کسانی که دیوانگی کتاب پیدا میکنند!

نوشته: لارنس تامسن
ترجمه: بهاء الدین خـرمشاهی
جـنون کـتاب عبارت است از شیدایی و سرسپردگی عاطفی مطلق به کتاب، که دامنگیر روشنفکران بسیاری از اوریپید تا پاسـترناک بوده است. بعضی از شیدایان کتاب، البته خردمندند و هدفی از تملکجویی خود دارند (مانند ریـچارد دوبری 1 ، آلفرد ادوارد نیوتون 2 ، ادوارد گـریسباخ 3 ، و یـان فلمینگ 4 ) بعض دیگرشم سلیقهای دارند ولی از دانش شناخت .
(1 )- Richard de Bury (1287 -1345 ) عالم و اسقف انگلیسی از مجموعهداران بزرگ کتب خطی، مؤلف کتابی به نام Philobiblon که راهنمای گردآوری و نگهداری کتاب است. م.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
(2 )- A.E.Newton (1863 -1940 ) کتابباز آمریکایی، مؤلف کتب بسیاری در بـاب کاروبار از جمله: بزرگترین کتابهای عالم (1925 ) و انواع آستر بدرقه (1933 ). م.
3 ). Edvard Griesbach.. (3
(4 ). Ian Fleming (1908 -1964 ) نویسنده انگلیسی، صاحب کتاب”جیمز باند”.-م.
کتاب چندان بهرهمند نیستند (مانند آنتوان بولا 1 و ریچارد هربر 2 ) و عده دیگری هم بودهاند که برای فرستادن عـطش کـتابپرستی خود دست به جنایت زدهاند (مانند چارلز برنی 3 ، پاستور تینیوس 4 و گوگلیلمو لیبری 5 )
یکی از نخستین شگفتیهای شیدایان کتاب، نسبت به شکل و قطع کتاب است. بسیاری از این شیدایان چندان نظر خوشی بـه کـتابهای بزرگ ندارند و حتی امروزه تنها قطع رسمی ماکرو فرمی که قبول دارند، قطع 35 میلیمتری روزنامه است، البته کتابدوستان دیگری هم هستند که شیفتهٔ قطع بزرگاند. ادوارد فیتز جرالد 6 که از مـجموعهداران کـارکشته بود آثار شکسپیر را در قطع رحلی میخواند و میگفت”کتابهای شکسپیر را باید در قطع بزرگ بخوانیم تا همواره یادآور خدمات بزرگ او به عالم تئاتر باشد”.
تامس فراگنال دیبدین 7 سر خیل مجنونان کـتاب [نگاه کـنید بـه شکل 2 ] در کتابخانهٔ دوک آوساسکس 8 در کنزینگتن 9 کتابهای بـزرگی بـه ابعاد 90 *60 سانتیمتر مشاهده کرده است. (از توصیفاتی که گالیور از کتابخانه برابدیناگ 10 به دست میدهد چون تخیلی است درمیگذریم).
(1 ). Antoin Boulard
(2 ). Richard Herber
(3 ). Charles Burny (7571-7181) ادیب انگلیسی، خبره و گـردآورندهٔ کـتب نـادر و نفیس که مجموعهاش در کتابخانه موزه بریتانیا محفوظ اسـت. م.
(4 ). Pastor Tinius
(5 ). Guglielmo Libri
(6 ). Edward Fitzgerald
(7 ). Thomas Frognall Dibdin (1776 -1847 ) کـتابنامه- نویس انگلیسی؛ مؤلف مدخلی بر شناخت ویرایشهای مختلف آثار کلاسیک (1802 ). م.
(8 ). Duck of Sussex
(9 ). Kensington
(01). Brobdinag
چـیزی کـه بـیشتر به دل شیدایان کتاب چنگ میزند، کتابهای بسیار کوچک است کـه در ابتدا به قصد سهولت استفاده، و سپس از روی ظرافت پردازی، کوچک ساخته میشدند. تکلف در کوچک گرفتن قطع بعضی از کتابهای چـاپی، از قـرن پانـزدهم آغاز شد و شاید کوچکترین کتابی که تا اول قرن شانزدهم چاپ شـده Theodoricus de Hexern بـاشد که ژاک دوبردا 1 در ابعاد 2 /4 *3 /6 اینج به سال 1490 به طبع رسانده است. نامهٔ مشهور گالیله به مادام کـریستینا دی لورنـا 2 کـه در سال 1610 نوشته شده و در سال 1896 در پادوآ 3 با حروف”چشم مگسی”در ابعاد؟؟؟*؟؟؟ اینج به طبع رسـید هـنوز یـکی از مشهورترین کتابهای کوچک
(1 ). Jacques de Breda
(2 ). Madam Cristina di Lorena
(3 ). Padua
چاپی است. دو نمونهٔ دیگر از کتابهای خیلی کوچک یکی دخترک کبریت- فـروش اثـر هـانس کریستیان آندرسن است که بر جلد یک قوطی کبریت چاپ شده و دیگر قرابادین مـشتقات نـقره 1 است که در اویسالا 2 به قطع قوطی کبریت به طبع رسیده است.
