وبگرد مبتلا- قسمت هشتم – از کتابهایی با افزونه بویایی تا گیم آو ترونز هندی!
وبگرد مبتلا نام بخشی است که از چند وقت پیش در «یک پزشک» شروع کردهام و هدف از آن جمعآوری و گرد هم آوردن مطالب جذابی است که هر یک به تنهایی برای یک پست واحد کافی نیستند، اما قرارگیری آنها در کنار هم میتواند مجموعهای در خور توجه ایجاد کند.
با هم قسمت هشتم این بخش تازه «یک پزشک» را میخوانم. امیدوارم که با بازخوردهای خود به من در بهتر کردن این بخش کمک کنید.
قسمتهای مختلف «وبگرد مبتلا» را میتوانید در اینجا ببینید.
مخترعی که بوها را به ترانهها و کتابهای الکترونیک میافزاید!
کودکان دهههای پیش، عکسهای اندکی از دوران کودکیشان دارند. ثبت هر عکس در دهه پنجاه و شصت و پیش از آن کاری پرزحمت و پرهزینه نبود و مثل حالا نبود که بشود به سادگی، هر آن که اراده بشود، دهها عکس ثبت کرد.
ما حالا ممکن است تصور کنیم که ثبت خاطرات زندگیمان به یاری عکسها و ویدئوها و چیزهایی که در اینترنت مینویسیم بسیار ساده شده است.
اما هنوز یک جای کار میلنگد، ما هنوز که هنوز است، نمیتوانیم بوها را هم ثبت کنیم.
یکی از تخیلات من این بود که بتوان روزی وسیلهای ساخت که حین ثبت هر عکس بوی صحنه هم ثبت شود! در این صورت یک عکس زیبا در یک روز بهاری، عکسی مشترک با مادر، نم یک روز بارانی، معنایی دیگر برایمان مییافتند.
از سوی دیگر تصور کنید که حین دیدن فیلمها یا انجام گیمها یا شنیدن موسیقی، بویی خاص و متناسب هم پخش شود!
کسی چه میداند شاید ما به مانند آدمهایی که زمانی فیلمها را صامت میدیدند، آدمهایی از آخرین نسلی هستیم که از تجربه ثبت و پخش بو بیبهره ماندهایم و آیندگان به ما به مانند نسلی محروم از این فناوری نگاه بکنند.
اما نه! گویا کارهایی در حال انجام است:
یک استاد دانشگاه هاروارد به نام دیوید ادوارد، وسیلهای ساخته است به نام smell-o-phone.
به باور او در صورت استفاده از این وسیله کتابها و ترانههایی شکل خواهند گرفت که میتوان آنها را oBooks و oSongs نامید. پیشوند o از اول کلمه olfactory به معنی بویایی میآید.
سال پیش او اپلیکیشن خاصی آماده کرده بود که با کمک آن از دستگاه عجیباش میشد بویی خاص را متصاعد کرد.
حالا تصور کنید که در حال خواندن هر کتاب، هر صفحه یا صحنه برچسبی بویایی داشته باشد!
در حال حاضر یک کتاب با عنوان Goldilocks and the Three Bears مبدل به نخستین کتاب بویایی شده است.
این شاید نخستین گام ابتدایی ما برای ضبط و پخش بو باشد!
شرکت آقای ادوارد یک دستبند ویژه هم ساخته است که تراشه متصاعدکننده بویی دارد که میتواند هفتهها یک بوی خاص را پخش کند.
این خانم استاد دانشگاه، در یکی از کلاسهایش موهای سر خود را تراشید!
استاد علوم اعصاب دانشگاه MIT، به نام نانسی کانویشر، اخیرا سر یکی از کلاسهایش کاری غیرعادی کرد. او نخست موهای خود را با قیچی کوتاه کرد و بعد کاملا با تیغ از ته تراشید!
خب، خیلی کم پیش میآید که به مانند مربیان و آموزگاران دوران ابتدایی، استادهای دانشگاه هم برای علاقهمند کردن دانشجویان، دست به ترفندهای اینچنینی بزنند، اما ظاهرا حالا زمانه طوری شده که این کارها به دوره دانشگاه هم تسری یافته است!
البته کار خانم کانویشر بیهوده نبود، او روی پوست سرش مناطق قشر مغز زیرین را هم ترسیم کرد و بعد در مورد هر منطقه توضیح داد.
این استاد دانشگاه معتقد است که لازمه کار تدریس، داشتن مهارتهای تئاتری هم است.
در کلاس قبلی هم خانم کانویشر یکی ااز دانشجوها را واداشته بود که با برقرار کردن یک میدان الکترومغناطیسی و اثر دادنش روی مناطقی از مغزش، باعث لرزههای عضلانی در او شود!
ویدئوی کوتاهی در این مورد را در اینجا ببینید.
سایت او را در اینجا ببینید.
ابتکار این والدین بر شیرینی و ملاحت این نوزادها افزوده است
نوزادها و کودکان خردسال به اندازه کافی زیبا و شیرین هستند، اما خب آنها نمیتواندد مستقلا لباس و ظاهر خود را انتخاب کنند.
