کتاب « اختلال بیشفعالی – کمبود توجه »، نوشته مریم کوشا
اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه چیست؟
اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه یک نوع نقص در تکامل سیستم اعصاب است که با الگویی از کاهش در تداوم توجه و تکانشگری بیش از حد موردنظر برای سن و سطح تکامل کودک یا نوجوان خود را نشان میدهد. این اختلال شامل سه دسته از علایم است:
۱ ـ علایم مربوط به بیشفعالی
۲ ـ علایم مربوط به کمبود توجه
۳ ـ علایم مربوط به تکانشگری
چنانچه این علایم منجر به اختلال در عملکرد شوند، متناسب با سطح تکاملی کودک نباشند، حداقل ۶ ماه طول کشیده باشند و در برخی موارد قبل از ۷ سالگی ظاهر شده باشند، قابل بررسی هستند.
سه زیرگروه برای این بیماری مشخص شده که بر اساس تعداد علایم موجود در معیارهای تشخیصی، بیمار در یکی از آنها قرار میگیرد.
۱ ـ نوع بیتوجه ۲ ـ نوع بیشفعال و تکانشی ۳ ـ نوع ترکیبی
اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه اولین بار بیش از صدسال قبل در برخی کودکان به عنوان وضعیتی متفاوت با سایر کودکان همسال شناخته شد. از آن زمان در مورد علت این اختلال، تئوریهای متفاوت مطرح و تحقیقات مختلفی نیز انجام شد. این اختلال در حیطهٔ تخصصی روانپزشکی کودک و نوجوان قرار دارد و یکی از بیماریهایی است که در قرن گذشته بیشترین تحقیقات روی آن انجام شده است.
چرا اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه اهمیت دارد؟
اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه یک بیماری واقعی است و مانند همهٔ بیماریهای دیگر باعث ناتوانی در فرد میشود. برای مثال کسی که ضعف بینایی دارد، نمیتواند به خوبی دیگران را ببیند یا کسی که نارسایی قلبی دارد قادر نیست مثل دیگران بدود.
اگر کودکی مبتلا به آسم باشد، دچار تنگی نفس میشود و این نشانه به راحتی توسط اطرافیان وی قابل مشاهده است و معمولاً به این دلیل به پزشک مراجعه میکنند.
***
اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه یک بیماری واقعی است و باعث ناتوانی در فرد میشود.
***
نشانههای مشکلات روانپزشکی در حوزههای رفتاری، عاطفی و عملکردی قابل مشاهدهاند و از آنجا که طیف طبیعی رفتار و عواطف و عملکرد انسانها بسیار گسترده است، تشخیص این مشکلات تنها توسط افراد متخصص صورت میگیرد.
در مورد مشکلات روانپزشکی کودکان، بهخصوص اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه این افتراق مشکلتر میشود، چرا که اغلب والدین تمایلی به غیرطبیعی دانستن رفتار و عملکرد کودک خود ندارند و از سوی دیگر، کودکان بهطور طبیعی پرفعالیتاند و دامنهٔ توجه کوتاهی دارند.
گاهی والدین یا اطرافیان کودک متوجه وجود مشکلی در کودک میشوند، اما نمیدانند که این مشکل دقیقا چیست. درواقع آنان از بیمار بودن کودک آگاه نیستند و متأسفانه بعضی اوقات این کودکان، شرور یا شیطان لقب داده میشوند یا به عنوان کودکان یا نوجوانانی بیخیال و بیعلاقه به درس شناخته میشوند.
واقعیت این است که کودکان مبتلا به اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه به درمان اختصاصی بیماری خود نیاز دارند. دقیقا مثل کودکی که ضعف بینایی دارد و نیازمند عینک است.
دومین جنبهٔ اهمیت این اختلال، تأثیر مشخص آن در عملکرد کودک است، چرا که علایم به پرفعالیتی یا کمبود توجه منحصر نمیشود و با تحت تأثیر قرار دادن همهٔ حوزههای زندگی فرد، موجب ناتوانی او میشود.
سومین جنبهٔ اهمیت اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه، شیوع زیاد آن است.
شیوع اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه به چه میزان است؟
بر اساس آخرین تحقیقات، حداقل ۳ تا ۷ درصد از بچههایی که در سنین قبل از بلوغ بهسر میبرند به این اختلال مبتلا هستند. برخی دیگر از تحقیقات، این اختلال مغزی را نسبتا شایع و مبتلایان به آن را به میزان ۱۰ درصد از کودکان سن مدرسه ذکر کردهاند.
بهنظر میرسد که شیوع گزارش شده در بررسیهای جدیدتر، بیشتر از قبل باشد. علت این افزایش شیوع، تشخیص بیشتر اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه در دختران، سنین قبل از مدرسه و بزرگسالان و همچنین تشخیص بیشتر این اختلال در نوع صرفا کمبودتوجه است.
***
کودکان مبتلا به اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه از نظر هوشی فرقی با سایر کودکان ندارند.