شیدایان کـتاب، مخصوصاً آنـهایی که اهل خواندن کتاب نیستند از کتابهای مفصل طولانی گریزانند. دوک آوکوهبرلند 3 هنگام دریافت جلد سـوم کـتاب انحطاط و سقوط امپراطوری روم از گیبون، گفت:”پناه بر خدا یک کتاب هفتاد من کـاغذی دیـگر!”کـه تازیانهٔ عبرتی برگردهٔ همهٔ درازنویسان است.
تلانبار کردن کتابهای بسیار و لاف زدن از تعداد گزاف آنها از مفاسد بـعضی کـتابداران است (که بعضیشان سر حلقهٔ مجانین کتاب شمرده میشوند). بعضی از کتابخانههای شـوروی نـمایشگر ایـن حرص غریب جمعآوری کتابند، ولی منظور اسائهٔ ادب به کتابداران شوروی نیست. در حقیقت رقمهای گزافی که از مـجموعهٔ کـتابخانههایشان بـه دست میدهند از آنجاست که هرجلد از کتابهای چندجلدی و پیآیندها را یک کتاب میشمارند. بـعضی از مـجانین کتاب مانند آنتوان بولار (1754 -1825 )، ریچارد هربر (1773 -1833 ) و تامس جفرسن فیتز پتریک 4 مجموعهٔ کتابهایشان را اطاقاطاق میشمردند.
شیدایان سـرسپردهٔ کـتاب، شیفتهٔ وضع ظاهری کتاب مخصوصاً جلدسازیهای هنرمندانهاند. ژان گرولیه دوسرویه 5 (1479 -1565 )
(1 ). Godex Argenteus
(2 ). Uppsala
(3 ). Duke of Cumberland
(4 ). Thomas Jefferson Fitz Patrick
(5 ). Jean Grolier de Servier
از قدما، تعلق خـاطر بـه گردآوری کتابهای خوشجلد داشت. همچنین فردریک لاکـر-لمـسن 1 (1281-1895 ) و رابـرت هو 2 (1839 -1909 ) نیز شیفتهٔ جلد و صحافی کتاب بـودند.
حـرص غرابتگرایی، در صحافی بالا گرفت و به چنان حدی از شنعت رسید که مجانین کتاب، بـرای جـلدکشی از پوست بدن انسان استفاده مـیکردند. گـاه جلد کـتاب را بـه تـناسب محتوای آن یا تأثیری که بر خـواننده مـیگذارد انتخاب میکردند چنانکه نبرد من هیتلر را با پوست نوعی راسوی بدبوی آمـریکائی، و سـرمایهٔ مارکس را با تیماج مار بوآ، یـا موبی دیک را با کـیمخت نـهنگ سفید، یا بر بادرفته را بـا بـیرق رنگی جنگی بریتانیا ساخته بودند. جلدکشی با پوست انسان، برای خودش صنعتی بـوده اسـت که فقط محدود به جـلد کـردن یـک دو کتاب نمیشده اسـت. عـدهای از شخصیتهای تاریخی متهم بـه دبـاغی کردن انسانها بودهاند از جمله ژنرال بنجامین فرانکلین باتلر 3 ملقب به”ددمنش”4 فاتح جبّار نـیوا ورلئانـ در جنگ داخلی آمریکا، متهم به فـروش نـعش مردگان دارا المـساکین تـوکسبری 5 (واقـع در ماساچوستز) به کفاشان شـده بود که پس از دباغی و صباغی از پوست آدمیزاد کفش بدوزند. چنین اتهاماتی نیز بر فرماندهان اردوگاههای کـار اجـباری در آندرسن ویل 6 ، بلزن 7 و بوخن والد 8 وارد کردهاند ولی اثـبات نـشده اسـت. در یـکی از کـتابخانههای فیلاد لفیا چـهار کـتاب مربوط به طب که متعلق به یکی از جراحان مؤتلف 9 جنگ داخلی بوده موجود
(1 ). Frederick Locker-Lampson
(2 ). Robert Hoe
(3 ). Benjamin Franklin Butler(8181 -3981 )
