زندگی در خـارج از کـره زمـین
وجـود بشقابهای پرنده امری واقع و انکارناپذیر است. برخلاف آنچه تصور میرود مقامات نظامی امریکا و محتملا شوروی وجود اشیاء پرنده شناخته نشده را تأیید میکنند ولی اطلاعاتی را که در این زمینه بدست آوردهاند مخفی نگاه مـیدارند. قـرائنی در دست است که نشان میدهد گزارشهای «کتاب بی» و «گوندون» که وجود بشقابهای پرنده را نفی میکند، برای اغفال مردم عادی منتشر شده است.
کامپیوتر از حقایق آگاه است
شبکهٔ موشکی نیروهای مـسلح امـریکا که پایگاههای شمالی آن در آلاسکا و کانادا و گروئنلند 2 پراکنده است، به رادارهای نیرومندی مجهز میباشد که میتواند از مسافت 3000 کیلومتری هر گونه شئی فـلزی، اعـماز هواپیما و موشک و ماهواره و قطعات آن را، تشخیص دهد. این رادرها مستقیماً به یک مرکز کامپیوتری متصل است که در ایالت مونتانا قرار دارد. کار این کامپیوتر تشخیص ویژگیهای اشیاء پرندهایست که رادارها وجـود آنـها را اطـلاع میدهد. دستگاه کامپیوتر مذکور مـیتواند در ظـرف چـند ثانیه مشخصات اشیاء پرندهای را که وجود آنها بوسیله رادارها گزارش داده میشود، تعیین و در صورت لزوم اعلام خطر کند. اگر شیئی که وجود آن بـوسیله رادارهـا گـزارش داده میشود، یکی از هزاران قطعات ماهوارههائی باشد که بـه فـضا پرتاب گردیده است، کامپیوتر که قبلاً مدار هریک از این قطعات را ثبت کرده و به حافظه خود سپرده بوده است، بـه مـاهیت آن پی خـواهد برد و چون آن را خطرناک تشخیص نمیدهد، از اعلام خطر خود- داری خواهد کـرد. همچنین اگر شئی پرندهایکه، رادارها وجود آن را گزارش داده است یک هواپیمای مسافربری یا تجاری باشد، باز کامپیوتر اعلام خـطر نمیکند. ولی بـرخلاف چنانچه شئی پرنده گزارش داده شده، کلاهک موشکی و یا یک شئی پرنـده سـاخته نشده باشد فوری از طرف کامپیوتر اعلام خطر خواهد شد.
حال آیا باور کردنی است که ایـن دسـتگاه رادار مـجهز که سالهاست روز و شب و بدون وقفه کار میکند و مراقب آسمان است، نتوانسته بـاشد وجـود بـشقابهای پرندهای را که بر فراز نقاط مختلف جهان پرواز میکند، تشخیص دهد؟ البته نه. چون تاکنون بوسیلهٔ دسـتگاه رادار امـریکا دربـاره بشقابهای پرنده اعلام خطری نشده است، میتوان فرض کرد یا اینگونه اشیاء پرنده وجـود خـارجی ندارد و یا وجود خارجی دارد ولی بوسیله کامپیوتر، خطرناک تشخیص داده نشده است. فرض اول قـابل قـبول نـیست زیرا وجود بشقابهای پرنده یک واقعیت غیرقابل انکار است پس باید نتیجه گرفت که کـامپیوتر آنـها را خطرناک تشخیص نداده است. ولی چنین تشخیصی مستلزم آنست که کامپیوتر به ماهیت ایـن اشـیاء پرنـده پی برده باشد، وگرنه اعلام خطر میکرد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که هیچیک از دو دولت ابرقدرت، بشقابهای پرنـده را مصنوع دشمنان احتمالی زمینی خود نمیداند و محتملا برای آنها منشاء غیر زمـینی قائل اسـت. در اینجا این سؤال پیش میآید که آیا واقعاً بشقابهای پرنده از سایر کرات بسوی زمین فـرستاده شـده است؟ پذیـرفتن این فرضیه مستلزم اعتقاد بوجود حیات در بعضی کرات دیگر میباشد. بنابراین بـاید پرسـید که آیا حیات در خارج از زمین وجود دارد و در صورت پاسخ مثبت به چه صورت و در کجاست؟
پاسخ سؤال اول مثبت اسـت. آریـ، وجود حیات در خارج از کره زمین امکان دارد. در کیهانهائی که وسعت آنها بتصور نـمیگنجد، وجـود حیات اجتنابناپذیر است. «کامی فلاماریون»4 این حـقیقیت را بـیان شـاعرانهای چنین ابراز داشته است: «همانگونه که غـنچهها بـرای شکفتن آفریده شده، ستارگان برای سکونت خلق شده است».
