چرا مردها در آخرین لحظه و زنها در لحظه تصمیم میگیرند؟
از هر کسی بپرسید، زن یا مرد، پیر یا جوان، که از شب عید چه انتظاری دارد، همه به شما یک جواب میدهند: «میخواهم اوقاتم را با کسانی که دوستشان دارم به خوشی سرکنم. میخواهیم بگوییم و بخندیم و غذای خوب بخوریم». موضوع به همین سادگی است. اما اگر چنین است، چرا شب عیدها معمولاً تفاوتها و اختلافنظرهای ما بروز میکنند؟ چرا این دوران به جای نزدیکتر کردن ما بههم، میانمان جدایی و اختلاف نظر میاندازد؟ و نیت خوب ما نتیجه عکس میدهد و سبب نومیدی میشود؟ زنها در حالی که در ساعت دو بامداد به رختخواب میروند، از خود میپرسند «چرا مردها در خرید هدیه این قدر بد عمل میکنند؟» یا «چرا از قبل فکر نمیکنند و تدارک نمیبینند؟» مردها ساعت ۱۰ صبح از خواب بیدار میشوند و میبینند همسرشان با آنها حرف نمیزند، یا اخم کرده است و بعد برایشان سؤال پیش میآید که چرا زنها روز عید تا این اندازه غرولند میکنند و بدعنق میشوند؟ و «چرا این همه استرسزدهاند؟» و بعد برای هر دو این سؤال مطرح میشود که «چرا نمیتوانیم شب عید لذت ببریم؟»
طی بیش از سه دهه بررسی و تحقیق در زمینه تفاوتهای میان زنان و مردان، و پس از سخنرانیهای فراوان و حضور در رادیو و تلویزیون و تدارک سمینارهای مختلف، همواره از ما یک سؤال تکراری میکنند: چرا شب عید من و همسرم با هم جر و بحث و نزاع میکنیم؟
زنها و مردها معمولاً از رفتار همسرشان سر در نمیآورند و میخواهند دلیلش را بدانند. به نظر میرسد زنها و شوهرها شب عید بیش از هر زمانی با هم بحث و مشاجره میکنند.
جواب آن ساده است: زیرا زنها و مردها با هم تفاوت دارند. اگر زن و شوهری را به حال خود در اتاقی رها کنید، و به ویژه اگر فرزندانی هم در کار باشند که سر و صدا کنند، مشاجره آنها شروع میشود و در این شرایط مادر زن و مادرشوهرتان را هم به این مجموعه اضافه کنید و ببینید چه اتفاقی میافتد. واقعیت این است که حتی در قرن بیست و یکم هم زنها و مردهایمان اختلافات همیشگی را دارند.
همه ما در طول سال به شب عید فکر میکنیم و شب عید به سالی که در پیش داریم میاندیشیم.
چرا شب عید برای زوجها دشوار است
نرخ طلاق در مورد زوجهایی که برای اولین بار ازدواج کردهاند، به ۵۰ درصد میرسد. عید بر مشکلات ما میافزاید. مشاوران زناشویی میگویند تعداد مراجعانشان بعد از عید افزایش فراوان پیدا میکند.
بیش از نیمی از زوجها میگویند وقتی عید تمام میشود، خوشحال میشوند.
با توجه به بررسیهای انجام شده، استرس شب عید فقط هفته تعطیلی عید را تحت تأثیر قرار نمیدهد. با توجه به بررسیهای انجام شده، استرس از چند روز مانده به عید شروع میشود و تا چند روز بعد از آن ادامه پیدا میکند.
نگرانی درباره پول و بدهی، انتظارهای غیرواقع بینانه، مراکز خرید پر از جمعیت، بستگان مشکلدار، مراقبت از بچهها و برنامهریزی برای ملاقات و بازدید از بستگان همسر و بستگان خود، فصل تعطیلات را با دشواری جدی روبهرو میکند.
بسیاری از بانکها حسابهای پس انداز ویژهای را به مردم معرفی میکنند تا هزینه خرید هدیه سال قبل را بپردازند.
همه کاستیها و شکافهایی که در سال گذشته روی دادهاند، ناگهان سر بر میآورند و مردم را به دردسر میاندازند. میزان استرس افزایش مییابد و جزئیترین اشکالات ما را تحریک میکنند. بررسیهای انجام شده نشان میدهند که ۱۴ درصد از مردم از چراغانی همسایههایشان در شب عید ناراضیاند.
بر اساس نظر سنجی، یک سوم از مردم عید را دوست ندارند. در جریان نظرسنجی دیگری از هر ۲۰ نفر ۱ نفر نظرش این است که برگزاری مراسم شب عید، حتی از متارکه هم استرس بیشتری دارد. بررسی دیگری در بریتانیا نشان میدهد که تقاضای طلاق در اولین روز هفته کاری بعد از عید، از هر زمانی بیشتر است. برای بسیاری از مردم دوشنبه اول بعد از عید، دو شنبه سیاه نام گرفته است.
جیم از همسرش، کریستین میگوید که ۳۰ سال است با هم ازدواج کردهاند و اینکه برای شب عید چه هدیهای میخواهد.
«میخواهم برایت هدیهای بخرم که در تمام مدت سال به یادش بیفتی. آیا از یک کت چرمی خوشت میآید؟»
و کریستین جواب میدهد: «نه، واقعاً»
جیم میپرسد: «با یک اتومبیل مرسدس اسپورت چطوری؟»
همسرش جواب میدهد: «نه»
جیم پیشنهاد میکند «میخواهی یک خانه در خارج از کشور برایت بخرم که تعطیلات را به آنجا برویم».
کریستین باز هم نظر او را رد میکند.
جیم میپرسد: «پس برای هدیه عید چه میخواهی؟»
و کریستین جواب میدهد: «جیم، من طلاق میخواهم».
و جیم میگوید: «متأسفم، تا این اندازه هزینه را پیشبینی نکرده بودم».
عید بیشتر از آن جهت بر روابط زوجها تأثیر میگذارد که بیش از هر زمانی تفاوتها را مشخص میکند. اگر زوجی در شرایط فشار نتوانند یکدیگر را درک کنند، با اتفاقی که شب عید بسیار پیش میآید، نمیتوانند زندگی خوبی را که هر دو دنبالش هستند داشته باشند.
صد در صد طلاقها با ازدواج شروع میشود و بسیاری از این ازدواجها در عید به انتهای خود میرسد.
