پوزش از خوانندگان عزیز به خاطر وقفه در انتشار پستها
پیش از این هم یک بار حکایتی را برای شما تعریف کرده بودم:
روزی یک هنرجوی تازهکار هنرهای رزمی، از استاد خود پرسید که چقدر طول میکشد که بتواند کمربرند سیاه بگیرد. استاد پاسخ داد با این روند 3 سال.
هنرجو پرسید، اگر به جای دو بار در هفته، 4 بار تمرین کند، چه. استاد پاسخ داد: شاید دو سال!
این بار هنرجو پرسید، اگر هر روز تمرین کند، چطور؟! استاد پاسخ داد: 4 سال.
هنرجو پرسید: اگر عصر و شب و به صورت تماموقت تمرین کند، چطور؟ استاد پاسخ داد: نمیدانم، شاید هیچ وقت!
مضمون حکایت که در مجله دانستنیها زمانی خوانده بودم، همین بود و من فقط به صورت کلی دارم آن را برایتان تعریف میکنم.
استاد دلیل این پیشبینی عجیب و غریب را چنین تعریف کرد:
وقتی سرتان همهاش پایین باشد، حاشیهها و پیرامون خود را نبینید و فقط زیر پایتان را ببینید، مسیر را میتوانید خیلی راحت گم کنید.
حالا این مسئله گاهی گریبان وبلاگنویسها را میگیرد، گاهی ما آنقدر دغدغه پیدا کردن سوژه، به صورت روزانه پیدا میکنیم که از هدف دور میشویم.
هدف ما در اینجا لذت بردن دو سویه از نوشتن و خواندن مطالب است و اینکه بتوانیم پیوسته، سطح نوشتار خود را بالا ببریم.
نوشتن -به معنی واقعی کلمه و نه به معنی سیاه کردن ستونها و نوشتن تکراری و زورکی از برندها- روندی که باید از درون نشأت بگیرد.
برای این کار شما باید گاهی بایستید، فکر کنید، بخوانید، برنامهریزی مجدد کنید، روند خود را تغییر بدهید و دوباره حرکت کنید.
من هم در یک پزشک، مدتی است که ایستادهام، در حال خواندن هستم. کمی سر و وضوع اینجا را بهتر کردهام. مسلم است که یک پوسته منفرد، نمیتواند رضایت همه را برآورده کند. من هم راستاش بیشتر از پوسته، در فکر تغییر محتوا و روند هستم.
یکی از چیزهایی که در پوسته تازه گنجاندهام، این بخش لینکدونی است. جزئی جدانشدنی از وبلاگهای قدیمی که بعدا در هیاهوی شبکههای اجتماعی و رقابتهای ناجوانمردانه وبمسترها با هم، کلا حذف و فراموش شد!
اگر وبلاگ واقعا متفاوت با محتوای سنجیده و متفاوت میشناسید که ارزش لینک دادن را دارد، اگر خودتان پست ژرف و بامعنایی نوشتهاید، لطفا به من ایمیل بزنید تا لینک مطلب شما را در لینکدونی بگذارم.
باعث خوشحالی من است که بتوانم به خوانده شدن بییشتر مطالب خوب کمک کنم.
چند روزی به من وقت بدهید تا خبرهای جدیدتری از ما بشنوید.
ممنون. ممنون از صادقانه و از سر مهر نوشتن تان…
به شدت به شما توصیه می کنم سخنرانی خانم “جی کی رولینگ” در جشن فارغ التحصیلی دانشگاه هاروارد (سال 2008) را بخوانید…
دکتر جون اخه چقدر اخبار تکراری سایت خبر انلاینو(که یکجا قاب کردی گزاشتی تو وبلاگت) بخونم…
یه مطلب بزار…
لینک و منبع همه مطالب در انتهاب همه پستها هست و یک پزشک همیشه قربانی کپی پیست شدن مطالبش و نیز خوانندگان گذریای بود که هیچ شناختی از نوع فعالیت ما ندارن. در هر صورت ادعای خاصی نداریم و بر کوچکی و ناقابل بودن مطالب خودمون تأکید داریم.
احسنت دکتر جان
بر خود لازم دونستم از فید ریدرم بیام بیرون و به این نگاه احسنت بگم
و همچنین من
من هم !
