معرفی کتاب « رمان تاریخی »، نوشته گئورک لوکاچ
یادداشت مترجم
رمان تاریخی در سال ۳۷ /۱۹۳۶ نوشته شد و در سال ۱۹۵۵ در برلین (انتشارات Aufbau) منتشر شد (نسخهٔ روسی آن مدت کوتاهی پس از نگارش کتاب در مسکو به چاپ رسید.) ترجمهٔ حاضر بر اساس متن اصلی آلمانی صورت گرفته و تقریباً در همهٔ موارد با ترجمهٔ انگلیسی (۱) آن مطابقت داده شده است. بهدلیل قرابت کنونی نحو انگلیسی با فارسی (که بیشتر محصول ترجمههای چند دههٔ اخیر از متون نظری است)، و جملات اغلب طولانی و دشوار لوکاچ در آلمانی، که بعضاً غیرضروری و گیجکننده مینمود، هرجا لازم و امکانپذیر بوده است، از صورتبندیهای ترجمهٔ انگلیسی استفاده شده است. در قیاس با آثار مشهور دوران جوانی لوکاچ، نظیر جان و شکلها و نظریهٔ رمان، یعنی زمانی که شدیداً تحت تأثیر تفکر نوکانتی بود، در آثار بهاصطلاح دورهٔ دوم حیات فکری او (فاز مارکسیسم ـ لنینیسم)، یعنی نوشتههای او بعد از تاریخ و آگاهی طبقاتی، که عمدتاً به تاریخ و مسایل رئالیسم در ادبیات اروپایی میپردازند، دیگر نشان چندانی از نثر بهاصطلاح ادبی و پرشور او نیست. نثر ’حزبی‘ و ’عینی‘ (sachlich) او، که کتاب حاضر نمونهٔ گویایی از آن است، رفتهرفته در آثار دوران پیری لوکاچ هرچه بیشتر خصلتی آکادمیک، متکلف و حتی فضلفروشانه به خود میگیرد. بهرغم این، رمان تاریخی، بهعنوان اثری کلاسیک در زیباشناسی مارکسیستی و نظریهٔ ماتریالیستی ادبیات، مملو از بصیرتها و ایدههای درخشانی است که حتی امروز نیز بیشک به کار فهم پراکسیس یا کنش ادبی و نقد جریانهای ایدئولوژیک و ارتجاعی در ادبیات و تاریخنگاری میآید. این اثر را میتوان در ادامهٔ تاریخ و آگاهی طبقاتی قرائت کرد، زیرا مضمون اصلی آن، نه ارائهٔ تاریخچهای از رمان تاریخی، بلکه نحوهٔ بازنمایی آگاهی تاریخی در ادبیات مدرن است. به گفتهٔ خود لوکاچ در دیپاچهاش بر چاپ آلمانی کتاب: ’آنچه در نظر داشتم، تحقیقی بود در باب تعامل میان روح تاریخی و آن ادبیات بزرگی که تمامیت تاریخ را بازنمایی میکند، آن هم فقط در ارتباط با ادبیات بورژوایی.‘ (غیر از مقدمهٔ اصلی کتاب در ۱۹۳۷، لوکاچ دو دیباچهٔ کوتاه بر چاپ آلمانی و انگلیسی رمان تاریخی به ترتیب در ۱۹۵۴ و ۱۹۶۰ نوشته است. اما این دو مقدمه هیچ تفاوتی با هم ندارند. همان متن آلمانی ۱۹۵۴ مستقیماً به انگلیسی ترجمه شده و در آغاز کتاب آمده است. این دیباچهٔ واحد چندان با مقدمهٔ ۱۹۳۷ نیز متفاوت نیست، از اینرو از ترجمهٔ آن صرفنظر شد.)
توضیح
- اصطلاح آلمانی Gestaltung و معادل انگلیسی Portrayal، بهعنوان یکی از مفاهیم مرکزی این اثر، در فارسی، بنا به پسزمینههای مختلف، به ترسیم، بازنمایی، تصویرکردن، و گاهی حتی توصیف ترجمه شده است. دلالتهای گستردهٔ Gestalt و فعل Gestalten در آلمانی، که مفهوم کاراکتر، کاراکترپردازی و فرم را نیز دربرمیگیرد، در معادل انگلیسی آن نیز منتقل نمیشود. هرچند خود لوکاچ بعضاً اصطلاحات دیگری را نیز برای ادای همین مفهوم واحد به کار میگیرد. با این حال، با توجه به معنای خودِ Gestalt (قالب، فرم) و شیوهٔ کاربرد آن در ادبیات آلمانی (بالاخص نزد لوکاچ جوان در نظریهٔ رمان)، احتمالاً مناسبترین معادل برای آن میتواند ’فرمپردازی‘ یا فُرم بخشیدن و شکلدادن، باشد، معادلی که در ترجمهٔ حاضر در مواردی به کار رفته است.
