کدام قسمت از همایش تازه اپل، قلب‌ها را بیشتر به طپش واداشت؟!

6

داستان مشهوری که به ابن سینا نسبت داده می‌شود را به یاد می‌آورید؟

در آن داستان ابن سینا برای پی بردن به راز آشفتگی یک جوان، نبض وی را لمس کرد و از آنگاه که به نام کوی و برزن و اسم دختری که این جوان به او دل بسته بود، رسید، متوجه افزایش نبض قابل توجه او شد …

و حالا ما در دنیایی دیگر و به شدت متفاوت، شاهد کاری مشابه از توسعه‌دهنده‌ها و آزمایش‌کننده‌های نسخه‌های بتا نرم‌افزاری هستیم. آنها همزمان با همایش اپل، ساعت اپل را به دست کرده بودند. آنها از طریق اپلیکشنی به نام کاردیوگرام، به صورت گروهی، ضربان‌های قلب خود را پایش می‌کردند.

حاصل کار یک نمودار بسیار جالب است که در سایت کاردیوگرام می‌توانید ببینید.

9-12-2015 10-33-07 AM

فکر می‌کنید که کدام قسمت‌های همایش بیشتر باعث هیجان حضار شده بودند؟!

اپلکیشن کاردیوگرام می‌گوید که در هنگام معرفی زمان رونمایی نسخه دوم سیستم عامل ساعت‌های اپل و نیز هنگام معرفی قلم آی‌پد پرو (pencil)، ضربان قلب حضار به صورت متوسط 81 ضربه در دقیقه بود.

این خبر شاید به خودی خود، چیز چشمگیری و قابل اعتمایی برایتان نباشد.

اما یک لحظه چشمانتان را ببندید و دنیایی را تصور کنید که در آن شمار قابل توجهی از مردم به صورت دائمی از حسگرهای ضربان قلب استفاده کنند.

حالا در هنگام پخش یک مسابقه فوتبال، شوی و سریال تلویزیونی، فیلم سینمایی، تبلیغ یا هنگام پخش اخبار، اپلیکیشن‌هایی را در نظر بگیرید که قادر به تحلیل جمعی احساسات همگانی باشند.

در این صورت شاید محتواسازان و تبلیغات‌چی‌ها و صاحبان رسانه‌ها، راهی نوین برای ارزیابی میزان تأثیرگذاری کارهایش پیدا می‌کنند.


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

مجموعه‌ای از تصاویر عجیب و غریبی که در گوگل مپ و گوگل استریت دیده شده‌اند!

گوگل مپ بسیار کار راه‌انداز است و گوگل استریت اصلا اگر سرعت اینترنت اجازه بدهد، اجازه جهانگردی مجازی به ما می‌دهد.اما برخی اوقات اشخاص به صورت تصادفی و یا حین وب‌گردی‌های طولانی تصاویری در این سرویس‌های گوگل شکار کرده‌اند که بسیار بامزه…

داستان گنبد بتنی در جزایر مارشال که پر از زباله‌های مرگبار هسته‌ای است

یک گنبد بتنی یا اصطلاحا Runit Dome بین سال‌های 1977 و 1980 به منظور مهار زباله‌های رادیواکتیو حاصل از آزمایش‌های هسته‌ای جنگ سرد آمریکا ساخته شد. اما شروع به ترک خوردن کرده است.جزایر مارشال یک کشور جزیره‌ای زیبا است که در اقیانوس آرام…

چرا بعضی‌ها وقتی پا به سن می‌گذارند جذاب می‌شوند یا دست‌کم کمتر زشت به نظر می‌رسند؟ عکس‌های قدیمی…

خب، این هم بحثی است که نمی‌دانم شما تا حالا در موردش با کسی صحبت کرده‌اید یا خیر. برخی در جوانی واقعا چهره یا قامت غیرقابل تحملی دارند. مثلا زیاد زمخت هستند، بینی یا فک یا گوش‌های بزرگ دارند. تناسب چهره ندارند. کلا جزو زیباروها به حساب…

دو اینفلوئنسر سفر در واقع با یک تلویزیون ساده، سفر جعل می‌کردند و هیچ خبری از عکس واقعی در محیط…

