نیروی شگفتانگیز حافظه انسان
یـا گاهی از ضعف حافظهٔ خود نگران میگردید؟ آیا برایتان اتفاق افتاده است که وارد اطاقی شوید و فراموش کنید بـرای انجام چه کاری به آنجا آمدهاید؟ آیا اسم دوستان خود را فراموش میکنید و یا گاهی از بـیان کلمهایکه به اصطلاح سـر زبـانتان هست عاجز میمانید؟ اگر با چنین پیشآمدهائی برخورد گردهاید، نگران نباشید. حافظهٔ شما کاملاً عادی است.
«گوردون بوئر»1، روانشناس دانشگاه «استانفورد»، آمریکا میگوید: «امری طبیعی است که انسان دچار فراموشی شود و از این فـراموشی نگران گردد.» واقعیت امر آن است که بشر از حافظهای شگفتانگیز برخوردار است. بشر میتواند در چند سانتیمتر مکعب از مغز خود، بیش از یک دستگاه بزرگ کامپیوتر چند میلیون دلاری، اطلاعات ذخیره کند. بعلاوه، مغز انـسان مـیتواند کارهائی را که از عهدهٔ هر کامپیوتری خارج است، انجام دهد. مثلاً بوی برگهای سوخته و یا طعم شکلات را بخاطر بیاورد. یکی از محققان محاسبه نموده است که مغز انسان قادر است یک کـارتریلیون یـعنی یک میلیون میلیارد اطلاعات مختلف را ذخیره کند. «جون مریت»2، استاد دانشگاه هاروارد، میگوید: «با چنین ظرفیتی، هیچوقت مغز انسان از اطلاعات لبریز نخواهد شد».
بنابراین جای تعجب نیست که گـاهی بـعضی از مطالب را فراموش کنیم. مایهٔ تعجب آن است که بتوانیم این اندازه اطلاعات مختلف و متفرق را در مغز خود ذخیره کنیم. و قسمت مهمی از آنها را بخاطر بیاوریم.
حـافظه نیروئی شگفتانگیز است که از دیـرباز تـوجه مـتفکران را بخود جلب نموده، ولی فقط در سالهای اخیر تحقیقات دامنه داری برای تعریف و اندازهگیری و شناخت طرز عمل آن، صورت گرفته است.
روانشناسان و زیستشناسان و مـتخصصان اعـصاب و سـایر دانشمندان در این زمینه به تحقیق پرداختهاند.
اغلب ایـن دانـشمندان معتقدند که لااقل دو نوع حافظه وجود دارد. یکی حافظهٔ کوتاه مدت و دیگری حافظه بلندمدت. حافظهٔ کوتاه مدت ممکن است بـیش از چـند ثـانیه دوام نیابد. مثلاً موقعیکه شمارهٔ تلفنی را از دفتر تلفن پیدا میکنید مـمکن است این شماره فقط تا مدتی کوتاه که برای گرفتن آن ضرورت دارد، در خاطرتان باقی بماند این نمونهای اسـت از حـافظهٔ کـوتاه مدت. حافظهٔ بلندمدت بعکس ممکن است تا آخر عمر دوام یابد. امـکانات حـافظهٔ کوتاه مدت بسیار محدود است.
مثلاً شما میتوانید یک شمارهٔ تلفن 6 رقمی را بخاطر بسپارید، ولی بخاطر سـپردن چـندین شـماره از این نوع برایتان مقدور نیست و حتی ممکن است اگر شمارهٔ تلفنی را کـه گـرفتهاید مـشغول باشد، آن را فراموش کنید و به پیدا کردن مجدد آن ناچار گردید. هماکنون که این سطور را میخوانید کـلمات آن را در حـافظهٔ کوتاه مدت خود ذخیره میکنید، ولی در پایان هر جمله با آنکه مفهوم آن در خاطرتان بـاقی میماند. کلمات تشکیل دهندهٔ جمله را به فراموشی میسپارید. ولی چنانکه چندین بار با موضوعیکه مـربوط بـه حـافظهٔ کوتاه مدت است. مثلاً شمارهٔ دسته چک بانکی خود و یا نام همسایگان خویش، بـرخورد نـمائید این اطلاعات از حافظهٔ کوتاه مدت به حافظهٔ بلند مدتتان منتقل خواهد شد.
