نوشته پرویز شهریاری در مورد ابوریحان بیرونی
پرویز شهریاری:
قهرمان داستان من، قهرمانی که با تمام نیروی جانم دوستش دارم، قـهرمانی کـه تلاش میکنم تمام زیباییهایش را به نمایش بگذارم، قهرمانی که همواره زیبا بوده، هست و خواهد بـود، قهرمان من حقیقت است.
نیکولایه ویچ تولستوی رماننویس روسی
انسان هیچ نیست، اثـرهای اوست که مقدس اسـت. آنـکه اندیشه را میکشد، سه بار اوباش است. (رومن رولان داستاننویس فرانسوی)
ابو ریحان بیرونی (محمد فرزند احمد بیرونی) که در سال 362 هجری قمری متولد و در 440 هجری قمری از دنیا رفت، ریاضیدان، اخترشناس، فیلسوف و سیاح بود و در بـیرون شهر خوارزم به دنیا آمد.
چند سال در گرگان در دربار شمس المعالی قابوس وشمگیر بود. آثار الباقیه را در آنجا نوشت در سال 390 هجری قمری. سپس به خوارزم رفت و به خدمت مأمون خوارزمشاه درآمد.
وقـتی مـحمود غزنوی به خوارزم لشگر کشید و در باغ و خانهٔ ابو نصر عراق ساکن شد و همهٔ لشگریانش همراه او مهمان ابو نصر عراق که خود ریاضیدان بود شدند، وقت رفتن تنها به دلیل ایـنکه در جـایی که ابو نصر عراق زندگی میکرد، مسجدی وجود ندارد، او را کشت.
میخواست ابو ریحان را هم بکشد، ولی چون به او خبر دادند که ابو ریحان اخترشناس است، به دلیل علاقهمندی به اخـترشناسان بـیرونی را با دست بسته به غزنین برد و در آنجا به زندان انداخت. حادثهای پیش آمد که محمود غزنوی به یک اخترشناس نیاز پیدا کرد و ابو ریحان را از زندان نزد او آوردند. ابو ریـحان آزاد شـد. ولی شب و روزش را به نوشتن میپرداخت و بـه جـز یـک روز نوروز و یک روز مهرگان یا برای خرید، از نوشتن دست نکشید.
وقتی محمود غزنوی به هندوستان لشگر کشید، ابو ریحان را هم با خـود بـرد. وی در آنجا به جمع دانشمندان هندی پیوست، سانسکریت یاد گـرفت و کـتاب «ماللهند» را نوشت. او وقتی کتاب «مفاتیح الحساب» را مینوشت، که از کسرها صحبت میکنند مینویسد: اخترشناسان کسرهایی به کار میبرند که مـخرجهای پشـت سـر هم آنها شصت است تا هر جا بخواهند و آنها را بـه ترتیب دقیقهها، ثانیهها، تالتهها، رابعهها و جز آن گویند باهم شبیه حساب اخترشناسان کسرهائی آوردیم که مخرجهای پشت سـر آنها ده و توانهای پشت سر آنها را آوردیم و آنها را به ترتیب دهگان، دومین دهـگان، سـومین دهگان و چهارمین دهگان نامیدیم.
این مطلب نشان میدهد که ابو ریحان بیرونی کسی بود که وعدههای دهـدهی را وارد ریـاضیات کرده بود. او همچنین گندمهای مجموع شطرنج را به نحوی که در خانهٔ اول یک دانـه گـندم و در هـر خانه دو برابر خانهٔ قبلی قرار دهند، محاسبه کرده بود. او همینطور راه بخش کردن زاویه را بـه سـه قـسمت و دیگر مسالههایی که با خطکش و پرگار میسر نیست، نشان داد. او در قانون مسعودی خود توانست رابـطههای مثلثاتی را پیش ببرد.
بیرونی با گمان زدن مخالف بود و میگفت هیچ مطلبی را بدون استدلال نـمیتوان پذیـرفت. او بـیش از صد کتاب نوشته است که بیشتر آنها موجود است. او به زبان فارسی هم تـسلط داشـت و کتابی را که برای ریحانه به عربی نوشته بود به خواست ریحانه به فـارسی هـم نـوشت. او به راستی دنبال حقیقت بود.
شماره 268 مجله چیستا
این نوشتهها را هم بخوانید
یاد داستان “ز گهواره تا گور دانش بجوی” کتاب فارسی دبستان به خیر
ابوریحان گفت: آیا اگر این مسأله را بدانم و بمیرم، از اینکه نادانسته بدرود زندگی گویم بهتر نیست؟ ابوالحسن این مسأله را شرح گفت و هنوز دقیقه ای چند از پایان گرفتن سخن او نگذشته بود که روزگار ابوریحان به سر آمد و بانگ شیون از اهل خانه برخاست.