منظور از مزاج در پزشکی سنتی ایران چیست؟

مزاجتتر و خـشک و گـرم اسـت و سرد مرکب از این چار طبعست مرد
«بوستان سعدی» میدانیم که کلیهٔ اعمال حیاتی و هرگونه تـغییرات و تحولاتی که از زمان پیدایش جنین تا بدنیا آمدن نوزاد و سپس در سنهای کودکی و بـلوغ و جوانی و کهولت و پیری و مـرگ در انـسان پیدا میشود و نیز هر اختلالی که در دوران حیات در کار اعضاء و اجزاء مختلف بدن بروز میکند همه و همه تحت سیطره و زیر تأثیر مستقیم سلسلهٔ اعصاب از یکطرف و غدد مترشح داخلی 1 از طرف دیگر اسـت، با توجه باینکه این دو دستگاه از لحاظ فیزیولوژیکی با یکدیگر ارتباط صمیم دارد و مشترکا اعمال حیاتی را انجام میدهد. عمل غدد مترشح داخلی بوسیلهٔ «هرمونها»2 که محصول فعالیت ترشحی آنهاست صورت میگیرد و تأثیر هـورمونها را در بـدن میتوان چنین خلاصه کرد:
1-در نمو بدن دخالت دارد و شکل داخلی و خارجی اعضاء بدن تا حدی زیاد توسط آنها صورت میگیرد.
2-عمل کلیه اعضاء و دستگاههای نباتی 3 که غیر ارادی و خودکار است تحت تـأثیر هـورمونها انجام میگیرد و باینطریق هورمونها در متابولیسم عمومی بدن (یعنی متابولیسم بازال 4) و در متابولیسم خاص موادی که بدن از آنها تشکیل یافته است (آب، املاح، گلوسیدها، لیپیدها، پروتیدها و غیره) دخالت میکند و میدانیم که ایـن مـتابولیسم برای ادامهٔ زندگی بافتها و ایجاد تعادل در اعمال اعضاء بدن لازم است.
3-زندگی دستگاه حیوانی حیات ارتباطی 1 تحت تأثیر هورمونها صورت میگیرد و بدین طـریق در تـشکیل یـافتن استخوانهای بدن (بوسیلهٔ تیروکسین، پاراتـیرین و هـورمونهای تـناسلی) و در تغذیهٔ بافتهای عضلانی (تیروکسین، کورتین، تستوسترون) و در تغذیهٔ ماده عصبی دخالت مستقیم دارد. چنانکه هیچ بافتی (پوست، گوشت، استخوان، خون، عصب و…) و هیچ عـضوی (قـلب و عـروق، جهاز هاضمه و غیره) نیست که از تأثیر عمل هـورمونها خـارج باشد.
4-بالاخره تأثیر هورمونها در نفسانیات 2 و روانشناسی کاملاً محسوس و مشخص است، بطوریکه قسمت اعظم غرایز 3 و هیجانات 4 و صفات اخلاقی 5 بواسطهٔ تـأثیر و دخـالت هـورمونها تظاهر میکند. خلاصه اینکه در دوران حیات و در هر سنی، غدد مترشح داخـلی، بوسیلهٔ هورمونهای خود، تنظیم کنندهٔ اعمال سه دستگاه بزرگ بدن (دستگاه نباتی و دستگاه حیوانی و دستگاه نفسانی) است.
