نجواهایی از تاریخ : ماندگارترین ها – 2
در بخش دوم ” ماندگارترین ها ” به 4 شخصیت به یادماندنی از تاریخ می پردازیم که همه ی ما با آنها خاطره داریم. از دیدن فیلم هایشان و گوش دادن به ترانه هایشان لذت می بردیم و خیلی از ما با آنها زندگی کردیم و بزرگ شدیم . با ما همراه باشید.
بروس لی
بروس لی در ۲۷ نوامبر سال ۱۹۴۰ ساعت اژدها بین ساعت ۷ تا ۹ صبح در سال اژدها طبق تقویم طالعبینی چینی در یک بیمارستان چینی در محله چینیهای سانفرانسیسکو به دنیا آمد. پدرش لی هو چون چینی بود. مادر کاتولیکش گریس هو یک چینی آلمانی تبار بود. نام کوچک کانتونی بروس لی، جان فان (Jun Fan) بود. وقتی بروس لی متولد شد، نام انگلیسی بروس (Bruce) به نظر میرسد توسط پزشک یا پرستار بیمارستان، دکتر ماری گلاور برروی بروس لی گذاشته شد. اگرچه خانم لی در بدایت امر چندان به فکر گذاشتن اسم انگلیسی روی نوزادش نبود ولی این نام را متناسب انگاشت و با نام دکتر گلاور موافقت کرد. به هر حال نام انگلیسی او هرگز به همراه نام فامیلی او استفاده نشد تا این که در یک دبستان که یکی از بخشهای کالج لاسال(یک دبیرستان در هنگ کنگ) بود در ۱۰ یا ۱۲ سالگی با نام انگلیسی اش ثبت نام کرد.
پدر بروس, لی هوی چون یک ستاره مشهور اپرای کانتون بود. لذا بروس لی از طریق پدرش وارد سینما شد و وقتی کودک بود در چند فیلم سیاه و سفید کوتاه بازی کرد. لی اولین نقشش را به عنوان نوزاد در کالسکه بازی کرد. وقتی که او ۱۸ سال داشت ۱۲ فیلم بازی کرده بود.
در ۱۹۵۹–۱۹۶۴ در ایالات متحده بروس لی سودای بازی کردن در فیلمها را از سر به در کرده و هنرهای رزمی را پی گیری کرد.
اولین آشنایی بروس با هنرهای رزمی توسط پدرش – لی هوی چون- صورت گرفت. او در ابتدا مهارتهای پایهای در سبک تای چی را از پدرش فرا گرفت. بروس از سن ۱۳ تا ۱۸ سالگی تحت تعلیم استاد هنگ کنگی خویش, ییپ من بود.
مانند اکثر مدارس هنرهای رزمی چینی در آن زمان، کلاسهای سیفو ییپ من توسط شاگردان ارشد و درجه بالا اداره میشد. یکی از شاگردان ارشد ییپ من «وانگ شون لئونگ» بود. بر طبق گفتهها او بیشترین تأثیر را بر کونگ فوی وینگ چونِ بروس لی داشتهاست. پس از اینکه تعدادی از شاگردان پپپ من به دلیل بعضی آداب و رسوم چینی از آموزش به بروس لی خودداری کردند، ییپ من به طور خصوصی شروع به آموزش بروس لی کرد. بروس همچنین بوکس غربی را نیز یاد گرفت و مسابقه فینال قهرمانی بوکس در سال ۱۹۵۸ را با ناک اوت کردن «گری الم» که قهرمان سه بارهٔ مسابقات بود، در راند سوم به پایان رساند. قبل از مسابقهٔ نهایی بروس سه حریف قبلی اش را مستقیماً در همان راند اول ناک اوت کرده بود. بعلاوه بروس تکنیکهای شمشیرزنی غربی را از برادرش «پیتر لی»- که قهرمان شمشیرزنی در زمان خودش بود- یاد گرفت.
بعد از موفقیت بروس لی در هنگ کنگ هالیوود به سراغ بروس لی آمد و کمپانی برادران وارنر از وی در خواست کرد که در فیلم «اژدها وارد میشود» به ایفای نقش بپردازد به همین دلیل بروس لی «بازی مرگ» را رها کرده و در «اژدها وارد میشود» که اولین فیلم جهانی وی به شمار میرفت به ایفای نقش پرداخت.
