سـوداگران مرگ
یکی از پدیدههای عصر حاضر، مسابقه تسلیحاتی بین قدرتهای بزرگ و کوشش آنان برای فـروش اسلحه به کشورهای مختلف جهان است. امروز فروش اسلحه نهتنها برای مقاصد سـیاسی و نظامی، بلکه به مـنظورهای اقـتصادی و کسب درآمد بیشتر انجام میگیرد. قدرتهای بزرگ، قسمتی از درآمدهای خود را از طریق معاملات اسلحه تأمین میکنند. ازسوی دیگر، بسیار از مفسران، تولید و فروش اسلحه را یکی از عوامل عمده بروز جنگ و خونریزی میدانند و بهمین عـلت، تولیدکنندگان و فروشندگان سلاحها را «سوداگر مرگ» لقب دادهاند. «مجله هیستوریا باتوجه به اهمیت روزافزون دادوستد جنگافروزها یکی از شمارههای خود رابه این موضوع اختصاص داده است. در اینجا، ترجمه یکی از مقالاتی را که بقلم دومینیک ونـر، دربـاره تاریخچه تکامل سلاحها و گسترش دادوستد آنها، در مجلهٔ مذکور منتشر شده است، درج میشود.
بهآسانی میتوان حدس زد که دادوستد سلاحها از همان آغاز تولید، یعنی از بدو خلقت بشر، رواح پیدا کرده است. از زمانی کـه بـشر غارنشین برای دفاع از خود و یا حمله به دشمنان خویش از چوب و استخوان حیوانات و یا سنگ تراشیده استفاده میکرده است، ساخت اسلحه وروبـه تـکامل نهده و دادوستد آن گشترش یافته است. مبادلات اسلحه که در ابتدا درمیان قبایل و عشایر انجام میگرفت، با کشف فلزات توسعه بیشتری یافت. گرچه سومریان 2 مس را کشف کردند، معذالک تولید مفرغ کـه مـمزوجی از مـس و قلع است، نخستین تحول عـمده را در سـاختن اسـلحه و دادوستد آن بوجود آورد. سپس با کشف آهن که بوسیلهٔ اقوام هند و اروپایی در اناطولی صورت گرفته بود، دگرگونی جدید در امر تولید سلاحها پدیـد آمـد. ایـن فلز که از مفرغ سبکتر و نرمتر و درعینحال مقاومتر اسـت، بـرای تولید اسلحه بسیار مناسب میباشد. طبعا مراکز تولید سلاحها در مناطقی که دارای معادن آهن بود، بوجود آمد. ضمنا مـردم ایـن مـناطق، مواد اولیه ضروری برای تولید سلاحها را بمردم نواحی فاقد فـلزات میفروختند. مثلا درحدود 1300 سال قبل از میلاد مسیح، رامسس دوم از هاتوسیل 3 پادشاه هیاطله آهن خرید. در یونان قدیم، اسلحه بـوسیلهٔ صـنعتگران انـفرادی تولید میگردید. در آن زمان هر جنگجوئی، قبل از آنکه عازم میدان نبرد گـردد بـاید به هزینهٔ خویش، خود را مسلح سازد. در هر شهری تعداد آهنگر و اسلحهساز بکار ساختن سلاحها اشتغال داشـتند. ظـاهرا صـنعت اسلحهسازی بعنوان یک حرفهٔ مستقل از زمان دنیس 4 حکمران مستبد سیراکوز 5 پدیدآمده اسـت و مـوقعیکه وی بـاقوم کارتاژ میجنگید. دیودور 6 مورخ یونانی، شرحی جالب از طرز تهیه اسلحه در آن دوران، از خود بجا گذاشته اسـت. وی در ایـنمورد چـنین مینویسد: «دنیس بدون اتلاف وقت، تمام کارگران ماهر را که بعضی از آنان از شهرهای تحت تـصرف خـود آورده و بعضی دیگر را با پرداخت دستمزد های هنگفت از یونان، ایتالیا و امپراطوری کارتاژ جـلب کـرده بـود، گردهم جمع نمود، زیرا تصمیم داشت مقادیری زیاد اسلحه از هرنوع و حتی کشتیهائیکه تا آنـ زمـان بیسابقه بود، بسازد. وی پس از آنکه تمام این کارگران ماهر را در یکجا متمرکز ساخت، آنانرا بـین کـارگاههای مـختلف تقسیم نمود و هریک ازاین کارگاهها تحتنظر معتمدان شهر به تولید اسلحه مشغول گردید. خود اهـالی سـیراکوز که با برنامه تسلیحاتی دنیس موافق بودند، بساختن اسلحه پرداختند و بدینترتیب در تـولید انـواع سـلاحها، یکنوع رقابت ایجاد گردید و نهتنها در راهروها و پستوهای معابد و زیر طاقهای بازارها و سایر اماکن عمومی، بـلکه در خـانههای خـصوصی نیز مردم بساختن اسلحه پرداختند. در همین زمان بود که در سیراکوزدر نتیجه تـجمع کـارگران ماهر منجنیق اختراع گردید.»