اکـنون کـه اهـمیت غدد مترشح داخلی، در کلیهٔ اعمال حیاتی و حسن جریان کار اعضاء بـدن انـسان، معلوم شد گوئیم تمام افراد بشر از حیث وضعیت غدد مترشح داخلی و فعالیت فیزیولوژیکی آنها یکسان نـیستند و از ایـن لحـاظ هر شخص با شخص دیگر اختلاف دارد. اگر صد تن را که از حیث سـن و جـنس و سـایر عوامل، در شرایط واحدی بوده و نیز در امتحانات بالینی سالم تشخیص داده شدهاند و هیچگونه اختلالی در کـار اعـضاء بـدنشان مشاهده نشود، از نظر کار یکی از غدد مترشح داخلی، مثلاً غدهٔ تیروئید، مورد بررسی قـرار دهـیم و برای انجام این امر متابلیسم باز الشان را اندازه بگیریم خواهیم دید که کـلیهٔ آنـها دارای مـتابولیسم بازال یکسان نیستند، بلکه عدهای از آنها متابولیسم بازالشان در حد متوسط و تعدادی بالاتر و عدهای نـیز پائیـنتر از حد وسط است. کسانیکه متابولیسم بازالشان بیش از مقدار متوسط است، شدت و سرعت سـوخت و سـاز بـدنشان بیش از کسانی است که متابولیسم بازالشان پائینتر است. پرواضح است که واکنش بدن این افـراد، نـسبت بعوامل خارجی، اعم از مواد غذائی یا عوامل جوی، یکسان نیست و این مـوضوع در ازمـنهٔ قـدیم اساس و مبنای قسمتی اعظم از علم طب را تشکیل میداده است. توضیح آنکه افرادی را که دارای متابولیسم بـازال بـالاتر از حـد متوسط بودهاند گرم مزاج و آنهائیکه متابولیسم بازالشان پائینتر از این حد بوده اسـت سـرد مزاج مینامیدند و تأثیر غذاها و داروها را در بدن برحسب اینکه متابولیسم بازال را بالا و یا پائین ببرد بعنوان گـرم و سـرد اصطلاح میکردهاند. در حقیقت هر مادهایکه از خارج وارد بدن انسان و حیوان شود، بدون کـوچکترین شـک، در دستگاه عصبی غددی (نور و گلاندولر) تأثیر کـرده و یـکی از سـلسله غدد بالا برنده یا پائین برنده مـتابولیسم بـازال را تحریک میکند و بالنتیجه باعث افزایش یا کاهش سرعت سوخت و ساز بدن میگردد.
از تـحقیقاتی کـه دانشمندان بعمل آوردهاند معلوم شـده اسـت که نـه تـنها فـعالیت غدهٔ تیروئید بلکه غدهٔ هیپوفیز و غـدد فـوق کلیوی نیز باعث شدت و سرعت «اکسیداسیونها سلولی 1» و بالنتیجه افزایش درجهٔ حرارت کـلی بـدن شده و بطوء عمل آنها بالعکس بـاعث کندی احتراقات و نقصان تـولید حـرارت کلی و کاهش درجهٔ حرارت میگردد. ولی غـده تیروئید در رأس غدد دیگر از لحاظ بالا رفتن متابولیسم بازال قرار گرفته است.
بـرای اثـبات این مطلب که منظور قـدما از گـرمی مـزاج آنچیزیست که امـروزه بـا زیادی ترشح تیرئیدی تـطبیق میکند و مقصودشان از سردی مزاج همانست که در طب امروز بنام کمی ترشح تیرئید یا نارسائی آنـ نـامیده میشود به کتاب عالمانه (غدد مـتترشح داخـلی و بیماریهای آن) تـألیف دکـتر نـصرت الله کاسمی استاد دانشمند دانـشگاه تهران مراجعه کرده و مطالب مندرج در آنرا با مطالب نظیر آنکه در کتب پزشکی قدیم ایران مـندرج اسـت تطبیق میدهیم.
1-در کتاب غدد مترشح دکـتر کـاسمی (کـه بـسال 1335 تـألیف شده است) در جـلد 3 صـفحه 256 چنین میخوانیم: «هوش تندوتیز و دقیق مربوط بشدت عمل یا حسن عمل تیروئید است، بهمین سبب تـیروئید را غـدهٔ هـوش 2 لقب دادهاند، در برابر کندی و رخوت روحی و جـسمی را کـه مـمکن اسـت تـا بـلاهت و حمق پیش رود از آثار ضعف عمل تیروئید میدانند.»
در کتاب (کامل الصناعه) تألیف علی بن عباس مجوسی اهوازی (که در 1100 سال پیش تألیف شده است) صفحه 33 از جلد اول (چاپ مصر) ضـمن شرح علائم مزاجهای گرم و سرد چنین میخوانیم:
«فمن علامات البدن الحاران یکون صاحبه ذکیا فطنا و متی کان البدن باردافان صاحبه یکون بلیدا قلیل الفهم» در این عبارت چنانکه میبینیم بوضوح مینویسد کـسی که مزاجش گرم است ذکی (با ذکاوت) وفطن (دارای هوش تند و تیز) میباشد و کسی که مزاجش سرد است بلید (کندذهن) و قلیل الفهم (که همان رخوت روحی و بلاهت است) میباشد.
