وبگرد مبتلا – قسمت پنجم – از پشیمانی بیفایده بعضی از مخترعان تا ایستگاههای رادیویی موج کوتاه پخشکننده رمز در دهه شصت!
وبگرد مبتلا نام بخشی است که از دیروز در «یک پزشک» شروع کردهایم و هدف از آن جمعآوری و گرد هم آوردن مطالب جذابی است که هر یک به تنهایی برای یک پست واحد کافی نیستند، اما قرارگیری آنها در کنار هم میتواند مجموعهای در خور توجه ایجاد کند.
با هم قسمت پنجم این بخش تازه «یک پزشک» را میخوانم. امیدوارم که با بازخوردهای خود به من در بهتر کردن این بخش کمک کنید.
قسمتهای مختلف «وبگرد مبتلا» را میتوانید در اینجا ببینید.
وبلاگنویسی مُرد از بس که جان نداشت!
زمانی که توییتر و فیسبوک آمده بودند، یادم میآید که وبلاگنویسها کلی از اینکه نگاهها از رسانهشان متوجه شبکههای اجتماعی شده شاکی شده بودند. اما حالا ما چه حرفی برای گفتن داریم؟
هیچ! دیگر وایبر و تلگرام و واتس اپ، باعث شدهاند که صدها هزار نفر از مردم، اصلا همان تمرکز نصفه و نیمه قبلی را برای خواندن و اندیشیدن از دست بدهند.
در چینن شرایطی چه بر سر رسانههای اصلی و پستهای طولانی میآید؟
نمیدانم! این روزها بیشتر از هر روز دیگری، هر ساعت و هر روز حس میکنم که در حال صحبت با دیوار هستم.
در زبان انگلیسی وبلاگهایی عالی وجود دارند که در زمینه وبلاگنویسی حرفهای مطالب بسیار جالبی دارند، اما پیاده کردن آن نسخهها، در محیط ایران چندان کارا و مؤثر نیست.
متأسفانه چنین به نظر میرسد که ما وبلاگنویسها نمیتوانیم حتی در حد همهگیر کردن مطالب خودمان از شبکههای اجتماعی و اپلیکیشنهای پیامرسانی استفاده کنیم. چرا؟
چون میزان کلیک روی لینکها، بسیار پایین است. در واقع در فیسبوک و وایبر شما در صورتی موفق هستید که یک عکس و یک توضیح کوتاه دو سه جملهای بگذارید. البته مردم نوشتههای طولانیتر را هم میخوانند، مشروط به اینکه در حد جوک و سرگرمی صرف باشد.
شوربختانه هر تلاشی هم برای تغییر ذائقه این کاربران فستفودی، تلاشی ناممکن به نظر میرسد و تجربه عملی من نشان داده است که قرار دادن محتوای خوب وزین در این محیطها، نهتنها با استقابل مواجه نمیشود، بلکه باعث کاهش شأن کاربر و اعتراض بقیه کاربرها به او میشود، تا آن حد که صاحب فکر و اندیشه، به درستی کار و دغدغه خود شک میکند!
من شخصا نمیدانم تا چه زماتی در خلاف مسیر رود میتوانم شنا کنم، اما حتی اگر من هم استقامت لازم را برای ادامه مسیر داشته باشم، تصور نمیکنم که بسیاری از بازماندههای وبلاگنویسی، بتوانند این راه را ادامه دهند.
باید قبول کنیم که زمانه مرگ وبلاگنویسی کلاسیک رسیده است. شاید کار منطقی این باشد که وبلاگنویسها به تدریج خود را برای خاموش کردن رسانه خود و یک خداحافظی تدریجی و گام و گام آماده کنند و باید اعتراف کنم که بعضی از روزها، شوق من برای بازنشستگی کامل از وبلاگنویسی، بسیار بیشتر از اشتیاقم برای ادامه راه میشود.
مخترعانی که از اختراع خود پشیمان شدند!
mentalfloss فهرست جالبی از این مخترعان و مبتکران دارد.
بعضی از اسامی قابل پیشبینی هستند، مثل پشیمانی رابرت اپنهایمر و آلبرت اینشتین که یکی با دخالت مستقیم و دیگری با نوشتن نامهای مؤثر به رئیس جمهور وقت آمریکا باعث ساخته شده بمب اتمی شد را تقریبا همه میدانیم. خیلیها هم با میخائیل کلاشنیکف و اسلحه مخرب محبوباش یعنی AK47 و یا به زبان خودمانی کلاشینکف آشنا هستند و میدانند او آنقدر عمر کرد که توانست کشته شدن میلیونها نفر را به وسیله اختراعش ببیند.
اما بعضی از پشیمانهای این فهرست، جالبتر هستند. مثلا تیم برنرز لی، به خاطر اینکه از اول استفاده از دو اسلش یعنی // در آدرس اینترنتی را متداول کرد، پشیمان است و حالا هر وقت نوار آدرس مرورگرها را میبیند، با خودش فکر میکند، چرا این کار را کرده است.
از دیگر مبتکران پشیمان میتوانیم به اتان زوکرمن اشاره کنیم. ایشان یکی از آزاردهندهترین اختراعها را در اینترنت انجام دادند: تبلیغ پاپ آپ.
یعنی همان چیزی که متأسفانه در ایران بعضی از سایتها به نحو ناشایستی برای زیاد نشان داد ترافیک سایت خود از آن استفاده میکنند و حق سایتهایی درستکار را ضایع میکنند!
اما در این فهرست یک اسم مشکوک به ایرانیتبار بودن یا دستکم خاورمیانهای بودن هم به چشم میخورد: کامران لقمان که مخترع اسپری فلفل است.
او در دهه 1980 برای اف بی آی کار میکرد و در آن زمان این اختراع را انجام داد، اختراعی که گرچه میتواند باعث دفع شر مزاحمان و ایجاد امنیت شود، اما میتواند مورد سوء استفاده هم قرار بگیرد.
یک نقشه جالب: داستان فیلمهای مشهور در کدام ایالت آمریکا میگذرد؟
این نقشه به گمانم نقشه جالبی است برای دنبالکنندگان حرفهای سینما. (منبع)
سعی کنید که داستان هر یک از فیلمها را به یاد بیاورید. البته در اینجا هم به صورت متنی، کار مشابهی شده است.
حالا یک تکلیف شب، آیا کسی از شما پیدا میشود که بتواند روی نقشه ایران، بر روی هر استان، نام فیلمهای ماندگار سینمای ایران را بنویسد و برای ما ارسال کند؟ به گمانم کار باارزشی میشود!