***
با در نظر گرفتن این موارد میزان شیوع اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه، تا ۱۲ درصد نیز میرسد. چنین میزان شیوعی به این معنی است که از هر ۱۰۰ نفر ۱۲ نفر میتوانند مبتلا به اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه باشند و این رقم بالایی محسوب میشود.
آیا سن و جنسیت در اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه تأثیر دارد؟
مطابق با ویژگیهای تشخیصی، برخی از علایم باید قبل از ۷ سالگی شروع شده باشند. بر اساس گزارشهای والدین، علایم اغلب از سن ۳ سالگی آشکار میشوند، اما سن دقیق شروع علایم به زیرگروهی از بیماری که فرد به آن مبتلاست، مربوط میشود.
متوسط سن شروع در نوع بیشفعال تکانشگر حدود ۴ سالگی و در نوع ترکیبی حدود ۵ سالگی است. بنابراین اغلب کودکان در انواع بیشفعال تکانشگر و نوع ترکیبی قبل از ۷ سالگی دچار اختلال عملکرد ناشی از بیماری میشوند.
***
اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه در پسران شایعتر است اما دختران هم ممکن است به آن مبتلا شوند.
***
اما متوسط سن شروع علایم در نوع بیتوجه بعد از ۶ سالگی بوده است و در برخی موارد سن شروع علایم بالاتر از ۷ سالگی است.
بنابراین علایم بیشفعالی و کمبود توجه در کودکان اغلب قبل از سن مدرسه شروع میشود. ولی حداقل سن لازم برای تشخیص دقیقا مشخص نیست. تحرک زیاد، تکانشگری و دامنهٔ کوتاه توجه قبل از ۴ سالگی، بهخصوص در پسربچهها به صورت طبیعی وجود دارد و تشخیص اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه در این سنین نیازمند دقت بیشتری است.
در مطالعات انجام شده روی گروههایی که به مراکز درمانی مراجعه میکنند، نسبت پسرها به دخترها بین ۱۲ به ۱ تا ۶ به ۱ متغیر بوده است. در مطالعاتی که روی نمونههای برگرفته از جامعه انجام شده، این نسبت کمتر و حدود ۳ به ۱ است. این امر نشان میدهد که اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه در دختران کمتر تشخیص داده میشود. حتی با در نظر گرفتن این مسئله نیز شیوع اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه در پسران حداقل ۲ برابر دختران است.
اگرچه اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه در کودکان شایعتر است، اما در نوجوانان و حتی بزرگسالان هم میتواند وجود داشته باشد.
بیش از نیمی از موارد اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه که از کودکی شروع شدهاند، تا دوران نوجوانی ادامه پیدا میکنند و شیوع این اختلال در بزرگسالی حدود ۴ درصد است. به نظر میرسد علایم و ویژگیهای تشخیصی مطرح شده برای اختلال بیشفعالی در بزرگسالان با کودکان فرق میکند. در برخی موارد، والدینی که برای درمان کودک خود مراجعه کردهاند، پس از آگاهی از علایم اختلال اذعان داشتهاند که در تمام طول زندگی از این مشکلات رنج میبردهاند، و در صدد تشخیص و درمان مشکل خود برمیآیند.
آیا کودکان بیشفعال از نظر هوشی با سایر کودکان تفاوت دارند؟
مشکلات تحصیلی یکی از مهمترین مسائلی است که کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه و خانوادههایشان با آن مواجه میشوند. در بسیاری از موارد این تصور برای خانوادهها و معلمان به وجود میآید که این کودکان یا نوجوانان از نظر فراگیری یا هوش و حافظه دچار مشکل هستند و این تصور موجب نگرانی زیادی برای والدین میشود.
***
بیشفعالی ـ کمبود توجه اختلالی نسبتا شایع است.
***
واقعیت این است که کودکان مبتلا به اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه از نظر هوشی تفاوتی با جمعیت کلی کودکان ندارند و پراکندگی طبیعی هوش که در سایر کودکان مشاهده میگردد، در کودکان مبتلا به این اختلال نیز مشاهده میشود یعنی کودکان مبتلا به اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه باهوشتر یا کمهوشتر از کودکان دیگر نیستند و دلیل اصلی افت عملکرد تحصیلی آنها وجود اختلال در توجه و تمرکز آنهاست.
بسیاری از کودکان یا نوجوانان مبتلا به این اختلال در حوزههایی که به آن علاقهمند باشند و انگیزه داشته باشند، عملکرد بسیار بالایی خواهند داشت، مثلاً کار با وسایل الکترونیکی یا سایر رشتههای فنی برای بسیاری از آنان جذابیت دارد و میتوانند در آنها موفقیتهای خوبی کسب کنند.
علت اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه چیست؟
اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه در ۸۰ درصد موارد، اساس وراثتی و خانوادگی دارد و در ۲۰ درصد موارد، نتیجهٔ یک آسیب مغزی است که به صورت اکتسابی ایجاد شده است. در بعضی موارد نیز ترکیبی از عوامل وراثتی و اکتسابی در فرد دیده میشود. نکتهٔ مهم این است که در هر صورت علایم مشابه است و درمان تفاوتی ندارد.
