یک برنامه عجیب تاریخی: زنانی که برای هیتلر، حامله میشدند
در طی 12 سال حکومت رایش سوم، در آلمان و نروژ برنامه عجیبی اجرایی شد، این برنامه به تازگی در کتاب جالبی که 100 رخداد جالب تاریخی 20 قرن را در 6 قاره دنیا نقل کرده، فهرست شده است.
یکی از چیزهایی جالبی که در این کتاب به آن اشاره شده است، برنامهای موسوم به Lebensborn یا چشمه زندگی بود. این برنامه را اس اس پایه نهاده بود و سازمان ثبتشدهای به همین نام برای آن وجود داشت و هدف اصلی آن افزایش میزان تولد کودکانی با ویژگیهای شاخص نژاد آریایی بود.
یکی از زنانی که درگیر این برنامه شد و در کتاب روی داستان زندگی او تمرکز شده است، زنی به نام هیلدگارد تروتز بود، او یک حامی وفادار و مشتاق نازیها بود، تا آنجا که مدالی به پاس این تلاشهای او به او در سال 1933 اهدا شده بود. او در این زمان به صور هفتگی در همایشهای نازیها شرکت میکرد، در سخنرانیها شوق ساختن یک آلمان نوی بهتر به شرکتکنندگان القا میشد و جوانان میفهمیدند که چقدر برای ساختن این آینده بهتر، تلاش آنها ارزشمند خواهد بود.
تروتز به زودی چهره شاخص، سازمان محلیاش شد، اما قسمت زیادی از این محبوبیت او به ویژگیهای فیزیکی او ربط داشت: موهای بلوند و چشمان آبی او شاخص نژاد آریایی شمال اروپا بود. او پاها و اندامی کشیده و لگنی پهن داشت که فرزندآوری را برایش سهل میکرد.
در سال 1936، او تنها 18 سال داشت و تازه تحصیل را تمام کرده بود و در پی یافتن کاری برای آینده خود بود. در این زمان او با رهبر سازمان زنانی حامی هیتلر، گفتگویی کرد که آیندهاش را تغییر داد. به او گفته شد که آلمان بیش از هر چیز، به افرادی به نژاد خالص نیاز دارد و برای چه او برای پیشوا، چنین فرزندانی را به ارمغان نیاورد.
ترونز در این زمان نمیدانست که در آن زمان، مدتی است که برنامهای با حمایت دولتی به نام Lebensborn در حال اجراست. در این برنامه بدون ملاحظات معمول برای ازدواج قانونی یا شرعی، زنانی با ویژگیهای نژادی به اصطلاح برتر آریایی انتخاب میشدند، با افسران اس اس همخوابه و حامله میشدند.
تروتز هم در همین راستا، مورد آزمایشات پزشکی قرار گرفت و مثل زنان دیگری که وارد برنامه میشد، پیشینهاش مورد بررسی قرار گرفت، مبادا که خون یهودی در رگهایش جاری باشد. حالا که سربلند از آزمایشات بیرون آمده بود، میتوانست از بین یک گروه افسران اس اس، «شریک» دلخواه خود را پیدا کند.
او را به قلعهای در باوارایا بردند. در آنجا 40 دختر دیگر با نامهای ساختگی زندگی میکردند. شرایط زندگی در قلعه بسیار لوکس و تشریفاتی بود. اتاقهای برای بازی و ورزش داشت و مجهز به کتابخانه و سالن موسیقی و حتی سینما بود. به گفته تروتز، تا به آن زمان غذاهایی به آن خوبی نخورده بود. هیچ نیازی به کار نبود و گروهی از خدمتکاران به آنها خدمت میکردند.
کل قلعه را یک پزشک بلندپایه عضو اس اس کنترل میکرد. او زنی را که وارد میشد به دقت معاینه میکرد، مبادا که بیماری ژنتیکی، اعتیاد به الکل یا کندذهنی داشته باشند.
به زنهای قلعه اخطار داده شده بود که هیچ حق قانوین نسبت به کودکانی که به دنیا خواهند آورد، نخواهند داشت. کودکان به انستیتوهای پرورشی مخصوصی فرستاده میشدند تا در شرایطی ایدهآل برای خدمت وفادارانه به هیتلر، پرورده شوند.
افسران بلند قد، قوی، چشمآبی و موبلوند، به آنجا آورده میشدند، تا بعد از آشنایی مختصر یک هفتهای در جریان تماشای فیلم، بازی و همایشها، دخترها یکی از آنها را برای فرزندآوری انتخاب کنند.
یکی از اجزای اصلی برنامه Lebensborn حفظ اسرار و شرایط محرمانه بود. بعد از اینکه دخترها، انتخابشان را میکردند، دقیقا 10 روز بعد از گذشت آخرین عادت ماهانهشان، یعنی در زمانی که بهترین شرایط فیزیولوژیک برای لقاح و حاملگی است، یک آزمایش پزشکی دیگر انجام میشود و بعد اجازه نزدیکی داده میشد.
