندامی متفاوت، می‌تواند فخر بفروشد، نگاه‌ها را متوجه کند و یک قدم برای ایجاد یک شخصیت متفاوت در خود تلاش نکند.

به هر ترتیب در «یک پزشک» ما مجالی برای دقیق شدن و بررسی جوانب اینگونه مسائل نداریم و همان طور که دیدید، در این پست هم از کنار بسیاری از حواشی سربسته گذشتیم و دوست هم نداریم شعارهای اخلاقی سر بدهیم، اما اعمال این سلبریتی قرن 21، باعث شد، خیلی‌ها یاد سارا بارتمن بیفتند، زنی آفریقایی که که کالبد متفاوت‌اش باعث تبعید، تحقیر و سرانجام مرگش شد. سفیدپوستان اروپایی به خود اجازه دادند، او را مانند حیوانی تشریح کنند و اندازه‌هایش را بگیرند و او را بهانه‌ای برای تأیید تئوری‌های نژادپرستانه خود کنند.

 


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

بازسازی چهره شاعران ایرانی به کمک هوش مصنوعی Midjourney (میدجرنی)

چه کسی می‌داند مولدهای متن به عکس هوش مصنوعی در آینده به کدام سمت خواهند رفت. به نظر من روز به روز پیشرفته‌تر و متنوع‌تر می‌شوند.امروز داشتم فکر می‌کردم گاهی لازم می‌شود که شما باری تصویرسازی بهتر به جای توصیف متنی، ترکیبی از توصیف متنی…

تصور دهشت نبرد «واترلو» با هوش مصنوعی میدجرنی

نبرد واترلو، که در ۱۸ ژوئن ۱۸۱۵ رخ داد، یک درگیری نظامی مهم در طول جنگ‌های ناپلئون بود. این جنگ بین ارتش فرانسه به رهبری امپراتور ناپلئون بناپارت و اتحادی از نیرو‌های بریتانیایی، هلندی و پروس به فرماندهی دوک ولینگتون و فیلد مارشال گبهارد…

بوئینگ ۷۳۷ بازنشسته به ویلایی لوکس در «بالی» تبدیل شد

یک بوئینگ ۷۳۷ بازنشسته که بر روی صخره‌ای در بالی قرار گرفته، به ویلایی لوکس تبدیل شده است. شرکت Hanging Gardens قرار است در‌ آوریل این ویلا را افتتاح کند. ایده این کار زاییده فکر کارآفرینی به نام فلیکس دنیم است. دنیم در حال حاضر هتل‌های…

صخره‌های عجیب فنلاندی موسوم به کوماکیوی – هزاران سال تعادل و مبارزه با جاذبه

کوماکیوی Kummakivi یک کلمه فنلاندی است که در انگلیسی به معنی "سنگ عجیب" است. این کلمه اغلب برای توصیف نوعی تشکیل سنگ که شکلی عجیب یا غیرعادی دارد استفاده می‌شود. این نوع سنگ‌ها در سرتاسر فنلاند یافت می‌شوند و به دلیل ظاهر منحصر به فردشان…

این عکس‌ها را ببینید تا تصدیق کنید که افسوس‌ها (حسادت‌های) اینستاگرامی ما بسیار اوقات درست نیستند!

هر کسی ممکن است طور خاصی از اینستاگرام استفاده کند. یکی صفحات خبری را دنبال می‌کند، دیگری بیشتر صفحات کاری یا سرگرمی را. یکی به اخبار و عادات سلبریتی‌ها علاقه دارد و برخی‌ها هم همه آشنایان و اعضای خانواده و دوستان قدیم و جدید را دنبال…

داستان قهرمانانه خواهران میرابال، فعالان دومینیکنی که به سرنگونی یک دیکتاتور کمک کردند