بروس لی به تومور مغزی دچار شده بود و هنگامی که میخواسته برای تمرین فیلم بازی مرگ برود بی هوش شده و تلاش پزشکان بی نتیجه بود و تیم پزشکی بروس لی ۵ دلیل برای مرگ نابهنگام او ارائه دادند. یکی از دلایل اصلی مرگ زودرس بروس تورم و رشد یک غده در مغز او بود. به گفته همسرش لیندا، بروس با تهیه کننده فیلم ریموندجو در ساعت ۲ بعدازظهر قرار داشت.
آن دو در مورد ساخت فیلم بازی مرگ با یکدیگر مشورت کردند و تا ساعت ۴ بعدازظهر با هم صحبت کردند و بعد به خانه بتی تینگچی بازیگر تایوانی الاصل که نقش اصلی زن فیلم بازی مرگ را داشت رفتند. بعد از ساعتی چو آنجا را ترک میکند و بروس و بتی با هم شام میخورند.
در آنجا بروس احساس سردرد میکند و بتی یک قرص Eguagesic (آسپرین قوی) به او میدهد. حدود ساعت ۷ شب بروس به خواب میرود. چو به خانه بتی تلفن میزند تا با بروس حرف بزند اما بتی میگوید بروس به خواب عمیقی رفته و نمیتواند او را بیدار کند. بلافاصله او را به بیمارستان میرسانند. پزشکان به معاینه دقیق میپردازند. او به کما رفته بود بعد از مدت کوتاهی نیز حتی نفس هم نمیکشید. پزشکان متوجه شدند که مغزش تورم دارد. وزن مغز او از ۱۴۰۰ به ۱۵۷۵ گرم رسیده بود.
هیچ یک از رگهای خونی بسته یا پاره نشده بود. تمام اعضا و جوارح بدن مورد معاینه قرار گرفته و کالبد شکافی شد. در معدهاش همان قرص آسپرین قوی بود که بتی به او داده بود. علاوه بر این چند دانه شاهدانه در معدهاش یافت شد که مشخص نشد این شاهدانهها را از دست چه کسی خوردهاست. عدهای از پزشکان معتقد بودند که شاهدانهها به زهر آغشته شده بود و همین امر سبب مرگ وی شدهاست. اما پزشک اصلی او معتقد بود که به دلیل خوردن آسپرین قوی، تومور فعال شده و مرگش فرار رسیده بود. در واقع چنین فردی با داشتن تومور مغزی نباید چنین آسپرینی مصرف میکرد.
باب مارلی
نُروال مارلی، پدر باب، سفیدپوستی جامائیکایی و از نوادگان فردی انگلیسی بود و مادرش سِدِلا بوکر نوجوانی سیاهپوست بود که در سال ۱۹۴۴ با نروال ازدواج کرد. باب در روستای کوچک سنت آن پریش به دنیا آمد و پدرش را به ندرت میدید. او در دوران نوجوانی طعم تبعیض نژادی را چشید. باب مارلی در جوانی نزد دوستش، وینسنت فورد که یک سرآشپز بود زندگی میکرد و به آموختن و تمرین گیتار مشغول بود. به دلیل همین دوستی بعدها در سال ۱۹۷۵ یکی از زیباترین آهنگهای خود، نه، زن، گریه نکن را با نام او منتشر کرد و حق بهره برداری از این ترانه را به وی سپرد.
باب گروه The Wailers را با دو تن از دوستان خود، بانی لیوینگستون و پیتر تاش پایهگذاری کرد. بعد از پراکنده شدن گروه، هر سه آنها تَکخوانهای معروفی در سبک رگی شدند.
باب مارلی در ۱۰ فوریه سال ۱۹۶۶ با آلفاریتا کنستانتیا آندرسون (ریتا مارلی) که خود خواننده است ازدواج کرد و دارای سه فرزند شدند. ریتا پیش از باب هم دو فرزند داشت که باب آنها را به فرزند خواندگی گرفت و نام خانوادگی مارلی را گرفتند. با حساب آنها و فرزندانی که باب بعدها از زنان دیگری به جز ریتا داشت، تعداد فرزندان تحت سرپرستیاش به ۱۳ نفر میرسید. در سال ۱۹۷۶ در جریان ترور ناموفق نخست وزیر جامائیکا، مایکل مَنلی ، باب مارلی و ریتا نیز مجروح شدند.
