بشقاب پرنده چیست؟

مجله هیستوریا – هانری دوران
ترجمه دکتر هادی خراسانی
پس از دومین جنگ جهانی، یعنی تقریبا سی سال پیش، نخستین بار درباره بشقابهای پرنده گـزارشهائی منتشر گردید. در بدو امر کسانی که مدعی رؤیت اینگونه بشقابها بودند، مورد تـمسخر قرار میگرفتند و مشاهدات آنـان زائیـدهٔ توهم و تخیلشان تلقی میشد، ولی در نتیجهٔ افزایش تعداد گزارشهائی که دربارهٔ دیدن این اشیاء پرنده، بوسیله افراد مختلف، منجمله خلبانان داده میشد، رفته رفته محافل علمی و مقامات دولتی، بناچار، موضوع را جدی تلقی کـردند و بدین ترتیب در کشورهای مختلف، برای بررسی این پدیده، گروههای تحقیقی بوجود آمد. گرچه این بررسیها هنوز به نتیجهای قطعی نرسیده است و بسیاری از دانشمندان وجود بشقابهای پرنده را هنوز منکر هستند، معذلک تـعداد دانـشمندانی که وجود اینگونه اشیاء پرنده را تأیید میکنند، رو بافزایش است.
مجلهٔ هیستوریا، با توجه باهمیت این موضو یکی از شمارههای مخصوص اخیر خود را به بشقابهای پرنده اختصاص داده و طی یک سلسله مقالات، بـه قـلم اهل فن، جنبههای مختلف این موضوع را مورد بررسی قرار داده است مانند تاریخچهٔ پیدایش و عقاید دانشمندان درباره ماهیت و روش مقامات دولتی در مـقابل ایـن پدیده. ضمنا خاطر نشان میشود که دانشمندان برای «بشقابهای پرنده» اصطلاح «اشیاء پرندهٔ شناخته نشده» را بکار میبرند زیرا بیشتر جنبهٔ علمی دارد.
با توجه باینکه چندی پیش جرائد خبر رؤیـت بـشقابهای پرنـده را در تهران گزارش دادند ترجمه قـسمتهائی از مـطالب مـجله هیستوریا راجع باین پدیده بنظر سودمند میرسد.
هجوم بشقابهای پرنده
ماجرا در روز 24 ژوئن 1947 آغاز شد. در آن روز «کنت ارنولد»2 یکی از صاحبان صنایع امریکا با هـواپیمای خـصوصی خـود از «چهالیس»3 به مقصد «یاکیما»4 پرواز کرد. وی قصد داشت ضـمن انـجام کارهای شخصی، یک هواپیمای نیروی دریائی امریکا را پیدا کند که در کوههای «کاسکاد»5 ناپدید شده بود. در حدود ساعت 15 موقعی کـه ارنـولد بـرفراز منطقهٔ احتمالی سقوط هواپیمای گم شده پرواز میکرد، یک اشعه سـفید متمایل به آبی، طرف راست اطاقک (کابین) هواپیمای او را روشن ساخت. وی باطراف خود نگریست تا ببیند این اشعه از کـجا مـیآید. در ایـن موقع اشعه دوم و سپس اشعههائی دیگر موجب گردید که وی سر خـود را بـرگرداند. در این هنگام وی مجموعهای از 9 شی تابان را دید که مانند فلزی میدرخشید و با سرعت فوق العاده از تپه «بـیکر»6 بـه سـوی تپهٔ «رینئر»7 پرواز میکرد. چنین به نظر میرسید که این اشیاء که بـشکل بـشقاب و بـه اندازهٔ یک هواپیمای چهار موتوره بود، بیکدیگر اتصال دارد و در دو خط متوازی که یکی شامل 5 و دیـگری شـامل 4 بـشقاب پرنده بود حرکت میکرد. ارنولد برای تعیین سرعت این اشیاء پرنده، نقاطی را در تپههای ریـنیئر و ادامـز 8 ملاک محاسبه قرار داد و با بکار بردن روش محاسبهٔ هندسی، با تعجب پی برد کـه سـرعت پرواز ایـن اشیاء 2700 کیلومتر در ساعت است. در آن زمان چنین سرعتی بیسابقه بود، زیرا هنوز دیوار صوتی (یـعنی حـرکت 1200 کیلومتر در ساعت) شکسته نشده بود. نکتهٔ جالب دیگر آنکه این اشیاء پرنده بـخط مـستقیم پرواز نـمیکرد بلکه حرکت آنها نامنظم و شبیه حرکت بشقابی بود که در روی آب بلغزد.
ارنولد پس از فرود آمدن بـه یـاکیما بیدرنگ مشاهدات خود را به مقامات ذیربط گزارش داد و روزنامه نگاران را نیز از آن مـطلع سـاخت. بـدین ترتیب روز بعد، جرائد با خطوط درشت جریان این حادثه را با عنوان «بشقابهای پرنده» منتشر کـرد و از آن تـاریخ ایـن اصطلاح متداول گردید و هنوز هم بکار برده میشود، گو اینکه تعریف کـاملا صـحیحی نیست. بهرحال انتشار این خبر موجب گردید که بسیاری از افراد، از جمله عدهای از خلبانان و متخصصان رادار و سایر کـارشناسان، پدیـدههائی مشابه را که رؤیت کرده بودند، گزارش دهند. تعداد این گزارشها باندازهای زیـاد بـود که روز 30 دسامبر 1947 جیمز فورستال وزیر دفاع ایـالات مـتحده، دسـتور داد انجمن تحقیقی با عنوان طرح «علامت» بـرای بـررسی «اشیاء پرنده شناخته نشده» در پایگاه هوائی «رایت پاترسون 10» واقع در ایالت «اوهایو» تأسیس گـردد. مـمکن بود کار این انجمن جـنبهٔ تـشریفاتی بخود بـگیرد ولیـ حـادثهای دیگر رخ داد که از رکورد فعالیت آن جـلو گـرفت.
مرگ یک خلبان
در حدود ساعت 13 45 دقیقه 7 ژانویه 1948 گزارش داده شد که شئی مـدوری بـقطر 70 متر بر فراز «مادیسون ویل»11 واقـع در ایالت «کنتاکی 12» دیده شـده اسـت که بسوی «فورت کنوکس 13»، مـحل نـگاهداری ذخائر طلا و ارزهای امریکا، پرواز میکرده است. این شئی اسرارآمیز در پایگاه هوائی «گودمان»14 نـیز نـخست به کمک دوربین و سپس بـا چـشم غـیر مسلح رؤیت شـده بـود. بیدرنگ بگروهی مرکب از سـه هـواپیمای نظامی شکاری که در آن موقع برفراز «فورت کنوکس» پرواز میکرد، دستور داده شد این شئی پرنـده مـرموز را تعقیب کنند. «توماس مانتل»15 که فـرماندهی سـه هواپیمای شـکاری را بـه عـهده داشت، هواپیمای خود را بـسوی «گودمان» هدایت کرد و بدستگاه اسرارآمیز نزدیک شد. سرعت پرواز هواپیمای شکاری در حدود 500 کیلومتر در ساعت بود. اولیـن پیـام رادیوئی توماس مانتل به شرح زیـر مـخابره شـد «مـن بـه دستگاه پرنده، بـرای مـعاینهٔ دقیقتر آن، نزدیک شدهام.این ماشین عظیم ظاهرا از فلز ساخته شده است». دو هواپیمای شکاری دیگر، در ارتفاع 5000 مـتری فـرمانده خـود را که در میان ابرها ناپدید شده بود، گـم کـردند و بـناچار از تـعقیب دسـت کـشیدند و در پایگاه گودمان فرود آمدند.