نـیروی حـافظهٔ بـلندمدت واقعاً اعجابانگیز است. موقعیکه مطلبی در حافظهٔ بلندمدت ذخیره میشود، محتملا در طول تمام مدت عمر، مـحفوظ میماند. ممکن است بخاطر آوردن آن دشوار باشد ولی زایل شدنی نیست. مثلاً یک نـفر خـارجی مـقیم آمریکا که دهسال بزبان مادری خود تکلم نکرده است ممکن است تصور کند که ایـن زبـان را فـراموش کرده است ولی چنانچه به موطن خود مراجعت کند، پس از چند هفته بـار دیـگر، به روانی بزبان مادری خود صحبت خواهد کرد: علت آنست که این زبان در حافظهٔ بلندمدت او ثـبت شـده بوده است.
از میزان اطلاعات وسیعیکه در حافظهٔ خود ذخیره میکنیم و در مواردی خاص آنـها را از نـهانخانه مغز خود بیرون میکشیم، آگاه نیستیم. بـنائی کـه تـحت هیپنوتیسم قرار گرفته بود، توانست طرح آجـرهائی را کـه 40 سال قبل از آن تاریخ در دیواری بکار برده بود، بخاطر بیاورد.
همچنین مردی سالخورده تـوانست جـزئیات اطاق مدرسهای را که تحصیل خـود را در آن شـروع کرده بـود، بـیاد بـیاورد. دکتر «ویلدر پنفیلد»3 کانادائی متخصص مـعروف جـراحی مغز، در حین انجام عمل روی مغز، نقاطی را که بعضی از اطلاعات در آن ذخیره میشود کـشف کـرده است. وی با یک دستگاه آزمایشی کـه جریان ضعیف برق از آنـ عـبور میکرد، بعضی از نقاظ مغز بـیماران را لمـس و مشاهده کرد که نقاط محل ذخیره حافظه، در اثر جریان نیروی برق، تقویت میگردد و حـوادثی را که بیمار مدتها فراموش کـرده بـود، بـخاطر او میآورد. مثلاً یـکی از زنـانیکه تحت این نوع آزمـایش قـرار گرفته بود، صدای ناقوس کلیسائی را که در کودکی به آنجا میرفت، بخاطر آورد.
همچنین یک زن دیـگر درد زایـمانی را که 20 سال قبل از آن تاریخ در موقع وضـع حـمل تحمل کـرده بـود، بـار دیگر احساس کرد.
تـا آنجائیکه تحقیقات انجام شده کنونی نشان میدهد، مرکز واحدی در مغز برای ذخیرهٔ اطلاعات وجود نـدارند، بـلکه یک واقعه ممکن است در چندین نـقطهٔ مـغز ثـبت شـود. مـوضوعی که این مـطلب را تـائید میکند آن است که در مواردیکه نصف مغز بیماری را برداشتهاند، در حافظهٔ او تغییری محسوس رخ نداده است. ولی چنانچه ضربهٔ شـدید و یـک شـوک الکتریکی به سر وارد آید، حافظه تا مـدتیکه، بـستگی بـه شـدت آن ضـربه و یـا شوک دارد، از بین میرود و سپس بتدریج باز میگردد و نخست حوادث قدیمی و بعداً رویدادهای جدید بخاطر میآید.
این موضوع دربارهٔ کودکن بخوبی مشهود است. یک کودک ممکن است در اثـر ضربهٔ شدیدی که بسرش وارد آمده، نصف کلماتیرا که آموخته بوده است فراموش کند ولی پس از مدتی این کلمات بتدریج و به ترتیب زمانی که آنها را آموخته بوده است، بخاطرش باز میگردد.
چنین بـنظر میرسد که تداعی معانی، یعنی وجود ارتباط بین شیئی و یا شخصی با محیطی خاص، به یادآوری کمک نماید. «فرکوس کریک»4، استاد روانشناسی دانشگاه تورنتو، در این مورد مثالی میزند و میگوید: مـمکن اسـت در خیابان شخصی به شما سلام کند و شما او را بجا نیاورید ولی اگر او را در محل کار دائمیاش که فی المثل یک مغازهٔ خواربار فروشی که از مشتریان آنـ هـستید، ببینید، خواهید شناخت. سالها مـحققان تـصور میکردند که حافظه یک پدیدهٔ الکتریکی است، بدین معنی که عبور امواج الکتریکی از مجاری حافظه، خاطرات گذشته را بیاد میآورد.