ظرافتهای پنهان در محصولات اپل
گرچه برخی میانهای با اپل ندارند و تصور میکنند که شیفتگان اپل، تنها مفتون نام این برند هستند. اما باید بگوییم در محصولات اپل ظرافتهایی مشاهده میشود که کمتر تولیدکننده دیگری، حتی حاضر میشود به این جزئیات فکر کنید.
سایت VERGE دو نمونه از این ظرافتها را نام برده است:
در ساعت اپل، ما پوستههایی برای نمایش ساعت داریم که در پسزمینه آن پروانه و گل در حال شکوفه زدن و ستاره دریایی غوطهور در آب به چشم میخورد.
اما جالب است که اپل با حداکثر کیفیت ممکن این تصاویر پسزمینه را تهیه کرده است. مثلا برای تصویربداری از شکوفه زدن گل، طی 285 ساعت، 24 هزار عکس از یک گل برداشته است و در مورد ستاره دریایی هم یک مخزن در استودیوی طراحی خود درست کرده است و یک دوربین 4K پیشرفته را مورد استفاده قرار داده است. تصور کنید که وضوح ساعت اپل تنها 312 در 390 است و آن وقت اپل تن به تصویربرداری 4K داده است.
رعایت این جزئیات و وسواسها ممکن است بیمورد به نظر برسد، اما در نهایت همین جزئیات هستند که کاربر وفادار برای این شرکت به ارمغان میآورند.
صفحه اینستاگرام پر از رنگ «امیلی تَن»
همان طور که ادبیان و نویسندگان، گستره واژگان بیشتری نسبت به مردم عادی دارد، نقاشان و تصویرگران هم شاید درک بهتر عینیتری از رنگ و فرم و بافت داشته باشند.
بر این اساس اگر به صفحه اینستاگرام «امیلی تن» نگاه کنید، شگفتزده خواهید شد از آن همه رنگی که در کارهای این هنرمند استفاده شده است.
خاطره دهه شصت و ایستگاههای موج کوتاه
تابستانهای دهه شصت، تابستانهای تمامنشدنی بودند و در این میان رادیو ضبط منزل هم یک وسیله جالب برای پر کردن وقت بود.
در دورهای که خبری از اینترنت و کامپیوتر نبود، خواندن داستانها و ضبط کردن صدا، گوش کردن به قصه شب و کنجکاوی در ایستگاههای رادیویی موج کوتاه، برای خودش عالمی داشت.
اما یکی از اسرارآمیزترین چیزهایی که در آن دوره، پیدا کردم، یک ایستگاه رادیویی بود که مدام در حال پخش یک سری کد رازآلود بود.
یادم میآید با عقل کودکانه خود، حتی چندباری سعی کرده بود که کد رمز را بشکنم!
دو سه روز پیش ناگهان به نظرم رید که جستجویی کنم و ناگهان در ویکیپدیا، مدخلی کامل در مورد این ایستگاههای رادیویی پیدا کردم.
توصیه میکنم در بالای این صفحه، فایل صوتی مربوطه را اجرا کنید تا نوستالژی احتمالی دوران کودکیتان زنده شود!
(اسکن یک آگهی مطبوعاتی در دهه شصت که یادآور بسیاری از خاطرات است.)
البته این سالها در سریالهای تلویزیونی متعددی از فرینج گرفته تا آمریکاییها، در قسمتهایی نقبی به دوران جنگ سرد و این ایستگاهها زده شده است.
یکی از بهترین پرترههایی که از پزشکان کشیده شده است
در مورد فرانسیسکو گویا، پیش از این در «یک پزشک» برایتان نوشته بودم.
اما تابلویی که در اینجا میخواهم به شما نشان بدهدم، تابلویی است که در موزه هنرهای زیبای بوستون در نمایشگاه گویا، چند وقت پیش به نمایش گذاشته بود.
مرد بیمار این پرتره، خود گویا است و مردی که در کنارش میبینید، دکار آریاس است.
به گمانم این تابلو یکی از بهترین پرترههایی باشد که در تاریخ هنر غرب از یک پزشک کشیده است. دلسوزی و شفقت و میل پزشک برای بهتر کردن حال بیمارش در این تابلو به خوبی نمایان است و گویا با هنرمندی در چهره و حالت دست خودش، مریض احوال بودنش را به تصویر کشیده است.
هنر معماران داخلی، در ترکیب فضای راهپله و کتابخانه
کتابخانه بزرگ داشتن هم بعد از مدتی، آزاردهنده میشود. شما هر قدر فضای خانهتان بزرگ باشد، باز هم نمیتوانید برای صدها جلد کتاب، فضای مناسب پیدا کنید. و اگر هم پیدا کنید، شکل کار، زیبایی لازم را نخواهد داشت.
اما تصاویری که در این قسمت مشاهده میکنید، میتوانند به شما و نیز دکوراتورها، ایده لازم را بدهند. (منبع)
اگر ورزش را مدتی رها کنید، چقدر طول میکشد تا افت بدنی پیدا کنید
ممکن است شما یک ورزشکار بسیار کوشا باشید و انواع ورزشهای استقامتی و قدرتی را به تناسب وقت آزادی که دارید که انجام بدهید.
اما اگر مشکلی برای شما پیش بیاید، طوری که وقت ورزش کردن را نداشته باشید و یا اصلا از مود ورزش خارج شوید، چقدر طول میکشد که تواناییهای خوب بدنیتان دچار افت شود؟!
قانون کلی این است که هر قدر آمادگی بدنیتان بیشتر باشد و تناسب بدنیتان بهتر باشد، حرکت در جهت معکوس هم بیشتر طول خواهد کشید.
اما بر اساس مطالعهای که نتایج آن در نشریه Applied Physiology به چاپ رسیده است، متوقف کردن حرکات ورزشی تنها در عرض 14 روز، منجر به کاهش قابل توجه ظرفیت قلبی- عرویقی، کاهش توده عضلانی و اختلالات سوخت و ساز مثل مقاومت به انسولین میشود.
جک استورمز و کارهای هنری بینظیرش در تولید حجمهایی از شیشه
کار با شیشه صبر و شکیبایی و مهارت فنی خاص خودش را میخواهد، یک هنرمند لوس آنجلسی به نام جم استورمز، در میان هنرمندان شیشهگر، یک استاد تمامعیار است.
زمینه تحصیلی آکادمیک او، ربطی به هنر نداشت، او که در نیوهمپشایر بزرگ شده بود، در زمینه تاریخ تحصیل کرده بود، اما بعد متوجه علاقه وافرش به هنر شد به این عرصه روی آورد، لیسانس هنر از دانشگاه ایالت پلیموث گرفت و کار با شیشه را آغاز کرد.
