کتاب ایران بین دو انقلاب نوشته یرواند آبراهامیان
پروفسور یرواند آبراهامیان به سال ۱۳۲۰/ ۱۹۴۰ در تهران دیده به جهان گشود. تا سال ۱۳۳۰ /۱۹۵۰ در همین شهر به تحصیل پرداخت و سپس روانه انگلستان شد. در سال ۱۳۴۲/ ۱۹۶۳ از دانشگاه آکسفورد درجه کارشناسی ارشد گرفت و در سال ۱۳۴۸/ ۱۹۶۹ از دانشگاه کلمبیا موفق به اخذ درجه دکترا شد. آبراهامیان، در دانشگاههای پرینستون و آکسفورد، به تدریس «تاریخ ایران» پرداخت و هماکنون استاد تاریخ عمومی ــ بهویژه تاریخ اروپای جدید و جهان سوم ــ در کالج باروک دانشگاه شهر نیویورک است.
یادداشت ناشر
علاقه و توجه به تحولات ایران معاصر علاقه و توجهی است که بیشتر در سالهای اخیر، بهویژه پس از بروز انقلاب اسلامی، بنیانی اساسی یافته است. همزمان با این رشد ناگهانی و چشمگیر درخواست و نیاز عمومی به آگاهی از تحولات تاریخ معاصر ایران برآورده ساختن این نیاز عمومی را نشر انبوهی از نوشتههای تاریخی عهدهدار شد که نظر به اقتضای کار لاجرم بیشتر جنبهای سطحی و شتابزده داشته است.
آنچه آثار و تحقیقات یرواند آبراهامیان و بهویژه ایران بین دو انقلاب، مهمترین اثر وی، را از بسیاری آثار منتشرشده دیگر در این دوره متمایز میسازد زمینه خاص بررسیهای اوست و سابقه علائق وی؛ نخست آنکه در رویکرد به فراز و نشیبهای تاریخی ایران معاصر، زمینه کار را بر جامعهشناسی سیاسی نهاده و پرسشهایی را مد نظر دارد که حاصل تحقیق را به صِرف بازسازی رخدادها محدود نمیکند. و دیگر آنکه مطالعات و بررسیهای خود را در زمینه تاریخ معاصر ایران سالها پیش از آشکار و غیرقابل اجتناب یافتن این موضوع، یعنی از مدتها قبل از انقلاب، آغاز کرده است. بخشی از این بررسیها که در همان ایام به صورت مقالههایی منتشر شدند وموردبحث ونقد قرار گرفتند بدنه اصلی این کتاب را تشکیل میدهند.
این ویژگیها در عین این که باعث شدهاست آثار یرواند آبراهامیان در مقایسه با بسیاری از دیگر بررسیهای مشابه در زمینه تاریخ معاصر ایران از جدیت بیشتری برخوردار باشد، کاستیهایی نیز به همراه داشته است و از جمله آن که در سالهای اخیر در مورد بسیاری از مضامین مورد بحث آبراهامیان منابع و مآخذ بسیاری در دسترس پژوهشگران قرار گرفته است که پیش از این در دسترس نبوده و این خود لاجرم تا حدودی نحوه طرح و بحث این مضامین را دگرگون خواهد ساخت.
تاریخ تحولات ایران معاصر از آنجایی که بهندرت مورد بحث و بررسیای جدی قرار داشته، نکات و مضامین بحثانگیز بسیار دارد و ایران بین دو انقلاب نیز از این قاعده مستثنی نیست، امید ناشر نیز آن بوده است که با طرح بی کم و کاست این نکات و مضامین زمینه نقد و احیاناً تصحیح آنها را فراهم آورد.