دو عکاس به نام مانوئل بختر و و مانوئل رومز رام تصاویر خیره کننده‌ای خلق کردند که آنها را در حال پیاده‌روی در برف، کمپینگ در کوه‌ها و پرواز با هواپیما به سوی مقصدی دور نشان می‌دهد. اما در واقع آنها از در هنگام ثبت همه این عکس‌ها از اتاق…

خودکشی دسته جمعی در دمین آلمان در پایان جنگ جهانی دوم

خودکشی دسته جمعی در دمین به رویداد غم‌انگیزی اشاره دارد که در پایان جنگ جهانی دوم در شهر دمین آلمان رخ داد. در اواخر‌آوریل و اوایل ماه مه 1945، هنگامی که نیرو‌های شوروی در حال پیشروی به سمت شهر بودند، بسیاری از ساکنان آن، از جمله زنان،…

با این تصاویر کارت پستال خیلی قدیمی در دهه ۱۹۰۰ آمریکایی‌ها، تصور خود از ۱۰۰ سال بعد را نشان داده…

مجموعه‌ای جذاب از کارت پستال‌های عجیب و غریب و در عین حال جذاب از استیون آر. شوک، دیدگاه‌هایی را ارائه می‌دهد که در دهه ۱۹۰۰ تصور شده است و نشان می‌دهند که چگونه شهر‌ها، شهرک‌ها و دهکده‌ها در سراسر ایالات متحده ممکن است طی ۱۰۰ سال آینده…
آگهی متنی در همه صفحات
دکتر فارمو / کلینیک زیبایی دکتر محمد خادمی /جراح تیروئید / پزشکا /تعمیر فن کویل / سریال ایرانی کول دانلود / مجتمع فنی تهران / دانلود فیلم دوبله فارسی /خرید دوچرخه برقی /خرید دستگاه تصفیه آب /موتور فن کویل / شیشه اتومبیل / نرم افزار حسابداری / خرید سیلوسایبین / هوش مصنوعی / مقاله بازار / شیشه اتومبیل / قیمت ایمپلنت دندان با بیمه /سپتیک تانک /بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران /بهترین جراح بینی در تهران / آموزش تزریق ژل و بوتاکس / دوره های زیبایی برای مامایی / آموزش مزوتراپی، PRP و PRF /کاشت مو /قیمت روکش دندان /خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / درمان طب / تجهیزات پزشکی / دانلود آهنگ /داروخانه اینترنتی آرتان /اشتراك دايت /فروشگاه لوازم بهداشتی /داروخانه تینا /لیفت صورت در تهران /فروش‌ دوربین مداربسته هایک ویژن /سرور مجازی ایران /مرکز خدمات پزشکی و پرستاری در منزل درمان نو / ثبت برند /حمل بار دریایی از چین /سایت نوید /پزشک زنان سعادت آباد /کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان /فروشگاه اینترنتی زنبیل /ساعت تبلیغاتی /تجهیزات پزشکی /چاپ لیوان /خرید از آمازون /بهترین سریال های ایرانی /کاشت مو /قیمت ساک پارچه ای /دانلود نرم افزار /
6 نظرات
  1. احمد می گوید

    با سلام خدمت شما اقای مجیدی.
    من مدت هاست که هر روز بلا استثنا سایت شما را مطالعه می کنم.
    بی نهایت دیدگاه و طرز فکر شما را دوست دارم. ذهن پیشرو و خلاق شما حقیقتا ستودنیست. خیلی دوست داشتم شما را از نزدیک میدیم و راجع به مسایل مختلف صحبت می کردیم. ولی همین که هر روز نوشته های شما را مطالعه می کنم موهبتی است عالی.
    خواستم تشکر بکنم که این همه سال با این کیفیت این سایت رو پیش می برید. ممنون