تولید بعضی از این آثار هنری که در زیر میبینید، حدود 24 هفته تمام طول کشیده است و مستلزم مراحل تکراری و خستهکننده برش، صافکاری و پولیش دادن بوده است.
سلام دکتر…من هر روز و هر شب مثل الان منتظر نوشته های فوق العاده شما هستم… امیدوارم بجای اینکه شما خسته و بی رقبت بشین,سلیقه ها زیباتر و مشتاق تر بشن
موفق و پایدار باشید
قلم تان همواره نویسا
بهترین اپلیکیشن گوشیه من. بهترین سایت روی مرورگر گوشیه من. بهترین پزشک دنیا. مرسی واقعن.
پارسال این موقع ها دروغ سیزدهتون این بود که وبلاگ نویس تمام وقت بشین. امسال انقدر وضع خراب شده که کلا از نوشتن دلزده شدین؟ 🙁
ما چشم امیدمون به یک پزشکه. اینجا نباشه کدوم صفحه رو هر روز باز کنیم به امید خوندن پستهای جذاب؟ کجاست که انقدر مطالب وزین و در عین حال شیرین داشته باشه و هرگز ما رو ناامید برنگردونه؟
امیدوارم دلسرد نشین از نوشتن. سطح سلیقه مردم به خاطر شبکه های اجتماعی مخصوصا وایبر و واتس اپ و فیسبوک خیلی پایین اومده، مردم اغلب دنبال مطالب سطحی و کپی پیست مبتذل هستن و به ندرت مطلب عمیق یا اصیلی می بینیم. دقیقا به همین دلیل شما از آخرین روزنه های امید ما هستین.
امیدوارم وضعیت بهتر بشه و شما همچنان پرتوان ادامه بدین.
با عرض سلام خدمت شما دوست عزیز، من شخصا حس ناراحتی شما از پوچ گرایی مردم را درک میکنم . بیاد دارم زمانی که ادمین یک پیج علمی در فیسبوک بودم چقدر از بیتوجهی مردم به مطالب مفید دلخور و دلسرد میشدم و از اینکه مطالب بی اهمیت بیشتر مورد توجه قرار می گیرند متعجب و ناامید میگردیدم که در آخر نیز منجر به خارج شدن من از فیسبوک شد. ولی پس از مدت ها فکر به علت اینگونه رفتار مردم به چند پاسخ رسیدم که ممکن است به شما نیز کمک کند:
۱. روح انسان نیازمند شادی و تجربه لحظات خوب است که با توجه به شرایط اجتماعی همین پیامهای وایبری و واتس اپی شاید یکی از معدود راههای شادی حتی برای چند لحظه باشد.
۲. موفقیت وآگاهی گامی است که تعداد کمی از افراد به سمت آن قدم بر میدارند و تا زمانی که خود فرد تمایل به حرکت در این مسیر را نداشته باشد راهنمایی وی کاری بیهوده است.
۳. اینکه مطالب مفید شما مخاطبین چندانی ندارد نباید موجب ناراحتی شما شود چون از دیدگاه دیگر این نشان دهنده آن است که شما یکی از معدود ایرانیها و شاید انسانهایی هستید که به پیشرفت و رشد خود اهمیت میدهید و شاید افراد کمی نیز در این مسیر همراه شما باشند ولی باید پذیرفت همیشه قشر فرهیخته تعداد اندکی از یک جامعه را تشکیل میدهند.
در آخر از زحمات شما برای گردآوری و نشر این مطالب سپاس گزارم
لازم به ذکر است به اطلاع برسانم قسمت عضویت سایت با مشکل مواجه و این ایمیل من هست خوشحال میشم با شما در تماس باشم و بتوانم کمکی به شما یا سایت شما و دیگر خوانندگان کنم.
M.amin.moravej@gmail.com
دکتر مجیدی عزیز در اینکه سلیقه مخاطبان وبلاگها تغییر کرده شکی نیست. اما این موضوع مختص ایران هم نیست و گریبانگیر تمام جهان شده است. چارهای هم نیست جز هماهنگ شدن با تغییرات زمانه. آن هم در جامعهای مثل جامعه ما که عوامل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خاص هم بر عوامل جهان شمول مثل صنعتی شدن زندگیها و کم شدن زمان و حوصله مردم اضافه شده و هرچه بیشتر به این شرایط شدت داده.
در کل به عنوان کسی که مدتهاست هر روز وبلاگ شما را مطالعه میکنم بگویم که رسانهی تاثیرگذاری دارید و قطعا ظرفیتهای زیادی برای هماهنگ شدن با حوصله مردم دارد که شک ندارم به مرور آنها را مییابید.
جای تفریحات بعضا چیپ و دم دستی در وایبر و … جداست و جای مطالب ژرف و تاثیرگذار مانند مطالب شما هم جدا. مطمن باشید همیشه و همیشه مخاطبان وفاداری داشته و دارید که به این راحتیها با مود گذرای جامعه همراه نمیشوند.
دکتر جان در ادامه کامنتم بگم که برایتان ایدهای هم دارم. به نظرم اگر یک حالت اشتراک ماهانه در سایت هم ایجاد کنید خیلی خوبه. به ویژه الان که با داشتن بخش کاربری و ثبت نام زیر ساخت چنین امری هم فراهم کردید. که هم مخاطبان معمول را داشته باشید و هم مخاطبان وفادارتر وبلاگ بتوانند با پرداخت مبلغ ماهانه اشتراک، به مطالب خاصی هم دسترسی داشته باشند. مثلا پستهای طولانیتر و ژرفتر که زمان و انرژی بیشتری از شما گرفته.
میتونید پیش از تصمیمگیری در این مورد حتی با یک نظرسنجی از میزان استقبال بالقوه کاربران هم مطلع بشید.
بله…و در آخر همه چیزو با پول متر می کنیم….اگه این کارو بکنید بعد از مدتی شما هم از پرداخت پول خسته میشی و کلن این رساته مخاطبشو از دست میده….من با این نظر کاملن محالفم
نه اتفاقا قصد نداشتم شوق دکتر مجیدی عزیز و تلاش قابل ستایش برای تغییر دادن جامعه پیرامونش ر صرفا با پول بسنجم. اما خب شما هم بهتره تو زندگی خیلی رویایی نباشید.
سر پا و به روز نگه داشتن چنین رسانهای هزینههای مادی هم داره. و البته فراهم شدن منابع مالی جدید فرصت پیادهسازی ایدههای جدید هم ایجاد میکنه. حرفهای شدن یک رسانه (از نگاه بیزینسی) قرار نیست حتما چیز بدی باشه که!
