اپل احتمالاً در آینده با یک شاهکلید ما را تا ابد زندانی خودش کند
همانطور که انتظار داشتم با بسته شدن Apple Watch به مچ دست کاربران، هیجانها و احساسات به اوج رسیدند و همهجا درباره این محصول جدید اپل صحبت میشود. من هم آرزو دارم خیلی زود یکی از این ساعتهای فناورانه را به مچ دستم ببندم اما وقتی کمی از این جشن و پایکوبی دور میشوم و به آینده فکر میکنم، احساس میکنم این ساعت هوشمند یک دستبد هوشمند هم هست!
هنگامی عبارت «Lock-in» یا «وابستگی» را به کار میبریم که شما به شدت محتاج به یک سرویس، برند یا محصول خاص شده باشید. مثلاً اگر قهوهسازی خریدید که فقط باید از یک برند قهوه در آن استفاده کنید، وابسته این برند و دستگاه شدهاید و اصطلاحاً میگویند شما به این برند Lock-in شدید. وقتی شما یک موسیقی دیجیتالی را از روی iTunes خریداری میکنید، احتمالاً فرمت و مدیریت مالکیت دیجیتالی (DRM) آن اجازه نمیدهد یا به سختی اجازه میدهد این موسیقی را روی سرویسهایی خارج از اپل گوش کنید. اینطوری شما به برند اپل وابستگی پیدا کردید. چرا شرکتها از سیاستهای وابسته کردن کاربران بهره میبرند؟ چون هزینه تولید یک محصول جدید، تغییر سرویس یا مدت زمان لازم برای تغییر یک فناوری بالا و طولانی است و شرکتها نیاز دارند بدون ارائه مزایای رقابتی شما را وابسته نگه دارند. اینطوری شما اختیار و آزادی تغییر محصول یا سرویس را هم نخواهید داشت. وقتی شما مشترک یک سرویس اینترنت میشوید، پیکربندیها و تنظیمات انجام شده یا مودمی که به شما فروخته شده به سختی اجازه میدهند از سرویس رقیب هم استفاده کنید و به گونهای در دام این سرویسدهنده اینترنت گرفتار شدید که رهایی از آن به آسانی نیست. در دنیای فناوری و محاسبات کامپیوتری، وابستگی کاربران تاریخچهای طولانی دارد که از اولین شبکهها و سختافزار/نرمافزارهای محبوب اولیه شروع میشود و تا اینجا ادامه مییابد که شاید اپل نقشههایی در سر دارد تا شما را کاملاً و صددرصد به خود وابسته کند حتا اگر هیچ محصولی از این شرکت همراه نداشته باشید.
ممکن است مدلهای بعدی Apple Watch به مراتب بهتر و تکاملیافتهتر باشند و بتوانند به عنوان یک دستگاه پوشیدنی ایدهآل در بازار ظاهر شوند اما امکان ندارد به طور مستقل از آیفون یا دستگاه مرکزی دیگری کار کنند.
اوایل کامپیوترهای شخصی IBM دوستداشتنی بودند و مردم وابستهشان میشدند. بعد ویندوز مایکروسافت وارد صحنه شد و همزمان کاربران و توسعهدهندگان تحت فشار شدید قرار گرفتند که از این پلتفرم استفاده کنند. حتا وابستگی مایکروسافت تا جایی پیش رفت که در اوایل دهه 1990 این شرکت با چالشهای حقوقی روی ارائه اجباری نرمافزار Internet Explorer با سیستمعامل روبرو شد. اکنون شاهد دو نوع وابستگی در یک راستا و همافق از سوی اپل با دو سرویس یا محصول Apple Watch و Apple CarPlay هستیم. هر دو این محصولات مبتنی بر گوشی تلفن همراه آیفون هستند و نیاز به کار با آن دارند. این نکته سیگنالهایی برای ذهن ارسال میکند که شاید در آینده این اسمارتفون اپل شاهکلید هر چیز دیگری باشد.