یادداشت مترجمان
۱. بهکاربستن یک روش تاریخی جدید، متکی به دادهها و منابع مادی و عینی، ایران بین دو انقلاب را به روایت تاریخی متفاوتی تبدیل کرده است؛ روایتی که در آن تبیین و تحلیل پدیدهها و دگرگونیهای تاریخ معاصر ایران بر دادهها و منابعی همچون اسناد، گزارشها، روزنامهها و مذاکرات مجلس استوار شده است. بنابراین، اصل عبارات نقلشده از منابع فارسی از جمله مجلات، روزنامهها و مذاکرات مجلس را بر ترجمه آنها ترجیح دادهایم. ولی تلاش ما در انجام این مهم با کامیابی چندانی همراه نبود. بر اغلب برگههای درخواستی که برای دریافت مجلات و روزنامههای گوناگون به مسئولین کتابخانهها میدادیم عباراتی مانند «موجود نیست»، «امانت داده نمیشود» و از این قبیل نقش میبست. حتی در کتابخانههای معتبری مانند «کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران» و «کتابخانه ملی» نیز همه شمارههای مجلات و روزنامههای مزبور را پیدا نکردیم. البته مشکل دیگری هم وجود داشت و آن اینکه برای فهم خوانندگان انگلیسیزبان، برخی نقلقولها و عبارات چنان خلاصه و سادهشده بود که آوردن اصل فارسی آنها، بر اصل امانتداری در ترجمه خدشه وارد میکرد. در این گونه موارد به سه شیوه عمل کردهایم: الف) هنگامی که اصل منبع فارسی را پیدا کردهایم که با ترجمه آبراهامیان تفاوت چندانی نداشته است، عبارات اصلی (فارسی) را آوردهایم؛ ب) در مواردی که نتوانستهایم به اصل فارسی دست یابیم، به ترجمه آن بسنده کردهایم؛ ج) عبارات بسیار خلاصه و ساده شده را نیز ترجمه کردهایم و عمدتاً از آوردن اصل فارسی آنها چشم پوشیدهایم. پس ناگفته پیداست که امکان دارد عبارتها و عنوانهای ترجمهشده، با اصل آنها متفاوت باشد.
۲. گوناگونی، تفاوت و حتی تضاد در تحلیلها و روایتهای تاریخی مهمترین عامل در پویا و غنیترشدن پژوهشهای تاریخی است و، از لحاظ منطقی، بازسازی و بازنویسی یک مرحله تاریخی، از جمله تاریخ اجتماعی، نقطه کمال و پایانی ندارد و هیچ مورخی نمیتواند پرونده یک دوره تاریخی را به بایگانی بسپارد. گرچه این ادعا در حوزه توصیف و اطلاعات تاریخی هم تا حدودی مصداق پیدا میکند، شناسایی یک رشته اطلاعات تاریخی مورد پذیرش ممکن است. ولی حتی منابع بنیادی تاریخ معاصر ایران، از لحاظ اطلاعات تاریخی، خالی از تناقض و ابهام نیست. اسامی و عناوین، تاریخ دقیق رویدادها و حتی روند رویدادها معمولاً متفاوت ثبت شده است. ایران بین دو انقلاب نیز متأثر از این وضعیت است، ما، در حد توان خود، اطلاعات تاریخی موجود در کتاب را با منابع اصلی تطبیق کردهایم تا حتیالامکان ترجمه فارسی از این موارد بری باشد.
۳. ایران بین دو انقلاب، چونان درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی ایران معاصر جایگاه برجسته و ارزندهای دارد، ولی بیگمان پرسشهایی را بیپاسخ گذاشته است و البته کاستیهایی در آن مشاهده میشود. به همین دلیل، امیدواریم ترجمه کتاب سهمی هرچند اندک در رونق بازار بررسیهای موشکافانه و ارزیابیهای نقادانه تاریخ معاصر ایران و نوشتههای همزمینه آن داشته باشد. نگاه نقادانه به ترجمه کتاب نیز ما را برآن خواهد داشت تا با دلگرمی و دقت بیشتری در این حوزه خطیر و ارزشمند تلاش کنیم.