و مخصوصا این ایدهای هم که مطرح کردم چیز خام و جدیدی نیست، قبلا بارها تجربههای موفق داشته در دنیا.
کاش حداقل به جای پسرفت فرهنگی در زمینه نویسندگی عمومی ، پیشرفت داشتیم.
ما خیلی بد از امکانات استفاده کردیم، به جای استفاده درست از این اپلیکیشن های ارتباطی ، همه و همه چرند و پرند…
با سلام خدمت دکتر مجیدی! محترم و عزیز:
افرادی که به نوشتن و خواندن مطالب خوب عادت کرده باشند به سختی از این خوشی دل می کنند.حکم آن را دارد که بخواهیم اسبی خوش مرکب و راهور را از کسی بگیریم و به جایش خری لنگ اما زیبا را به او هدیه کنیم.
با آرزوی سلامتی و پایندگی برای شما و امثالهم.
جناب مجیدی همیشه مطالب شما را از طریق فید دنبال می کنم اگر کامنت نمی گذارم به خاطر این است که حرفی برای گفتن نیست به جز تشکرهای ساده و تکراری
باتشکر از زحمتی که می کشید.
من امیدوارم که این بخش همچنان ادامه پیدا کنه.
نوشته هایتان را هر روز منتظرم. در روز دو سه بار سایت رو رفرش می کنم که مبادا مطلب جدیدی رو از دستم بدهم. معرفی کتاب، وب گرد مبتلا، مجله هفتگی و دیگر مطالبتون برای من یکی مفید بوده و مطالب رو هر قدر طولانی، با صبر و حوصله به خواندنش ادامه می دهم.
دل خوش به مطالب تونیم
تشکر و خسته نباشید
من چند سالی هست آمریکا زندگی می کنم و معمولا هر روز سایت های خبری و چند وبلاگ رو به زبان انگلیسی میخونم. تنها بلاگ فارسی که هر روز بهش سر می زنم و اپلیکیشنش رو دارم یک پزشک هست. من این وبلاگ رو رو در حد وبلاگهای بسیار حرفهای انگلیسی زبان میدونم، از نوشتههاش لذت می برم و امیدوارم که بتونم در آینده هم این شانس رو داشته باشم که ازش لذت ببرم.
گلایه کردن نداره! منم بعضی از نوشته های شما رو نمیخونم چون سلیقه ها با هم متفاوته ٬ قرار نیست که همه عاشق نوشته های شما بشند . همونطور که تاکید می کنید اینجا یه وبلاگه ٬ پس شما نوشته هایی که متناسب با نظر خودتون رو قرار میدید حالا این وسط یه سری خواننده ها خوششون میاد یه سری نه.
در ضمن شاید خیلی ها با وبلاگ شما آشنا نباشند و خودم اولین بار نوشته ای که یکی از کاربرا توی نظر سایت دیگه در مورد بررسی عینک گوگل(توسط یکی از خواننده که از آمریکا بررسی رو فرستاده بود) با وبلاگ شما آشنا شدم.
دکتر مجیدی عزیز،
اپلیکیشن یک پزشک ، اولین چیزی است که من صبحها باز می کنم و می خوانم، شاید بعد از دو سال خواندن وب سایت شما اولین باری است که دیدگاه می گذارم. هنوز برای مطالب خوب شما مشتری هست ، برای من از معدود مکانهایی است که می توانم فارسی بخوانم
ممنون از زحمت شما و تیم همکارتان
بلکه باعث کاهش شأن کاربر و اعتراض بقیه کاربرها به او میشود، تا آن حد که صاحب فکر و اندیشه، به درستی کار و دغدغه خود شک میکند!
گل گفتی ، الان شخصیت یعنی اینکه پروفایل فیس بوکت عکس چنان داشته باشه و دروغ بگی و از بیکاری تو پروفایل مردم بچرخی. کسی هم دو حرف حساب بزنه چنان باهاش برخورد میکنن که ماتم زده میشه و در آخر کناره گیری و یه عمر غصه خوردن این مردم ما !
متاسفانه وبلاگنویسی الان دیگه حال و حوای گذشته رو نداره . چند وقت پیش یک آمار دیدم که گفت از یک مطلب کامل فقط حدود 20درصدش توسط کاربر خونده میشه و حدود 80 درصد زحمات نویسنده به هدر میره . البته اگر بشه یک راه تعامل بین شبکه های اجتماعی و وبلاگ ها پیدا کرد این موضوع تا حدودی میتونه قابل حل باشه . یعنی یه جورایی بومی سازی کار هایی که فرنگی ها انجام میدن . هر چند که این روزا دیگه کاربر فارسی و فرنگی نداره و همه یه جورایی وقت ندارن .
در ضمن دکتر در متن گفتید که زبان انگلیسی وبلاگهایی عالی وجود دارند که در زمینه وبلاگنویسی حرفهای مطالب بسیار جالبی دارند، اما پیاده کردن آن نسخهها، در محیط ایران چندان کارا و مؤثر نیست . این تیکه رو ممنون میشم بیشتر توضیح بدید و بگید مثلا چه وبلاگ هایی و چطوری .
و در پایان هم ممنون برای مطلب خوبت علیرضا جان
سلام دکتر
به نظرم این سیل عظیمی از مردم که اومدن توی وایبر و واتساپ و بقیه شبکه های اجتماعی ، اساسا اگه این شبکه ها نبود هم دنبال مطالب وبلاگی و از این دست نبودند ، و فکر کنم اینها کلن اینترنت رو توی وایبر و واتساپ میبینن
به نظرم بعد از اومدن شبکه های اجتماعی مخاطبای وبلاگ کم نشده ، فقط یه سیل عظیمی رفتن توی این شبکه ها که اساسا قرار نبوده هیچ وقت بیان وبلاگ بخونن
ممنون از تلاشتون دکتر
دکتر مجیدی عزیز. من که در هفت هشت سال گذشته حداقل هفته ای دو بار به 1pezeshk سر میزنم و چندین نفر از دوستام رو هم به این وبلاگ مبتلا کرده ام. پس لطفا دیگه از این حرفها نزن! 🙂
در مورد تکلیف شب هم اولش خیلی ناامید شدم چون تقریبا تمام فیلمهای اخیر در لوکیشن تهران ساخته میشوند. برای همین نقبی به گذشته زدم و یادم افتاد که در شهر خودم یعنی اراک حداقل یک فیلم ماندگار به نام «جاده های سرد» اثر جعفری جوزانی ساخته شده.