چند وقتی بود که در انبوه فید ها یک پزشک رو نمیدیدم، با شناختی که از نویسنده ی یک پزشک داشتم و نوع نگاهش به فضای وب و حتی فضای جامعه ، حدس میزدم که مشغول یک خونه تکونی حسابی باشید
عااالی
موفق باشید
سلام دکتر عزیز
خیلی خوشحال شدم از خوندن این پستتون
6-7 سالی می شه مطالبتون رو می خونم
راستی پستی که تازگی در مورد وبلاگ های فارسی گذاشتین رو خیلی دوس دارم اونجا از بس بهتون حمله شد دلم نیومد من هم نظر بذارم و به مشتی هم من بزنم
تصمیم عالی گرفتین 🙂
و ممنون به فکر وبلاگ نویسی فارسی هستین :)))))
درود بر شما
خوشحال هستم که مجددا به یک پزشک جانی تازه بخشیدید، مدتی است به مانند فردی که در یک محله پر آشوب به دنبال مسیر خود می گردد یک پزشک سردرگم و خاموش بود، امید آنکه دستش را بگیرید و مسیر را نشانش دهید و سختی راه مانعی بر ادامه مسیر نباشد.
1پزشک همیشه ارزش صبر کردن و منتظر موندن برای خوندن پستهای جدیدش رو داره ولی الان علاوه بر خود سایت کانال تلگرام هم فراموش شده امیدوارم در برنامه جدید حتما ازش فراموش نشد باشه
خسته نباشید
1پزشک همیشه ارزش صبر کردن و منتظر موندن برای خوندن پستهای جدیدش رو داره ولی الان علاوه بر خود سایت کانال تلگرام هم فراموش شده امیدوارم در برنامه جدید حتما ازش فراموش نشده باشه
خسته نباشید
سایت قبلا اگه مطالب کم بود ولی هفته ای دوسه مطلب فوق العاده زیبا بود که هنوز کم کم میخونمشون مخصوصا قسمت معرفی وبررسی اپ ها که واقعا زیبا بودن و لذت میبردم و خواهشا این قسمتو قوی کنید
به امید موفقیت یک پزشک
خیلی جالب بود الان که خاستم وبلاگتونو باز کنم فقط به این دلیل بودکه بگم چرا اینقدر دیر به دیر مطلب جدید میذارید
دقت کردید خواننده ها تا وقتی دارن دلی کار می کنن و زیر زمینی چقدر خوبن ولی بیشترشون به محض مجاز شدن و کمی معروف شدن چقدر افت محسوسی دارن… تفاوت زیادی بین خواننده ای هست که برای دلش می خونه و خواننده ای که برای پول و معروفیت و…
1 پزشک عزیز می دونم هزینه هایی هست که باید تامین بشه و پیشرانه هر کاری بخش مالی اون کاره… تقاضا نمی کنم که تبلیغاتت رو حذف کن ولی بعد مادی وبلاگت رو کمتر کن… نگاه مادی نداشته باشه به وبلاگت نگاهت همون دلی سابقت باشه… دنبال مطلب برای جذب کاربر نگرد… دنبال مطلبی بگرد و بنویس که به دل خودت بشینه… مطمئن باش به دل ماهم می شینه مثل سابق…
همین که احساس می کنید نسب به خواننده هایتان مسعول هستید، ارزش شما و کار شما برای من چند برار دیگران هست. همین دلیل هم می باشد که من همچنان به یک پزشک سر میزنم، هرچند مدت هاست هیچ مطلبی از آن را کامل نخوانده ام.
سپاس از این که ادامه می دهید 🙂
بسیار بسیار تصمیم خوبی گرفتید (:
راستی من سایدبار های چپ و راست سایت رو زیر محتوای سایت میبینم. مشکل از سمت منه یا از سایت؟ با کروم و فایرفاکس چک کردم.
در صفحات نمایش با وضوح پایین و کوچک، سایدبارها پایین دیده میشوند به خاطر نمای ریسپانسیو. البته داریم روی این نما کار میکنیم.
برای من هم همینطوره
شیخی را دیدم راه میرفت و زیر لب آرام آرام دعایی را نجوا میکرد
یا وبلاگ …. یا وبلاگ ….. یا وبلاگ ….
