آیا شبکههای اجتماعی، ما را به سندرم «والدو» مبتلا کردهاند؟!
سریال بلک میرر را دوست دارید؟ در قسمت سوم از فصل دوم این سریال ما با داستانی جالب مواجه میشویم:
یک شخصیت کارتونی هزلگو خلق میشود، یک خرس آبیرنگ. این خرس، با کنترلهای کامپیوتری، توسط یک کاربر حرکت داده میشود و صدای همین عروسکپیشه، با تغییراتی، مبدل به صدای خرس سخنگو میشود. اسم این خرس والدو است.
والدو یک شخصیت سازنده و چارهاندیش ندارد، اصلا کارکرد یک طنز سیاه اجتماعی را ندارد. خدف او تنها دست انداختن است و بس. عروسکگردانش اصلا شم سیاسی و مطالعاتی خاصی ندارد، طوری که هر جا کم میآورد، به صورت بیربط از الفاظ جن..سی ناشایست و دشنام استفاده میکند.
اما همین کاراکتر، در بازه زمانی خطیر انتخابات در دنیای تخیلی سریال بلک میرر به ناگاه محبوب میشود. شاید خشک و اتوکشیده بودن سیاستمداران و شاید هم عدم اعتماد ناشی از ناکارآمدیهای قبلی آنها، باعث میشود که مردم شوخیها و حرفهای بیربط والدو را دوست داشته باشند.
محبوبیت والدو بیشتر میشود، تا جایی که به صورت غیررسمی برنده انتخابات میشود …
حالا به شبکههای اجتماعی و رفتار آنلاین ما بنگرید، واقعا چند درصد تعاملات و بده بستانهای ما در محیط آنلاین سازنده، نقادانه و تحلیلی است. کار ما این شده که هر روز محوری برای شوخی پیدا کنیم، یک روز کودتای ترکیه را به سخره میگیریم و روز بعد لباس تیمهای ورزشی ایران را و امروز هم که حتما میدانید عکس ویرایش شدهای از یکی از شخصیتهای مهم اوایل انقلاب در روزنامه شرق، محور توییتها و نوشتهها شده است.
طبق معمول میشود فرض کرد که شوخی و خنده تا یک حد برای هر کاربر و شخصی لازم است و نباید شم شوخطبعی را محدود کرد. اما فاجعه وقتی پیش میآید که تعادل را از دست میدهیم و در مقابل کار سازندهای را مشاهده نمیکنیم و حتی افرادی را که دغدغه محتواسازی، تحلیل و گردآوری خبر هستند، با رفتارهای خود میرنجانیم.
راستی آخرین باری که به جای بالا پایین کردن تلگرام، یک کتاب صوتی گوش کردهایم، کی بوده؟!
نکته حاشیهای: این روزها کارزار انتخاباتی دونالد ترامپ با کارهای والدو مقایسه میشود!
زندگی با انسان شوخی ندارد. اما نمیدانم چرا بعضی با کل زندگی شوخی دارند.
به شوخی گرفتن هر موضوعی خصیصه فرومایگان است.