معنی عبارت «زیر کاسه نـیم کـاسهای است» و ریشه آن

اگـر کسی ظاهراً دست بکاری زند ولی در پردهٔ خفا و پنهانی بکاری دیگر مشغول باشد اصطلاحاً میگویند زیـر کاسه نیم کاسهایست یعنی مطلب باین سادگی نیست و فریب و نیرنگی در کار است.
بعضیها عبارت بالا را بشکل و هـیئت کـاسهای زیر نیم کاسه است میگویند و مینویسند که البته صحیح نیست زیرا پیداست که کاسه با آن حجم و بزرگی هرگز زیر نیم کاسه قرار نمیگیرد.
اما ریشه و علت تسمیهٔ آن:
کاسه ظرفی است کـه در آن چیزی از انواع خوردنیها و نوشیدنیها را میریزند و میخورند و مینوشند. یا بقول ناظم الاطباء «قدح و جام و ساغر و پیاله و دوری و طبقچهٔ بزرگ یا کوچک مسین و یا چوبین و یا گلین و بادیه و قدح چینی بزرگ و کوچک و هر ظـرفی کـه در آن چیزی خورند». قبل از آنکه وسائل خنک کننده و نگاهدارنده از قبیل یخچال و فریزر و فلاکس و یخدانهای کائوچوکی اختراع شود و در دسترس مردم قرار گیرد، چیزهای فاسد شونده را در کاسهها میریختند و آنها را در سردابهها و زیر زمینها و جـاهای مـحفوظ و دور از دسترس سکنهٔ خانه بخصوص اطفال میگذاشتند. و کاسهها و قدحهای بزرگ را بر روی آنها بطور وارونه قرار میدادند تا خس و خاشاک و گرد و غبار بر روی خـوردنیها نـنشیند و احیاناً از دستبرد موش و گربه محفوظ بماند. اصولاً قرار دادن کاسه و قدح بزرگ بر روی نیم کاسه (که همان کاسهٔ کوچکتر باشد) نه تنها از ورود و نفوذ دود و گرد و غبار جلو میگرفت بلکه کـاسهٔ بـزرگ در جـاهای کاملاً مسطح چنان نیم کـاسه را در بـر میگرفت که حرارت محتویاتش تا مدتی تقریباً بهمان درجه و میزان نخستین باقی میماند. اینگونه نگهداری خوراکیها چنانکه اشارت رفت، تا پنجاه سـال قـبل و پیـش از اختراع وسائل خنک کننده و نگاهدارنده در تمام نقاط ایـران، مـعمول و متداول بود و شاید هنوزهم در بعضی از روستاهای درو دست که وسائل جدید موجود نیست حرمت قدیم کاسهها و قدحهای بزرگ بر جـای بـاشد و در آشـپز- خانهها و سردابهها از آن استفاده کنند.
اکنون ببینیم ریشه و علت تسمیه عـبارت بالا چیست و چرا زیر کاسه نیم کاسهایست بصورت ضرب المثل درآمده است؟
بطوریکه میدانیم در آشپزخانهها معمولاً کاسهها و قدحهای بـزرگ را وارونـه قـرار نمیدهند بلکه آنها را در جاهای مخصوص بشکل و هیئت معمولی پهلوی هم مـیگذارند و کـاسههای کوچک و کوچکتر را یکی پس از دیگری در درون آنها جای میدهند یا اینکه برای زیبائی و صحنهسازی آشپزخانه آنها را بشکلی کـه قـاعده بـسمت دیوار و روی بسمت بیننده باشد قرار میدهند. پس با این توضیح اجمالی اگر احیاناً دیـده شـود که کاسهٔ بزرگی در آشپزخانه یا سردابه و زیرزمینی بشکل و هیئت غیرمتعارف یعنی وارونه روی زمین قـرار گـرفته اسـت این وضع غیر طبیعی حاکی از این خواهد بود که زیر کاسه نیم کاسهایست تـا مـحتویات آن نیم کاسه از نفوذ دود و گرد و خاک و دستبرد جانوران موذی و مزاحم محفوظ بماند. از آنجا کـه بـیننده فـقط کاسهٔ بزرگ را میدید و وجود نیم کاسه و محتویاتش در زیر کاسه بر او مجهول بوده است لذا هـر عـملی که سرپوش عملی دیگر بوده و جنبهٔ گول و فریب و نیرنگ پیدا میکرده است اصطلاحاً گـفته میشد زیر کاسه نیم کاسهایست و این جمله بمرور زمان بصورت ضرب المثل درآمد و تمام طبقات از مـعانی و مـفاهیم مجازی آن در موارد مقتضی استفاده و استناد میکردهاند.
در خاتمه این نکته ناگفته نماند کـه کـاسه تـنها در مثل بالا بکار نرفته بلکه دهها امثال و حکم فارسی داریم که این واژه در آنها نقش اسـاسی دارد از ایـنقرار 1:
1-کـاسه بزیر کاسه-فنی از فنون کشتی است که کشتی گیر چانه بچانهٔ حـریف مـی- پیچد و یا باصطلاح دیگر دست در زیر زانوی حریف میبرد و از جایش برمیدارد.
2-کاسهٔ آسمان ترک دارد-یعنی آدم خـوب پیـدا نمیشود.
3-کاسه جانی میرود کآید قدح/یعنی بکسی محبت کن که مـحبت مـتقابل ببینی.
4-کاسه بخون زدن/کنایه از خون خوردن و رنـج و انـدوه شـدید بردن است.
5-کاسه بر سر شکستن/کـنایه از افـشای راز شدن است.
6-کاسهٔ بر کف داشتن/کنایه از گدائی و دریوزگی است.
7-کاسه در پیش کـسی داشـتن/کنایه از دست نیاز و احتیاج پیـش کـسی دراز کردن اسـت.
8-کـاسهٔ چـکنم در دست داشتن/یعنی همیشه مردد و از بـخت و اقـبال شاکی بودن.
9-کاسه کشیدن و کاسه نوشیدن و کاسه زدن/کنایه از شراب نوشیدن است.
10-کـاسه کـوزهاش را بهم زدن/کنایه از دستگاه کسی را بر هـم زدن است.
11-کاسه بچین بـردن/مـرادف زیره بکرمان بردن.
منبع : مجله گوهر , آبان 1356