احتمال اینکه ژن منفردی مسئول بروز اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه باشد، کم است. تحقیقات جدید مبتنی بر تعامل ژنهای مختلف و متعدد است که مسئول عملکرد ناقلهای عصبی هستند. بههر حال، حاصل عملکرد ناقلهای عصبی در مغز، علایم بالینی بیشفعالی تکانشگری و کمبود توجه است. مهمترین ناقلهای عصبی دخیل در این اختلال، دوپامین و نوراپی نفرین هستند و مهمترین قسمتهایی از مغز که مسئول بروز علایم محسوب میشوند، قسمتهایی از لوب پیشانی میباشند. لوب پیشانی مغز مسئول عملکردهای مختلفی در انسان است که یکی از این عملکردها توانایی مهار پاسخهاست و بر اساس یکی از نظریههای مطرح برای علت اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه، این عملکرد در افراد مبتلا دچار مشکل است.
در حالت طبیعی، زمانی که فرد با محرکی مواجه میشود، قبل از اینکه پاسخ بدهد، اطلاعات موجود در آن زمینه را بررسی میکند، نتایجی را که ممکن است پاسخ وی بهدنبال داشته باشد، ارزیابی میکند و سپس واکنش متناسب با آن را نشان میدهد. این توانایی در طول رشد کودکان به تدریج حاصل میشود. به این ترتیب که در کودکان کمسن پاسخها بسیار تکانشی است و کودک توجه زیادی به پاسخ خود ندارد. کودک بهتدریج این توانایی را به دست میآورد که پاسخهای خود را مهار کند و آنها را به تأخیر اندازد و با فکر و توجه بیشتری آنها را ابراز نماید.
این توانایی به فرد کمک میکند که واکنشهای خود را تنظیم کند، برای پاسخهای خود برنامهریزی و آنها را در زمان مناسب ارائه نماید و به این ترتیب پاسخهای تنظیم نشده را مهار کند.
***
اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه در ۸۰ درصد موارد ارثی است.
***
در کودکان مبتلا به اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه توانایی در مهار پاسخها بهطور مطلوب حاصل نشده است، بنابراین آنها در هنگام مواجهه با یک محرک نمیتوانند از اطلاعات موجود برای ارائهٔ پاسخی مطلوب استفاده کنند و پاسخهای آنها بدون توجه به مسائل یاد گرفته شدهٔ قبلی است.
اختلال در مهار پاسخها باعث افزایش حساسیت به محرکها میشود و افزایش پاسخ به محرکها بهصورت بیشفعالی خود را نشان میدهد. مثلاً کودکی که در کلاس نشسته است، به دلیل محرکهای بیرونی مثل صدایی در کلاس یا بیرون از کلاس یا محرکهای درونی مثل خستگی یا خطور فکری در ذهنش، قبل از اینکه به یاد بیاورد که در کلاس است و باید از معلم اجازه بگیرد، از جایش بلند میشود.
ناتوانی در به تأخیر انداختن پاسخها میتواند به صورت کاهش توجه و تمرکز نیز تظاهر پیدا کند، به این ترتیب که پاسخهای سریع به محرکها بهصورت حواسپرتی خود را نشان میدهند. مثل کودکی که مشغول انجام دادن تکالیف است، ولی محرکهای بیرونی مثل صداهای مختلف یا وقایع اطراف یا محرکهای درونی مثل گرسنگی، تشنگی و نیاز به دستشویی باعث وقفههای مکرر در ادامهٔ انجام تکالیف وی میشود. بر این اساس نقص اصلی در کودکان مبتلا به اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه در دانش یا مهارت آنها نیست، بلکه مشکل در مهار پاسخهای آنهاست. مشکل این کودکان در این نیست که نمیدانند چه کار بکنند، بلکه مشکل در این است که نمیتوانند آنچه را که میدانند، انجام دهند. به عبارت دیگر این کودکان نمیتوانند از آنچه میدانند در مهار و تنظیم رفتارها و پاسخهای خود استفاده کنند، زیرا نمیتوانند به اندازهٔ کافی منتظر بمانند تا معلومات به کمک آنها بیاید و پاسخ یا واکنش آنها را تنظیم کند و در نهایت اینکه نقص اصلی این کودکان ناتوانی در فکر کردن نیست، بلکه عدم توانایی در منتظر ماندن برای استفاده از فکر و دانش است.
در اغلب موارد ابتلا به اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه، ضایعهٔ قابل مشاهدهای در مغز یافت نمیشود. درواقع اختلال عملکرد مغز ناشی از ضایعاتی است که در روشهای تصویربرداری معمول مغزی قابل مشاهده نیستند و بر همین اساس بهطور معمول و به غیر از موارد خاص، نیازی به انجام تصویربرداری از مغز یا نوار مغزی نیست.