خواهران میرابال: پاتریا، مینروا و ماریا ترزا که در خانواده‌ای کشاورز از طبقه متوسط به دنیا آمدند، در جمهوری دومینیکن زندگی نسبتاً راحتی داشتند.اما با به قدرت رسیدن رافائل تروخیو، دیکتاتور خشن، در سال ۱۹۳۰، زنجیره‌ای از حوادث به راه…
آگهی متنی در همه صفحات
دکتر فارمو / شیشه اتومبیل / نرم افزار حسابداری / خرید سیلوسایبین / هوش مصنوعی / قیمت وازلین ساج / مقاله بازار / شیشه اتومبیل / نهال بادام / قیمت ایمپلنت دندان با بیمه /سپتیک تانک /بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران /بهترین جراح بینی در تهران / آموزش تزریق ژل و بوتاکس / دوره های زیبایی برای مامایی / آموزش مزوتراپی، PRP و PRF /کاشت مو / مجتمع فنی تهران /قیمت روکش دندان /Hannover messe 2024 /خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / درمان طب / لیست قیمت تجهیزات پزشکی / دانلود آهنگ / سریال ایرانی کول دانلود / دانلود فیلم دوبله فارسی /داروخانه اینترنتی آرتان /جارو استخری /میکروبلیدینگ / اشتراك دايت /فروشگاه لوازم بهداشتی /داروخانه تینا /لیفت صورت در تهران /فروش‌ دوربین مداربسته هایک ویژن /سرور مجازی ایران /مرکز خدمات پزشکی و پرستاری در منزل درمان نو /توانی نو / ثبت برند /حمل بار دریایی از چین /سایت نوید /پزشک زنان سعادت آباد /کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان /فروشگاه اینترنتی زنبیل /ساعت تبلیغاتی /تجهیزات پزشکی /چاپ لیوان /خرید از آمازون /بهترین سریال های ایرانی /کاشت مو /قیمت ساک پارچه ای /تولید محتوا /دانلود نرم افزار /
26 نظرات
  1. فرهاد می گوید

    خارج از موضوعه، ولی خواستم بپرسم به طراح سایت یادآوری نکردید که ممکن است کسی روی دستگاهی به جز گوشی تلفن هم بخواهد مطالب را بخواند؟ روی صفحه ی بزرگ طراحی در حد غیرقابل تحمل است، دست کم برای من…

  2. ایلا می گوید

    آقای مجیدی طراحی قبلی سایت خیلی بهتر بود چرا وقتی میخوای ثبت نام کنی خطای 404 میده؟در ضمن آرشیو روزانه هم که ندارید دسته بندی مطالب خوبه اما نمیشه پست های جدید رو یه جا دید مثل قبل

  3. سروش می گوید

    خسته نباشید آقای دکتر! با قالب جدید فید سایت ناقص میاد و فقط عنوان مطلب نشون داده میشه.

    1. علیرضا مجیدی می گوید

      این مشکل را به زودی رفع خواهیم کرد. ممنون

  4. سیما می گوید

    با این اشارات و نتیجه گیری آخر چقدر موافقم!

  5. مهدی می گوید

    سلام.
    روی فید خان ها مطالب سایت کامل مشاهده نمیشه. فقط تیتر مطالب وجود داره.
    ممنون میشم بررسی کنید.

  6. علی می گوید

    سلام آقای مجیدی
    خیلی خوبه که فونت های نوشته ها رو تغییر دادید ولی استفاده از فونت های بزرگ در منوها و قسمت سمت چپ زیاد جالب نیست. صفحه اول هم مانند طرح قبلی کمی گیج کننده است.
    با تشکر

  7. علی کشفی می گوید

    مطلب بسیار خوبی بود. ممنون
    حقیقتا وضعیت امروز سلبریتی ها هیچ تفاوتی با گذشته نداره فقط رنگ و لعابش عوض شده. برده داری، تن فروشی، حقارت و همه چیز برای پول….