اتفاقا این بهترین کاری است که میکنین
کیفیت محتوا از کمیت مهمتره
موفق باشید
کم گوی و گزیده گوی چون در
تا زاندک تو جهان شود پر
بیشتر به کیفیت اهمیت بدین بهتره
سلام و عرض ادب
تشکر
خیلی عالی بود
درود بر شما
در پناه خدای متعال باشید
من چند سالی که خواننده همیشگی یک پزشک هستم . گاهی اوقات از بعضی مطالب و پست ها ناراضی بودم ولی اکثر پست های که شما و خانم فرانک میگذارید دقیق میشم میبینم با وسواس و دقت خاصی هست که به قول خودتون فقط نه برای سیاه کردن صفحه مطلب می نگارید.
از اینکه به خواننده هاتون احترام میگذارید و اونها رو به عنوان موجوداتی که در سایت شما حقی دارن در نظر میگیرید ازتون تشکر میکنم.
شاد و موفق باشید
keeping on, I am with you
براتون بهترینا رو ارزو دارم
نمی دونم چرا توی هر تغییری نقش تبلیغات پررنگ تر میشه؟!
سلام
شاید من از جمله افرادی هستم که با نظرات کلی شما مواقق نباشم و یا گاهی از اینکه از انتقادهای بعضی افراد ناراحت می شوید ناراحت شده باشم. ولی آهسته و پیوسته همراهتان بوده ام.
راستش را بخواهید چند وقتی است که دیگه از آ« پست های خوبتان خبری نیست و سعی میکنید که وبلاگ برزو باشد.البته بی انصافی نکنم گاهی پست های ناب هم دارید. اما برای من و امثال من که یک پزشک پر از خاطره است این تغییر محسوس است. اینکه چرا تا الان چیزی نگفتم و بعد پست شما این را بازگو میکنم خدایی نکرده سرکوب نیست بلکه احساس مالکیتی است که به یک پزشک دارم.
امیدوارم هر چه زودتر به روزهای گذشته با محوریت آینده برسید.
مرسی
سلام .من هم مدتی است پست جالب ندیدم.میتونم بگم تقریبا تا زمانی که مجله هفتگی برقرار بود اوضاع خوب بود ولی بعد از توقف مجله ،شما هم مطلب قابل تامل نذاشتین.من سایت دیگری نمیشناسم و کلی وقتم در سایتای زرد هدر میره.ممنون که امید فردای بهتری در مورد سایت دادین.
یک جمله از الیاس کانتی(البته نمیشناسمش ولی پشت جلد جستارهایی در باب عشق آلن دوباتن ،جمله ای از اون آمده)
دیدن ورای آدم ها آسان است ولی مارا به جایی نمیرساند
ربط نوشتن این جمله رو نمیدونم.اما فک میکنم یکبار در اینجا در مورد آلن دوباتن نوشته بودید
ممنون از توضیح صادقانه تون. 1پزشک قطعا یکی از بهترین وبلاگ هایی هست که داریم. اما به قول محمدرضا کیفیت مطالب هم مدتی است کاهش یافته است اما امیدوارم به کیفیت بسیار خوب گذشته برگردین، حتی اگر به روز رسانی مطالب کمتر باشد. اگر به 1پزشک بیام و ببینم تعداد کمی مطلب اضافه شده مساله ای نیست و قابل درک اما اگر بیام و ببینم چند مطلب متوسط اضافه شده ناراحت کننده است. شاید اگر نظر سنجی بذارید و از خواندگان بخواهید دلایل رو بگن به اطلاعات خوبی برسید. به عنوان نمونه من هنوز پست خانم مجیدی در مورد بارسلونا رو یادم نمیره که بشدت تاثیرگذار بود.در مطالب اخیر، شهرزاد نمونه ای شبیه گذشته بود. موفق باشید
صبر می نماییم 🙂
ما قبولت داریم دکتر…
سلام علیرضا
این لینکدونیت خیلی به درد من خورده.
گمانم اکثر بلاگ هایی که امروز دنبال میکنم، از لینکدونی یک پزشک پیدا کردم.
به نوعی رشته تحصیلی و شغلم هم زاییده ی همینجاست.
ممنون از تو که مینویسی.
از وقتی که دیدگاه تجاری پیدا کردی ، نویسنده و مترجم استخدام کردید اینجوری شد! صفا و صمیمیت کم شده و اندکی غرور!!