در امپراطروی روم قدیم، در دوران فرمانروائی دیو کلسیئن 7، کارگاههای تولید اسلحه تأسیس گردید که تـحت نـظارت دولت مرکزی اداره میشد. در اوائل قرن پنجم میلادی، در حدود 40 کارگاه از این نوع وجود داشت. ولی پس از تـجزیه سـرزمینهای امپراطوری روم قدیم، کار تولید اسلحه باری دیـگر بـدست افـراد خصوصی افتاد در قرون وسطی مراکز تولید اسـلحه در شـهرها و قصبات مجاور معادن فلزات بوجود آمد و صنعتگران و متخصصان تولید اسلحه در این مراکز گـردآمدند. ایـن صنعتگران، از قرن دوازدهم میلادی در شـهرهای مـختلف اروپا ازقبیل پاریـس و اسـتراسبورگ و نـورمبرگ 8 و اینسبروگ 9 بصورت اصنافی متشکل گردیدند کـه هـریک در ساختن نوعی از اسلحه مانند شمشیر-زره- زینوبرگ و غیره تخصص داشتند.
در این دوران در فن صـیقل و آبـدادن اسلحه بخصوص تیغههای شمشیر، پیشرفتی قـابلتوجه حاصل گردید. صنعتگران بـا تـنظیم درجه حرارت کورهها، رنگهائی مـتنوع و جـالب از زرد کمرنگ گرفته تا آبی تیره، پدید میآوردند. در قرن سیزدهم، ایتالیا درزمینهٔ اسلحهسازی سـرآمد کـشورهای اروپا بشمار میرفت. سلاحهای ساخت لومـباردیو مـیلان و فـلورانس شهرتی خاص پیـدا کـرد. سلاطین سلسله و الوای 10 فـرانسه، سـلاحهای مورد نیاز خود را از ایتالیا وارد میکردند. از قرن دوازدهم دادوستد و حتی قاچاق اسلحه روبه گسترش گـذاشت. در قـرن پانزدهم شخصی بنام ژاک کور 11 با کـشتیهای خـود، مقادیری زیـاد از سـلاحهای مـختلف منجمله شمشیر و تبر و زیـنوبرگ و غیره را به مشرقزمین صادر میکرد.
مخترع باروت
در این دوران، باروت اختراع گردید و در توپخانه مورداستفاده قرار گـرفت و بـدین ترتیب انقلابی جدید در تسلیحات و فن جـنگ پدیـد آمـد. دربـارهٔ مـخترع اصلی باروت، اخـتلاف عـقیده وجود دارد. مدتها اختراع آنرا به اعراب نسبت میدادند که در قرون وسطی وارث دانشهای یونان و روم قدیم شده بـودند. عـدهای عـقیده داشتند چینیها مخترع باروت بودهاند. در سال 1258 مـیلادی، مـوقعیکه هـولاکوخان بـا سـربازان مـغولی خود بغداد را فتح کرد، گروه مهندسان چینی که همراه ارتش او بودند، از یکنوع ماشین جنگی استفاده میکردند که میتوانست با یک ضربه، سه تیر مشتعل آغشته به نـفت را پرتاب کند. ولی نمیتوان گفت که این ماشین از باروت استفاده میکرده است. درحقیقت آنچه چینیهای در استخدام هلاکوخان بکار میبردند، مادهای قابل احتراق بود مرکب از شوره و گوگرد و ذغال. تا آنجائیکه مدارک تـاریخی نـشان میدهد، نخستین کسیکه باروت را با رعایت تناسب لازم در مواد متشکلهٔ آن، اختراع کرد، راهبی بنام راجر بیکون 12 از اهل اکسفورد بود. وی در قرن سیزدهم میلادی، دائره المعارفی تألیف و در آن طرز تهیهٔ باروت را تشریح کرد و خـود نـیز گاهبگاه با ترکاندن ترقههائی که از باروت ساخته بود، برادران دینی خود را در صومعه اکسفورد دچار وحشت میساخت. آیا این کشیک زرنگ میدانست که بـا اخـترع باروت چه مادهای نیرومند و درعـینحال خـطرناک از خود به یادگار گذاشته است؟ دستوری (فرمولی) که وی پیدا کرده بود، مدتها پنهان نگاه داشته شد. ولی از آنجائیکه نمیتوان مانع پیشرفت علم گردید، کار او دنبال شد و عـجب آن اسـت کسیکه، پس از او به اختراع بـاروت مـوفق گردید، نیز کشیشی بنام برتولد شوارتز 13 یا برتولد «سیاه» بود. بموجب روایاتیکه در اینباره در تاریخ نقل شده است، برتولد که بکیمیاگری علاقه داشت، در یکی از شبهای سال 1350 میلادی، برای آزمایش صحت عـقیدهٔ ارسـطو مبنیبر اینکه عناصر سرد و گرم باهم سازگار نیست، مقداری شوره و گوگرد را در یک هاون سنگی گذاشت و آن را باهم مخلوط کرد و سپس اندکی زغان چوپ به آن آمیخت و آنگاه این مخلوط را آتش زد.انفجاری کـه در نـتیجه این احـتراق رخ داد، باندازهای شدید بود که برتولد به دیوار پرت شد و دستهٔ هاون به سقف اصابت و آنرا سوراخ کرد. بـدینترتیب برتولد، بر حسب تصادف، اصول استفادهٔ از باروت در توپخانه را بیافت. صحت ایـن روایـت قـابل شک است زیرا چهار سال قبل از آن تاریخ، ادوارد سوم، پادشاه انگلستان، موقعی که در کرسی 14 با فرانسه میجنگید، از تـوپخانه اسـتفاده کرده و ارتش فرانسه را منهزم ساخته بود. همین پادشاه در محاصرهٔ کاله 15 از توپخانه استمداد جـست. رفـتهرفته بـکار بردن این اسلحه جدید رواج پیدا کرد و از آن ببعد هیچ محاصرهای بدون استفاده از توپخانه پورت نمیگرفت.
در سال 1358 شهر لائون 16 دارای 42 قبضه توپ بود و ده سال بعد شهر لیل 22 قبضه توپ خریداری کرد. در فرانسه، شارل پنجم که از پیروزیهای انگلستان نگران شده بود، صنعت توپسازی را تـشویق نمود. در سال 1375 در کائن 17 توپی ساخته شد که 2300 لیور (واحد وزن قدیم معادل تقریبا نیمکیلوگرم) وزن داشت و میتوانست یک گلوله 500 لیوری را پرتاپ کند. طولی نکشید که توپهای کوچک قابل حمل که از لولههای آهنی یـا مـسی و دسته چوبی ساخته میشد رواج پیدا کرد. درحدود سال 1470 تفنگ فتیلهای اختراع گردید.
اسلحه سرد، سلاح ترسوها است
تولید توپ، برای اسلحهسازان آن زمان مشکلاتی بوجود میآورد. توپهای سنگین آن دوران تشکیل مـییافت از صـفحات آهنی که آنها را روی یک استوانهٔ چوبی وصل کرده و بهم جوش میدادند و شکل یک بشکه بخود میگرفت، و بهمین جهت آنها را به انگلیسی «بارل»18 یعنی بشکه مینامیدند. لولهٔ تفنگهای فتیلهای و تـپانچهها نـیز تشکیل مییافت از یک ورقه نازک آهن که روی یک استوانه چوبی جوش میدادند. این صنعت جدید به وسائل و ادوات و ابزار و کارگرانی احتیاج داشت بمراتب ممتازتر از آنچه برای ساختن اسلحه بـاصطلاح «سـرد» لازم بـود. بعضی از مراکزیکه از منابع معدنی و مـواد قـابل احـتراق برخوردار بود، درساخت این نوع سلاحها تخصص پیدا کرد. شهرهای اروپا که در این صنعت تخصص داشت عبارت بود از: سوهل 19 در آلمان، پراگ در بوهم، بـربشا 20 در ایـتالیا، بـیرمنگام در انگلستان و شهر آزاد لیئژ 21 در فرانسه، سازندگان توپ و تفنگهای فـتیلهای در شـهرهای سناتیئن 22، شارل ویل 23، تول 24 و بایون 25 تمرکز داشت، در حالیکه پاریس به تولید سلاحهائی ظریفتر میپرداخت از این شهرها اسلحه گرم بـه مـاوراء بـحار حمل میگردید.