در ساعت 15 و 15 دقیقه «مانتل»، طی پیامی، خبر داد نتوانسته است به شئی مرموز کروی شکل برسد و چنانچه این دستگاه باز اوج بگیرد، وی در ارتفاع 6000 متری ناچار خـواهد شد به علت فقدان دستگاه استنشاق اکسیژن از تعقیب منصرف شود. این آخرین پیامی بود که از او دریافت شد. در حدود ساعت 16 قطعات متلاشی شده هواپیمای او را پیدا کردند که در مساحتی بطول چندین کـیلومتر پراکـنده شده بود. محتملا این هواپیما در حین پرواز متلاشی شده بوده است. همانطوری که «جیمی گییو»، روزنامهنگار فرانسوی، نوشته است: «با توجه به صلاحیت مانتل که از خلبانان ورزیده بشمار میرفت و واقـعیات غـیر قابل انکاری که مورد تأیید شهود عینی قرار گرفته بود، این حادثه را نمی توان زائیده توهم و تخیل دانست.»
در چنین محیط اضطرابآوری بود کـه انـجمن موسوم به طرح «علامت» کـار خـود را آغاز کرد. انجمن مذکور در سپتامبر 1948 گزارش محرمانهای با عنوان «بررسی وضع» به ژنرال هویت واندنبرگ، رئیس ستاد نیروی هوائی، امریکا تسلیم داشت.
باید خـاطر نـشان ساخت که در آن زمان دومـین جـنگ جهانی پایان یافته، نازیها شکست خورده و جنگ سرد آغاز گردیده بود. بنابراین عجیب نبود اگر مقامات نظامی از خود بپرسند، آیا بشقابهای پرنده بوسیله شوروی ساخته نشده است؟ ولی در گزارش انجمن تحقیق تـأکید شـده بود که این اشیاء پرنده سلاحهای شوروی نیست و محتملا از ماوراء زمین فرستاده شده است. ولی وزارت دفاع امریکا این نظریه را رد کرد و اندکی بعد انجمن تحقیقاتی موسوم به طرح «علامت» منحل گردید و نـظریه افـرادی که مـعتقد بودند بشقابهای پرنده از خارج از زمین فرستاده شده است، بفراموشی سپرده شد. ولی در سالهای بعد، انجمنهای مطالعاتی متعدد دیـگر بنام طرحهای «کینه»-«چشمک»-«خرس» و بالاخره طرح «کتاب آبی» یکی پس از دیـگری جـایگزین طـرح «علامت» شد. انجمن تحقیقاتی موسوم به طرح «کتاب آبی»، تا سال 1969 بکار خود ادامه داد ولی چند مـاه پس از انـتشار گزارش «کوندون» که بعدا به آن اشاره خواهد شد، منحل گردید. این انجمنهای گـوناگون، گـاه بـگاه، برحسب اطلاعاتی که دریافت میداشتند، گزارشهائی منتشر میساختند که اغلب با هم متضاد بود. ولیـ رویهمرفته در این گزارشها سعی میشد که وجود بشقابهای پرنده ناشی از علل طبیعی قـلمداد شود.
اختفای اخبار مـربوط بـه بشقابهای پرنده
سال 1952، از لحاظ بشقابهای پرنده، بدو سبب حائز اهمیت بود: یکی آنکه، در نیمهٔ اول آن سال موجی از اخبار مربوط به رویت بشقابهای پرنده، سیل آسا، بوسیله نامه و تلفن و تلکس و غیره بمراجع رسـمی سراسر امریکا سرازیر گردید. کثرت این اخبار به اندازهای بود که مخابرهٔ آنها عملا شبکههای مخابراتی پایگاههای نظامی امریکا را اشغال میکرد. در آن زمان جنگ کره جریان داشت، بنابراین چنانچه اطلاعات مربوط بـه ایـن جنگ، به علت اشغال شبکههای ارتباطی نظامی با اخبار مربوط به بشقابهای پرنده، دیرتر از موعد مقرر، مخابره میگردید و یا اصلا به مقصد نمیرسید، امنیت امریکا به خطر میافتاد. دیگر آنـکه، در آن سـال، حادثه معروف به «رژه بشقابهای پرنده برفراز واشنگتن» بوقوع پیوست. در شبهای 19 و 26 ژوئیه سال مذکور تعدادی زیاد بشقابهای پرنده برفراز منطقهٔ ممنوع پنتاگون 19(وزارت دفاع امریکا) و کاخ سفید و ساختمان کنگره رویت شـد و مـوقعی که هواپیماهای جت در صدد تعقیب آنها برآمد، این اشیاء پرنده مرموز با هواپیماهائی که آنها را تعقیب میکرد به بازی، باصطلاح «قایم موشک» پرداخته و سپس ناپدید شد. چنین تجاوزی بـه حـریم هـوائی پایتخت امریکا، آنهم در یک مـنطقه مـمنوع جـنجالی بزرگ براه انداخت. در نتیجه بروز 12 ژانویه 1953، یک هیئت عالی تحقیقاتی مرکب از دانشمندان معروف و سه تن از اعضای سیا (سازمان ضد جاسوسی امـریکا) در وزارت دفـاع تـشکیل گردید و مأموریت یافت که دربارهٔ «این اشیاء پرنـده شـناخته نشده» تحقیقات لازم را به عمل آورد و روشن سازد آیا میتوان وجود آنها را معلول پدیدههای طبیعی دانست و یا اینکه این ماشینهای مـرموز از سـیارات دیـگر بزمین فرستاده شده است. هیئت تحقیقاتی مذکور نتیجهٔ تحقیقات خـود را طی گزارش «روبرتسون» منتشر ساخت. در این گزارش ادعا شده بود که بشقابهای پرنده را میتوان معلول پدیدههای کاملا طـبیعی دانـست. ضـمنا در گزارش مذکور خاطر نشان شده بود که «هنگام آن رسیده است کـه مـردم امریکا بادکنکها را بشقاب پرنده نپندارند.» ولی آیا بادکنک با سرعت 100000 کیلو متر در ساعت حرکت میکند؟ ظاهرا سه نمایندهٔ سـیا در هـیئت عـالی تحقیق، بدانشمندان عضو این هیئت فشار آورده بودند که موضوع بشقابهای پرنده ار کـم اهـمیت جـلوه دهند و از هیجانی ناشی از انتشار اخبار مربوط به این پدیده در مردم بکاهند تا در آینده مـخابره گـزارشهای مـربوط به بشقابهای پرنده، شبکههای ارتباطات نظامی را اشغال نکند. به همین منظور مقرراتی شدید، بـوسیلهٔ نـیروی هوائی امریکا وضع گردید که بموجب آن باید گزارشهای مربوط به رؤیت بشقابهای پرنـده بـحداقل مـمکن کاهش یابد و خلبانانی که این گونه اشیاء مرموز را رؤیت کردهاند، چنانچه مشاهدات خود را بـاطلاع عـموم برسانند به پرداخت 10000 دلار جریمهٔ نقدی و یا دهسال زندان محکوم خواهند شد. این تـلاش شـدید بـرای اختفای اسرار بشقابهای پرنده و نشان دادن شدت عمل نسبت به کارکنان نیروی هوائی مختلف، تـا سـالهای اخیر ادامه داشت.