در سال ۱۹۷۷ آشکار گردید که مارلی به ملانومای بدخیم ( نوعی سرطان پوست) مبتلا بود. در سال ۱۹۸۰ او و گروه نوازندگان وی به عنوان بخشی از تور اروپا، بزرگترین کنسرت خود را درشهر میلان در برابر یکصد هزار نفر اجرا کردند. پس از آن و بعد از بازگشت به کشور آمریکا، مارلی دو بار دیگر در مدیسن اسکور گاردن به روی صحنه رفت، ولی تور آمریکای مارلی به دلیل رو به وخامت گذاشتن سلامتی وی ناتمام ماند. او برای مداوا به آلمان سفر کرد. هنگامی که پس از هشت ماه تلاش برای مداوای او بهبودی قابل توجهی رخ نداد، مارلی تصمیم گرفت تا به زادگاهش جامائیکا برگردد. در زمان پرواز هواپیمای مارلی به سوی جامائیکا، حال وی بدتر شد. هواپیمای او در میامی به زمین نشست و مارلی به بیمارستان فرستاده شد. او در سحرگاه روز یازدهم ماه مه سال ۱۹۸۱ در سن ۳۶ سالگی درگذشت. آخرین جملات وی به پسرش این بود: ” با پول نمیتوان زندگی را خرید”.
جکی چان
«جکی چان» بازیگر معروف فیلمهای اکشن درسال ۱۹۵۴ در هنگ کنگ بهدنیا آمد. پدرش «چارلز چان» و مادرش «لیلی چان» در سفارت فرانسه درهنگکنگ کار میکردند.وضعیت مالی خانواده چان آنقدر نامناسب بود که آنان میخواستندجکی پنج ساله را در برابر هزاروپانصد دلار به یک دکترانگلیسی بفروشند، اما از کارشان منصرف شدند وتصمیم گرفتند برای یافتن کار بهتر به استرالیا مهاجرت کنند. اما جکی را در سن هفت سالگی بهیک پانسیون در هنگکنگ فرستادند.
جکی از هفتسالگی به مدت ده سال، یعنی تا سال ۱۹۷۱ نزداستادی بهنام «یوشان یوان» عملیات آکروبات، کونگفو، اپرای چینی، پانتومیم و آواز راآموخت. ۸ ساله بود که در فیلم «هفت شانسکوچولو» نقش کوتاهی را بازی کرد. سپس بهعنوان بازیگر خردسال در فیلمهای موزیکالهنگ کنگی فعالیت داشت. او در خیابان مشاهیر آمریکا و خیابانی در هنگ کنگ دارای ستاره است.
جکی چان در ابتدای ورود به حرفه فیلم سازی در فیلمهای اژدها وارد میشود و خشم اژدهای بروس لی به عنوان سیاهیلشکر و بدلکار ایفای نقش نمود. زندگینامه جکی چان اولین تجربه بازیگری وی در بزرگسالی در سال ۱۹۷۱ بود که فیلم «ببرکوچولوی کانوتن» نام داشت. او در سال ۱۹۷۲ در فیلم «مشت خشم» کهیکی از فیلمهای مشهور بروسلی بود، بهعنوانبدل کار بازی کرد. البته درصحنهای کهمرتفعترین سقوط سینمایی آسیا بود، جان سالم بهدر برد. او در این سال در فیلم پرفروش «مار در سایهعقاب» و کمدی کونگفوی «استادمست» رابازی کرد و خود را بهعنوان مشهورترین ستارههنرهای رزمی آسیا پس از بروسلی تثبیت کرد. در سال ۱۹۸۰ برای اولین بار در یک فیلمآمریکایی به نام «دعوای بزرگ» ظاهر شد.
درسال ۱۹۸۶ سومین فیلم پرفروش دهه ۸۰هنگ کنگ را با نام «زره خدا» بازی کرد. درهمین فیلم بود که هنگام یک بدلکاری در زمانفیلمبرداری در یوگسلاوی سقوط کرد و استخوانجمجمهاش خرد شد و تحت عمل جراحی مغزقرار گرفت. جکی چان در سال ۱۹۹۵ در هنگام بازی درفیلم «غرش در برانکس» مچ پایش شکست. او تاکنون در بیشاز ۱۵۰ فیلم بازی کرده است. جکی چان هنرپیشه فیلمهای اکشن سینمایآمریکا، از سوی سازمان ملل متحد بهعنوان سفیرحسن نیت صندوق حمایت از کودکانبیسرپرست (یونیسف) و انجمن کمک به کودکانمبتلا به بیماری ایدز این سازمان انتخاب شد.