در بدو امر، مردان سلحشور با بکار بردن سـلاحهای آتشین بشدت مخالف بودند. سروانتس 26، نویسنده اسپانیولی، در این مورد چنین مینویسد: «این اختراع شیطانی به یک فرد تـرسو و بـددل امـکان میدهد که دلیرترین نجیبزاده را به قتل برساند. یک فرد ترسو کـه حـتی از شنیدن صدای رهاشدن تیر اسلحهٔ خود دچار وحشت میشود و میگریزد ممکن است با گلولهای که بـر حـسب تـصادف شلیک میکند، یک نقشه بزرگی را نقشبر آب کند؟.»
بهرحال این «اختراع شیطانی» و این آلت قـتاله جـدید، بـدوران شوالیهها پایان داد. از آن ببعد، شخصی که تا آن موقع جرئت نداشت با شمشیر برهنه در مـقابل یـک شـوالیه ظاهر شود میتوانست خود را گوشهای پنهان کند و با شلیک یک تیر، شوالیهای را بقتل بـرساند. دیـگر جنگ از صورت یک مبارزه عادلانه، برای حفظ شرافت، خارج شده و به صورت وسـیلهای بـرای رسـیدن بمقاصد سیاسی درآمده بود. ماکیاول 27 ضمن اشاره بپیدایش این سلاح جدید، مینویسد: «بهمان انـدازه کـه تقلب در امور عادی قابلتقبیح است، بکاربردن خدعه در جنگ مورد ستایش قرار میگیرد.» از آن بـبعد، بـرای کـشتارهای بزرگ راه هموار گردید. ناپلئون از این فرصت استفاده کرد و به تشکیل آرتشهای ملی پرداخت. ایجاد آرتـشهای مـلی و بسیج عمومی مستلزم افزایش تولید سلاحها بود. در سال 1346 میلادی 60000 نفر فرانسوی در جـنگ کـرسی شـرکت جسته بودند. در یورک تون 28 هنگام جنگهای استقلال آمریکا 9000 تن آمریکائی و 8000 تن فرانسوی درمقابل 7000 تن سـرباز انـگلیسی جـنگیده بودند. ارت کرومل 29 فقط از 20000 تن تشکیل میگردید، درصورتیکه نفرات آرتش ناپلئون به رقـمی رسـید که تا آن زمان بیسابقه بود. در سال 1813 بیش از یک میلیون نفر فرانسوی تحت سلاح درآمده بودند. نـاپلئون بـه مترنیخ 30 اعتراف کرده بود که میتواند ماهیانه 30000 تن از سربازان خود را فدا کـند. ایـن رقم 7 برابر مجموع امریکائیانی بود که در جـنگهای اسـتقلال امـریکا کشته شده بودند.
(1)- dominique venner
(2)- sumer
(3)- hattousil
(4)- denys
(5)- syrecuse
(6)- diodore
(7)- diocle?tien
(8)- nuremberg
(9)- inssbruek
(10)- valois
(11)- jacpues coeur
(12)- roger bacon
(13)- schwartze berthold
(14)- cre?cy
(15)- calais
(16)- laon
(17)- lean
(18)- brrrel
(19)- suhl
(20)- bresgia
(21)- lie?ge
(22)- sainr-etienne
(23)- charle ville
(24)- tule
(25)- bayonne
(26)- cervantes
(27)- mechiavel
(28)- yorktown
(29)- cromwell
(30) metternich
انقلاب فنی قرن نوزدهم
در سال 1786 جیمزوات 1 ماشین بخار را اختراع کرد. این اختراع قدرت و سـرعت ماشینهائی را که از آن تاریخ ببعد ساخته میشد افزایش داد. از سال 1850 تا 1856 ویت ورث یک سلسله ادوات دقـیق اندازهگیری را اختراع کرد و اسـتفاده از ایـن ادوات، تولید قطعات یکسان و قابل تعویض را امکانپذیر ساخت و این پدیده در ساختن سلاحها مورد استفاده قرار گرفت، نخستین صنعتگریکه از این ادوات جدید برای اسلحهسازی استفاده کرد، ساموئل کولت 3 معروف بود.