(1) Henry Durrant
(2) Kenneth Arnold
(3) Chehalis
(4) Yalima
(5) Casvade
(6) Baker
(7) Rainier
(8) Adams
(9) James Forrestal
(10) Wright Patterson
(11) Madisonville
(12) Kentucky
(13) Fort Knox
(14) Godman
(15) Thomas Mantell
(16) Jimmy Guieu
(17) Hoyt Vandenberg
(18) Condon
(19) Pentagone
(20) Robertson
عکسهای دزدیده شده
نه تنها نظامیان بلکه افراد عادی نیز از افشای مشاهدات خود درباره بـشقابهای پرنده عملا منع میگردیدند. مثلا «رکس هفلین»22 بازرس کمیسیون ترافیک لوس آنجلس ساعت یـازده و نیم سوم اوت 1965 با دوربـین پولارویـد خود، چهار عکس گرفت. این عکسها ماشین مرموز کوچکی را که در کنار جاده در حال حرکت بود، نشان میداد. به علاوه در این عکسها ستونی از گرد و خاک در مجاورت این ماشین مرموز دیده میشد کـه اصالت عکسهای مذکور را به ثبوت میرسانید. پسازآنکه این عکسها در مطبوعات چاپ شد، شخصی که حامل معرفی نامهای از طرف «فرماندهی دفاع ناحیهٔ شمالی امریکا» بود، نزد هفلین رفت و از او تقاضا کرد اصل عـکسهائی را کـه برداشته است، در اختیار او بگذارد تا مورد بررسی «دفاع هوائی ناحیه شمالی» قرار بگیرد. هفلین اصل عکسها را تسلیم وی نمود ولی هنگامی که چندی بعد تقاضا کرد آنها را به وی مسترد دارند،
سازمان دفاع هوائی به او پاسخ داد که از این جریان هیچگونه اطلاعی ندارد، حتی دخالت نمایندهٔ ایالت کالیفرنیا در مجلس نمایندگان نیز نتیجهای نبخشید. در همین ایـام جـورج فریمن 23 یکی از افسران نیروی هوائی امریکا و سخنگوی کمیسیون تحقیقاتی طرح کتاب آبی اظهار داشت: «افراد ناشناسی میکوشند اطلاعات مربوط به اشیاء پرنده شناخته نشده را از بین ببرند و این امر، قـضیه را مـرموزتر مـیسازد. بهر حال این افراد بـا نـیروی هـوائی امریکا هیچگونه ارتباط ندارند.»
مردم فرانسه تا سال 1954 از پدیدهٔ بشقابهای پرنده تقریبا بکلی بیاطلاع بودند. ولی در آن سال موجی از اخبار مربوط به رؤیـت اشـیاء پرنـده در سراسر کشور برخاست. این جریان در کتابی که امـه مـیشل 24 یکی از مهندسان فرانسوی تحت عنوان «توضیحات درباره بشقابهای پرنده» تألیف کرد، منعکس شده است. معذلک قبل از آن تاریه یعنی در سـپتامبر 1953 ژان پلانـتیه 25 یـکی از افسران نیروی هوائی در مقالهای که در نشریهٔ نیروی هوائی فرانسه مـنتشر ساخت، فرضیات خود را دربارهٔ اشیاء پرنده شناخته نشده تشریح کرد. در همان نشریه به گزارشهای خلبانان نظامی و افراد عـادی مـبنی بـر رؤیت بشقابهای پرنده استناد شده بود. بنابراین میتوان از خود پرسید کـه آیـا نیروی هوائی فرانسه، از سال 1953 موضوع بشقابهای پرنده را مورد بررسی قرار نداده بوده است؟؟
ظهر روز 14 اکتبر 1954 شیئی عـظیم کـروی شـکلی که رنگ و موضع خود را تغییر میداد، بر فراز دهکده فونتن دو و کلوز 26 ظـاهر گـردید و مـدت یک ساعت و نیم در آئجا توقف کرد. تمام اهالی دهکده آن را رؤیت کردند. دو هواپیمای شکاری پایـگاه هـوائی او را نـژکاریتا 27 در صدد تعقیبش بر آمد و به آن نزدیک شد ولی بلافاصله شیئی کروی شکل مرموز به حـرکت درآمـده و بیک چشم بهم زدن ناپدید گردید. متعاقب این جریان، اعلامیهای از طرف نیروی هوائی فـرانسه نـتشر گـردید که در آن گفته شده بود: «خلبانان هواپیماهای شکاری در مدت جستجوی خود هیچگونه شئی ناشناختهای را مـشاهد نـکرده بودهاند» ولی باید پرسید کدام جستجو؟
مطبوعات محتملا به منظور تسکین هیجان عمومی، قسمتهائی مـهم از مـذاکرات جـلسه 16 نوامبر 1954 فرهنگستان پزشکی پاریس را منتشر کردند. در این جلسه دکتر ژورژهویر 28 استاد روان پزشکی اظهار داشته بـود: «تـمام مشاهدات مربوط به بشقابهای پرنده زائیدهٔ تخیل و توهم عمومی است و روزنامهها مـسئول پیـدایش ایـن توهم و موقع آن رسیده است که برای حفظ سلامت فکری مردم، به این توهمات خاتمه دادهـ شـود.» در هـمان سال وزارت حمل و نقل کانادا یک کمیسیون تحقیقاتی را تحت عنوان طرح «مغناطیس» بـه ریـاست دکتر «ویبراسمیت»29 تأسیس کرد. وی آزمایشگاهی در «شرلیزبی»30 دائر نمود که در آنجا ادوات مغناطیسی برای تشخیص اشیاء پرنده شـناخته نـشده، ساخته میشود و تاکنون نتایج مثبتی از این ادوات گرفته شده است.
درک واقعیات
در فرانسه در سـال 1958 امـه میشل کتاب دیگری تحت عنوان «اشیاء اسـرارآمیز آسـمانی» مـنتشر ساخت. در این کتاب اطلاعاتی که بوسیلهٔ فـرانسوبان مـبنی بر رؤیت بشقابهای پرنده در سال 1954 گزارش داده شده به تفصیل مورد رسیدگی قـرار گـرفته بود. بعلاوه این کتاب سـرآغازی بـرای انجام یـک رشـته مـطالعات علمی پنهانی دربارهٔ اشیاء پرنده مـرموز بـشمار میرفت که دانشمندان بعلل اجتماعی و حرفهای نمیتوانستند نطرات خود را علنی سازند و از ایـن لحـاظ حائز اهمیت شایانی بود. سپس 7 یـا 8 سال بدون آنکه حـادثه جـالبی رخ دهد، سپری شد فـقط گـاه به گاه درباره علل پیدایش آنها میدادند و می- کوشیدند که وجود این اشـیاء مـرموز را معلول پدیدههای طبیعی قلمداد کـنند. ولی ایـن فـرضیه کمتر کسی را مـتقاعد مـیساخت. حادثهای که ذیلا نـقل مـیگردد، مؤید این موضوع است:
در روز 2 اوت 1965 جوانی به نام الن اسمیت 31 از اهالی تولسا 32 واقع در ایالت اکلاهوما بـا دوربـین عکاسی کوچک خود عکسی از یک شـئی پرنـده اسرارآمیز بـرداشت. پسـازآنکه ایـن عکس را بزرگ کردند، در آن یـک دستگاه عدسی شکلی دیده شد که بوسیلهٔ دو نوار تیره رنگ به سه قسمت مشخص تـقسیم شـده بود که به ترتیب دارای رنگهای آبـی مـتمایل بـه سـبز و زرد مـتمایل به نارنجی و سـفید مـتمایل بخاکستری بود. پسازآنکه این عکس در روزنامهها چاپ شد، سخنگوی نیروی هوائی امریکا اظهار داشت که عـکس مـذکور در حـقیقت 4 ستاره از صورت فلکی اوریون 33 را که در آن هـنگام تـقریبا روی یـک خـط قـرار گـرفته بود، نشان میدهد. ولی روزنامه نگاران که نسبت به صحت توضیحات مقامات رسمی اطمینان نداشتند، عقیدهٔ دانشمندان ستارهشناس مشهوری از قبیل روبرت ریسر 34 و وانتر رب 35 را دربارهٔ این عـکس استفسار کردند. این دانشمندان تأکید کردند که عکس مذکور مربوط به صورت فلکی اوریون نیست. زیرا این صورت فلکی در آن موقع سال در آسمان امریکا قابل رؤیت نمیباشد.
