معرفی کتاب « تکامل »، نوشته برایان چارلز ورث ، دبورا چارلز ورث
یادداشت ناشر
در این کتاب از وجه علمی نظریهٔ تکامل سخن رفته است که مبتنی است بر ثبت و ضبط شواهد زیستشناختی و شرح و تبیین آنها یعنی توصیف امر واقع. این نوع گزارهها همچون همهٔ گزارههای علمی دیگر فی نفسه در مقابل آرای الاهیاتی و فلسفی قرار نمیگیرند و بحث نوع نسبت آنها و لوازم آنها برای تلقیهای فلسفی و الاهیاتی از عالم از حوزهٔ بحث علم خارج است. از طرف دیگر هر ناظری باید نسبت به واقعیتهای ثبت شده حساس باشد و از آنها آگاهی کسب کند. این کتاب از این جهت بسیار مفید است و آخرین اطلاعات و نتایج به دست آمده از نظریهٔ تکامل و کاستیهای کنونی آن را به خوبی نشان میدهد. خواننده علاقهمند میتواند برای آگاهی از لوازم و نتایج الاهیاتی و فلسفی این نظریه و نسبت آن با دین به متون متنوع تخصصیای که در این باب نوشته شدهاند و ذیل بحث علم و دین واقع میشوند، رجوع کند.
۱. پیشگفتار
بنابر اتفاق آرای جامعهٔ علمی، کرهٔ زمین سیارهای است که یکی از میلیاردها ستارهای را دور میزند که در یکی از چندین میلیارد کهکشانی است که در این عالم هستی رو به انبساط با ابعادی خارقالعاده و با عمری حدود ۱۴ میلیارد سال وجود دارد. خود کرهٔ زمین در حدود ۶ /۴ میلیارد سال پیش و در نتیجهٔ یک فرایند چگالش (گرانشی) غبار و گاز، که خورشید و دیگر سیارات منظومهٔ شمسی را نیز به وجود آورده، شکل گرفت. تمام موجودات زندهٔ امروزی زادگان مولکولهای خودتکثیری به شمار میروند که نزدیک به ۵/ ۳ میلیارد سال پیش به شیوهای صرفاً شیمیایی تشکیل شدند. شکلهای پیاپی حیات، به گفتهٔ داروین، بر اثر فرایند «توارث همراه با اصلاح» به وجود آمدهاند و همگی از طریق تبارشناسی انشعابی که همان درخت حیات است با یکدیگر ارتباط و خویشاوندی دارند. بین ما انسانها با شامپانزهها و گوریلها نزدیکترین خویشاوندی برقرارست، که نیای مشترک ما و آنها به ۶ تا ۷ میلیون سال پیش باز میگردد. پستانداران، گروهی که ما به آن تعلق داریم، دارای نیای مشترکی با گونههای زندهٔ خزندگان در حدود ۳۰۰ میلیون سال هستند. نیای مشترک تمام مهرهداران (پستانداران، پرندگان، خزندگان، دو زیستان، ماهیها) به جانوری شبهماهی و کوچک باز میگردد که فاقد ستون مهرهها بوده و بیش از ۵۰۰ میلیون سال پیش میزیسته است. تشخیص روابط بین گروههای اصلی جانوران، گیاهان و ریزموجودات از این تاریخ به قبل، دشوار میشود؛ هر چند، همانطور که در ادامه خواهیم دید، نشانههای روشنی مبنی بر وجود نیای مشترک بر اساس مادهٔ ژنتیکی موجودات زنده وجود دارد.
کمتر از ۴۵۰ سال پیش، تمام دانشوران اروپایی بر این باور بودند که کرهٔ زمین، مرکز جهان هستی است که وسعت آن حداکثر چند میلیون کیلومتر است و سایر سیارات، خورشید و ستارگان دیگر به دور این مرکز میچرخند. کمتر از ۲۵۰ سال پیش، پژوهشگران اعتقاد داشتند که جهان هستی با هیبت کنونی، نزدیک به ۶۰۰۰ سال پیش به وجود آمده است؛ و پس از آن بود که دانستند زمین نیز مانند سایر سیارات به دور خورشید میگردد و بزرگی جهان هستی بسی بیشتر از آن است که پیشتر تصور میشد. کمتر از ۱۵۰ سال پیش، باور غالب دانشمندان این بود که کرهٔ زمین با وضع فعلی خود، حاصل دستکم دهها میلیون سال تغییرات زمینشناختی است.
