تحلیل فیلم هوش مصنوعی
فیلم هوش مصنوعی A.I. Artificial Intelligence در مورد مسایل مهمی چون طبیعت عشق، مفهوم انسانیت و نقاط ضعف فنآوری در برطرف کردن نیازهای طبیعی انسان صحبت میکند اما متأسفانه در مسایلی مانند قوانین فیزیکی و سبک داستانگویی راه را به اشتباه رفته است. بین فیلمهای علمی تخیلی و لودگیهای علمی مرز باریکی وجود دارد. داستانهای علمیتخیلی مبتنی بر علمیاند که ممکن است بسیار تئوری و فرضیهوار باشد ولی دستکم باورپذیر است و احتمال وجود آن در آینده خواهد بود اما وقتی طرح داستانی، متکی بر علوم غیرواقعی و موهوم باشد و بهطور واضح خلاف اصول و قوانین علمی معتبر که درستی آنها کاملا بدیهی است عمل کند تا حدلودگی علمی تنزل میکند.
هوش مصنوعی اگرچه در گونهٔ علمی تخیلی قرار گرفته اما از همان لحظهٔ آغازین فیلم بین مرز داستانهای علمی تخیلی و لودگیهای علمی سکندری میخورد.
گازهای گلخانهیی زمین را به حدی گرم کرده که موجب آب شدن یخهای قطبی و جاری شدن سیل در شهرهای مهم بزرگ نواحی ساحلی شدهاند، در نتیجه جمعیت کثیری از مردم بیخانمان شده و صدها میلیون نفر از ملل فقیر، گرسنه ماندهاند. تا اینجا موضوع فیلم علمیتخیلی است؛ گازهای گلخانهیی میتوانند باعث آب شدن یخها شوند، البته نسبت به آنچه که در فیلم گفته میشود زمان بیشتری لازم است (به تصویر صفحه مراجعه شود) تا آب شدن یخهایی به این وسعت صورت پذیرد. اگر تنها یخهای قطب شمال آب شوند هیچگونه سیلی جاری نمیشود و فقط قطعات یخ قطب شمال همچون مکعبهای عظیم الجثه روی سطح آب شناور میشوند اما قطب جنوب داستان دیگری دارد. در این مکان عمق یخها به چندین مایل میرسد و این یخها پس از آب شدن میتوانند علاوه بر بالا بردن سطح آب اقیانوس، خشکی را به دریا تبدیل کنند ولی جایی که راوی میگوید ملل سعادتمند همچنان خوشبخت هستند و خوشبختیشان با ایجاد نیروی کار کمهزینه، روباتها، بیشتر هم میشود فیلم به مرز لودگی علمی سقوط میکند. طبق گفتهٔ راوی، این روباتها پس از ساخته شدن به هیچ منبع تغذیهیی نیاز ندارند؛ به عبارت دیگر از ما خواسته شده است باور کنیم روباتها هرگز به شارژ یا سوختگیری مجدد و بازسازی نیازی ندارند و در اصل ماشینهایی با حرکت دایمی هستند که قوانین اول و دوم ترمودینامیک را نقض میکنند. اگر این موضوع بهطور واقعی اتفاق بیفتد پایههای اصلی علم فیزیک به شدت خواهد لرزید. البته گاهی قوانین فیلمی میتواند قانون خاصی از فیزیک را نقص کند و همچنان شاهکار باقی بماند. اگرچه از پذیرفتن چنین چیزی بیزار هستیم اما گاهی دلایل هنری خوبی برای نقص یک قانون فیزیکی وجود دارد. هنرمندان مشهور جهان اغلب فیزیک را نقص میکنند؛ بهطور مثال «ادوارمانه» (Edouard Manet) و «رنه ماگریت» (Rene Magritte) در خلق آثار نقاشی برجسته با سبک رئالیسم مشهورند اما در برخی از آثار خود از فیزیک غیرممکن استفاده کردهاند. ما نه به دلیل این که آکادمی فرانسه را برانگیزاند در یکی از تابلوهای خود به عمد انعکاس غیرممکنی از یک بانوی جوان در آینه نشان داد. ماگریت نیز در تابلوی مشهور خود با کشیدن صحنهیی از شب که در روز رخ میداد، نوعی شوخی یا معما را به نمایش گذاشت. بههرحال تفاوت بسیار زیادی بین نقص هوشمندانه و خردمندانه و نقص از روی ناآگاهی وجود دارد. فیلم باید باورپذیر باشد تا جدی گرفته شود. فیلمی که خودش را علمیتخیلی میداند، نباید از اصول مهم فیزیک عدول کند تا باورپذیری خود را به خطر بیندازد. در هر حال گاهی اوقات در روند فیلم اوضاع رو به راه میگردد اما در هوش مصنوعی همهچیز بدتر میشود و در انتها، فیلم هدف خود که علمی تخیلی جدی است را بهطور کامل رها میکند و به سبک جدیدی از روایت داستان میپردازد؛ کاملا فانتزی! یک اصل بدیهی قدیمی در متون و فیلمهای تخیلی این است که از خواننده یا تماشاگر میخواهد باور کند موضوع مطرحشده غیرممکن است اما بعید نیست؛ برای مثال میتوان گفت که یک دیوانه بمب ضد مادهیی را فعال ساخته است اما نمیتوانیم بگوییم که فردی بهطور استثنایی در اولین آزمایش خود توانسته است ترکیب درست چیزی را حدس بزند. هوش مصنوعی هردو مورد را انجام میدهد.