باری پدیده بشقابهای پرنـده کـه در دهه 1940 ظهور کرده بود، در دهه بعد بتدریج به تمام کشورها سرایت کرد. در دهه 1960 بعضی از دانشمندان عقیده خود را نسبت به این پدیده تغییر دادند و رفته رفته آن را به عنوان یک واقـعیت عـلمی پذیرفتند. در سال 1965 فرد هویل 36 ستارهشناس جوان انگلیسی کتابی در لندن تحت عنوان «مردان کیهانی» منتشر ساخت که غوغای زیاد براه انداخت. همچنین ژاک واله 37 سـتارهشناس فـرانسوی که در آمریکا به تحقیق اشـتغال داشـت، کتابی تحت عنوان «تجزیه و تحلیل یک پدیده» تألیف کرد. این کتاب مانند بمب صدا کرد زیرا نشان میداد که اشیاء پرنده شناخته نشده از لحـاظ عـلمی یک واقعیت غیر قـابل انـکار بشمار میرود و حتی میتوان آنها را با کمک کامپیوتر مورد بررسی قرار داد.
(22)- Rex Heflin
(23)- George Freeman
(24)- Aime Michel
(25)- Jean Plantier
(26)- Fontaine de vaicluse
(27)- Orauge-Caritat
(28)- George Heuyer
(29)- Wibert Smith
(30)- Shirley,s Bay
(31)- Alan smith
(32)- Tulsa
(33)- Orion -لغت نامهها این صورت فلکی را گاه «جبار» و گاه «جوزا» ذکر کردهاند:
(34)- Robert Risser
(35)- Walter Webb
(36)- Fred Hoyle
(37)- Jaques Vallee
وقـوع یک حادثه عجیب در شبکه ارتباطی
رفتهرفته مسأله بشقابهای پرنده توجه سیاستمداران را نیز به خود جـلب کرد. روز 27 مارس 1966 جرالد فورد رئیس جمهوری فعلی امریکا که در آن زمان رهبر حـزب جمهوریخواه بود، از کنگره تـقاضا کـرد تحقیقاتی دربارهٔ اشیاء پرنده شناخته نشده بعمل بیاورد.
یک ماه بعد هنگامی که در کمیسیون امور نظامی، نارسائیهای کمیسیون بشقابهای پرنده مطرح گردید، سناتور مندل ریورز 38 رئیس جلسه اظهار داشت: ما دیـگر نمیتوانیم وجود اشیاء پرنده شناخته نشده را انکار کنیم. بسیاری از مقامات رسمی به این موضوع علاقه نشان میدهند.» دکتر جوزف الن هاینک 39 مشاور علمی نیروی هوائی امریکا نیز به نوبه خود توضیحاتی داده و در پایـان بـیانات خود، پیشنهاد کرد وظیفهٔ بررسی پدیده بشقابهای پرنده از دوش هوائی امریکا برداشته شود و بیک کمیسیون غیرنظامی (*) آقای دکتر هادی خراسانی از ترجمانان دانشمند و چیرهدست معاصر مرکب از دانشمندان محول گردد. هارولد براون 40 وزیـر مـشاور در امور نیروی هوائی، واکنش خود را در مقابل این پیشنهاد به دو صورت نشان داد. نخست ضمن گزارشی از لیندون جانسون رئیس جمهوری وقت امریکا تقاضا کرد که یک سازمان مطالعاتی برای بررسی اشـیاء پرنـده شناخته نشده، تشکیل دهد. ثانیا اجازه داد که اطلاعات و گزارشهائی که بوسیله نیروی ذیصلاحیت گذاشته شود. پروفسور جمیزماکدونالد 42 استاد فیزیک فضائی دانشگاه اریزونا 43 از این فرصت استفاده کرده و پرندههای موجود در نـیروی هـوائی امـریکا را مورد بررسی قرار داد و بدین تـرتیب بـه نـارسائیهای کار کمیسیون مذکور را تحت نفوذ خود قرار داده بوده است و بنابراین گزارش روبرتسون را نمیتوان یک سند بیطرفانه تلقی کرد. در این موقع وقـوع حـادثه جـدیدی، دگرگونیهائی در مساله بشقابهای پرنده بوجود آورد.
یک افسر فـنی نـیروی هوائی امریکا که در نزدیکی مینوت 44 واقع در ایالت داکوتای 45 شمالی در پایگاه موشکهای بین قارهای خدمت میکرد، موقعی که در روز 25 اوت 1966 در تالار رادیـوی ضـداتمی مـشغول کار بود، ناگهان متوجه شد که ارتباطش با خارج بـکلی قطع گردیده است. این پیشآمد غیرقابل توجیه بود، زیرا دستگاه ارتباطی این نوع پایگاهها بنحوی تنظیم شده بـود کـه نـمیبایستی هیچوقت قطع گردد. در همین موقع افسر دیگری که در پایگاه مذکور مـشغول خـدمت بود، یک شئی پرنده درخشان سرخرنگی دور میگردید. متخصصان دستگاه رادار، نیز وجود یک شئی پرنده اسرار- آمـیزی را کـه بـه زمین نزدیک داده بودند. تا امروز هم برای توجیه این پیشآمد هـیچگونه تـوضیح عـلمی قانعکنندهای داده نشده است. زیرا نمیتوان تصور کرد که متخصصان نیروی هوائی امریکا گزارش خـلاف واقـعی دادهـ و یا دچار تو هم دستجمعی شده باشند. درحقیقت دو پدیدهٔ غیرقابل انکار رخ داده بود: یکی قـطع ارتـباط کامل پایگاه مذکور با خارج ء دیگری وجود یک شئی پرنده مرموز که هـم بـا چـشم و هم بوسیلهٔ رادار بر فراز پایگاه تشخیص داده شده بود. این حادثه کوجب گردید که دولتـ امـریکا مساله «اشیاء پرنده شناخته نشده» را جدی تلقی کند. لذا جانسون رئیس جمهوری وقت امـریکا تـصمیم گـرفت یک کمیسیون غیرنظامی را که منحصرا مرکب از دانشمندان بود برای رسیدگی به این مسأله تشکیل دهـد. بـدین ترتیب کمیسیون مطالعاتی موسوم به طرح «کلورادو»46 بوجود آمد و تحت نظر دکـتر گـوندون دانـشمند مشهور، در دانشگاه کلورادو به مورد اجرا گذاشته شد و در این زمینه قراردادی بین دانشگاه مذکور و نـیروی هـوائی امـریکا به امضاء رسید. در این قرارداد قید شده بود که گزارشهای مربوط بـه رؤیـت اشیاء پرنده که باید مورد بررسی کمیسیون قرار بگیرد. از طرف نیروی هوائی امریکا انتخاب خواهند شـد. مـبلغ 523000 دلار از بودجه نیروی هوائی امریکا برای اجرای این قرارداد اختصاص داده شده بـود. درحـقیقت این کمیسیون هم از جهات متعددی تحت نـفوذ نـیروی هـوائی امریکا قرار داشت. ولی قبل از بررسی نتایج کـار ایـن کمیسیون لازم است به اقداماتی که در سایر کشورها در زمینهٔ بررسی پدیده بشقابهای پرنـده بـه عمل میآمد، اشارهای بشود.