البته ترجمه و چاپ این کتاب بدون تلاش، همکاری و راهنمایی شماری از دوستان و همکاران عزیز که در بخشهای مختلف این حوزه فرهنگی کوشش میکنند، ممکن نبود. از همه آنها، از جمله برخی استادان و دانشجویان دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و مسئولین و کارکنان نشرنی سپاسگزاریم.
پیشگفتار
نگارش این اثر، در سال ۱۳۴۳/ ۱۹۶۴، به منظور بررسی پایگاه اجتماعی حزب توده، مهمترین سازمان کمونیستی در ایران، آغاز شد. بررسی اولیه، دوره کوتاه شکلگیری حزب در سال ۱۳۲۰ /۱۹۴۱ تا سرکوبی شدید آن در سال ۱۳۳۲ /۱۹۵۳ را دربرمیگرفت و هدف از آن پاسخ به این پرسش بود که چرا سازمانی آشکارا غیرمذهبی، رادیکال و مارکسیست توانست در کشوری با ویژگیهای برجسته تشیعِ پرشور، پادشاهی سنتی و ملیگرایی افراطی، به جنبشی تودهای تبدیل شود. ولی با پیبردن به اینکه ارزیابی موفقیت آنها بدون توجه به شکستهای بیشتر حزبهای ملیگرای معاصرِ حزب توده از یکسو و ناکامیهای اسلاف ایدئولوژیکی این حزب، بهویژه سوسیال دموکراتهای (۲) سالهای ۱۲۸۸ ــ ۱۲۹۸/ ۱۹۰۹ ــ ۱۹۱۹ و سوسیالیستهای دهه ۱۳۰۰/ ۱۹۲۰ وکمونیستهایدهه ۱۳۱۰/ ۱۹۳۰، از سوی دیگر، ممکن نیست، حوزه بررسی خود را کمکم گسترش دادم. این بررسی با وقوع انقلاب اسلامی که نه حزب توده بلکه نیروهای مذهبی را به قدرت رساند گستردهتر شد. در نتیجه، کتاب حاضر، در واقع بنیادهای اجتماعی سیاست در ایران را تحلیل و، این موضوع را بررسی میکند که چگونه توسعه اقتصادی ـ اجتماعی بهتدریج ویژگیهای زندگی سیاسی در ایران را، از انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی، شکل داده است.
کتاب به سه بخش اصلی تقسیم شده است. بخش نخست، با بررسی سده نوزدهم، انقلاب مشروطه و حکومت رضاشاه، پیشینه تاریخی لازم را برای فهم تحولات ایران نوین به دست میدهد. بخش دوم، زمینه اجتماعی دگرگونیهای سیاسی سالهای فروپاشی حکومت رضاشاه (شهریور ۱۳۲۰) تا شکلگیری حکومت خودکامه محمدرضا شاه (مرداد ۱۳۳۲) را تجزیه و تحلیل میکند. این دوازده سال تنها دوره مهم از تاریخ ایران معاصر است که مورخان میتوانند آن سوی ظواهر سیاسی، یعنی ساختارهای اجتماعی سیاست ایران، را ببیند و ریشههای قومی و طبقاتی جنبشهای سیاسی مختلف را بررسی کنند. پیشنهاد میکنم خوانندگانی که علاقه چندانی به ساختار درونی جنبش کمونیستی در این دوره ندارند، بهرههای ۷ و ۸ را که به بررسی پایگاههای قومی و طبقاتی حزب توده اختصاص دارد، بهطور گذرا مطالعه کنند. در بخش پایانی هم با توصیف برنامههای اجتماعیـ اقتصادی محمدرضا شاه، تنشهای سیاسی که بهواسطه این برنامهها تشدید شده بود و سرانجام وقوع انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷، بررسی میشود.
