تحلیل اظهارات اخیر رئیس‌جمهور -حجت‌الاسلام حسن روحانی- در مورد تلاش دولت برای باز نگاه داشتن شبکه‌های اجتماعی: تلاشی در خور احترام که شایسته است به صورت هوشمندانه توسعه پیدا کند

به احتمال زیاد سخنان اخیر رئیس‌جمهور کشورمان –حجت‌الاسلام حسن روحانی– را در این هفته در مورد شبکه‌های اجتماعی خوانده‌اید.

ایشان در جریان گفتگوی زنده تلویزیونی در این مورد گفتند:

«جا دارد در این زمینه نیز تاکید کنم بر نقش فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی که در این زمینه دولت بر آزادی این شبکه‌ها علیرغم فشارهایی که متحمل شد، تاکید داشت. نظرسنجی‌ها نیز نشان می‌داد که 60 درصد مردم در فضای مجازی به دنبال مطالب طنز و تفریح و سرگرمی هستند و 20 الی 30 درصد به خاطر اطلاعات و اخبار به دنبال شبکه‌های اجتماعی هستند. معتقدیم مردم ما بیدار هستند و اجازه نخواهند داد گروه کوچکی با سوءاستفاده از این ابزار مانع مسیر حرکت شوند. دولت همچنین به دنبال دولت الکترونیک و ساخت یک شبکه اطلاعات ملی است و یکی از اهداف مهم دولت نیز همین است.»

پیش‌تر ایشان در مراسم پنجاهمین سالگرد تاسیس شرکت ملی گاز ایران -روز دوشنبه- گفته بودند:

«این دولت اصرار داشته شبکه‌های اجتماعی باز باشد و در این خصوص فشارهای بسیاری تحمل کرد.»

اما تحلیل ما از سخنان اخیر رئیس جمهور چیست؟

به حکم نویسنده و وبلاگ‌نویس بودن، شخصا برایم، همیشه «محتوا»، «ایجاد نگاه متفاوت» و «ارتقای سطح تفکر»، اهمیت بیشتری نسبت به جنبه‌های کَمّی داشته‌اند.

شبکه‌های اجتماعی این روزها جزو انکارناپذیر زندگی ما شده‌اند. ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که دیگر آن مرز محسوس قبلی را نمی‌توانیم بین دنیای مجازی و دنیای واقعی ترسیم کنیم. حالا شبکه‌های اجتماعی در سَفَر و بر سر سُفْره تنهایمان نمی‌گذارند و ما تا آخرین لحظاتی که پلک‌هایمان باز هستند و به خواب شبانگاهی فرو نرفته‌ایم، مشغول رصد اخبار و مطالب آنها هستیم.

شبکه‌های اجتماعی کاربردها و فواید و زیان‌های خاص خودشان را دارند:

  • انتشار بی‌درنگ اخبار مهم
  • گویا و روایت‌کننده واکنش طنز و جدی مردم به رویدادها
  • نشاندهنده وضعیت روحیه و حال هوای مردم و کاربران در هر روز
  • ترسیم‌کننده دغدغه‌ها و نگرانی‌های مردم
  • جایی برای شوخی و خنده و اشتراک مطالب سرگرم‌کننده
  • مکانی برای تبلیغ کالاها/خدمات
  • جایی که می‌تواند از سوی عده‌ای مورد سوء استفاده قرار گیرد و مملو از مطالب/عکس‌ها یا ویدئوهای سخیف شود یا ابزاری برای اغوا و فریب ناآگاهان شود
  • مکانی برای به اشتراک گذاشتن مطالب برگزیده و شاخص سایت‌ها و وبلاگ‌ها
  • چت و ارتباطات چندنفره
  • هماهنگ کردن کارها برای اعضای یک گروه/شرکت

البته، دولت‌ها و سیاسیون، زاویه دید خاص خودشان را به شبکه‌های اجتماعی دارند:

