یک بیماری، وسواس، یا تعهد؟ تلاش دائمی برای حفظ اطلاعات و دیتا به صورت محفوظ و آرشیو شده
یک زمانی تصور میکردم که دغدغه ذخیرهسازی اطلاعات به صورتهای مختلف، یک دغدغه شخصی من است و شاید انگشتشماری از افراد مثل من باشند که دوست دارند همه چیز را به صورت آرشیو شده و محفوظ برای خود داشته باشند.
در این پست میخواهم این علاقه یا وسواس یا تعهد را برایتان باز و ریشهیابی کنم.
در یکی از پستهای قبلی «یک پزشک» برایتان در مورد وسواس عدهای برای حفظ همه وسایل و اجناس قدیمی خانه نوشته بودم. وسواس این عده برای این کار تا به آنجاست که نخست سعی میکنند با فشرده انبار کردن کالاها یا افزودن فضاهایی، همه چیز را ذخیره کنند. کمی که میگذرد حتی به خانه بزرگتر فکر میکنند و سرانجام جایی میرسد که کل محوطه زندگی آنها تبدیل به یک انبار بسیار شلوغ و سرسامآور میشود. هر تکه و قطعهای، حتی آن چیزهایی که نمیتوانید فکرش را بکنید برای آنها ارزشمند و خاطرهزا و نوستالژیک مینماید. از لباسهای دوره کودکی کودکانشان که حالا برای خود فرزندانی دارند، تا دفاتر و قبضهای خیلی قدیمی آب و برق و مبلمان بسیار فرسوده.
حالا سؤال اینجاست که آیا چنین چیزی را میشود به حیطه اطلاعات و دیتاها هم تعمیم داد؟
حاصل صحبتهای پراکنده من با برخی از کاربران اینترنت در شبکههای اجتماعی نشان داد که برخلاف تصورم، عده این آرشیوکنندههای بی جیره و مواجب اطلاعات، اصلا کم نیست.
هم در ایران و هم در فرنگستان، با انگیزههایی متفاوت کسانی که اطلاعات کاغذی یا دیتاهای دیجیتالی را برای خودشان ذخیره میکنند، واقعا زیاد است. برخی از آنها هارد دیسکهای اکسترنال متعدد دارند. برخیها وسواسترند و از بیم نابودی اطلاعات در این هارد دیسکها، چند پشتیبان دارند و روی DVD و بلو ری یا حتی فضاهای ابری هم اطلاعات خود را ذخیره میکنند و برخیها هم آرشیو شخصی از مجلات و نشریات قدیمی دارند.
حالا سؤال این است که چه چیز باعث میشود که این عده به این تکاپو بیفتند و این همه هزینه و وقت را صرف چنین کاری کنند؟
با ما باشید که تا به این قضیه از جنبههای مختلف بنگریم:
دغدغه ناشی یک نقص تاریخی
یک دلیل این امر، می تواند اهمال تاریخی ما ایرانیها در حفظ اسناد و اطلاعات ما باشد. ما معمولا نداریم که اسنادی که واضحا ارزشمند هستند را با دقت حفظ کنیم. در مقابل یادداشتهای شخصی نویسندگان دولتمردان فرنگی با دقت حفظ میشود.
یک جنبه این امر هم منش سیاسی ماست. معمولا سلسلههای روی کار آمده در ایران تمایل دارند که خط بطلانی بر همه کارها و اقدامات دولت قبل از خود بکشند و هیچ تمایلی ندارند به دنبال حفظ عکسها و اسناد و یادداشتهای قبلی باشند. اگر از دستشان برآید ابایی از بین برد آرشیوهای قبلی یا حفظ منتخب مطلوب و حذف اطلاعات نامطلوب ندارند.
چنین کمبودی باعث میشود که خیلیها وقتی با دریغ بسیار شاهد از بین رفتن اسناد و اطلاعات پیشین میشوند، رفته رفته دغدغه حفظ اطلاعات را پیدا کنند.