لزوماً نباید این چنین باشد، که شب عید میتواند شما را به هم نزدیکتر کند. اما برای اینکه بتوانیم ارتباط مؤثری داشته باشیم، باید بیاموزیم که به زبانی مشترک برسیم. زنان و مردان با هم تفاوت دارند؛ آنها نه بدند و نه خوب، بلکه با هم تفاوت دارند. تنها وجه مشترک آنها این است که به تیره موجودی به نام انسان تعلق دارند. آنها در دنیاهای متفاوتی زندگی میکنند؛ ارزشهای متفاوتی را برای خود برگزیدهاند؛ و در نتیجه به قواعد و قوانین متفاوتی پایبندند. همه این را میدانند، اما بسیاری و به ویژه مردان حاضر نیستند این موضوع را تأیید کنند. اگر میخواهیم یکدیگر را درک کنیم، باید مجموعه قوانین جدیدی را بیاموزیم.
آیا زنها و مردها به واقع متفاوتاند؟
بله، زنان و مردان به شکل متفاوتی تکامل یافتهاند. زنان زاینده فرزندان و مدافعان آشیانهاند؛ در نتیجه مغزشان به گونهای شکل گرفته که مراقب و نگهداریکننده باشد. آنها از کسانی که مورد علاقهشان است، نگهداری و مراقبت میکنند. اما مردها با شرح وظایف بسیار متفاوتی تکامل یافتهاند. مردها در ابتدا شکارچی، تعقیبکننده، حمایتگر، تأمینکننده معیشت و تحلیلگر مسائل بودند و هستند.
هنگامی که بدن انسانها تغییر کرد تا با شرایط جدید هماهنگی داشته باشند، ذهنشان نیز تغییر کرد. مردان از اغلب زنان بلند قدتر و قویتر شدند. مغزشان به گونهای رشد کرد که با وظایفشان تناسب داشته باشند. زنان راضی شدند مردان خانههایشان را ترک کنند و آنها آتش داخل غار را روشن نگهدارند. مغز آنها بر این اساس تکامل یافت.
طی میلیونها سال، ساختار مغزی زنان و مردان به طرزی متفاوت از یکدیگر رشد کردند. اکنون میدانیم که زنان و مردان به طرزی متفاوت اطلاعات را پردازش میکنند. آنها اندیشههای متفاوتی دارند؛ باورهایشان با هم متفاوت است، و ادراک، اولویتها و رفتارهای متفاوتی دارند. بررسیهای علمی، به ویژه اسکنهای جدید مغزی این موضوع را تأیید میکنند. اگر بخواهیم جز این وانمود کنیم، با ابهام و سردرگمی روبهرو میشویم.
کیفیت مغزی و هورمونهایی که در بدنمان جاریاند، دو عاملی هستند که مدتها قبل از اینکه به دنیا بیاییم، رفتار و اندیشه ما را دیکته میکنند.
با توجه به بررسیهای انجام شده و آنچه که معلوم است، زنان بیشتر از مردان مراقب و توجهکنندهاند. بیشترین کتابها درباره روابط انسانی را زنان مینویسند؛ بیش از ۸۰ درصد از کل خریدها را زنان میکنند؛ زنان بیش از مردان به روابط خود بها میدهند.
از جنبههای مختلفی این سخن درستی است. مفهوم توجه به یک رابطه در روان مردان یا در اندیشه و اولویتهای آنها وجود ندارد. اما واقعیت این است که مردان در حد زنان به روابط خوب و سالم بها میدهند. آنها فرض را بر این میگذارند که در نهایت زمانی به رابطه عالی میرسند. زنان پیوسته دچار این اشتباهاند. به صرف اینکه مردی دوستش دارد، باید او را درک هم بکند. اما مرد معمولاً چنین برداشتی ندارد. ما یکدیگر را جنس مخالف میدانیم و دلیل خوبی هم دارد، ما مغایر با یکدیگریم.
زنها کافیست که با شناختن یک مرد، همه مردان دنیا را بشناسند؛ اما مردان اگر همه زنان دنیا را هم بشناسند، حتی یکی از آنها را هم درک نمیکنند.
هلن راولند
چرا کتاب حاضر را نوشتیم
موضوع شب عید، روابط با عزیزان است. بنابراین رمز و راز عید، شناسایی یکدیگر و آموزش درست کار کردن با یکدیگر به رغم همه فناوریهاست.
اگر نگوییم هزاران، میتوانیم با اطمینان بگوییم صدها کتاب در بازار درباره گذراندن عید وجود دارد. در این باره که چه غذایی بخوریم، چگونه هدیههایمان را کاغد کادو بپیچیم و چگونه کارت تبریک تهیه کنیم، اما در این باره که شب عید با همسرمان چگونه رفتار کنیم، کتابهای زیادی به چاپ نرسیده است. به همین دلیل تصمیم گرفتیم کتاب حاضر را بنویسیم.
این کتاب به بحثهایی توجه دارد که معمولاً شب عید روی میدهد و رابطه زنها و شوهرها را به چالش میکشد. در این کتاب به نکات فوقالعاده قدرتمندی اشاره کردهایم و سعی داشتهایم کتاب از نثری جذاب برخوردار باشد. این کتاب رفتار افراد مختلف خانواده را نشان میدهد.
روابط زوجها از آن جهت به کدورت کشیده میشود که سر در نمیآورند نمیتوانند مانند هم باشند. مردها هم متقابلاً به همچنین نمیفهمند چرا زنها مانند آنها رفتار نمیکنند.
در این کتاب به تفاوتهای کلیدی میان زنان و مردان اشاره کردهایم و توضیح میدهیم که چرا این تفاوتها شب عید تولید اختلاف و تعارض میکنند.
«چرا مردها از خرید عید متنفرند؟» چرا شوهرم در حالی که من برنامه خاصی را در تلویزیون تماشا میکنم، مرتب کانال عوض میکند؟» «چرا نمیتوانم با مادر شوهرم به توافق برسم؟» برای مردها هم سؤالات متفاوتی مطرح است: «چرا هنگامی که همسرم زیر فشار قرار میگیرد گریه میکند؟» چرا هرگز هدیهای را که برای او میخرم نمیپسندد؟»
علم میتواند به همه این سؤالات جواب بدهد. هماکنون ما به دلایل مختلف میدانیم که چرا زنها و مردها رفتارهای متفاوتی را به نمایش میگذارند. ما با مطالعه آخرین دستاوردهای روز و با توجه به تجربههایی که شخصاً کسب کردهایم و با توجه به کتابهای مختلفی که قبلاً نوشتهایم، راهحلهای قابل استفادهای را برای بهتر برگزار کردن شب عید توضیح دادهایم.
این کتاب را برای همه زنان و مردانی نوشتهایم که مصرانه میپرسند «چرا متوجه منظور من نیستی؟» این کتاب را برای کسانی نوشتهایم که میگویند: «خدا را شکر که در سال فقط یک بار عید از راه میرسد».