  • آنها دوست دارند که شبکه‌های اجتماعی مؤید منش سیاسی آنها و تقویت‌کننده قدرت سیاسی آنها باشد و در بزنگاه‌های حساس به کمک آنها بیاید.
  • آنها دوست ندارند که رقبای سیاسی آنها به کمک شبکه‌های اجتماعی تضعیفشان کند و به تناسب شخصیتی که دارند از نقد مخرب یا گاهی از هر نوع نقدی بیزارند.
  • از سوء استفاده‌هایی که باعث به خطر افتادن امنیت ملی و تمامیت میهن شود، بیمناکند و البته در این میان برخی از آنها تعریف ناشفافی از امنیت ملی دارند.
  • آنها دوست ندارند که مطالبی که مستقیم یا غیرمستقیم از آنها وارد شبکه‌های اجتماعی می‌شود، بهانه‌ای برای حملات دامنه‌دار سیاسی به آنها شود.

در ایران هنوز تکلیف ما با شبکه‌های اجتماعی روشن نیست. از یک سو بلندپایه‌ترین مقامات رسمی ما در شبکه‌های اجتماعی، حتی آنهایی که فیل..تر هستند، حضور دارند، از سوی دیگر حتی نام بردن از نام شبکه‌های اجتماعی در صدا و سیمای ما تابو است و به صورت متناقضی گاه در برنامه‌ها، اکانت شبکه‌های اجتماعی برنامه بدون نام بردن از نام مثلا تلگرام یا اینستاگرام، تبلیغ می‌شود!

در این میان در ایران، شبکه‌های اجتماعی، همیشه با خطر فیلتر روبرو بوده‌اند. بزرگ‌نمایی‌ها و غلوهای انجام‌شده توسط غربی‌ها در مورد میزان تأثیر شبکه‌های اجتماعی، در میان نقش مهمی بازی می‌کرده‌اند. در حالی که از منظر جامعه‌شناسی و سیاست، خشم و دلواپسی گاه و بیگاه توده‌های مردم را باید در رفتار خود دولت‌ها و نیز شیوه تعامل دولت-ملت جستجو کرد، برخی از کارشناسان، شبکه‌های اجتماعی را نه ابزارهای خام، بلکه عامل اصلی ایجاد نارضایتی و تشویق به آشوب قلمداد می‌کردند. همین موضوع باعث شد که نگاه به شبکه‌های اجتماعی در موارد زیادی امنیتی شود.

اما دیدگاه‌های رسمی در ایران، در حال تغییر هستند و حاصل آن این بوده که شبکه‌های اجتماعی بالقوه چیزهای مخربی نیستند. همان طور که رئیس جمهور در گفتگوی زنده تلویزیونی اظهار کردند، بیشتر مردم اصولا تنها برای سرگرمی و ارتباطات دو یا چندسویه از شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند. از سوی دیگر جناح‌هایی که تا چند وقت پیش تصور می‌کردند، شبکه‌های اجتماعی همواره به زیان آنها عمل می‌کردند، به تازگی دریافتند که به موقع‌اش می‌توانند از این ابزار برای ایجاد یک جو رسانه‌ای به چالش‌کشنده جناح‌های دیگر استفاده کنند. نمونه‌اش همین قضیه فیش‌های نجومی.

[mks_separator style=”solid” height=”2″]

اما آیا باز نگاه داشتن برخی از شبکه‌های اجتماعی، برای ایجاد تبدیل فضای اینترنت به یک مکان خوب برای تبادل آزاد اطلاعات و نظرات کافی است؟

اینجاست که وارد بخش اصلی این مقاله می‌شویم. شخصا بر این باورم که یکی از کارهای اصلی هر دولتی باید ارتقای سطح فرهنگی کشور، البته به صورت غیرمستقیم باشد.

باز ماندن شبکه‌های اجتماعی فی‌نفسه کار خوبی است، اما وقتی ما برخی از شبکه‌های اجتماعی را باز نگاه می‌داریم و در مقابل از ابزارهای مهم‌تر وب صیانت نمی‌کنیم، با خطر جدی‌ای مواجه می‌شویم.

