تحلیل: آیا واقعا وعدههای کمرنگ رفع فیلتر توییتر، بلاگر و یوتیوب، عملی میشوند؟! مسئله این نیست، وسوسه این است!
بودن
یا نبودن…
بحث در این نیست
وسوسه این است.
شاملو
گفتگوها در زمینه رفع فیلترینگ برخی از سرویسها، به نظر گشایشی به نظر میرسند. اما در عین حال همه چیز منوط به تصمیمگیری، مرجع بالاتر از وزارت ارتباطات یعنی شورای عالی فضای مجازی شده است.
در این گفتگو صحبت از «اعلام آمادگی رسمی» توییتر برای حل «مشکلات» شده است.
وزیر محترم اشاره کردهاند که جو توییتر را از نظر سوء استفادههای اخلاقی مشکلزا نمیدانند، اما به سابقه ایجاد مشکلات امنیتی توییتر در چند سال پیش اشاره کردهاند. (حوادث سال 88).
در تقابل با نظر بالا محیط یوتیوب و بلاگر را از نظر میزان درج مطالب غیراخلاقی هنوز مناسب ندانستهاند. پیش از این هم در گفتگوهایی با مسئولان امر دیگر، اشاره شده بود که در مورد یوتیوب، امکان فیلترینگ هوشمند مهیا نیست یا اینکه بلاگر و یوتیوب همکاری لازم را ندارند.
در «یک پزشک»، علاقه من این بوده که برخلاف رویه این روزهای برخی سایتهای دیگر که ترجیح میدهند به خصوص در مورد مسائل اینچنینی به بازتاب خام مطلب، آن هم با تیترهای گمراهکننده برای جذب هیت بپردازند از زاوایای متفاوتی به قضایا بنگرم.
در مورد موج خبرهای رفع فیلترینگ اخیر چه فکر میکنم؟!
1-آیا واقعا در صورت آزادی دسترسی به سرویسهایی که کاربران دنیا سالهاست از آن استفاده میکنند، کاربر خوب آنها میشویم؟!
در این زمینه یک دیدگاه مخصوصا در میان برخی از کاربران توییتر وجود دارد که در تضاد با چیزی است که عموم مردم به آن فکر میکنند.
این دسته از کاربران با نظری به سرنوشت تلگرام و اینستاگرام، برای آینده توییتر، در صورت رفع فیلترینگ نگران هستند و تصور میکنند که کاربران کاسبکار و دنبالکنندههای فیک و باتها و نیز مطالب بسیار سطحی و اخبار کاذب، توییتر «آنها» را به شدت خواهد آلود!
در حال حاضر، توییتر برای این دسته از کاربران سالهاست که به یک ثبات و محفل خصوصی تبدیل شده است. جایی است برای انتشار سریع اخبرا و به خصوص موضعگیریهای موجز و گاه نیشدار در مورد همه چیز از اخبار ورزشی گرفته تا سیاسی.
این کاربران، حلقه مخاطب خاص خود را پیدا کردهاند و البته «دشمنان» خود را هم مدت طولانی است که بلاک کردهاند.
پس در مجموع توییتر برای آنها، یک محیط خصوصی دلخواه شده است.
اما اگر توییتر رفع فیلتر شود، چه؟
ما با انبوهی از کاربران تازه روبرو خواهیم شد که راه و رسم سنتی تعامل با کاربران دیگر را نمیشناسند و دوست دارند شیوه کار اینستاگرامی و تلگرامی را اینجا تحمیل کنند و به همان سبک برای خودشان چند صد کا مخاطب انبوه پیدا کنند.
چشم بر هم بزنیم، توییتر هم تبدیل به قلمرو فتحشده ترولها و فرصتطلبها میشود ….
اما یک نگاه دیگر هم وجود دارد. مطابق این نگاه محدودیتهای و تنگناهای طولانی هستند که منجر به این نوع رفتار کاربران میشوند.
یعنی از یک سو اگر کاربران اینترنت فضاهای رسمی و نیمهرسمی برای تخلیه هیجانات و افکار خود داشتند، اینقدر دیگر روی محیط مجازی تأکید نمیکردند.