بهترین نکته در مورد عید این است که سالی یک بار از راه میرسد.
این کتاب به شما کمک میکند تا با جنس مخالف خود کنار بیایید و از شب عید لذت ببرید. این کتاب به همه زنها و مردها میآموزد که چگونه میتوانند در کنار هم زندگی شادمانتری داشته باشند.
امیدوارم از این کتاب و از عید خود لذت ببرید.
فصل ۱
خرید عید: فقط مناسبترینها بقا و دوام مییابند
میگویند بابانوئل شب عید از دودکش خانهها پایین میآید تا برای بچههای خانه هدیه بیاورد. اما از کجا میدانیم که او مرد است. اگر او یک زن باشد چه میگویید؟ بههر صورت سانتا، یا زناناند که همه خرید شب عید را میکنند. اگر قرار بود مردها خرید شب عید را بکنند، صبح که همه از خواب بیدار میشدند، میدیدند هدیههایشان حتی کادوپیچی هم نشدهاند. دادن هدیههای خریداری شده هم مسئلهای است. زیرا مردها سر راه آنچنان گیج و مبهوتاند که حتی آدرس خانه را هم گم میکنند. در حالی که حاضر نمیشوند از کسی آدرسی بگیرند.
از آن گذشته، اگر قرار باشد کسی که هدیه ما را میآورد مرد باشد، همیشه کارش با تأخیر روبهروست. از اینکه بگذریم، هیچ زنی حاضر نمیشود همه عیدها یک دست لباس مشخص بپوشد.
از کجا میفهمید شب عید مغازهها در چه ساعتی تعطیل میکنند، زیرا تا پاسی از شب گذشته، مردها هنوز نتوانستهاند خرید کنند.
زنها و مردها در اساس در کار خرید کردن ایدههای متفاوتی دارند، ضمن آنکه معمولاً خرید کردن با استرس همراه است و اگر قرار باشد این خرید، خرید کادوهای شب عید باشد، بسیار سنگینتر خواهد بود. با همه این موارد، میتوان این مسائل را حل کرد. همه چیز بستگی به مدیریت خوب دارد.
چرا مردها خرید را به آخرین دقایق موکول میکنند و چرا درباره خریدهایشان این همه غرولند میکنند.
بهترین نکته درباره خرید کردن مردان در شب عید این است که آنها میتوانند درست روز قبل از عید در ساعت چهار و سی دقیقه بعدازظهر به مدت ۴۰ دقیقه همه خریدهایشان را به تنهایی انجام دهند.
متأسفانه خرید، آخرین کاری است که مردان دوست دارند انجام بدهند. به همین دلیل مردها کار خرید را به آخرین دقایق موکول میکنند؛ و به همین دلیل است که وقتی مردها میخواهند برای خودشان لباس بخرند، با یک سر زدن به فروشگاه میتوانند برای سال آیندهشان لباس بخرند.
برای مردها خرید کردن به دشواری آزمایش پروستات است. از نظر دکتر دیوید لوئیس، روانپزشک انگلیسی، برای مردها خرید کردن به همان اندازه استرس دارد که پلیس هنگام روبهرو شدن با یک شورش استرس پیدا میکنند.
۲۰ درصد از زنان از چهار ماه مانده به عید خریدهای عیدشان را شروع میکنند.
همه کسانی که درباره تفاوتهای زنان و مردان مطالعه کردهاند، به دلایل موجود در کار واقف اند. کسانی که درباره تفاوتهای زنان و مردان مطالعه کردهاند، میدانند که آنها به لحاظ مغزی با هم تفاوت دارند. مردان که در سابقهشان شکارچیبودن را داشتهاند، گسستهبینی میکنند. آنها میتوانند در یک مسیر مستقیم از نقطه الف به نقطه ب برسند. اما برای خرید عید باید زیگزاکی عمل کرد؛ باید از فروشگاهی در آمد و به فروشگاه دیگر رفت؛ و این کار برای مردان کاری طاقتفرساست. آنها هر مسیری را که تغییر بدهند، باید این کار را از سر آگاهی انجام دهند. اما زنان که با زاویه باز نگاه میکنند، به راحتی در یکفروشگاه شلوغ از نقطهای به نقطه دیگر و از فروشگاهی به فروشگاه دیگر سر میکشند. آنها در ضمن میگویند اگر امروز بتوانم خریدم را انجام دهم چه لزومی دارد فردا این کار را بکنم؟
گرفتاریهای خریدکنندگان شب عید تمامناشدنیاند.
ناشناس
مردها با توجه به ماهیت خود، به سرعت شکارشان را از پای در میآورند و به خانه میروند. این دقیقاً همان کاری است که مردها هنگام خرید کردن هم انجام میدهند. آنها میدانند برای چه کسانی باید خرید کنند، اما مطمئن نیستند چه میخواهند بخرند. آنها در یک نوبت خرید، همه هدیههایی را که میخواهند خرید میکنند. برایشان مهم نیست آیا همسرشان از این کیف دستی خوشش میآید یا نمیآید. آنها هیچ برنامه و اطلاعی ندارند که فرزند کوچکشان به چه چیزی احتیاج دارد. به سادگی به فروشگاه میروند، خرید میکنند و بعد به منزلشانبر میگردند.
اما زنان هم به شیوه نیاکان خود خرید میکنند. آنها از همان روشی استفاده میکنند که مادران اجدادیشان غذا جمعآوری میکردند. آنها به اتفاق زنان دیگر به جایی میروند که غذاهای خوشمزهای را در آنجا دیده بودند. زنها بسیار زودتر از مردها به فکر خرید هدیه شب عید میافتند؛ و حتی بعید نیست اگر به حراج خوبی برخوردند، هدیه سال بعد را هم همین امسال بخرند.
اگر زنی هدیه سال آیندهاش را امسال بخرد، کاری زود هنگام انجام داده است، اما اگر مردی این کار را بکند، نشان میدهد که پسرش را گم کرده است.
زنان اغلب وقتی به خرید میروند، نمیدانند به دنبال چه میگردند و حتی نمیدانند برای چه کسانی خرید میکنند. همین که بدانند فرصت قابل ملاحظهای در پیش دارند، تمام مدت روز را از نقطهای به نقطه دیگر میروند، اشیای مورد علاقهشان را پیدا کنند، و با دوستشان درباره مسائل مختلف صحبت میکنند. علت این است که حتی به لحاظ تاریخی، زنان همیشه به طور دسته جمعی حرکت میکردند و دستهجمعی غذا تدارک میدیدند. به همین دلیل ممکن است زنی در تمام مدت روز به خرید برود و دست خالی به خانه برگردد و بسیار هم شادمان باشد.