این خطر چیست؟

تغییر رفتار کاربران و سو دادن غیرعمدی آنها.

چه بخواهیم و چه نخواهیم باید اعتراف کنیم که شبکه‌های اجتماعی به صورت عام و به صورت خاص، شبکه‌های اجتماعی که در ایران فعلا بازند، بیشتر برای سرگرمی و رد و بدل کردن مطالب بی‌اهمیت و نه اطلاعات‌ به‌روز و موثق، تحلیل‌ها و دانش‌افزایی استفاده می‌شوند.

وقتی ما شبکه‌های اجتماعی محدودی را باز نگاه داریم و در مقابل ابزارهای خوبی را بسته نگاه داریم، همه کاربران را به یک سو رانده‌ایم.

تصور کنید که اگر سرویس‌‌های وبلاگ‌نویسی مثل بلاگر و وردپرس دات کام باز بودند، ما چه تعداد وبلاگ قابل تأمل می‌داشتیم.

اما متأسفانه از سال‌ها پیش به صورت غیرعادلانه‌ای همه وبلاگ‌های روی این دو پلتفرم، بسته شدند و در نتیجه بسیاری از وبلاگ‌نویسی و تولید محتوا مأیوس شدند و تعداد بیشتری هم که پتانسیل کار را داشتند، با نداشتن ابزارهای مطمئن وبلاگ‌نویسی حداکثر یک کاربر ساده شبکه‌های اجتماعی شدند.

به نظرم، علیرغم اینکه هنوز خیلی‌ها وبلاگ‌نویسی را یک مد باستانی فراموش‌شده می‌دانند، هنوز هم عمده بار تحلیل و محتواسازی به معنی واقعی کلمه -و نه کپی پیست مکرر اخبار خام- بر عهده همین وبلاگ‌نویس‌هاست.

مثال دیگری عرض می‌کنم: برای من هنوز روشن نشده است که فلیپ‌بورد برای چه در همین دوران دولت نهم باید به جمع ابزارهای فیلترشده اضافه شود. فلیپ‌بورد ابزاری برای مرور سریع اخبار بود، بالقوه خودش خبری تولید نمی‌کرد و تنها با الگوریتم‌هایش، اخبار مهم را گلچین می‌کرد.

قضیه یوتیوب در این میان پیچیده‌تر است و کاش دولت می‌توانست فیلتر کامل آن را تبدیل به یک پالایش سنجیده‌تر بکند.

[mks_separator style=”solid” height=”2″]

حمایت سیاسیون از شبکه‌های اجتماعی، ابزارها و سرویس‌های اینترنتی و جریان آزاد اطلاعات مسلما برای خودشان هم بی‌اجر نمی‌ماند. نمونه‌اش را در استفاده اردوغان از اینترنت برای به صحنه کشاندن مردم و ناموفق گذاشتن کودتای علیه‌اش دیدیم.

اما با استفاده از فرصت رسانه‌ای به دنبال اظهارات اخیر رئیس‌جمهور، به گمانم نیکوست که ما فکری به حال سرویس‌ها و ابزارهای دانش‌افزای اینترنت هم بکنیم، آنهایی که مورد بی‌مهری قرار گرفته‌اند و نظارت بر آنها مسلما از نظارت بر اکانت‌های شبکه‌های اجتماعی پیچیده‌تر نیست.

شاید در این شرایط، زمانی برسد که تفکر، تحلیل و تولید محتوا، مثل زمان حاضر در سایه پررنگ مطالب سرگرم‌کننده شبکه‌های اجتماعی قرار نگیرد.

