کارزار رصد: من دزد کتاب نیستم
بله! بعضی از وقتها برای دسترسی به کتابها، مجبوریم و شاید شایسته باشد، کتاب بدزدیم یا دزدکی و پنهانی کتاب بخوانیم. مثل همان کاراکتر دختربچه فیلم و رمان کتابدزد که پیش از این در «یک پزشک» معرفی کرده بودیم.
اما ما در اینجا نمیخواهیم بار دیگر در مورد آن رمان و فیلم یا شرایط مشابه آن صحبت کنیم.
در ایران، سالهای زیادی است که 3 رویکرد و دیدگاه در مورد کپیرایت وجود دارد:
1- دیدگاه نزدیک به آنارشیسم: درنگ نکن! هر کتاب، موسیقی و برنامهای را که میتوانی با میانبر زدن و دانلود کرک و غیرقانونی دانلود کنی، به چنگ بیاور. ناشران و نویسندگان و برنامهنویسان داخلی و خارجی پولدارتر از آن هستند که با دانلود من و شما، متضرر شوند و اصولا سرنوشت بقیه چه ربطی به ما دارد و در این شرایط سخت اقتصادی چرا ما باید تنها قانونگراهای عالم باشیم!
2- دیدگاه سختگیرانه: بدون توجه به اینکه قسمت قابل توجهی از قشر متوسط جامعه ایران، زیر خط فقر هستند و بدون عنایت به این مسئله که ما حتی اگر بخواهیم، باز هم به سبب محدودیتهای مالی و بانکی نمیتوانیم، پرداختهای سریع داشته باشیم و بدون در نظر گرفتن، کیفیت بد اینترنت در ایران که مثلا استفاده از سرویسهای استریم قانونی ویدئویی را خیلی وقتهای غیرممکن میکند، باید در همه شرایط کپیرایت را رعایت کنیم.
از دید این دسته، اصولا قانونی که تبصره و استثنا داشته باشد که دیگر قانون نام ندارد. مگر میشود شما حقوق کارگردانها و بازیگران و نویسندگان ایرانی را محترم بشمارید ولی اصلا برایتان مهم نباشد که یک کتاب اجازه قانونی از ناشر و نویسنده فرنگیاش گرفته یا نه.
بیرون میروید و برای کودکتان، یک DVD انیمیشن از مثلا پیکسار میخرید که به خوبی دوبله فارسی شده. اما واقعا دوبله، بدون پرداخت حقوق پیکسار، جایز است؟
میروید با لذت سریالهای شبکه HBO را که اتفاقا برای ساخت آنها هزینه بسیار میشود را با کمترین تأخیر و با بهترین کیفیت دانلود میکنید، آیا این کار مجاز است؟
بسته نرمافزاری فلان شرکت را میخرید که صدها برنامه در آن به صورت غیرقانونی کپی شده و تازه روی بسته هولوگرام شرکت توزیعکننده و کرککننده هم نقش بسته و از شما خواسته شده که در حالی که خود شرکت، کپیرایت را رعایت نمیکند، شما حقوق این شرکت واسط را رعایت کنید و DVDها را کپی نکنید!
3- دیدگاه اعتدالگرایانه: در این میان تعداد زیادی از جماعت ایرانی، بر این باورند که باید مقداری نرمش در مورد کپیرایت داشت. این دسته به افکار و حساسیتهای دسته دوم، احترام میگذارند، اما از طرف دیگر، هر چه میکنند راهی برای دسترسی به محتواهای قانونی مورد علاقه و نیاز خود پیدا نمیکنند.
این دسته هر جا که راه قانونی و در دسترسی برای پرداخت قانونی وجود داشته باشد، از هرگونه نقض کپیرایتای خودداری میکنند. اما در عین حال مشکلی با کتابهای ترجمهشده یا دانلود فیلم و سریال ندارند.
این دسته گیفت کارت میخرند و از گوگل پلی و اپ استور دانلود قانونی میکنند، هیچگاه آلبومهای موسیقی را به صورت غیرقانونی دانلود نمیکنند و به صورت قانونی، آنها را میخرند.