مقارن همین ایام، در نـتیجهٔ اختراع کوره بسمر 4، فولاد مذاهب برای اسلحه سازی جایگزین چدن شد. کارخانه اسلحهسازی سن اتیسئن در فرانسه برای ساختن تفنگ و کارخانه کروپ در آلمان برای ساختن توپ از این تحول استفاده کرد.
تا پایـان قـرن نوزدهم، اختراعات و اکتشافات متعددی صورت گرفت که هنوز هم مبنای ساختن سلاحهای عصر حاضر، البته بغیر از موشک، بشمار میرود. این انقلاب شگرف در تولید اسلحه و مهارت ضمنا تشکیلات نظامی و فنون جـنگ را بـسود سازندگان اسلحه دگرگون ساخت. کشورها ناچار بودند سلاحهای جدید را بخرند ولی نظامیان در بدو امر نسبت به استفادهٔ از این سلاحهای نوین، کـه عـادات و روشهای معمولی آنها را برهم میزد، مخالفت میورزیدند. از سوی دیگر تبدیل سلاحهای قدیمی به سلاحهای جدید مستلزم صرف هزینههائی هنگفت بود که دولتها بدشواری بآن تن در میدادند.
برای سوداگران اسـلحه مـرزی وجـود ندارد
در این موقع بود کـه سـوداگران اسـلحه به فعالیت دست زدند، نخستین کسیکه در این راه پیشقدم شد ساموئل کولک بود. وی در سن 22 سالگی برای هفت تیری که اختراع کـرده بـود تـقاضای ثبت کرد و اختراع او در 25 فوریه 1836 به ثبت رسید. سـپس بـرای تولید این نوع هفت تیر شرکتی تأسیس کرد و مدیریت آن را به پسر عمویش دودلی سلدون 5 سپرد و خود ضمن کمک به ادراهـء کـارخانه، بـیشتر کوشش خود را بفروش سلاحهای تولیدی خویش صرف نمود. بعلاوه ویـ نخستین کسی بود که روش فروش اسلحه بر طرفین متخاصم را در یک منطقه نبرد بکار برد. با این روش سلاحها سـهلتر و سـریعتر بـه فروش میرسید. سوداگران دیگری از این شیوهٔ سودآور فروش اسلحه پیروی کـردند. مـثلا شرکت دوپن 6 در جنگ 1866 هم به پروس میهن خود و هم به اطریش توپ بفروش میرساند.
در اوایل قـرن بـیستم سـربازیل زهاروف 8 و فرانسیس بانر 9 بزرگترین سوداگران اسلحه نیز از همینروش، منتها در مقیان بمراتب بـزرگتر اسـتفاده مـیکردند. این سودا- گران از فروش سلاحهای مختلف از تفنگ گرفته تا مسلسل و توپ و زیر دریائی، سـودهائی کـلان بـدست اوردند که در مقابل آن منافعی که نصیب کولت گردیده بود، ناچیز بنظر می رسید. در آسـتانه جـنگ جهانی اول، عدهای محدود از سازندگان اسلحه منجمله ویکرز 10 در انگلستان، شنیدر 11 در فرانسه، اشکودا 12 در امپراطوری اطـریش و هـنگری، کـروپ در آلمان و کارخانه اسلحهسازی لیئژدر بلژیک، برای فروش محصولات خود با یکدیگر رقابت میورزیدند.