از سوی دیگر باز بودن همه یا دستکم بیشتر سرویسهای محبوب در دنیا باعث میشود که کاربران به تدریج جذب آن شوند، با فرهنگ هم سرویس آشنا شوند و متناسب با آن رشد کنند.
اما شکستن ناگهانی دیوارها، باعث میشود ما با فنری روبرو بشویم که سالهاست در آن ماند افکار و فشار ذهنی برای برونریزی واژهها، باعث یک حرکت انفجاری و هرج و مرج میشود.
2- محتوای خوب کدام است و محتوای بد کدام؟ کدام سرویسها بالقوه مفسدهبرانگیز هستند و کدام نه؟
خب، باید اعتراف کنیم که برخی از سرویسها بر اساس قوانین خود، هیچگونه درج مطالب غیراخلاقی یا دقیقتر بگویم پو ..ر..نوگرافی را برنمیتابند. اما خب، در بلاگر و وردپرس، کاربران اجازه دارند که مشخص کنند آیا محتوای وبلاگ «مخصوص بالغین» دارند یا نه. یعنی آنها به صورت اولیه برخلاف اینستاگرام، موضعی علیه مطالب پو..ر..نوگرافی ندارند.
اما آیا واقعا مثلا توییتر محیطی پاک است. مسئله به این برمیگردد که توییتر هم محیط کاملا استریلی نیست.
مشکل اصلی این است که ما هنوز بین ابزار و نوع استفاده نمیخواهیم تمایز قائل شویم. شبکههای اجتماعی و سرویسهای وب 2.0 همگی بالقوه امکان انواع استفادههای مختلف را میدهند و این رفتار کاربران است که جو آنها را میسازد.
از سوی دیگر باز هم سالهاست که توجه نکردهایم که اگر مطالب به اصطلاح غیراخلاقی، تابلویید و سطحی خواهان بسیار بیشتری از مطالب ژرف دارند، قسمتی از این امر به این برمیگردد که محروم شدن شهروندان ما از محتواهای خوب -به هر علت- و مهیا نشدن فضاهای گفتگوهای خوب، باعث شده، ذائقه آنها به مطالب سطحپایینتر عادت کند. طبیعی است که وقتی مشتری هر چیزی زیاد شد، خریدار و توزیعکنندهاش هم پیدا میشود.
3- آیا واقعا سرویس اینترنتی و شبکه اجتماعی مختلکننده امنیت ملی داریم؟
این هم حوزهای حساس و متناقض است. واقعیت این است که این روزها اداره کردن هر شبکه اجتماعی، کاری بسیار حساس و پر از دشواری است.
آیا در بین شما کسی پیدا میشود که تلاش کرده باشد یک شبکه اجتماعی کوچک راهاندازی کند؟
در کوتاهزمانی او متوجه میشود که کاربرانی هستند که وارد تعاملات غیرمعمول با هم میشوند که حتی ممکن است تعامل برای بده بستانهای جنسی یا مواد مخدر را هم شامل بشود. این مدیران شبکههای اجتماعی واقعا در مقابل بحثهای رادیال سیاسی در شبکههای اجتماعیشان چه کنند؟
حالا توییتر را در نظر بگیرید. میدانید مشکل توییتر از کجا ایجاد شد؟!
قبلا هم در وبلاگ نوشته بودم که متأسفانه برخی از ژرونالیستهای غربی در سالهای بدو پیدایش شبکههای اجتماعی و توییتر، در مورد این سرویسها گزافهگویی میکردند.
مثلا تصور میکردند که این شبکههای اجتماعی هستند که موج اعتراض مردم در به اصطلاح بهار عربی را برانگیختهاند. بنابراین با مقالههایی با تیترهای بسیار جذاب، به این امر افتخار میکردند.
به گمان من هم این ژورنالیستها و هم مدیران شبکههای اجتماعی، با ایجاد این شبهه راه خطا را پیموده بودند.
نه! من شخصا تصور نمیکنم که شبکههای اجتماعی، محیط قابل اعتنایی برای ایجاد دگرگونیهای رادیکال اجتماعی باشد، همان طور که تصور نمیکنم که برخلاف باور قدیمی ما، آنها برآیند خرد جمعی باشند.
به دیگر سخن، این آسیبپذیریها، نیازها، سخنان ناگفته، حقوق استیفانشده و امیال سرخورده هستند که به اشکال مختلف در شبکههای اجتماعی سر باز میکنند.
