معرفی کتاب «فانوس دریایی آخر دنیا»، نوشته ژول ورن

مقدمه

فانوس دریایی آخر دنیا که در سال ۱۹۰۵ توسط ژول ورن (۱۸۲۸ ـ ۱۹۰۵) به رشتهٔ تحریر در آمد، در دنیای انگلیسی‌زبان‌ها ناشناخته است، اما این داستان پرماجرای جذاب و گیرا که در دورافتاده‌ترین جزیره روی می‌دهد، استحقاقی بیش از این‌ها دارد. قبل از مطالعهٔ نگارش، شخصیت‌ها و آهنگ آن بهتر است، خلاصهٔ داستان را بازگو نماییم و زندگی ورن را در آغاز قرن بیستم در لحظات تغییر قرن شرح دهیم.

معنای کلمات اختصاری

BJSV: پژوهشنامهٔ انجمن ژول ورن

گالیکا موضوع قابل دسترس در تارنمای گالیکای انجمن ناسیونالیست‌های فرانسوی طرفدار انجیل، gallica. bnf.fr

JV: ژول ورن، برای نشان دادن یادداشت‌های او و مشخص کردن آن‌ها از MV یعنی میشل ورن استفاده می‌کرد.

MER: مجلهٔ آموزشی و خلاقیت

MS: نسخهٔ ژول ورن، اساس چاپ حاضر

MV: ویرایش فانوس دریایی، انتشار سال ۱۹۰۵ که توسط ژول ورن نوشته شده و توسط میشل ورن بازخوانی گردیده است.

OED: فرهنگ انگلیسی آکسفورد

طرح داستان

در سال ۱۸۵۹م. قایق یک دکلهٔ آرژانتینی سانتافو، واسکوئز، فیلیپ و موریز را در جزیرهٔ بی‌سکنهٔ استاتون نزدیک قطب ترک نمود. آن‌ها قصد داشتند در خلیج الگور فانوس دریایی جدیدی بنا کنند تا از کشتی‌های دنیا حمایت نمایند، اما دسته‌ای از دزدان دریایی، تحت ریاست کونگری و کارکانت شیطان‌صفت از مدت‌ها قبل در آنجا پرسه می‌زدند. دزدان دریایی بیرحم آتشی برافراشتند تا با فریب کشتی دو دکلهٔ مائول را به سمت صخره‌ها برانند و تمام خدمه را بکشند. دزدان دریایی برای تعمیر کشتی و سپس فرار به سمت دریاهای جنوب، آن را به سمت خلیج الگور هدایت کردند. درحالی‌که واسکوئز ناتوان از کمک به فانوس دریایی شاهد این ماجرا بود، آن‌ها فیلیپ و موریز را کشتند، درصورتی‌که به آن‌ها اعتماد کرده بودند. نگهبان که قادر به ترک جزیره نبود، باید از دشمنانش دوری می‌کرد، درحالی‌که در انتظار بازگشت کشتی یک دکلهٔ آرژانتینی روزشماری می‌کرد. دزدان دریایی یک کشتی امریکایی را نیز غرق کردند، و تمام افراد به جز ستوان یکم جان دیویس را کشتند. بعد از آنکه آب و هوای توفانی باعث کندی تعمیر کشتی شد، واسکوئز و دیویس که برای انتقام هم‌پیمان شده بودند، با استفاده از توپ بازمانده در تعمیر مائول تأخیر بیشتری ایجاد نمودند. دزدان دریایی پس از آنکه سانتافو از دور پیدا شد، در تاریکی شب قصد ترک خلیج را داشتند. اوج داستان شامل غم و اندوه و خونریزی‌های بیشتری می‌باشد.

زندگی‌نامه ژول ورن

ژول ورن از دوران کودکی به‌طور آشکار شیفتهٔ امریکای لاتین بود. خانوادهٔ او ایام تعطیلات را در منزل عموی بزرگش پرودنت آلوته دو لا فیویی در نواحی روستایی خوش آب و هوای فرانسه به‌سر می‌بردند. عمو پرودنت، یک برده‌فروش بازنشسته بود که در بنادر ونزوئلا به تجارت اشتغال داشت، و پسر او را به خاطر سفر به نقاط دوردست تا حد پرستش دوست داشت. قدیمی‌ترین اثر نثر منتشرشدهٔ ورن، یعنی: اولین کشتی نیروی دریایی مکزیکی نام داشت، و سومین اثر وی مارتین پاز در پرو روی داده بود.

برای درک فانوس دریایی، زندگی و شخصیت ورن مفید می‌باشد. با وجود این، حوادث عمده در بخش سرآغاز به‌طور اجمالی شرح داده شده‌اند. بنابراین، باید مستقیم به سمت سال‌های آخر برویم.

زندگی ورن از سال ۱۸۸۶ به بعد، زمانی که ناشر و مربی او فوت نمود و کوشش جنایی از پیش طراحی شده توسط خواهرزادهٔ محبوبش او را تا آخر عمر از ناحیه پا لنگ کرد، با افزایش انزوا و تنهایی و کاهش محبوبیت وارد انبوه پیچ در پیچی از گرایش‌ها گردید.