آیا عوامل محیطی میتوانند منجر به اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه شوند؟
همانطور که پیشتر ذکر شد، اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه در ۲۰ درصد موارد نتیجهٔ یک آسیب مغزی است که بهصورت اکتسابی ایجاد شده و شامل عوامل محیطیای میشود که قبل، حین و بعد از تولد میتوانند به رشد طبیعی مغز آسیب وارد کنند.
عوامل متعددی که میتوانند منجر به این آسیب شوند عبارتند از:
۱ ـ مصرف الکل و سیگار در زمان بارداری یا مواجههٔ مادر با هرگونه مواد سمی یا عفونت در دوران بارداری.
۲ ـ هرگونه حادثهای که پیش و بعد از تولد منجر به کاهش در رسیدن اکسیژن به مغز جنین یا نوزاد شود.
۳ ـ ابتلا به یرقان در دوران نوزادی، که میتواند علایمی شبیه به اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه را در دوران کودکی ایجاد کند.
۴ ـ تولد زودهنگام نوزاد و داشتن وزن کمتر از حد طبیعی.
۵ ـ وارد آمدن هرگونه صدمه به مغز از قبیل آسیبهای ناشی از ضربههای شدید به سر، در دوران کودکی.
۶ ـ قرار داشتن در معرض محرومیتهای روانی ـ اجتماعی شدید در مراحل اولیهٔ رشد و زندگی در محیطهای بسیار آشفته.
۷ ـ فقر آهن به ندرت میتواند علت علایم مشابه با اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه باشد، چرا که بیشتر کودکان در رژیم غذایی خود، آهن کافی دریافت نمیکنند.
برخی از موارد فوق مانند کمبود آهن یا محرومیت روانی ـ اجتماعی در مراحل اولیه قابل درمان هستند و با درمان از طریق جبران آهن مورد نیاز بدن یا تصحیح شرایط روانی ـ اجتماعی کودک، میتوان به رفع علایم اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه ناشی از این موارد کمک کرد. اما در مواردی مانند مصرف الکل در دوران بارداری یا زردی نوزادی و ضربه به سر، آسیب ایجاد شده در مغز به آسانی قابل جبران نیست و نیاز به درمان اختصاصی دارد.
آیا نوع تربیت در خانواده میتواند علت ابتلا به این اختلال باشد؟
همانگونه که ذکر شد اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه از نقص عملکرد مغز ناشی میشود. بر این اساس نوع تربیت خانواده دخالتی در بهوجود آمدن این اختلال ندارد، اما در بعضی موارد کودکان مبتلا به اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه به دلیل ویژگیهای خاص اخلاقی مثل کمتحملی و تکانشگری و عدم تحمل برای به تأخیر انداختن ارضای فوری، در شکلگیری الگوهای رفتاری غلط در خانواده نقش دارند و تصحیح این الگوهای رفتاری جزء مهمی از درمان در موارد ذکر شده است.
در برخی از خانوادهها این تصور وجود دارد که والدین کودکان بیشفعال افرادی ناکارآمد در تربیت و پرورش فرزندان میباشند، در حالی که مطالعات نشان داده است که نوع فرزندپروری در ایجاد اختلال نقشی ندارد. در عین حال نحوهٔ رفتار والدین میتواند در تقویت یا تضعیف برخی رفتارهای کودکان مبتلا به اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه مؤثر باشد، بر این اساس آموزش خانواده بخشی از درمان محسوب میشود.
بروز این اختلال به سطح اجتماعی ـ اقتصادی خانواده ربطی ندارد و در همهٔ سطوح قابل مشاهده است.
آیا رژیم غذایی در ابتلا به اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه دخالتی دارد؟
تصورات زیادی در خصوص تأثیر مواد غذایی در پیدایش علایم اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه و بهخصوص علایمی چون پرفعالیتی و بیقراری حرکتی در کودکان وجود دارد. بسیاری از والدین قوانین سختی برای استفادهٔ کودکان از مواد غذایی میگذارند و از سوی دیگر تبلیغات فراوان با استفاده از روشهای جذاب و تحریککننده در کنار خصوصیات اخلاقی این کودکان بهویژه بیصبری آنها برای ارضای نیازهای هیجانیشان، مشکلات زیادی را برای خانوادهها ایجاد میکند. بسیاری از والدین برای خرید کردن همراه با کودکان دچار مشکل میشوند، چرا که با ورود به هر مغازه کودک تمایل شدید برای خرید تنقلات را ابراز میکند.
تاکنون هیچ یافتهٔ علمی معتبری مبنی بر اینکه رژیم غذایی خاصی میتواند علت اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه باشد، یافت نشده است. افزودنیهای خوراکی، مواد رنگی، مواد نگهدارنده، شکلات و نوشابههای گازدار در مقادیر زیاد حتی برای کودکان غیرمبتلا به این اختلال یا بزرگسالان میتوانند مضر باشند و اینگونه مواد امروزه در رژیمهای غذایی سالم جایگاهی ندارند. بنابراین پیشنهاد میشود که حتیالمقدور مصرف آنها در کل خانواده محدود شود.