تروتز در آن زمان از این برنامه خوشاش میآمد، نه فقط به خاطر بیقیدی و لذات جسمانی همراهاش، بلکه برای اینکه تصور میکرد، چقدر در خدمات پیشوای عزیزش قرار گرفته است!
همان افسری که تروتز را در جریان چند دیدار، باردار کرد، هفته بعد برای باردار کردن دوستانش مورد استفاده قرار گرفت. 9 ماه بعد او زایمانی، نهچندان آسان داشت. در آن زمان زنان «خوب» آلمانی دوست داشتند که در روندی کاملا طبیعی، زایمان کنند و تزریق مسکن به آنها، گناهی مثل پذیرفتن دموکراسی منحط غربی داشت!
او دو هفته به نوزادش شیر داد و بعد کودک از او گرفته شد. تروتز دیگر هیچگاه نه کودکاش را دید و نه پدر فرزندش را.
در سالهای بعدی تروتز تلاش کرد که کودکان دیگری به دنیا آورد، او او سرانجام عاشق یکی از افسران جوان شد و با هم ازدواج کردند. البته او به شوهرش گفت که در برنامه Lebensborn شرکت کرده و چقدر شگفتزده شد که شوهرش به اندازه او از این همکاری او، خشنود نیست! البته همسرش نمیتوانست آزادانه او را سرزنش کند، آخر او وظیفهاش را در قبال هیتلر انجام میداد! تروتز هیچگاه نفهمید که چه بر سر فرزندش آمده است.
آما در آلمان بعد از جنگ و حکومت نازیها، این پیشنیه خانم تروتز همچون داغ ننگی بر روی او ماند، طوری که هیچگاه نتوانست از آن رها شود.
برآورد میشود که در طی این برنامه عجیب، حدود 20 هزار نوزاد، زاده شدند. بسیاری از آنها پس از جنگ، زمانی که نرخ موالید آلمان به شدت پایین آمده بود، به فرندخواندگی پذیرفته شدند. هنوز که هنوز است، بیشتر این افراد، بختی برای دانستن پیشینه واقعی خودشان نداشتهاند و نمیدانند که در چه شرایطی نطفهشان نهاده شده است.
در سال 2006، بیش از 30 نفر از افرادی که تحت همین برنامه زاده شده بودند و در آن زمان دیگر بیش از 60 سال داشتند، در یکی از شهرهایی که برنامه Lebensborn در آن اجرا میشد، با هم ملاقات کردند تا با گفتگو با هم از اضطراب دیرپای خود بکاهند.
اگر اهل دیدن فیلم هستید، توصیه میکنم فیلم جالبی را در همین مورد از تورنت دانلود کنید. این فیلم Two Lives نام دارد و محصول سال 2012 است. (عنوان اصلی Zwei Leben).
زیرنویس فارسی فیلم را میتوانید از اینجا دانلود کنید.
انسان ها همین عمل را درباره حیوانات خصوصا اسب انجام می دن تا نژادهای بهتر ، سریعتر و مقاوم تری به دست بیاد
اگه هیتلر این نژاد را بعد آشنایی با ازدواج مجبور به فرزندآوری زیاد می کرد، قطعا موردی برای شماتت پیدا نمی کردند و انسان هایی با بدن و مغز سالم و هوش بالا پرورش پیدا می کردند.
البته تمامی اینها شانس این را پیدا کردند که بعد از پایان جنگ به دوران جوانی برسند و آلمان جدید و بهتری بسازند، فقط از نظر عاطفی آسیب دیدند.
Wow!
هیتلر هنوز سوپرایز داره
هیتمن 😀
وقتی به یک ادم احمق قدرت کافی برای اجرای حماقت هاش بدی چی میشه؟
حماقتی که گفتم صرفا از بعد اخلاقی ارزش ایده آلاش بود نه هوش و ذکاوت! هرچند به دیدی هم میشه گفت همون هوشو ذکاوتِ!
و دیگه اینکه هیتلر فقط بخاطر جو حمایتی که دوروبر خودش دیده برنامه هاش رو علنی و مستقیم و با خشونت (برای تسریع در رسیدن به نتیجه) اجرا میکرده وگرنه همین پروسه به شکل دیگری در تمام جوامع و سطوحش و تقریبا توسط اکثریت اجرا میشه.
