معرفی کتاب « ننه دلاور و فرزندان او »، نوشته برتولت برشت

درباره ترجمه

این نمایشنامه را نخست نویسنده این سطور و آقای دکتر مسیح ایزدپناه، هر کدام جداگانه، از روی ترجمه فرانسه ژنویو سرو (Geneviève Serreau) و بنو بسون (Benno Besson) به فارسی برگرداندیم. ترجمه‌ای که بدین‌گونه به دست آمد می‌بایست با اصل آلمانی آن تطبیق شود، تا گذشته از دقیق‌تر شدن ترجمه، دریافتن «زبان» نمایشنامه که دشواری آن مورد تردید نبود توفیقی حاصل آید. این مشکل به همت آقای کیکاوس جهانداری آسان شد. ایشان با گشاده‌رویی پذیرفتند که نمایشنامه سطر به سطر با اصل مطابقه شود. و چنین کردیم. توجه و صمیمیت آقای جهانداری چنان بود که نمی‌توان ایشان را مترجم ندانست، بی‌آن‌که این گفته در مورد نارسایی‌های احتمالی ترجمه مسئولیتی برای ایشان ایجاد کند.

بنا به توصیه برشت شعرهای نمایشنامه را منظوم کردم. زیرا این کار برای فن «فاصله‌گذاری» (ایجاد این احساس که واقعیت با آنچه در صحنه می‌گذرد متفاوت است) لازم بود. گذشته از آن، تفاوت میان زبان شعر و نثر خود از خصوصیات کار برشت است. و نیز چون موسیقی از ارکان اصلی اجرای نمایشنامه‌های اوست، لزوم این امر بیشتر احساس می‌شد.

چون زبان گفتار و نگارش در فارسی تفاوت آشکار دارد، در صورتی که نمایشنامه به روی صحنه بیاید باید در بعضی از عبارت‌ها تغییراتی داده شود.

مصطفی رحیمی


برشت در چند سطر

«برتولت برشت» را عده‌ای از صاحبنظران «شکسپیر عصر ما» و «بزرگترین نمایشنامه‌نویس معاصر» دانسته‌اند.

به سال ۱۸۹۸ در آلمان به دنیا آمد و در سال ۱۹۵۶ در همین کشور دیده از جهان بست.

در هنر تئاتر انقلابی به وجود آورد و راه‌های تازه و بدیعی در این جهان گشود.

برشت هنرمندی است نمایشنامه‌نویس، شاعر، مقاله‌نگار، هنرمند تئاتر و نویسنده رمان و داستان کوتاه. ولی کار عظیم او در دنیای نمایشنامه‌نویسی است.

نزدیک به چهل نمایشنامه از او در دست است. تاکنون هشت دیوان شعر از وی انتشار یافته و چاپ آثارش ادامه دارد.

مکتب برشت، تنها مکتبی هنری نیست، بلکه مکتبی است فلسفی و هنری بر اساس پیشروترین مکتب‌ها و مستقل از آنها. برشت در این جهان چشم‌اندازهای آموزنده و جالبی در برابر دیدگان جوینده می‌گشاید.

برشت به آگاهی و روشن‌بینی و مسئولیت‌شناسی انسان قرن بیستم توجه خاص دارد. به نظر او فلسفه و هنر دو برادر همزاد و همگام‌اند. معتقد است که «عالمی از نو بباید ساخت وز نو آدمی».

ننه دلاور و فرزندان او یکی از مشهورترین نمایشنامه‌های برشت است.

این اثر را پاره‌ای از منتقدان «چکیده افکار برشت» و بعضی شاهکار او دانسته‌اند. عده‌ای نیز با عنوان «بزرگترین نمایشنامه ضد جنگ» از آن یاد کرده‌اند.

این اثر در سال‌های ۱۹۳۹ ـ ۱۹۳۸ نوشته شده و نخستین بار به سال ۱۹۴۱ در زوریخ به روی صحنه آمد. جنگ جهانی دوم نمایش آن را متوقف کرد. سپس به سال ۱۹۴۹ با نظارت خود برشت در «تئاتر آلمان» برلن بازی شد. این بار نقش ننه دلاور به عهده «هلنه وایگل» همسر هنرمند برشت بود. گروه تئاتری «برلینر آنسامبل» به رهبری برشت و همسرش، نمایشنامه ننه دلاور را به سال ۱۹۵۱ در برلن و به سال ۱۹۵۴ در پاریس نمایش داد.