[divider][/divider]
فرهنگ رعایت کپیرایت، چیز نیکویی است، اما برای آن، همه سررشتهها و راهکار در دست کاربران انتهایی وجود ندارد. برای رعایت آن، باید همکاری و عزمی هم از سوی قانونگذران و هم از سوی نهادهای اجرایی وجود داشته باشد. فراتر از آن شرایط اقتصادی جامعه و امکان تبادل آزاد و بیدغدغه فرهنگی و اقتصادی بین داخل و خارج کشور هم باید ممکن باشد.
رکن دوم، خود ایجادکنندههای محتوا هستند، آنها باید با همکاری با هم، به صورت پیوسته و نرم، به مصرفکنندههای یادآوری کنند که زایش فکری و تولید محصولات فرهنگی، به صورت آسان، بیهزینه و بدون صرف وقت و انرژی صورت نمیگیرد. این طوری کاربران «عملا» مسائل و معضلات آنها را درک خواهند کرد.
رکن سوم، خود کاربران هستند که میتوانند با رعایت عملی کپیرایت، ضامن اجرای آن باشند.
[divider][/divider]
با این حرفها میرسیم که به کارزار و کمپین خوبی که سایت فیدیبو شروع کرده است.
همان طور که میدانید، فیدیبو، ابزاری آنلاین و مطمئن برای خرید کتابها به صورت الکترونیک است. فیدیبو در این مدتی که از راهاندازی میگذرد، توانسته است به صورت مؤثری رؤیای قدیمی ما را برای دسترسی به کتابهای الکترونیک برآورده کند. با فیدیبو میتوانیم یک کتابخانه سیار در گوشیها و تبلتهای خود داشته باشیم.
اما یک دشواری که بر سر راه فیدیبو و دیگر سامانههای مشابه وجود دارد، این است که ناشران و نویسندگان و مترجمان، هنوز که هنوز است، ار عرضه آنلاین محصولات خود هراس دارند. دلیلاش هم مشخص است، وجود دهها سایت دانلود کتاب.
آنها میترسند که محصول آنها، به صورت غیرقانونی، کوتاهزمانی پس از عرضه قانونی، در اختیار سایتهای دانلود کتاب قرار بگیرد و پس از آن اصولا دیگر کمتر کسی پیدا خواهد شد که نسخه کاغذی یا الکترونیک کتاب را از آنها بخرد.
راستاش اگر پیدایش فیدیبو و سامانههای مشابه، یک دهه پیشتر رخ میداد، مشکل دانلود غیرقانونی کتابها، بسیار ملایمتر از حال حاضر بود. اما به سبب نبود بسترهای مناسب و نیز ریسکپذیری کم ناشرها و نبود توسعهدهندههای خلاق، تأسیس این سامانهها طول کشید و چون نیاز شدید کاربرها به داشتن نسخههای الکترونیک کتابها وجود داشت، سایتهایی هم پیدا شدند که از طریق دیگر به عطش ما پاسخ دادند.
البته باید همین جا بگوییم که نمیتوان یکسره فعالیتهای سایتهای دانلود کتاب را محکوم کرد، بسیاری از آنها اتفاقا در گسترش فرهنگ و زنده کردن کتابهای و اندیشههای فراموششده، نقش بسیار خوبی بازی کردهاند. اما به سبب آگاهی نداشتن از وضعیت کپیرایت بعضی از آثار، گاهی هم کتابهایی در آن عرضه میشود که میشود آنها را به صورت قانوین با فرمت کاغذی یا الکترونیک خرید.
کارزار سایت فیدیبو چیست؟
کمپین نه به دانلود غیرقانونی کتاب، در سال 1393 با هدف احیای حقوق مادی و معنوی ناشرین و مولفین، در ایران، فعالیت خود را آغاز نمود. در نمایشگاه بین اللملی کتاب تهران نزدیک به ده هزار علاقه مند به کتاب، دستبند های کمپین «نه به داتلود غیر قانونی کتاب» به دست خود بستند و به صورت نمادین حمایت خود را از این کمپین اعلام کردند.