(4 ). The Beast
(5 ). Tewksbury
(6 ). Anderson Ville
(7 ). Belsen
(8 ). Buchenwald
(9 ). Unionist
است که جـلد آنـها از پوسـت بدن”سربازانی است که سر به طـغیان بـرداشته و دسـت بـه جـنگ زدهـاند”؛ در کتیبهٔ عنوان این کتابها، مخصوصاً اگر با چشم مسلح نگاه کنیم، آثار و بقایای موی بدن انسان مشهودست. مثل اعلای جلدسازی از پوست انسان، داستان زن جوان و زیبا ولی مـسلولی است که دیوانهوار گرفتار عشق اخترشناس بزرگ فرانسوی کامی فلارماریون 1 بوده و فلارماریون در یک شب مهتابی، ظرافت بر و دوش او را میستاید و چندهفته بعد بستهای دریافت میکند که حاوی پوست تازهٔ پشت و شانهٔ ایـن زن بـوده که وصیت کرده بود نخستین کتابی را که فلارماریون پس از مرگ او مینویسد با آن پوت، جلد کنند. طبق این داستان، فلارماریون کتاب قلمرو آسمان 2 خود را با آن جلد کشیده است و این نـسخه در کـتابخانهٔ ملی پاریس محفوظ است؛ ولی حقیقت این شایعه ثابت نشده است.
تملک و تصاحب کتاب، تعلق خاطر عمدهٔ شیدایان کتاب است. البته بیوجود این حـرص، هـیچ اهل کتابی مفتخر به داشـتن جـنون کتاب نمیگردد. به عنوان جملهٔ معترضه باید گفت، بهترین کتابخانههای تحقیقاتی بلا استثناء کتابخانههایی هستند که کتابداران حریص و شیفتهٔ گردآوری کتاب دارند. به دسـت آوردن یـک کتاب مرغوب یا یـک نـسخهٔ مطلوب، همان لذت را برای شیدایان کتاب دارد که پوست کردن یک سنجاب چاق و چله برای شکارچیان. شیدای کتابی که در اطاقهای نیمه تاریک و انبارهای کتب نفیس و عتیقه به دنبال کتاب است، هشیارتر از شـکارچی “راکـون”در شب سرد مهتابی پائیزی است. شیدایان کتاب برای شکار کتاب، شیوههای مختلف دارند. از مغبون کردن دانشجویان سادهدل
(1 ). Camille Flammarion
(2 ). Les terres du Ciel
و بیپول گرفته تا معامله کلان با دلالان پولداری که از مکزیک گرفته تا ساراتوگا 1 کتب نـادر و نـفیس گرد مـیآورند. یکی از فنون شبیه به جنون کتاب که البته چندان مهم و معتبر هم نیست، همانا پیش خردین کـتاب و انبار کردن آن به امید بازار داغ وسود سرشارست. از این عده: تعداد کـمی مـوفق از آب درمـیآیند و خوشبختانه بسیاری از آنها به کتاب دل مدهند و از حرص به عشق میرسند.
جنون کتاب، مستلزم گردآوری و تملک دیوانهوار و نـسنجیدهٔ کـتاب نیست. شیدایانی که این شیدایی در خونشان است، همان شور و شیفتگی را که به خـود کـتاب دارنـد، در شناخت کتاب و گسترش دانش کتابشناسی خود نشان میدهند و بخوبی میدانند که حس ششم و هفتمشان را هـمراه با علم و اطلاعی که از تاریخ چاپ و نشر، مجموعهداران، صحافان و مناطق کتابخیز دارند بـه حد اعلا به کـار انـدازند. وقتی به این آگاهیها، کشف و شهود هم اضافه شود، شم موقعشناسی مطلوبی به شیدای کتاب در شناختن محل و مظنهٔ کتاب میبخشد. شم و شهود شیدایان کتاب مانع مغبون شدنشان میشود.