این نمایشنامه در پاریس چندبار به روی صحنه آمده و در شهرهای بزرگ اروپایی نیز بارها نمایش داده شده است و هر چندگاه یک بار نمایش آن تجدید می‌شود.

به سال ۱۹۶۴ در آلمان از این نمایشنامه فیلمی نیز تهیه شده است.

برشت برای هنرمند، یعنی صاحب «ظریف‌ترین و لطیف‌ترین صور وجود» وظیفه‌ای بزرگ قائل است. می‌گوید: «حتی از دیدگاه جامعه، نویسنده و نمایشنامه‌نویسی که نظریه فردی و شخصی ندارد، فاقد هرگونه ارزشی است. برای این‌که هنرمند مفید باشد باید چیز تازه‌ای ابداع کند. نمایشنامه‌نویس نباید از دولت درس بگیرد. برعکس دولت می‌تواند از نمایشنامه‌نویس چیزی بیاموزد. در واقع، همیشه مسائلی هست که جامعه در حل آن فرو می‌ماند: نویسنده باید در این زمینه کار کند. چه‌بسا که تخیل او به این جست‌وجوها مدد رساند، و چه‌بسا که در این زمینه امور تازه‌ای کشف کند. در هر حال نویسنده نه آینه است و نه بلندگو…»(۱)

بنا بر آنچه گذشت برشت تا پایان عمر عضویت هیچ حزبی را نپذیرفت، ولی یکدم از اندیشه یافتن راهی برای زندگی بهتر و انسانی‌تر غافل نماند.

هنر برشت، هنری است واقع‌گرای، بی‌معما و بی‌ابهام. جویای هنر در برابر آثار او سرگردان نمی‌ماند و بهت‌زده نمی‌شود. در برابر اصراری که برخی از هنرمندان قرن بیستم در پیچیده کردن اثر خود دارند، برشت می‌کوشد تا درونمایه گرانبار اثر خود را در روشن‌ترین و شفاف‌ترین قالب هنری منعکس کند. و آیا همه آنان که فکر روشنی دارند چنین نیستند؟(۲)


صفحه‌ای از تاریخ

عنوان دوم این کتاب «گزارش جنگ‌های سی‌ساله» است. بنابراین شاید اشاره کوتاهی به داستان این جنگ، در مقدمه ترجمه فارسی کتاب، بی‌مورد نباشد:

اشاعه افکار جدید از طرفی، که فن چاپ کمک شایانی به آن کرد، و فساد کشیشان و روحانیان از طرف دیگر، موجب شد که در قرن شانزدهم میلادی وحدت جهان مسیحی متزلزل شود و مذاهب جدیدی در دین مسیح پدید آید. این امر دو نتیجه مختلف به بار آورد.

نخست گروهی از دهقانان به تصور این‌که مذاهب تازه پشتیبان آنهاست بر ضد ستمگران عصر شوریدند، اما رهبران مذاهب جدید به نوبه خود پاپ‌های دیگری شدند و از مردم روی برتافتند. چنان‌که لوتر اصلاح‌کننده دین مسیح فتوی داد که اگر زبردستان زشتکار و بیدادگر هم باشند، زیردستان نباید سرکشی کنند. و نیز می‌گفت که دهقان‌های شورشی را، به هر وسیله‌ای که پیش آید، باید از میان برداشت و قتل عام کرد؛ زیرا هیچ‌چیز مسموم‌کننده‌تر و زیان‌بارتر و شیطانی‌تر از یک فرد شورشی وجود ندارد. لوتر می‌گفت که قتل دهقانان سرکش چون کشتن سگ هار امری واجب است، زیرا اگر چنین کسی نابود نشود به آدمیان حمله خواهد کرد و زمین‌ها را متصرف خواهد شد. نتیجه آن شد که تنها در ایالت آلزاس هیجده هزار دهقان به دست ستمکاران خفه شدند.