«نه به دانلود غیر قانونی کتاب» اولین هدف رصد است.از جمله دیگر اهداف رصد ایجاد فضای امن برای ناشران و جلوگیری از انتشار لینک های دانلود غیرقانونی کتاب هایی است که ناشرین و مولفین برای چاپ آن کوشیده اند. تلاش رصد برای ایجاد فضایی است که ناشران و مؤلفین با خیال آسوده به انتشار آثار خود بپردازند.
این کارزار رویکردی عملگرایانه دارد و برخلاف سایر برنامههای فرهنگی که گاهی از مقام حرف فراتر نمیروند، توانسته است بدون افتادن در ورطه اقدامات قانونی پیچیده و وقتگیر، با سایتهای دانلود کتاب مذاکره کند و از این رهگذر، تا به حال لینک دانلود حدود 50 کتاب را از آنها حذف کند.
این کمپین موفق شده حمایت اتحادیه جهانی ناشران (IPA) را نیز با خود داشته باشد.
اگر ناشر، نویسنده، مترجم یا یک علاقهمند، عادی کتاب هستید، میتوانید با رفتن به صفحه این کاراز فرهنگی، با آن همکاری کنید.
در این صفحه میتوانید شکایات خود را به عنوان یک ناشر/نویسنده/مترجم درج کنید.
بخش جذاب دیگر این صفحه گفتگوهایی است که در آن با عباس مخبر، علی دهباشی، اسدالله امرایی، پوریا عالمی و مهدی فیروزان در همین مورد انجام شده است.
مطمئن باشید که پا گرفتن، حرکتهایی اینچینینی، در میانمدت یا درازمدت، باعث عرضه سریعتر و ارزانتر محصولات فرهنگی به صورت قانونی خواهد شد.
مدت هاست نرم افزار فیدیبو روی گوشیم نصبه…نرم افزار خوبیه ولی مشکلش اینه که قیمت کتاب های خوبش تقریبا نزدیک قیمت کتاب های چاپیه…در اینصورت آدم بیشتر ترجیح می ده با قیمت کمی بیشتر کتاب چاپی رو بخره.
این کاملا واضحه که باید حقوق نویسندگانو رعایت کرد ولی چه میشه کرد این روزا کتابا خدا تومنه!واقعا خیلیا قادر نیستن این همه پول بدن برا کتاب در نتیجه رو میارن به دانلود کتاب!که فرد ترجیح میده تا زمانی که نسخه رایگانش هست از اون استفاده کنه..
من دانلود می کنم . و با دانلود به اصطلاح غیر قانونی به نویسنده کمک می کنم ! اگر امکان دانلود نداشتهخ باشم کتاب رانمی خرم . پس با دانلود کردن کتاب نویسنده ( ناشر) نه تنها چیزی از دست نمیدهد . بلکه حداقل یک خواننده به جمع خوانندگانش اضافه میشود . فرض کنید با پذیرش حقوق مادی و معنوی ناشرین و مولفین ، مارکز اجازه ترجمه کتابش را نمیداد. دست کم چند هزار نفری در ایران کتابش را نمی خواندند . فکر می کنید مارکز کدام را ترجیح می دهد 1 کتابش خوانده نشود 2 بدون گرفتن حق البوقی خوانندگان بیشتری داشته باشد ؟ اگر مارکز ( یا هر نویسنده دیگر) مورد اول را ترجیح بدهد همان بهتر که کتاب این طماع عرصه هنر را غیر قانونی دانلود کنیم .( فلان فلان شده خسیس شبه هنرمند کاسبکار!) و اگر مورد دوم را ترجیح بدهد که تحصیل حاصل است . از این حرف ها که بگذریم آن “نزدیک به ده هزار علاقه مند به کتاب، دستبند های کمپین «نه به داتلود غیر قانونی کتاب» به دست خود بستند و به صورت نمادین حمایت خود را از این کمپین اعلام کردند.”به جای این لوس بازی ها کمپینی راه می انداختند که کتابخانه های عمومی به راحتی همه کتاب ها از جمله کتاب های روز را سریع در اختیار اعضا قرار دهند