اندکی نیز بـه مساله حراج کتاب بپردازیم. شیدایان کتاب، قرنها یکه تاز عرصهٔ حراج کتاب بودهاند. فرانگل دیبدین در جنون کتاب 2 (9081) خود ماجرای خراج کتابخانهٔ پردی دومی زیو 3 را در سال 1796 نقل میکند که در حضور”مشاهیر مجانین کـتاب کـه خونشان به جوش آمده و از شادی در پوست نمیگنجیدهاند”انجام گرفته است. این قبیل شیدایان آنچه را که از این حراجها به چنگ آورده بودند در
(1 ). Saratoga
(2 ). Bibliomania
(3 ). Paris de Meyzieux
حراج گنجینهٔ کنت دوفورستاس 1 از دست دادند. به خمین تـرتیب دو دهـه پیش بعضی از کاتالوگبازان، فریب جانانهای از کتابفروشی کاویت 2 سانفراسیسکو خوردند. امروزه مجانین کتاب هرقدر هم جنونشان ریشهدار باشد دو نکته را فرونمیگذارند: نخست اینکه فهرست تفصیلی و رسمی حراج را از دلالان کتب نفیس و نادر یـا دسـتگاههای برگزارکننده حراج یافتند، دیگر آنکه به یک کارگزار مجرب مراجعه میکنند که خوب میداند کی و چقدر باید پول بپردازند. گذشته از اینها هر شیدای کتاب، قطع نظر از ضعف یا قوت غـریزهٔ کـتابجوییاش، مـیداند که کاتالوگ حراجها و فروشهای عـمدهٔ کـتاب، سـنگ بنای هرمجموعهایست.
در اینجا باید هشداری داد به شیداینی که صرفاً به لحاظ نادر بودن یک کتاب و نه اهمیت چاپی یا هنری آن، بـه دنـبال آنـند، دیبدین داستان عبرتانگیزی نقل میکند که یکی از نـاشران دکـامرون (چاپ 1817 )، پس از چاپ این کتاب برای آنکه تجدید چاپ آن امکان پذیر نباشد گراورهای چوبی ارزشمند آنرا از بین بـرده اسـت. امـروزه چنین ویرانگریها بیفایده است زیرا پیشرفت فنی چاپ در نیمهٔ قـرن بیستم به جایی رسیده است که ویرایش جعلی را از ویرایش اصل نمیتوان تشخیص داد.
“نخستین چاپ”، در گوش شیدایان خام و نـوپای کـتاب، طـنینی جادوئی دارد و چه بسیار از آنان در پی این وسوسه دل و دین از دست دادهاند. چاپ اول، اگـرچه مـیوهٔ دل هرنویسندهایست، ولی درواقع نخستین چاپ فاوست مهمتر از آخرین چاپ آن نیست. در محافل کتاب نشناسانهٔ دانشگاهی وقتی کـه یـکی از اسـتادان در انتخاب چاپ اول فلان
(1 ). Comte de Forstas
(2 ). Caveat Bookshop
کتاب اصرار میرزد، ظاهراً وجههٔ عالمانهای برای خود دسـت و پا مـیکند.
شـیدای کتابی که کامل عیار باشد برای اصالت و صحت نسب کتاب اهمیت بسیاری قائل اسـت. مـجموعهداری کـه از سرگذشت یک کتاب خبر دارد تعلق خاطر ویژهای به نام آن مییابد. ویرایش دوم آثار شکسپیر بـه قـطع بزرگ و مشهور به Second folio که در کتابخانهٔ سلطنتی انگلستان محفوظ است متعلق به عهد چـارلز اول بـوده اسـت که در شب اعدامش آن را به سرتامس هربرت 1 هدیه کرده و سپس از دست هربرت به مجموعهٔ دکترمید، دکتر اسیکو 3 ، جورج استیونس 4 راه یافته و بالاخره دوباره در عهد جورج سوم به تملک دربـار درآمـده اسـت.
از همه متکلفانهتر تلاش در راه از نو گردآوردن کتابخانههای شیدایان قدیم کتاب از قبیل گرولیه و تامس جفرسن است. از ایـن هـم کسالتبارتر و در عین حال مأجورتر، جستوجوی کتابهایی است که شخصیتهای ادبی بزرگ داشـتهاند و یـا خـواندهاند (بیشتر از همه این بلا را بر سر کارلایل و ملویلنازل کردهاند.)