  8. پوری یا می گوید

    سلام
    -امیدوارم این فقط نسخه ی بتا باشه یا شایدم الفا! 🙂 قسمت نظرات در سری قبلی بسیار مناسب تر و ساده تر بود.
    در مورد پست به ظاهر نه چندان غیرمعمول و شوکه کننده باید بگم واقعا این مرزهای ما هستند که تغییر کرده اند. برای نمونه انقدر از این نمونه ها و بسیار شدیدتر از اون رو میبینیم و میشنویم و متاسفانه برای برخی تجربه میکنیم که داستانی مانند بالا علی السویه به نظر میرسه. واقعا که در دنیای امروز حرص و طمع سیری ناپذیرند به گونه ای که تابوهای چند صباحی پیش امروز امری عادی بنظر میرسند و تمامی مرزها توسط همین حریصان شکسته میشن و این تکرار، قدرت ما رو برای مقابله از بین میبره و گاهی موجب همراه شدن با این موج و یا تائید هرچند حداقلی میکنه که بسیار خطرناکه.
    -در ادامه اشاره آخر شما بگم که عنوان “اینترنت رو از کار بندازید” یا چیزی مشابه رو برای عنوان عکسش انتخاب میکرد که اوج توهم این گونه اشخاص رو میرسونه. حتی بازتاب خیل مخاطبان غربی هم منفی بود.
    و اینکه همون بهتر ک شما وقت پرداخت به این مسائل رو ندارید ولی نوع و نگاه و اشارت تون بسیار زیبا بود.
    ممنون
    موید باششید

  9. ابراهیم می گوید

    در طراحی جدید، برای من که از روی یک پی سی در حال مطالعه مطالب هستم، فونت‌ها بسیار بزرگ هستند.
    فضای سفید بسیار زیادی در قسمت هدر سایت وجود دارد، تا آنجا که باعث شده است تیتر پست را در پایین صفحه چسبیده به لبه پایینی مشاهده کنم.
    به نظر بنده، طراحی مناسب برای مرورگرهای پی سی، فدای مرورگرهای موبایل شده، و این اصلن خوب نیست.
    طراحی مونوکروم هم در سایتی مثل یک پزشک با دامنه گسترده موضوعات، جالب نیست، شاید بهتر بود برای هر موضوعی تم رنگی متفاوتی استفاده میکردید، به طور مثال قسمت کتاب زرد و پزشک قرمز.
    باقی بقایتان.

  10. ashkan می گوید

    واقعا درمورد یارا بارتمن ناراحت شدم:(
    واقعا انسان تا چقدر میتونه پست باشه که با یه همنوعش اینکارا رو کنه
    راستی طراحی جدید سایت مبارک 🙂

  11. علیرضا قنواتی می گوید

    حدودا از 5-6 سال است که تقریبا هر روز مطالب سایت شما را دنبال میکنم
    این مقاله هم مانند سایر مقالات بسیار عالی بود
    بازدید از سایت شما یکی از لذت های زندگی من شده است
    سپاسگذارم 🙂

  12. گوشی هواوی می گوید

    مطلب جالبی بود!

  13. سعید می گوید

    حس عجیبی بود … منظورم وقتیه که وارد سایت شدم.
    حدودا سه بار صفحه رو رفرش کردم تا سایت درست بالا بیاد، نگو درست بالا اومده و ترکیب جدیدش همینه!
    به عنوان یگی از کاربرها میگم ، طراحی جدید صفحه ی اول از روی پی سی، کمی از محیط دوستانه ی قبلی خارج شده… اون قسمت هدر هم بیش از حد بزرگه … یه دنیا فضا و یه لوگوی کوچک!

  14. یک نفر می گوید

    سلام. نوشته خوبی بود. آقای مجیدی بنده فکر می کنم زمان تاثیری بر نگاه استعماری اروپا نگذاشته. همین تعلل برای ارسال واکسن ابولا را داشته باشید تا هزار و یک مورد دیگه مانند برخوردهای پلیس با سیاه پوستان به حدی که وارد فیلم ها نیز شده است.