کمی که بیشتر فکر کردم یاد فیلمهایی افتادم مثل ناخدا خورشید در هرمزگان، بیشتر فیلمهای جنگی در خوزستان و کردستان، کیمیای احمدرضا درویش در مشهد، بیشتر فیلمهای قاچاق مواد مخدر جمشید هاشم پور در سیستان و بلوچستان، قصه های مجید در اصفهان، کشتی آنجلیکا در بوشهر، ساوالان و دمرل در آذربایجان، …
سلام آقای مجیدی
هر جا و هر وقت مرورگرم و باز کنم بدون هیچ معطلی و تردید اول وارد سایت شما می شوم . سالهاست که این کارم هست مطالب با ارزش قلم قوی و شیوا و توجه به کیفیت مطالب واقعا تحسین برانگیز است . شاید در طی یک روز سه یا چهار مرتبه به این سایت سر می زنم ببینم چیز جدیدی نوشته اید یا خیر. من شاید یکی از قدیمی ترین خواننده های شما با شم اما این اولین باری است که برای شما می نویسم . مطمئن باشد شبیه من کم نیستند اگر از شنونده های شما صدایی بر نمی خیزد دلیل بر این نیست که با دیوار صحبت می کنید.
امیدوارم هیچوقت ما را ناامید نکنید .
شاد باشید و سلامت
رادیو گیک یه قسمتی دربارهٔ اون ایستگاههای ردیویی داره جالبه اسمش هم پروژهٔ کنت هست
من که هر روز ۲ یا ۳ بار چک میکنم سایتو یرای حمایت هم رو تبلیغات ها کلیک می کنم…..
امیدوارم ادامه بدید….
وبلاگ نویس ها و وبلاگ خوان ها کم شده اند ولی تمام نشده اند، من همین الان در فیدخوانم(inoreader.com) چندین وبلاگ خوب دارم و دنبالشون می کنم.
عصر وبلاگ نویسی هم تمام نشده چون اگر وقت آن رسیده بود که خاموش شوند وبلاگ های انگلیسی اینقدر فعال نبودند.
در ضمن اگر برای کم شدن خوانندگان می خواهید چنین تصمیمی بگیرید فکری به حال نویسندگان کتاب ها کنید که بسیار کم تر خوانده می شوند.
می بینید که چه وبلاگ پرطرفداری دارید؟ خیلی ها روزشون رو با نوشته های شما و سایر نویسنده های خوب این وبلاگ شروع می کنند و خیلی ها در خارج از کشور چشم امیدشون به اینجاست. و متأسفانه اینم باید بپذیریم که سلیقه عموم مردم افت کرده و اون استقبالی که از یک مطلب یک دقیقه ای خنده دار می شه ممکنه از یک مطلب علمی وزین نشه. ناامیدی به دلتون راه ندید و پرتلاش به راهی که فکر می کنید درسته ادامه بدید. موفق باشید!
با سلام و خسته نباشید خدمت دکتر مجیدی عزیز.
اول از همه تشکر میکنم بخاطر وبلاگ عالی ای که دارید.من هم مثل خیلی ها مشتری پر و پا قرص وبلاگتون هستم.از اینکه گفتید دلسرد میشید از ادامه کار وبلاگ نویسی واقعا ناراحت شدم.دقیقا یادم نیست از کی با وبلاگتون آشنا شدم ولی چندین ساله که مطالب قشنگ و پرمحتواتون رو میخونم. اوایل از خود وبلاگتون،بعدها با گوگل ریدر،الان هم که اپ موبایل.
پیش خودم فکر میکردم که شما با مشغله کار پزشکی تون چطور فرصت میکنین به این خوبی مطلب برا وبلاگتون جور میکنین.واقعا خسته نباشید میگم بهتون.از پست هایی که خوشم میاد کامنت های همکن پست هارو هم تا آخر میخونم تا نظرات دوستان رو هم بدونم.
در آخر از تلاشهای شما بی نهایت سپاسگذارم.
منم نظرم مث بقیه بچه هاست…امید مارو نا امید نکنید..
سلام. کل پست مفصل وپرمحتوایی که نوشتی (بجز موضوع اپل واچ :دی)،تحت شعاع دلزدگیت از نوشتن قرار گرفته است. دوستان خواننده که بیشترشان به نظر خوانندگان دایمی یک پزشک هستند ،کامنت های متعددی برای این پست گذاشتند که در حالت عادی و بدون بخش اول احتمالا چند کامنت محدود به اینکه ( چه پست زیبایی بود ) بیشتر نمیداشت. من هم میخواهم اشاره کنم که رونق داشتن بلاگهای انگلیسی علاوه بر تمام مسایلی که دوستان اشاره کردند ،به تفاوتهای ریشه ای جوامع هم مربوط است، (به عنوان مثال سرانه مطالعه ایران در مقایسه با کشورهای اروپایی و امریکایی)،نکته دیگر به نظر من این است که رسانه شما اتفاقا به دلیل کیفیت بالایش هیچوقت نمی تواند در زمینه سرگرم کنندگی با جاهایی مثل وایبر یا دیگران رقابت داشته باشد، جاهایی مثل اینها برای من معادل یک ورزشگاه یا یک پارک شلوغ هستند در حالیکه مطالعه یک پزشک حکم نشستن در یک کتابخانه خلوت و یا یک کافه دنج آرام را دارد
گوجا؟ تازه رسیدیم بهم
آقای مجیدی، میتونم بگم وبلاگ شما یکی از بهترین هاست، من چند سال پیش وبلاگهای زیادی رو دنبال میکردم اما تنها وبلاگی که الان دنبال میکنم وبلاگ شماست، چون قلمتون و دیدگاهتون منحصر به فرد هست…
امیدوارم مارو از قلم شیواتون محروم نکنید
سلام آقای مجیدی، وبلاگ شما را چند ساله که هر روز دنبال میکنم و به خیلی از دوستها و آشناها که دنبال یک وبلاگ متفاوت هستند معرفی میکنم. امیدوارم همچنان ادامه بدهید ممنون بابت زحمات شما و دوستانتون
سلام
حدود 4 سال است که سایت خوب شما را دنبال می کنم این دومین نظری است که در این 4 سال می نویسم
امیدوارم که راهتان ادامه دار باشد
با آرزوی موفقیت
من از خوانندگان قدیمی شما هستم تقریبن از سال 86
شما و 1فتحی و چند وبلاگ دیگه بود اون موقع…از اونهای دیگه خبری ندارم..ولی هنوز شمارو با اشتیاق و احترام زیاد دنبال می کنم.مطالبتونو هر چند طولانی میخونم.من شخصن ترجیح میدم مطلبی طولانی بخونم تا واقن چیزی ازون موضوع دستم باشه در آخر.
لطفن بمانید و باشید.مطمئن باشید شما طرفداران واقعی و مخصوص خودتونو دارین.