در ژاپن بـه مـنظور روشن سـاختن افـکار عـمومی، دانشگاه «هوکائیدو»47 و بعضی دیگر از مدارس عـالی آنـ کشور کلاسهائی برای آموزش مسائل مربوط به اشیاء پرنده شناخته نشده و اثـرات آنـها بر شؤون مختلف زندگی تأسیس کـرد. ژاپنیها که حمله غـافلگیرانه اتـمی بر شهرهای خود را فراموش نـکرده بـودند، میکوشیدند که با بررسی پدیده اشیاء پرنده مرموز، از غافلگیر شدن مجدد خود، جـلوگیری کـنند.
در انگلستان نیز نیروی هوائی سـلطنتی تـحقیقاتی دربـارهٔ اشیاء پرنده شـناخته نـشده انجام میداد ولی مـیکوشید کـه این پدیده را زایندهٔ علل طبیعی قلمداد کند. مثلا ادعامی- کرد که انعکاس نور چـراغهای اتـومبیلها بر روی ابرها، پدیدهای را بوجود میآورد کـه بـه صورت اشـیاء پرنـده جـلوهگر میشود.
در استرالیا نیز گـزارشها و آمارهائی دربارهٔ رؤیت اشیاء پرنده شناخته نشده منتشر گردید. این پدیده در مجامع بین الملل نـیز مـطرح گردید. در اول فوریه 1966 کلمان ونکوزیکی 48 عضو ادارهـء اطـلاعات عـمومی سـازمان مـلل متحد، یادداشتی بـه یـوتانت 49 دبیرکل سازمان ملل متحد، تسلیم کرد که در آن پیشنهاد شده بود منظور بررسی اشیاء پرنده شناخته نـشده، یـک کـمیسیون تحقیقاتی مرکب از دانشمندان کشورهای بیطرف، در یکی از مـمالک بـیطرف، تـشکیل گـردد و نـتیجهٔ بـررسیهای خود را علنا منتشر سازد تا بدین ترتیب مسأله بشقابهای پرنده از چنگ قدرتهای بزرگ خارج شود. ولی 15 روز بعد بنابه تقاضای دولت امریکا، به ونکوزیکی مرخصی اجباری داده شد و پس از انقضای مرخصی، قـراردادش تجدید نگردید.
در 5 ژوئن 1967 دکتر جمیز ماکدونالد نیز به نوبهٔ خود طرحی در مورد بررسی جامع پدیدهٔ اشیاء پرنده شناخته نشده، به سازمان ملل متحد تسلیم نمود ولی به این پیشنهاد نیز تـرتیب اثـر داده نشد. چهار سال بعد، پروفسور نامبرده در بیابیان اریزونا خودکشی کرد.
در کشورهای اروپای شرقی نیز گروههای تحقیقاتی که معمولا تحت نظارت ارتش قرار داشتند، راجع به بشقابهای پرنده مطالعاتی انجام مـیدادند. ولی گـزارشهای رسمی دربارهٔ نتیجهٔ کار خود منتشر نمیساختند. در شوروی وضع متفاوت بود. در 18 اکتبر 1967 خبرگزاری تاس اعلام داشت که یک کمیسیون دائمی مطالعات فضائی بـه مـنظور بررسی پدیده اشیاء پرندهٔ شـناخته نـشده به ریاست اناتولی استولیئروف 50 سرلشکر نیروی هوائی تأسیس گردیده است.
دانشمندان شوروی از همتاهای امریکائی خود تقاضای همکاری کردند و پروفسور ماکدونالد از این پیشنهاد حسن اسـتقبال نـمود. ولی این وضع پایدار نـماند زیـرا فرهنگستان علوم شوروی در پاسخ یکی از دانشمندان که نظر فرهنگستان مذکور را دربارهٔ اشیاء پرندهٔ مرموز استفسار کرده بود، اعلام داشت که این پدیده مبنای علمی ندارد و اشیاء پرندهای که رؤیت شـده اسـت، ناشی از علل طبیعی میباشد. درنتیجه کمیسیون دائمی بطور غیررسمی به بررسیهای خود ادامه میدهد.
روز 8 نوامبر 1967 در پایان کنفرانسی که در ساورپولو 51 با شرکت 35 تن از دانشمندان برزیلی تحت سرپرستی رئیس مؤسسه علوم فـضائی بـرزیل تشکیل یـافته بود، اعلامیهای منتشر گردید که در آن اظهارنظر شده بود که بشقابهای پرنده وجود خارجی دارد و محتملا بوسیلهٔ مغزهای مـتفکر هدایت میشود و واجد خصوصیاتی است که دانش بشری هنوز نتوانسته اسـت بـه مـاهیت آنها پی ببرد. همچنین در پایان اعلامیهٔ مذکور گفته شده بود: ما به تمام مقامات و دانشمندان و عموم مردم تـوصیه مـیکنیم تحولی را که در این مسأله صورت میگیرد و برای کلیه کشورهای جهان حائز اهمیت اسـت، از نـزدیک تـعقیب مسأله صورت میگیرد و برای کلیه کشورهای جهان حائز اهمیت است، از نزدیک تعقیب کنند.»
گزارش کـوندون
بازمیگردیم به طرح کلرادو که کمیسیون کوندون نیز نامیده میشود. این کمیسیون در 11 ژانـویه 1969 طی گزارشی، نتیجه بـررسیهای خـود را منتشر ساخت. یکی از کوچکترین اعتراضاتی که میتوان به این گزارش وارد آورد، آن است که انتشارش چنان جنجالی برانگیخت که باعث بیاعتباری «محافل رسمی علمی» امریکا گردید. باید خاطرنشان ساخت که اکثریت اعضای کـمیسیون کوندون را روانشناسان تشکیل میدادند. آن عکس جعلی که روی گزارش چاپ شده بود، برداشت منفی تهیهکنندگان آن را نسبت به بشقابهای پرنده آشکار میساخت. بهعلاوه نتیجهگیری کلی که قاعدتا باید در پایان گزارش آورده شود، در مـقدمهٔ آن بـه امضای کوندون نوشته شده بود. محتملا انگیزهٔ انتخاب این روش غیرمعمول، اغفال خوانندگانی بوده است که حوصلهٔ خواندن تمام این گزارشات 965 صفحهای را نداشتهاند. زیرا نتیجهگیری منفی کوندون با نتیجه- گیریها گـزارشهایی مـختلفی که ضمیمهٔ این گزارش کلی بود، تطبیق نمیکرد. از سوی دیگر، پس از انتشار یادداشتهای دکتر لو 52 در مجله لوک 53 حدس زده میشد که نتیجهگیری گزارش کوندون بیطرفانه نخواهد بود. دکتر روبرتلو که مـسئول ایـجاد هماهنگی در طرح کلورادو یعنی کمیسیون کوندون بود، یادداشت محرمانهای تهیه کرده و در آن خاطرنشان ساخته بود که در تنظیم گزارش کوندون حیلهای بکار رفته بود بدین معنی که تهیهکنندگاه گزارش وانـمود کـرده بـودند که بررسیهای انجام شده کـاملا دقـیق و بـیطرفانه است و حال آنکه هدف اصلی آنان انکار وجود بشقابهای پرنده بوده است و برای اثبات این عقیده به آنکه مشاهدات افرادی را کـه بـشقابهای پرنـده بوده است و برای اثبات قرار دهند، به روانـکاوی ایـن افراد پرداخته و بدین ترتیب گزارش خود را بر اساس بررسی روحیهٔ افرادی تنظیم کردند که بشقابهای پرنده را دیده بودند، نـه بـر اسـاس بررسی مشاهدات آن. جنجالی که انتشار گزارش کوندون در محافل علمی جـهان بر پا کرد، امروز فروکش کرده است و دکتر کوندون نیز چندی پیش پس از یک حملهٔ قلبی درگذشت، ولی اشیاء پرنده شـناخته نـشده، هـمچنان در آسمان تمام کشورها ظاهر میشود.