در ظرف کمتر از ۵۰۰ سال، کاربرد بیوقفه و سختکوشانهٔ روشهای علمی استنتاج از آزمایش و مشاهده، بدون استناد به مراجع مذهبی یا دولتی، دیدگاه ما را در مورد خاستگاه و ارتباطمان با جهان هستی، به طور کامل دگرگون کرده است. علاوه بر جذابیتهای ماهوی نگاه علمی به جهان هستی، این دیدگاه تأثیراتی چشمگیر بر فلسفه و دین نهاده است. یافتههای علمی به این معنا بود که انسانها حاصل عمل نیروهایی غیربشرگونهاند و جهان مسکون فقط جزء بسیار کوچکی از یک جهان هستی با ابعاد خارقالعاده و دوام بسیار طولانی است. مستقل از باورهای مذهبی یا فلسفی هر یک از دانشمندان، اساس برنامهٔ پژوهش علمی بر این فرض استوار است که جهان هستی را میتوان بر اساس همین نیروهای طبیعی موجود در آن، مطالعه کرد و شناخت.
ممکن است عدهٔ اندکی منکر موفقیتهای چشمگیر این برنامه باشند، بهخصوص در سدهٔ بیستم که شاهد رخدادهایی هولناک در امور آدمی بود. شاید علم در این رویدادها سهم نامستقیم داشته است که بخشی از آن از طریق تغییرات اجتماعی ناشی از ظهور جوامع صنعتی و قسمتی حاصل کمتوجهی به نظام باورهای سنتی بوده است. با این حال، میتوان گفت که خردورزی میتوانست مانع وقوع بسیاری از سیهروزیهای تاریخ انسانی شود، و عامل فجایع سدهٔ بیستم، نه کوتاهی عقلانیت، که نابخردانه بودن این رفتارها بوده است. کاربرد خردمندانهٔ یافتههای علمی در جهانی که در آن زندگی میکنیم، تنها امید برای بقای آیندهٔ بشریت است.
مطالعهٔ تکامل به آشکار شدن اسرار پیوندهای نزدیک ما با دیگر موجودات زندهٔ ساکن کرهٔ زمین انجامیده است؛ اگر قرار است از یک فاجعهٔ جهانی جلوگیری کنیم، باید این روابط را محترم بشمریم. هدف این کتاب، آشنا کردن خوانندهٔ عام با برخی از مهمترین یافتهها، مفاهیم و مراحل بنیادین زیستشناسی تکاملی، از زمان شکلگیری آن با انتشار نخستین مقالات داروین و والاس در نزدیک به ۱۴۰ سال پیش، است. تکامل به ارائهٔ مجموعه اصولی میپردازد که بر اساس آن، کل علم زیستشناسی به هم تنیده و مرتبط است؛ تکامل همچنین به بیان رابطهٔ انسانها با جهان هستی و با همدیگر میپردازد. به علاوه، بسیاری از جنبههای تکامل دارای اهمیت عملی است؛ مثلاً، تکامل سریع مقاومت باکتریها به آنتیبیوتیکها و ویروس ایدز به داروهای ضد ویروسی از جمله مشکلات پزشکی امروز بهشمار میآید.
در این کتاب، ابتدا با فرایندهای علّی اصلی تکامل آشنا میشویم (فصل دو). در فصل سه بـرخی پیشزمینههای زیستی بنیادی ارائه، و مشخص میشود که تکامل در فهم شباهتهای بین موجودات زندهٔ گوناگون به ما کمک میکند. در فصل چهار، شواهد تکامل بر اساس تاریخ کرهٔ زمین و الگوهای جغرافیایی پراکنش گونههای زنده ارائه میشود. فصل پنج مربوط به تکامل سازگاریهایی است که بر اثر گزینش طبیعی ایجاد میشوند، و فصل شش نیز به تکامل گونههای جدید و تفاوتهای بین گونهها میپردازد. در فصل هفت، برخی مسائل ظاهراً مشکل در مورد نظریهٔ تکامل مطرح و بررسی خواهند شد. فصل هشت نیز چکیدهای فشرده از مطالب پیشگفتهٔ آن خواهد بود.
کتاب تکامل
نویسنده : برایان چارلز ورث ، دبورا چارلز ورث
مترجم : عبدالمجید مهدویدامغانی
انتشارات بصیرت تاریخ نشر
۱۹۳ صفحه
این نوشتهها را هم بخوانید