عـلاوه بـر سازندگان اسلحه، باید صاحبان صنایع شیمیائی تولید کنندگان مواد قابل انفجار منجمله شـرکت نـوبل 13 یـا دینامیت 14 و شعب متعدد آنرا در نظر گرفت. پس از جنگ جهانی اول، فروش اسلحه تا اندازهای کاهش یافت زیـرا در نـتیجهٔ خونریزیهائی هولناک که در این جنگ صورت گرفته بود، ملل جهان آرزوی برقراری صـلح و آرامـش داشـتند. مطبوعات «سوداگران توپ» را مسئول بروز جنگ قلمداد میکردند. این موج صلح خواهی موجب گردید کـه جـامعهٔ مـلل در سال 1936 قطعنامهای را بتصویب رسانید که تولید اسلحه بوسیله کارخانههای خصوصی را منع مـیکرد. در فـرانسه، بعضی از شرکتهای خصوصی اسلحه سازی، ملی گردید. در آمریکا و انگلستان کمیسیونهائی برای تحقیق دربارهٔ تولید و فروش اسـحلههای خـصوصی تشکیل یافت. در نتیجه این تحقیقات، وجود روش های مشکوک-فساد و رشوه خواری مـقامات عـالی دولتی-انجام معاملات مالی غیر- قانونی-تـحصیل مـنافع نـامشروع-تحویل سلاحهای معیوب و عملیات خلاف دیگر فـاش گـردید. در نتیجه مقرراتی مختلف مبنی بر منع فروش اسلحه به مناطقی که میدان نـبرد بـود بتصویب رسید. این مقررات مـعاملات اسـلحه را محدود سـاخت ولی کـاملا از بـین نبرد. اصولا هروقت نیازی برای اسـلحه احـساس گردد، همواره فروشندگانی برای تحویل آن پیدا میشوند شرکتهای اسلحهسازی آلمان که بـه مـوجب معاهده و رسای از تولید اسلحه منع گـردیده بود بمنظور خنثی کـردن ایـن ممنوعیت با شرکتهای بلژیکی و سـویسی و چـکو سلواکی قرار دادهائی منعقد ساخت. بروز جنگ جهانی دوم تمام این ممنوعیت و مـحدودیتها را از بـین برد. اغلب کشورهای جهان بـه اسـلحه احـتیاج داشتند و دیگر بـه مـلاحظات اخلاقی و صلح طلبی وقـعی نـیمگذاشتند. تحولی که به پیدایش وضع کنونی منجر گردید، از سال 1941 آغاز میشود یعنی موقعیکه روز ولت رئیـس جـمهوری اسبق امریکا قانون «وام و اجاره» را بتصویب کـنگره رسـانید، طبق ایـن قـانون، رئیـس جمهور در صورتی که دفـاع از یک کشور خارجی را برای امریکا حیاتی تشخیص میداد، میتوانست دستور دهد که هرگونه سلاحهای دفـاعی بـرای آن کشور تولید و بصورت وام یا اجاره و یـا بـهر صـورت دیـگر در اخـتیار آن گذاشته شود. بـدیهی اسـت تشخیص سلاحهای دفاعی از سلاحهای تهاجمی دشوار است و هر اسلحهای را میتوان در عین حال برای دفاع و تهاجم بـکاربرد.
مـسلح شـدن یکی از نخستین هدفهای کشورهای جوان است
پایـان جـنگ جـهانی دوم، بـرخلاف خـاتمه جـنگ جهانی اول، بجای اینکه موجب کاهش تسلیحات گردد، رقابتی شدید را بین کشورها برای تولید اسلحه پدید آورد نخستین دلیل این مسابقه تسلیحاتی، سیاست توسعه طلبی شوروی در دوران استالین بـود. ایالات متحده امریکا برای مقابله با سیاست توسعه طلبی شوروی، یک برنامه وسیع توزیع اسلحه را بمورد اجرا گذاشت. هر کشوری که قصد داشت در مقابل تجاوز کمونیسم از خود دفاع کند، مـیتوانست از آمـریکا اسلحه دریافت دارد. دومین دلیل گسترش تسلیحات، استعمار- زدائی یعنی احساسات شدید ملی کشورهای جهان سوم بود. اروپائیان و امریکائیانی که مخالف استعمار بودند ادعا میکردند استعمار باعث بروز جنگ و استعمارزدائی مـوجب بـرقراری صلح است. ولی عملا عکس این قضیه بثبوت رسید. نخستین هدف کشورهای تازه استقلال یافته هر قدرهم کوچک وضعیف باشند، کسب حقحاکمیت و قدرت اسـت کـه آنهم مستلزم داشتن آرتشهای مـجهز بـجدیدترین سلاحهاست.