2-در کـتاب (علم الغدد) دکتر کاسمی صفحه 152 جلد 1 مینویسد:
یکی از علائم بیکفایتی تیروئید انحطاط و تنزل در اعمال عضوی (ارگانیک) بدن است و رویهم رفته در تمام اعمال حـیات بـطوء و کندی راه یافته است.
در کـامل الصـناعه صفحه 33 یکی از علائم سردی مزاج را چنین مینویسد: «و تکون الافعال النفسانیه و الحیوانیه و الطبیعیه فیه ناقصه ضعیفه» یعنی کسانی که مزاجشان سرد است کلیهٔ افعال نـفسانی و حـیوانی و طبیعی در آنها ضعیف و نـاقص میباشد.
بطوریکه قبلاً ذکر شد، غدد مترشح داخلی، توسط هرمونهای خود، در تمام دوران حیات، برای تنظیم اعمال سه دستگاه بزرگ بدن، یعنی فکری 1 و حیوانی 2 و عضوی 3 بکار میرود و چنانکه میبینیم نام این سـه دسـتگاه و اعمال آن در کامل الصناعه بنام نفسانی و حیوانی و طبیعی ذکر شده است. اگر بخواهیم حق مطلب را ادا کنیم باید بگوئیک که ردهبندی امروز از کتب قدما نقل و اقتباس گردیده و این سه اصطلاح علمی مـتعلق بـه پزشکان قـدیم است.
3-یکی از مهمترین علائم مزاج سرد که با کمی کار تیروئید تطبیق میکند، کمتر بودن درجهٔ حـرارت بدن و بعبارت دیگر سردی بدن نسبت به افراد عادی است.
در عـلم الغـدد دکـتر کاسمی صفحه 153 در این باره مینویسد: «حرارت بدن پائین است و بین 36 و 37 درجه نوسان دارد» و در کتاب (بیماریهای غدد مترشح داخـلی) تـألیف سزاری 4 نوشته است: «این بیماران کمی حرارت دارند و درجه حرارت بدنشان گاهی تـا 35 درجـه تـنزل مینماید»
در کامل الصناعه مینویسد: «و اذا لمس و جدباردا» یعنی «اگر بدن را لمس کنیم آنرا سرد مییابیم»
5-در عـلم الغدد دکتر کاسمی صفحه 152 مینویسد: «بیمار بکندی راه میرود و با شک و تردد قدم از قـدم برمیدارد».
در کامل الصناعه مینویسد: «بـطئی المشی متوقفا فی الامور» یعنی «بکندی راه میرود و در امور توقف میکند».
6-در علم الغدد دکتر کاسمی صفحه 153 مینویسد: «بیمار بغذا اشتها ندارد و غذائی که میخورد بسختی و کندی هضم میشود».
7-در کتاب (علم الغدد) دکـتر کاسمی جلد 1 صفحه 153«قلب آرام و نبض آهسته میزند».
در کتاب کامل الصناعه: «و نبضه بطیئا».
8-یکی از بزرگترین علائم کمی ترشح تیروئید یا سردی مزاج چنانکه در صفحه 153 کتاب علم الغدد دکتر کاسمی نوشته شده ایـن اسـت: «بدن بکمترین سرمائی حساس است»5 و در پرکاری تیروئید که مطابق با گرمی مزاج است بالعکس بیمار نسبت به گرمای محیط حساسیت پیدا میکند چنانکه در صفحه 190 جلد 1 کتاب علم الغدد در این بـاره چـنین مینویسد: «افزایش متابلیسم با افزایش تولید حرارت همراه است و از آنرو میتوان فهمید که چرا خوف الحراره 1 دارند. جامهٔ کلفت و ستبر نمیپوشند، روانداز خود را بیکسو میافکنند و از گرما بهراس اندرند و بـحرانهای عـرق خیر 2 دارند.»