تازه یه مدت کوتاهی متن رو از فید برداشته بودی …..
لطفا برگردید به صفا و صمیمیت گذشته
خبر خوبی بود و بعد از مدتها از دنیای فید کشید بیرون من را تا بیایم اینجا و ذیل مطلبتان عرض ادبی داشته باشم.
مطمئنم اتفاقات خوبی رخ میدهد.
موفق باشید.
من که حقیقتا نفمهمیدم چی شد… اما باید بگم که حقیقتا یک پزشک با ارسال رگباری پست باعث شده که من حتی فیدهاش رو هم دیگه نخونم!! و به صورت شانسی این پست رو دیدم…
فک کنم یه زمانی کاربر ۳۲وم از نظر تعداد نظرات در این سایت بودم و مطمئن هستم که بیشتر نظرات زیر پست های زیبای شما بوده…
ولی تبدیل شدن به مجله و پست هایی با غلط های املایی بیشمار و گزارههایی که عمدتا از شما بعید بود که بیاد تو سایت، حقیقتا کیفیت سایت رو پایین اورد…
من مجبور شدم سایت شما رو مثل نارنجی سابق و دیجیاتوی فعلی و وبلاگینای سابق و … بذارم توی فولدر NEWS از فید ریدرم… همون فولدری که تقریبا هر روز و چند بار در هر روز، نخونده کل پوشه رو بدون حتی باز کردنش! Mark all as read میکنم! 🙂
صدالبته این سایت قطعا به تک کاربر هاش اهمیت نمیده، ولی فکر میکنم کاربرهای قدیمی سایت به مطالب شما علاقه داشتن و دنبال مطالب شما میومدن تو سایت، کمکم دارن میپرن!
واقعا ممنون بابت دورخیزی که دارید می کنید، حتما نتیجه اش یه پرش بلنده.
و باز واقعا واقعا واقعا ممنون به خاطر لینکدونی، وجود لینکدونی می تونه خلاء بین پستهای شما رو پر کنه.
موفق باشید.
سلام آقای مجیدی چقدر عاللللی
لذت بردم
به نت نوشت ما نگاهی باندازید
دقیقا از سبک و روش شما برای لینکدونی در نت نوشت استفاده خواهم کرد
شما هم هوای مارو داشته باشید
سلام
لطفا در مورد اینکه چه طور سایتتون رو به موفقیت رسوندید هم مطلب بگذارید.
باسلام
جناب مجیدی :متاسفانه بار علمی ومحتوای این سایت بسیار سطحی و گذرا شده است و باید گفت بیشتر جنبه تبلیغات وتجارت دارد اگر واقعا یک پزشک به همین صورت ادامه پیدا کند بهتراست از لحاظ محتوای علمی ،سینمایی،کتاب چشم پوشی کنید وبیشتر وقت خود را صرف تجارت و تبلیغات کنید گویا متاسفانه به مرور زمان نان شب شما پزشک را هم گرفتار کرد!!!!!!درسته سایت خرج داره و باید از منبعی تامین بشود اما به چه قیمتی!!؟؟؟خب خیلی جای تعجب نیست شرایط مختلفی از جمله شرایط محفوظ جانبی میتواند در اهداف و شخصیت شما به سمت مادی شدن نقش داشته باشد ،،،با اینکه جنابعالی پزشک هستید امیدوارم که دیدگاه مادی که شما را هم متاسفانه الوده کرده است در نحوه ویزیت بیماران ،وقت برای شرح حال بیمار،وتجویز وحجم داروهای تزریق منصفانه یک بیمار الوده نکرده باشد .