جوامع سکولار امروز حذف افراد ضعیف و نامتقارن با ارزشهای تعریف شده رو یک پروسه اجتناب ناپذیر و در اخلاقی ترین بیان ممکن کند اما مستمر میدونن. افرادی ک نقصان عضو دارن یا زیبایشون با تعاریف جامع حاکم برشون موازات نداره، طبعاً توسط افراد کمی برای معاشرت انتخاب میشن، از این رو شانس ازداوجشون کم و میشه گفت احتمال ادامه پیدا نکردن ژنشون بالا میره! حالا ارزش هایی ک غالبا توسط مدیا برای جوامع تعریف میشه تعیین کننده نوع انتخاب هست و بگونه ای میشه گفت ایده آل ها و خط مشی داروینیسمیِ هیتلر رو به نوعی نرم تر درحال اجرا هستند.
حالا اگه این تعاریف مدیایی بر چیزهایی مثل عقب موندگی ذهنی باشه رو میشه با توجیه و ترس در سکوت گذروند اما چه بگم از ارزش هایی که فقط از باتوجه به ظاهر آدمی تعریف میکنند! چهره، تیپ، پوشش، قد، ثروت و اخیرا فالوور و …
تصور کنید که اگر اخلاقیات به صورتی مستقیم و بسیار اثرگذار روی چهره و ظاهر تاثیر میگذاشت، هرکه نیک تر خوش چهره تر و طبعاًٌ بالعکس، انتخاب ها برای همه ، همه، چقدر راحت تر و مطمئن تر میشد و از طرفی تلاش برای رسیدن و رعایت اخلاقیات توسط هر قشر طالب ماده و معنا بیشتر میشد.
ممنون!
حرفتون درسته ولی نگاهی که به سکولارسیم دارید به نظرم اشتباهه.
پ.ن : ببخشید فراموش کردم در بالا بگم، بابت معرفی فیلم سپاس! در برنامه دیدن میزارم حتماً!
خیلی ناراحت کننده بود. زنان و کودکان همیشه قربانیان اصلی هر جنگی هستند.
این افراد خودشون رو قربانی نمی دونستن و این راه رو انتخاب کردند.
فراموش نکنید آلمان دوران جنگ جهانی دوم محصول هیتلر نیست بلکه هیتلر تنها نماد و برآیند یک تفکر جمعیست .
امروز اگر ابوبکرالبغدادی می تواند در جایی از دینا اعلام خلافت کنه ، تنها بخاطر حمایت های خارجی نیست بلکه بخشی از افراد عادی آن منطقه با او هم فکرند . به نظر من رهبران دنیا چه خوب و چه بد زائیده محیط خویشند و مسئولیت تاریخی حوادث یک دوره برگردن یک شخص نیست .
دوست عزیز کاملا با شما هم نظرم.
بله با شما موافقم. نظر من کاملا لحظه ای و احساسی بود نسبت به غمی که آن بچه ها در مواجهه با واقعیت دارن.
خوب مردان هم هستند !!!!چرا اینطور فکر نمیکنی که اون مردان هم که این عملو انجام دادن قربانی هستند.
با سلام.ممنون دکتر .وممنون اقای پوریا .البته مختصر گفتید.وتازه این درباره جهان بود .درایران یاحداقل دور وبر من. فقط پول .وپول .البته مسکن بزرگ.بقیه چیزها کشکه .تعجب میکنم اقای مجیدی .52 سالمه این همه کتاب وفیلم و….این مطلب رو نشینده بودم.جل الخالق ….درود بر همگی خوانندگان 1 پزشک .
بسیار متاثر و غمزده میشم از دیدن و خوندن این مطالب.. و باز میرسم به همون جمله مشهور سهراب:عجب صبری خدا دارد
خدای مهربان بهترین و آسانترین راه رسیدن به سعادت دو دنیا رو به ما معرفی کرده ولی انسان کفور و عجول و ظلوم هر بار راه زشت تر و بدتری رو باز میکنه ..واقعانتیجه وجود این همه حرامزاده در یه دوره در یه کشور چه خواهد شد؟؟؟
اللهم عجل لویک الفرج تنها راه نجات
نتیجش شده المان پیشرفته امروز.☺
بله واقعا نتیجش کشور پبشرفته آلمانه:-D
با سلام
البته در اینکه میگید حرومزاده جایه بحثه
چون در نوشته اشاره شد که به صورت شرعی بچه دار میشدن…..
تکامل زیبایی شناسی انسان رو به چنین چیزهایی سوق میده که الزاما بنظر من غیراخلاقی نیست
خود ما هم چنین مواردی رو به دفعات انجام میدیم
تحصیلاتتون فوق لیسانسه؟ سعی میکنید زوجی رو بربگزینید که دکترا داره یا فوقه ( گزینش برتر)
سعی میکنیم افرادی رو که از نظر ظاهر زیبا یا جذاب برای ما جلوه میکنند و انتخاب کنیم (گزینش برتر)
سعی میکنیم میتسوبیشی سوارشیم عوض سمند (گزینش برتر)
سعی میکنیم بالاشهر زندگی کنیم عوض پایین شهر (گزینش جغرافیای برتر)
این گزینش برتر در تمام جوانب هر انسانی وجود داره و خود ماهم از این قاعده مستثنی نیستیم
در سطح انسان معمولی مثل ما این گزینش به جغرافیای شهری ختم میشه
در سطح انسانی با درجه هیتلر که لیدر حزب سیاسی ه به گزینش نژادی آلمان ختم میشه
نفس عمل یکیه…..