بدیهی است که در سـتارگان لاتـعد و لاتحصی که شبها در آسمان مـیدرخشد، شـرایط و دگرگونیهائی بـدفعات بـیشمار پدیـد میآید. این بود شمهای از آنچه تـوان دربـاره وسعت کیهان گفت. و اما از لحاظ قدمت زمانی، طبق تحقیقاتی که تاکنون بـعمل آوردهـاند در حدود 12 میلیارد سال از عمر کیهان شـناخته شده میگذرد. به مـوجب فـرضیههای نجومی، جهانهای مراحلی مختلف طـی کـند، بدین ترتیب که ستارهها به سیارات تبدیل میشود و سپس سیارات متلاشی میگردد و ذرات مـتلاشیشده آنـها، ستارگان جدیدی را بوجود میآورد و آنـها نـیز بـنوبه خود به سـیارات تـبدیل گردیده و سپس متلاشی مـیشود و ایـن دور و تسلسل، یعنی ستارگان به سیارات و متلاشی شدن سیارات و پدید آمدن ستارگان جدید، الی غیر النـهایه تـکرار میشود و هربار که انجام میپذیرد، در سـتارگان شـرایطی متفاوت، از لحـاظ تـرکیبات فـیزیکی و شیمیائی، درجه حرارت و تـشعشعات، بوجود میآید.
تشعشعاتی که از یک ستارهٔ مرکزی به سیارات میرسد، بآنها نیرو و زندگی میبخشد. حـال باید دانست که در کیهان، میلیاردها خـورشید وجـود دارد. بـدیهی اسـت سـیاراتی که دور این خـورشیدها مـیچرخد، از لحاظ ترکیبات فیزیکی و درجهٔ حرارت با هم تفاوتهای زیاد دارد. برای اینکه حیات در این جهانهای کیهانی پدیـد آیـد، بـاید در آنها شرایطی خاص نظیر شرائطی که در زمـین وجـود دارد فـراهم آیـد. مثلاً سـیاره موردنظر باید جوی نه چندان ضخیم داشته و فاصلهاش با خورشید به اندازهای باشد که آبها در اقیانوسها جمع گردد و نیز از درجه حرارتی مناسب برخوردار باشد. ولی آیا امکان نـدارد که حیات در کرات دیگر در شرائطی جز آنچه که در زمین وجود دارد، پدید آید؟ با توجه به کثرت تعداد ستارگان، وجود شرایطی مناسب در آنها برای پدید آمدن حیاتی، نظیر زندگی در کره زمین و با نـوع دیـگری از حیات کاملاً قابل تصور است. تنها در کهکشان ما (راه شیری) بتعداد سلولهلی بدن انسان ستاره وجود دارد و در کیهان میلیاردها کهکشان یافت میشود و قسمت اعظم ستارگان آنها هریک دارای در حدود ده سیاره میباشد کـه بـدور آنها میچرخد. بنابراین وجود شرایط لازم برای آمدن حیات در خارج از کرهٔ زمین قابل تصور است. حال این سؤال پیش میآید که چنین شرایطی را در کـدام قـسمت از کیهان میتوان یافت؟ تحقیقات فضائی سالهای اخـیر از سـیارات منظومه شمسی ما، تصویری نسبتاً دقیق نشان داده است و معلوم میدارد در منظومه شمسی ما، شرایط حیات، جز در زمین، وجود ندارد. عطارد، فاقد آب و هوا و سطح آن در نـتیجه تـابش مستقیم خورشید سوخته شـده اسـت. در زهره، میزان حرارت 450 درجه سانتیگراد است و البته آب وجود ندارد. مریخ، تنها سیارهٔ منظومه شمسی است که ممکن است در آن آب و هوا، به مقداری که برای پدید آمدن حیات نباتی ضـرورت دارد، وجـود داشته باشد. ولی بهرحال امکان زندگی موجودات متفکر در آن منتفی است. مشتری و زحل دو کره است که از گاز مایع تشکیل یافته است و هیچ سطح سفتی در آنها یافت نمیشود. در اورانوس و نپتون میزان سرما بـه مـنهای 100 تا مـنهای 150 درجه سانتیگراد میرسد. بعلاوه وزن این سیارات بسیار سنگین است. پلوتون، در چنان مسافتی دور از آفتاب میچرخد که در آن خورشید یـک ستاره کم نوری بنظر میرسد و سردی آن به حدی است که در آن گـازهای زمـین مـنجمله هیدروژن منجمد میشود. بنابراین هیچگونه قرینهای حاکی از اینکه در سیارات منظومه شمسی ما، حیاتی نظیر آنچه در زمین پدیـد آمـده است وجود داشته باشد، در دست نیست.