حالا تصور کنید که عدهای از والدین عشق ابرقهرمانهای کتابهای کامیک، داستانهای علمی-تخیلی و گیمهای کلاسیک، بیایند و بخواهند تغییراتی در ظاهر معمول فرزندانشان بدهند!
حاصل کار این میشود:
نوزاد ماریو:
نوزاد کاپیتان اسپاک:
نوزاد هری پاتر:
نوزاد عشق گیم:
نوزاد پرنسس لیا:
نوزاد جدای جنگ ستارگان:
نوزاد یودا:
جواهراتی که با استفاده از قطعات ساعتهای مچی و جیبی قدیمی ساخته شدهاند
یک هنرمند اهل لیتوانی به نام آنستره» دست به کار جالبی زده است، ایشان با استفاده از قطعات ساعتهای قدیمی مچی و جیبی جواهراتی از گوشواره گرفته تا دستبند و گردنبند ساخته است.
خیلی جالبی است که این قطعات مکانیکی در ترکیب درست با پایههای فلزی و رزینهای شفاف خاصی که هنرمند برای ثابت کردن قطعات استفاده کرده است، اینقدر زیبا شده باشند.
کفشی برای کودکان پابرهنه که به سادگی بزرگ میشود و میتواند 5 سال در پاهایشان دوام بیاورد!
اطلاع از بسیاری از کارهای خیرخواهانه، حس احترامی در ما نسبت به کسانی که در این راه میکوشند و وقت و سرمایه و انرژی خود را صرف میکنند، ایجاد میکند.
اما راستاش همزمان با این حس احترام، حس متضادی هم در ما ایجاد میشود.
برای مثال یک بنیاد خیریه به نام Because International کفش بادوامی طراحی کرده است که میتواند 5 سایز جا باز کند و سالها کودکان کشورهای فقیرنشین را از پابرهنه رفتن نجات دهد.
کاری است بسیار زیرکانه و نجاتبخش.
اما در عین حال دیدن این کفشهای محقر در پاهای کودکان، حس متضادی هم در ما ایجاد میکند، اینکه چرا بشر برای پیشرفتهترین سلاحهای فوق مدرن، برای نهادینه کردن ایدئولوژیهای مسلم، برای جنگافروزی پول و سرمایه نامحدود دارد، اما برای محافظت از پاهای کودکان مجبور است در انتظار ابتکار و ترفندهای خیرینی بماند که سرمایه کارهای خود را با زحمت و با صدها طرح و کمپین تبلیغی، دلار به دلار فراهم میکنند.
تقلید بالیوود از هالییود و تقلیذ بالیوود از هالییود – چه میشد اگر سریال گیم آو ترونز را هندیها میساختند!
ممکن است شما هم مثل من اصلا فیلمهای بالیوودی را دوست نداشته باشید، اما شاید برایتان جالب باشد که نگاهی به یک فهرست بسیار طویل از فیلمهای بیندازید که در بالیوود با الهام از فیلمهای مشهور هالیوودی ساخته شدهاند!
راستاش بعد از دیدن این فهرست، واقعا مشتاق شدم چند تا از این فیلمها را ببینم، چون میدانم قطعا مقایسه این فیلمها با فیلمهای اصلی، لحظات مفرحی برایم ساخت.
همان طور که در این فهرست میبینید، فیلمهایی مثل پدرخوانده، مظنونین همیشگی، فیلادلفیا، Unfaithful ، بانی و کلاید، رهایی از شاوشنگ، تحلیلاش کن، عروسی بهترین دوستم، جانبی Collateral ، Chinatown همه اقتباسهای بالیوودی دارند!
Ek Ajnabee با بازی آمیتا باچان، بازیسازی فیلم Man on Fire:
اما به تازگی یک هنرمند هندی به نام ویشال دات با فتوشاپ تصور کرده است که اگر سریال گیک آو ترونز هندی میشد، ما باید چه صحنههایی را شاهد میبودیم!
قولنج انگشتانتان را بدون عذاب وجدان بشکیند، آرتروز نمیگیرید!
خب، از دبستان تا دانشکده پزشکی، همه آموزگارها و هم بعضی از اساتید به ما میگفتند که شکستن قولنج انگشتان در طولانیمدت باعث آسیب مفاصل خواهد شد.
ما هم چند صباحی سعی میکردیم، این عادت را ترک کنیم و هر بار بعد از چند مدت دوباره عادت قبلی را پی میگرفتیم.
استدلال آموزگاران و اساتید این بود که شاید نیرویی که بر مفصل برای ایجاد آن صدا و آن حس خوشایند وارد میشود، برای آسیب زدن به سطح غضروفی مفاصل هم کافی باشد.
اما راستی علت آن صدا هنگام شکستن مفاصل چیست؟ آیا سطوح مفصلی به هم میخورند یا مثلا تاندونی روی استخوان میلغزد و باعث ایجاد صدا میشود؟
خب، اگر این طور بود، چرا نمیشود یک مفصل را به صورت دائم و پشت سر هم شکست و باید هر بار مدتی بگذرد تا بتوانیم دوباره قولنج بشکنیم؟
بر اساس تحقیقات جدید دانشمندان در دانشگاه آلبرتا، هر بار که ما قلنج انگشتان خود را میشکنیم، در واقع کمی مفاصل را از هم فاصله میدهیم، این امر باعث میشود که ناگهان خلأی در مایع مفصلی یا مایع سینویوم ایجاد شد که یک صدا پاپ مانند ایجاد میکند.