داستانسرای معروف به یک محافظه کار سرسخت تبدیل شد، و در مسائل سال ۱۸۹۶، به جنبش ضد دریفوس پیوست، و همان سال به خاطر هجو و افترا تحت پیگرد قضائی قرار گرفت (مسئله دریفوس، یک فساد سیاسی بود که باعث ایجاد دودستگی در دههٔ ۱۸۹۰ و اوایل دههٔ ۱۹۰۰، در فرانسه شد. این فساد سیاسی شامل طرح اعتقاد خیانت کاپیتان آلفرد دریفوس در نوامبر ۱۸۹۴ و دفاع بعضی‌ها از وی به خاطر تحویل اسرار نظامی فرانسه به سفارت آلمان بود، دریفوس افسر توپخانهٔ منطقهٔ یهودی‌نشین آلکاتاین بود، نامبرده به حبس ابد محکوم و به جزیرهٔ شیطان در گونای فرانسه تبعید گردید، مترجم). معاصران وی: برادر جوان‌ترش پائول در ۱۸۹۷؛ همسفر دائمی وی آرستید هیگنارد در ۱۸۹۸؛ خدمتکار خانوادگی آن‌ها در ۱۹۰۰؛ عشق بزرگ و اولین دخترعمویش کارولین دزایونی در ۱۹۰۱، یکی پس از دیگری فوت نمودند.

آخرین سفر ورن در سال ۱۸۹۹، به پتیت دالاس در ساحل نرماندی با پسرش میشل و خانوادهٔ میشل (دیوسائو، ۴۸۳) بود. او از انجمن جغرافیایی پاریس استعفا و از شرکت در مجامع جهانی (۱۹۰۰) از جمله افتتاح اولین مترو دست کشید. همان سال، همراه همسرش از منزل اجاره‌ای در شماره ۲ رو چارلز دیوبویس، شهر آمینز نقل‌مکان نمودند، و به ملک تاریک و کوچک خودشان در شماره ۴۴ بولوار دو لانگویل بازگشتند. اثاثیه در اتاق‌های ناهارخوری و نشیمن رویهم تلنبار شده بود و گنجشک‌ها باغ کوچک را غارت کرده بودند (ژول ورن، x). در طبقهٔ همکف که مخصوص مطالعهٔ ورن بود: دو میز، یک مبل تشکچه‌دار، و یک تخت خواب سفری قرار داده شده بود (ژول ورن، x).

سلامت داستانسرا رو به زوال نهاده بود. در پانزدهم ماه اکتبر سال ۱۸۹۸، به خواهرش چنین نوشت: “من بدون شیر و تخم‌مرغ و پاهایم همراه با روماتیسم به موجودی بی‌فایده تبدیل شده‌ام.” با گرسنگی رو به افزایش همراه با درد ناشی از مرض قندی که او را به‌تدریج می‌کشت، نمی‌توانست تا وعده‌های رسمی غذا صبر کند، بلکه به تنهایی غذا می‌خورد، درحالی‌که روی چارپایه نشسته بود، تا “سریع‌تر بمیرد” (ژول ورن، x). آب‌مروارید علاوه بر چشم چپش به چشم راست او هم اضافه گردیده بود. حذف عملیات مورد نیاز در سال ۱۹۰۰، او را “به‌شدت افسرده” کرد: “به‌سختی می‌توانم آنچه می‌نویسم را ببینم.”۱ در مارس ۱۹۰۱، یک آنفلوآنزای وحشتناک به مدت دو ماه او را در اتاقش حبس نمود؛ “خیلی، خیلی مریض” بود (خاطرات، ۱۴۶). به خاطر وضعیت حاضر خود به خلوت پناه برده بود، به‌جز ایامی که با میشل پدر ژان (ژول ورن؛ x) با حرارت راجع به کتاب‌هایش بحث می‌نمود، “جلوهٔ پیرتر از سن واقعی” ژان ژول ورن نُه ساله نویسندهٔ زندگی او در آینده را به‌شدت وحشتزده می‌کرد. از ۱۹۰۲، وضعیتش بدتر شد، “کلمات از ذهنش فرار می‌کردند و دیگر نظریه‌ای به ذهن وی خطور نمی‌نمود”، بسیاری از روزنامه‌نگارها نومیدانه وی را ترک می‌کردند. در ۱۹۰۳، “تنها مدتی کوتاه برای انجام امور قانونی خود از منزل بیرون رفت.”۲

با وجود آنکه ورن در افسردگی رو به گسترش دست و پا می‌زد، در انتخابات انجمن شهرداری شهر آمینز پیروزمندانه انتخاب شد، اگرچه در همایش فقط سر خود را تکان داد و خیلی کم صحبت نمود. در ۱۹۰۲، هنوز ساعت ۴ صبح از خواب بیدار می‌شد و به مدت ۷ ساعت نویسندگی می‌کرد.۳ در فاصلهٔ مارس تا ماه مه ۱۹۰۱، نه فقط طرح اولیهٔ فانوس دریایی را تألیف نمود، بلگه گاهی اوقات توانست مانند همان آقایی که هست… سر پا بایستد… و از درون چشمانش… نشاط منحصربه‌فردی تراوش نماید (خاطرات، ۱۴۶).