والبته فقط نظر شخصی خودمو بگم که مطالب با قلم خودتون و خانوم فرانک استایل مخصوص خودشو داره و اونارو بیشتر ترجیح میدم.ارادتمند…سپیده
اول اینکه میخاییل کلاشنیکف هیچ وقت از اختراعش پشیمون نشد دوما شما هم از ایشون یاد بگیرید اگه یکم فک کنید دارید کاملا در جهت جریان شنا می کنید چون این ماه من خودم خیلیا رو به 1پزشک ترغیب کردم:)
میخاییل کلاشنیکف می گفت این فقط یه سلاحه و بستگی به طرز استفاده افراد داره ایشون معتقد بود جون خیلیارو نجات داده
سلام،
من هم چند سالی هست که یک پزشک رو دنبال می کنم ولی یکی دو سالی هست که نظر نمی نویسم!!(چون کلا این کار رو ترک کردم!!)
راستش چند سال پیش که با یک پزشک آشنا شدم به دلیل مطالب جالبش بود که بیشتر مباحث مربوط به پزشکی بودن، بعدش که کم تر از مطالب پزشکی می نوشتید و بیشتر به حوزه فناوری می پرداختید،دیگه مثل قبل خواننده ثابتی نبودم!!
البته الان خیلی بهتر شده ، بخش های معرفی کتاب و مجله یک پزشک و… جالبند ولی هنوز هم مطالب پزشکی کم اند!
موفق و پرتوان باشید
دکتر جان شما دیگه چرا حرف از بازنشتگی میزنی؟ یک پزشک همیشه به عنوان یک اسوه در وب فارسی بوده و هست.
سلام, مدتهاس یک پزشک رو میخونم, از بعضی مطالبش لذت میبرم, بعد از اینکه تغییراتی دادید کیفیت مطالب پایینتر اومده اما همچنان مطالب خوب دارین,شخصا ترجیح میدم هفته ای یک مطلب خوب بخونم تا اینکه هر روز کلی مطلب که ارزش خوندن یا دیدن زیادی نداشته باشن, موفق باشید
سلام دکتر مجیدی ، وقتی این همه واکنش احساسی رو نسبت به نوشته های احساسی شما خوندم نتونستم مقاومت کنم و چیزی ننویسم ، من از سال 88 که با وبلاگ شما آشتا شدم تا الان هفته ای نبوده که به وبلاگتون سر نزده باشم. الان که این سطور رو می خوندم با خودم گفتم ” خب تو که همیشه مطالب ژرف و جون دارشو تا آخر می خونی و بهشون فک می کنی پس ازین به بعد میتونی با کامنت های ژرف و فکر شده به غنای مطالب اضافه کنی و اجازه بدی دیگرون تفکراتتو نقد کنن، تو نسبت به رسانه ی محبوبت مسئولیت داری ،پس بهش کمک کن تا بهتر شه تا فکر و فرهنگ خودت و جامعه ای که توش زندگی می کنی توسعه پیدا کنه ” من به خیلیا وبلاگ یک پزشکو معرفی کردم ، یادم میاد سال قبل تو دانشگاه ارائه ای داشتم با موضوع “روانشناسی بازارها” که موقع ارائه در مورد جنون گل لاله در هلند با استفاده از مطلب “توهمها و جنونهای همگانی محبوب غیرعادی: جنون گل لاله ” که در همین وبلا گ خونده بودم ، صحبت کردم و عینا اون صفحه ی مطلبو به همراه تصاویرش به خانوم ها و آقایون حاضر در جلسه نشون دادم. تقریبا دو سالی هست که دانشجوی رشته اقتصاد نظری هستم و به خاطر همین بیش از هر وقت دیگه ای با مقوله های علم، فرهنگ ، جامعه ، تکنولوژی و ارتباطش با اقتصاد و شاخص های توسعه انسانی درگیرم. طی این دو سال بارها تصمیم داشتم که در مورد اقتصاد و موضوعات مرتبط با آن مطلب بنویسم ، چون مشاهده می کنم که در کشور ما اطلاعات و فهم اقتصادی مردم بسیار پایینه و این موضوع رو با شما در میون بگذارم ولی هر بار ترس از نوشتن و مسائلی دیگه مانع می شد. می خوام بدونم در یک پزشک آیا جایی برای مطالبی از این دست به طور ویژه وجود داره؟ آیا امکان همکاری من در این خصوص هست؟ شرایطش چیه؟ تشکر.
سلام آقای دکتر.
من پنج سال فرانسه بودم و الان هم پنج سال ایران.
همیشه در کنار چند وبلاگ تخصصی رشته خودم وبلاگ شما را میخوانم. عزت شما مستدام
منم یه اپلیکیشن دارم رو موبایلم اونم یک پزشکه. همین و بس. دکی دمت گرم. نذاری بری ییهو.
ببخشید اون پاراگراف اول که ابتدای مطالب وبگرد مبتلا کپی میکنید میگه از دیروز شروع کردید این بخش رو.لطفا اصلاح کنید.
دکتر جان فقط خواستم بگم من همیشه مطالب شما را دنبال میکنم. موفق باشید
کمتر از دو ساله که اینجا رو میخونم ولی توی همین مدت خیلی وابسته شدم بهش. حتی میتونم بگم شما به یکی از الگوهام تبدیل شدید! این که علاوه بر تخصص و شغلتون، اینقدر مطالعه دارید و جوری از زمانتون استفاده میکنید که به اینجا هم میرسید، واقعا قابل ستایشه. (به نظرم عالی میشه که اگر امکانش براتون هست، در مورد این که چهطور برنامهریزی و از زمانتون استفاده میکنید بنویسید و توی یکپزشک منتشر کنید. درسته که برنامهریزی هر کسی با توجه به شرایط خودشه، ولی به هر حال میشه ازش چیزایی یاد گرفت)
راستش یه کم شرمنده شدم که تقریبا هیچ وقت نظر نمیذارم! ولی خب تعداد نظرها معیار خوبی برای سنجش پرطرفدار بودن یا کم طرفدار بودن یه پست نیست. خیلی وقتا آدم چیز مفیدی به ذهنش نمیرسه که بنویسه و ترجیح میده به جای تشکر های تکراری، اصلا نظری نذاره.
به هر حال امیدوارم همین طور به کار بزرگ و با ارزشتون ادامه بدید و هر روز توی این کار پیشرفت کنید.