ولی تحقیقاتیکه اخیراً بعمل آمـده اسـت نشان میدهد که گـرچه حـافظهٔ کوتاه مدت یک پدیدهٔ الکتریکی است اما حافظهٔ بلندمدت به فعل و انفعالات شیمیائی مربوط است «جیمس ماک کونل»5 استاد روانشناسی دانشگاه میشیکان، یک نوع کرمی را که در مردابها و نهرها زندگی میکند بـرای آزمایش انتخاب کرد. وی اشعهٔ چراغی را روی این کرمها تاباند و سپس به آنها شوک الکتریکی که موجب انقباض بدنشان میگردید، داد پس از اینکه این آزمایش چند بار تکرار شده، همینکه نور چراغ به کرمها میافتاد بدن آنـها بدون اینکه تحت شوک الکتریکی قرار گیرد، منقبض میشد. سپس «ماک کونل»: این کرمهای دستآموز را قطعهقطعه و خـرد کرده و بصورت خمیری درآورده و به کرمهای همجنس خوار دیگری خوراند. همانطوریکه «مـاک کـونل» انـتظار داشت این کرمها که از گوشت کرمهای دستآموز تغذیه کرده بودند، به محض روشن شدن چراغ و بدون آنـکه تـحت شوک الکتریکی قرار گیرند، منقبض میشدند. یک محقق دیگر به اسم «جرج اونـگار»6 آزمـایش مـشابهی را در مورد موش انجام داد: وی تعدادی از موشان صحرائی را در قفسی که دارای محفظههای روشن و تاریک بود قرار داد. هروقت مـوشان به محفظههای تاریک وارد میشدند به آنها شوک الکتریکی داده میشد. پس از چند روز که این عـمل تکرار شد، موشان از ورود بـه مـحفظههای تاریک اجتناب ورزیدند. آنگاه دانشمند مذکور مغز این موشان را خرد کرده و محلولی از آن تهیه و در مغز موشان دیگر تزریق نمود. معمولاً موشان 80 درصد عمر خود را در تاریکی بسر میبرند ولی موشانیکه تحت تزریق قـرار گرفته بودند فقط 30 درصد اوقات خود را در تاریکی میگذراندند.
این آزمایشها نشان میدهد که اطلاعات و آموختهها، بوسیلهٔ فعل و انفعالات شیمیائی به مغز منتقل میشود.
حال باید دید کدام مواد شیمیائی در این امـر دخـالت دارد. دکتر هولژر هایدن 7 استاد رشته عصبشناسی دانشگاه «کوتبورگ»8 سوسیس، پس از انجام آزمایشهای متعددی به این نتیجه رسیده است که مادهٔ شیمیایی موسوم به اسید ریبونوکلئیک 9، در انتقال اطلاعات به مغز نقش اسـاسی را ایـفاء میکند. بعقیدهٔ این دانشمند آسید ریبونوکلئیک، در میلیاردها بافت عصبی مغز آن مقدار پروتوئینی را که برای تغییر دادن این بافتها، بصورتیکه بتواند اطلاعات را در مغز ذخیره کند. ضرورت دارد. تولید مینماید.
دکتر هـایدن، بـرای اثبات این نظریه، بوسیلهٔ انجام آزمایشهای دقیقی، تعدادی از موشان را عادت داد که با دست چپ کار کنند یعنی آنها را به موشان «چپ دست» تبدل کرد. پس از آنکه این عادت در مغز مـوشان ضـبط گـردید، هایدن مغز آنها را بیرون آورد و بـافتهای عـصبی آن را مـورد تجزیه قرار ارداد و مشاهده کرد که مقدار پروتوئینی که بوسیلهٔ اسید ریبونوکلئیک تولید میگردد افزایش یافته و ضمناً شکل و فعالیت آن نیز تغییر پیـدا کـرده اسـت.
بنابراین از تحقیقاتیکه تاکنون بعمل آمده است چنین بـرمیآید کـه پروتوئینهای مخصوص مغز نقش مهمی را در پرورش حافظه ایفاء میکنند. یک آزمایش دیگر که اخیراً در این زمینه بعمل آمده است، ایـن نـظریه را تـائید میکند. در این آزمایش به عدهای از موشان آموخته شد که عـمل معینی را انجام دهند. سپس بآنها یک نوع آنتی بیوتیکی که تولید پروتوئین را در بدن متوقف میسازد تزریق گردید، در نـتیجه مـوشان کـاری را که فراگرفته بودند فراموش کردند.