این میتواند شامل حفظ دورههای مجلات و روزنامهها، اسناد، ابزارهای خانگی و صنعتی قدیمی باشد.
تمایل به حفظ اطلاعات حتی در میان فوتبالدوستان افراطی هم وجود دارد. آنها تقصیری ندارند. وقتی میبینند خود سازمان بزرگ صدا و سیما آرشیو خوبی از مسابقات مهم فوتبال و گلها زده شده توسط ستارگان مشهور هم ندارد، سعی میکنند همه چیز را برای خود آرشیو کنند، چون مطمئنند فردایی میرسد که از مشهورترین ستارههای امروز هم اطلاعات کمی در دسترس خواهد بود.
کم نیستند کسانی که آرشیوی غنی و البته در حال نابودی از نوارهای VHS مربوط به مسابقات فوتبال دارند.
دغدغه ناشی از زود سرخورده شدن اهالی فرهنگ و دانش
متأسفانه خود اهالی فرهنگ و ناشران هم علاقه زیادی برای حفظ دستنوشتهها یا مواد چاپی خود ندارند. تندبادهای اجتماعی و سیاسی و بیقدر ماندن تلاشهای آنها باعث میشود که حس پشیمانی و ندامت از اینکه عمری را صرف کاری ظاهرا بیهوده کردهاند به آنها دست بدهد.
در نتیجه هیچ آرشیو خوبی از کتابهای منتشرشده توسط خود باقی نمیگذارند.
حتی در مورد روزنامههای یکی دو دهه اخیر میبینید که اطلاعات مندرج در سایتها هم به خوبی حفظ نمیشوند. برای مثال روزنامه شرق، در حال حاضر در سایت خود آرشیو کاملی از مطالب پیشین را ارائه نمیدهد.
ما حتی آرشیو دردسترسی از روزنامههای منتشر شده در نیمه دوم دهه 70، در آن دوه پر از جنجالهای سیاسی نداریم و معدود کسانی هستند که به آرشیوهای شخصی روزنامههای این دوره دسترسی دارند.
به عبارتی حس غبن و سرخوردگی اجتماعی که مرتب گریبان اهالی فرنگ و نشر را میگیرد، آنها را از پرداختن به موضوع مهم آرشیو کردن اطلاعات برای همه بازمیدارد.
یک موضوع تکنیکی
قسمت دیگر این امر فنی است. در عهدی که اینترنت بسیار کند دیال آپ داشتیم، یکی از دغدغههای ما ذخیرهسازی همه اطلاعات بود. برای ما بسیار گران بود که دیتایی که آن همه وقت برای مشاهده و بارگزاریاش گذاشتهایم، بعد از یک بار مشاهده محو شود.
پس صفحات وب، عکسها، فایل صوتی و ویدئویی و فلش را در دیسکتها و هارد دیسکها و سیدیهای آن زمان با دقت ذخیره میکردیم.
با گذشت زمان دغدغه برای این کار کمی کمتر شد. اما هنوز هم این تمایل در ما وجود دارد. ما اصلا مطمئن نیستیم، که در وبگردی بعدی بتوانیم با سرعت فرضا یک موزیک ویدئوی زیبای یوتیوب را دوباره بارگزاری کنیم، پس ترجیح میدهیم در همان جلسه آن را ذخیره کنیم.
عادت به تماشا کردن و شنیدن فایلهای صوتی تصویری از فیلم گرفته تا موسیقی هم کمتر در ما شکل گرفته. چون اینترنت ما برای این کار مناسب نیست و پخشهای جاری را چیزهایی فانی و و زودگذر درمییابیم.
در چنین شرایطی داشتن یک نسخه از آلبومهای محبوب در فضای هارد و گوش کردن آن با نرمافزار نسبتا باستانی وینمپ، بسیار عاقلانهتر از گوش کردن موسیقی از پاندورا یا ساندکاد مینماید!