در بررسی پیچ و خمهای سیاست ایران، تا حد امکان، بر سه منبع مهمی که دیگر پژوهشگران علوم اجتماعی اغلب از آن چشمپوشی کردهاند تکیه شده است: گنجینه بسیار باارزش اطلاعاتی وزارت خارجه بریتانیا و اداره هندوستان در لندن ــ بهویژه گزارشهای هفتگی، ماهانه، سالانه و بررسیهای دقیقی که طی سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۴۹ (۱۲۸۴ تا ۱۳۲۸) توسط کنسولهای بریتانیا در استانها و همچنین وزیر مختارها، سفیران و وابستههای ویژه در تهران تهیه و فرستاده میشد؛ دادههای ارزشمند موجود در مذاکرات پارلمانی، بهویژه از مجلس اول (۱۲۸۵/ ۱۹۰۶) تا مجلس هفدهم (۱۳۳۲/ ۱۹۵۳) که در کتابی با عنوان مذاکرات مجلس شورای ملی به چاپ رسیده است؛ و اطلاعات باارزش روزنامهها، مجلات، و نشریههای ادواری فارسیزبان داخل وخارج کشور طی سالهای ۱۲۸۵ تا ۱۳۵۸ (۱۹۰۵ تا ۱۹۸۰). همچنین، در حد امکان، از خاطرات، تاریخها و مقالههای سیاستمداران فعال، دولتمردان بازنشسته و تبعیدیهایی که پس از سال ۱۳۳۲/ ۱۹۵۳ از کشور بیرون رفتند، استفاده شده است. البته هرکدام از این منابع گرایشهای ویژهای دارند، ولی پژوهشگر علوم اجتماعی هنوز هم میتواند با درنظرداشتن این جانبداریها، مقابله این گونه اطلاعات با دادههای اصلی و استفاده از منابع دیگر، تصویر عینی بیطرفانهای از سیاست ایران بهدست آورد. امید است تاریخنویسان آینده پس از دسترسی به منابع دستنخورده عمده تاریخ ایران در آرشیوهای اتحاد جماهیر شوروی، یافتههای مرا ارزیابی کنند.
مایلم از کسانی که در نوشتن این اثر مرا یاری کردهاند نیز سپاسگزاری کنم: پروفسور دونالد زاگوریا (۳) برای خواندن دستنوشتهها؛ فعالان سیاسی که نمیخواهند نامشان برده شود برای مصاحبهها، اسناد کمیابی که در اختیارم گذاشتهاند و تذکرهای ارزشمندشان؛ خانم نیکی کدی (۴)، جوزف آپتن، الول ساتن (۵)، بزرگعلوی، هرمز شهدادی، و مرحوم کویلر یانگ (۶) برای توضیحاتی که درباره دستنوشتههای اولیه ارائه دادند؛ وشاهین آبراهامیان و مارگارت کیس (۷) برای ویرایش بسیار دقیق کتاب.
همچنین، از مؤسسههای زیر برای همکاریهای مالی آنها سپاسگزارم. انستیتو پژوهشهای تحولات بینالمللی در دانشگاه کلمبیا، برای کمکهای مقدماتی از سال ۱۹۶۷ ــ ۱۹۶۹؛ دانشگاه شهر نیویورک برای فراهمساختن فرصت سفر تابستانی در سالهای ۱۹۷۲، ۱۹۷۴، ۱۹۷۶ و ۱۹۷۹؛ شورای پژوهشهای علوم اجتماعی به دلیل اعطای فرصت گذراندن دوره فوقتخصصی در سال ۱۹۷۷؛ وکالج باروک دانشگاه شهر نیویورک برای کمکهزینهها و مرخصی سالهای ۱۹۷۹ ــ ۱۹۸۰ جهت تکمیل کتاب.