برای اینکه این خلأ از بین برود، مدتی زمان نیاز است و درست به همین خاطر است که نمیتوانیم پشت سر هم انگشتان خود را بشکنیم.
در این تحقیق دانشمندان از MRI استفاده کردند. به باور آنها شکستن عاید قلنج انگشتان، هیچ زیان طولانیمدتی ندارد. به علاوه آنها گامی فراتر از این هم نهادهاند، طوری که اظهار کردهاند، شاید این کار، سود هم داشته باشد!
در عکس زیر یک مفصل را پیش و بعد از شکستن قولنج میبینید:
اخطار نویسنده: شرط عقل این است که از شکستن قولنج در مفاصل بزرگی مثل گردن اجتناب کنید. (چون اگر مشکلی ایجاد شد نمیتوانید پژوهشگران این تحقیق را پیدا کنید و از آنها شکایت کنید! 🙂 )
الان داشتم تو یک پزشک سرچ میزدم تولید محتوا
بیست و دو صفحه عنوان از پست های یک پزشک اومد که توش به تولید محتوا اشاره شده
دست مریزاد
با این که جذابیت این قسمت برا من کمتر از قبلیا بود.
دستت درد نکنه
یه فیلم جالب بالیوودی لئون حرفه ای بود، البته ایرانی ها هم چند وقته بعضی فیلم و سریالهاشون به طور غیر مستقیم از فیلمها و سریالهای هالیوودی الهام میگیرن، البته بماند کاور فیلمها یا تیتراژشون…
و مرسی بابت اخطار قلنج 🙂
هرچند من چون بعد صدای انگشتم مفصلهاش درد میگیره این کارو خیلی وقته کنار گذاشتم
بابت شکستن قولنج انگشتان حرف و حدیث های بسیاری بود که بیشتر آن ها پایه و سند علمی نداشتند،اما اکنون با شنیدن این خبر خوب نگرانی مان در این مورد از بین رفت!به امید شنیدن خبرهای خوب دیگری از قبیل شکستن قولنج گردن،کمر و سایر نقاط کلیدی!!
سپاس جناب دکتر مجیدی!
این بخش از یک پزشک از بخشهای بسیار دوست داشتنی سایته.
تو جند تا پست که به خوبی انتخاب میشن کلی ایده و اطلاعات به خواننده ها داده میشه. ممنون دکتر.
قسمت افزودن بو به تکنولوژی اگه بشه بی نظیره. چقد خوب میشه لحظه های فوق العاده زندگی رو بعدها نیز بویید.
قولنج انگشتان هم به نظر میرسه بعد ها باعث لرزش انگشتا میشه. (البته این که گفتم هیچ مدرک علمی براش ندارم. به تجربه دارم میگم که خب ممکنه خیلی از واقعیت به دور باشه)
اخبار علمی، فرهنگی و هنری شبکه چهار هم گفت که در قولنج انگشت در دراز مدت باعث ساییدگی مفاصل و لرزش انگشتا میشه. (31 فروردین 94)
خدا خیرت بده دکتر. یه دل سیر قلنج شکستم.
فقط حالا که به قلنج گردن اشاره کردید ، امکانش هست در مورد بیهوش کردن از طریق فشار به گردن به سبک هالیوودی هم اشاره کنید. در خیلی از فیلم ها و سریال های خارجی میبینم که با فشار به گردن طرف بیهوش میشه ولی نمیدونم چرا؟؟؟؟
مرسی. بخشهای انتشار بو توسط کتاب و ترانه و شکستن قلنج انگشتان عالی بود. مامانم کشت منو از بس گفت این بلارو سر انگشتات نیار چند سال دیگه مشکل پیدا میکنی.دیگه با خیال راحت و با افتخار قلنج انگشتامو میشکنم و میگم این کار مفیده و پایه علمی داره
فقط قولنج انگشت ؟ آخه من یه داداش دارم که این تقریبا از هر مفصلی که داره صدا درمیاره! یه ده دقیقه ای طول میکشه که فرایند شکستنش قولنجش تموم شه
چند روز پیش داشتم به این فکر میکردم که چی میشد اگه میتونستیم بوها رو ثبت کنیم و بعد مدتها دوباره بازسازی کنیم؟ واسه یادآوری بوی فضاها غذاها آدم ها…
امروز اون مطلب بویایی رو خوندم واسم جالب بود.
مرسی
ایده ی ثبت بو تازه نیست ، درسته ؟ تا اونجا که می دونم چند سال پیش دوربین هایی اختراع شدن که بوها رو به همراه تصاویر ثبت کنن …
حالا این حرفا و تحقیقات سر جای خود ، ولی من هنوزم فکر می کنم با شکستن قولنج به بدن فشار میاد … همون فاصله افتادن بین مفاصل … من هنوز نظرم منفیه …