علاوه بر عکسها و فیلمهائی که از ایـن اشـیاء پرندهٔ مرموز گرفته شده است اکنون قرائنی وجود دارد که نشان میدهد فرضیهٔ مبنی بر اینکه ایـن اشـیاء پرنـده ممکن است از ماوراء زمین فرستاده شده باشند، عملا در مواردی مورد تأیید مـقامات رسـمی قـرار گرفته است. در اینجا به ذکر دو نمونه از این موارد اکتفا میشود: در ژوئیه 1969 موقعی که ارمـسترونگ 54 و الدریـن 55 نـخستین بار به کرهٔ ماه قدم نهادند، یک لوحه یادبودی در دریای آرامش نصب کردند و عـلاوه بـر آن یک کپسول ساخته شده از سیلیکون 56 را نیز در آن محل قرار دادند که حاوی فیلمهای کـوچکی بـود و در آن پیـامهای سران 74 کشور به تمام زبانهای ثبت شده بود. حال این سؤال به ذهن خـطور مـیکند که آیا این پیامها برای استفاده چه کسی غیر از کیهان نوزدان خارج از زمـین، کـه احـتمالا گذارشان به ماه میافتد، در دریای آرامش گذاشته شده است؟ همچنین، سفینه فضائی موسوم به پیونیر 10-57 که روز 27 فـوریه 1972 از کـیپ کندی 58 به فضا پرتاب گردید، تا از منظومهٔ شمسی خارج شود و طی عـبور از ایـن مـنظومه، اطلاعاتی دربارهٔ سیارات مختلف منجمله مشتری بزمین مخابره کند. بر روی یکی از پایانهای خود حامل پیـامی بـود کـه به صورت عکس ثبت گردیده بود. آیا این پیام برای استفاده سـاکنان مـاوراء زمین تهیه نشده بوده است؟ اگر وجود اشیاء پرنده و هدایت آنها بوسیلهٔ مغزهای متفکر قابل تصور نبود، دلیـلی وجـود نداشت که دانشمندان معتبر به ارسال چنین پیامهائی مبادرت ورزند.
دخالت ژانـدارمری در بـررسی پدیدهٔ بشقابهای پرنده
در یکی از شمارههای سال 1971 مـجلهٔ ژانـدارمری فـرانسه مقالهای به قلم کروندال 59 یکی از افسران ژانـدارمری و شـارل گارو 60 یکی از روزنامهنویسان تحت عنوان «در تعقیب بشقابهای پرنده» منتشر گردید. در این مقاله نـوشته شـده بود که به افراد ژانـدارمری رسـما دستور داده شـده اسـت تـمام اخباری را که از افراد متفرقه دربارهٔ رؤیـت اشـیاء پرنده شناخته نشده دریافت میدارند، مورد توجه قرار دهند و ثبت کنند و بـررسی نـمایند. این اقدام یکی از قدمهای بزرگی اسـت که مقامات رسمی دربـارهٔ بـررسی بشقابهای پرنده برداشتهاند.
سپس در سـپتامبر 1972 پیـیرگرن 61 ستارهشناس و فیزیکدان و مسئول قسمت پژوهشهای «مرکزی ملی تحقیقات علمی فرانسه» مقالهای بسیار مـستند تـحت عنوان «پروندهٔ اشیاء پرنده شـناخته نـشده» در مـجلهٔ «علم و آینده» مـنتشر سـاخت. میتوان گفت نخستین بـار بـود که یک دانشمند معروف مسأله بشقابهای پرنده را به نحو شایستهای در یک مجلهٔ علمی مـورد بـررسی قرار میداد. وی در آغاز نتیجهگیری خود چـنین مـینویسد: «دلائلی را که مـا بـرای اثـبات وجود اشیاء پرنده شـناخته نشده ارائه دادهایم، کسانی اعم از دانشمندان و افراد عادی را بسختی متقاعد خواهد ساخت که به علل عـاطفی و نـاخودآگاه از آن بیم دارند که تأیید وجود ایـن اشـیاء پرنـده مـستلزم قـبول فرضیهای باشد کـه بـه موجب آن موجودات با هوشتری از ساکنان زمین از کرات دیگر به کرهٔ ما نزدیک شدهاند.»
یک مـسأله مـهم عـلمی
چندی پیش رویداد جالب دیگری در زمینهٔ بـشقابهای پرنـده در فـرانسه بـوقوع پیـوست، بـدین معنی که از 28 ژانویه تا 23 مارس 1974، سی و نه سخنرانی رادیوئی تحت عنوان «پروندهٔ اشیاء پرنده شناخته نشده» بوسیلهٔ ژان کلودبوره 62 از رادیوی داخلی فرانسه پخش گردید. در این گفتارها مشاهدات کـسانی که اشیاء پرنده مرموز را رؤیت کرده بودند، ذکر میگردید و مورد تجزیه و تحلیل قرار میگرفت و بالاخره عقاید دانشمندان دربارهٔ این مشاهدات تشریح میشد. تهیهکنندهٔ این برنامه رادیوئی دربارهٔ آن چنین اظـهار مـیکند: «من در طی پخش این گفتارها با بسیاری از دانشمندان ملاقات کردم.
عدهای از آنان وجود بشقابهای پرنده را تأیید میکردند وعدهٔ دیگری منکر آن بودند.
ولی من هرگز با دانشمندی برخورد نکردم که پس از بـررسی دقـیق مسأله بشقابهای پرنده و بخصوص پس از انجام تحقیقات محلی، وجود اشیاء پرنده را منکر گردد.»
پس از پخش گفتارهای مربوط «این پروندهٔ اشیاء پرنده شناخته نشده» یکی از مـقامات ارتـشی فرانسه اظهار داشت: «این پرونـده از مـشاهدات خلبانان و یا تحقیقات ژاندارمری تشکیل گردیده است. نیروی هوائی فرانسه از سال 1970 به این نتیجه رسیده است که اشیاء پرندهٔ شناخته نشده، خطری متوجه امـنیت کـشور نمیسازد. بنابراین بررسی عـلمی ایـن پدیده از وظایف نیروی هوائی فرانسه بشمار نمیرود. به عقیدهٔ ما مرکز ملی تحقیقات فضائی گردند.»
بطور خلاصه تاریخچهٔ بشقابهای پرنده نشان میدهد که این پدیده مراحل مختلفی را گاه مضحک و بـیشتر اوقـات تأثیرانگیز گذرانده است. اشیاء پرنده شناخته نشده که در اوایل امر، یک پدیده مبهم و مشکوک بنظر میرسید، بتدریج در اثر گذشت سالها و درنتیجهٔ استفاده از وسایل پیشرفته ارتباطی بهتر شناخته شده و صورت مـشخصتری بـه خود گـرفته است. افزایش مداوم گزارشهای مربوط به اشیاء پرنده مرموز، این پدیده را بطور غیر قابل بازگشت، به عـنوان یک واقعیت غیرقابل انکار در ردیف مسائل علمی عصر حاضر درآورده است. در مـقاله آیـنده عـقاید دانشمندان درباره ماهیت این اشیاء پرنده اسرارآمیز، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
(56)- Silicone ماده شیمیائی است که در آن سیلسیوم جایگزین کاربن گردیده اسـت.