همچنین، از مسئولان اداره اسناد منتشرنشده بریتانیا به دلیل اجازه استفاده از نقلقولهای موجود در اسناد منتشرنشده خارجی در اداره اسناد دولتی (۸) و اداره هندوستان در لندن هم سپاسگزارم. البته مؤسسهها و افرادی که پیشتر از آنها قدردانی شد، نسبت به هرگونه نادرستی یا عقیده سیاسی مطرحشده در کتاب، هیچگونه مسئولیتی ندارند.
لازم به یادآوری است که از پانویسها فقط برای اشاره به نقلقولها، اسناد باارزشتر و بحثانگیز و منابع بسیار بااهمیت استفاده شده است. سایر آثار دست دوم و ممتاز، مانند دیگر منابعِ مهم، در کتابشناسی پایان کتاب آمده است.
درآمد
جامعهشناسانی که ماشین زمان را متوقف کردهاند و با تلاش فراوان وارد موتورخانه آن شدهاند تا نقش طبقه را در سیر تاریخ پیدا کنند، میگویند که نتوانستهاند جای طبقه را پیدا کنند، آنها فقط توانستهاند افراد بیشماری را با مشاغل، درآمدها و سلسلهمراتب متفاوت مشاهده کنند. البته آنها درست میگویند، چرا که طبقه اجتماعی یک بخش از ماشین نیست بلکه طرز کارکردن و حرکت آن است. طبقه، منافع این گروه و آن گروه نیست، بلکه تضاد منافع است؛ گرما و صدای غرش حرکت ماشین است… طبقه ساخت نیست بلکه واقعه و حرکت است.
- P. Thompson, The Making of the English Working Class (London, 1968), p. 939.
طی دو دهه گذشته، جامعهشناسانی که درباره جوامع غربی مطالعه کردهاند به اصول علم نوینی به نام جامعهشناسی سیاسی دست یافتهاند. این جامعهشناسان با نفی تصور جدایی دولت و جامعه که در جامعهشناسی سده نوزدهم رایج بود، به تنظیم نظریهای با گستردگی کمتر اما دقیقتر پرداختهاند که در آن، دولت و جامعه بهنحو پیچیدهای همبسته، و سیاست پدیدهای متأثر از سازمانهای سیاسی و نیروهای اجتماعی قلمداد میشود. این جامعهشناسان با بهرهگیری از دیدگاه سه بُعدی فوق، علاوه بر تدوین چارچوبهای نظری جامعهشناسیسیاسی، مطالعات موردی و تجربی ارزشمندی درباره جوامع غربی، تحلیل بنیادهای اجتماعی سیاست و ارتباط پیچیده میان عملکرد دولت، سازمانهای سیاسی و ساختارهای اجتماعی ارائه دادهاند. (۹)
در حالیکه جامعهشناسان تحلیلگرِ جوامع غربی دیدگاه سهبعدی جامعهشناسیسیاسی را بهکار بستهاند، آنهایی که به بررسی کشورهای غیرغربی میپردازند خواستهاند دیدگاه دوبعدی سده نوزدهمی را همچنان حفظ کنند. برخی از آنها، بهویژه پژوهشگران سیاسی مکتب ساختاری ـ کارکردی، دولت را محور بحث خود قرار دادهاند. آنها بررسی کردهاند که چگونه دولت جامعه را نوسازی میکند، چگونه با بحران مشروعیت درگیر میشود و چگونه نهادهای نوینی مانند