وجود فیلترینگ در این میان بر میزان مشکلات ما افزوده است.
یک مشکل جهانی: سایتها و سرویسهای معروف هم برای خود عمری دارند
چه کسی فکرش را میتوانست بکند که گوگل ریدر یا فرندفید، روزی محو خواهند شد. وقتی این سایتهای معروف از بین میروند. مسلما احتمال اینکه سایت، وبلاگ یا سرویس پخش ویدئوی مورد علاقه شما، روزی دیگر در دسترس نباشد، کم نیست.
خیلیها از بیم اینکه یک عکس، مطلب بوکمارک شده یا ویدئو بعدا پاک شود، ترجیح میدهند همه این مواد را در هارد دیسک یا یک فضای ابری مطمئن ذخیره کنند.
آرشیو کردن یک تمایل ذاتی یا شک گرفته در خواص جامعه
برخی از مردم، آدمهایی هستند که سرخورده از وضعیت کنونی، به خاطرهبازی و زندگی در گذشته روی میآورند و بنابراین حفظ هر تکه اطلاعات برای آنها ارزشمند مینماید.
برخی دیگر، یک تمایل شدید برای فراگیری دانش و معلومات عمومی -صرفنظر از شهوت کسب مدرک و تحصیل مال- دارند. برای آنها سخت ناگوار است که مقالههای ارزشمند یک مجله را از دست بدهند یا پادکست و مستندی را نبینند.
پس یک قسمت مهم و عمده از زندگی آنها در نگرانی و وسواس، دستیابی و ذخیره دیتا میگذرد که میتواند به صورت نشریههای کاغذی، فیلمها، سریالهای مقالات آنلاین باشد.
سلام
به چه نکته ایی اشاره کردید.کمابیش این مسله را دور بر دوستانم میبینم.به شخصه خودم یک آرشیو موسیقی و یک آرشیو فیلم دارم همینطور مجله ماشین را هم منظم جمع میکنم.
ممنون دکتر جان. جالب بود چون منم همچنین دغدغه ای دارم. از اولین بلیت مترو. اولین تگ کت و شلوار. اولین قبض ها. کل بلیت قطارها و هواپیماهایی ک سوار شدم. اولین رفتنم ب برج میلاد موزه و … فیلم و سریال هم همینطور. اون ک دیگه به فکر یه مرکز ذخیره افتادم اما بودجه اش رو نداشتم. وقتی نگاشون میکنم لذت میبرم. جاله حتی پوست شکلات و پسته و … که کسی برام فرستاده رو نگه داشتم.
از طریق فیدلی پیگیر مطالب عالیتون هستم.
در عنوان یکی مانده به آخر متن کلمه شکلگرفته، شکگرفته تایپ شده. شَک ممکنه خوانده بشه در نگاه اول. لطفا اصلاحش کنید و میتونید بعدش کامنت من رو پاک کنید
دوست داشتم همه چیز رو آرشیو کنم. بعد از اشنایی با سبک مینیمالیستی دقیقتر شدم و دیدم در درون حس میکنم کتابها و بعضی وسایل و سی دی های قدیمی برای حفظ تاریخ لازم هستند. پیگیری وبلاگ شماو بخشهای جالبی که از مجلات قدیمی میذارید هم تقویت میکرد حس من رو. اما از یه جایی به خودم گفتم حفظ تاریخ به عهده من نیست. هرچند در عمق وجودم هنوز نپذیرفتمش، اما از وسایل دور و برم کم کرده و خلوت تر شدم.
من یه زمانی همه چیزو آرشیو میکردم. خیلی هم مرتب و قشنگ!
ولی یکی دوساله که همه چیزو تا حد امکان از توی کامپیوتر و گوشی و فضای ابریم پاک میکنم! فقط ضروریترین چیزها رو نگه میدارم.