معرفی کتاب « در جنگل‌های سیبری »، نوشته سیلون تسون

پیش‌گفتار

پاییز ۲۰۱۱ در جنگل‌های سیبری، اثر سیلون تسون جایزهٔ ارزشمند مدیسی فرانسه در بخش ادبیات غیرداستانی را از آن خود کرد. از سوی دیگر، اقبال خوانندگان فرانسوی هم به مطالعهٔ آثاری الهام‌گرفته از سرزمین‌هایی ناشناخته چون در جنگل‌های سیبری به اندازه‌ای بود که این کتاب عنوان پرفروش‌ترین اثر تجربی سال ۲۰۱۱ فرانسه را به‌دست آورد.

در جنگل‌های سیبری عنوانی فریبنده نیست بلکه حاصل تجربه‌ای واقعی از زندگی نویسنده‌ای تنها در قلب جنگل در سرزمین پوشیده از برف سیبری است. سیلون تسون ما را همراه خود به دل طبیعت سرد و یخ‌زدهٔ روسیه کنار دریاچهٔ بایکال می‌برد و به خواندن یافته‌های درونی و بیرونی‌اش از زندگی آنجا فرا می‌خواند. او در این مکاشفه به مدت شش ماه را تنهایی در طبیعتی وحشی کنار افراد اندکی که کیلومترها آن‌طرف‌تر از او در فضایی روستایی زندگی می‌کردند، تجربه کرد.

از همان ابتدا خوانندهٔ کتاب از خود می‌پرسد دلیل واقعی سیلون تسون برای اتخاذ این تصمیم و دست‌زدن به ماجرایی این‌چنینی چه بود؟ نویسنده در صفحات آغازین از خستگی‌اش از جامعهٔ مصرفی سخن می‌گوید و به بیان چارچوب ملال‌آور زندگی اجتماعی در پاریس می‌پردازد. قالبی که رفته‌رفته فرد را از خود بیگانه می‌سازد و به یک دگردیسی بازگشت‌ناپذیر سوق می‌دهد. بااین‌حال همین رخوت نفرت‌انگیز نقطهٔ شروع ماجرای سیلون تسون می‌شود و خواست عمیق درونی‌اش را برای فرار شکل می‌دهد. تسون دههٔ ۹۰ میلادی با دوچرخه به سفر دور دنیا رفته بود و همراه الکساندر پوسن، جهانگرد فرانسوی، رشته‌کوه هیمالیا را با پای پیاده سپری کرده بود. او بار دیگر ۳ هزار کیلومتر استپ‌های قزاقستان و ازبکستان را همراه عکاسی فرانسوی، سوار بر اسب پیمود و پس از خواندن رمان راهپیمایی بزرگ نوشتهٔ اسلوومیر راویز (۱۹۵۵) با پای پیاده مسیر فرار راویز، افسر سواره‌نظام ارتش لهستان در جنگ جهانی دوم را از اردوگاه‌های گولاگ در سیبری تا هندوستان دنبال کرد. اما در حقیقت آنچه کتاب در جنگل‌های سیبری را خواندنی کرده، روایتی جذاب از ماجراهای سختی است که تسون در یادداشت‌هایش از تجربهٔ تنهایی و زندگی در شرایط بغرنج به‌دست آورده. با آنکه ۱۸۰ روز زندگی تکراری در سکوت سرد سیبری برای بیشتر انسان‌ها خالی از هرگونه گره‌ای داستانی است اما نویسندهٔ جوان فرانسوی آن را به گونه‌ای بازگو کرده که فروشی افزون بر ۵۰ هزار نسخه تنها طی چند ماه برای او رقم زده است. او اقامت شش‌ماهه‌اش در فصل زمستان و بهار (ژانویه تا ژوئیه) در سیبری را با کوچک‌ترین جزئیاتش در یک کابین ۹ متری بیان می‌کند. مسایلی از قبیل وضعیت روزمره، گشت‌وگذارهای روزانه و اندک لحظاتی که تجربهٔ یک تنهایی غیرمعمول به خوشبختی بزرگی برای او تبدیل شده؛ رویدادهایی از نشستن پشت پنجرهٔ اتاقک کوچکش تا تماشای غروب آفتاب بر سطح دریاچهٔ یخ‌بستهٔ بایکال، تک‌تک، با زبانی سرشار از شعور و طرح سؤال از خود روایت شده‌اند. بافت متن همواره رنگ شاعرانه‌ای به خود گرفته و حیرت انسان خسته‌ای را نشان می‌دهد که از کشف طبیعتی ساده و یکپارچه و یافتن وحدتی هماهنگ با آن دچار بهت و حیرت شده است؛ طبیعت ساده‌ای فارغ از حضور انسان و ساخته‌های او که همانند میزبانی است که مهمانش نمی‌خواهد کوچک‌ترین آزار و آسیبی به آن برسد. حتی حضور انسان‌های اندکی که در کابین‌های جسته و گریخته‌ای که کیلومترها آن‌طرف‌تر در همسایگی نویسنده مستقر شده‌اند و پیش از آن هزاران تن از آنها با کمترین اعتنایی از کنار نویسنده در خیابان می‌گذشتند اکنون باارزش شده است. جزء به جزء اشیایی که پیش از این معمولی و بی‌معنا به‌نظر می‌رسید حالا اهمیتی مرکزی یافته‌اند. با وجود این سیلون تسون تنها مشاهداتش از این فضای ناآشنای خارجی را بازگو نکرده بلکه به مکاشفه‌ای درونی گام نهاده و از این رهگذر خاطرات، تفکرات و تأملاتش را هم دربارهٔ کتاب‌های زیادی که در این سفر همراه برده، بیان می‌کند. او، روی‌هم‌رفته، در تقابل با لحظاتی که ناامیدی به سراغش می‌آمد هم خود را در بن‌بست نمی‌یافت و به دشنام علیه طبیعت و تنهایی نمی‌پرداخت. سیلون تسون به‌طور خاص به ستایش از زمان بسیار طولانی و شب‌هایی می‌پردازد که در آن نیازی به نگاه‌کردن به ساعت احساس نمی‌شود؛ جایی که انسان از تصرف و حکومت بر طبیعت و تبدیل‌شدن به مدیر و صاحب پر از استرس زمان ناخواسته‌اش سر باز می‌زند. از این‌رو تجربهٔ واقعی تسون او را به طرح سؤالی بنیادی دربارهٔ پایه و اساس زندگی در جوامع سرمایه‌داری (که تنها عبارت از سود و افزایش آن است) می‌کشاند و به‌خوبی توانسته است از این رهگذر خواننده را به دنیای خودش جذب کند. علت آن نیز فقط این‌طور به‌نظر می‌رسد که از بین ما تنها عدهٔ انگشت‌شماری روزی جرأت قدم‌گذاشتن در سفری، به‌تنهایی، در رویارویی با زمستان سیبری را به دل راه می‌دهند. بااین‌حال، نویسنده‌ای چون تسون از خلال تجربهٔ منحصربه‌فردش هرگز خیال فرار از ضرباهنگ گیج‌کنندهٔ زندگی روزمره، سلطهٔ جامعهٔ تجاری و فرهنگ مصرفی را در سر نداشته است. او در سراسر اثرش یک خواننده را مورد خطاب قرار می‌دهد. درواقع روی سخن او با ماست که زندگی امروزی‌مان در جوامع مکانیکی نه‌تنها راهی برای تغییر و برون‌رفت از چارچوب‌هایش برای‌مان باقی نمی‌گذارد بلکه هدف کلی آن دادن برنامهٔ روزانه‌ای به‌ظاهر قشنگ است که در آن همهٔ روزهای زندگی فرد شبیه هم و بر اساس آن شکل می‌گیرند. بنابراین شش ماه سفر به سیبری بیش از آنکه رنگ تجربهٔ یک تنهایی طولانی و ممارست جدی فیزیکی داشته باشد در حقیقت نوعی ماجراجویی ادبی است؛ بریدن از زندگی روزمره برای رویارویی با عناصر طبیعی و رهایی از عوامل مزاحمی است که در فرآیند نوشتن خلل وارد می‌کنند تا به این وسیله فرد به کشف دنیای درون و برون و توصیف آن از راه نوشتن دست پیدا کند و به دنبال یافتن پاسخی تنها به این سؤال باشد: آیا من در عمق وجودم توانایی زندگی واقعی درونی را دارم؟