اگر این سخن درست باشد که یـدپد آمـدن حـیات در سیارهای مستلزم وجود جو معین و شرایط فیزیکی و شیمیائی خاص در آن سیاره است، امکان پیدا کردن سـیارات واجد چنین شرایط در میلیاردها منظومههای شمسی، هزار بار کاهش مییابد. معذلک تعداد منظومههای شمسی به انـدازهای زیـاد است که اگر به هزار تقسیم شود، باز رقمی بزرگ به دست میآید. با این حساب اگر صد میلیارد خورشید داشته باشد، ممکن است میلیونها سیاره شبیه زمین در افلاک یافت شـود.
(1)- Charles-Noel-Martin
(2)- Groenland
(3)- Montana
(4)- Camille Flamarion
(5)- Joseph Henri R0sny
حیات خارج از کره زمین به چه صورتی ظاهر میشود؟
حال این سؤال پیش میآید که حـیات خارج از کره زمین، بفرض اینکه وجود داشته باشد، به چه صورتی تجلی میکند؟ ساختمان فـکری ما افراد بشر، بـگونهایست کـه معمولاً موجودات احتمالی کرات دیگر را شبیه ساکنان زمین تصور میکنیم. در داستانهای به اصطلاح علمی که دربارهٔ موجودات خارج از زمین نوشته شده است، این موجودات خیالی یا شبیه ساکنان زمین و یا جـانورانی هستند که اندامهای زالومانند دارند.
ژوزف هانری روسنی، نویسندهٔ فرانسوی، یکی از مؤلفان نادری است که در یکی از کتابهای خود، این موجودات را نه از جنس حیوانات و یا نباتات، بلکه از جنس مواد معدنی معرفی کرده و در کـتاب دیـگری، آنان را موجودات غیرمادی وصف نموده و از این لحاظ به نظریه فلاماریون نزدیک شده است. ولی البته این فرضیهها، جنبهٔ افسانهای و تخیلی دارد و فاقد ارزش علمی است.
موجودات ماوراء زمین چگونه میتوانند با ما تـماس بگیرند؟
یـکی از سؤالات مهم که به ذهن خطور میکند این است که موجودات خارج از زمین چگونه میتوانند با ما تماس بگیرند؟ اگر چنانکه بعضیها معتقدند، این موجودات به ساکنان زمین شبیه باشند و از نقطهای از منظومه شمسی ما بسوی ما آمده باشند، مسافرت آنان بوسیله سفینه فضائی شبیه بشقاب یا استوانه کاملاً قابل تصور است. زیرا در سـالهای بـین 2100 تـا 3000، در نتیجه پیشرفت تکنولوژی، محتملا موشکهای فـعلی مـا بصورت بشقابها و یا استوانههای پرنده در خواهد آمد. برای روشن شدن موضوع، مرحله تمدنی را که ساکنان زمین در چند قرن آینده بآن دسـت خـواهند یـافت، در نظر مجسم کنیم. تا آن زمان محتملا پیشرفت عـلم فـیزیک و تکنولوژی تحولاتی شگفتآور پدید خواهد آورد که در زمان حاضر قابل پیشبینی نیست. مثلاً ممکن است بشر در آینده، نیروی ضد قـوه جـاذبه زمـین را کشف کند و یا به منابع انرژی نهفته در فضا دست یـابد. باید گفت که در زمینهٔ کشف منابع انرژی، دانش فیزیک هنوز مراحل نخستین را طی میکند. بنابراین میتوان تصور کـرد کـه مـا تا دو سه قرن دیگر بوسیله سفینههای پرندهای شبیه بشقاب و استوانه و یـا حـتی سیگارهای بزرگ، در فضا، بین ماه و مریخ و اقمار مشتری رفت و آمد داشته باشیم. حال فرضیه معکوس را در نـظر مـیگیریم. اگـر موجوداتی شبیه انسان، در منظومهٔ شمسی وجود داشتند، محتملا اکنون همان کاری را مـیکردند کـه مـا در چند قرن دیگر خواهیم کرد.