حال که معلوم شد اطلاعات از طـریق فـعل و انفعالات شیمیائی در حافظه ذخیره میگردد، باید دید این معلومات ذخیره شده چگونه بخاطر آورده میشود؟ در اینجا بـا اسـرارآمیزترین وظـیفهٔ مغز مواجه میشویم. ولی در این مورد هم نظریات جالبی بیان گردیده است. مثلاً بـعضی از مـحققان معتقدند که فعالیت امواج الکتریکی مغز ممکن است در بخاطر آوردن اطلاعات ذخیره شده در حافظه، نـقش اسـاسی را ایـفا کند. باید دانست که هوشمندترین افراد، چنانچه فعالیت الکتریکی مغزشان رو بضعف بگذارد، نمیتوانند کـوچکترین حـوادث دوران نخستین کودکی خود را بخاطر آورند. همچنین باید توجه داشت که درجهٔ فعالیت امـواج الکـتریکی مـغز، بر حسب اینکه انسان در حال بیداری است یا خواب، تغییر پیدا میکند. بهرحال طـبق ایـن عقیده، میتوان امواج الکتریکی مغز را بمنزلهٔ ابزار تجسس اطلاعات ذخیره شده در حافظه تـلقی کـرد. بـعضی از افراد از قدرت یادآوری فوق العادهای برخوردارند. تعداد قلیلی میتوانند با افکندن یک نظر اجمالی بـه چـیزی، کلیهٔ جزئیات آن را بخاطر بسپارند. مشهور است که «توسکانینی»، آهنگ ساز معروف، پس از مـطالعهٔ اجـمالی یـک سمفونی میتوانست تمام جزئیات آن را تا آخرین نت بخاطر بسپارد.
همچنین یک زن جوان امریکائی که بـکار تـدریس اشـتغال دارد و مایل نیست نامش افشاء شود، میتواند با مرور یک صفحه شعر را حـتی اگـر بزبان ناآشنا باشد از برکند و از اول تا آخر نیز بطور معکوس یعنی از بیت آخر تا بیت اول بخواند.
آیـا بـرای تقویت حافظه وسائلی وجود دارد؟ هماکنون تحقیقات وسیعی برای ساختن داروهائی جریان دارد که تـا حـدودی برای تقویت حافظه مؤثر افتاده است امـید میرود کـه در آینده داروهائی به مراتب مؤثرتر کشف شـود. از دسـت دادن حافظه یکی از نگرانیها و ناراحتیهای افراد مسن به شمار میرود. علل اینکه با گـذشت عـمر حافظه ضعیف میشود چیست؟ شاید یک عـلت آنـ باشد کـه پس از 35 سـالگی، روزانـه در حدود 000/100 عدد از «نرون» ها (یاختههای اعـصاب مـغز) از بین میروند بدون اینکه نرونهائی جدید جایگزین آنها شوند. بعلاوه شریانهای مـغز سـفت میشود و عمل تغذیه مغز را دشوار میسازد. مهمترین مشکل سالخوردگان بـخاطر آوردن مـعلومات ذخیره شده در حافظه و بیرون کـشیدن بـعضی از حوادثی است که در زوایای مغز آنها ثبت شده است. سالحوردگان وقایعی را بآسانی بـیاد میآورند. روانشناسان معتقدند که علت ایـن امـر آن اسـت که پیران وقـایع بـسیار قدیمی را مکرر بخاطر آودهـاند و بـنابراین بیاد آوردن آنها آسانتر است تا وقایع مؤخر. طبق تحقیقاتیکه در یکی از بیمارستانهای «بوفالو»10 امریکا بـعمل آمـده است، علت اینکه سالخوردگان وقایع نـزدیک را بـه فراموشی میسپارند آن اسـت کـه بسبب سفت شدن شـریانها و نارسائی قلب، اکسیژن به مقدار کافی به مغزشان نمیرسد.
در سال 1969 آزمایشی در مورد 13 سالخورده که سـن مـتوسط آنها 68 بود، بعمل آمد.
بهریک از ایـن افـراد، بـمدت 15 روز، هـرروز دوبـار و هربار 90 دقیقه، اکـسیژن خـالص بوسیله دستگاه فشار، داده شد و مشاهده گردید که افراد تحت آزمایش حافظهٔ کوتاه مدت خود را تا حـدودی زیـاد بـاز یافتهاند. بعلاوه افراد مذکور، حتی پس از قـطع اکـسیژن، تـا مـدتها نـیروی حـافطهٔ بازیافتهٔ خود را از دست ندادند. پروفسور «کریک» میگوید: بهترین راهی را که میتوان برای تقویت حافظه توصیه کرد، فعال نگاهداشتن فکر از طریق مداومت در مطالعه و فراگیری است. نیروی مغز بـا تمرین تقویت میگردد. بهمین دلیل است که اندیشمندان و کسانیکه فکرشان دائماً در فعالیت است کمتر از سایرین دچار فراموشی میشوند.
(1)- Gordon bowe?r
(2)- Tohnmerritt
(3)- WiIder penfield
(4)- Fergus craik
(5)- James md Connell
(6)- George Ungar
(7)- Holger Hyden
(8)- Goteborg
(9)- Acide Ribonuchleiqe
(10)- Buffalo
از مجلهٔ ریدرز دایجست
ترجمه دکتر هادی خراسانی
مجله گوهر, اردیبهشت 1353