همچنین استفاده از ویتامینها با دوزهای بالا و مکملهای حاوی اُمگا ۳ جایگاه علمی ثابت شدهای در درمان این اختلال ندارند.
اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه چه علایمی دارد؟
علایم این اختلال بر اساس تاریخچهای که از والدین به دست میآید، جمعآوری میشود و در سه دسته قابل بررسی است:
۱ ـ علایم مربوط به بیشفعالی
۲ ـ علایم مربوط به تکانشگری
۳ ـ علایم مربوط به بیتوجهی
علاوه بر این سه حوزهٔ اصلی، علایم اختلال در حوزههای دیگر نیز مشاهده میشود که به صورت جداگانه توضیح داده خواهد شد.
***
پرتحرکی در یک کودک بیشفعال از پرفعالیتی معمولی فراتر است و کیفیت مخرب دارد.
***
۱ ـ علایم مربوط به بیشفعالی
آنچه در بیشفعالی به چشم میخورد پرتحرکی و بیقراری کودک است. پرتحرکی در یک کودک مبتلا به این اختلال، از پرفعالیتی معمولی فراتر است و باعث مزاحمت برای دیگران میشود. در واقع علاوه بر کمیت پرفعالیتی، کیفیت آن نیز متفاوت است؛ به این ترتیب که کیفیت مخرب دارد و هدفمند نیست.
پرفعالیتی بر اساس ویژگیهای تشخیصی شامل ۶ علامت است که لزوما همهٔ آنها در یک کودک دیده نمیشوند. این علایم بدینقرارند:
۱ ـ وول خوردن و تکان دادن بیش از حد دست و پا، یا پیچ و تاب خوردن در صندلی.
۲ ـ بلند شدن بیش از حد از صندلی در کلاس یا در موقعیتهای دیگری که لازم است کودک بنشیند.
۳ ـ دویدن و پریدن بیش از حد بهخصوص در مواقعی که این رفتارها نامتناسب است.
۴ ـ همواره در حرکت بودن بهطوری که انگار موتوری در بدن کودک وجود دارد.
۵ ـ مشکل مشارکت در بازیهایی که نیاز به نشستن داشته باشند.
۶ ـ پرحرفی.
***
نحوهٔ رفتار والدین میتواند در تقویت یا تضعیف رفتارهای کودکان مبتلا به این اختلال مؤثر باشد.
***
توصیف والدین از کودکان بیشفعال به این ترتیب است که هرگز نمینشینند، گاهی حتی هنگام غذا خوردن هم آرام نمیگیرند و همواره روی بلندی هستند، بسیار جسور و نترساند و انگار متوجه خطر نمیشوند، پرحرف هستند و دایم سؤالات متعدد در مورد مسائل مختلف میپرسند، گاهی داستانهای غیرواقعی در مورد شجاعت خود یا اتفاقات بسیار هیجانانگیز تعریف میکنند و در نهایت اینکه والدین اغلب نگران بروز حادثهای به دلیل بیاحتیاطی آنها هستند.
این کودکان معمولاً در کلاس بدون اجازهٔ معلم از جا بلند میشوند یا سرپا میایستند و مدام در حرکت هستند، به پشت برمیگردند یا وسایلشان را روی زمین میاندازند، به زیر میز میروند و با همکلاسیها بدون اجازه صحبت میکنند.
نظر معلمان یا مربیان مهدکودک در این خصوص اهمیت ویژهای دارد، چون شاهد میزان فعالیت تعداد بیشتری از کودکان همسال در کنار هم هستند و میتوانند آنها را مقایسه کنند. به این ترتیب اگر کودکی در مقایسه با سایر کودکان همسال خود تحرک بیشتری داشته باشد، گزارش معلم یا مربی مهد ارزشمند است. البته ممکن است بیشفعالی در این کودکان زمانی که همهٔ کودکان، در حال فعالیت هستند، مثلاً در حیاط مدرسه خیلی چشمگیر نباشد. تفاوت آنها با سایر کودکان زمانی مشهودتر است که برخلاف سایرین قادر به نشستن در کلاس نیستند. درواقع میزان پرفعالیتی یک کودک بیشفعال به عوامل مختلفی مربوط میشود که شامل موارد زیر است:
۱ ـ موقعیتی که کودک در آن قرار میگیرد.
۲ ـ نوع فعالیتی که کودک انجام میدهد.
۳ ـ میزان علاقهٔ کودک به آن فعالیت.
۴ ـ میزان توجه اطرافیان به کودک.
۵ ـ نوع رابطهٔ کودک با اطرافیان.
بنابراین پرفعالیتی در شرایط مختلف به صورت متفاوتی بروز میکند و در هر کودکی روز به روز تفاوت دارد. به همین دلیل تاریخچهای که از خانواده دریافت میشود، اهمیت تشخیصی دارد و نه صرفا دیدن کودک در یک جلسه.