ماهیت بشقابهای پرنده
دربارهٔ ماهیت «اشیاء پرنده شناخته نشده» فرضیاتی متعدد بیان گردیده است که میتوان آنها را بچند گروه اصلی تقسیم نمود: نخست فرضیاتی کـه بشقابهای پرنده را زائیده تخیل و توهم قلمداد میکنند. دوم فرضیاتیکه رؤیت اشیاء پرنده را از تعبیر نادرست پدیدههای طبیعی ناشی میدانند. سوم فرضیاتیکه بموجب آن بشقابهای پرنده از کرات دیگر بسوی زمین فرستاده شده است.
آیا بـشقابهای پرنـده زائیدهٔ تخیل و توهم است؟ فرضیات مبنی بر اینکه بشقابهای پرنده زائیدهٔ تخیل و توهم است خود نیز بر دو نوع است: یکی فرضیهایکه بموجب آن، اینگونه تـخیلات و تـوهمات ناشی از علل روانی است و دیگری نظریهایکه این توهمات را از عوارض جسمی ناشی میداند. طبق نظریهٔ اخیر، همانگونه که انسان گاهی در بیابان به جای آب در نظرش سراب مجسم میگردد، ممکن است اشـیاء پرنـدهای را که وجود خارجی ندارد، رؤیت کند. همچنین وزش شدید باد ممکن است به حدقههای چشم فشار وارد آورد و جرقههای نورانی در چشم تولید کند و در نظر بیننده اشائی را که به صورت بشقاب های پرنـده جـلو دارد، مـجسم سازد. انعکاس نور چراغهای اتـومبیل بـر بـرکههای آب نیز ممکن است پدیدههائی را که بیننده آنها را اشیاء پرنده تصور میکند، بوجود آورد. بدیهی است این فرضیه که ممکن است در مـواردی مـصداق پیـدا کند، نمیتواند تمام گزارشهائی را که خلبانان ورزیده دربـارهٔ رؤیـت بشقابهای پرنده دادهاند، توجیه کند. ولی بطوری که اشاره شد، نوع دیگری از توهمات وجود دارد که دارای مبنای روانی است. طرفداران ایـن نـظریه مـعتقدند که بعضی از افراد خیالپرست که مدعی قدرت غیبگوئی و پیبردن بـه اسرار نهانی و اخذ تماس با موجودات خارج از زمین هستند، تخیلات خود را حقیقت پندارند و وجود اشیاء پرنده را یک واقـعیت تـلقی کـنند و مدعی رؤیت آنها شوند. پارهای از افراد، بعنوان شوخی و اغفال دیگران، ادعـای رویـت اینگونه اشیاء پرنده را دارند. شایعات نیز در پدید آوردن اینگونه توهمات بیتأثیر نیست. مثلا چنانچه فقط یک مـورد از رؤیـت بـشقابهای پرنده در مطبوعات منتشر گردد، شب بعد، کسانی که از روی کنجکاوی بآسمان مـینگرند، دچـار تـوهم شوند و گمان برند که بشقابقای پرنده را رؤیت کردهاند. مشاهدات خیالی آنان در مطبوعات منتشر مـیشود و هـمین امـر شایعات مربوط بوجود بشقاب های پرنده را تقویت میکند و یک نوع توهم دستجمعی بوجود مـیآورد. ولی ایـن فرضیه نیز قابلقبول نیست زیرا اولا کسانی که رویت اشیاء پرنده شناخته نشده را گـزارش دادهـاند هـمه بیسواد و بیاطلاع نبودهاند. ثانیا این افراد غالبا هیچگونه با یکدیگر تماس نداشتهاند و بنابراین نـمیتوان گـفت تحت نفوذ یکدیگر قرار گرفتهاند و بدین ترتیب یک نوع توهم دستجمعی بوجود آمـده اسـت. ثـالثا افرادی که دچار تخیل و توهم میشوند، معمولا به اختلالهای روانی مبتلی هستند و البته نمیتوان ادعـا کـرد که تمام کسانی که مدعی رؤیت اشیاء پرنده شناخته نشده گردیدهاند، بـچنین اخـتلالهای روانـی دچار بودهاند.
تعبیر نادرست پدیدههای طبیعی-بعضی از محققان عقیده دارند که بروز پارهای از پدیدههای طـبیعی از قـبیل صـاعقه، احتراق خود بخود بعضی از گازها مانند متان 3 در جو و حتی رؤیت برخی از سـیارات مـانند مریخ و زهره، ممکن است بینندگان را به اشتباه دچار سازد و برای آنان این توهم را بوجود بیاورد کـه در مـقابل اشیاء پرنده قرار گرفتهاند. یکی از طرفداران جدی این نظریه، دکتر دونالد مـنزل 4 امـریکائی متخصص فیزیک نجومی و رئیس سابق رصدخانهٔ هـاروارد 5 اسـت. بـاعتقاد وی ممکن است گاهی اینگونه پدیدههای طـبیعی در نـظر بعضی از افراد به صورت اشیاء پرنده شناخته نشده جلوهگر شود. ولی دکتر جـیمز مـاکدونالد 6 یکی دیگر از دانشمندان امریکائی فـیزیک نـجومی، نظریهٔ مـنزل را رد مـیکند و مـعتقد است که این فرضیه با آنـکه مـمکن است در بعضی موارد مصداق پیدا کند، اما نمیتوان تمام گطارشهائی را که دربـارهٔ رؤیـت اشیاء پرنده شناخته نشده داده شده اسـت توجیه نماید. درا ینجا مـجل بـحث دربارهٔ فرضیه منزل نیست و فـقط خـاطرنشان میشود که وی حتی در مواردی هم که دستگاههای رادار وجود بشقابهای پرنده را تشخیص داده اسـت، ادعـا میکند آنچه بشقاب پرنده تـصور شـده سـیاراتی مانند مشتری و مـریخ اسـت.
یکی دیگر از دانشمندانی کـه رؤیـت بشقابهای پرنده را ناشی از خطای باصره میداند فیلیپ کلاس 7 امریکائی سردبیر مجلهٔ هفتگی (هوائی) اسـت. وی مـعتقد است که انعکاس نور بر خـطوط انـتقال برق قـوی، هـنگامیکه ایـن خطوط کثیق و یا پوشـیده از یخ باشد، پدیدهای بوجود میآورد که ممکن است در نظر بعضی افراد بصورت اشیاء پرنده جـلوهگر شـود. این نظریه نیز در تمام موارد رؤیـت بـشقابهای پرنـده مـصدق پیـدا نمیکند زیرا بـعضی از گـزارشهای مربوط به بشقابهای پرنده حاکی از آن است که آنها در روز روشن دیده شده است.
عقیده دیگری که کـه دربـاره مـاهیت بشقابهای پرنده بیان شده، فرضیهٔ مربوط بـه وجـود گـازهای پلاسـمائی در جـو زمـین است، یعنی گازهائی که دارای بار الکتریسته میباشد. این نظریه، نخستین بار، در سال 1954 بوسیله شارل نوئل مارتن 8 فرانسوی دانشمند فیزیک اتمی تشریح گردید. وی معتقد است که در نتیجهٔ انـفجارهای اتمی، ذراتی که دارای بار الکتریسته است در فضا پخش میشود و تودههای کروی شکل از پلاسما یعنی گازهای دارای بار الکتریسته بوجود میآورد. این تودههای گوی مانند، در شب نور ضعیفی از خود پخش مـیکند و مـمکن است بعضی از بینندگان آنها را بشقابهای پرنده پندارند. بعلاوه این تودههای گاز که داری بار الکتریسته است یک حوزه مغناطیسی بوجود میآورد که میتواند در سطح زمین اثر بگذارد و مثلا حرکت وسـایل نـقلیه موتوری را متوقف سازد و یا گیاهان را بسوزاند، یعنی همان پدیدههائی را بوجود بیاورد که مدعیان رؤیت بشقابهای پرنده در گزارشهای خود ذکر کردهاند.