نسخهٔ محشّی، سوگلی شیدایان کتاب اسـت، کـه درایـنباب البته احتیاج به دستمایهٔ علمی دارند. یادداشتهایی که کلریج 5 در حاشیهٔ کتابهای امـانتی دوسـتانش نوشته است، ارزش آنها را بمراتب بالا برده است. اگر معجزهای به وقوع میپیوست و پاپیروسی از آثار هومر کـه دارای حـاشیههایی از کالیماخوس 6 یا آریستوفانس بیزانسی 7 پیدا میشد دیگر به اینهمه
(1 ). Sir Thomas Herbert
(2 ). Dr.Mead
(3 ). Dr.Askew
(4 ). Goerge Steevens
(5 ). Coleridge
(6 ). Callimachus
(7 ). Aristophanes of Byzantium
سختکوشی هومرشناسان نـیازی نـبود. بسیاری از نکات تحقیقی، به مدد تلاش پیـگیر شـیدایان کـتاب در دست یافتن به نسخهٔ دارای تقدیمنامهٔ مؤلف، روشـن شـده است، یا مورد توجه قرار گرفته است. در کتابخانهٔ نفیس و نخبهٔ جی.کریستین بـی 1 کـه اینک در لکزینگتن 2 است، نسخهای از یـکی از آثـار یک مـورخ رمـی وجـود دارد که تقدیمنامهٔ آن به این صورت اسـت:
“تـقدیم به دکتر جانسن در سالروز تولدش. از جانب دوستش الیور- گلدسمیت 3 “که اگر ایـن عـبارت را نداشت کتابی بیاهمت بود. کتابفروشی بـه نام اسپنسر همچنین یـک نـسخه از Endymion *با این عبارت اهدایی در اخـتیار داشـت:”تقدیم به پرسی بیش شلی 4 ، از دوستش جی.کی.5 ” که نفاستش از یکه و یگانه بـودنش بـود.
خواندن کتاب، هدف غایی هـمهٔ اهـل کـتاب (بجز کتابداران) اسـت اعـم از شیدایان کتاب، مجموعهداران حـریص، یـا کتابدوستانی که اصولاً در پی تملک کتاب نیستند.
در باب چونوچند کتاب خواندن، اشاراتی از کتابخوانان شیدای کـتاب نـقل میکنند. دکتر جانسن به نوجوانان تـوصیه مـیکرد همیشه در دسـت یـا جـیبشان کتاب داشته باشند و”بـه محض فراغت از یک کار به خواندن بپردازند.”جسته و گریخته خواندن سنجیده و حسابشده را نیز اگرچه بـیجهت بـا آن مخالفت میشود، بعضی توصیه میکنند مخصوصاً اگـر انـسان بـتواند مـثل ساتی 6 “به سـرعت بـرق و باد از این صفحه به آن صفحه
1 ). J.Christian bay
(2 ). Lexington
(3 ). Oliver Goldsmith
(*)-مجموعهٔ شعر اثر جان کیتس.-م.
(4 ). Percy Byssche Shelley
(5 )-یعنی جان کیتس.-م.
(6 ). Southey
برسد”. یا مـثل مـکولی 1 بـا یک نگاه یک صفحه را بخواند. اما بـسیاری از کـتابدوستان و شـیدایان کـتاب مـعتقد بـه آهسته و عمیق خواندناند. دکتر جانسن معتقد به توسعهٔ دامنهٔ مطالعات و خواندن همهجور کتاب است. بطور کلی کسانیکه کتاب را بهتر میشناسند یا حتی بتپرستانه به کتاب عشق مـیورزند، بهتر میتوانند روش حسابشدهای برای خواندن کتاب بیابند.
بعضی از صاحبنظران، حرص، خودخواهی، اسرافکاری و پیروی از مد و حتی”فنی شیسم”را علل جنون کتاب میشمارند. هریک از این عناصر را میتوان در تجزیه و تحلیل آسیبشناسانهٔ این شـیدایی پیـدا کرد. شیدایی کتاب هرانگیزه و آسیبی داشته باشد، و بر شیدایان و شیفتگان احمقنمای کتاب هرملامتی از جانب عقلای کتاب یعنی کتابدوستان عادی برسد، این حقیقت همچنان به قوت خود باقی خواهد مـاند کـه این کژطبعان راستین، حقی بر گردن فضل و تحقیق دارند. اینان بیشتر از دیگران به مراقبت و نگهداری و جنبهٔ زینتی هنری کتابها پرداختهاند و توجه دیگران را بـه آنـ جلب کردهاند. و اینگونه تحقیقات را کـه در چـشم عامهٔ مردم ملامتبارست به ذوق و ظرافت برآمیختهاند. و روشهایی برای تهیه و تصاحب کتاب ابداع کردهاند که فقط معدودی از کتابداران یا مجموعهداران ثابتقدم و معتقد، درمییابند. اینن جـهان کـتاب را هشیار کردهاند که هـرکتاب بـه نفسه ارج و ارشی علی حده دارد و اصولاً کتاب، محترم و احترامانگیزست. از همه مهمتر، ارج و اعتبار خواندن را تا بدانجا بالا بردهاند که آنرا شریفترین حرفهٔ انسانهای والا شمردهاند.
منبع: نامه انجمن کتابداران ایران , دوره هشتم، تابستان 1354