گاه دیده میشود افرادی که در جایگاه تشخیص قرار ندارند، با یک بار دیدن کودک برچسب بیشفعال بودن را به وی میزنند، حال آنکه لازم است بهیاد داشته باشیم تشخیص این اختلال برعهدهٔ افراد متخصص است.
حداکثر پرفعالیتی در کودکان زیر سن مدرسه مشاهده میشود که گاهی طبق توصیف والدین هرگز نمینشینند و همواره در حرکت هستند. در سنین مدرسهٔ ابتدایی، پرفعالیتی معمولاً به شکل وول خوردن و ناآرامی و بیقراری بروز میکند که بهتدریج کمتر میشود.
پرفعالیتی علامتی از اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه است که حتی در صورت عدم درمان، به مرور زمان کمتر میشود و در نوجوانی معمولاً به صورت احساس بیقراری خود را نشان میدهد.
***
مشاهدهٔ رفتار کودک تنها در یک جلسه برای تشخیص اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه کافی نیست.
***
۲ ـ علایم مربوط به تکانشگری
تکانشگری به معنی عمل کردن قبل از فکر کردن یا ناتوانی در بهتأخیر انداختن پاسخ است، با وجود اینکه فرد میداند این کار نتایج منفی بهدنبال خواهد داشت. علایم تکانشگری با توجه به سن و جنس متفاوت است. در بچههای کوچک تکانشگری به صورت دست زدن به هر چیزی، هل دادن، قاپیدن و زدن و دویدن ناگهانی است و در بچههای بزرگتر به صورت جسور بودن و خطر کردن، میان صحبت دیگران پریدن، مداخلهٔ نامناسب وسط بازی و خراب کردن بازی و همچنین جواب دادن قبل از تمام شدن سؤال است.
تکانشگری را بر اساس علایم زیر میتوان تشخیص داد:
۱ ـ جواب دادن قبل از تمام شدن سؤال.
۲ ـ ناتوانی در تحمل نوبت.
۳ ـ مداخلهٔ نامناسب و قطع کردن صحبت یا بازی دیگران.
کودکان تکانشگر در معرض حوادث ناگوار هستند، چرا که از آنها درس نمیگیرند. مثلاً با وارد شدن به اتاق و دیدن بخاری به دلیل کنجکاوی به طرف آن میروند و قبل از آنکه متوجه هشدار اطرافیان شوند، به سوی آن دست دراز میکنند و میسوزند و روز بعد قبل از اینکه به یاد بیاورند که سوختهاند مجددا همین کار را تکرار میکنند. همچنین این کودکان در معرض مسمومیت و تصادفات اتومبیل قرار دارند. معمولاً مادران ذکر میکنند که در خیابان باید دستهای کودک را محکم نگه دارند، چون ممکن است ناگهان دست آنها را رها کند و به طرف چیزی بدود. این کودکان در رعایت نوبت و تحمل صف مشکل دارند و بیقرار میشوند.
***
مشکلات مربوط به توجه و تمرکز اغلب زمانی بروز میکنند که کودک وارد محیط آموزشی میشود.
***
آنها در بازیهای گروهی ناسازگارند، دوست دارند رئیس باشند و قانون بازی را رعایت نمیکنند. این خصوصیت باعث میشود که بهتدریج از بازیهای گروهی حذف شوند و کسی با آنها بازی نکند. تکالیف مدرسه به دلیل تکانشگری بدخط و نامنظم و پر از غلط است، چرا که این کودکان با خواندن ابتدای سؤال اقدام به جواب دادن میکنند و به این ترتیب احتمال جواب غلط زیادتر میشود.
تکانشگری در نوجوانی به شکل رانندگیهای بیمحابا، مسامحهکاری در انجام کارها، عدم مسئولیتپذیری و مصرف سیگار و موادمخدر، خرج کردن بدون برنامهریزی و حاملگیهای ناخواسته تظاهر میکند.
۳ ـ علایم مربوط به بیتوجهی
مشکلات مربوط به توجه و تمرکز اغلب زمانی که کودک وارد محیط آموزشی میشود، خود را نشان میدهند. بنابراین معلمان و مربیان بهترین گزارشگران برای ارزیابی توجه و تمرکز کودکان هستند و غالب کودکان بیتوجه از طرف مدرسه ارجاع میشوند. توصیف معلمان یا مربیان از این کودکان به این ترتیب است که آنها گوش نمیدهند، حواسپرتاند و حواس سایر بچهها را هم پرت میکنند، در شروع هر کاری کند هستند، گیجاند یا به رؤیا فرومیروند، نامنظم و فراموشکار هستند و از بقیه جا میمانند، عملکرد متغیر دارند و اگر به تنهایی با آنها کار شود، میتوانند عملکرد بهتری داشته باشند. متغیر بودن عملکرد از خصوصیات کودکان مبتلا به اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه است که باعث تعجب معلمان و والدین آنها میشود.
مثلاً کلمهای را که در جایی دیگر از تکالیف درست نوشتهاند، برای بار دوم غلط مینویسند و گاهی نمرات املای این کودکان بسیار متغیر است. بیدقتی در نوشتن املا اغلب به صورت جا انداختن جزئی از کلمه است، مثل جا انداختن نقطه، تشدید یا سرکش و به ندرت به صورت جا انداختن کل کلمه نیز میتواند باشد.