حالا ما میتوانیم با دیدن تصویر آشفته نمود این امور در شبکههای اجتماعی، با رفتاری خام آشفته شویم و تصور کنیم که اصلا اگر این شبکههای اجتماعی نبودند، ما مشکل خاصی هم نداشتیم. در صورتی که زمینه ایجاد مشکلات نه در شبکههای اجتماعی، بلکه در جای دیگری هستند.
دستآخر باید بگویم که در شرایط حاضر نه از فیلتر به درآمدن بلاگر، وردپرس یا توییتر، باعث تحول چشمگیر «عمومی» میشود و نه در فیلتر ماندن آنها باعث تذهیب اخلاق عمومی!
اگر نظر من را میپرسید ترجیح میدادم از همان اول همه این سرویسها باز میبودند تا در یک شرایط تدریجی ایجاد تعادل و تعامل ،کاربران مناسب خود را جذب کنند.
شاید توصیه نهایی من برای نشریات و سایتهای خبری این باشد که بیجهت از اخبار رفع فیلترینگ هیجانزده نشوند و این انتظار را در بدنه اجتماع ایجاد نکنند!
اشتباه نکنید من واقعا عاشق جو خاص توییتهای دوستانم در توییتر هستم و بدون یوتیوب روزم شب نمیشود، اما وقتی میخواهیم از منظر «عمومی» صحبت کنیم، باید بگویم که دستکم در کوتاهزمان امیدی ندارم که حتی رفع فیلترینگ ما را به جایگاه مجازی خلاقانه، مسئولانه و آرمانگرایانهتری برساند.
1- رفع فیلتر (هر سرویسی) احترام گذاشتن به انتخاب مردم هست. و اصولاً اگر چیزی فیلتره یعنی شعور مردم ارزشی نداشته و یک نفر دیگه صلاح دونسته که مردم نباید ازش استفاده کنند و این بده. پس اگه رفع فیلتر بشه یک قدم به انسانیت نزدیک تره.
2- همه شاهد این هستیم که روش ها و تکنولوژی های عبور از فیلترینگ مدت هاست که بین مردم دست بدست و از اون بخوبی استفاده میشه و کمتر کسی هست که ندونه چطور به مثلاً فیسبوک دسترسی پیدا کنه. پس ارصه برای رخنه کاربران چیپ به توییتر قبلاً هم باز بوده و اگر میخواست سیل عظیم این تیپ کاربرها به توییتر راه پیدا کنن و محیط و وجهه بدی ایجاد کنن باید خیلی قبل تر این اتفاق میفتاد. در کل ممکنه نوع کاربری توئیتر علاقهای برای کاربر به قول شما کاسب کار که دنبال افزایش کا هست ایجاد نکنه.
3- در هر جامعه ای این خود مردم هستند که باید محتوای مفید و پربار رو از محتوای بدردنخور یا مخرب تشخیص بدن. دیدی که من از کاربران ایرانی دارم اینه که ممکنه در شروع یک موج منفی رو شاهد باشیم ولی به مرور زمان این حجم محتوا به نفع افراد فرهیخته تر و محبوب جامعه تعدیل میشه.
نمیدونم چرا ولی فیلتر بودن شبکه های اجتماعی دلیل اصلی استفاده نکردن اوناس.
اصلا مساله فیلتر و یا رفع فیلتر نیست… مساله این است که چرا فرد جدیدی باید بر اساس سلایق خود دست به تغییراتی بزند و مسول بعدی دقیقا در خلاف جهت حرکت کند . نمونه اش را در سیستم بانکداری مشاهده می کنیم جایی که صحبت از بروز بودن و آنلاین بودن هست ؛ حساب های بانک ملی که جدیدا فقط داره روی تم و قالب صفحه اش کار می کنه حتی به 2 روز هم می رسه همینطور بانک ملت که تمام خرید ها آنلاین به روز و درجا واریز می شد به روز بعد موکول شد و اینجاست که با تکیه بر این مفروضات میشه نتیجه گرفت که علیرغم پرهیز از هر گونه بدبینی ، باید پذیرفت که وضعیت نه تنها بهتر نخواهد شد بلکه بدتر هم خواهد شد.