برای استفاده از ساعت اپل حداقل نیاز به یک آیفون 5 دارید که با استفاده از فناوریهای وایفای یا بلوتوث با یکدیگر در ارتباط و متصل باشند. تماسها، پیغامها، اخطارها، اپلیکیشنها و هر چیز دیگری که نیاز به پردازش سنگینی دارد روی آیفون انجام میشود در حالی که رابط کاربری یک ساعت هوشمند برای چنین کارهایی طراحی شده است. خود ساعت اپل یک محرک خطی taptic engine است که تمام ظرفیت و قدرت محاسباتیاش را صرف رانش و پاسخگویی به صفحهنمایش و انجام کارهایی مانند شتابسنج، سنسور ضربان قلب، سنسورهای لمسی، ژیروسکوپ و غیره میکند. حتا تمام این عملیاتهای الکترونیکی که به طور اختصاصی برای ساعت هوشمند طراحی شدهاند؛ در هنگام اجرای نرمافزار، انتقال اطلاعات، استفاده از GPS و غیره وابسته به آیفون هستند.
البته این طراحی بدون نقص نیست. در همین مدت بسیار کمی که از انتشار رسمی ساعت اپل گذشته است و این محصول به دست کاربران رسیده، انواع گزارشهای انتقادآمیز را شاهد هستیم. بسیاری از کاربران از کندی ساعت شکایت کردند. حداقل میگویند ارتباط میان ساعت و آیفون با بلوتوث بسیار کند و خستهکننده است. حتا در این مورد اپل را سرزنش کردند که چگونه چنین سیستمی را طراحی کرده است. برخی دیگر از کاربران شکایت کردند وقتی مچ دست خود را بالا میبرند، صفحهنمایش اپل با اختلال روبرو میشود و فعالیت آن متوقف خواهد شد. اینجاست که باید این گفته «هر تاخیری ریشه در طراحی دستگاه دارد» را تایید کنیم. در ساعتهای آنالوگ معمولی با چرخاندن چشم به روی مچ میتوانیم زمان را ببینیم ولی در ساعت اپل باید حرکت کنید تا نور پسزمینه روشن شود. این مشکلات غیرمنتظره و باورنکردنی هستند. Apple Watch اولین محصول شرکت اپل نیست که بخواهیم بگوییم قرار است از طریق آزمایش و خطا به پردازندهای قویتر، سنسورها و صفحهنمایش بهتر یا اندازه کوچکتر رسید و در مدلهای بعدی این مشکلات برطرف خواهند شد. میتوانیم فرض کنیم اپل در طراحی این ساعت به دنبال اهداف دیگری بوده است و میخواسته محصولی برای ست شدن با دیگر محصولات یا کت و شلوارهای گران قیمت کاربران بسازد و از این طریق به بازار مُد و سبک راه پیدا کند. اما محصول فناوریمحوری که به درستی کار نکند، خیلی زود از سوی مشتری رانده میشود. به همین دلیل، خیلی از کارشناسان همانند من تصور میکنند سیستم ارتباطی Apple Watch و iPhone موقتی است و به زودی با فناوریهای جدیدتر و بهتری جایگزین میشود. ولی باز هم این موضوع نگرانی مطرح شده در اول این مقاله را برطرف نمیکند. ممکن است اپل مدل ارتباطی آیفون و ساعت را اصلاح و بهبود کند ولی به نظر نمیرسد بخواهد این مدل وابستگی را از بین ببرد و از سوی دیگر دلیلی سراغ دارید که برای دیگر محصولات این مدل پیادهسازی نشود؟
مراسم رونمایی از آیفون جدید به یک جشن سالیانه مانند کریسمس یا بازگشایی مدارس تبدیل شده است. همه منتظر شروع مراسم و جشن هستند.
اجازه بدهید کمی بیشتر دراینباره بحث و نشانههای موجود را مرور کنیم. برخی از مدلهای ساعت اپل به صورت یک جواهر الکترونیکی طراحی شدهاند. یک مشتری ممکن است هزار دلار یا ده هزار دلار برای خرید آن بپردازد. اپل تصویر میکند مشتری که حاضر است چندین هزار دلار برای خرید یک دستگاه پوشیدنی مصرفی بپردازد که بیشتر کاربری مُد دارد، آیا حاضر نیست چند صد دلار برای خرید یک دستگاه تکمیلکننده دیگر (در اینجا مثلاً آیفون) بپردازد یا اینکه مجبور به تعویض آن با مدلهای بهروزتر و بهتر باشد؟ از نظر اپل جواب مسلماً مثبت است.