جکی چان یک شرکت تولیدی پیراهن و بلوزمردانه تاسیس کرده است. نام خط تولید لباسمردانه وی متشکل از دو حرف نام خود او میباشدو برروی پیراهنهای شرکت تولیدی جکی چانطرحی از اژدهای چینی حک شده است. او در روز افتتاح شرکت تولیدیاش چندینپیراهن به هنرمندان هالیوودی هدیه داد. جکیچان میگوید: میخواهد همه طرحهایبلوزهایش برگرفته از معیارها و آداب و سنن چینیباشد و از تصاویر غربی استفاده نکند.
او که بدل کاریهای فیلمهایش را خودش انجام میداد، بدل کاریهایی که آنقدر خطرناک بودند که شرکتهای بیمه حاضر به بیمه کردن آن نبودند در نهایت در سال ۲۰۱۲ در مراسمی اعلام کرد که دیگر بدل کاری انجام نمیدهد.
وودی آلن
وودی آلن با نام اصلی Allen Stewart Konigsberg اول دسامبر سال ۱۹۳۵ در بروکلین- نیویورک در یک خانوادهٔ یهودی ثروتمند متولد شد. او هشت سال از دوران کودکی اش را در مدرسه یهودیان سپری کرد، پس از آن در دبیرستانی به نام Midwood به تحصیلاتش ادامه داد. در آن زمان موهای قرمز رنگ او باعث شده بود تا در بین دوستان و هم کلاسیهایش به «قرمز» معروف شود. آلن با هدف کسب درآمد، به نوشتن قطعات طنز و فروش آنها همت گمارد، این فطعات در ستونهای طنز روزنامهها به چاپ میرسید.
پس از آن در سال ۱۹۵۳ در دانشگاه سینمایی نیویورک ثبت نام نمود و بلافاصله در دورهای به نام «تولیدات سینمایی» مردود شده مجبور به ترک دانشگاه شد. از آن پس به مدت دو سال با دستمزدی معادل هفتهای ۲۰ دلار، به نویسندگی برای کمدینی به نام دیوید آلبر (David Alber) مشغول بود. سپس وارد تلویزیون شد و به نوشتن متون برنامههای تلویزیونی پرداخت. آلن از نوجوانی نواختن کلارینت را آغاز کرد، با ورود به برنامههای تلویزیونی، او اسم کوچک وودی هرمن نوازنده مشهورکلارینت را بر خود نهاد.
آلن به مدت پنج سال در تلویزیون به فعالیت پرداخت و در نهایت تصمیم گرفت استعدادش را در زمینه بازیگری نیز امتحان کند. اولین حضور او در مقام بازیگر در سال ۱۹۶۰ در کلوپی در منهتن بود. شخصیت کمدی متفاوت و خلاق او به سرعت نگاهها را به سوی او معطوف کرد. در سال ۱۹۶۳ او به عنوان مهمان در اغلب برنامههای گفتگوی تلویزیونی ظاهر میشد.
از میان آلبومهایش میتوان به Nightclub Years ۱۹۶۴-۱۹۶۸ و Stand-Up Comic: ۱۹۶۴-۱۹۶۸ اشاره کرد. در آلبوم Stand-Up Comic وودی آلن یکی از بهترین کارهایش را ارائه کردهاست، او تجربه پنج سال کار در تلویزیون را با فعالیت هاش در برنامههای طنز به هم آمیخت و در یک محصول گرد آورد. توازن و اعتماد موجود در صدایش به زیبایی با شنونده ارتباط برقرار میکند. وی جوایز فراوانی در زمینه ی فیلم نامه و بازیگری کسب کرده است.
پس بروس لی با گلوله کشته نشده؟
اطلاعاتی که در باره وودی آلن داده اید ناقص است و اولین بار است که در باره مرگ بروس لی چنین چیزی میخوانم! اطلاعاتتان را از کجا گرفته اید؟
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%B1%D9%88%D8%B3_%D9%84%DB%8C
از اینجا