آمارهائیکه در سال 1972 بوسیله سازمان ملل متحد منتشر گردید نشان میدهد که بودجه تسلیحاتی 77 کشور جهان سوم که از قید استعمار رها گردیدهاند، از مجموع بـودجه هـای فرهنگی و بهداشتی آنها تـجاوز مـیکند. شعف و سروری که در ماه مه 1974، موقعیکه نخستین انفجار هستهای در هندوستان انجام گردید و آن کشور را بصورت یکی از قدرتهای اتمی جهان درآورد، به اهالی هند دست داد، نشان میدهد که تا چه اندازه کشورهای جـهان سـوم نسبت به مسائل تسلیحاتی حساسیت دارد. نژادهای غیر سفید پوست که در پایان قرن حاضر در حدود سه چهارم جمعیت جهان را تشکیل خواهند داد، قطعا دارای تمایلات صلح جویانه نخواهند بود. سومین علت گسترش تـولید سـلاحها، بخصوص از سـال 1945 ببعد آن است که گرانترین و پیشرفتهترین سلاحهای عصر حاضر از قبیل تانگ و موشک و هواپیماها و کشتیهای جنگی و ادوات الکترونیکی مربوط بـه آنها، با سرعت از حیز انتفاع میافتد. تفنگهائیکه در اروپا در سال 1576 در ارتش دوک دالب 15 بـکار بـرده مـیشد تا 150 سال بعد از آن تاریخ مورد استفاده قرار میگرفت. ولی امروز عمر متوسط یک هواپیمای جنگی از ده سال تجاوز نـمیکند و بـدیهی است که قیمت آن با قیمت یک تفنگ قابل مقایسه نیست. سیاست دولتـهای امـریکا و شـوروی تا سال 1955 عبارت از این بود که سلاحهای کهنه و از استفاده افتاده خود را بقیمت ارزان بکشورهای مورد حـمایت خویش بفروشند و سلاحهائی جدیدتر برای خویش بسازند. ولی اکنون این سیاست تغییر پیدا کـرده است. امروز جدیدترین سـلاحها بـه قیمت گران به کشورهای مختلف بفروش میرسد زیرا دولتهای کشور های تولید کنندهٔ این سلاحها پی بردهاند که فروش اسلحه یک منبع درآمدی قابلتوجه بشمار میرود. ضمنا این سلاحها در میدانهای جنگ مـناطق مختلف جهان از قبیل آسیای جنوب شرقی و خاورمیانه، مورد آزمایش قرار میگیرد. روشهائی که امروز بوسیلهٔ دلالان فروش اسلحه، اعماز امریکائی، انگلیسی، روسی و فرانسوی، بکار برده می- شود و با شیوههائیکه در قرون گذشته مـورد اسـتفاده ساموئل کولت و بازیل زاهاروف قرار میگرفت، تفاوتی چندان ندارد. امروز نیز در معاملات اسلحه فساد و رشوه خواری همچنان رواج دارد.
حجم معاملات اسلحه در ظرف ده سال دو برابر شده است
یک گزارش رسمی امریکا کـه در اکـتبر 1973 منتشر شد نشان میدهد که در طی دورهٔ ده سال 1961 تا 1971 حجم معاملات اسلحه دو برابر شده است. بموجب همین گزارش، مقام اول در فروش اسلحه به ایالات متحده امریکا تعلق دارد که در حدود 40 درصـد مـعاملات جهانی اسلحه را انجام میدهد. سه چهارم سلاحهای صادراتی امریکا به کشورهای عضو اتحادیهٔ آتلانتیک اختصاص مییابد و یک چهارم دیگر به کشورهای طرفدار غرب و مناطق دیگر جهان صادر میشود.
اتـحاد جـماهیر شـوروی و اقمار آن، دومین مقام را در فروش اسـلحه احـراز کـرده است و 30 درصد مجموع معاملات جهانی اسلحه را انجام میدهد. قسمت اعظم سلاحهای فروشی شوروی به کشورهای جهان سوم، آسیا، خاورمیانه و افریقا صـادر مـیشود.
فـرانسه و انگلستان مقامهای سوم و چهارم را در فروش اسلحه دارد. در حدود ده کـشور دیـگر نیز بصدور اسلحه، از وسائل حملونقل نظامی گرفته تا رادار و مسلسل، مبادرت میورزد.