و این تازه شروع داستان است. در وهله اول، اسمارتفونها به سادهترین وسیله برای دسترسی به اطلاعات در هر زمان و هر مکانی تبدیل شدند. اخیراً با فناوریهای خانههای هوشمند و اینترنت اشیاء، انواع دستگاههای دیگر مانند سیستم کنترل دما، سیستم برق خانه، دوربینهای نظارتی، سیستم قفل الکترونیکی درب منازل، هواپیماهای بدون سرنشین و صدها نمونه دیگر از راه دور و در بستر شبکه از طریق یک گوشی هوشمند قابل مدیریت و کنترل هستند. حتا مصرفهای در سایهای از گوشیهای هوشمند وجود دارد. اسمارتفونها میتوانند به عنوان یک دستگاه شبکه یا یک دستگاه محاسباتی واسط میان دو نفر یا دو دستگاه/شبکه مورد استفاده قرار گیرند. مفاهیمی مانند شبکههای کلاود نظیر به نظیر (Peer-to-Peer Cloud) یا محاسبات توزیعی برهمین اساس پیریزی شدهاند و روی قدرت محاسباتی و ارتباطی اسمارتفونها برای آینده حساب ویژهای باز کردند.
ما شاهد نوع دیگری از وابستگی در آینده خواهیم بود. در ابتدا خرید یک دستگاه مرکزی ضروی است و پیششرط لازم است. بعد میتوان به سراغ خرید تجهیزات دیگر رفت. تجهیزات پوشیدنی مانند Apple Watch بهترین نمونه از مدل وابستگی قفل و کلید (Lock-and-Key) هستند. به خصوص، از طریق امکانات ارتباطی جدیدی مانند NFC که ارتباط میان مچ و جیب را به سادگی فراهم میکند. Apple Pay زنجیره اتصالی کیف پول الکترونیکی به آیفون است و همانند برنامههای کاربردی، میتواند دستگاههای هوشمند آینده مانند درب هتلها یا پارکینگ را از طریق مچ دست باز کند. اما باز هم مانند مدل قفل و کلید، وابسته به یک شاهکلید به نام آیفون است. شاید بتوان گفت با مدل جدیدی از کسبوکار روبرو هستیم که یک محصول تولید میشود ولی برای «هوشمندی» و «عملیاتی» شدنش باید یک دستگاه مرکزی دیگر هم وجود داشته باشد. ساعت اپل بهترین مثال برای این مدل است. ولی شاید پایانی بر این محصولات نباشد و تصویری از محصولات قفل-کلید آینده ترسیم کند. محصولات جدیدی از اپل که بهتر میتوانند وابستگی ایجاد کنند. سرویس Apple CarPlay همانند Android Auto در داخل خودروها نصب میشود و برای مهیا کردن سیستمهای سرگرمی است. اپل امیدوار Apple CarPlay جای داشبوردهای بیروح و غیراستاندارد خودروها را بگیرد. هنگامی که تمامی خودروسازهای بزرگ، محصولاتشان را به این سیستم مجهز کردند(تمامی برندهای نامدار و معروف دنیای خودرو به استفاده از این سیستم ترغیب شدهاند)، کاربران میتوانند با اتصال آیفون شخصیشان به Apple CarPlay، موسیقی گوش دهند یا تماسهای تلفنی را پاسخ بدهند، برای هدایت و ناوبری خودرو یا انواع خدمات دیگر ازش استفاده کنند.
ایده را خوب متوجه شدید: همانند ساعت هوشمند، سرمایهگذاری روی یک محصول لوکس و بسیار گران قیمت مانند خودرو که فرصتش به ندرت پیش میآید و بعد نصب یک سیستم سرگرمی به جای یک وسیله خشک و بدون استفاده و بعد فعال کردن انواع خدمات و قابلیتهای روی آن البته با یک اسمارتفون. در این ایده هم کاربر متقاضی سرگرمی است و هم قیمت کمی بیشتر اهمیت ندارد. شرکتهای خودروسازی هم در یک بازی برد – برد وارد شدند. هوشمندی اپل اینجاست که به سراغ ارائه یک سرویس سرگرمی قابل اتصال به آیفون رفته است و روی توسعه فناوریهای بوردهای کامپیوتری مرکزی خودرو سرمایهگذاری نکرده که پنج یا ده سال آینده مورد نیاز باشند. هر زمان که خودروسازان Apple CarPlay را نصب کنند، با کمک یک گوشی آیفون قابل استفاده است.