اگر مزاج سرد، با کمی ترشح تیروئید و مزاج گرم، باز یادی ترشح تیروئید تطبیق کند لازم میآید که در کتب پزشکی قدیم نیز حساسیت افراد سرد مزاج، نسبت بـسرمای مـحیط و حـساسیت افراد گرم مزاج، نسبت بـگرمای مـحیط قـید شده باشد و ما با مطالعه کتب قدیمه درمییابیم که این مسأله دقیقاً ذکر شده است چنانکه ابن سینا در کتاب قانون ضـمن بـیان عـلائم گرمی و سردی مزاج چنین مینویسد: «و اما السادس فـهو جـنس الدلایل المأخوذه من سرعه انفعال الاعضاء فانه کان العضویسخن سریعاً فهو حاره المزاج و ان کان یبرد سریعاً فالامر بالضد» یـعنی «شـشمین دلیـل برای شناختن مزاجها «سرعت واکنش اعضاء بدن» است. اگر در بـرابر گرما زود متأثر شود علامت سردی مزاج است»
نکتهٔ جالب و بسیار مهم اینجاست که نه تنها سرما و گرمای مـحیط در افـرادیکه کـمی یا زیادی ترشح تیروئید دارند و بعبارت دیگر مزاجشان سرد و گرم اسـت مـؤثر واقع میشود، بلکه کلیهٔ موادی که از خارج وارد بدن میشود، اعم از مواد غذائی و داروئی نیز، در افرادیکه باین دو عـارضه دوچـارند مـؤثر واقع میشود و برای آنان سازگار یا نسازگار میباشد. برای توضیح مطلب گـوئیم سـزاری در کـتاب (بیماریهای غدد مترشح داخلی) صفحه 16 مینویسد: «غدد مترشح داخلی دارای تشکیلات پیچیده و بغرنجی بوده و اعـمال مـختلفهٔ آنها تحت تأثیر عوامل گوناگون ممکن است تحریک شده یا متوقف گردد» پر واضح است اگـر غـدهٔ تیروئید تحت تأثیر عواملی تحریک شود، بر سرعت و شدت سوخت و ساز بدن افـزوده شـده و درجـهٔ حرارت بدن بالا میرود و اگر بالعکس اعمال مزبور متوقف یا بطئی شود، از شدت سـوخت و سـاز و ایجاد حرارت در بدن کاسته خواهد شد. پس اگر مادهٔ غذائی از خارج وارد بدن شود و غـدهٔ تـیروئید را تـحریک کند، درجهٔ حرارت بدن را بالا برده و سلسله علائمی رابظهور خواهد رساند. اساس گرمی و سردی کـه قـدما بمواد غذائی و داروئی نسبت میدادند براین مبنا قرار گرفته بوده است مثلاً کـسانی کـه مزاجشان گرم است و بعبارت دیگر کمی ترشح تیروئید دارند اگر شیرینی بخورند بمزاج آنها نمیسازد و عـوارضی در آنـها ایجاد میشود. این مطلب در طب امروز هم بقوت خـود باقی است زیرا بطوریکه در کتاب (علم الغدد) دکتر کاسمی جلد 1 صفحه 189 نوشته اسـت: «در هـیپر تـیروئیدی بطور کلی از قوت تحمل بیماران بقبول هیدرات دو کربن کاسته شده و در نتیجه عیار قند خون پس از غـذا بالا میرود. این امر را شاهد عمل تیروئید دانستهاند. نیز اغلب اوقات قند بـمقدار کم و بطور دائم یا پس از غـذا در پیـشاب موجود است».
بدیهی است کسی که زیادی ترشح تیروئید دارد و مزاجش گرم است اگر عسل بخورد، قند خون بالا میرود و مقداری از آن از پیشاب خارج میشود و اگر در خوردن عسل افراط کند مسلماً بطور دائم قـند خون بیمار بالاست و در پیشابش قند وجود دارد و این امر برای او زیانآور خواهد بود و احیاناً ممکن است بمرض قند یا دولاب (دیابت) مبتلا شود.
منبع: گوهر , اسفند 1351
نوشته: دکـتر مصطفوی