ولی در کنار دولتها، فروشندگان خصوصی اسلحه نیز فعالیت مـیکنند. بـدیهی اسـت که آنان نمیتوانند در این زمینه با دولتها رقابت نمایند. ایـن فروشندگان خصوصی بیشتر به معاملات سلاحهای سبک میپردازند. یکی از بزرگترین سوداگران خصوصی اسلحه سام کومینگر 16 است که در انـبارهای او در انـگلستان و سـنگاپور با اندازهای اسلحه وجود دارد که میتوان با آنها 45 لشکر پیاده را مـسلح سـاخت.
در آلمان، ژرهارد مرتنس 17 فرمانده سابق واحد چتر بازان و او تو شلوتر 18 که سابقا به میهن پرستان الجـزایر اسـلحه مـیفروخت، اکنون جزو سوداگران خصوصی اسلحه به شمار میروند. در انگلستان تدهولدن 19 و جون لوبـرتون 20 بـفروش سـلاحهای خصوصی مبادرت میورزند. در کانادا مانی ویگنسبرگ 21 مهمترین فروشنده سلاحهای خصوصی می- باشد و قسمت اعـظم مـعاملات خـود را با کشورهای امریکای لاتین انجام میدهد. در بلژیک ژاک میشو 22 بفروش سلاحهای خصوصی میپردازد. از قدیم رسـم بـر این جاری بوده است که مقامات مختلف را مانند سلاطین و روئسای جمهوری و روحانیون، ضـد روحـانیون، سـرمایهداران، کمونیستها، استعمارگران و مخالفان استعمار را، هریک بنوبه خود، مسئول بروز جنگ قلمداد کنند. امروز مـتداول گـردیده است که مسئولیت بروز جنگ را به گردن سازندگان و فروشندگان اسلحه بیاندازند. وارد آوردن این اتـهام آسـان اسـت ولی قابلقبول بنظر نمیرسد.
اگر نظر بیغرضانهای به تاریخ افکنده شود، مشاهده خواهد شد که تـلاش بـرای دست یافتن به برندهترین سلاحها از خصوصیات بشر بشمار میرود و این خصیصه از 600000 سـال پیـش، یـعنی از موقع پیدایش انسان، در خمیرهٔ او عجین شده است. جامعههائیکه نتوانستهاند در این زمینه توفیق حاصل کنند، نـابود شـدهاند. سـیاستهای صلح جویانه و نتوانستهاند در این زمینه توفیق حاصل کنند، نابود شدهاند. سیاستهای صـلح جـویانه و محدودیت تسلیحات، نتوانسته است از تکامل سلاحها و بروز جنگ جلوگیرد. درست است که پیشرفت عظیم تسلیحات تـا حـدودی استفاده از مهلکترین سلاحها را متوقف ساخته است و پس از انفجار بمب اتمی در هیروشیما، جنگ مـستقیم بـین قدرتهای بزرگ دارندهٔ سلاحهای اتمی، که خـود در مـعرض تـهدید این سلاح هولناک، قرار دارند، قطع شـده اسـت و از سال 1945 وقوع یک جنگ جهانی دیگر فقط بصورت بیم و هراس جلوه میکند، مـعذلک نـباید فراموش کرد که هیچگاه جـهان بـااندازهٔ زمان حـاضر، شـاهد ایـنهمه جنگهای محلی نبوده است. از سال 1945 تـاکنون بـیش از 50 نبرد و زدو خوردهای خونین محلی در نقاط مختلف جهان بوقوع پیوسته است، گوئی تـمایل بـه خشونت از خصائص فطری بشر است و گـویا هیچوقت از بین نخواهد رفـت.
(1)- James Watt
(2)- Whitworth
(3)- Samuel Colt
(4)- Bessmer
(5)- Dudley Seldon
(6)- Du Pont
(7)- Krupp
(8)- Sir Baaile Zaharoff
(9)- Francis Banner
(10)- Vickera
(11)- Schneider
(12)- Skoda
(13)- Nodel
(14)- Dynamit
(15)- Duc d Alde (1508-1582) یـکی از سرداران شارل کنت امپراطور مـعروف آلمـان
(16)- Sam Cumminga
(17)- Gerhard Mertena
(18)- Otto Schluter
(19)- Ted Holden
(20)- John le Breton
(21)- Manny Wiggensberg
(22)- Jac?uea Michsult
از مجلهٔ هیستوریا چاپ پاریس بقلم دومـینگ ونـر
ترجمه دکتر هادی خراسانی
منبع: مجله گوهر , مهر 1356