بوروکراسی، ارتش و نظام تکحزبی ایجاد میکند. محور بحث گروهی دیگر، بهویژه مردمشناسان و پژوهشگران سیاسی مکتب رفتاری جامعه بوده است؛ مثلاً مردمشناسان، جماعتهای کوچک را بررسی کردهاند و صاحبنظران سیاسی، به بررسی کل «فرهنگِ سیاسی» «جوامع در حال توسعه» پرداختهاند. بدینترتیب، جامعهشناسان درباره این مسئله که چگونه نظامهای سیاسی باعث تغییر نظامهای اجتماعی میشوند و متقابلاً چگونه نظامهای اجتماعی ــ از طریق خشونت، شورش و سیاستگریزی ــ نظامهای سیاسی را مختل میکنند، بررسیهای بیشتری انجام دادهاند. اما درباره اینکه چگونه مبارزههای اجتماعی به درگیریهای سیاسی شکل میدهند و چگونه نیروهای اجتماعی در اندرکنش با سازمانهای سیاسی، بر روند توسعه در جوامع غیرغربی تأثیر میگذارند، آثار کمتری ارائه کردهاند. (۱۰)
همچنین، پژوهشگران انگشتشماری به بررسی شالودههای اجتماعی سیاست در ایران پرداختهاند. در حالیکه ایرانشناسان پیشین به بررسیهای گسترده تاریخی ــ اغلب با تأکید بر تأثیر جریانهای بینالمللی بر مسائل داخلی ــ تمایل داشتند، معاصران نیز به حوزههای معینی از نظام سیاسی یا اجتماعی اهمیت میدهند. شماری از آنها به جنبههای ویژهای از پدیدههای سیاسی مانند ملیگرایی، ساختار دولت، اصلاحات ارضی و بحران مشروعیت گرایش دارند. عدهای هم به بررسیهای موردی و جزئی گروههای کوچک تمایل دارند و آثار مهمی درباره «فرهنگ سیاسی» کل جامعه مینویسند. گروه اخیر عقیده دارند که ویژگیهای ملّی، مانند احساس ناامنی فردی، بیاعتمادی، بدبینی، یاغیگری، انزوای روحی و از خودبیگانگی روانی فردی، پدیدههای سیاسی ــ بهویژه بیثباتی سیاسی ــ سده نوزدهم ایران را تفسیر و تبیین میکند. بیشتر آنها هم سیاست و هم جامعه ایران معاصر را تجزیه و تحلیل میکنند و تنها شمار اندکی، به مطالعه جامعهشناسیسیاسی ایران امروز میپردازند. (۱۱)
کتاب حاضر، میخواهد با تحلیل تأثیرات متقابل سازمانهای سیاسی و نیروهای اجتماعی، سیاست ایران معاصر را بررسی کند. بهطور کلی، این نیروها را میتوان به گروههای قومی و طبقات اجتماعی تقسیمبندی کرد. در این کتاب عبارت «گروه قومی» به گروهبندیهای عمودی متشکل از افرادی با زبان، اصل و نسب قبیلهای و دین مشترک، یا پیوندهای سرزمینی و منطقهای اطلاق میشود. برای توصیف قشرهای افقی متشکل از افراد دارای مناسبات مشترک با ابزار تولید، رفتار همگون در برابر دستگاه اداری و در محیطهای رو به توسعه، نگرش کلّی مشترک به نوسازی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، از اصطلاح «طبقه اجتماعی» استفاده شده است.