و هنوز کتاب‌هایی به بیرون تراوش می‌نمودند: اورینوکوی قدرتمند (۱۸۹۸) راجع به پژوهشی درباره سرچشمهٔ رودخانه؛ آرزوی غیرممکن (۱۸۹۹)، یک بازی تخته‌ای در سرتاسر ایالات متحده که هنوز هم تا به امروز منتشر نشده است؛ وطن دوم (۱۹۰۰) ضد رابینسون؛ دهکده‌ای بر فراز درختان (۱۹۰۱) حلقهٔ مفقوده؛ طناب‌های ژان ماری کابیدولین (۱۹۰۱) هیولای دریا؛ برادران کیپ (۱۹۰۲) نزاع بر سر خطای دادگاه؛ فضل و کمال سفر (۱۹۰۳)؛ داستان غم‌انگیزی در لی‌وونیا (۱۹۰۴) دربارهٔ سیر و سفر در هندوستان غربی، رقابت آیندهٔ آلمان ـ اسلاو؛ آقای دنیا (۱۹۰۴)، که در آن روبر فاتح خودبزرگ‌بین با ماشینی بازمی‌گردد که هم به هواپیما تبدیل می‌شود و هم به زیردریایی؛ هجوم دریا (۱۹۰۵)، داستانی دربارهٔ سیل صحرا می‌باشد.

هنوز در حال تألیف کتاب‌های دیگری بود، خلق کارهای ناتمام، که فقط سالی یک یا دو کتاب می‌توانست منتشر شود: ماژلانیا، که در آن قهرمان جستجوگر باید بر کشتی شکسته‌ها حکومت نماید؛ “رازهای ویلهلم استوریتز” دربارهٔ یک مرد نامرئی؛ “دانوب زرد زیبا” قایقرانی در سرتاسر اروپای مرکزی؛ شکار شهاب‌سنگ، ترسیم یک سیارهٔ کوچک حامل طلا؛ “کوه آتشفشان طلایی” که در کلوندیک روی می‌دهد؛ و چهار فصل و نیم از کتاب”ملاقات مطالعاتی” که در مستعمرهٔ افریقایی فرانسه اتفاق می‌افتد.

در هفدهم ماه مارس ۱۹۰۵، تنها مرد جهانی فرانسه به بستر بیماری افتاد، و در بیست و چهارم مارس درحالی‌که اطراف او را خانوادهٔ گسترده‌اش گرفته بودند، بدرود حیات گفت. حکومت فرانسه در خاکسپاری شرکت نکرد.


منابع

نظریهٔ نامگذاری فانوس دریایی احتمالاً از اولین فانوس اقیانوس اطلس جنوبی ناشی شده است، برج دیده‌بانی در زندگی واقعی در بندر سان خوان (۱۸۸۴) احداث گردید. درحالی‌که هر دو بدون توضیح کافی در ماورای برد هشتصد پا (هر پا تقریباً برابر با ۵/۳۰ سانتی‌متر است، مترجم) قرار داشتند، و بنابراین توسط بسیاری از کشتی‌ها مشاهده نمی‌شدند، تفاوت بین آن‌ها مهم‌تر از تشابه بین آن‌ها است.۴‌ درصورتی‌که برج دیدبانی ورن به شکل استوانه و از سنگ ساخته شده بود، و دارای بردی از هشت تا ده مایل (هر مایل حدود ۱۶۰۰متر است، مترجم) بود، فانوس دریایی چوبی داستان دیگری دارد که در سال ۱۸۸۴ به شکل چندوجهی با پشت‌بامی به صورت پیش‌پاافتاده صیقلی، ساخته شد؛ اما دارای بردی برابر ۱۴ مایل بود. درحالی‌که این داستان با غرور و مباهات از ملوان‌هایی از هر نژاد نام می‌برد که از آن سود جسته‌اند، ولی در واقع محرک ساخت آن موضوعی داخلی بوده است، تا از آرژانتین جدید که هنوز در حال جنگ و ستیز بر سر حکومت پادشاهی بود، محافظت نماید.۵