نتیجه دیگر تفرقه مذهبی، جنگ طویلی بود که در اوایل قرن هفدهم در اروپا به وجود آمد. این جنگ که از سال ۱۶۱۸ تا ۱۶۴۷ به طول انجامید به جنگ‌های سی‌ساله مشهور است. صحنه عمده این جنگ‌ها نواحی مختلف آلمان و اروپای مرکزی بود. علت اساسی زد و خورد، منفعت‌جویی و قدرت‌طلبی سران ایالات و کشورهای اروپایی بود و اختلاف مذهبی بهانه آن.

حاکم هر ایالت آلمان سهم بیشتری می‌خواست. امپراتور اتریش مایل بود که همه آلمان را به صورت حکومت سلطنتی موروثی، تحت نظر خود درآورد. و نیز می‌خواست که برای ضبط اموال مخالفان مذهبی، مذاهب تازه را در داخل قلمرو حکومت خود براندازد.

این امر، با مقاومت ملل جزو امپراتوری اتریش مواجه شد و نیز قدرت‌طلبی اتریش به زیان فرانسه و سوئد، که دولت‌های نیرومند آن زمان بودند، تمام می‌شد.

پادشاه سوئد می‌خواست که دریای بالتیک را تبدیل به «دریاچه سوئدی» کند. این قدرت‌جویی با منافع لهستان و دانمارک و اتریش تماس مستقیم داشت. به ظاهر سخن از مذهب بود و در باطن این کشمکش‌ها.

جنگ نخست از آلمان آغاز شد. سپس سوئد به لهستان حمله کرد و رفته‌رفته دولت‌های اتریش، دانمارک، اسپانیا و فرانسه نیز وارد جنگ شدند و مدت سی سال اروپا صحنه زد و خوردهای خونین بود.

در آن زمان سپاه منظم وجود نداشت و سران کشورها از اینجا و آنجا سرباز می‌گرفتند. مأموران نظامی هرکه را می‌یافتند به اردوگاه می‌بردند. سربازان برای تحصیل وسایل زندگی به یغما می‌پرداختند. به دنبال سپاه، انبوهی از غارتگران که آنان را «کلاغان میدان جنگ» می‌نامیدند در حرکت بودند. بدیهی است گذر کردن چنین سپاهی برای دهقانان مصیبتی بزرگ بود. چه‌بسا که سربازان مزارع و خانه‌های کشور خودی را نیز غارت می‌کردند.

با این مقدمات تصور وضع آلمان که صحنه عمده زد و خوردها بود آسان است: دهقانان به جنگل‌ها می‌گریختند. چون چارپایی نمی‌ماند، دهقان خود کار چارپا را انجام می‌داد. نوشته‌اند که در ناحیه رن، یعنی آبادترین و زرخیزترین نواحی آلمان، از دهکده‌های ششصدنفری جز بیست تن کسی زنده نماند. شهرها نیز وضع بهتری از روستاها نداشت. فقر و قحطی و مرض بیداد می‌کرد، حتی مردم شهر از حمله گرگ‌ها امان نداشتند.

و این حقایق تاریخی زمینه‌ای است که در آن، برشت بنای نمایشنامه خود را، مستقل از تاریخ و با شکوه خاص هنر، پی افکنده است.

م. ر.

اشخاص نمایش

گوینده. ننه دلاور. ایلیف. «سویسی». کاترین. مأمور سربازگیری. سرجوخه. آشپز. سروان. قاضی عسکر. ناظرخرج. ایوت. سرباز. مردی که یک چشمش را با نوار بسته است. سرگروهبان. سرهنگ. دو سرباز. منشی. دو سرباز، یکی مست و دیگری مسن. دو سرباز. مرد روستایی. زن روستایی. جوان روستایی. پیرزن روستایی. ستوان. زن روستایی. مرد روستایی. پسر روستایی.


کتاب ننه دلاور و فرزندان او نوشته برتولت برشت

کتاب ننه دلاور و فرزندان او
گزارش جنگ‌های سی‌ساله‌
نویسنده : برتولت برشت
مترجم : مصطفی رحیمی‌
ناشر: نشر نیلوفر
تعداد صفحات : ۱۹۲ صفحه


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]