انجام دادن تکالیف منزل معضل بزرگی برای کودک و خانواده است و گاه به دلیل این که بسیار طولانی و با سرزنش و تنبیه همراه میشود، مشکلات جدی در خانواده ایجاد میکند. چرا که کودک نمیتواند در این کار تداوم داشته باشد و مدام دچار حواسپرتی میشود و تکلیف را نیمهکاره رها میکند. انجام دادن تکالیفی مثل ریاضی، که به فهم نیاز دارند، برای این کودکان راحتتر از نوشتن مشق است، چون رونویسی نیاز به تمرکز بیشتری دارد.
***
توجه به بازیهای رایانهای یا تماشای فیلمهای مورد علاقه منافاتی با تشخیص اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه ندارد.
***
کودکان مبتلا به کمبود توجه ممکن است ساعتها بدون وقفه مشغول بازی با رایانه یا تماشای فیلمهای موردعلاقهٔ خود باشند که اغلب فیلمهای هیجانانگیز و پرحادثه و گاهی خشن هستند. تداوم توجه این کودکان به مدت طولانی برای چنین فعالیتهایی منافاتی با تشخیص اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه ندارد، چرا که توجه موردنیاز برای این فعالیتها با توجه غیرمتمرکز آنها هماهنگ است.
گاهی والدین از کندی بیش از حد این کودکان در انجام دادن فعالیتهایی مثل لباس پوشیدن یا حاضر شدن برای رفتن به مدرسه شکایت دارند که درواقع علت آن نداشتن تداوم در توجه برای انجام مراحل مختلف این فعالیتهاست.
کمبود توجه را با مشاهدهٔ علایم زیر میتوان تشخیص داد:
۱ ـ عدم توجه کافی به جزئیات، بیدقتی و اشتباهات زیاد.
۲ ـ مشکل در تداوم توجه برای انجام دادن تکالیف و بازیها.
۳ ـ مشکل در گوش کردن هنگامی که با آنها صحبت میشود.
۴ ـ مشکل در دنبال کردن و اتمام تکالیف.
۵ ـ نامنظم بودن.
۶ ـ گم کردن و جا گذاشتن وسایل.
۷ ـ حواسپرتی.
۸ ـ فراموشکاری.
۹ ـ اجتناب از فعالیتهایی که نیاز به تداوم توجه دارد.
کودکان مبتلا به اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه از نظر هوشی فرقی با سایر کودکان ندارند و باهوشتر یا کمهوشتر نیستند، اما این کودکان حافظهٔ کوتاهمدت و همچنین حافظهٔ عملکردی خوبی ندارند و بهنظر میرسد که در درک زمان مشکل دارند. مثلاً اگر برای خرید چند چیز به مغازه بروند، ممکن است بعضی از آنها را فراموش کنند، در انجام دستورالعملهای متوالی برای انجام یک فعالیت دچار اشتباه شوند و زمانی را که برای انجام دادن تکالیف مدرسه صرف میکنند یا برای مثال در نوبت خرید نان میایستند، بسیار طولانیتر احساس کنند ولی زمانی را که صرف بازی رایانهای میکنند، بسیار کوتاه احساس کنند.
کودکان مبتلا به بیشفعالی ـ کمبود توجه معمولاً حافظهٔ بلندمدت خوبی دارند و بهخصوص اتفاقاتی را که بهنوعی برای آنها اهمیت داشته است، به خوبی و با جزئیات به یاد میآورند. بر این اساس، بهنظر میرسد علاقه و انگیزه در عملکرد این کودکان مؤثر است و متغیر بودن عملکرد جزء خصوصیات آنان محسوب میشود.
علایم مربوط به حوزهٔ رفتاری
کودکان مبتلا به اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه در حوزهٔ رفتاری مشکلات زیادی دارند و یکی از مهمترین شکایتهای خانواده از رفتارهای غیرقابل پیشبینی آنهاست.
***
کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه عملکردی متغیر دارند و علاقه و انگیزه در نتیجهٔ کار آنان بسیار مؤثر است.
***
این کودکان در موقعیتهایی که با نتایج مثبت فوری و مداوم همراه نباشند، عملکرد خوبی ندارند و در فعالیتهایی که با ارضای تأخیری همراه باشند، نیازمند نظارت دایمی هستند. در صورت عدم نظارت کارها را نیمهتمام رها میکنند و قبل از اینکه به هدف برسند، خسته میشوند. نتیجهٔ آن نارضایتی اطرافیان و گرفتن بازخورد منفی از طرف آنان است که باعث بروز احساس ناکامی در این کودکان میشود و احساس ناکامی مجددا باعث تشدید کم شدن انگیزه برای تداوم در انجام فعالیتهاست. این چرخه ادامه پیدا میکند و درواقع عملکرد این کودکان همواره پایینتر از مهارتشان است. فعالیتهای مدرسه از جمله فعالیتهایی هستند که با پاسخ مثبت فوری و مداوم همراه نیستند و نیاز به تداوم توجه دارند، از طرفی مهمترین عملکرد کودکان محسوب میشوند که در این بیماری آسیب میبینند و دقیقا به همین دلیل است که اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه تأثیر منفی زیادی در زندگی مبتلایان میگذارد.