در غیر این صورت پیدایش فانوس دریایی به‌طور عمده پوششی مبدل برای نشان دادن وطن بود. کتاب سفر به دور دنیا تألیف بوگینویل (۱۷۷۲) می‌تواند منبع ضعیفی باشد که از آن به‌ندرت واژه‌هایی مانند “گوناکوس” (روستا و شهری در جنوب غربی آرژانتین، مترجم) و “پکرایس” (به معنای گناه، زیر پا گذاشتن قوانین مذهبی و اخلاقی، مترجم) ناشی می‌شوند. (لوییس آنتوان دو بوگینویل دریانورد و فرماندهٔ فرانسوی ۱۷۲۹ ـ ۱۸۱۱ می‌باشد. مترجم). داستانسرا شاید از دیدار داروین با “صخره‌های ناهموار و غریب‌کش استاتن‌لند” اطلاع داشته است. شاید مطلبی دربارهٔ فنلاندی بسیار قوی به نام ایوان ایوانوسکی، یک سرباز فراری از نیروی دریایی آرژانتین خوانده باشد، که سه مرتبه بین سال‌های ۱۸۸۱ و ۱۸۸۵ از زندانی در بندر سان خوان فرار کرد، تا به بقای خود جلوهٔ تحسین‌آمیز رنج‌آوری ببخشد، هرچند بالاخره از سرما و گرسنگی از پای درآمد.۶ ورن احتمالاً از دیدار آدریان گرلاخ و هیأت اعزامی قطب جنوب به سرپرستی روالد آموندسن از جزیرهٔ استاتن در سال ۱۸۹۹ اطلاع داشته است.۷ بعضی اطلاعات ورن دربارهٔ پاتاگونیا توسط مکاتبات با بانویی ناشناس در “اعماق آرژانتین” تهیه شده‌اند.۸

هیچ منبع قابل قبولی برای داستان این کتاب پیشنهاد نشده است. سفرهای شگفت‌انگیز ورن به صورت مجموعه‌ای با موضوع‌ها و موقعیت‌های بسیار تکرارشونده انتشار یافته‌اند. در نتیجه شاید استخراج تغییرات در این موضوع‌های تکرارشونده مفیدتر باشند، یک روش مناسب عبارت است از مطالعهٔ نوع یا شاید انواعی که داستان به آن‌ها تعلق دارد.

فانوس دریایی در ابتدا، شبیه رابینسون است؛ نوعی کشتی شکسته که ورن به بهترین وجه آن را توصیف می‌نماید، این عبارت به‌طور قطع بهتر از برچسب داستان علمی ـ تخیلی غیردقیقی است که از سال‌های دهه بیست، یعنی مدت‌ها بعد از آنکه ورن قادر به دفاع از خود نبود، به داستان‌های او اطلاق کردند. جزیره‌های متروک از دوران کودکی ذهن او را اشغال کرده بودند، زیرا در ده سالگی با کرجی پارویی کوچک در لویر (Loire) قایقرانی می‌نمود، در جزیره غوطه‌ور بود، و در یک کشتی شکستهٔ دورافتاده بازی می‌کرد تا گرسنگی او را به سوی منزل می‌کشاند.۹ تنها کتاب‌هایی شبیه رابینسون: “کروزوی ۱۲ ساله”، تألیف ماله دو بولی، “ماجراهای رابرت رابرت”، نوشتهٔ لوییس دسنویرز، و “کروزوی یخ” اثر ارنست فویونه را در دوران کودکی خوانده بود، پس از آن کتاب خانوادهٔ رابینسون سوییسی تألیف یوهان رادولف وایس، رابینسون کروزو اثر دوفو، و دهانهٔ آتشفشان نوشتهٔ فنیمور کوپر را خوانده است. ورن بعداً کاپیتان ماریات، ماین رید، و روبرت لوییس استیونسون، به‌خصوص جزیره گنج با “تازگی‌های شگفت‌انگیز روش و قدرت دشمن” در آن، بلکه همچنین جزر و مد و مهم‌تر از آن دزدان دریایی را خوانده است (خاطرات، ۱۰۵).

دوم آنکه فانوس دریایی یک داستان دریایی است. تعداد زیادی از کتاب‌های ورن شور و شوقش برای دریانوردی را نشان می‌دهند، که حتی در مرکز زمین، در قطب شمال یا در یک ستارهٔ دنباله‌دار ظاهر می‌گردد. بدون شک این داستان دریایی با دامنهٔ گسترده‌ای از واژه‌ها و موضوع‌های ملوانی از هر اثری در نوع خود واقعی‌تر به نظر می‌آید، به‌طوری که همراه با مهملاتی که به اندازه کافی واقعی جلوه می‌کنند به گونه‌ای است مانند آنکه هرگز از استاتن خارج نشده باشد. بدین‌ترتیب هم‌تراز با زندگی خود ورن می‌باشد، که پس از کنار گذاشتن قایقرانی در سال ۱۸۸۴ در خشکی به گل نشست.