  15. وحید می گوید

    قالب سایت برای PC رسما نابود شده است
    تقریبا از طرف چپ نصف صفحه سفیده
    اونوقت تبلیغات که هر روز هم در حال زیاد شدن هست اومده وسط صفحه
    رنگ بندی واقعا ضعیف هست فقط ابی!!!
    همه این مسایل به کنار نمیدونم چرا فونت یه حالت مات داره مشکل از مانیتور نیست سایتای دیگه خوبه
    قالب قبلی واقعا بهتر بود رنگ بندی خوب
    هر چیزی هم جای خودش قرار داشت
    عکس های سر تیتر هم واقعا بیکیفیت نمایش نشون داده میشه شاید برای تغییر سایزشون هست
    اینقدر این فونت رو اعصابه حتی حوصله برای ویرایش کامنت هم نذاشته

  16. رامین می گوید

    بنده چند سالی هست که طراحی های آقای سالار کابلی رو دنبال میکنم .
    از خوانندگان قدیمی یک پزشک هم هستم .
    ولی در خصوص طرح جدید سایت اصلا نظر مساعدی ندارم .
    روی گلسی نوت 3 اصلا خوب نمیاد . گیج شدم .
    همینطوری هم روی دسکتاپ باید سرم رو کج کنم تا مطالب رو بخونم . مانیتورم به دو قسمت مساوی تقسیم شده .
    مصف تبلیغ . نصف مطلب .

    فونت جدید جالبه ولی ریزه یه مقدار .
    کلا توقع طراحی خیلی خیلی بهتری رو از آقای کابلی عزیز داشتم . امیدوارم مواردی که دوستان متذکر میشن رو حتما لحاظ کنید .
    طراحی قبلی آقای عبدلعلی خیلی بهتر بود به نظرم .
    همه چیز واضع .و خلوت و ساده

    بازم ممنونم از اینکه تلاش میکنید تا گاهی تغییراتی بدین برای رفاه حال ما خوانندگان که جای تقدیر داره . مرسی

  17. amir می گوید

    قالب وبلاگ = افتضاح
    برشگردون به حالت قبل دکتر جون

  18. omid می گوید

    بارتمن همچنین نشانی است از نژادپرستی و استثمار غربی‌ها.

  19. omid می گوید

    اینم برام جالب بود :
    سارا بارتمن‌ها در این دهه‌ها البته مدرن شده‌اند، آنها برای خود مربی ورزش و بدن‌سازی و مدیران برنامه و مسئول سامان‌دهنده اخبار اینترنتی و محافظ دارند و در شمار سلبریتی‌ها قرار گرفته‌اند، البته نه آن دسته‌ای از مشاهیر که به خاطر هنر، ابداع یا خلاقیتی چهره شده باشند، بلکه آن دسته‌ای که جز کالبد تا حدی متفاوت خود چیز بیشتری ندارند و تا حد زیادی عقلانیت و عزت نفس و شرم را از دست داده‌اند.

  20. هادی می گوید

    سلام

    با اینکه چند سال هست مطالب سایت را دنبال می کنم، نمی‌توانم به راحتی با طراحی جدید ارتباط برقرار کنم.
    یک جورایی شبیه سایت‌های دانلود شده است.

  21. emir می گوید

    متن خوبی بود…
    انسان ها همیشه می تونن به پستی و شقاوتی برسن که حیوانات هم نمی تونن

    قالب قبلی رو رایگان بذارین واسه دانلود دکتر جان، ملت دعاتون کنن 😀

  22. شهریاااااار می گوید

    تو نقد خودتون نوشتید سارا هارتمن.. فک کنم سارا بارتمن بوده باشه ها!

  23. leila می گوید

    خیلی خیلی دردناک بود
    امیدوارم حواسمون باشه که انسانی که میتونه تا نهایت کمال بره تا کجا هم میتونه سقوط کنه و دچار این سقوط نشیم و اینکه در لحظه های تصمیم گیری واقعا آگاه باشیم

  24. شيما می گوید

    حقیقت تلخی بود…
    مثل همیشه…حقیقت تلخ است و به قول خودتون بحث رو خیلی سربسته عنوان کردین دکتر و چه چیزهایی که پشت این بحث سربسته هست و میدونیم و نمیدونیم …

  25. محبوبه می گوید

    جای بحثی نمیمونه.هرچی ام بگیم چیزی عوض نمیشه. نه واسه الانش نه واسه اونموقعش. بازم دم ماندلا گرم. اگه بعضیا بودن که درکشون نمیرسید اسم سارا رو بیارن اصلا

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

••4 5