  2. shaian می گوید

    آن داستان معروف از ابن سینا نیست و از مولوی است. اتفاقا اولین داستان مثنوی هم هست در دفتر اول بلافاصله بعد از نی نامه: داستان عاشق شدن پادشاه بر کنیزک و بیمار شدن کنیزک و آمدن حکیم و:
    دست بر نبضش نهاد و یک به یک/ باز می‌پرسید از جور فلک…
    سوی قصه گقتنش می‌داشت گوش/ سوی نبض و جَستنش می‌داشت هوش
    تا که نبض از نام کی گردد جهان/ او بود مقصود جانش در جهان…
    شهر شهر و خانه خانه قصه کرد/ نه رگش جنبید و نه رخ گشت زرد
    نبض او بر حال خود بُد بی‌گزند/ تا بپرسید از سمرقند چو قند
    نبض جَست و روی سرخ و زرد شد/ کز سمرقندی زرگر فرد شد

    1. علیرضا مجیدی می گوید

      روزی جوانی از نزدیکان پادشاه گرگان، به بیماری سختی دچار شد و پزشکان در علاج او درماندند تا سرانجام طبیب جوانی به نام بوعلی(ابن سینا) را که به تازگی به گرگان رسیده و گروهی از بیماران را شفا داده بود بر بالین او بردند.

      بوعلی جوانی را دید که زار افتاده. نشست و نبض او را گرفت و گفت: ” مردی را بیاورید که کل محلات گرگان را بشناسد.”
      آن فرد مورد نظر وارد می شود و شروع به شمردن اسامی محلات گرگان می کند و در همان حال بوعلی دست بر نبض بیمار می نهد.
      تا آن مرد می رسد به محلی که نبض بیمار در آن حالت حرکتی غریب می نماید.
      بوعلی دستور می دهد اسامی کلیه کوی های آن محل را برشمارد. آن کس ، نام کوی ها را سر می دهد تا می رسد به نام کویی که باز آن حرکت غریب در نبض بیمار باز می آید.

      پس بوعلی می گوید: اسامی منازل آن کوی را برشمارد.
      منازل را می خواند تا می رسد به اسم سرایی که این حرکت غریب نبض تکرار می شود.بوعلی می گوید نام اهل منزل را بردهد.
      تا رسید به نامی که همان حرکت، حادث می شود.

      آنگاه بوعلی روی به همراهان بیمار می کند و می گوید:” تمام شد. این جوان در فلان محل، در فلان کوی و در فلان سرا، بر دختر فلانی، عاشق است و داروی او وصال آن دختر است.”

      بیمار هرچه خواجه بوعلی می گفت می شنید. از شرم سر در جامه خواب کشید و چون مورد سئوال واقع شد، همچنان گفت که بو علی گفته بود.

      برگرفته از کتاب تاریخ طب در ایران پس از اسلام(از ظهور اسلام تا دوران مغول)، نوشته دکتر محمود نجم آبادی

      1. shaian می گوید

        سپاس آقای دکتر
        این نقل قول شما باعث شد قدری بیشتر تحقیق کنم و سرانجام به این نظر استاد فروزانفر رسیدم که : «به احتمال قوی، مأخذ مولانا در این داستان باید روایتی از چهار مقاله باشد که طبق آن ابن سینا یکی از خویشان شمس المعالی قابوس بن وشمگیر را بدین روش درمان کرده است، اما مولانا تغییراتی در فرع داستان داده است.»
        اما ایشان در همان صفحه می نویسند که این داستان در منابع پیش از زمان ابن سینا هم آمده است:
        «منشأ اصلی این داستان حکایتی است که علی بن ربّن طبیب که در نیمۀ اول قرن سوم شهرت یافته، در کتاب فردوس الحکمه نقل کرده است.»
        منبع: بدیع الزمان فروزانفر، شرح مثنوی شریف، ج 1 ص 41

        1. علیرضا مجیدی می گوید

          کامنت‌هایی مثل کامنت شما که ارزش افزوده به مطالب می‌دهند، همواره مورد علاقه من بوده‌اند. کاش بیشتر می‌شدند.

  3. shaian می گوید

    جالب است که در چهار مقاله از ابن سینا نقل کرده که وی برای علاج مرض عشق از این شیوه استفاده کرده است. عبارت «مرض عشق» خیلی جالب بود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.