ولی از آنجائیکه در منظومهٔ شمسی ما، زمین تنها سیارهای است کـه در آن حـیات وجـود دارد، بعید بنظر میرسد در نزدیکی ما، یعنی تا فاصلهٔ چندین میلیون کیلومتری زمین، موجوداتی زنـدگی کـنند که اندکی از ما پیشرفتهتر باشند. اما از کجا؟ طبق تحقیقات نجومی حیات میتواند فقط در سیاراتیکه بـدور سـتارهای مـیچرخند، وجود داشته باشد. حال باید دانست نزدیکترین ستارگان خارج از منظومهٔ شمسی ما، چندین سـال نـوری با زمین فاصله دارد (یک سال نوری مسافتی است که نور طی یک سـال مـیپیماید و مـعادل 9460 میلیارد کیلومتر است) اگر یک محیط ده سال نوری را در نظر بگیریم، در حدود 20 ستاره در آن وجود دارد و در یک مـحیط صـد سال نوری چندین هزار ستاره یافت میشود. حال این موضوع را با دقـتی بـیشتر مـورد بررسی قرار دهیم. آیا ما ساکنان زمین، با امکاناتیکه در زمان حاضر در اختیار داریم، میتوانیم بـه ایـن سـتارگان دست یابیم؟ برای نیل به این هدف دو عامل مورد نیاز است: یکی سرعت و دیـگری انـرژی. از موقعیکه بشر توانسته است ماهوارههائی بدور زمین و یا ایستگاههای فضائی بسوی ماه بفرستد، معلوم شده اسـت کـه برای پرتاب این دستگاههای فضائی و خارج ساختن آنها از نفوذ قوهٔ جاذبهٔ زمـین، بـاید بآنها حداقل سرعتی معادل 11 کیلومتر در ثانیه بـخشید. بـرای ایـجاد چنین سرعتی جهت پرتاب یک سفینه فـضائی ده تـنی، باید در ظرف چند دقیقه انرژیای معادل نیروئیکه از انفجار یک بمب اتمی تولید مـیشود، بـمصرف رسانید. ولی چنین سفینهای، پس از آنکه بـه فـضا پرتاب گـردید، از آزادی حـرکت کـامل برخوردار نخواهد بود، زیرا تحت قـوهٔ جـاذبهایکه خورشید بزمین وارد میآورد، قرار میگیرد. این سفینه ممکن است بسوی عطارد، یـا مـریخ و یا مشتری حرکت کند ولی هـر بار باید بدور خـورشید بـگردد. برای رهانیدن آن از قوهٔ جـاذبهٔ خـورشید، باید سرعت حرکت آن را بر حسب فاصلهاش با خورشید، به 30 تا 40 کیلومتر در ثانیه رسـانید. بـفرض اینکه چنین سرعتی بدست آیـد، سـفینهایکه بـا این سرعت حـرکت مـیکند، پس از 30 هزار سال بـه سـیریئوس 1 خواهد رسید که یکی از نزدیکترین ستارگان بخورشید است. (فاصله سیریئوس با زمین 8 سال نـوری اسـت).
در سالهای بین 1957 و 1963، طرحی موسوم به اوریـون 2 در آمـریکا مورد بـررسی قـرار گـرفت که هدف آن اختراع دسـتگاهی بود که بتواند چندین بمب اتمی را پیاپی و در ظرف چند ثانیه منفجر سازد و بوسیله انرژیایکه در نـتیجهٔ انـفجار این بمبها تولید میشود، یک سـفینهٔ عـظیم فـضائی را از زمـین بـه فضا پرتاب کـند و بـآن سرعتی در حدود سرعت نور یعنی 300000 هزار کیلومتر در ثانیه ببخشد. بفرض اینکه ایجاد چنین سرعتی شگفتانگیز امـکانپذیر بـاشد، سـفینهایکه با این سرعت از زمین حرکت میکند، پس از 8 یـا 9 سـال بـه سـتارهٔ سـیریئوس خـواهد رسید و بازگشت آن بزمین همین مدت طول خواهد کشید.