به گروه اول نزدیک تر هستم – راضی هستم
سلام. من معمولا خواننده خاموشتون هستم (چون فید رو دنبال میکنم) و خب خیلی اوقات نظر خاصی ندارم. اما در این مورد:
من به شخصه اکثر کتابایی که میخونم روی تبلتم هست (چون توی نور کم میشه خوندش و دردسر جابجایی نداره) و وقتی با فیدیبو آشنا شدم خیلی خوشحال شدم که بالاخره جایی هست که بشه قانونی ازش کتاب دانلود کرد. ولی دیدم قیمت کتابایی که برای دانلود گذاشته تفاوت خیلی بارزی با نسخه چاپی نداره! هم با توجه به خبرها و مستندات و هم با توجه به اینکه خودم یه سری کار در رابطه با چاپ داشتم میدونم که اکثر پولی که بابت کتاب میره صرف هزینه چاپش میشه (یا کتاب با یارانه چاپ میشه که کاری به اون نداریم!). بعد از خودم پرسیدم چرا جایی که کتاب رو برای دانلود میزاره خیلی راحت هزینه چاپ رو از قیمت کتاب کم نمیکنه (و حالا با یه سود معقول برای خودش بعنوان واسطه) اونو نمی فروشه؟
که رسیدم به جواب ناشران: برای حفظ کتاب های چاپی !
یعنی ناشران ترجیح میدن کتاب پروسه طولانی و پردردسر چاپ طی بشه، چندین هزار درخت قطع بشن و دسترسی خیلی از خواننده های احتمالی به کتاب قطع بشه ولی کتاب همچنان با فرم سنتی بیاد به بازار و فرم الکترونیک بهش غالب نشه. یعنی از همون روز اول خودشون این پروژه رو قبول ندارن، چون دلشون نمیخواد جای مدل فعلی رو بگیره.
پس منی که دوست دارم کتاب بخونم با اعتقاد به اینکه هم حرص و طمع ناشر غیر منطقی هست و هم دلایلش، ترجیح میدم کتاب مورد علاقمو دانلود کنم و ازش لذت ببرم. نه اینکه اصلا نخونمش و تبدیل بشم به خیلی از کسایی که هیچ مطالعه غیر درسی و … ندارن
و این کارم رو با افتخار انجام میدم نه به عنوان یه دزد. چون میخوام مبارزه کنم با کسی که دوست داره درختای بیشتری قطع بشن با دونستن اینکه بدون قطع اون درختا هم میشد همون سود رو ( و به نظرم چندین برابرش رو) دریافت بکنه.
ممنونم اگه کسی حوصله ش شد اینو بخونه
خوندن مقاله زیر رو توصیه میکنم. اصن توصیه میکنم یه پست بهش اختصاص بدید. مقاله زیر در مجله فلسفی Think -که توسط دانشگاه کمبریج منتشر میشه- چاپ شده. نویسنده مقاله استاد دانشگاه Nanyang Technological University -که رتبه جهانی آن زیر ۴۰ است-میباشد.
عنوان مقاله: A DEFENCE OF STEALING EBOOKS
http://journals.cambridge.org/action/displayAbstract?fromPage=online&aid=8853449&fileId=S147717561300002X
مقدمه مناسبی برای شروع مطلب انتخاب کردید و از خواندنش لذت بردم. معتقدم که دانلودکردن (بهخصوص رایگانه آن) بیشتر شبیه به یک رفتار و یا شاید عادت باشد و دانلودکننده آنقدری به طبعات کارش به دیگران و بیشتر از آن به خود توجهی نمیکند.
مطلبی درمورد رفتار دانلودی نوشتم که خواندنش را پیشنهاد میکنم:
http://walkineden.com/2015/08/downloading-or-uploading-the-approach-for-taking-or-adding/
من هم قبلا در وبلاگ شخصیم و به دعوت جادی در این مورد نوشتم:
http://alirezama.blog.ir/post/%DA%A9%D9%BE%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%AE%D9%88%D8%A8-%DB%8C%D8%A7-%D8%A8%D8%AF