چشمان باریک «هاروکی موراکامی»
لسآنجلس تایمز و شباهتهای «هاروکی موراکامی» و «پابلو نرودا»
«لسآنجلس تایمز» در مطلبی که این هفته به قلم «ریچارد رینر» در ضمیمهی ادبی خود منتشر کرده است، به شباهتهای «پابلو نرودا» شاعر برجستهی شیلیایی و «هاروکی موراکامی» نویسندهی خوشاقبال ژاپنی پرداخته است. «پابلو نرودا» سالهاست که در ایران شناخته شده است و اشعارش به فارسی برگردانده شده و «هاروکی موراکی» نیز به تازگی با ترجمهی کتابهای «کافکا در ساحل» و «کجا ممکن است پیدایش کنم» و تعدادی از داستانهای کوتاهش به فارسی در ایران مجبوبیت خوبی پیدا کرده است. «نیویورک تایمز» در این مقاله مینویسد: «هر دوی این نویسندگان به طرز شگفتانگیزی به هم شباهت دارند. هر دو نویسندهای جهانیاند، هر دو پرکار و شدیدا محبوب و هر دو در نویسندگی ابتدا از نویسندگان آمریکایی الهام گرفتهاند و هر دو خود مترجم بودهاند و هر دو همچنین مترجمان باهوش و زیرکی داشتهاند که به ترجمهی آثارشان به انگلیسی کمک شایانی کردهاند.»
«لسآنجلس تایمز» در ادامه به کودکی و نوجوانی تنها و گوشهگیر نرودا اشاره میکند و از این شاعر شیلیایی از یک گفتوگوی قدیمی نقل و قول میآورد: «ظهور کردم و جزء این جمعیت عظیم بشریت شدم.» وی در بورما و هند زندگی میکرد و شاهد جنگ داخلی اسپانیا بود. فاشیستها دوستان مورد علاقهاش «گارسیا لورکا» و «هرناندز» را به قتل رساندند. نرودا از همان زمان ساکن سنگر جبههی کمونیسم شد. نرودا همچنین به فعالیتها و اقدامات فردی خوشبین بود. در سالهای ۱۹۶۰ و اوایل ۱۹۷۰، یعنی زمانی که هاروکی موراکی تازه در ژاپن به مدرسه میرفت، در قله شهرت بود.
«تایمز» در ادامه به زندگی «موراکامی» اشاره میکند و او را فاقد نوستالژی به گذشته اما افسوسی برای زمانهای از دست رفته میداند و مهمترین محور آثار این نویسندهی موق ژاپنی را نشان دادن پوچی میداند. نویسندهی این مقاله در ادامه تمام کنایهها و استعارهها و اتفاقات و رویدادهای داستانهای موراکامی را راهی برای نشان دادن «تردید» و «شانس» معرفی میکند. به اعتقاد «تایمز» موراکامی پیش از یازده سپتامبر مشغول نوشتن دربارهی فاجعهای هولناک بوده است. در این جای مقاله، منتقد با برشمردن نقاط مشترک این دو چهرهی معروف ادبیات معاصر دنیا، آنها را از لحاظی به هم شبیه میداند. وی در این رابطه مینویسد که برخلاف تمامی بارقههای امید و رویدادهای شگفتانگیز آثار این دو نویسنده، هر دو در نهایت مفاهیمشان را با نوعی پوچی و ناآرامی پیوند میدهند. نرودا سالها رنج کشید و در نهایت به اقیانوسی تبدیل شد، «تایمز» در برابر این توصیف از نرودا، موراکامی را سیارهای دیگر وصف میکند و مینویسد: «موراکامی شما را به سیارهی دیگری میبرد، جایی که خیلی شبیه سیارهی خودمان است اما رویا و ناهماهنگی در آن زیاد دیده میشود. نرودا همچنین از درون تلسکوپ سیاسی نگاه میکند و موراکامی با چشمان باریکش هنرهای پاپ را امتحان میکند. نرودا با کاسترو دوست بوده و در عوض موراکامی آثار چندلر و کارور را به ژاپنی ترجمه کرده است.» «تایمز» در پایان مقاله خود، مینویسد: «و البته باید به یاد داشته باشیم که ما نویسندگان را دوست داریم، چون شیفتهی چگونگی بازگو کردن چیزهایی هستیم که میگویند و نه خود چیزی که میگویند.»
نویسنده: سعید کمالی دهقان