«اگر خرید را به همسرم واگذار کنم، پیوسته باید دست در دست او در حال خرید باشم».
الن پیز
برای مردها حتی تصور این کار هم دشوار است. برای یک مرد، یک روز ترک خانه همراه با مردان دیگر، بدون داشتن مقصد معین و هدف مشخص و بازگشت دست خالی به منزل، او را شکست خورده معرفی میکند. برای مردها انجام دادن همه خریدها در یک زمان نشانه هوشیاری آنهاست.
بیشتر مردها بعد از ۲۰ دقیقه خرید کردن تومور مغزی میگیرند.
بررسیهای به عمل آمده نشان میدهند نه تنها مردها از خرید کردن خوششان نمیآید، بلکه خرید کردن به این دلیل که به آنها استرس میدهد، برای سلامتیشان مضر است.
چرا زنها هنگام خرید شب عید اینچنین استرسزده میشوند؟
زنها وقتی فرصت فراوانی برای خرید دارند، از خرید کردن لذت میبرند؛ اما اگر وقتشان تنگ باشد از خرید کردن استرسزده میشوند. هرگز تنگی وقت به اندازه شب عید نیست و به خصوص که وظیفه خرید شب عید بیشتر بر عهده زنان است. زنان هم به اندازه مردان خرید کردن برایشان استرس میآورد.
خرید شب عید برای ۳۰ درصد از مردم پر استرس است، در حالی که فقط ۲۵ درصداز مردم در مراجعه به دندانپزشک دچار استرس میشوند. ۸۵ درصد از مردم هنگام خرید استرس پیدا میکنند.
بررسیهای انجام شده نشان میدهند مردم زمانی که احساس میکنند اوضاع از کنترلشان خارج شده، استرسزده میشوند. اگر زنی زمان کافی برای خرید شب عید نداشته باشد و نتواند هدیه مطلوب مورد نظرش را پیدا کند، میتوان درک کرد که عصبی و پر استرس شود. این نکته را هم در نظر بگیرید که زنان انتظارها و توقعات فراوانی برای شب عید دارند. آنها میخواهند همه چیز به خوبی و به آسانی برگزار شود. آنها احساس میکنند مسئول شادمانی و خوشبختی مردماند. در حالی که چنین نیست. توصیههای بعدی در اینجا میتواند شرایطی ایجاد کند که خرید برایتان آن قدرها تولید استرس نکند.
چگونه هدیه بخریم؟
اگر تصمیم گرفتید همراه با همسرتان برای خرید هدیه بیرون بروید، کمکها و توصیههای ما را لازم دارید. در جریان یک بررسی که اخیراً انجام گرفت، معلوم شد ۵۷ درصد از ما هنگامی که همراه با همسرمان برای خرید شب عید میرویم، با هم بحث و مشاجره میکنیم. وقتی زن و مرد با رعایت تفاوتهایشان به خرید شب عید میروند، نتیجه ممکن است انفجارآمیز باشد. زنان معمولاً از قبل میگویند میدانند چه هدیههایی میخواهند بخرند و اینکه میدانند دریافتکنندگان هدیههایشان چه هدیهای را میپسندد. اما مردها میخواهند هر چه زودتر چیزی بخرند و از زحمت خرید شب عید رها شوند.
روش مردها برای خرید هدیه با ذهنیت مرد در ارتباط است. مرد سعی میکند هدیههای عملی و قابل پیشبینی بخرد. چند شاخه گل، یک شالگردن یا یک جفت دستکش؛ اما زنها به دادن هدیههای شخصی علاقهمندترند. آنها میخواهند هدیهای کامل و عالی بخرند.
برای انگیزه دادن به مرد که به خرید برود، به او بگویید برای چه کسی قرار است خرید کند و میخواهد چه هدیهای بخرد. زمانی که مردها این اطلاعات را داشته باشند، اشتیاقشان برای خرید بیشتر میشود.
تهیه فهرست کتبی به مردها در کار خرید کردن کمک میکند.
چگونه لباس بخریم؟
اغلب اوقات زنها و مردها بهعنوان هدیه شب عید برای یکدیگر لباس میخرند؛ این موضوع خود منبع تعارض دیگری را ایجاد میکند. بسیاری از زنها بر این باورند که اصولاً مردها لباسهای زشت میخرند و این باور تا حدود زیادی درست است. زنها از صدها هزار سال قبل برای جذابتر شدن لباس پوشیدهاند، در حالی که مردها برای ترسانیدن دشمنانشان لباس میپوشند. مردها در گذشته صورتشان را رنگ میکردند، روی بینیشان شاخ میگذاشتند و سر بوفالوی مردهای را روی سرشان میگذاشتند. به همین دلیل است که زنها از دیرباز نتیجه گرفته بودند که مردها متناسب و جالب لباس نمیپوشند و سلیقه خوبی در این زمینه ندارند. اگر میخواهید شب عید به شوهرتان لباسی هدیه بدهید، یا اگر میخواهید به مرد دیگری لباس هدیه بدهید و بعد از همسرتان میخواهید برای او لباس انتخاب کند، حتماً سایز، رنگ، نوع جنس پارچه و حدود قیمت را با او در میان بگذارید، و بعد او را با خود همراه کنید. مغز مردها به گونهای است که هر لحظه فقط بر یک موضوع میتواند متمرکز شود. بسیاری از مردها به نوعی کوررنگی دارند. اغلب مردها بیش از دو جفت کفش ندارند و سعی میکنند این کفشها را با لباسهایشان تطبیق بدهند.
اگر قرار است مردی برای همسرش لباس هدیه بخرد، لازم است زنش اندازه، رنگ و جنس لباس و مدل مورد علاقهاش را با او در میان بگذارد. اگر مرد لباسی بخرد که یک سایز برای همسرش بزرگ باشد ممکن است زن شوهرش را متهم کند که فکر میکند همسرش بیش از اندازه چاق شده است و اگر یک سایز کوچک باشد، زن فکر میکند حتماً چاق شده است.
چگونه مواد غذایی را خریداری کنیم؟
خرید مواد غذایی در شب عید نیز از جمله موارد تولید استرس بالاست، زیرا چارهای ندارید جز آنکه در آخرین لحظهها خرید کنید. اشکال کار در این است که همه این موضوع را میدانند که خرید مواد غذایی در شب عید استرس فراوانی ایجاد میکند.