شارل نوئل مـارتن، بـرای اثبات نظریه خود، خاطرنشان مـیسازد کـه در طی سی سال گذشته، دورههای هجوم بشقابهای پرنده با ادوار آزمایشهای اتمی مطابقت داشته است. مثلا در سالهای 1945 و 1946 پنج بمب اتمی در سراسر جهان منفجر گردید و در پایـان سـال 1946 نخستین رویت بشقابهای پرنـده گـزارش داده شد. ولی این قضیه برای توجیه مام گزارشهائی که دربارهٔ بشقابهی پرنده داده شده است کافی نیست زیرا تودههای گازهای پلاسمائی فقط در شب قابل رؤیت است و حال آنکه بشقابهای پرنده را بارها در روز نـیز دیـدهاند.
طبق نظریه مشابه دیگری، نه تنها رویدادهای طبیعی شناخته شده، بلکه پدیدههای طبیعیایکه هنوز دانش بشری به ماهیت آنها پی نبرده ممکن است بینندگان را دچار اشتباه کند و موجب شود که ایـن پدیـدههای طبیعی شـناخته نشده را بشقابهای پرنده بپندارند. بسیاری از دانشمندان طرفدار این فرضیه هستند زیرا معتقدند که در زمینهٔ علوم جوی مـانند سایر رشتههای علمی، هنوز مجهولاتی زیاد وجود دارد که نمونهٔ آن وجـود گـازهای پلاسـمائی در جو است که از خود نور ضعیفی پخش میکند و موجب میگردد که افرادی این نور را با بشقابهای پرنـده اشـتباه کنند. ولی در بسیاری از گزارشهائی که دربارهٔ بشقابهای پرنده دادهاند، قید شده است که ظـاهرا ایـن بـشقابها از فلز ساختهشده است. بدیهی است که فرضیه گازهای پلاسمائی نمیتواند وجود اینگونه بشقابهای پرنده فـلزی را توجیه کند.
عدهای از محققان اظهار نظر کردهاند که نهتنها پدیدههای طبیعی، بلکه پدیـدههای مصنوعی بشر، از قبیل بـالونهای آزمـایشی و یا ماهوارههائی که به فضا فرستاده میشود، ممکن است با اشیاء پرنده شناخته نشده اشتباه شود. این فرضیه نیز قابلقبول نیست زیرا بالونهای آزمایشی و یا ماهوارهها، سالهاست که مورد استفاده قـرار گرفته است و همه از وجود و ماهیت آنها آگاهند و بنابراین آنها را نمیتوان اشیاء پرنده شناخته نشده تلقی کرد.
نظریه مشابه دیگر بعضی از دانشمندان آنست که آنچه را بعضی از بینندگان، بشقاب های پرنده پنداشتهاند، مـحتملا سـفینههای مخفی و مرموزی بوده که بوسیلهٔ یکی از ابر قدرتها به فضا پرتاب شده است. این فرضیه قانعکننده بهنظر نمیرسد. زیرا در زمان حاضر ابرقدرتها دارای دستگاههای رادار بسیار مجهز میباشد که هرگونه شیء پرنـدهایرا از مـسافت بسیار دور تشخیص میدهد.
مثلا ایالات متحده امریکا دارای یک شبکه رادار مجهز است که پایگاههای آن در آلاسکا-کانادا و گروئلند 9 قرار دارد. این رادارهای قوی که شب و روز بدون وقفه کار میکند، میتواند از مسافت 3000 کـیلومتری، هـر شیء پرنده فلزی را که در افق ظاهر میشود، اعماز هواپیما و موشک و ماهواره و نیز هرگونه سفینهٔ مرموز ناشناختهای دیگر را تشخیص دهد و اعلام خطر کند. اتحاد جماهیر شوروی نیز دارای یک دستگاه رادار مـشابه اسـت. بـنابراین اگر بشقابهای پرنده چیزی دیـگر جـز سـفینههای فضائی مرموز یکی از دو ابرقدرت نبود، موضوع پنهان نمیماند.
آیا بشقابهای پرنده مصنوع موجودات متفکر ماوراء زمین است؟ با بطلان نظریههائی که شرح آن گـذشت ایـن فـرضیه باقی میماند که بشقابهای پرنده مصنوع موجودات مـتفکر خـارج از زمین است و بوسیله آنان به کره خاکی ما فرستاده میشود. ولی حس خود- خواهی ما ابناء بشر که بر تـعقلمان مـیچربد، مـانع از آنست که این فرضیه را بآسانی بپذیریم. معذلک، با قبول ایـن نظریه، بسیاری از معماهای مربوط به بشقابهای پرنده مانند تشخیص آنها بوسیله دستگاههای رادار، شکل ظاهری فلزی، سرعت حرکت فـوق العـاده، آثـاریکه از خود بر زمین باقی میگذارد، حل میشود. ولی پذیرفتن این فرضیه بـا مـشکل بزرگ مواجه است بدینقرار: فردستادن این اشیاء پرنده از مسافت بسیار بسیار زیاد میان زمین و نزدیکترین سـیاره مـستلزم اسـتفاده از نیروی محرکه فوق العادهایست که برای ما قابل تصور نیست.
ولی نباید ایـن نـکته را فـراموش کرد که بسیاری از اموریکه قبلا غیرممکن بنظر می- رسید، امروز-در نتیجه پیشرفت دانش و فـن، امـکانپذیر گـردیده است، مثلا سیمون نیوکومب 10 منجم و دانشمند مشهور در سال 1903 با محاسباتی که کاملا صحیح بـنظر مـی- رسید، مدعی گردید پرواز دادن شیئی سنگینتر از هوا امکانپذیر نیست و حال آنکه اکنون وجود هـواپیماها و مـاهوارهها و سـفینههای فضائی بطلان عقیده او را به ثبوت رسانیده است.
بعضی محققان اظهار عقیده کردهاند ممکن اسـت دانـش و نیروی فکری ساکنان بعضی از کرات ماوراء زمین بحدی پیشرفت کرده باشد که بـتواند از طـریق انـتقال فکر (تلهپاتی) و یا طرق دیگر تصاویر اشیاء پرنده را بزمین بفرستد. این فرضیه نشان میدهد چـرا هـمانطوریکه در گزارشهای مربوط به رؤیت بشقابهای پرندهٔ ذکر شده است، این بشقابها نـاگهان ظـاهر و نـیز ناگهان ناپدید میشود.
بهرحال پذیرفتن فرضیه مبنی بر اینکه بشقابهای پرنده مشاعر منشاء غیر زمـینی دارد، مـستلزم قـبول وجود حیات در بعضی از کرات دیگر است و این مساله در شماره بعد مورد بـررسی قـرار خواهد گرفت.
(1) Lucien Clercbaut
(2) Andr? Boudin
(3) M?thane
(4) Donald Menzel
(5) Harvard
(6) James Mc Donald
(7) Philp Klass
(8) Charles Noel Martin
(9) Groenland
(10) Simon Newcomb
منبع: مجله گوهر , بهمن و اسفند 1355