داستان بالاخره با نقش جزیره به‌عنوان دروازه‌ای به سوی اقیانوس اطلس مشخص می‌شود. ورن از مدت‌ها قبل شیفتهٔ قطب‌ها، یعنی آخرین نقاط دست‌نخورده در گسترهٔ کره زمین، شده بود. با یکی از عموهایش در سال ۱۸۵۱ در دونکرک، یک بندر مهم برای صیادان اقیانوس اطلس، ملاقات نمود، و پس از آن کتاب: “زمستان در یخ” را نوشت (۱۸۵۵). انگیزهٔ قطب شمال نیز بر سفر ورن در سال ۱۸۵۹، یعنی اولین شناسایی او از نقاط خارج از فرانسه تأثیر داشت. در فصل‌های مربوط به اسکاتلند در کتابش به نام “بازگشت به بریتانیا”، قهرمان کنت شمال، به‌طور پیوسته رؤیای نفوذ به نقاط دورتر جزایر مرتفع را در سر می‌پروراند. ورن در سال ۱۸۶۱ به مدت پنج هفته سفر نمود، و حضور در تولد تنها فرزندش میشل را از دست داد. گزارش منتجه کتاب”بدبختی‌های مسرت‌بخش سه سفر به اسکاندیناوی” است، که شامل بیانیهٔ عمر دراز خودش نیز می‌باشد: من مانند عقربهٔ مغناطیسی که به سمت شمال جذب می‌شود، به دورترین ناحیه‌های قطب شمال کشیده شده‌ام، بدون آنکه علت را بدانم… من به خاطر سرشت خودم عاشق سرزمین‌های سرد می‌باشم. ورن ارتفاع و عرض جغرافیایی و سوز سرمای لذت‌بخش، یعنی سه معیار اندازه‌گیری پژوهش‌هایش به خاطر رسیدن به مطلق را یکسان می‌دانست. به‌خصوص دربارهٔ وسواس فکری خواب‌آلود خودش در سه داستان زیر: ماجراهای کاپیتان هاتراس (۱۸۶۴)، سرزمین پوست خز (۱۸۷۳)، و راز اقیانوس اطلس (۱۸۹۷)، که به‌طور کامل به سرزمین‌های یخی اختصاص داشت، زیاده‌روی کرده است.

هر دو قطب با این مشکل مواجه می‌باشند که زمین کجا و دریا کجا است، اولین قارهٔ جدید یا اقیانوس آزاد شمالی از ۱۶۰۶ توسط سر فرانسیس دریک پیشنهاد شد (گرانت، جلد اول، صفحه ix). درحالی‌که صدها هیأت اعزامی به اقیانوس منجمد شمالی هجوم برده بودند، اما قطب جنوب به‌آهستگی بین مردم رواج یافت. در سال ۱۹۰۱، رؤیاهای اعلام‌شده دربارهٔ سرزمین‌های دوردست با دمای معمولی و خاک‌های ناشناس استرالیا در میان پژوهشگران از یکسو و آدم‌های شرور و ماجراجو از سوی دیگر با شدتی بی‌سابقه شعله‌ور گردید. شالوده‌های وحشی مدینه‌های فاضله با هم مخلوط شده بودند، آیا توسط اروپایی‌های فراری از بیماری‌های اجتماعی و یا توسط جامعه‌های از پیش موجود دست‌نخوردهٔ فاسدنشده، بنیاد گذاشته خواهند شد.

جزیرهٔ استاتن در همین مکان به وجود آمد. فانوس دریایی شاید در حقیقت از ماژلان که در سال ۱۸۹۸ نوشته شد، اما فقط در سال ۱۹۰۹ (با توجه به تغییرات بنیادی توسط میشل ورن) منتشر گردید، استخراج شده بود. هر دو داستان منطقهٔ جغرافیایی یکسان، گیاهان و جانوران یکسان و بنادر یکسان را پوشش می‌دادند، هر دو بر خطر شکسته شدن و غارت کشتی‌ها و بر فلاکت ناشی از اهالی فوجی و پکراس تأکید داشتند و هر دو از بخل زمین و این حقیقت که مستقل از هر حکومتی باقی خواهند ماند سرشار می‌باشند. ماژلان با تأسیس یک فانوس دریایی در یک جزیره پایان یافت، که آشکارا با چراغ “جزیرهٔ استاتن” مقایسه می‌شود (صفحهٔ xvi). فانوس دریایی با تصویر یکسانی آغاز می‌شود، و به راستی دوباره با آن خاتمه می‌یابد. نگارش سه‌گانهٔ ساختاری که دنیا را توصیف می‌کند شاید نماد مبارزه‌ای علیه تاریکی رو به گسترش بینش و ذهن ورن است که علیه دروگر شوم برپا می‌گردد.

همان‌طور که نویسنده در اولین کاشفان (۱۸۷۰) خاطرنشان می‌کند، تاسمان “جزیرهٔ استاتن” را در سال ۱۶۴۲ کشف کرد، او فکر می‌نمود این سرزمین بخشی از اقیانوس کبیر جنوبی است (آن را بعداً نیوزلند نام نهادند). استفاده تاسمان و داروین از واژهٔ جغرافیایی یکسان برای زمین‌های واقع در قطبین مخالف وسعت قاره فرضی و استحکام تجسم جهانی را نشان می‌دهد.

جزیرهٔ استاتن، یعنی دورترین نقطهٔ قاره‌های معلوم، برای بسیاری از هیأت‌های اعزامی کم‌تحرک آخر قرن (fin-de-cle-sie) در نواحی جنوبی ناشناخته ایستگاه عملیاتی اجباری را تشکیل می‌داد. جزیره همراه با جورجیای جنوبی از لحاظ آب و هوا و سایر ویژگی‌ها شبیه سیبریا یا سرزمین سبز بودند، دلیل تأخیر ثبت در روی نقشه، این امید آرمانی بود که شاید تا ابد مستقل بماند، که با رؤیای خودخواهانهٔ تخصیص نام یک نفر بر روی آن سرزمین بکر آمیخته شده بود.

هرچند مشکل ورن آن است که قبلاً در کاپیتان هاتراس و بیست‌هزار فرسنگ در هر دو قطب بوده است. بدین‌ترتیب، در قرن گذشته که هیچ نقطه کشف‌نشده‌ای باقی نمانده بود، استاتن مسخره‌آمیزترین راه‌حل، یک خاطرهٔ تمسخرآمیز از قهرمانی جغرافی‌دان‌ها، چرخشی از رؤیایی قبلاً گم شده را نشان می‌دهد. با وجود آنکه هیچ ناحیه و آب و هوایی مشخص زمین‌های مسکونی بشر در آنجا وجود نداشت، علی‌رغم آنکه آخرین ایستگاه شجاعت‌آمیز مستعمره‌های امپراتوری بود، به همین دلایل بسیار خالی از سکنه مانده بود. به همین دلیل برخلاف تمام کارهای انجام‌شده، سفر بی‌پایان می‌ماند. تمام جزایر ورن این واژگونگی رقت‌آمیز، در واقع هدف زندگی و آثار او را نشان می‌دهند. استاتن را می‌توان از لحاظ هر دو جنبهٔ اوج داستان و انکار انگیزهٔ قطبی، همچنین از لحاظ کشف جدید و شناخت مبتنی بر این بی‌میلی که دیگر از طریق جغرافیا نمی‌توان رستگار شد، ملاحظه کرد. فانوس دریایی رؤیایی از اعتدال برای قرن بورژوازی در مکانی دیگر می‌باشد.


نحوهٔ نگارش

درحالی‌که الهام برای تألیف فانوس دریایی در جعبهٔ سیاه باقی مانده است، اما اطلاعاتی راجع به مسیر انتشار آن داریم. ورن در بیست و نهم ماه مارس سال ۱۹۰۱ سه سال بعد از ماژلان، نوشتن “دانوب زرد زیبا” را به پایان رساند. در همان روز، فانوس دریایی را شروع و طرح پیش‌نویس را در هفدهم ماه مه کامل نمود.۱۰

ژان ژول ورن (ژول ورن، ۳۴۶) ادعا می‌کند که داستان در اثنای دوران افسردگی نوشته شده است، اما این امر به‌سادگی از آهنگ افسردگی آن ثابت می‌گردد. بررسی نسخهٔ دستنویس نشان می‌دهد که ورن طبق معمول روی پیش‌نویس مدادی خودش با مرکب یادداشت‌هایی نوشته است، پس این بدان معنا می‌باشد که حذف‌ها و اضافات کوچک محدودی انجام گرفته است؛ با افزایش مجموعهٔ داستان‌های منتشرنشده، معمولاً چند سال پس از نوشتن نسخهٔ مدادی، آن‌ها را مرور می‌کرد و با مرکب یادداشت‌هایی اضافه می‌نمود.۱۱ اشتباهاتش بینش ناموفق و خستگی او را آشکار می‌کرد، با وجود این، آثار و نوشته‌های وی با کلماتی که به‌طور غلط خط خورده بودند، تقریباً تا ابد به همان شکل باقی خواهد ماند.۱۲ مانند نسخه‌های دستی قبلی، برای فاصله‌ها، کلمه‌های فنی و غیره چند جای خالی وجود دارد.۱۳

در روز بیست و پنجم فوریه سال ۱۹۰۵، در مکاتبات گستردهٔ ورن با اولین اشاره به فانوس دریایی مواجه می‌شویم. به ناشرش هتزل پسر از سال ۱۸۸۶، گفت: “به‌زودی نسخهٔ دستنویس را برایتان می‌فرستم. این نسخه احتمالاً داستانی که قبلاً یادآوری نمودم، یعنی `مرد نامرئی نیست`، بلکه فانوس دریایی آخر دنیا می‌باشد که در آخرین سفر به تیرا دل فوئگو پایه‌گذاری شد.”

علاوه بر هجوم دریا که ظهور آن در مجلهٔ آموزش و خلاقیت (ME`R) هتزل در اول ژانویه آغاز شد، کتاب دیگر باید در ماه اوت آماده می‌گردید. هتزل در چهارم ماه مارس دریافت نسخهٔ دستنویس را به‌طور کتبی تأیید نمود، بعداً خاطرنشان کرد که هرچند در واقع آن را به‌طور کامل نخوانده است، اما خود عنوان “مقدّر به موفقیت”۱۴ بود. با وجود این ادامه داد که باید عنوان هجوم دریا آن را تحت‌الشعاع قرار دهد، بنابراین شاید “احمقانه” باشد که آن‌ها را در یک مجلد سالانه منتشر کرد. هتزل سؤال نمود که آیا ورن “مرد نامرئی” را فرستاده است. ورن در پنجم ماه مارس پاسخ داد که فانوس دریایی را با پست فرستاده است زیرا فکر می‌کرد آن را تغییر نخواهد داد. اما موافقت نمود که ترجیح می‌دهد داستانی به نام “راز استوریتز” را بفرستد. در دوازدهم ماه مارس هتزل تأکید کرد که نسخهٔ جدید را دریافت نموده است، اما گفت، مجبور است به ایتالیا سفر کند، و دستوراتی برای انجام امور چاپ ارسال خواهد کرد، بنابراین می‌توانست در بازگشت آن را بخواند (BSJV,103:40).

ورن در بیست و چهارم ماه مارس فوت کرد. واضح است نسخهٔ دستنویس تمام‌شده ـ نسخهٔ کامل ـ را بررسی نموده بود. اما قبلاً خاطرنشان کرده بود که: “کار واقعی خودم را که با مجموعهٔ اولین دلایل خودم شروع شده بود، نه فقط به دلیل تصحیح هر جمله، بلکه به‌طور کامل تمام فصل‌ها را مجدداً بررسی کردم.”۱۵ با وجود این، “با توجه به سن و ضعف کتاب‌هایی وجود داشتند که چون ورن در آن‌ها (به‌طور جدی دلیل‌ها را تجدید نظر) ننموده بود، در فروش متحمل زیان گردیدند”. (یادداشت هتزل پسر، در ماه مه ۱۹۰۵، در BSJV,104:5). در مجموع، ورن باید به‌طور قطع تغییرات بسیاری در مراحل دلایل متوالی برای فانوس دریایی انجام داده باشد.

میشل ورن در سی‌ام آوریل با اشاره به هشت دستنویس کتاب‌ها از جمله یک جلد از داستان‌ها، نامه‌ای به مجلهٔ فیگارو و تمپ نوشت، اما فقط به سه عنوان واقعی اشاره کرد.۱۶ تمام هشت نسخه به غیر از فانوس دریایی و “استوریتز” در مالکیت شخصی او بودند.۱۷

اما چه کسی دارای حق مالکیت انتشار آن هشت اثر و به‌خصوص این دو اثر می‌باشد؟ هتزل بیان می‌دارد که “مسئولیت چاپ آن‌ها [هشت اثر منتشرشده پس از مرگ نویسنده از جمله فانوس دریایی] توسط ام. ژول ورن به او واگذار شده است، درحالی‌که تا حد امکان اصل دستنوشته‌های مؤلف، غیر از اشتباهات موجود، را حفظ نماید”(BSJV,104:19.18) ناشر در روز نهم ماه مه به میشل نوشت که نمی‌توانست به خاطر درخواست او نسخهٔ دستنویس فانوس دریایی و “استوریتز” را باز گرداند، زیرا ورن آن‌ها را برای انتشار فرستاده بوده است ـ و دیگر آنکه پسر ورن در صورت تمایل می‌تواند با یک وکیل تماس بگیرد (BSJV,103:40). روز بعد میشل که به‌طور وضوح ناراحت بود در مقابل اظهار داشت که پدرش در بستر مرگ دلیل عرضهٔ آن دو نسخهٔ دستنویس را توضیح داده بود، و بیان کرده بود که پسرش می‌تواند آنچه مایل است با آن‌ها انجام دهد (BSJV,103:42). میشل به آرزوی پدرش نیز اشاره کرد، و چنین خواند: “بدین وسیله تمام نسخه‌های دستنویس، کتاب‌ها، نقشه‌ها، کتابخانه، و روزنامه‌های خودم را بدون استثنا به‌عنوان ارث به پسرم میشل واگذار می‌کنم” (مارتین، ۲۵۲). (با کمال تعجب، موقعیت مکانی ابراز آرزوی ورن که برای درک زندگی و آثارش اهمیت حیاتی دارد مشخص نمی‌باشد). در مجموع نسخه‌های دستنویس به میشل تعلق دارند و او قدرت جلوگیری از انتشار آن‌ها را دارد. هتزل در یازدهم ماه مه پاسخ داد که با وکیل خودش مشورت نموده است و یادداشتی درباره نسخهٔ دستنویس فانوس دریایی آخر دنیا را ضمیمه می‌کند، که در آن تغییرات رساله‌ای اوایل مارس خلاصه شده است (BSJV,103:43-45). او ادامه می‌دهد که حق انتشار فانوس دریایی با خودش می‌باشد (اگرچه بعداً با برگرداندن “استوریتز” موافقت کرد [ BSJV,103:50] ). هرچند به‌نظر می‌رسد در این نقطه به‌طور قانونی و اخلاقی در مقابل حق میشل تسلیم شده است.

در روز بیست و پنجم ماه ژوئن، شاید چک یک ناشر سخاوتمند به او جرأت داد، و لذا راجع به نسخهٔ دستنویس فانوس دریایی نوشت: من آن را امروز صبح خواندم. متوجه شدم که به تغییراتی خیلی ناچیز، که همه مربوط به جزئیات است نیاز دارد. و اضافه کرد که به‌عنوان یک موضوع فوری و الزامی باید “اصلاحات” را شروع نمایم.۱۹ سپس فانوس دریایی به صورت مجموعه پاورقی از پانزدهم اوت تا پانزدهم دسامبر در مجلهٔ میر (ME`R) منتشر شد. اولین نسخهٔ چاپی به صورت یک جلد کامل در حدود نوامبر با تاریخ انتشاری که با کمال تعجب به صورت (بیست و نهم ژوئیه ۱۹۰۵) ثبت شده بود به بازار آمد، کتاب نسبت به نسخهٔ میر به‌طور جزئی تجدید نظر شده بود.۲۰

هتزل پسر و ورن پسر در مارس ۱۹۰۶ برای چاپ فانوس دریایی و هفت نسخهٔ دستنویس دیگر قراردادی امضا کردند. در این قرارداد به‌طور مشخص تصریح شده بود که “آقای میشل ژول ورن تعهد می‌کند که تجدید نظر و اصلاحات ممکن و لازم در هریک از این کتاب‌ها را انجام می‌دهد” (BSJV,104:18). این هفت اثر به‌تدریج از ۱۹۰۶ ـ ۱۹۱۴ منتشر شدند.

این کتاب به زبان انگلیسی ابتدا با عنوان کونگری، دزد دریایی، یا فانوس دریایی آخر دنیا در مجلهٔ مخصوص پسران (اکتبر ۱۹۱۴ تا سپتامبر ۱۹۱۵) ظاهر شد، سپس به شکل یک جلد کامل توسط مؤسسهٔ سامپسون لاو (۱۹۲۳) منتشر گردید. ترجمهٔ کرانستاون متکالف با “کیفیت نسبتاً خوب”۲۱ به خاطر “سرعت و تنوع و توضیح” در مجلهٔ نیویورک تایمز مورد قدردانی قرار گرفت.۲۲ با وجود این با کمال تعجب هیچ کتاب یا مطالعه‌ای اساسی راجع به مرور فانوس دریایی به هیچ زبان دیگری تاکنون تولید نشده است.

هرچند یک فیلم امریکایی ـ اسپانیایی الزاماً غیردقیق با وجود ستایش انتقادی از واقع‌گرایی بیرحم (ده دقیقه‌ای که در سینماهای امریکا از فیلم بریده و حذف شده بود) در سال ۱۹۷۱ مرور ضعیفی از آن داشت. بخشی از فیلم در شب و با اضافه کردن زن و تجاوز تهیه شده بود که با شرکت یول براینر و کرک داگلاس به‌عنوان قهرمان‌های ضد یکدیگر توجه را جلب می‌نمود.

با وجود این، تفکر راجع به فانوس دریایی اخیراً دگرگون شده است. در همایش سال ۱۹۷۸ در کریسی (Cerisy) پیرو گوندالو دلا ریوای پژوهشگر نشان داد که آثار بعد از مرگ نویسنده در واقع کار ژول ورن نیستند، زیرا به دلیل تجدید نظر و اضافات میشل محکم نمی‌باشند، و از نظر اندازه نیز به دوسوم هریک از آثار تبدیل شده‌اند. بحث وی براساس نسخه‌های دستنویس پنج اثر (غیر از فانوس دریایی) بود، که قبلاً در مالکیت موروثی هتزل قرار داشتند. این نسخه‌ها با نسخه‌های چاپ‌شده خیلی اختلاف داشتند، اما با نسخه‌های متعلق به ژان ژول ورن تطبیق می‌کردند. سه سال بعد بنگاه نوه ژول ورن مجموعهٔ نود نسخهٔ دستنویس را به قیمت شش‌میلیون فرانک فرانسه به شهر نانت فروخت. سپس انجمن ژول ورن نسخه‌های اصلی پنج داستان ژول ورن (۱۹۸۵ ـ ۱۹۸۹) را چاپ کرد، که طبق گزارشات مورد”استوریتز” توسط نانت تأیید گردید.۲۳

نسخهٔ دستنویس فانوس دریایی، به دلیل این باور اشتباه که میشل تغییرات چندی در آن ایجاد نموده است، بدون بررسی دقیق در سال ۱۹۹۹ منتشر شد.۲۴ این همان نسخه‌ای است که برای اولین بار به زبان انگلیسی در اینجا ارائه می‌گردد.


 فانوس دریایی آخر دنیا

 فانوس دریایی آخر دنیا
نویسنده : ژول ورن
مترجم : غلامحسین سدیرعابدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]