وقتی برای خرید مواد غذایی شب عید میروید، حتما از شوهرتان بخواهید شما را همراهی کند. از او بخواهید چرخ حمل مواد غذایی را در کنارتان حرکت دهد. مردها دوست دارند در شرایط کنترل باشند. آنها دوست دارند چرخ دستی حمل مواد غذایی را به حرکت در آورند و از توانایی فضایی ذهن خود استفاده کنند. حتی بدشان نمیآید که چرخهای چرخ دستیشان خراب باشد تا بتوانند با چالش بیشتری روبهرو شوند.
از همسرتان بپرسید به نظر او چگونه باید مواد غذایی را در چرخ دستی قرار داد. این سؤال سبب میشود مرد از قدرت فضایی ذهنش استفاده کند و به جواب مناسبی برسد. زنها هنگام خرید در فروشگاه دوست دارند زیگزاکی حرکت کنند. مردها ترجیح میدهند در یک مسیر مستقیم راه بروند و بر خلاف زنها که دوست دارند از روی فهرست خرید کنند، مردها ترجیح میدهند با توجه به آنچه به ذهن سپردهاند خرید کنند. در حالی که زیگزاکی حرکت میکنید تا مواد غذایی خود را انتخاب کنید، از شوهرتان بخواهید ارزانترین مارک را برایتان انتخاب کند. از شوهرتان بپرسید برای شب عید چه غذایی را دوست دارد. اگر مرد بداند غذای مورد نظرش را خواهد خورد، با رضایت بیشتری آنچه را که میخواهد پیدا میکند. به او حرفهای مثبت نوازشآمیز بزنید و برایش شکلات مورد علاقهاش را بخرید. شاید با خود بگویید این همه حاشیهروی برای خرید غذا؟ بله، توجه داشته باشید که مغز مردها به گونهای است که علاقهای به خرید ندارند و بنابراین باید به آنها انگیزه لازم را بدهید.
اما در هر صورت از شوهرتان نخواهید بدون فهرست خرید کند؛ چون هرگز نمیدانید او با چه مواد غذایی به خانه خواهد آمد. مردها خواهان هدفهای تعریف شدهاند.
با همه این توضیحات و راهکارها، اغلب مردها بیش از ۳۰ دقیقه حوصله خرید کردن ندارند، اما شب عید حوصلهشان از این هم کمتر میشود و به بیست دقیقه میرسد.
بودجه خرید شب عید
بحث درباره پول و خرج کردن بیش از اندازه یکی از علل مهم بروز اختلاف میان زن و شوهر، به ویژه در مراسم عید است.
سعی کنید شب عید را با آرامش سپری کنید، هر چند معمولاً شبهای عید، صورتها سرخ میشوند.
بررسیها نشان میدهند اگر افراد و بستگان نزدیکی را برای گذراندن مراسم عید به خانهتان دعوت میکنید و میخواهید به آنها هدیه بدهید، همیشه پول بیشتر از بودجهتان هزینه میکنید. اما سعی کنید بیش از حدِ توانتان خرج نکنید. این امر به خصوص در مورد مردان قابل توجه است؛ به طوری که بر اساس تجربه، مردها در شب عید بیش از زنها پول هزینه میکنند.
اگر میخواهید سال آینده پول بیشتری داشته باشید، در هزینههای مراسم شب عید صرفهجویی کنید.
مصرف مواد غذایی شب عید آن چنان زیاد است که اگر خانواده ما بهجای منزل در رستوران غذا بخورند، پول کمتری میپردازند.
چه خوب بود آن روزهایی که وقتی مردم بیپول میشدند، دیگر برای مراسم عید هزینه نمیکردند.
بهترین روش در مدیریت هزینههای شب عید، در نظر گرفتن برنامه بودجهبندی از قبل است تا بیش از آن بودجه هزینه نکنید. به این ترتیب، برای تهیه مواد غذایی و هم برای هدیه قاعده تخصیص بودجه را رعایت کنید.
چرا مردها در کادوپیچی این چنین ضعیفاند؟
از نظر بسیاری از مردها کادوپیچی اقدامی بیهوده است. در نظر آنها، هدیه، هدیه است، چه آن را در کاغذ کادو بپیچید یا نپیچید. برای مردها چون کاغذ کادو را بالاخره باید پاره کرد، پس کادوپیچی اقدامی بیهوده است. اما زنها دوست دارند ببینند کسی که برایشان کادو خریده، به حد لازم توجه و علاقه به او داشته است که آن را در کاغذ کادو بپیچید. برای زنها کادوپیچی نشانهای از عشق و محبت است.
هر که میگوید زن و مرد با هم برابرند، مردها را هنگام پیچیدن کادو ندیده است.
اما اینکه چرا مردها علاقهای به کادوپیچی ندارند، دلایل علمی دارد. چشمان زن و مرد ساختار متفاوتی دارند. مردها دوست دارند به فاصلههای دور نگاه کنند؛ از این رو وقتی به شیءای در فاصله کم هم نگاه میکنند، باید در نگاه خود تجدید نظر کنند. بستن کادو یا خواندن روزنامه از جمله مواردی است که میتوان به آن اشاره کرد. چشمان زنان برای دیدن از نزدیک مناسب است؛ یعنی زنان بهتر میتوانند به جزئیات توجه کنند. از این رو زنان در مقایسه با مردان بهتر و آسانتر کادوپیچی میکنند.
علاوه بر این، زنها با توجه به نوع چشمانشان بهتر میتوانند رنگها را در کنار هم قرار دهند. مثلاً وقتی میخواهند دور هدیهای را با روبان ببندند و تزئین کنند، آنها میتوانند بهترین رنگ مناسب برای روبان را پیدا کنند.
چرا مردان بالغ به اسباببازیهای پسرها علاقهمندند؟
چند سال قبل برای یکی از دوستانمان یک ماشین دوخت پلاستیکی خریدیم که با باطری کار میکرد و بدنهای از جنس پلاستیک شفاف داشت. وقتی دستگاه دوخت به کار میافتاد، همه حرکتهایی که درون دستگاه ایجاد میشد، قابل دیدن بود. این دستگاه دوخت با دیگر دستگاههای دوخت تفاوتی نداشت، اما جری، دوستمان، از دریافت این هدیه به وجد آمده بود. تا مدتها هر وقت به خانهاش میرفتیم، او دوستان مردش را به دور این ماشین دوخت جمع میکرد و آنها با ذوق و شوق کار کردن این ماشین دوخت را تماشا میکردند و بعد یکی یکی آن را به کار میانداختند تا دو کاغذ را به هم بدوزند.