در۱۹۳۳اون خانم فقط۱۵سال داشته چطور برای تلاشهای زیادش جایزه گرفته؟
لابلای مطالب رمان “جراح دیوانه” که شرح زندگی دکتر زائر بروخ بود، مختصر اشاره ای به این پروژه داره.
مشخصات ظاهری اغلب خانمهایی که در تصاویر دیده میشن به مشخصات ایده آل این پروژه شبیه نیست!!
اما از داشتن پدر و مادر محروم بودن
برنامه های مشابه در کشورهای مختلف با اهداف مختلف اجرا شده اند مخصوصا در زمان جنگ. شاید خواندن این مطلب دکتر خسروی هم مفید باشد: http://fkhosravi.com/?p=984
مشخصا تقلید کورکورانه از هر ایدئولوژی، پیامدهایی بسیار ناگوارتری برای میلیون ها انسان در پی دارد، هیتلر که نیست، تا دلتان بخواهد “یست” و “ایسم” داریم
ممنون از زحماتتون.
در اول مقاله نوشته شده “، تا آنجا که مدالی به پاس این تلاشهای او به او در سال ۱۹۳۳ اهدا شده بود” ولی در ویکیپدیا زمان تاسیس لبنسزبورن 1935 وارد شده. احتمالا تاریخ ها اشتباه وارد شدن
با تشکر از مطلب خوب تان، فیلمی که در پایان مقاله معرفی کردید ارتباط چندانی با موضوع اصلی مقاله ندارد.
موفق باشید
سلام.مطلب خوبی بود.بنظر من ایده هوشمندانه و عجیبی نیست ک ب ذهن هر کسی نرسه.ولی من با این ایده موافقم.اگرچه یه عده قربانی میشن،ولی ازشون نسل نو و خالصی بوجود میاد.این رو هم در نظر بگیریم ک در هر دوره زمانی یه عده قربانی میشن و بالاخره نتیجه میدن.طرح خوبی بود
با وجود اینکه باهاتون موافقم ولی ایراد بزرگی که به دیدگاه مشترکمون وارده اینه که به این میگن قانون راز بقا حیوانات ضعیفتر خورده میشن قویترها فرار میکنن زنده میمونن فقط قویترین نرها عمل جفتگیری انجام میدن و نسل بعدی از قبلی قویتره
چرا اینستوتو رو ترجمه نکردین
خو بگو کانون راحت تر نیس؟
?
خوب بعد دو هفته این فرزاندان را چیکار می کردند ؟ چرا هر کی قدرت پیدا می کنه دیگه به ضد انسان تبدیل میشه
نسل انسان برای رهایی از فقر وبیماریهانیاز به داشتن ژنهای بهتری دارد تا از این مخمصه های لاینحل در آینده نجات یابد
همانطور که دوستمان گفت گزینش برتر نقش مهمی در انتخابهای ما بازی میکند مثلا همین انتخاب همسر تقریبا همه ما سعی داریم همسرمان زیبا قدبلند عاری از هرنوع بیماری ارثی وسیستم تواید مثل سالم باشد تا بتواند فرزندان زیبا وقوی وقدبلند وعاری از هرگونه عارضه ژنتیکی باشدتولید مثل نماید که این فاکتورها تاثیر بسزایی در توالی نسل دارد ودربعد مادی ازهدررفت سرمایه ما برای درمان بیماریهای ارثی فرزندانمان جلوگیری نماید.
این نژاد پرستی نیست بلکه احساس فطری زیبایی دوستی وکمال گرایی انسان است.وچون ازبعد آینده نگری به آن نگاه شود کاملا مقبول است
وهیلتر هم از بعد آینده نگری به این موضوع دید داشت کما اینکه این گروه برتردر آینده در میان جمعیت آلمانیها احتمالا منجر به نژادپرستی
میشد مگراینکه برای این جمعیت برتر تشکیل کشور جدیدی داده میشد
من شنیده بودم که هیتلر در خلال جنگ، مرد کم داشته و بهمین دلیل برای نسل آوری، مردانی رو از کشور ترکیه می آورده و از بین اونا برخی رو انتخاب میکرده تا با زنان آلمانی منتخب بچه آوری کنند… که الان هم تبار خیلی از آلمانی ها به ترکیه میرسه.