شخصیت اصلی داستان که یک پسر بچهٔ روبات است به خاطر موضوع افسردهکنندهیی که برایش پیش آمده خود را به دریا میاندازداین دریا در گذشته شهر منتهن بوده است. خوشبختانه روباتی دیگر که دوست اوست این صحنه را میبیند و به نجاتش میشتابد. وی با هلیکوپتر خود که تبدیل به زیردریایی میشود به کمک او میرود! لازم نیست بگوییم، پارامترهای طراحی هلیکوپتر بهطور کامل مخالف پارامترهای طراحی زیردریاییاند. هلیکوپتر باید ساختاری سبکوزن داشته باشد تا بتواند پرواز کند اما زیردریایی باید دارای ساختاری سنگین باشد تا بتواند به اعماق دریا رفته و فشار آب را تحمل کند. هلیکوپتر با استفاده از قوانین آیرودینامیک پیچیده پرواز میکند درحالیکه زیردریایی از قوانین ارشمیدوسی بهره میجوید. هلیکوپتر موتورهایی دارد که بهطور دایم از هوای محیط استفاده میکنند در حالی که موتورهای زیردریایی الکتریکی هستند. زیردریایی باید در برابر تغییرات فشار زیاد بیرونیحد اقل 01 اتمسفر بیشتر از فشار درونیبیاندازه مقاوم باشد درحالیکه هیلکوپتر فقط باید فشار معتدل درونی که حدود 1 اتمسفر از فشار بیرونی بیشتر است را تحمل کند، تازه اگر واقعا تفاوت فشاری وجود داشته باشد.
در تئوری، یک مکانیسم باید طوری طراحی شود تا فشار وارده از دو طرف بر دیوارههای یک زیردریایی را همزمان با تغییر فشار هوای درونی در عمقهای متفاوت برابر کند و از آنجایی که یک زیردریایی میتواند به سرعت بالا و پایین برود پس نیازمند تأمین هوای زیادی است و زمانی که روی سطح میآید باید هوای زیاد درونی را خارج سازد. همچنین افرادی که در زیردریایی هستند باید یادشان باشد تا هوا را از ریههایشان بیرون بدهند، در غیر این صورت باید خطر ترکیدن ریههایشان بر اثر فشار بیش از حد را به جان بخرند.
میتوانیم در زمینهٔ مقایسهٔ هلیکوپتر و زیردریایی ساعتها صحبت کنیم اما چون مجال و فرصتش نیست به همین مقدار اکتفا میکنیم که حتی در آیندهٔ قابل پیشبینی، چنین تبدیلی که در فیلم نشان داده شده است رخ نخواهد داد.
پس از عملیات نجات، دوست روبات گرفتار پلیس میشود. او که بیشازبیش افسرده میشود مجددا اقدام به خودکشی میکند اما در لابهلای امواج دریا ناگهان چیزی میبیند که ناامیدانه در جستوجویش بود؛ «پری مهربان قصهٔ پینوکیو»! روبات امیدوار است تا پری مهربان او را همچون پینوکیو به یک پسر واقعی تبدیل کند تا مادر انسانیاش او را دوست داشته باشد. او با کمک زیردریایی به اعماق دریا میرود تا خودرا به پری دریاییکه در واقع مجسمهیی در شهر منهتن پیش از به زیر آب رفتن استبرساند و در آنجا گیر میکند و دو هزار سال بعد، توسط موجودات لاغر و نحیفی پیدا میشود. در این قسمت فیلم باید باور کنیم که محور زمین تغییر کرده و در حال حاضر نیویورکدر عصر یخبندان جدیدهمچون قطب است؛ نسل بشریت منقرض شده و موجودات لاغری جایش را گرفتهاند.
در تمام مدت این دو هزار سال پسر بچهٔ روبات نمیفهمد که پری مهربان تنها مجسمهیی است که سالها بدون حرکت و البته بدون فرسایش!باقی مانده است. این روبات کوچک که میتواند بدون اینکه آموزش ببیند هلیکوپتر و یا زیردریایی را براند و یکی از برترین ویژگیهای انسانی یعنی عشق را داشته باشد، نمیتواند (به تصویر صفحه مراجعه شود) ویژگیهای عمومیتر مثل شکوتردید، درد و یا حتی خستگی را درک کند.
موجودات لاغر، زیردریایی را بدون هیچ نقصی حتی یک نشتی کوچک پیدا میکنند و در اتاقکی را باز کرده و روبات کوچک درست مانند گذشته بدون هیچ عیب و ایرادی بیرون میآید.
دو هزار سال در اعماق دریا بودن نه تنها اثری روی او نگذاشته است بلکه لباسهای غرق در آب شورش هم کوچکترین آسیبی ندیدهاند و از همه خندهدارتر این که این روبات نیازی به تعویض باتری ندارد. فیلمسازان هوش مصنوعی وقتی از ما میخواستند باور کنیم که روباتها، ماشینهایی با حرکت دایمی هستند جدی بودند؟!
فیلم هوش مصنوعی از دیدگاه فنآوری و جلوههای ویژه نوعی اعجاز است اما در زمینهٔ علم فیزیک موفقیتی نصیبش نمیشود.
هوش مصنوعی ساختهٔ «استیون اسپیلبرگ» و با بازی بازیگرانی چون «هیلی جوئل آزمنت، جیک توماس، فرانسیس اوکانر و ویلیام هرت» که سال 2001 اکران شد، از نگاه علم فیزیک در ردهٔ XP قرار دارد (قوانین فیزیکی آن از جهانی دیگر آورده شده است)!*
منبع: نقد سینما , دی 1387 شماره 61