از جهت دیگر کودکان مبتلا به اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه در رعایت قانون مشکل دارند و این مسئله روی ارتباط آنها با همسالان و فعالیتهای گروهی تأثیر میگذارد و عملکرد آنها در این نوع از فعالیتها کمتر است، ولی در فعالیتهایی که با رابطه فرد به فرد همراه است، عملکرد بهتری دارند. مثلاً در یک بازی دونفره عملکرد بهتری دارند تا در بازی فوتبال. در بزرگسالی هم معمولاً شغلهایی انتخاب میکنند که خودشان کارفرمای خود باشند و برای مثال کارمند بودن برای آنها سخت است. چون لازم است برای دریافت حقوق یک ماه منتظر بمانند و از قوانین اداری پیروی کنند.
علایم مربوط به حوزهٔ عاطفی
بهنظر میرسد مشکلات این کودکان در تنظیم تحرک، فعالیتها و رفتار در حوزهٔ عاطفی هم به شکل عدم تنظیم خلق نمایان میشود. کودکان مبتلا به اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه خلق متغیر و انفجاری دارند، تغییرات خلق در آنها شدید و ناگهانی است و گاه دچار حملات قشقرق میشوند. طبق توصیف والدین، این کودکان به دلایلی بیاهمیت شدیدا دچار حملات عصبانیت میشوند، به شکلی که اطرافیان را شگفتزده میکنند و بهنظر میرسد که به تأثیر رفتارشان توجهی ندارند. گاهی نیز مهربانی بیش از حد نشان میدهند که ممکن است متناسب با موقعیت نباشد.
از سوی دیگر این کودکان به دلیل خصوصیاتی که دارند، در معرض تنبیهات و دریافت بازخورد منفی از طرف والدین، اطرافیان و مربیان قرار دارند و این مسئله باعث میشود که آنها احساس ناکامی را مکررا تجربه کنند و بهتدریج تصویری که از خود دارند، تغییر کند و اعتماد به نفس پایین و افسردگی را تجربه کنند.
***
تنبیه کردن کودکان مبتلا به این اختلال، اعتماد به نفس آنها را کاهش میدهد که ممکن است به افسردگی آنان منجر شود.
***
علایم مربوط به حوزهٔ اجتماعی
کودکان مبتلا به اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه عملکرد اجتماعی مناسبی ندارند، چرا که رفتارشان با همشیرها، والدین، معلمان و همسالان متناسب نیست، قادر به همکاری در جمع نیستند، قوانین بازی را رعایت نمیکنند و توانایی پیروی کردن از دیگران را ندارند، مخالفتجویی و گاه خشونت کلامی و فیزیکی نشان میدهند و قادر به درک و رعایت سلسله مراتب اجتماعی نیستند و همهٔ این خصوصیات باعث میشود که نتوانند روابط دوستانهٔ طولانیمدت و پایدار برقرار کنند و بهتدریج از جمع همسالان طرد میشوند.
کودکان مبتلا به اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه با بچههای بزرگتر یا کوچکتر از خود بهتر کنار میآیند یا با دوستان رایانهای روابط بهتری از دوستان واقعی دارند، چون مشکلات مربوط به تکانشگری در رابطهٔ رایانهای مشخص نمیشود.
طبق توصیف والدین، ایشان کودکانی هستند که نسبت به لمس و کشیده شدن توسط دیگران بسیار حساس هستند، به آسانی درگیر میشوند و خشونت نشان میدهند. گاه به تولد دعوت نمیشوند و کسی به تولد آنها نمیآید. گاه والدین احساس میکنند که فامیل علاقهای به برقراری روابط با آنها ندارند یا اینکه خود ترجیح میدهند روابطشان را به دلیل مشکلات مربوط به کودک محدود کنند.
چرا که کودکان مبتلا به اختلال بیشفعالی ـ کمبود توجه بهتدریج در خانواده بدنام میشوند و البته گاهی بیجهت متهم میشوند، در جای مناسب صحبت نمیکنند یا مسائل خصوصی خانواده را در جمع مطرح میکنند و به این ترتیب والدین را شرمنده میسازند.
مشکلات اجتماعی به دلیل اینکه به مرور زمان شکل میگیرند و باعث تغییر دیدگاه اطرافیان نسبت به مبتلایان میشوند، بخش مقاومتری در درمان بهشمار میروند.
کتاب اختلال بیشفعالی – کمبود توجه
راهنمای عملی برای خانوادهها و درمانگران
نویسنده : مریم کوشا
ناشر: نشر قطره
تعداد صفحات : ۱۰۰ صفحه
این نوشتهها را هم بخوانید