ادامهٔ حیات برای سرنشینان چنین سفینهای مقدور نخواهد بود، مگر آنکه وسائل زندگی آنان از هر لحاظ در داخل سفینه فـراهم گردد و یا آنکه آنان را در حالت بیحسیای که به بعضی حیوانات در زمستان رخ میدهد، نگاهدارند. حال اگر این سفینه بخواهد بستارگانی برسد که با زمین 100 سال نوری یا بیشتر فاصله دارد، با مـشکلاتی بـمراتب بزرگتر مواجه خواهد شد و انجام چنین مسافرتی امکانپذیر نخواهد بود، مگر محتملا با استفاده از فرضیه لانژون 3 مبنی بر نسبیت زمان. بموجب این فرضیه هر قدر سرعت حرکت موجودی افـزایش یـابد و بسرعت نور نزدیک شود. بهمان نسبت زمان بر او دیرتر خواهد گذشت. بنابراین بر سرنشینان این سفینه فرضی که با سرعتی نزدیک با سـرعت نـور حرکت میکنند، زمان کندتر مـیگذرد و لذا مـوقعی که سرنشینان به زمین باز میگردند از افرادی که در موقع مسافرتشان همسن بودهاند، جوانتر خواهند بود که این خود مشکلاتی را بوجود میآورد. بهرحال با امـکانات فـعلی بشر، تولید انرژی لازمـ بـرای پدید آوردن چنین سرعتی غیر مقدور است. زیرا حتی نیروی اتمی برای ایجاد این سرعت کافی نیست. بعلاوه باید مقداری انرژی اضافی در داخل سفینه ذخیره گردد. معذالک وجود این مشکلات دلیـل آن نـیست که بشر نتواند در آینده به کشفیات علمی جدید دست یابد که دانش بشری را دگرگون خواهد کرد. همانگونه که اختراعات و اکتشافات زمان حاضر، بنحوی شگفتانگیز معلومات قرن گذشته را کاملاً دگرگون کـرده، مـمکن است در قـرنهای آینده اصول علمی جدیدی، مثلاً در زمینه ماهیت ماده و مفهوم مکان و زمان، کشف گردد و تغییراتی شگرف پدید آورد. در زمـان حاضر برای موجوداتی نظیر ساکنان زمین رفت و آمد به ستارگان دور دسـت امـکانپذیر نـیست. ولی آیا در یک شعاع صد میلیون سال نوری وجود کراتی که دارای تمدنهای بمراتب پیشرفتهتر از ما باشد و بتواند بـا مـا تماس بگیرد غیر قابل تصور است؟ بهر حال این مساله در خور بررسی است. احتمال ایـنکه چـنین کـراتبی با تمدنهای پیشرفته در خارج از زمین وجود داشته باشد، باندازهای زیاد است که بعصی از دانشمندان اوقـات خود را برای دریافت علائمی صرف میکنند که ممکن است ساکنان این کرات بـرای ما بفرستند. همچنین فـکر اخـتراع دستگاهی مور توجه دانشمندان قرار گرفته است که علائمی را برای ساکنان احتمالی سایر کرات بفرستند. البته سالها طول میکشد تا امواج الکتریک مغناطیسی ایکه از زمین فرستاده میشود، بمخاطبان فرضی کرات دیـگر برسد و برای اینکه پاسخ آنان، چنانکه بتوانند پاسخی بدهند، بزمین واصل شود، نیز همین مدت لازم است. ولی برقراری تماس بین زمین و موجودات احتمالاً متفکر سایر کرات، چنان تحولی شگفتانگیز را در تاریخ تمدن بـشریت بـوجود خواهد آورد که هرگونه تلاشی که در این زمینه بعمل آید، بجا خواهد بود. ولی این احتمال وجود دارد که هم اکنون موجودات این کرات در نزدیکی زمین با بشقابهای پرنده خود در حرکت باشند و مـا را نـظاره کنند. در این صورت این سؤال به ذهن خطور میکند که آنان چگونه توانستهاند چنین مسافات دراز را بپیمایند؟ آیا آنان از فرضیهٔ لانژون مبنی بر نسبیت زمان استفاده کرده، و زمانی را که بر آنان گـذشته اسـت، کوتاهتر ساختهاند؟ و یا آنکه متابولیسم (سوخت و ساز بدن) خود را تغییر داده و توانستهاند بحالت بیحسی ایکه در زمستان به بعضی از حیوانات دست میدهد، درآیند؟ آیا طول عمر آنها با ساکنان زمین فرق دارد؟ به این سؤالات پاسـخ قـطعی نـمیتوان داد. معذالک مطرح ساختن این پرسـشها ضـرورت دارد. اگـر نتوانیم تصور کنیم که ساکنان کرات دیگر با بشقابهای پرنده خود بدیدار ما آمدهاند، لااقل، نباید تصور کنیم که ما سـاکنان زمـین تـنها موجودات متفکری هستیم که در بهنهٔ کیهان زندگی مـیکنیم. بـاید طرز فکر ما در این زمینه عوض شود، پدیدهٔ بشقابهای پرنده با آنکه در پردهای از ابهام پوشیده شده است، این حـسن را دارد کـه مـا را به تفکر وا میدارد.
1- Sirus
2- Orion
3- Paul Lange Vin فیزبکدان فرانسوی (1872-1946)
از مجلهٔ هیستوریا چاپ پاریس بقلم شارل نوئل مارتن
ترجمه دکتر هادی خراسانی
منبع: مجله گوهر – گوهر , مرداد 1356
این نوشتهها را هم بخوانید