هرچند واژه طبقه اجتماعی را، با کمی تفاوت معنایی، نویسندگانی همچون مارکس، دوتوکویل، ماکیاول، تاونی، وبر، دارندورف و همچنین نظریهپردازان سدههای میانی، مسلمانان، بازرسان رومی و نویسندگان مجموعهمقالات فدرالی است (۱۲) آمریکایی بهکار بردهاند، اخیراً جامعهشناسان این اصطلاح را نقد کردهاند. ساختارـ کارکردگرایان استدلال کردهاند که جوامع نه به چند طبقه بزرگ بلکه به قشرهای کوچک حرفهای گوناگون تقسیم میشود. آنها تأکید میکنند که این قشرها بهواسطه تقسیم کار به هم وابستهاند ولی بر پایه معیارهای مختلفی همچون منزلت، پایگاه اجتماعی و درآمد از یکدیگر منفک میشوند. (۱۳) رفتارگرایان نیز ادعا کردهاند که مردم کشورهای در حال توسعه پیش از آنکه خود را عضو طبقهای اجتماعی ـ اقتصادی تلقی کنند، وابسته به ایدئولوژی میدانند. به عقیده آنها، در اینگونه کشورها، نیروهای سیاسی بر اثر کشمشکهای طبقاتی پدید نمیآید بلکه بهدنبال عقاید متضاد ایجاد میشود. پس اگر مارکس با این فرمول که آگاهی انسان را جایگاه اجتماعی وی تعیین میکند، نظریه هگل را «بر پاهای خویش قرار داد»، رفتارگرایان معاصر نیز با پافشاری بر اینکه جایگاه اجتماعی انسان را ــ دستکم در جهان سوم ــ آگاهی وی تعیین میکند، باژگونه نظریه مارکس را اظهار کردهاند. (۱۴) در عین حال، پژوهشگرانی که زندگی و آثار نخبگان سیاسی را مطالعه میکنند، با دستهبندی بقیه مردم در قالبی بیشکل و پراکنده با عنوان «تودهها»، مفهوم طبقه اجتماعی را کنار گذاشتهاند. (۱۵) در همین دوره، جامعهشناسانی که سیاست را در کشورهای غیرغربی بررسی میکنند، با طرح این مسئله که ستیزهای عمده جهان سوم به دستهبندیهای قومی و نژادی، کاست، مذهب و مسائل محلی مربوط میشود، در استفاده از مفهوم طبقه برای مطالعه اینگونه جوامع تردید کردهاند. (۱۶) آنان نتیجه میگیرند که طبقه، نه در آسیا و آفریقا، بلکه در اروپا و آمریکا وجود دارد. و بالاخره، بیشتر جامعهشناسان جهان سوم ــ به همراه هواداران جهان سوم در غرب ــ میخواهند با تأکید بر تفاوتهای ظاهریبین جوامع جهان سوم و کشورهای صنعتی، بر تضادهای اجتماعی داخلی این جوامع سرپوش گذارند. آنها پافشاری میکنند که مبارزههای ملّی، همه مبارزههای اجتماعی از جمله مبارزههای طبقاتی را تحتالشعاع قرار میدهد. (۱۷)
این کتاب مدعی نیست که همه مسائل نظری عمده مربوط به بررسی و تحلیل طبقه در برابر نخبه، طبقه در برابر قشر، مسائل اجتماعی در برابر مسائل ملی، گروههای افقی در برابر تقسیمات سلسله مراتبی و اجماع در برابر ستیز را برای همیشه حل میکند، بلکه، هدف اصلی کتاب، تحلیل بنیانها و شالودههای اجتماعی سیاست در ایران از طریق بررسی کشمکشهای محوری طبقاتی و قومی صدسال گذشته، ارتباط میان نوسازی اجتماعیـ اقتصادی و توسعه سیاسی، پیدایش طبقه نوین و افول گروههای قدیمی و ترکیب اجتماعی احزاب عمده سیاسی و دیدگاه ایدئولوژیکی آنها است. این نوشته، با مطالعه موردی زمینههای اجتماعی سیاست، امیدوار است بر مسائل عمده توسعه سیاسی ــ بهویژه نقش ستیزهای قومی در کشورهای درحال توسعه ــ و مسائل نظری جامعهشناسیسیاسی، بهویژه سودمندی و بیهودگی تحلیلهای طبقاتی، هم پرتوی بیفکند. فرض اساسی در سراسر کتاب، این رهیافتِ نئومارکسیستی یی. پی. تامپسون است که برخلاف دیدگاه مارکسیستهای ارتدکس، طبقه را نباید به سادگی برحسب رابطهاش با شیوه تولید، بلکه باید در بستر تاریخی و تعارض اجتماعی آن با دیگر طبقات موجود درک کرد.ژ
کتاب ایران بین دو انقلاب توسط نشر نی در 709 صفحه چاپ شده است.
این نوشتهها را هم بخوانید