این حس غریبانه و غمگنانهی حرف زدن با دیوار چند سال پیش وادارم کرد که کرکرهی وبلاگ خودم رو برای همیشه بکشم پایین، کاری نمیشود کرد که رسم روزگار چنین است…
الان ساعت ۷:۳۰ صبحه، تو تاکسی و در حال رفتن سر کارم هستم. من مطالب شما رو از طریق ایمیل دریافت میکنم و می خونم. الان هم کامنت ها دوستان رو خوندم و از این همه تشویق خوشحال شدم.. آقای محیدی به شما خسته نباشید میگم و آرزوی سلامتی و شادکامی برایتان دارم.
سلام دکنر جان،
مسیر دوساعته پر ترافیک رو فقط با وبلاگ شما میشه سر کرد به نظرم ادامه در شیوه ارائه محتوا مانند برنامه اندروید ۱پزشک و حرکت با تکنولوژی روز به زنده نگه داشتن وبلاگ نویسی و جذب و نگه داشتن مخاطب کمک زیادی میکنه
با تشکر از زحمات شما
دکتر جون دقیقا چی شد که به این نتیجه گیری اول پست رسیدید؟! والا من چندین ساله که مقاله هاتون رو می خونم. درسته که کامنت نمیزارم اما همیشه از مقاله هاتون لذت میبرم.
با سلام
بنده مدت دو سال با سایت شما آشنا شدم تقریبا هر روز به سایت سر میزنم تا مطالب جدید از دست ندهم.ولی هیچ وقت کامنت نگذاشتم
امروز می خواستم برای این دو سال از شما تشکر کنم و خواهش کنم با تمام قدرت به کار طاقت فرسایی که انجام می دهید ادامه بدهید.
با تشکر.
به نظر من وبلاگ نویسی تموم نمیشه، بلکه به سمت مقالات تخصصی تر و دقیق تر میره. و چیزهای سطحی و ساده میرن توی شبکه های اجتماعی.
وبلاگ شما نسبتا تخصصیه، آرزو دارم یه روز بتونم باهاتون همکاری کنم.
من از طرفداران سایت شما هستم و پیگیر جدی مطالب بسیار خوبتون. از صمیم قلب ارزو دارم که موفقیت شما با دوام باشد.
سلام دکتر عزیز
شخصا از خواندن پستهای شما لذت می برم و از سالها پیش رسانه شما را دنبال می کنم .من خودم دارای یک سایت با درامدو بازدیدکننده خوب هستم .شما برای جذب و نگهداشت کاربر بایستی راهکارهای جدید رو اتخاذ کنید مثلا ارائه خدمات مناسب با سلیقه های مختلف در کنار مطالب جالب سایتتون . همین که در گوشه سایتتان نتیجه آنلاین بازیها یا کارهایی از این دست کرده اید یک تغییر ابتدایی ولی رو به جلو بود .از اینکه ذائقه کاربران تغییر کرده شکی دراون نیست .رسانه شما شبیه کتاب نیچه در بین مردم هست نباید انتظار داشته باشید همه اون رو بخونن .ولی اگه رنکینگ 1-1000 سایتهای ایرانی رو ببینید متوجه میشید که چه سایتهایی در راس هستندو اگه به دنبال درامد از طریق سایتتون هستید در کنار مطالب ارزشمندتون می تونید یک کانال در آپارات داشته باشید یا صفحه ای که کاربران تعامل تصویری داشته باشند .ممنون و به امید سرافرازی شما
تو رو به خدا نرو دکتر …. اگر شما هم بری دیگه هیچی نمیمونه …
بگذارید دو قردا دیگه اگر خدایی نکرده فوت کردید … تو دل تون بگید در راه هدایت و اگاهی یک قشری از جامعه صرف کردید … خود من به شخصه شمار زیادی از دوستانم رو صرفا به کمک شیر کردن مطالب خوبتان در وایبر اندک لحظه ای از جوک جدا کردم .. و شما مطمئن باشید .. مطمئن باشید با مطالبتان تاثیری را روی انان گذارده اید .. تاثیری که حتی روح تان هم ازش خبری ندارد … جامعه ما روز به روز کمتر میخواند … خود من تنها منبع درست و درمانم برای مطالعه مقالات طولانی شماست .. مجله های سینا سلماسی است … میبینم امثال شما هزاران صفحه مطلب میخوانید حسودیم میشود .. اما دو نبود وقت و هزار بهانه دیگر اینکه بتوانیم از چکیده مطالعاتتون استفاده کنیم … از بزرگترین نعمت های خداست که توسط شما به ما ارزانی شده … خواهش میکنم نروید … خواهش میکنم …
اگر مشکل مالی دارید .. تبلیغ کم هست و غیره .. خوب مانند ویکی پدیا درخواست کمک مردمی کنید …
شاید این که مانند سایت های تکنولوژی کامنت نمیدیم باعث شده فکر کنید که کم مخاطبید .. اما بدانید کامنت ندادن لاقل من یک نفر نه به خاطر وقت هست نه هیچی … به خاطر چند بار عدم تایید هست … که اونم از این به بعد میدم .. اینقدر میدم که ببینید و تاییدم نکنید … فقط بفمید که بعله .. خوانده میشید … من شما رو از سال 85 تا الان دنبال میکنم … شما نوستالوژی دبیرستان و دانشگاه من هستید .. بهتون عادت کردم … تو رو خدا همین یک دونه سایت رو از ما نگیرین ..
بهترین ارزو ها برایتان دارم …. ارزو دارم موفق شوید .. و مردم را فرهیخته تر کنید .. بدانید که میتوانید … مانند خیلی از بزرگان که هزاران بار سعی کردند و شکست خوردند … مانند ادیسون که تعدد راه های که منجر به تولید لامپ نشد اش معروف هست … بگذارید مانند نیویورک تایم و بقیه نشریاتی که قدمت چندین ساله دارند … سالها سال بعد یک پزشک ارشیوی بشود از تاریخ وب .. ارشیوی زنده .. همین الانم که میرگردیم .. از زمانی که گوگل مپ و گوگل بوک کم کم اخبارش بود و بزرگ شد تا زمانی که اندروید امد … وب دو و فیس بوک که تازه امده بود و شما و دکتر مزیدی درباره اش مینوشتید تا زمانی که کم کم رفت … ایفونی که بعد از تولد وبلاگتان امد و .. زمانی که همینجا برنامه های پیام رسان مانند وایبر را معرفی کردید … همه و همه را با شما بوده ام .. و بوده ایم ….حیف است همین فیسبوک و وایبری که اولین بار به کمک شما و بقیه وبلاگنویسان با ان اشنا شدیم شما و دیگران را از بین ببرد … تراژدی وحشتناکی هست …
بگذارید اون زمانی که وایبر مانند گوگل پلاس جمع شد و به تاریخ پیوست مطلبش را از شما بخوانیم … بگذارید ایندگان در یک پزشک که تبدیل به یادگارا شما بعد مرگتان شده و برند با ارزشی هست و توسط تیمی قوی اداره میشود بتواننند با بخشی از تاریخ اشنا شوند …
نرو دکتر ..