اما هر زنی که یک بار این دستگاه را دیده باشد، حاضر نیست برای بار دوم حتی به آن نگاهی هم بیندازد. برای همه آنها عجیب است که کسی به این دستگاه ساده معمولی علاقهمند باشد. اما همین زنان که اگر به آنها ماشین دوخت هدیه بدهید، اصلاً از شما تشکر هم نمیکنند، وقتی از کنار عروسکفروشی رد میشوند، یک خرس پر شده از پنبه را با ذوق و شوق میخرند و آن را به خانه میآورند.
از آنجایی که مغز مردان فضایی میبیند، آنها و پسرها از هر چه تکمه و موتور و اجزای متحرک داشته باشد، صدادار باشد و چراغش روشن و خاموش شود، استقبال میکنند. این گرایش و علاقه مردان سبب میشود خرید هدیه برای آنها ساده باشد. مغز مردها به گونهای سیمپیچی شده که هدیههایی با این مشخصات را دوست دارند. از جمله هدیههای مورد علاقه مردها میتوان به بازیهای ویدیویی یا نرمافزارهای کامپیوتری اشاره کرد. همه دستگاههای مکانیکی و برقی، رباتها، اسباببازیهایی که با باتری کار میکنند یا وسایلی که با کنترل از راه دور حرکت میکنند، برای مردها جالباند.
چرا مردها به دادن هدیههایی از قبیل لوازم آشپزخانه، کفش و جوراب علاقهمندند؟
برای مردها هدیه دادن فرصت مناسب دیگری برای کمک به حل مسائل و دادن راهحلاست. به همین دلیل است که مردها دوست دارند اشیا و وسایلی را هدیه بدهند که مورد استفاده ضروری است؛ و به همین دلیل است که زنان اغلب از همسران خود وسایل آشپزخانه و کفش هدیه میگیرند. برای آگاهی بیشتر از علت این کار، لازم است کار مغز مردان را بیشتر بشناسید.
همان طور که قبلاً یادآور شدیم، مردان در روزگارهای گذشته شکارچی بودند. آنها برای دوام و بقای نسل آدمیزاد، هر حیوان قابل خوردنی را شکار میکردند. مردها در آن زمان هم باید مراقب مواد خوراکی بودند و هم دشمنانی که ممکن بوده به خانهشان دستبرد بزنند. از این جهت مغز مردها به گونهای شکل گرفته که میتوان آن را دیداری فضایی نامید. این مغز به مردها امکان میدهد که به دنبال هدفگیری و حل مسائل باشند. مردها به تدریج که موقعیت خود را با توجه به نتایجی که به دست میآورند اندازهگیری میکردند، تبدیل به موجوداتی نتیجهگرا هم شدند. آنها میخواهند قدرت حل مسائل را داشته باشند. به همین دلیل مردها تا کنون با توجه به قدرت خود در حل مسائل، کارشان را ارزشگذاری میکنند. از این رو مردان همیشه برای همسرانشان هدایایی میخرند که مسئلهای را از میان بردارد.
«شب عید من و همسرم به یکدیگر هدیه میدهیم. هدیه مرا او با هدیه دیگری عوض میکند و هدیه او را من با هدیه دیگری معاوضه میکنم».
توجه داشته باشید که به عنوان هدیه شب عید به زنتان هدیهای ندهید که در آشپزخانه بهکارش میآید و مسئلهای را از میان بر میدارد.
مرد به فروشگاه رفته بود تا برای زنش هدیه شب عید بخرد. مرد به فروشنده لوازم آرایشی گفت «لطفاً یک شیشه عطر به من بدهید». زن فروشنده شیشه عطری را به او نشان داد و گفت «بفرمایید، قیمتش ۳۰ پوند است».
مرد گفت: «قیمتش بسیار زیاد است؛ یک شیشه عطر کوچکتر به من بدهید. زن فروشنده شیشه عطر دیگری برای او آورد: «بفرمایید، قیمت این یکی ۱۵ پوند است».
«نه، این هم خیلی گران است، باز هم یک شیشه عطر کوچکتر بدهید». زن فروشنده شیشه عطر کوچکی آورد و گفت: «بفرمایید، این هم قیمتش ۵ پوند است».
دوباره در مقام اعتراض گفت: «من یک شیشه عطر کمارزش میخواهم».
در این هنگام زن فروشنده دیگری که در فروشگاه حضور داشت، آینهای را در برابر صورت مرد گرفت و گفت: «بفرمایید، تماشا کنید. این یکی خیلی کم ارزش دارد».
مطالعه موردی: هلن و اندی
هلن و اندی هدیههای شب عید خود را باز میکنند. هلن به جز هدیه خودش که آن را اندی گرفته، همه هدیههای مورد نظرش را هم خریداری کرده است. اندی از اینکه زنش برای او یک دستگاه جی پی اس خریده که میتواند در اتومبیلش از آن استفاده کند، بسیار خوشحال میشود. اندی بیصبرانه دستگاه را مورد آزمایش قرار میدهد. بعد هدیه پرحجمی را که برای زنش خریده به او میدهد و میگوید عیدت مبارک. هلن حدس میزند شوهرش برای او یک کیف جیر ایتالیایی خریده باشد. او قبلاً بهطور تلویحی به شوهرش گفته که چه میخواهد، اما به صراحت صحبتی نکرده؛ او میخواهد شوهرش در این خصوص کمی فکر کند، اما امیدوار است آنچه را میخواهد شوهرش خریده باشد. هلن بیصبرانه هدیهخودش را باز میکند و در لحظهای حیرت زده میشود.
هلن: (در حالی که اخمی بر چهرهاش نشسته) برایم یک مخلوطکن خریدهای؟ اندی: (با احساس از فخر) «فقط یک مخلوطکن معمولی نیست. یک مخلوطکن عالی است. قیمتش بسیار بالا بود. فروشنده میگفت این دستگاه مخلوطکن از سوی مجلهای، نمیدانم کدام مجله، برنده پنج ستاره شده است. آیا این همان چیزی نبود که میخواستی.
هلن: «نه اینکه نمیخواستم… بلکه…»
اندی: «تو بارها به من گفتی دستگاه مخلوطکنی که داری خوب کار نمیکند».
هلن: «بله، اما… من ترجیح میدادم برایم چیزی بخری که علاقه و توجهت را به خود من نشان بدهی».
اندی: «نمیدانم، اما فکر میکنم تو به این دستگاه احتیاج داری. خوب انتظار داشتی چه هدیهای برایت بخرم؟»
هلن در حالی که چیزی نمانده اشکش جاری شود، «من یک کیف میخواستم».
اندی: «از کجا باید این را میدانستم؟ من ذهن خوانی نمیدانم. تو دو روز پیش به من گفتی به یک دستگاه مخلوطکن خوب احتیاج داری».