 

7 دیدگاه

  1. همچون شما، بر این اعتقادم که ظرفیت فنی مناسبی برای تولید محتوای غنی هنوز فراهم نشده است.
    سرویس‌دهنده‌های وبلاگی قدیمی، همچون بلاگفا و پرشین‌بلاگ نتوانسته‌اند همراه با تحولات نسل جدید وب حرکت کنند.
    ماجرای قطعی مداوم بلاگفا و از بین رفتن بخش قابل توجهی از آرشیو بلاگ‌های قدیمی، عاملی شد که اعتماد به این سرویس کهنه‌کار ایرانی به شدت خدشه‌دار شود.
    همانطور که اشاره کردید، دو تا از بهترین سرویس‌دهنده‌های وبلاگی دنیا (وردپرس دات کام و بلاگ‌اسپات) فیلتر هستند. به این لیست می‌توانیم تامبلر را هم اضافه کنیم که آن هم فیلتر است.
    سرویس‌دهنده‌های جدید، همچون سرویس «بیان» هم به دلیل مشکلات زیرساخت، نمی‌توانند جوابگوی نیاز کاربران باشند.
    سهولت کار با شبکه‌های اجتماعی و شبکه‌های موبایلی (مانند تلگرام) باعث شد خیل عظیم کاربران کاربران به طور تمام‌وقت به این سرویس‌ها کوچ کنند؛ در حالی که این سرویس‌ها ذاتا برای تولید و عرصه و مصرف محتوای غنی طراحی نشده‌اند.
    الان بسیاری از وبلاگ‌نویسی‌های جدی در زبان فارسی در بستر تلگرام انجام می‌شود و به شدت عمق و خوانایی مطالب را پایین می‌آورد.

    تصور می‌کنم شرکت‌های فعال در حوزه آی‌تی باید نگاه جدیدی به عرصه استارتاپ‌های تولید محتوا داشته باشند؛ همانند کاری که در دنیا با مدیا-استارتاپ‌ها شروع شده است.
    به حال و هوای جدیدی نیاز داریم.

  2. من نیز با شما موافقم.
    فیلتر کردن کلی یک پلتفرم مثل وردپرس یا بلاگر بیشتر به این می ماند که ما یک نوزاد یک روزه را اعدام کنیم تا مبادا وقتی بزرگ و بالغ شد، آدمکشی کند!

  3. “قضیه یوتیوب در این میان پیچیده‌تر است و کاش دولت می‌توانست فیلتر کامل آن را تبدیل به یک پالایش سنجیده‌تر بکند.”
    خب این یعنی چی؟ به نظر شما یوتیوب باید باز باشه یا نه؟ پالایش سنجیده تر نهایتش اینه که بیان به سلیقه خودشون (عرف و فرهنگ و غیره) یه سری بخش ها رو ببندند.
    من ترجیح میدم تو زندون باشم تا این که بهم بگن بیا تو یه خونه زندگی کن ولی نمی تونی بری بیرون.
    روش کار این آقایان هم خیلی وقته که معلومه و نیازی به مذاکره و بحث و تحلیل نداره.
    با تشکر

  4. جالب بود فقط من متوجه نمیشم که چرا تو این چند ساله تمامی ادبیات باشه انجام بشه هستش و بعد از تقریبا 3 سال هنوز از اون باید انجام بشه ها خروجی ای نداشتیم؟
    حالا بلاگفا نشد از بلاگر استفاده میکنیم! یعنی شبکه اجتماعی از وضعیت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی کشور مهمتره؟ آیا …
    امیدوارم یکی به این همه آیا ها جواب بده!!!
    ممنون بابت سایت عالی و حرفه ایتون

  5. به شخصه یکی از مهمترین نقاط قوت دولت فعلی را عملکرد آن در حوزه IT می دانم و خصوصا در حوزه توسعه زیرساخت، افزایش پهنای باند، تغییر مجوزهای ارائه خدمات اینترنت، طرح ترابرد پذیری و ….. با توسعه زیرساخت و افزایش استفاده عموم از خدمات اینترنتی فیل. ترکردن شبکه های اجتماعی و دیگر خدمات هم هزینه های بیشتری خواهد داشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا