دانستنیهای جنسی: اندیشههای خود آزارخواهی آیا باید درمان شود؟
پرسش شما:
سلام آقای دکتر خسته نباشید. من دختری هستم تقریبا ۲۶ ساله و اطلاعاتم در مورد مسائل جنسی خیلی کمه چون هیچوقت راهی برای کسب آگاهی و یافتن جواب سؤالات گاها نگران کننده خودم در این رابطه سراغ نداشتم. من دقیقا نمی دونم خودارضائی به چی میگن ولی از سنین پیش از دبستان با تحریک اندام تناسلی خودم با دست و تجسم صحنه هایی که در آنها خودم یا کسی نزد دیگری با آزارهای فیزیکی تحقیر میشد یاخود را میشکست و تحقیر می کرد احساس لذت می کردم. توجه کنید که من از این تصاویر بدم می اومد و از دیدن ضعف و خفت آدم ها نفرت داشتم. تصاویری که در اونها خودم تحقیر میشدم باغرور و عزت نفسی که در خودم احساس می کردم مغایر بود ولی فقط برای تجربه لذت این کار رو می کردم . حس بدی بهش داشتم حس می کردم نمی تونه طبیعی باشه. بزرگتر که شدم سعی می کردم از این کار خودداری کنم البته هر از گاهی خصوصأ بادیدن صحنه هایی که گفتم مثلا در فیلم …… تحریک می شدم. الان حدود ۶ساله که تصاویر تحقیر خودم به شکل وسواس مدام در ذهنم تکرار میشه با وجودی که می دونم یک توهم بی اساسه نمی تونم توجه نکنم چون تمرکزم رو به هم می زنه و چون نمی تونم چنین چیزی رو حتی در خیال بپذیرم عادت کردم که موضع بگیرم و عکس العمل نشون بدم. من مدام در حال فرار و نگرانی از دیدن این تصاویرم یا به شکلی در حال درگیری و دفاع از شأن خودم. این وضعیت مسخره در این مدت طولانی به شدت روی زندگی ام تأثیر گذاشته. درس خوندن – ساز زدن- مطالعه کردن و یک شب راحت به خواب رفتن همه چیز برام شده حسرت. من برای درمان وسواس فکری و اضطراب تحت نظر روانپزشک روزی دو نوبت فلوکستین مصرف می کنم البته من باروانپزشک صحبتی از خودارضایی نکردم عنوان کردن این مساله در مشاوره حضوری برام قابل تصور نیست. وجود این مشکل و این که من علاوه بر این مشکل سردرد میگرنی و درد شکم داشتم توجه من رو به عوارضی که در قدیم برای خودارضائی برمی شمردند (با اینکه می دونم علمی نیست) جلب میکنه (مثل دیوانگی خستگی مغز و نابینایی). تابه حال جز در رویاء هیچ تجربه جنسی نداشتم چون می خوام درست ترین شکلش رو تجربه کنم. معتقدم رابطه به معنای واقعی عاشقانه یک زن ومرد بالغ از لحاظ روحی و جسمی میتونه غنی ترین و کامل ترین ارتباط انسانی باشه اصولا فرق بین انسان ودیگر موجودات در اینه که به خوردنش خوابیدنش و ارتباط جنسی اش و غرایز دیگرش رنگی از سرشت خدائی خود می زنه. حالا با توجه به چیزهایی که براتون تعریف کردم بنظرتون چطوری میتونم از شر این وضع راحت بشم؟
پاسخ ما
اگر بخواهیم خیلی کوتاه گلایه های شما را یک کاسه کنیم، می توان گفت که از کودکی هنگام خودارضایی دارای پندارهای آزارخواهی بودید که با برانگیختن جنسی شما همراه بوده است. این پندارها کم کم به شکل وسواس در آمده است به گونه ای که با وجود ناخوشایند بودن و احساس گناه، نمی توانید از اندیشیدن به آن خودداری کنید.
در مورد سرچشمه و چگونگی فرآیند پاگیری آزارخواهی جنسی پنداره های چندی پیشنهاد شده است. اینکه چگونه درد کشیدن می تواند “خوشایند باشد و به برانگیختگی جنسی بیانجامد کمی شگفت انگیز می نماید. شاید یاد آوری برخی پدیده های روانشناسی و روندهای زیستی بتواند به دریافت بهتر آن کمک کند.
در واکنش شرطی شدن، همزمانی یک رویداد با رویدادی دیگر می تواند به یادگیری یک رفتار یا کنش بیانجامد. خودارضایی خوشایند در تاریکی ترسناک زیرزمین که از سر ناچاری بوده است، به شرطی شدن هراس از تاریکی و برانگیختن جنسی می انجامد. تماشای فیلمی که در آن قهرمان داستان در حال کتک خوردن است در کنار نمای لذت بردن زن زیبای داستان از تماشای این نما (و همذات پنداری تماشاگر با قهرمان می تواند به شرطی شدن احساس کوچک شدن و بدبختی با برانگیختگی جنسی بیانجامد. در بیشتر موارد همزمانی این دو رویداد بگونه ناخواسته و پیش بینی نشده رخ می دهد. برابر انگاره شرطی شدن پس از این همزمانی ناخواسته دو رویداد، همواره هراس از تاریکی یا کوچک شدن و کتک خوردن به پاگیری برانگیختگی خوشایند جنسی می انجامد و از این رو می توان گفت این رنج بردن برای او خوشایند می شود. در نوشته های پزشکی از الگوهای گوناگونی از این خود آزاری های خوشایند که گاهی به مرگ فرد نیز می انجامد یاد شده است. برای نمونه گزارشاتی از افرادی وجود دارد که برای رسیدن به اوج برانگیختگی به خفه کردن خود تا نزدیک مرگ با گردن بند یا ملافه (بدست خود یا دیگری) دست می زنند (خفگی- دوستی). براستی شل کردن دیرهنگام طناب می تواند به مرگ
ناخواسته قربانی هم بیانجامد.
از سوی دیگر درد کشیدن با رها شدن میانجی های شیمیایی به نام آندورفین ها همراه است که ساختار شیمیایی، و کنشی همسان با تریاک دارد و از این رو آستانه خویشتن داری فرد در برابر درد را افزایش می دهد. رویداد سرخوشی بدنبال رها شدن آندورفین، همسان با واکنش “نشئگی” یا سرخوشی بدنبال دریافت تریاک است که در دچار شدگان به آزارخواهی، زمینه ساز کام گیری از درد و رنج است. به گفته ساده تر آزارخواهی یا مازوخیسم جنسی رفتارهای آموخته شده ای است که آشکارا بوسیله میانجی هایی چون آندورفین به آزارهای خوشایند و خودخواسته می انجامد. پیروان این پنداره بر این باورند که می توان با رفتار درمانی این رفتارهای آموخته شده نادرست را دگرگون کرد.
پنداره های دیگری بر این باورند که اندیشه ها و رفتارهای خود آزارانه گونه ای پندار و رفتارهای وسواسی اند که فرد ناخواسته ناچار از اندیشیدن یا انجام دادن آن است. به گفته دیگر هرچند این اندیشه ها برای فرد ناخوشایند و دلشوره آور است و در برابر آنها پایداری می کند، با درهم شکستن زودهنگام این پایداری در برابر یورش آنها وی ناچار از تن دادن و پذیرش می شود. بر پایه این باور، نخستین و ارزشمندترین گام در درمان این دچارشدگان، دربرگیرنده درمان های دارویی ناکارایی وسواس مانند داروهای فزاینده سروتونین مغزی چون پاروکسیتین و فلووکسامین) و در موارد پایدار در برابر درمان، داروهای روان گردان نسل دوم چون کلوزاپین و ریسپریدون است.
داستان شما بگونه شگفتی در برگیرنده هر دو این انگاره ها و پنداره هاست. هرچند پندارهای نخستین شما در کودکی خود خواسته بوده و چندان از آن گریزان نبودید با گذشت سالیان این پندارها به اندیشه ها و رفتارهای ناخواسته ای ای انجامیده اند که پایداری در برابر آنها توان شما را کاهش داده و به برهم خوردن تمرکز و افت دست آوردهای آموزشی و کاری در زندگی شما انجامیده است.
با نگاه به وضع کنونی شما شاید بد نباشد یک دوره درمان دارویی با داروهای گفته شده را بیازمایید و در کنار آن با یافتن جفت دلخواه و بهره گیری از دانش رفتاردرمانی، رفتارهای جنسی پسندیده تری بدون دریافت های گناه آلود آغاز کنید.