مقدمه

به خودم قول داده بودم که قبل از چهل‌سالگی مدتی را تنها در دل جنگل‌ها زندگی کنم.

شش ماه در کلبه‌ای کنار دریاچهٔ بایکال در سیبری ماندم. جایی دورافتاده که با نزدیک‌ترین دهکده صدوبیست کیلومتر فاصله داشت، نه همسایه‌ای بود و نه جاده‌ای، فقط هرازگاهی کسی به دیدنم می‌آمد. زمستان دمای هوا سی درجه زیر صفر بود و تابستان خرس‌ها در بیشه‌ها پرسه می‌زدند. خلاصه آنجا یک بهشت به تمام معنا بود!

در این گوشهٔ دورافتاده، زندگی زیبا و به‌دور از تجملی را کشف کردم، زندگی‌ای محدود به کارهای ساده و ضروری. گذران روزها را از خلال دریاچه و جنگل نگاه می‌کردم. هیزم می‌شکستم، برای شامم ماهی می‌گرفتم، کتاب می‌خواندم و در میان کوه‌ها راه می رفتم. کلبهٔ من برج دیده‌بانی عالی‌ای برای شکار کوچک‌ترین حرکات طبیعت بود. من آنجا زمستان، بهار، خوشبختی، ناامیدی و در نهایت آرامش را شناختم.

زندگی در جنگل‌های تایگا مرا کاملاً تغییر داد. یک جا ماندن چیزی را برایم به همراه آورد که دیگر از طریق سفر به‌دست نمی‌آوردم. هوش مکان، به من کمک کرد تا زمان را رام کنم و با آن انس بگیرم. کلبهٔ من آزمایشگاه این تغییر و تبدیل‌ها بود.

من تمام روزها افکارم را روی کاغذ آوردم.

این روزنگار تنهایی، حالا در دستان شماست.

سیلون تسون


معرفی کتاب در جنگل‌های سیبری نوشته سیلون تسون

در جنگل‌های سیبری
نویسنده : سیلون تسون
مترجم : پریزاد تجلی
ناشر: انتشارات مروارید
تعداد صفحات : ۲۳۵ صفحه


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]