- لوکاچ در هیچ مورد، مأخذ قولی را که نقل میکند نمیآورد و این احتمالاً به عادت نسل و دوران او برمیگردد. مترجم نیز جز در مواردی محدود، از توضیح و شرح ارجاعات، آثار، نویسندگان و تاریخهای ذکر شده در متن چشم پوشیده است. البته این هم با عاداتِ نسلِ بیحوصله و ملولِ او خواناست.
امید مهرگان
زمستان ۱۳۸۷
مقدمه
این تکنگاری به هیچ رو مدعیِ ارائهٔ تاریخی مفصل و کامل از رمان تاریخی نیست. گذشته از فقدان هر نوع کار بنیادین در چنین حیطهای، قصد من تاریخنگاری نبوده است. میخواستم صرفاً به مهمترین مسایل اصولی و نظری بپردازم. با توجه به نقش خارقالعادهای که رمان تاریخی در حال حاضر چه در ادبیات اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی و چه در جبههٔ مردمیِ ضدفاشیستی ایفا میکند، از نظر من این قسم مطالعهٔ اصولی بههماناندازه که بالفعل و مناسبِ روز است، ناگزیر هم است. آنهم بالاخص ازآنرو که رمان تاریخیِ روزگار ما، بهرغم قریحهٔ عظیمِ بهترین نمایندگاناش، همچنان از بسیاری جهات گرفتار پسماندههای میراثِ زیانبار و هنوز بهتمامی مغلوبنشدهٔ انحطاط [دکادنس] بورژوایی است. اگر منتقد واقعاً میخواهد از این فقدانها پرده بردارد، لاجرم باید توجهاش را نه فقط به پرسشهای اصولی رمان تاریخی، بلکه به اصولِ ادبیات درکل معطوف سازد.
معالوصف مطالعهٔ نظریِ ما واجد نوعی بنیان تاریخی است. تفاوت میان رمان تاریخیِ دورهٔ کلاسیک و دورهٔ انحطاطْ علل تاریخیِ مختص به خود را دارد. و این اثر قرار است نشان دهد رمان تاریخی در خاستگاه، توسعه، صعود و افول خویش به عنوان پیامد ضروری دگرگونیهای اجتماعیِ عظیمِ دوران مدرن ظهور میکند؛ قرار است اثبات شود که مسایل مختلف مربوط به فرم آن چیزی نیستند مگر بازتابهای هنریِ همین دگرگونیهای اجتماعی ـ تاریخی.
بنابراین روحِ این اثرْ روحی تاریخی است. لیکن کمال تاریخی را نشانه نرفته است. در این اثر فقط به آن دسته از نویسندگانی پرداخته میشود که آثارشان از برخی جهات درحکم نقاط سنخنما، نمونهوار و برجسته در روند بسط رمان تاریخی اند. درخصوص انتخاب نقلقولها از منتقدان و زیباشناسان قدیمیتر و نویسندگانی که بهنحوی تئوریک به ادبیات پرداختهاند نیز همین اصل به کار بسته میشود. در هر دو ساحت کوشیدهام نشان دهم که درمورد رمان تاریخی، و درمورد هر چیز دیگری، مسئلهْ نه ساختن و سرهمکردنِ چیزی ’ازبنوریشه نو‘، بلکه ــ همانگونه که لنین به ما آموخت ــ جذب و ادغامِ همهٔ عناصر باارزش در تحول پیشین، و پرورش و متناسبساختنِ آنها بهشیوهای انتقادی است.
بر عهدهٔ من نیست که قضاوت کنم آیا نیاتام بهنحوی موفقیتآمیز تحقق یافتهاند یا نه. من صرفاً میخواستهام این نیات را بهروشنی با خواننده در میان گذارم تا او خود در همین آغاز بداند چه انتظاری باید از این کتاب داشته باشد و چه انتظاری نباید.
با این حال، نقصانی وجود دارد که پیش از ادامهدادن باید توجه خواننده را به آن جلب کنم: بنابر دلایل شخصی، به رمان تاریخی روسی صرفاً بهمیانجی ترجمه پرداختهام. این شکافی جدی و دردناک است. امّا در نوشتههای قدیمیتر، همواره امکان پرداختن به آثار ادبی روسی، که واجد اهمیت جهانی بودند، وجود داشت. اما ترجمههای ادبیات شوروی صرفاً متفرقه و پراکندهاند، و وجدان عملیام مرا از هر نوع نتیجهگیری بر اساس چنین مواد نابسنده و ناقصی منع میکند. به همین دلیل مجبور بودم از پرداختن به رمان تاریخی در ادبیات شوروی چشم بپوشم. با این همه، امیدوارم ملاحظاتام نقشی در روشنساختنِ این مسایل برای خوانندهٔ اهل شوروی ایفا کنند، و بالاخص امیدوارم که این نقصان در کار من هرچه زودتر بهدست دیگران رفع شود.
مسکو، سپتامبر ۱۹۳۷
رمان تاریخی
نویسنده : گئورک لوکاچ
مترجم : امید مهرگان
ناشر: نشر ثالث
تعداد صفحات : ۵۳۵ صفحه
این نوشتهها را هم بخوانید