پس آینده پیشروی ما چگونه خواهد بود؟ یک خودرو، یک ساعت هوشمند، یک دستگیره درب منزل و چیزهای دیگری داریم که برای اجرا منتظر یک گوشی آیفون هستند. خود شاهکلید(آیفون) هم به لطف بهروزرسانیهای سالیانه سیستمعامل، فناوریهای جدید، دوربینهای قدرتمندتر، برنامههای بهتر و انواع فشارهای بازار مُد باید سال به سال عوض شود و مدل بهتری خریداری شود. مراسم رونمایی از آیفون جدید به یک جشن سالیانه مانند کریسمس یا بازگشایی مدارس تبدیل شده است. همه منتظر شروع مراسم و جشن هستند و این حس وجود دارد که اگر غافل شویم، لذتی جبرانناپذیر را از دست دادیم. ارتقاء سالانه آیفون مزایای ابدی برای اپل دارد که دیگر در این مقاله جای پرداخت به آن نیست.
دو محصول جدید اپل سیگنالهایی پیرامون وابستگی دائمی به آیفون مخابره میکنند و اینکه در آینده برای کار با هر چیزی اول نیاز به اتصال به اسمارتفون این شرکت داشته باشیم.
بنابراین، ممکن است مدلهای بعدی Apple Watch به مراتب بهتر و تکاملیافتهتر باشند و بتوانند به عنوان یک دستگاه پوشیدنی ایدهآل در بازار ظاهر شوند اما امکان ندارد به طور مستقل از آیفون یا دستگاه مرکزی دیگری کار کنند. حداقل من تصور نمیکنم شرکت اپل چنین مدل قفل – کلید سرشار از سود را رها کند یا اینکه به وابستگی و زندانی شدن کاربرانش در میان چند محصول اهمیت زیادی بدهد. Apple CarPlay هم محصول کلیدی دیگر اپل است که میتواند رانندگان خودروهای مدل بالا را درگیر محصولات اپل کند و آنها وارد بازی اکوسیستمی این شرکت شوند.
اجازه بدهید یک نتیجهگیری دیگر هم داشته باشم: شاید اپل میخواهد مانند مایکروسافت دهه 1990 یا گوگل و فیسبوک دهه 2000 از یک شرکت الکترونیکی کامپیوتری به یک شرکت زیرساختی تبدیل شود. اپل در حال حاضر برترین شرکت ارزشآفرین و سرمایهدار بازار است و نیاز دارد زیرساختهایی هم به مجموعه خودش برای افزایش این ارزشآفرینی با فروش بیشتر محصولات الکترونیکی مصرفی اضافه کند. این زیرساختها چه خدماتی فراهم میکنند؟ ارتباط میان دستگاهها، افراد، شبکهها و چیزهای جدید جاندار و بیجان. ساعت اپل نمونه اولیهای و گنگ نیست بلکه آیندهای از دنیای محاسبات است؛ دستگاههای بیدست و پا و زبانی که میتوانند از درون جیب شما با جهان اطرافتان ارتباط برقرار کنند.
لطفا از موضوعات دیگر نیز مطلب بگذارید.
الان از ۹ مطلب موجود در صفحه اصلی سایت یکی از آن ها رپورتاژ است و پنج تای آنها در مورد اپل
به نظرم زندان اپل خیلی بهتر از زندان از هم گسیخته اندروید و ویندوز هست.
حداقل در کنار اینکه چهار چشمی به جیب مشتری نگاه میکنن ولی اکوسیستم عالی و درجه یکی دارن که گوگل و مایکروسافت و خیلی خیلی دورتر سامسونگ ازش فاصله دارن و در صدد کپی برداری از سیستم اپل و محصولات اون هستند. به نظر من برای سریع شدن پیشرفت اپل و کار برای نفع کاربر نیاز به یک رقیب قدر دارند که هیچ کدوم از شرکت های رقیب جرات نزدیک شدن بهش رو هم ندارن.
البته امیدوارم مایکروسافت با عرضه ویندوز 10 و کامل کردن اکوسیستمش و در کنار اون کاربردی کردن تبلت های سرفیس و گوشی هاش بتونه بازار اپل رو قدری به لرزه در بیاره که این خیلی به نفع مصرف کننده ها هست
به نظرم بر خلاف اپل نمیشه اکوسیستم اندروید رو به زندان تشبیه کرد! اندروید همیشه باز بوده و هست… هیچ وقت کاربر رو مجاب به کاری نکرده و نمیکنه… اگه تشابهی هم وجود داره، اگه کپی برداری هم از روی IOS به روی اندورید وجود داره فقط در جهت ترغیب کاربران برای بیرون اومدن از زندان اپل هست.
ساخت یک زندان مجلل و شیک آسونتره یا ساخت جهانی باز؟