خسته نباشید انشالله هر روز بهتر از دیروز باشه یک پزشک. اما بقیه نویسندههای یک پزشک هم کم کار شدن و یک مدتی هست که نیستن. آیا خواهند آمد؟
سلام دکتر
خدا قوت، سایتتو چند سالیه ک دنبال میکنم و واقعا از خوندنش لذت می برم،
درسته این اواخر یک پزشک یه ذره کیفیتو فدای کمیت کرد، اما واسه من بازم یک پزشک یه چیز دیگه س
یه دیالوگ تو فیلم فارست گامپ بود که می گفت” : مامانم همیشه میگفت قبل از اینکه بتونی به جلو حرکت کنی، گذشته رو پشت سر بزار”
دکتر شاید واسه یک پزشک هم باید یه نگاهی به گذشته بندازی، دروغ نیست اگه بگم هنوزم دارم مجله هفتگیا و وبگرد مبتلا رو میخونم
یه نگاهی به مطالب قدیمی باعث ایجاد انگیزه میشه، همین حس نوستالژی یک پزشک زنده میشه، نوستالژی که قرار نیست همه ش اسباب بازیا و کارتونای دوران بچگیمون باشه. یک پزشک واقعا ارزشش بیشتر از این حرفاس
نگاه به گذشته باعث میشه که راه راست یک پزشک از تو این مه پیدا بشه
ببخشید زیادی حرف زدم
به امید موفقیت بیشتر و بیشتر تیم دکتر مجیدی و یک پزشک
جناب مجیدی
شبکه های اجتماعی مختلف ، وبلاگ ها و سایت ها و رسانه های مختلف آمدند و رفتند ولی به جرات شما تنها وبلاگی هستی که همیشه دنبالتون میکردم . وبلاگ شما از بهترین لذت ها و محاسن فضای مجازیه واسه من
چند وقت پیش پیامی گذاشتم و منظور من دقیقا همین بود که تو این پست نوشتید…
بیشکوئیت رنگارنگ و آدامس موزی بعد از سالها هنوز قدیمی نشدن، و در عوض طعم نوستالژی میدن.
گاهی کافیه به پست های قدیمی خودمون هم یه نگاه دوباره بندازیم… و سعی کنیم مسیر رو درست ادامه بدیم.
ممنون دکتر 🙂
,دکتر جان ما همیشه کنارت می مانیم انقدر از مطالب شما استفاده کردیم که …
من حتی می بینم سایت معتبر هم از مطالب این سایت استفاده می کنند
سپاس
با سلام، پوسته نو مبارک.
با سلام
مدتی بود به سایت سر نمیزدم.نمیدونم از کی پوسته سایت رو عوض کردید ولی خیلی خوب شده.قبلا وقتی وارد سایت میشدم احساس سردرگمی و شلوغی میکردم ولی الان قالب سایت عالی شده.لینکدونی هاش هم همین طور
در مورد مطالب قابل تامل هم دوستان کاملا به جا و درست گفتند
با ارزوی سلامت و بهروزی دکتر جان
سایت شما برای من از سال 85 به این ور مثل یه دوست همیشگی میمونه که به زندگیم جهت دهی داده
من کامنتای پای این پست رو مدام چک میکنم و یه چیزایی باید بگم:
خیلی از خواننده ها به کم شدن کیفیت سایت اشاره میکنن. تا اینجاش درست، من هم موافقم. اما با این قسمت خیییییلییییی مخالفم که در اشاره به نزول محتوای سایت ازدرج تبلیغات در اون شکایت بشه. اینجا قراره یه رسانه باشه (هنوز نشده اما فکر می کنم ایدهآل خالق اینجا همینه) و رسانه باید بتونه خودش رو بگردونه.
اگه ما خواننده قدیمی اینجا هستیم حتما از غبطه ای که تو نوشته های علیرضا مجیدی نسبت به بلاگرهای حرفهای غربی دیده میشد، خبر داریم. خب جذب تبلیغات و کمک به سرپا موندن اینجا یکی از (نه همهاش، یکی از) راه های غیرقابل اجتناب حرفهای شدنه.
من به کیفیت فعلی سایت اعتراض دارم ( البته فکرمی کنم درست بشه)، اما چیز خیلی مهمی که من رو فعلا خواننده نگه داشته اینه که تو یک پزشک می بینم یکی دونفر از آدمهایی که تیپشون رو میشناسم و شاید خودم هم شبیهشون باشم. تونستن به لطف اینترنت “رسانه” داشته باشن. این رویای به حقیقت نزدیک شده، من رو خواننده اینجا نگه داشته.
و در آخر… گاهی فکر می کنم ممکنه (یا شاید بهتره) یک پزشک از خالقین اولیه اش بزرگتر بشه، شاید احتیاج به آدمای حرفه ای تری در رأس کار داشته باشه.
مممنون
با شما هستیم!
ممنون …