هلن: (در حالی که از اتاق بیرون میرود) «تو احساسات مرا درک نمیکنی».
این نمونه از جمله مسائلی است که شب عید بسیار مشاهده و تکرار میشود. اندی میخواهد هدیهای بخرد که مفید واقع شود. او با خود فکر میکند رفتارش درست بوده است و با خرید هدیهاش مسئلهای را برای هلن حل کرده است. هلن همیشه مدعی است که اندی به حرفهای او توجه ندارد. فکر میکند شوهرش او را درک نمیکند.
مهم فکر است، تو بهچه یاوههایی فکر میکردی؟
زنها میخواهند شوهرانشان برای آنها هدیههای احساسی بخرند، یک هدیه شخصی، یک چیزی تا حدود زیادی عاشقانه. مسئله این نیست که مردها نمیخواهند دل همسرشان را به دست آورند، بلکه نمیدانند نوع هدیهشان برای همسرشان چقدر مهم است. زنها همه سال میلیونها دلار خرج خرید کتابهای رمانتیک و عاشقانه میکنند. مجلههای زنانه به موضوعات عشق، روابط با دیگران یا چگونه ورزش کردن و غذا خوردن متمرکز میشوند. توضیح میدهند که زنان چه باید بکنند تا نظر موافق همسرشان را جلب کنند و عاشقانهتر به نظر برسند. از سوی دیگر، مردها میلیونها دلار صرف خرید مجلات و کتابهایی میکنند که درباره کامپیوترها، موبایلها، تعمیرات و غیره کردهاند. مردها به مجلههایی که درباره ماهیگیری، شکار و فوتبال مطلب مینویسند علاقه دارند.
با استناد به یک بررسی، ۶۲ درصد از زنان ترجیح میدهند شوهرانشان برای آنها در شب عید جوایز بخرند، در حالی که فقط ۴۲ درصد از مردها حاضرند چنین هدیهای به زنانشان بدهند.
به همین دلیل است که بیشتر مردها نمیدانند چگونه میتوانند برای زنانشان هدیههای عاشقانه بخرند. این موضوع کاملاً قابل درک است. مردها هرگز الگویی که از آن سرمشق بگیرند نداشتهاند. پدر مرد امروزی هم نمیدانست چه میخواهد بکند. زنی که در یکی از سمینارهای ما شرکت کرده بود، میگفت «به شوهرم گفتم محبت بیشتری از خودت نشان بده. او شروع به شستن اتومبیل من کرد». مردها این گونه به همسرانشان توجه میکنند. مرد دیگری برای هدیه همسرش در شب عید یک جک اتومبیل خرید و بعدازظهر هم او را به سالن مسابقات کشتی برد تا کشتی تماشا کنند.
زن میخواهد شوهرش او را درک کند و بداند چه میخواهد.
مردی به مناسبت شب عید برای همسرش انگشتری الماس خرید.
دوستش که این خبر را شنید گفت «فکر میکردم زنت یک اتومبیل شاسیبلند میخواهد».
و مرد جواب داد «از کجا میتوانستم یک جیپ قراضه برایش پیدا کنم».
توصیه به مردان ـ چرا کفش هدیه خوبی است؟
اگر مردی بخواهد برای همسرش در شب عید هدیهای بخرد که او دوست داشته باشد، بهتر است برای او کفش بخرد. زنها در هر صورت کفش را دوست دارند. زنها وسواس کفش دارند. زنان اسکیمو در ازای هر یک جفت کفش شوهرانشان چهار جفت کفش دارند تا با آن روی برفها بروند. در جریان یک بررسی در فیلیپین معلوم شد زنان در ازای هر جفت کفش شوهرانشان ۱۲ جفت کفش دارند.
برای پیدا کردن اسکلت به سراغ قفسههای لباسم رفتند، شکر خدا که تنها چیزی که پیدا کردند، کفشهای زیبا بود».
تفاوت لباس و کفش این است که کافیست شماره پای همسرتان را بدانید، اما لباس به این سادگی قالب تن نمیشود و زنتان مجبور میشود یا رژیم غذایی لاغری بگیرد یا پرخوری کند.
زنها به همان اندازه که مردها وسواس ورزش، و اسباب بازیهای فضایی دارند، عاشق کفشاند. توجه داشته باشید که پا با لاغر و چاق شدن شخص سایزش تغییر نمیکند. به همین دلیل بهترین خریدی که برای زنتان میتوانید بکنید، خرید کفش است.
اما بدترین هدیهای که میتوانید به زنتان بدهید، کتابی در زمینه رژیم لاغری است.
خرید هدیه برای فرزندان
همه ما میخواهیم فرزندانمان در شب عید اوقات خوشی را داشته باشند، اما گاهی آنها فشار زیادی به ما میآورند و این بیش از فشاری است که ما به پدر و مادرمان وارد میکردیم.
«به لحاظ بازاریابی و بازرگانی، اگر عید وجود خارجی نداشت، باید آن را اختراع میکردیم».
کاترین وایتهورن
مطالعه موردی: آنا و کتی
آنا مادری تک والد بود که پول بسیار محدودی برای خرید هدیه عید داشت. او میخواست برای دخترش کتی، هدیه ویژهای بخرد. اما نمیتوانست بیشتر از حدی مشخص خرج کند.
کتی دلش میخواست مادرش برای او خانه باربی با اتاقهای مبله شده بخرد که باغی هم در جلوی خانهاش داشته باشد و اتومبیل اسپورت و لباس و چیزهای دیگری هم همراهش باشد. این حد انتظار خارج از توان مالی آنا بود؛ اما از آنجا که نمیخواست دخترش روز عید مأیوس شود، به او گفت برایش هدیه خوبی میخرد، اما نمیتواند آنچه را او میخواهد بخرد. او تصمیم گرفت خانه باربی را برای دخترش بخرد و اتومبیل را هم روز تولدش به او هدیه بدهد و بعد از دوستانش بخواهد در مراسم مختلف چیزهای دیگر مورد نیازش را بخرند. کتی همه درخواستهایش را میخواست. وقتی کتی دید اصرارش به جایی نمیرسد، گفت همه دوستانش هر چه که میخواهند هدیه میگیرند، و گفت: حتما پدر و مادرشان آنها را بیشتر دوست دارند. پس از آن، چون دید با اصرار به جایی نمیرسد به مادرش گفت تو مرا دوست نداری؛ اگر پدرم بود برایم میخرید. آنا احساس گناه کرد و روز عید، کتی آنچه را که میخواست دریافت کرد. اما آنا حالش بهتر نشد.