شاید بد نباشه که نوع تولید و عرضه محتوا در یکپزشک، با توجه به جایگاهی که امروز داره تغییر کنه. این رو قبلا هم شاهد بودیم. بدترین زمانهایی که من واقعا از سر زدن به سایت خسته میشدم زمانهایی بود که قالب سایت رو عوض میکردید. نه از تغییر قالب، بلکه از سیل کامنتهای اعتراضی!
مخاطب همیشه خاموش و طلبکار … و خب تعجب از کسانی که به جز غلط املایی-نگارشی گرفتن از نوشتهها، حرف دیگهای ندارن که اضافه کنند …
امیدوارم دکتر همونطور که دوست داره، درباره آینده یک پزشک تصمیم بگیره …
من هم موافقم! وبلاگ نویسی در دریای عظیم اطلاعات غرق شد و مُرد، چون کسی نبود که به دادش برسه. ایستادیم، نگاه کردیم و فیلم و عکس گرفتیم و دستِ آخر، برای اینکه کاری کرده باشیم این مرگ رو توییت کردیم و لایک زدیم!
………………………………………………
درباره استراتژی محتوا (http://j.mp/1FyASr6)
سلام دکتر جان
من از همون بدو تاسیس وبلاگتون، پای ثابت نوشته هاتون بودم. علیرغم عضویت در شبکه های اجتماعی مختلف؛ وبلاگ شما رو غنیمتی می دونم در این وانفسای حجم انبوه اطلاعات دوست نداشتنی.
با عرض سلام خدمت جناب آقای دکتر مجیدی عزیز
فکر کنم امسال 8 یا 9 سال است که هر روز چندین بار وبلاگ شما رو می بینم، خاطرم هست که بعد از چندین ماه مطالب قبلی تون یادم میفته و با جستجو پیداش می کنم چاپش می کنم و چندین بار میخونم، شخصا اهل نویسندگی نیستم ولی کاملا می فهمم که چه چیزی اینهمه سنگینی می کنه بر دوشتون، وقتی تیراژ کتاب ها ی چاپی به 2000 یا کمتر از اون تنزل پیدا کرده ، به راحتی میشه عمق رخداد رو فهمید. به عنوان یک خواننده همیشگی مطالب پربارتون و کسی که قسمت مهمی از اندوخته های ذهنیم رو مرهون مطالب جناب عالی ، سرکار خانم مجیدی و نویسنده های جوان همراهتون هستم،خواهش میکنم دلسرد نشید، ادامه بدید شاید در خلاف جهت جریان آب و این رو باور کنید که شاید خوانندگان وایبر و امثالهم زیاد باشند، ولی خوانندگان مطالب وزین مثل سایت شما کم نیستند. موفقیت روزافزونتون رو هر لحظه آرزومندم. با احترام
با تقدیم سلام خدمت جناب دکتر عزیز
وقتی مطلب ابتدای مقالتون رو خوندم به یاد آخرین مقاله دکتر فرهاد میثمی موسس انتشارات اندیشه سازان افتادم، به یاد غم بزرگی که با تعطیلی اون موسسه بهم دست داد، به یاد کل چیزهایی که می شه از افراد فرهیخته ای مثل شما بربگیریم .من به عنوان یک نفر! از جناب عالی خواهش می کنم با تمام ایمانتان به کارتان ادامه بدهید و بدانید که هیچگاه تنها نبوده و نخواهید بود به یاد ایشان و با تشکر از شمایی که همیشه قصه هایتان راست است…
من که خودم کلی از اطلاعاتم رو مدیون یک پزشکم. دکتر خیلیا مثل من هستن که به زبان انگلیسی مسلط نیستن و نمیتونن کاملا خودشون رو در جریان رویدادها قرار بدن واقعا کلی چیز از مطالبتون یاد گرفتم به خصوص که مطالبی که اینجا هست تنها ترجمه ی مقالات خارجی نیستن معمولا با یه سری اطلاعات تکمیل کننده همراه میشن.
به نظرم شما نباید برنامه هایی مثل واتس اپ وایبر و… رو رقیب خودتون بدونید چون کسی که عادت به خوندن مطالب درست و معتبر داره از این برنامه ها تغذیه نمیکنه. اون چیزی که من دارم میبینم توی اطرافیانم دایره ی استفاده ی این جور اپ ها بیشتر در حد جک و گپ هستش. خوندن مطالبی از جنس وبلاگ شما برای خیلی ها به نیاز تبدیل شده که جک و غیره جایگزینش نمیشه.
وای نه آقای مجیدی توروخدا فکر بزنشستگی رو از ذهنتون بیرون بیارید ما خواننده های همیشگی سایتتون هستیم
خواننده چند ساله ….
آقای مجیدی مطلب اول شما رو خوندم بسیار متاسف شدم .از جهتی حق باشماست خوانندگان کم حوصله و سطحی نگری در قشر جوان آزار دهنده و نا امید کننده است . اگر مردم ما نمیخوانند دلیل نمیشود نویسنده ای ننویسد … به یاد داشته باشید تعداد عوام بیشمار است … نمیشه توقعی داشت .
جناب دکتر در مورد مطلب اول حق با شماست و اما هیچ وقت کسی که صاحب فکر و اندیشه و تعمق باشه هیچ وقت بی مخاطب نمی ماند بنده با اینکه سالهاست مطالبتون رو پیگیری میکنم اما این اولین باره کامنت میزارم اونم به خاطر اینکه نکنه از صحنه وبلاگ نویسی بیرون برید گفتم شاید پیام من نیز تعداد خوانندگانتان رو ببره و به شما انگیزه بهتری برای نوشتن بده بنده دیگه از حالا قول میدم هر مطلبی ازتون خوندم حتی اگه هیچ نظری نداشتم یه تشکر ساده ازتون بکنم، به نظرم نباید این هیاهوی شبکه های اجتماعی باعث کنار رفتن شما از وبلاگ نویسی حرفه ای بشه و اینکه شبکه های اجتماعی به نظرم هنوز خیلی کودک هستن چون در اغلب موارد مطالب بیهوده و زودگذر توی این شبکه ها نوشته میشه. تازه اگه این شبکه ها به یه بلوغ برسن تازه میشه گفت حالا نوبت شماست تا عمیق تر و رساتر از همیشه مطالبتون رو به گوش مخاطبینتون برسونید.