در این حکایت میبینم کتی توانست بر عمیقترین نقطهضعف آنا تأثیر بگذارد. اینکه او دخترش را دوست ندارد. آنا میترسید دخترش از نظر روحی و روانی ناراحت شود. از جمله روشهایی که در این موقع به کار میرود، میتوان به چنین مواردی اشاره کرد:
«اگر واقعاً مرا دوست داشتی، این را برایم میخریدی».
«من از خانه فرار میکنم. حتماً من بچه واقعی شما نیستم».
«شما خواهرم را بیش از من دوست دارید».
«روز عید گریه میکنم و شما از کارتان متأسف میشوید».
در جریان چنین برخوردهایی به علت مقاومتی که نشان میدهید، احساس گناه میکنید، اما توجه داشته باشید هر چه بیشتر تسلیم این زور و فشارها شوید، آینده خود را بیشتر به خطر میاندازید.
وقتی از هدیهای که دریافت میکنید خوشتان نمیآید
اما وقتی هدیهای دریافت میکنید که از آن خوشتان نمیآید، چه میکنید. در این مواقع حتی اگر به راستی از هدیه آنها خوشتان نیاید لازم است تشکر کنید. اما مراقب زبان تنتان باشید. اگر پس از گرفتن هدیه بگویید: «متشکرم، خیلی زیباست»، اما زبان تنتان حرف دیگری بزند، کسی که هدیه را به شما داده متوجه خواهد شد. توجه داشته باشید که زبان تنمان ما را افشا میکنند. به همین دلیل کسانی که دروغ میگویند، گرفتار میشوند. به محض آنکه دروغ میگویند، بدنشان پیامهای متناقض مخابره میکند، و ما میفهمیم آن هاواقعیت را نمیگویند.
اگر هدیهای به کسی دادهاید و نمیدانید آیا او به راستی از هدیه شما خوشش آمده یا نه، بدانید اگر طرف دیگر به شما دروغ بگوید، یکی از هفت حرکتی که در اینجا میآید، نشانه آن است که او دروغ گفته است:
۱. دست گذاشتن روی دهان
گویی مغز به طور ناخودآگاه به دست فرمان میدهد تا روی دهان قرار گیرد، تا کلمات دروغ فریبکارانه گفته شده پنهان بمانند. در جریان این کار، گاهی چند انگشت و زمانی دست شست شده روی دهان قرار میگیرند؛ اما معنایش در هر شرایطی یکسان است.
۲. لمس کردن بینی
گاه پایین بینی چند بار لمس میشود و زمانی دست یکباره روی تمام بینی را لمس میکند. زنها در اصل بینیشان را نوازش میکند به طوری که گویی میخواهند آرایش صورت خود را شکل و حالت بدهند.
الن هیرش عصبشناس آمریکایی و چارلز ولف، روانپزشک در جریان محاکمه بیل کلینتون به دلیل داشتن رابطه نامشروع با مونیکا لونیکسی، اقدام به یک بررسی گسترده کردند. هنگامی که کلینتون به واقعیت اشاره میکرد، بر بینیاش دست نمیمالید، اما وقتی دروغ میگفت، هر چهار دقیقه یک بار بینیاش را با دست لمس میکرد. در جریان این محاکمه، او ۲۶ بار بینیاش را لمس کرد.
۳. مالیدن چشم
وقتی کودک کمسنی نمیخواهد چیزی را ببیند، با یک دست یا با هر دو دست چشمانش را میپوشاند. وقتی بزرگترها نمیخواهند چیزی را ببینند، با احتمال زیاد چشمانشان را با دست مالش میدهند. مغز با این اقدام میخواهد مانع از فریب و دروغ شود.
مردها اغلب چشمانشان را محکم مالش میدهند و اگر دروغ بسیار جدی باشد، نگاهشان را به سمت دیگری میاندازند؛ اما زنها زیر چشمانشان را به ملایمت ماساژ میدهند.
۴. لمس کردن گوش
تصور کنید به کسی میگویید «امیدوارم هدیهام را دوست داشته باشی. قیمتش فقط ۳۰۰ دلار است». طرف مقابل چشمانش را به سمت دیگری میاندازد و دستی به گوشش میکشد و میگوید «بله واقعاً همینطور است». بزرگترها وقتی نظر موافق با حرفشان ندارند، چنین واکنشی نشان میدهند؛ اما بچهها دو دستشان را روی دو گوششان میگذارند تا مثلاً دستور پدر و مادرشان را نشنوند.
۵. خاراندن گردن
انگشت سبابه و معمولاً دستی که با آن مینویسید، زیر گوشتان را روی گردنتان میخاراند. تعداد خاراندن معمولاً به طور متوسط به پنج بار میرسد. به ندرت اتفاق میافتد کسی که دروغی گفته، کمتر از ۵ بار گردنش را بخاراند.
۶. انگشت در دهان
این رفتار یادگار دوران کودکی است که شیر مادرش را میمکد. زمانی که این اتفاق میافتد، شخص احساس میکند زیر فشار قرار گرفته است.
۷. پنهان کردن دستها
وقتی بچهها دروغ میگویند یا میخواهند چیزی را پنهان کنند، اغلب کف دستهایشان را به ناحیه پشتشان انتقال میدهند. به همین شکل وقتی کسی در مقام تعریف از جورابی که به او هدیه دادهاید صحبت میکند و ضمن تعریف دستهایش را در جیب کتش پنهان میکند یا دستهایش را به شکل ضربدری روی سینهاش قرار میدهد، میتوانید بفهمید واقعیت را به شما نمیگوید. وقتی زنی از موضوعی طفره میرود، سعی میکند به موضوعات مختلفی اشاره کند و در ضمن حرف زدن به کارهای دیگری میپردازد.
به فروشندگان آموزش داده میشود که هنگام فروش به دستهای خریداران نگاه کنند و وقتی خریدار به واقع نظر موافق داشته باشد، کف دستهایش را میتوانید ببینید.
خواندن بین خطوط هدیه دادن
وقتی کسی میگوید….
منظور اصلی آنها…
«من شایسته این نیستم».
«چه کردم که شایسته این باشم؟»
«نباید داشته باشید».
«آرزو میکنم نداشته باشید».
«خوب، خوب، خوب»
«تا سال دیگر صبر کنید».
«چهبدشد که اندازهام نیست».
«آیامیخواهیبگوییمن چاقم؟».
کتاب چرا مردها در آخرین لحظه و زنها در لحظه تصمیم میگیرند؟
نویسنده : الن و باربارا پیز
مترجم : مهدی قراچهداغی
ناشر: انتشارات پوینده
تعداد صفحات : ۱۶۰ صفحه
این نوشتهها را هم بخوانید